نام پژوهشگر: کرم حبیب پور
مهدی اصغری مریم شریفیان ثانی
مقدمه: درگیر شدن و مشارکت و مشارکت فعالانه افراد در اداره امور جامعه یکی از اهداف و آرمانهای اصلی متخصصین در زمینه توسعه و دموکراسی می باشد. امروز در جامعه در حال گذار ایران نهاد های مدنی هنوز رشد لازم را پیدا نکرده اند. این نهاد های مدنی می تواند با ترغیب مردم به مشارکت در امور جامعه باعث بالا رفتن آگاهی شهروندی در میان افراد جامعه شده و پایه های اخلاقی توسعه را فراهم کنند. روش: روش مورد استفاده در این تحقیق همبستگی مقطعی می باشد و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است.در ضمن از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای برای بدست آوردن نمونه معرف استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شهروندان بالای 18 سال شهر تهران می باشد. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که همبستگی بالایی بین مشارکت مدنی و آگاهی شهروندی وجود دارد.(0.42). در این پژوهش فرضیه های مربوط به ارتباط بین مشارکت ذهنی، مشارکت انجمنی، مشارکت غیرانجمنی، طبقه اقتصادی-اجتماعی و جنسیت با آگاهی شهروندی تایید شد و فرضیه های مربوط به عضویت در انجمن ها، همکاری با انجمن ها و سن پاسخگویان مورد تایید قرار نگرفتند. نتایج: نتایج تحقیق حاکی از آن است مشارکت مدنی در تهران در حد پایینی می باشد ولی آگاهی شهروندی در میان شهروندان تهرانی بالا می باشد. شکاف عمیقی بین مشارکت ذهنی و مشارکت انجمنی از طرف دیگر و بین مشارکت انجمنی و غیرانجمنی از طرف دیگر وجود دارد. ارتباط بین هردو نوع مشارکت انجمنی و غیرانجمنی با آگاهی شهروندی به تایید رسید که مبین ارتباط تنگاتنگ هر دو نوع مشارکت با آگاهی شهروندی می باشد.
غلامعلی ارسلانی حمیرا سجادی
کیفیت زندگی به عنوان برونداد نهایی برنامه های توسعه در نظر گرفته می شود و در نتیجه توجه به عوامل موثرکیفیت زندگی برای حفظ و ارتقاء آن مورد توجه جدی می باشد . پژوهش حاضر یک مطالعه اکولوژیک است که به روش تحلیل اسنادی و تحلیل ثانویه ، رابطه بین سلامت مادران و کیفیت زندگی را در استانهای کشور در سال 1388 بررسی نموده است . در این پژوهش، محقق با استفاده از شاخص کیفیت زندگی موسسه eiu و شاخص مادران ، سازمان بین المللی نجات کودکان (save the children)،کیفیت زندگی کل و سلامت مادران را در تمام استانهای مصوب جمهوری اسلامی در سال 1388 بررسی نموده است . سپس با روش توکسونومی عددی رتبه بندی استانها انجام و با استفاده از ضریب همبستگی به بررسی ارتباط بین متغیرها پرداخته شده است . با توجه به یافته ها بین سلامت مادران وکیفیت زندگی کل در ایران، همبستگی معنادار قوی مثبتی وجود دارد. استان تهران دارای بالاترین سطح سلامت در مادران و استان سیستان و بلوچستان، در پایین ترین سطح سلامت مادران می باشند. همچنین بالاترین سطح کیفیت زندگی کل مربوط به استان تهران و پایینترین سطح کیفیت زندگی کل مربوط به استان سیستان و بلوچستان می باشد . با استناد به نتایج به دست آمده از این مطالعه و نقش اساسی و انکار ناپذیر سلامت مادران در کیفیت زندگی ، مباحث مربوط به سلامت مادران می بایست در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های ارتقاء کیفیت زندگی مدنظر قرار گیرد. کلید واژه: سلامت مادران ، کیفیت زندگی ، استان ، واحد اطلاعات اکونومیست ، تحلیل عاملی
نرگس کیان پیشه مریم شریفیان ثانی
هدف:هدف اصلی تحقیق حاضر مقایسه کیفیت زندگی زنان کارآفرین و شاغل سازمان تامین اجتماعی شهر تهران در سال 1389 می باشد. روش:این تحقیق از نوع پیمایشی مقطعی- مقایسه ای می باشد و با سرشماری کامل از زنان کارآفرین عضو انجمن زنان مدیر کارآفرین با حجم نمونه51 نفر و همسان سازی این گروه با 51 نفر از زنان شاغل سازمان تامین اجتماعی انجام گرفته است. متغیرهای همسان سازی شده عبارتند از:درآمد، تحصیلات ، وضعیت تاهل و سن که در هر دو گروه یکسان سازی شده است. جمعا 102 نفر بعنوان جامعه آماری از نظر کیفیت زندگی مورد مقایسه قرار گرفتند.جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی صورت گرفته است.تجزیه و تحلیل اطلاعات از طریق نرم افزار spss17 انجام شده است. یافته ها: میانگین نمرات زنان کارآفرین در هر چهار بعد (جسمانی ، روانی ، اجتماعی ، محیطی) کیفیت زندگی، بالاتر از زنان شاغل بوده و به عبارت دیگر کیفیت زندگی زنان کارآفرین در وضعیت بهتری نسبت به زنان شاغل می باشد. نتیجه گیری:نتایج این مطالعه مشخص کرد کیفیت زندگی زنان کارآفرین و زنان شاغل با یکدیگر متفاوت است و کارآفرینی عامل موثری در بهبود کیفیت زندگی زنان بوده و کیفیت زندگی این زنان را در ابعاد مورد بررسی ارتقا داده است.
کبری خاوری حمیرا سجادی
چکیده مقدمه: اگر هدف کلیه سیاستهای اجتماعی رفاه جامعه باشد،کلید ورود به رفاه جامعه ابتدا امید به زندگی مناسب و سالم و سپس کیفیت زندگی است. در پیشرفت و توسعه یک جامعه عوامل مختلفی از قبیل: عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و... نقش دارند و مهم تر از آن این است که تمامی عوامل یا ساختار های کلان موقعی خوب عمل می کنند که افراد درون ساختارها از سلامتی جسمی، روانی و اجتماعی مطلوب و مناسبی برخوردار باشند. اهداف توسعه انسانی هزاره سوم اساساٌ پیرامون محورهای سلامت، عدم تبعیض و برابری بویژه برابری جنسیتی است. احساس نابرابری های جنسیتی عاملی مهم در ایجاد باوری هستند که به علاوه الزامات و محدودیتهای اجتماعی و قوانین و نرم های اجتماعی و اخلاقی و آداب و رسوم و تبعیض هایی که علیه زنان وجود دارد، به طور مضاعف منجر به کاهش سلامت ایشان می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد احساس نابرابری های جنسیتی با سلامت روان زنان شاغل در سازمان تامین اجتماعی شهر همدان می باشد. روش شناسی: در این مطالعه از روش پیمایشی و از پرسشنامه به عنوان ابزار پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را زنان شاغل در سازمان تامین اجتماعی شهر همدان تشکیل می دهند. 202 نفر از زنان با نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده اند. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه معنی داری بین احساس ابعاد نابرابری های جنسیتی و سلامت روان وجود دارد. رابطه معنی داری بین احساس ابعاد نابرابری های جنسیتی و سلامت روان بر حسب متغیرهای دموگرافیک وضعیت تاهل، سطح درآمد، محل تولد و محل سکونت، رده شغلی، نوع استخدام و سن نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: تحلیل داده های به دست آمده از این مطالعه نشان داد هر چه احساس نابرابری کمتر باشد سلامت روان افراد بهتر است. کلیدواژگان: احساس نابرابری های جنسیتی، سلامت روان.
میثم نجفیان خضرلو مریم شریفیان ثانی
چکیده مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین دینداری با شادی در بین معلولین جسمی حرکتی آسایشگاه های شهر تهران می پردازد. رفتارها و باورهای دینی تاثیر مشخصی در معنادار کردن زندگی افراد دارند، رفتار هایی مانند عبادت ، زیارت و توکل به خدا می تواند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرشهای مثبت، موجب آرامش درونی افراد گردد. داشتن معنا در زندگی، امیدواری به یاری خداوند در شرایط مشکل زا، بهره مندی از حمایت های اجتماعی و معنوی، احساس تعلق داشتن به منبعی والا، همگی از جمله روشهایی هستند که افراد دیندار با دارا بودن آنها می توانند در مواجهه با حوادث آسیب رسان، فشار کمتری را محتمل شوند.باور به اینکه خدایی هست که موقعیت ها را کنترل می کند و ناظر بر بندگان خویش است، تا حد زیادی فشارهای روانی را کاهش می دهد، به طوری که اغلب افراد مومن معتقدند که می توان از طریق اتکا و توسل به خداوند، موقعیتهای غیر قابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. می توان مدعی بود که دینداری و مذهب- چیزی که به شخص در زندگی معنا و هدف می دهد- می تواند تاثیر شگرفی بر شادمانی داشته باشد، چرا که اعتقاد به رابطه با وجودی برتر که کل کاینات مخلوق این وجود برتر هستند، سبب خلق چشم اندازی مثبت در زندگی می شود.با مرورمتون تحقیق چنین برداشت می شود که دینداری بر شادیمعلولین جسمی حرکتی تاثیرگذار هستند که در این پژوهش هم این موضوع مطمح نظر بوده است. روش: روشمورد استفادهدر این تحقیق، همبستگی مقطعی می باشد. و از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق،معلولین جسمی حرکتی آسایشگاه های شهر تهران می باشد. یافته ها: یافته هاحاکی از آن است که همبستگی بالایی بین دینداری درونی(0.49)، و دینداری بیرونی (0.28) و شادی وجود دارد. در این پژوهش فرضیه های مربوط به تحصیلات و جنسیت با شادی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد ولی رابطه ای بین سن و و شادی وجود نداشت. نتایج:نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهایدینداری درونی،دینداری بیرونی، سن، تحصیلات،56 درصد از متغیر شادی را تبیین می کنند. متغیر دینداری درونی بیشتر از دینداری بیرونی بر شادی تاثیرگذار است. واژه های کلیدی:دینداری، جهت گیری مذهبی درونی، جهت گیری مذهبی بیرونی،معلولین جسمی حرکتی