نام پژوهشگر: محمداحسان تقی زاده
اکرم صادقی نسب محمداحسان تقی زاده
برنامه های درسی یکی از عناصر اصلی و مهم ارتقای کیفیت آموزشی عالی و تناسب نگرش، دانش و مهارت دانشجویان دانشگاه ها با آخرین دستاوردهای علمی، فن آوری و نیاز بازار کار است. از این رو، بازنگری برنامه های درسی رشته های تحصیلی و روز آمد کردن آن ها همواره مورد توجه بوده است. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نگرش دانشجویان رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی دانشگاه پیام نور واحد بهبهان درباره اهمیت و فایده دروس گذرانده (1385-1387) انجام شده است. روش شناسی تحقیق از نوع توصیفی – پیمایشی است و جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان این رشته که در فاصله زمانی تیرماه 1385 تا تیرماه1387 کلیه یا حداکثر دروس ارائه شده ار گذرانده، می شود. نمونه تحقیق تعدادی از دانشجویان این رشته که (شامل 57 نفرمرد و 142نفر زن) می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند و به پرسش نامه ها جواب دادند، اطلاعات بدست آمده از پرسش نامه ها با استفاده از روش های آماری ضریب هم بستگی پیرسون ، آزمون تی مستقل و آزمون فریدمن مورد تجزیه و تجلیل قرار گرفت و نتایج زیر حاصل شد از نظر میزان اهمیت مهارت های دوازده گانه رتبه بندی براساس درصد پاسخ دهی به گزینه های مهم وخیلی مهم و با استفاده از آزمون غیر پارامتریک فریدمن انجام گرفت که مقوله دانش و مهارت های مشاوره ای در رتبه اول، دانش و مهارت های تکنولوژی در رتبه دوم، و مهارت های تدریس در رتبه سوم قرار گرفته اند. از نظر میزان فایده ، مهارت های دوازده گانه نیز، دانش و مهارت های تدریس در رتبه اول، دانش و مهارت های مشاوره ای در رتبه دوم و مهارت های تکنولوژی در رتبه سوم قرار گرفته اند. جهت بررسی تفاوت موجود بین نگرش دانشجویان زن و مرد در مورد اهمیت و فایده مهارت های دوازده گانه از آزمون تی مستقل استفاده شد که نتایج نشان داد در مقولات به جز دانش و مهارت های تدریس و جامعه شناختی در مورد اهمیت و در مقولات تدریس، مشاوره و جامعه شناختی در مورد فایده بین مردان و زنان تفاوت معنی داری وجود دارد. هم چنین بین اهمیت دروس و فایده آن ها در همه ی مقولات مثبت و معنی دار بود.
زهراسادات حسینی محمداحسان تقی زاده
چکیده: هدف از اجرای این پژوهش، مقایسه ی ارتباطات بین فردی و پیشرفت تحصیلی در مدارس آموزش از دور و شبانه ی شهرستان نیشابور می باشد که در قالب 6 سوال پژوهشی ( مقایسه ی وظایف کلاسی، فعّالیّت های کلاسی، ویژگی های مطالب مبادله شده در کلاس، موانع ارتباطی، بازخوردهای ارتباطی و وضعیت نمرات) مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلّیه ی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه مدارس آموزش از دور و شبانه ی شهرستان نیشابور در نیم سال اول تحصیلی89-1388 می باشد. تعداد دانش آموزان مدارس آموزش از دور 550 نفر و دانش آموزان مدارس شبانه 340 نفر است که با روش نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ی مناسب با استفاده از جدول کرجسی و مورگان در مدارس آموزش از دور 226 نفر و در مدارس شبانه 181 نفر انتخاب گردید. همچنین از پرسشنامه در این پژوهش پیمایشی برای جمع آوری داده ها استفاده گردیده است. برای تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. نتایج بدست آمده از این پژوهش توصیفی نشان می دهد که ایجاد تغییر در وظایف بین فردی و موانع ارتباطی در دو نوع مدرسه یکسان است. اما فرصت انجام فعالیت های گروهی، ویژگی های مطالب مبادله شده، باز خوردهای ارتباطی، و پیشرفت تحصیلی در مدارس آموزش از دور بیشتر از مدارس شبانه می باشد.
کتایون خادمی محمداحسان تقی زاده
اختلال بدشکلی بدنی یکی از اختلالات شبه جسمانی است که به صورت اشتغال ذهنی با نقص تخیلی یا یک عیب خفیف در ظاهر جسمانی تعریف می شود. این تحقیق از نوع تحقیق آزمایشی و طرح تحقیق، طرح دوگروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود.از 99 نفر زنان مراجعه کننده به کلینیک های زیبایی که مبتلا به اختلال بدشکلی بدنی بودند، 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل برای درمان شناختی رفتاری انتخاب شدند.هر دو گروه پرسشنامه های اختلال بدشکلی بدنی، خودپنداره ، تصویربدنی و dass-21 را تکمیل کردند. سپس افراد گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند.آموزش، شامل اصلاح افکار افراطی از نارضایتی تصویر بدنی، افکار بیش بها داده شده درباره ظاهر، مواجه سازی و حذف آیین های رفتاری بود. بعد از آموزش هر دو گروه مجددا پرسش نامه ها را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی مانند آزمون تحلیل واریانس تحلیل شد و نتایج نشان داد: الف) آموزش اصلاح تصویر بدنی بر کاهش نمره پرسشنامه اختلال بدشکلی بدنی(01/0> p) تاثیر معناداری دارد.آموزش اصلاح بدنی در افرادی که دارای خود پنداره مثبت هستند نمی تواند منجر به کاهش نمره اختلال تصویر بدنی باشد. آموزش اصلاح بدنی در افرادی که دارای خود پنداره منفی هستند می تواند منجر به کاهش نمره اختلال تصویر بدنی (05/0>p)باشد.ب) آموزش اصلاح تصویر بدنی بر کاهش استرس(01/0>p) تاثیر معناداری دارد. آموزش اصلاح تصویربدنی در افرادی که دارای خود پنداره منفی (01/0>p) و دارای خودپنداره مثبت (05/0>p)هستند می تواند منجر به کاهش نمره استرس شود. ج)آموزش اصلاح تصویربدنی مثبت بر کاهش اضطراب(05/0>p) تاثیر معناداری دارد ولی آموزش اصلاح تصویربدنی در افرادی که دارای خود پنداره مثبت ومنفی هستند به صورت مجزا نمی تواند منجر به کاهش اضطراب شود.د) آموزش اصلاح تصویربدنی مثبت بر کاهش افسردگی(023/0>p) تاثیر معناداری دارد ولی تاثیرآموزش اصلاح تصویربدنی بر کاهش افسردگی افرادی که دارای خودپنداره مثبت و منفی هستند، معنا نیست. بنابراین می توان در کاهش استرس، افسردگی و اضطراب مبتلایان از این برنامه آموزشی بهره جست.
زهرا روزگرد مرتضی ترخان
موضوع پژوهش حاضراثربخشی معنادرمانی بر روی ابراز وجود و سازگاری عاطفی زنان مبتلا به تعارضات زناشویی می باشد. جهت بررسی این موضوع دو فرضیه اصلی در نظر گرفته شد که عبارتند از : 1- معنادرمانی موجب افزایش ابراز وجود زنان مبتلا به تعارضات زناشویی می گردد. 2- معنادرمانی موجب افزایش سازگاری عاطفی زنان مبتلا به تعارضات زناشویی می گردد. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح تحقیق آن پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه زنانی است که به علت تعارضات زناشویی خویش در سال 1390در فاصله زمانی 3 ماه به کلینیک مشاوره بهزیستی شهر رشت مراجعه نمودند. برای نمونه گیری از روش تصادفی استفاده شد، در واقع ابتدا کلیه این زنان که تعداد آنان 62 نفر بود به پرسشنامه ابراز وجود و سازگاری عاطفی پاسخ گفتند، 47 نفر از آنان دارای نمره ابراز وجود و سازگاری عاطفی پایین بودند که از بین آنان 30 نفر بطور تصادفی ساده انتخاب شده و به طور داوطلبانه در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل(15نفر) جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت است از پرسشنامه ابراز وجود شرینگ، پرسشنامه سازگاری بل و بسته آموزشی معنادرمانی. گروه آزمایش آموزش معنادرمانی را طی 8 جلسه، هفته ای یک جلسه دریافت نمودند، درحالیکه گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از آموزش مجددا ابراز وجود و سازگاری عاطفی اعضای هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. در این پژوهش از شاخص های آمار توصیفی(جدول، نمودار، میانگین، واریانس) و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس یکطرفه(آنکوا) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد فرضیه های تحقیق تایید شدند. به سخن دیگر تحلیل کواریانس نشان داد که معنادرمانی موجب افزایش ابراز وجود و سازگاری عاطفی زنان مبتلا به تعارضات زناشویی گردیده است.
آرزو حسین دخت قره حاجلویی احمد علی پور
مقدمه: این مطالعه با هدف تعیین رابطه هوش معنوی و بهزیستی معنوی با کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در گروهی از زنان و مردان شهرستان مراغه انجام شد. روش: در یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی ،تعداد 320 نفر از کارکنان بیمارستانهای شهرستان مراغه به صورت نمونه-گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش معنوی کینگ، پرسشنامه بهزیستی معنوی پالوتزیان والیسون، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. داده های بدست آمده با روش-های آماری ، ضریب همبستگی و رگرسیون و آزمون مقایسه میانگین های مستقل، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بررسی نتایج نشان داد که هر قدر هوش معنوی بالاتر باشد بهزیستی معنوی ،کیفیت زندگی و رضایت زناشویی افزایش می یابد.بعلاوه هر قدر بهزیستی معنوی بالاتر باشد کیفیت زندگی و رضایت زناشویی نیز افزایش می یابد. و به عبارت دیگر بین همه متغیر های مورد مطالعه رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد. نتیجه گیری: معنویت موجب ایجاد آرامش، امنیت زندگی، معنایابی زندگی، مثبت اندیشی، امیدواری، رضامندی از زندگی می-شود. از این طریق، ظرفیت روان شناختی و توانائی مقابله با استرس ها و مشکلات افزایش یافته، موجب ارتقای سلامت روانی، جسمی و عمر طولانی تر می شود. لذا به منظور، حفظ و ارتقای سلامت روان خود، خانواده و جامعه، توجه بیشتر به ابعاد مختلف معنویت و تقویت کردن آنها در خودمان ضروری است
توران حسن زاده مرتضی ترخان
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش آرامش عضلانی پیشرونده بر فشار خون، استرس ادراک شده و اضطراب زنان باردار است. جهت بررسی این موضوع سه فرضیه اصلی در نظر گرفته شد که عبارتند از: 1- آموزش آرامش عضلانی پیشرونده در کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک زنان باردار موثر است. 2- آموزش آرامش عضلانی پیشرونده در کاهش استرس ادراک شده و اضطراب زنان باردار موثر است. 3- آموزش آرامش عضلانی پیشرونده در کاهش حالت اضطراب و رگه اضطراب زنان باردار موثر است. روش این پژوهش ازنوع آزمایشی و طرح تحقیق آن پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه زنان باردار 20 تا 38 ساله که در دوره سه ماهه دوم و سوم بارداری به سربرده و جهت مراقبت بارداری به کلینیک بیمارستان الزهرا در فروردین 1391 مراجعه کردند بود. ابتدا بطور تصادفی 110 نفر آنها که دارای معیارهای ورود به پژوهش بودند انتخاب گردیدند وسپس 60 نفراز آنان، که براساس میانگین سه روز متوالی اندازه گیری فشار خون، دارای فشار خون سیستولیک بالای 125 میلیمتر جیوه و فشار خون دیاستولیک بالای 80 بودند انتخاب شده و به پرسشنامه های استرس و پرسشنامه اضطراب پاسخ گفتند؛ 46 نفر نمره استرسشان بیشتر از 28 وحالت اضطرابشان از 43 بیشتر و رگه اضطرابشان از 46 بیشتر بود، که از بین آنان 30 نفر به طور تصادفی انتخاب شده و بطور تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه حالت - رگه اضطراب اسپیلبرگر، مقیاس استرس ادراک شده کوهن و بسته آموزشی آرامش عضلانی پیشرونده. گروه آزمایش آموزش آرامش عضلانی پیشرونده را طی 7 جلسه، هفته ای 1جلسه دریافت نمودند، درحالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از آموزش مجددا فشار خون سه روز متوالی و همچنین استرس و اضطراب اعضای هر دو گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. در این پژوهش از شاخص های آمار توصیفی (نمودار، میانگین و انحراف استاندارد) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش آرامش عضلانی پیشرونده موجب کاهش فشار خون، استرس ادراک شده واضطراب زنان باردار شده است.
مرضیه میرعلایی محمداحسان تقی زاده
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر معنویت درمانی گروهی در افزایش خودکارآمدی و تاب آوری بیماران ام اس استان اصفهان بود. روش: در این پژوهش که از نوع نیمه آزمایشی بود، تمام زنان مبتلا به ام اس از نوع عودکننده و بهبودپذیر20-40سال استان اصفهان جامعه آماری آن را تشکیل داد. از مجموع4850 بیمار ام. اس استان اصفهان 30 نفر(15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) که بالاتر از دیپلم و فاقد اختلال روان شناختی بودند، با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. افراد گروه آزمایش 10جلسه در مداخلات گروه درمانی معنویت شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس خودکارامدی عمومی شرر(1982) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون(2003) بود. داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزارspss و روش آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده ازآماره آزمون f مربوط به بررسی تفاوت میانگین نمرات خودکارآمدی که برابر 71/8 و سطح معناداری(p? 0/006 )، و همچنین آماره آزمون f مربوط به بررسی تفاوت میانگین نمرات تاب آوری که برابر 04/8 و سطح معناداری(p?0/0001 )نشان می دهد، تفاوت بین میانگین نمره خود کارآمدی در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش و گواه پس از کنترل متغیر پیش آزمون معنی دار می باشد و می توان گفت که معنویت درمانی به شیوه ی گروهی میزان خودکارآمدی و تاب آوری مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس را در مقایسه با گروه کنترل افزایش می دهد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج آماری به دست آمده معنویت درمانی گروهی خودکارآمدی و تاب آوری بیماران ام.اس را افزایش می دهد. می توان گفت، علت این اثربخشی پذیرش بی قید و شرط و به دور از قضاوت و همچنین احساس حضور و اتصال به نیروی لایزال الهی که ویژگی این شیوه درمانی است دانست که به موجب ان احساس ارزشمندی و خودکارآمدی و به تبع آن تاب آوری افزایش می یابد. لذا پیشنهاد می شود این شیوه درمانی در انجمن های ام اس سراسر کشور به عنوان درمان مکمل غیر داروئی انجام شود.
زهره گندمی نژاد محمداحسان تقی زاده
مقدمه: با توجه به اینکه عوامل زیادی در استرس و سرسختی دانش آموزان تیزهوش تاثیر گذار است. لذا این پژوهش گامی است در راستای کیفی کردن مدارس که با مورد توجه قرار دادن ویژگیهای دانش آموزان تیزهوش ، بر آموزش نظریه انتخاب ویلیام گلاسر به عنوان شیوه مداخله پرداخته است؛ تا اثر آن را روی استرس و سرسختی دانش آموزان تیزهوش تعیین نماید. روش کار: روش پژوهش از نوع آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس استعدادهای درخشان مقطع راهنمایی شهر شیراز است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 120نفر از دانش آموزان مدرسه فرزانگان ناحیه 1 شیراز انتخاب شدند و به پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن پاسخ دادند. از بین این افراد ، 60 دانش آموز که نمره کسب شده آن ها بالاتر از همه بود، به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل ( هرگروه 30 نفر) جایگزین شدند. سپس برای آن ها پرسشنامه سرسختی اهواز (ahi) را اجرا نمودیم. پس از آموزش نظریه انتخاب به معلمان گروه آزمایش در طی 10 جلسه 90 دقیقه ای و پی گیری آن به مدت 6 ماه ، از آزمودنی ها پس آزمون به عمل آمد .به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چند متغیره( mancova ) و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج یافته ها با (1% > p ) نشان داد که : آموزش نظریه انتخاب به معلمان باعث کاهش استرس و افزایش سرسختی دانش آموزان تیزهوش گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است و هم چنین بین افزایش سرسختی با کاهش استرس دانش آموزان تیز هوش رابطه معنادار وجود دارد .
افسانه قراگوزلو علی اصغر کاکوجویباری
هدف: پژوهش حاضر با موضوع رابطه مدرسه هراسی با عملکرد ریاضی در دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی در سال تحصیلی 93-92 انجام شده است. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی است، از این رو مدرسه هراسی متغیر مستقل(پیش بین) و عملکرد ریاضی دانش آموزان متغیر وابسته(ملاک) می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دارای ختلال ریاضی منطقه 2 شهر تهران می باشند. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری در دسترس و ابزار جمع آوری اطلاعات این پژوهش پرسشنامه اضطراب بیماهر که دارای 41 گویه و آزمون ریاضیات ایران کی مت استفاده گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از همبستگی پیرسون و رگرسیون و آزمون z فیشر استفاده شده است. یافته¬ها: در این پژوهش شش فرضیه مطرح بوده است و نتایج نشان داد که بین مدرسه هراسی و عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی رابطه معنی داری وجود دارد. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق بیانگر نقش مدرسه هراسی در عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی بود. ارائه الگوی برای این رابطه به روشن تر شدن نقش مدرسه هراسی بر عملکرد ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی کمک می¬¬کند.
ملیحه خاکپورنیا محمداحسان تقی زاده
هدف:هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی معنویت درمانی گروهی بر کاهش ترس از مرگ و استرس ادراک شده زنان 35-50 ساله بود. روش:این پژوهش از نوع آزمایشی و طرح تحقیق،دو گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود.جامعه پژوهش زنان 35-50 ساله که دارای ترس از مرگ و استرس ادراک شده باشند بوده و نمونه شامل 30 نفر(15نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.افراد گروه آزمایش 8 جلسه در مداخلات معنویت درمانی گروهی شرکت کردند.ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ترس از مرگ(تمپلر1970) و پرسشنامه استرس ادراک شده(تقی زاده1393) و بسته معنویت درمانی تقی زاده بود.داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزارspss20 و روش آماری کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج بدست آمده از آمار آزمون f مربوط به بررسی تفاوت میانگین نمرات ترس از مرگ برابر971/ 13 و سطح معناداری p<0 /01 و استرس ادراک شده برابر518/ 58 و سطح معناداری p<0 /01 نشان می دهد تفاوت بین میانگین نمرات ترس از مرگ و استرس ادراک شده در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل معنی دار می باشد و می توان گفت که معنویت درمانی گروهی میزان ترس از مرگ و استرس ادراک شده زنان را در مقایسه با گروه کنترل کاهش می دهد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت معنویت درمانی گروهی در کاهش ترس از مرگ و استرس ادراک شده زنان موثر است. با عنایت به یافته های موجود به نظر می رسد که استفاده ازمداخله معنوی در مجموعه اقدامات و مداخلات روان شناختی اثرگذار می باشد.
محمداحسان تقی زاده اسماعیل زارعی زوارکی
چکیده ندارد.