نام پژوهشگر: محمدرضا ریخته گران
افسانه ناظری محمدرضا ریخته گران
چکیده: در پی عطف به مختصات زمانی و مکانی ویژه در نگارگری ایرانی- اسلامی که در حدود پنج قرن همچنان ثابت و پا بر جا می ماند ، شاهد ویژگی ها و شاخصه هایی هستیم که ورای مختصات زمانی و مکانی حاکم بر عالم محسوس ، جهانی دیگر ، فضا – زمان و مکانی دیگر را می نمایاند ؛ نوعی کیفی از زمان و بافتی از مکان که به هر صورت مغایر با روش های بازنمایی زمان ومکان کمّی در جهان طبیعت است و به انحاء گوناگون مبیّن همزمانی امور و جمع اضداد است؛ به طوری که «وقت» ، «حال سرمدی» و«عالم ملکوت» توصیف شده عارفان ، وجوه و ویژگی های طرح شده در رابطه با زمان و مکان کیفی در نزد عرفای مسلمان را تداعی می کند. در این پژوهش ضمن طرح فرضیه ارتباط صورت و محتویِ نگارگری ایرانی با مبانی شهودی عرفان اسلامی و بررسی دقیق پیشینه تحقیق، سعی بر آن شده که ابتدا با روش مشاهده مستقیمِ نگاره ها و بهره گیری از روش توصیفی– تحلیلی ، منابع دست اوّل معتبرِ موجود یعنی مکتوبات و گفته های عرفای برجسته و شاخص هر عصر مورد بررسی ، جستجو و تأمل قرار گرفته است. دامنه تحقیق در این حوزه با توجه به نوع تحقیق (بنیادی- کیفی) محدودیت زمانی و مکانی نداشته همچنان که در حوزه نگارگری دوره مورد نظر اوایل سده هفتم تا نیمه اوّل سده یازده هجری است. ( تا آنجا که بتوان از مکتب اصیل در نگارگری ایران سخن گفت.) در این راستا با هدف یافتن و در کنار هم نهادنِ توصیفات عارفان در رابطه با ویژگی های زمانی – مکانی مطروحه عوالم باطنی و ویژگی ها و شاخصه های فضایی(زمانی- مکانی) نگاره ها به وارسی و آزمون فرضیه تحقیق پرداخته شد . یافته های تحقیق موید صحت فرضیه بوده و بیانگر آن است که ؛ این ویژگی های بصری بر ویژگی ها و مختصات تصویری توصیف شده عرفای مسلمان منطبق است. واژگان کلیدی : زمان ، مکان، نگارگری ایرانی، عرفان اسلامی ، حال سرمدی ، جمع اضداد ، همزمانی
ابوالفضل توکلی شاندیز محمدرضا ریخته گران
هدف از این تحقیق بررسی یکی از عناصر مشترک میان ادبیات و فلسفه یعنی سبک و فرم است تا از این طریق نشان داده شود محتوای یک متن فلسفی را نمی توان جدای از فرم و سبک ارائه آن دریافت. برای این کار با استفاده از روش کتابخانه ای و تحقیق اسنادی، نخست به پی گرفتن تعریفی از ذات و ماهیت فلسفه پرداخته شد و نشان داده شد که پرسش از چیستی فلسفه باید از تعریف آن فراتر رود و به ذات آن برسد و برای این کار وجوه اشتراک و امتیاز تعاریف گوناگون فلسفه را برشمردیم و با استفاده از نظریه شباهت خانوادگی ویژگی های گفتمان فلسفی را مشخصه هایی نظیر: منش فراگیر، تحلیل مفاهیم، فعالیت عقلانی و استفاده از زبان معین و از یک منظر توجه آن را به عمیق ترین مسائل پیش روی انسان دانستیم. سپس ادبیات را نیز با همین شیوه مورد بررسی قرار دادیم و منش فراگیر آن، تخیل، روایت و استفاده از زبان و گاهی پرداختن به مسائل مهم زندگی انسان را در آن تشخیص دادیم و از رهگذر مقایسه شباهت ها و تفاوت های این دو نوع گفتمان را برشمردیم. در بخش دوم این تحقیق نخست شرحی از فلسفه تحلیلی به عنوان فلسفه تحلیل مفاهیم به دست داده ایم، سپس نگاهی به فلسفه پدیدارشناسی هرمنوتیکی از دید متفکرانی همچون هایدگر و گادامر انداخته ایم و طرح دازاین و حضور را به همراه منطق و مبحث علم مبتنی بر هرمنوتیک بررسی کردیم. در پایان این بخش مقایسه ای بین آموزه های بنیادین این دو رویکرد فلسفی صورت دادیم. در بخش پایانی ابتدا زبان را به عنوان بستر رخ دادن فلسفه و ادبیات از منظر این حوزه ها بررسی نمودیم. و سپس ضمن تعریف سبک و فرم در ادبیات، تاریخچه آن را در متون فلسفی نیز بررسی کردیم و سپس از الگوهای تعامل سبک و فرم در کالبدشناسی سبک فلسفی سخن گفتیم و ریخت شناسی بنیادین سه نوع مهم سبک فلسفی یعنی رساله، اعترافات و مکالمه را با ویژگی های هر یک بررسی کردیم. در پایان کوشیدیم دوری یا نزدیکی هر یک از ژانرهای بنیادین فلسفه را به این دو نحله فلسفی بررسی کنیم.
کامبیز پورناجی محمدرضا ریخته گران
هدف از این پایان نامه، جستاری در باب تأثیر ذن بودیزم بر هایکو است. علاوه بر ذن آیین بودیزم هندی و چینی، دائو، شعر چینی، آیین کنفوسیوس، هنرهای شرقی از جمله هنرهای چینی و ژاپنی، واکا و رن کو، نمایش نو، ایکه بانا یا هنر گل آرایی، چا- نویو یا هنر چای و چای نوشی و آیین شینتو نیز بر هایکو نفوذ داشته است و ساختار هایکو را شکل داده اند. امّا آنچه که بر شاعران هایکو سرا و از جمله چهار شاعر اصلی هایکو یعنی باشو، بوسون، ایسا و شیکی تأثیر گذار بوده است همانا ذن است. تلاش بر این است که نشان داده شود که چگونه شاعران هایکو سرا و نگرش و جهان بینی آنان و به طور کلی هایکوهای آنان متأثر از تعالیم ذن است. در این پایان نامه کوشش شده است تا نتیجه گیری شود که هایکو و بزرگان هایکو به چه جهاتی تحت تأثیر ذن بودند و چه عوامل و مولفه هایی بر تجارب، اندیشه ها و حالات و احوالات آنان و به طور کلی سلوک آنان تأثیر گذار بوده است. چگونه آنان عمل گرایی، تأکید بر امور روزمره، سفر و دوره گردی، گریز از فلسفه، تنهایی، رضا و تسلیم، فقر و بی نیازی را پیشه خویش ساخته و هایکوهای خود را بر همین اساس و تجارب سروده اند. اساس هایکو بر ستوری (اشراق) است و بدون نیل به ستوری (اشراق) ذنی در کار نیست. بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که هایکو مبتنی بر اشراق است. بدون ذن، هایکو عمقی ندارد. بدون ستوری، هایکو صرفاً بازی با کلمات خواهد بود. روش کار در این پژوهش، کتابخانه ای است و تلاش بر آن بوده که از منابع فارسی و انگلیسی، اعم از کتاب و مقاله، که از اعتبار خاصی برخوردار است، استفاده شود.
علیرضا تاجیک اسماعیلی شهرام پازوکی
چکیده ندارد.
محمود حاجی نصیری محمد تقی آشوری
چکیده ندارد.
علی کرباسی زاده اصفهانی محمدرضا ریخته گران
چکیده ندارد.
مدینه نصیری پروج محمدرضا ریخته گران
چکیده ندارد.
مرضیه پیراوی ونک محمدرضا ریخته گران
چکیده ندارد.
محمدرضا ریخته گران رضا داوری
نتایج حاصل از تحقیق در تفکر ادموند هوسرل و بررسی چگونگی نسبت آن با آراء سهروردی عبارتند از: -1 در تفکر هوسرل و سهروردی تناظرات و تشابهاتی به چشم می خورد. اما این تناظرات و تشابهات ، که صرفا ظاهری و صوری است ، بدان جهت است که هر دو فیلسوف به افلاطون اعتناء جدی دارند. لیکن سهروردی در ذیل شان دیگری از عقل به مداقه و غور در تفکر افلاطون پرداخته است و در این امر به فلسفه ایران باستان - فلسفهء خسروانیان - نیز توجه داشته است . اما تفکر هوسرل در ذیل شان جدید عقل (راتیو) است . او نیز به افلاطون - منتهی به تفسیر ارسطوئی افلاطون توجه دارد و در فلسفهء خود به آراء افلاطون صورت جدیدی مطابق به شان جدید عقل می دهد. -2 صنع وجود در نظر هوسرل، صنع آگاهی محض است و بحث هستی شناسی (ontology) در نظر ا و، بحث در متعلقات بیواسطه آگاهی محض است . در حالیکه صنع وجود در نظر سهروردی، صنع ربویی یا دعاء دهر، یا عالم انوار مینوی، یا ملکوت و غیب (باعتبارات و تعابیر مختلف) است که ذوات (ماهیات) بصورت حقایق وجودی و نوری در آن تقرر دارند و نفس ، پس از اعراض از عالم غراسقی و پیمودن سیر استکمالی، متلقی آن حقایق می شود. اما در نظر هوسرل، ذوات ، متعلقات التفاتی و بیواسطهء آگاهی محض است و قیامشان به نفس و قوای آن قیام صدوری است و با قطع تعلق نفس و قوای آن وجودی و ماهیتی ندارند. -3 از جهت بحث المعرفه نیز تناظرات و تشابهات بین این دو فیلسوف ، صرفا ظاهری و صوری است . در نظر هر یک از آنها، صورت ذهنیهء حاصل در نفس (صورت معقول)، بنفسه علم نیست . در نظر سهروردی، پس از اینکه آن صورت ذهنیه محاط به احاطهء نوری شهودی نفس شد، علم حاصل می شود و در نظر هوسرل نیز تنها پس از اینکه نفس از طریق "کون التفاتی" خود به آن صورت ذهنیه التفات حاصل کرد، خود نفس بدان افادهء معنی و افادهء وجود می کند. لهذا، "اصالت ماهیت " سهروردی با "اصالت ذوات و ماهیات " (اسانسیالیزم) جدید تفاوت ذاتی داشته و رجوع هر یک از آنها به اصل و مبداء کاملا متفاوتی است .
پروین پرتوی محمود توسلی
یکی از اهداف اصلی رساله حاضر با عنوان پدیدارشناسی مکان: اصول و متدولوژی ، نیل به تفکر و روشی بوده است که رسالت مهم شهرسازی را که همانا تبدیل فضا به مکان است، تحقق بخشد. از دیگر نتایج این تحقیق ، اثبات مفید بودن رویکرد پدیدارشناسی در مطالعات محیطی و شهرسازی است. این رویکرد که خود در گستره تحقیق کیفی قرار دارد امکان نیل به ماهیت اشیا (از جمله مکان) و تفکری عمیق و شهودی در مسائل شهرسازی را فراهم می کند. به دنبال بحران بی مکانی و بی هویتی فضاهای شهری معاصر که مبتلا به بسیاری از کشورها صرفنظر از قلمرو جغرافیایی آنها بوده است، رویکرد پدیدارشناسی بخصوص در سی سال گذشته از جایگاه خاصی در برنامه ریزی ، طراحی و بطور کلی مطالعات محیطی برخوردار گشته است و در حال حاضر تمایل روزافزونی برای تسری دادن این بینش به محیطهای دانشگاهی و شیوه های آموزشی ، پژوهشی و طراحی ملاحظه می گردد.