نام پژوهشگر: مرتضی حیدری
محمد معین الدینی مرتضی حیدری
نگارگری ایرانی صحنه تجلی مرتبه ای از عالم است که در اندیشه هنرمند ایرانی جای دارد، یکی از این تجلیات تصویری در طبیعت جلوه می نماید؛ طبیعت و طرز نگرش به آن و به خصوص نسبتی که بین طبیعت با دیگر بازیگران صحنه نگارگری همچون انسان برقرار است تا حد زیادی به فهم اصول زیبایی شناسی نگارگری ایرانی کمک می نماید، نمود طبیعت در نگارگری ایرانی در طول تاریخ خود وام دار نگاه هنرمندانی است که سرچشمه الهام خود را از سنت های هنری، تاریخی و ادبیات ایرانی که ریشه در عرفان و فلسفه و ادبیات ایرانی ـ اسلامی داشته، می گرفتند و حاصل جمع تفاسیر هنرمند ایرانی از این عقاید و همچنین بهره -مندی از عناصر فرهنگ وارداتی غربی و شرقی به خصوص چین، در نهایت استحاله همه اینها، منجر به بازنمود دنیایی مینوی در نگاره ها می شد. در این میان و خصوصاً در دوران صفویه با مطالعه جایگاه طبیعت در نگاره ها، به خوبی می توان سیر تغییر در الگوهای زیبایی شناختی نگارگری ایرانی را مطالعه کرد. در دوران صفویه جنبه تأثیرپذیری نگارگری ایرانی رفته رفته از الگوهای شرقی به الگوهای غربی(اروپایی) گرایش پیدا نمود. طبیعت در نگارگری ایرانی در عهد صفویه در ابتدا در ادامه تمامی سنت های تصویری و زیبایی شناسی اصیل نقاشی ایرانی به پیش می رود ولی رفته رفته با تحولات عمده سیاسی و اجتماعی از جمله روابط روزافزون با غرب، تغییری عمده در نگرش به پدیده ها و به خصوص نمود عینی طبیعت در نگارگری به وجود می آید تا جایی که نقش اصلی طبیعت در برخی از آثار هنرمندان به پس زمینه صرف محدود می گردد و یا به کلی حذف می شود و در آثار متأخر این دوره فدای انسان و ترکیب بندی انسانی آثار می شود.
نرگس کریمی مرتضی حیدری
«نقاشی لاکی» هنری است که ردپای آن را می توان از اواخر سده نهم بر روی جلدها پیدا کرد، از دوره صفوی این هنر گرانقدر را علاوه بر جلدها، می توان بر روی اشیاء دیگری چون قلمدان ها، قاب آیینه ها و جعبه های لاکی نیز پیدا کرد. اوج هنر لاکی یا روغنی را می توان در دوره زند و قاجار دانست. با شروع حکومت کریم خان زند آرامش نسبی در ایران بر قرار شد. هنرمندانی چون محمد صادق و محمد باقر، سبک زندیه را پایه ریزی کردند و مضامینی چون گل و مرغ، تک چهره ها، داستان های عاشقانه، تذهیب و ... را بر روی اشیاء لاکی ترسیم نمودند. با گذشت زمان و روی کار آمدن سلسله ی قاجاریه، دریچه ای جدید در هنر لاکی آغاز می شود. در سبک قاجار تنوع و نوع آوری در مضامین نقاشی لاکی به علت ارتباط با اروپا به نحو چشمگیری پدیدار و سبک های گوناگون به وسیله هنرمندان این دوره چون محمد اسماعیل، نجفعلی و پسرانش، خانواده امامی و آقا لطفعلی شیرازی و دیگر هنرمندان این عصر پدیدار می شود. در این دوره سبک معمول به سه گونه تقسیم می شود: ایرانی سازی، فرنگی سازی و سبک میانه. ساخت و تکنیک های به کار رفته در این دو دوره با توجه به مهارت و توانایی و سلیقه هنرمند تغییر می پذیرد. اگر بخواهیم ما بین این دو دوره تفاوت فاحشی را در نظر بگیریم، در دوره زند از رنگ های زرد و سبز و رنگ های هماهنگ با آن استفاده شده است و در دوره قاجار از رنگ های گرم، خصوصاً قرمزهای مختلف به کار گرفته شده است. در این پایان نامه سعی بر این شده است که پس از اشاره اجمالی به پیشینه و ارزش های این هنر، با معرفی فنون، مواد و اسلوب های مورد استفاده در آن در دو دوره یاد شده، گامی در جهت معرفی این میراث ملّی برداشته و پنجره ای جدید فراروی هنرمندان مستعد در جهت رشد و تعالی مجدد این هنر گرانقدر کشورمان، گشوده شود.
سیده مهروز بلادی مرتضی حیدری
در پایان نامه ی حاضر به بررسی هنرنقاشی معاصر ایران در صد سال اخیر درخصوص گرایش به استفاده از عناصر تزیینی موجود در نگارگری و هنرهای سنتی ایران پرداخته شده است . برای روشن شدن محدوده ی بحث، مطالبی با رویکرد تاریخی و توصیفی در رابطه با فلسفه ی زیبایی، تقسیم بندی عناصر تزیینی و معرفی آن ها از جمله اسلیمی و ختایی آورده شده است. پس ازآن، جریانات معاصر هنر ایران از دوران مشروطه که مطلع عصر تجددخواهی و انقطاع از هنر گذشته است، با توجه به توالی تاریخی ذکر شده و به تدریج مکاتبی که در دوران مختلف پس از کمال الملک در هنر ایران تاثیر گذار و جریان ساز بوده اند معرفی شده است. مکاتبی چون قهوه خانه، سقاخانه و خط- نقاشی و در ادامه هنرمندان پیش از انقلاب مدنظر قرار گرفته اند که به دلیل رویکرد تزیینی، سنتی جدی تر در آثار هنرمندان منسوب به سقاخانه تمرکز بیش تری بر معرفی آنان صورت گرفته است. در جمع بندی و تحلیل نهایی ذکر شده است، اگرچه هنرمندان سقاخانه با دغدغه ی هویت به سمت نقوش تزیینی کشیده شده اند اما این جریان با تمام نکات مثبتی که با خود به همراه آورده، به واسطه ی عدم مطالعه ی عمیق در کنه نگارگری ایران و به جهت پیش آمد مسایل سیاسی و اجتماعی آن دوران دچار از هم گسیخته گی فرهنگی شده از این رو نتایج پرباری برای نسل های بعدی به همراه نمی آورد، بنابراین آن رویکرد نوگرا در همان مقطع تاریخی باقی می ماند و نقاشی ایران گرفتار خلایی دوسویه می شود که از یک سو ارتباطش با سنت قطع شده است و از دیگرسو از جریانات بنیادین هنر معاصر جهان خبری ندارد. در این بخش از پایان نامه از روش های میدانی و کتاب خانه ای توامان استفاده شده است تا در کنار منابع مکتوب از نظر هنرمندان معاصر نیز در مسیر نتیجه گیری استفاده شود. در چنین شرایطی، قضاوت تاریخ بر هنر حال حاضر ایران کمی هراس برانگیز است. نقاشی معاصر ایران در میان حجم انبوهی از اطلاعات وارداتی و حجمه ی غربی به دنبال راهی مستقل است تا حرفی برای آینده گان داشته باشد. باید منتظر ماند...
مرتضی حیدری محمد کاظم رحمان ستایش
تحقیق پیش رو، کوششی در راستای بررسی دیدگاه های تفسیری زمخشری در کتاب تفسیرشان، الکشاف، از دیدگاه علامه طباطبایی و شیوه و سبک علامه طباطبایی در نقل از تفسیر کشاف می باشد. نگارنده سعی و تلاش خود را بر این قرار داده تا مواردی را که علامه طباطبایی در تفسیر گران سنگشان ـ المیزان ـ از زمخشری نقل کرده اند، یافته و با تتبع دقیق و موشکافانه، دیدگاه علامه طباطبایی راجع به نظرات تفسیری زمخشری را بررسی نماید. در بررسی یک کتاب تفسیر، علاوه بر دقت در روش ها و گرایش های مفسر آن کتاب و چگونگی استدلال و شیوایی بیان و سلیس بودن کلمات و مستند بودن مطالب، کیفیت بهره گیری از منابع و مآخذ، مسأله ای مهم است. تفسیر کشاف زمخشری یکی از منابع کیفی و کمی مهم مرحوم علامه طباطبایی است. ایشان در تفسیر المیزان که بدون اغراق مهم ترین و بهترین تفسیر دوره معاصر و از جمله کامل ترین تفاسیر شیعه است، مطالب فراوانی در زمینه های تفسیری، علوم قرآنی، ادبی، فقهی و کلامی از کشاف نقل کرده اند. ایشان در بحث علوم قرآنی، به ذکر آرای زمخشری در زمینه قرائت و شأن نزول، در بحث علوم ادبی به علومی از جمله لغت، صرف، نحو و بلاغت و در بحث کلامی هم به موضوعاتی از جمله توحید، عصمت پیامبران و معاد و جز آن پرداخته اند. در زمینه فقهی، تنها یک مورد یافت شد که چون در یک عنوان و فصل نمی گنجید آن را مطرح نکردیم. این موضوع هم به روش دو مفسر که تمایلی به بحث در جنبه فقهی قرآن نداشته اند برمی گردد. در اکثر قریب به اتفاق موضوعات ذکر شده، از یک سو به تأیید نظرات زمخشری و از سوی دیگر به نقد آنها پرداخته است. در این نوشتار، با تطبیق و مقایسه دو تفسیر، به چگونگی نقل المیزان از کشاف و بررسی آرای زمخشری از دیدگاه علامه طباطبایی پرداخته شده است.
محی الدین آین مرتضی حیدری
خیر وشر که همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده در آثار نگارگران ایرانی به بهترین شیوه به تصویر کشیده شده و با استفاده از قصص دینی و حماسی قالبی وسیع به آن داده به گونه ای که در نگاره های به تصویر کشیده از شاهنامه فردوسی حتی فراتر از داستان رفته و آثار ماندگاری در این زمینه به ثبت رساندند
سیدعلی اصغر فالی پرویز اسکندرپور خرمی
هنرمندان همیشه به طبیعت پیرامون خویش به عنوان دستمایه ی آفرینش هنری نگریسته اند. اما این نگاه در همه ی جوامع و همه ی زمان ها یکسان نبوده است. به طور کلی دو نوع نگاه به طبیعت وجود دارد که شامل نگاه تقلیدی و نگاه تنزیهی یا تجریدی می شود. هر کدام از این نگرش ها ویژگی های متفاوتی را در هنر ایجاد می کند. نگاه تقلیدی باعث می شود که اثر حالتی روایت گونه از "آنچه که هست" داشته باشد و نگاه تجریدی به اثر کیفیتی بیانگرانه می دهد. در هنر سنتی ایران نوع نگاه تجریدی هنرمند تأثیر زیادی بر شیوه ی آفرینش هنری دارد و از میان همه ی این هنرمندان بافندگان فرش های عشایری به دلیل ارتباط نزدیک با طبیعت و آفرینش طرح ها و نقش های ذهنی باف جایگاه ویژه ای دارند. در این پژوهش سعی شده است نوع نگاه بافندگان فرش قشقایی به پیرامون خود و تأثیر آن بر فرش آن ها بررسی شود. در این راه چند نمونه ی شاخص از فرش های قدیم و چند نمونه ی جدید و عوامل موثر بر به وجود آمدن ویژگی های منحصربه فرد آن ها مورد بررسی قرار گرفت. به نظر می رسد که نحوه ی زندگی عشایر و نظام زندگی ایلیاتی، مهم ترین عامل در شکل گیری این ویژگی-هاست. البته امروزه با تغییر ساختار این نوع زندگی، فرش آن ها نیز دست خوش تغییرات زیادی شده است. همچنین تأثیر سلیقه ی بازار و سفارش مشتری بر طرح، رنگ، اندازه و ابعاد فرش مورد توجه قرار گرفت که بر اساس بررسی های انجام شده، امروزه فرش هایی با طرح خلوت، رنگ ملایم و ابعاد کوتاه بیشتر مورد پسند هستند بنابراین بایستی این ویژگی ها را به گونه ای در فرش های تولیدی مورد توجه قرار دهیم که ضمن تأمین سلیقه ی بازار، اصالت ها و ویژگی های فرش اصیل عشایری نیز حفظ شود. روش کسب اطلاعات به صورت میدانی و روش تحقیق تحلیلی می باشد.
مرتضی حیدری مهدی بانژاد
نوآوری های فنی و تغییرات اقتصادی و زیست محیطی و مشکلات ناشی از احداث و نگهداری نیروگاه های بزرگ و تلفات زیاد شبکه های سراسری انتقال و توزیع باعث ورود روزافزون منابع تولید پراکنده در سیستم های قدرت شده است. واحدهای تولید پراکنده تأثیرات قابل توجهی از جمله کاهش تلفات و بهبود پروفایل ولتاژ و به خصوص بهبود قابلیت اطمینان را روی شبکه های توزیع به وجود می آورند. این بهبود پارامترهای سیستم به مشخصات، تکنولوژی و مکان اتصال به شبکه این واحدها وابسته است. که این امر موید ضرورت مکان یابی و ظرفیت یابی مناسب واحدهای تولید پراکنده در کم ترین هزینه تحمیلی به سیستم می باشد. به علت ساختار غالباً شعاعی شبکه های توزیع در صورت رخ دادن خطا به جهت عدم امکان بازیابی بار، خاموشی های طولانی مدت به مشترکین اعمال می شود. واحدهای تولید پراکنده می توانند با تأمین انرژی مصرف کنندگان پایین دست، مدت زمان خاموشی ها و تعداد مصرف کنندگان که تحت تأثیر خطا قرار می گیرند را کاهش داده و شاخص های قابلیت اطمینان را کاهش می دهد. در پژوهش حاضر از دو روش الگوریتم ژنتیک (ga ) و الگوریتم بهبود یافته جهش قورباغه (msfla ) برای جایابی واحد های تولید پراکنده، در سیستم توزیع استفاده می شود. جایابی با تعداد و اندازه های متغیر منابع تولید پراکنده انجام می پذیرد. در روش پیشنهادی از بهینه سازی چند هدفه با استفاده از ضرایب وزنی برای ترکیب چندین تابع هدف به عنوان تابع هدف کلی استفاده شده است. تابع هدف کلی از چهار زیر تابع شاخص متوسط تعداد دفعات خاموشی سیستم ( saifi)، شاخص متوسط مدت زمان خاموشی ( saidi)، شاخص متوسط انرژی تأمین نشده سیستم (aens ) و شاخص هزینه سرمایه گذاری و هزینه تعمیر و نگهداری و هزینه بهره برداری منابع تولید پراکنده تشکیل شده است. در این پایان نامه روشی برای محاسبه شاخص های قابلیت اطمینان ارائه شده است. همچنین از سیستم نمونه 34 باسهieee برای اثبات کارایی روش پیشنهادی استفاده شده است. نتایج حاصل بهبود قابل ملاحظه ای را در شاخص های قابلیت اطمینان سیستم در کم ترین هزینه تحمیلی به سیستم را نشان می دهد. در پایان پژوهش با مقایسه نتایج حاصل از دو الگوریتم پیشنهادی اعمال شده به مسئله ، کارایی الگوریتم بهبود یافته جهش قورباغه نشان داده شده است.
کریم اسکندری مرتضی حیدری
بررسی تطبیقی دیوارنگارههای دو ساختمان همعصر از دوره قاجار میتواند دانش فنی و هنری ما را ارتقاء دهد و دیدگاه هنرمندان پیشین را تا حدی آشکار سازد. دیوارنگاری در ایران تجربه دیرپایی را پشتوانه خود دارد. این تجربهها همآهنگ با فضاسازی مورد نظر در معماری ایرانی تکامل و پیشرفت کرده است. نتیجه این روند، اصولی را در دیوارنگاری ایجاد کرده تا نقشها و موضوعهای همسنخ را بتوان بر بدنه معماری نگاشت و آنها را همسو با هدف معماری درآورد. از یک سو دیدگاههای فرهنگی و از سویی دیدگاههای زیباییشناختی در شکل دهی به این اصول و روشها سهیم بودهاند. با استفاده از کادربندی مناسب، قابها و حاشیههای تزیینی، آرایههای مناسب، توجه به منظر بیننده، رنگبندی، انتخاب مضامین مناسب و نماد پردازی در رنگ و فرم، دیوارنگاری و معماری هماهنگسازی شده است. بررسی این اصول، ملاکهایی به دست داد تا دیوارنگارههای کاخ گلستان در تهران و نارنجستان قوام در شیراز مقایسه شوند. چون در کاخ گلستان معماری اولیه ساختمان دچار تغییرات پیدرپی شده لذا نمیتوان به خوبی کیفیت دیوارنگارهها را در وحدت یکپارچهاش بررسی نمود؛ در حالی که در نارنجستان قوام چنین نیست. با وجود شباهتهای میان نگارههای دو ساختمان میتوان ویژگی پویایی و آزادی قلم را در کاخ گلستان و ایستایی و رعایت اصول هماهنگی را در نارنجستان بیشتر مشاهده کرد. میتوان گفت، در کنار رعایت تمامی اصول مطرح، با ملاکهای امروزین در این دو بنا، ویژگیهای افزونتری را برخوردار میباشند.
مرتضی حیدری محمود بشیری
در سه فصل آغازین این رساله هنر،ادبیات،ایدئولوژی،شعر،سیاست و رابطه ی میان آن ها از دیدگاه فلاسفه و نظریه پردازان هنر تحلیل شده است و آن گاه به یاری نظریه ی ساخت گرایی، نظریه ی ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن دگرگون شده و شیوه ی نوینی برای مطالعه ی فرم و محتوای یک شعر پیشنهاد شده است. در فصل پایانین این رساله، زندگی، اندیشه ها و فرم ومحتوای اشعار شش شاعر برجسته ی فارسی از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی تحلیل شده است؛یعنی دهخدا،بهار،عشقی،نیما،اخوان و شاملو.
سارا طوفانی اصل پرویز اسکندرپور خرمی
کتاب شریف مثنوی که جامع باورهای شریعت، طریقت و حاوی اسرار درونی و حقایق باطنی است، در انتقال مفاهیم ژرف و گسترده در قالب قصه و حکایت به جرات بی مانند است. مولانا که وابسته به مکتب زیباپرستی برپایه هستی شناسی و معرفت شناسی است، جهان بینی اش را براساس اصالت زیبایی و عشق قرارمی دهد. درک این دیدگاه نیاز به سیر و سلوک معنوی و کشف و شهود باطنی دارد. در دوران جدید حس گرایان معرفت های انسان را به حس برمی گردانند و زیبایی های محسوس و طبیعی را اصل قرار می دهند، در مقابل عقل گرایان به برتری معرفت های عقلانی اصالت می دهند. اما در این میان، عرفا براین عقیده اند که با تکیه بر قوه خیال که حضرتی از حضرات خمس و در عین حال یکی از قوای باطنی انسان می باشد، می تواند یک امر محال و ممتنع عقلی به امور محسوس تبدیل کند. همه امور عالم به مدد قوه خیال می تواند در قالب صور محسوس آشکار شود. از طرفی هنر خود نوعی معرفت است و هنرمند، عارفی است که با نگاه شهودی خویش، داده های زیبای محسوس را تغییر می دهد و به رمزهایی درمی آورد سپس آن زیبایی های معقول را به تجربه روحانی ماورای عقلانی پیوند می دهد. این رساله بر آن است تا ضمن بررسی ملاحظات زیبایی شناسی اشعار مولانا به رمزگشایی هر یک از اشخاص و نقش و نگاره های موجود در داستان قلعه ذات الصور و نیز به تاویل این حکایت شورانگیز بپردازد.
ابوالفضل نظری مرتضی حیدری
چکیده انسان از زمانی که لذت حیات را چشید تداوم زندگی و پایداری در این مرحله از هر موضوع دیگری برایش مهمتر جلوه می کرد.درک مفهوم مرگ و ترک لذات دنیوی جزء دلمشغولی های زندگانی اش شد.لذا دغدغه ی جاودانگی بطور عینی در افعال زندگی اش نمود پیدا کرد.در تمدن های باستانی چون بین النهرین،مصر، چین و... اجرای مراسم خاص تدفین مردگان و توجه به شکل مقابر و ابزار آلات زندگی که همراه مردگان دفن می شد حاکی از باور به جاودانگی است. در ادبیات اسطوره ای نیز شخصیت های روئین تن چون آشیل،زیگفرید،بالدر،اسفندیار و...مبتنی بر باور جاودانگی و نامیرائی خلق شده اند.در این میان نگره های دینی به ویژه ادیان توحیدی نقش مهمی در انسجام و شکل دهی این گونه باورها داشته است.کتب آسمانی هر یک به جاودانه بودن بشر و حیات پس از مرگ و تولد دوباره صحه گذارده ،انسان را از سردرگمی و موهوم پرستی نجات داده اند.کلام الهی اساس شکل گیری بخش عظیمی از نظریات متفکرین در باب جاودانگی روح گردید.اندیشه ورزانی چون حکما و فیلسوفان بر جاودانگی و مانائی روح تاکید داشته اند.در جریان پرداخت به موضوع جاودانگی هنرمندان به نوبه ی خود سهم به سزائی داشته اند.در میان هنرمندان موافقین و مخالفین به جاودانگی باعث رویکردهای گوناگونی در هنر شده که در این مقاله به تفصیل بدان پرداخته می شود. کلید واژگان:مرگ،حیات،جاودانگی،نامیرائی
محمود خانی صومعه سفلایی مرتضی حیدری
چکیده این تحقیق ضمن توجه به جایگاه طبیعت در نقاشی، به بازنمودهای آن در سبکهای مختلف و نقش طبیعت در آثار واقع گراترین نقاش قرن نوزدهم ( گوستاو کوربه ) و نقاشان سوررئالیست پرداخته است. افلاطون هنرمندان را مقلدان معرفی کرد، از سویی دیگر هرگز تقلید محض و عین به عین را تأیید نکرد چون معتقد بود هنرمندان مقلدانند بشرط آنکه نگاهشان به طبیعت و نظرشان به مُثُل باشد؛ و ارسطو نیز بر این باور بود که هنرمندان مقلدانند بشرط آنکه از قوه خیال بهره بگیرند. سنت بزرگ که سرآغاز آن هنر طبیعتگرای یونان بود، تا اوایل قرن بیستم تداوم داشت و صورتهای مختلف واقعگرایی را بازتابید. در قرن نوزدهم کوربه طبیعتگرایی رئالیستی را تا حد ناتورالیسم مورد تأکید قرار داد اما مدتها بعد نقاشان سوررئالیست با دخل و تصرف های غیرمتعارف به « دفُرماسیون » شدید طبیعت پرداختند. این پایان نامه به بررسی نقش و جایگاه طبیعت در دو سبک کاملاً متفاوت که اولی با اصرار بیش از حد تأکید بر تقلید خودآگاه و آینه وار از طبیعت دارد و سبکی که تأکید عمده بر ضمیر ناخودآگاه و قطب درون ذات دارد، پرداخته است. در این مسیر خود را به معرفی انواع ادراک حسی و خیالی و عقلی دانستیم، از اینرو توجه به حس ظاهری ( بیرونی ) و حس درون یعنی دو قوه وهم و خیال که سوررئالیستها بدان اهمیت زیادی می دادند بسیار ضروری می نمود. بهرتقدیر، نگارنده در نهایت به مقایسه تطبیقی نقش طبیعت در دو رویکرد رئالیستی و سوررئالیستی پرداخته است. کلید واژه ها: طبیعت- ناتورالیسم- رئالیسم- گوستاو کوربه- سوررئالیسم- نقاشی
هادی رزاق زاده مرتضی حیدری
چکیده یکی از نگارگران معاصر ایران که سهم بسزایی در پیشرفت این هنر اصیل دارد استاد حسین بهزاد مینیاتور است. استاد بهزاد با تحمل رنجها و مشقتهای فراوان سالهای سال عمر خویش را صرف فراگیری، مطالعه و خلق آثار نگارگری نمود. ماحصل زندگی استاد بهزاد علاوه بر خلق آثار عدیده و آموزش به شاگردان، ارائه ی شیوه ای نو در خلق آثار است که باعث گردید مورد توجه اساتید و هنرمندان هم دوره و معاصرین او قرار گیرد. استاد حسین بهزاد یکی از اساتیدی است که سبب شد این هنر پس از سالها رکود، جانی دوباره یافته و در داخل و خارج ایران مورد توجه قرار گیرد. از این رو در این پایان نامه مراحل مختلف زندگی استاد از تولد تا مرگ و ویژگی آثار او به لحاظ قالب، موضوع، رنگ و خط مورد بررسی قرار گرفته است. ابداعات و نوآوری های استاد حسین بهزاد یکی دیگر از مطالب مندرج در این پایان نامه است. بررسی زندگی و آثار استاد حسین بهزاد مشخص می نماید او سهم بسزایی در رشد و تکامل این هنر ملی داشته و موجبات تغییرات عدیده ای را در این زمینه فراهم نموده است. بررسی مواردی نظیر خط، رنگ، انتخاب موضوع، و روش سفید قلم در ارائه آثار نشان می دهد استاد حسین بهزاد با ایجاد تغییرات و ارائه شیوه ای نو موجبات ارائه آثار در قالبهای جدید را برای هنرمندان دوره های بعدی فراهم نموده است. بسیاری از اساتید و هنرمندان دوره های بعد فراخور علاقه و توانایی خود از از نو آوریهای ارئه شده توسط ایشان بهره برده اند. پروژه عملی این پایان نامه بر اساس نگاره های استاد بهزاد به شکل مشق و کپی از آثار انجام پذیرفته است .دلیل آشنایی با چگونگی استفاده از خط و رنگ توسط استاد در ارائه آثار بوده است کلید واژگان: نگارگری، مینیاتور، استاد حسین بهزاد
مریم کاشانی مرتضی حیدری
بررسی نقاشی قهوه خانه ایی که پدیده ایی منحصر به فرد در هنر معاصر ایران است از جهات مختلف حائز اهمیت است چه از حیث جامعه شناسی و چه به لحاظ فرهنگی و زیبابی شناسی. هدف این پایان نامه، توجه و تمرکز بر آثار دوره ایی درخشان از نقاشی ایران است که کمتر به آن پرداخته شده، دوره ایی از تاریخ نقاشی ایران که تاثیر شگرفی بر روی مکاتب پس از خود نهاد از جمله آثار سقاخانه ایی و یا تاثیری که خواه ناخواه بر کلیه هنرهای تجسمی داشت. در ابتدا پیدا کردن ارتباط و تاثیر نگارگری ایرانی و نقاشی اروپائی بر مکتب قهوه خانه مورد بررسی قرار گرفته و در مرحله بعد به تحلیل کلی آثار و نشانه های مکتب قهوه خانه به منظور یافتن معانی آشکار و پنهان آن پرداخته است. در این رویکرد به شناخت موضوعات نقاشی قهوه خانه و اشراف کلی بر داستانها، روایات و ادبیات عامیانه (به طور مثال در زمینه مذهبی: تعزیه و اشعار عاشورایی- در حوزه حماسی از اشعار فردوسی و و نیز داستان مجاهدت و سلحشوری های حضرت علی و ...) پرداخته شده سپس به بررسی مضامین نقاشی قهوه خانه ایی به لحاظ قالب و محتوا می پردازد که بیان آنها در دریافت معانی و درک محتوای اثر هنری بسیار تاثیرگذار بوده و می تواند به شناخت ویژگی های جامعه شناسی و فرهنگی موجود در این آثار که متاثر از شرایط سیاسی- اجتماعی، اقتصادی و مذهبی عصر خود بوده معطوف نماید. نهایتاً در بخش پایانی نتایج ذیل حاصل گردید: 1- در تلفیقی هوشیارانه، با بهره گیری از واقعگرایی نقاشی غرب و جنبه های نمادین و نگارین مینیاتور؛ هنری اجتماعی با کاربردی موثر شکل گرفت. 2- این مکتب نقاشی که توجه ویژه ای به فرهنگ، سنن و اسطوره های قوم ایرانی داشت، از طریق نمادپردازی و بهره گیری از نشانه ها، مفاهیمی ارزشمند و منحصر به فرد را در نقاشی عصر خود ارائه نمود. 3- مضامین حماسی، مذهبی، اسطوره ایی، عرفانی و ... با قالبی زیبا و مهیج در مکتب قهوه خانه ایی توانست طراوتی در ذهن و جان مخاطبین خود ایجاد نموده و ارزش های ملی و دینی را با هویت و زبانی نوین و قابل فهم برای عموم بازنمایی کند. 4- نقاشی مکتب قهوه خانه که ویژگی اصلی آن روایتگری می باشد محملی برای ظهور و بروز آرمانها، علائق، آرزوها و ارزش های معنوی عموم مردم بویژه مردم عدالت جو و ظلم ستیزی بود که عمدتاً طبقات قشر ضعیف جامعه را پوشش می داد.
سعیده خالقی زاده مهناز شایسته فر
نسخه دستنویس معراج نامه میرحیدر که در دوره تیموری به تصویر در آمده است مجموعه بی نظیری در عرصه هنرهای تصویری دینی محسوب می شود. در مصور کردن این واقعه عظیم دینی هنرمندان اسلامی کوشیده اند پیام پروردگار و اولیایش را با لطیف ترین و دلپذیرترین شکل ممکن در قالب آمیزه ای از طرح ، رنگ و نقش به بیننده ابلاغ کنند. موضوعی که بررسی آن در اینجا اهمیت پیدا می کند این است که تا چه حد نگارگران این اثر ارزشمند در به تصویر در آوردن این اثر به آیات قرآن و روایات استناد کرده اند. جهت بررسی این موضوع ابتدا بستر های دینی و هنری آن دوره را که تأثیر به سزایی بر هنرمندان و اثرشان دارد بررسی شده است، سپس روند معراج نگاری و اهمیت آن در نگارگری ایران مورد بررسی قرار گرفته است. در این بین آیات و روایاتی، که در خصوص این سفر روحانی در کتب معتبر دینی آمده، بررسی شده است. در بخش معرفی و بررسی نسخه خطی معراجنامه میرحیدر، به توضیح و تحلیل تصاویر این نسخه خطی پرداخته شده است. در پایان بررسی تطبیقی آیات و روایات قرآن با تصاویر معراجنامه میرحیدر صورت گرفته است. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان می دهد که نگارگران این اثر ارزشمند از یک جهت با شرایط خشک و مقرراتی دربار شاهرخ تیموری مواجه بودند و از جهت دیگر با موضوعی دینی که مسئله ای بسیار مهم برای تاریخ دین اسلام و مسلمانان است. با توجه به این دو مسئله هنرمندان این اثر به زیبایی توانستند با دید خلاقانه و هنری خود و همچنین آگاهی کامل از آیات و روایاتی که در باب معراج آمده است اثری ماندگار خلق کنند که هم مورد تأیید و خوشایند شاهرخ تیموری و هم منتطبق با آیات و روایات معراج باشد.
مسعود پارسافر مرتضی حیدری
چکیده خلوت و جلوت دو ساحتِ بسیار مهم هنر بوده و در همه یاخته های جهان وجود دارند. این دو مکمل یکدیگر و بسیار حساسند. جدای از هنرِ نقاشی، خلوت را در موسیقی، کلام، معماری، مناجات و ... نیز می توان یافت. فضای خلوت در نقاشی شرق دور بسیار بارز و آشکار است اما در نگارگری ایرانی فضای پُر و تُهی (وجود و عدم) هر دو ارزشمند می باشد و بین این دو تعادل برقرار بوده است. نگارگری ایرانی تا به امروز مسیر پُر فراز و نشیبی را طی کرده و تحت تأثیر گرایش های بسیاری قرار گرفته، همچنین در دوران معاصر نیز بسیاری از نقاشان به هنر شرق دور و نقاشی مدرن غرب گرایش پیدا کرده و آثاری را بر مبنای فضاسازی خلوت، ضمن حفظ هویتی ایرانی و با بیانی نو ارائه داده اند. در این پژوهش سعی بر این بوده، تا علیرغم وجوه تشابه و تمایزاتی که در تفکر شرق دور، غرب و ایرانی اسلامی دیده می شود، ضمن اشاره به اندیشه ای که مبنای فضاسازی خلوتِ آثار نقاشی شرقی، ایجاد سادگی و گرایش مینی مالیستی و سطوح یکدست و یکنواخت نقاشانِ مدرن غرب می باشد، به اهمیتِ خلأ، در هنر اسلامی و گرایش نقاشان معاصر ایران (از دهه ی40 تا کنون) به این فضا پرداخته شود. در نهایت به تحلیل محتوایی و ساختاری آثار بیست و سه تن از نقاشان شاخص معاصر ایران، در این عرصه پرداخته شده است. در آخرین فصل (مصاحبه ها) با طرحِ سوالاتی از یازده نقاش و صاحب نظرِ معاصر ایران که به نوعی با فضا سازی خلوت در ارتباط هستند، به تبیین موضوع، پرداخته است کلید واژگان: فضاسازی خلوت، خلاء، وجود و عدم، نقاشی غرب، نقاشی شرق دور، نقاشان معاصر ایران
مرتضی حیدری سید علی ایوب زاده
احداثسدهاومخازنبرروییکرودخانهتاثیرمهمیبرجریانآبورسوبآنداشتهوباعثتغییراتدرازمدتمورفولوژیکیرودخانهمی گردد. رسوب گذاریدرابتدایمخزنبهصورتدلتادرورودیرودخانهبه مخزناتفاقمی افتدوذراتدرشت دانه-ترتشکیلدلتایرسوبیرامی دهندکهدلتایتشکیلشدهباگذشت زماندرطولمخزنپیشرویمی کند. درزمینهدلتاتحقیقاتمختلفدرداخلوخارجازکشورصورتپذیرفته استکهدرآن-هاتاثیرتغییراتپارامترهایمختلفهندسیوجریانبر رویپیشرویوشکلدلتابررسیشده است.آندستهازتحقیقاتآزمایشگاهینیزکهدررابطهباپیشرویوشکلدلتایرسوبیبهانجامرسیدهاست اکثرادردبیثابتصورتپذیرفتهاستدرحالیکهدرواقعیتودررودخانه هاسیلاب هایمختلفبادوره بازگشت-هایگوناگونهموارهدرحالعبورهستندومی توانندبرنحوه یرسوب گذاریدرمخزنسدتاثیراتی داشتهباشند.دربررسی-هاییکهوجودسیلابنیزموردمطالعهقرارگرفتهبحثزمانتاثیرسیلابنسبتبه پیشرویدلتادرمخزن،ودانه-بندیمصالحرسوبیموردتوجهقرارنگرفته است. دراینتحقیقدردوسریآزمایشتاثیرعبورسیلاب50سالهسددزبررویشکلوپیشرویدلتادرحالت عبورسیلابدرزمانیکهدلتاواردتبدیلمی شودوزمان هایمختلفپیشرویدلتاموردمطالعهقرارگرفته است.باعبورسیلابدرزمان هایمختلفپیشرویدلتا،تغییراتیدرشکلدلتا(زاویهپیشانیوقسمتفوقانی)و پیشرویدلتامشاهدهشدکهبستهبهزمان-هایمختلفتاثیرسیلابمقادیرمتفاوتیازاینتغییراتدیدهشد.زمانتاثیرسیلاببااستفادهازپارامتربی بعد t? درمقابلپارامترهایدیگرهمچونانحراف معیارهندسی موردبررسیقرارگرفت.باافزایشانحرافمعیارهندسیذراترسوبیکاهشپیشرویوهمچنینافزایشزاویه پیشانیدلتاکاملامشهودبودهوباافزایشزمانتاثیرسیلابزاویهپیشانیدلتاافزایشداشتهاست.تغییرات زاویهپیشانیدلتادرپایانآزمایشاتبین25تا35درجهمتغیربودهاست.میزانشستگیدلتانیزباافزایش انحراف معیار ذرات رسوبی (از 2/1 تا 6/2) تا 20 درصد کاهش داشته است. همچنینباافزایشزمانتاثیر سیلاب،پیشرویدلتاپسازعبورسیلابباسرعتبیشتریاتفاقمی افتد.دراینتحقیقتوانرابطه یتوسعه داده شدهبرایپیشرویدلتاکههمانرابطهاسونسنمی باشددارایرنجوسیع 5/0 تا 5 بوده است. در کل پس از عبور سیلابدرمحدوده یاینآزمایشات،باافزایشانحرافمعیارهندسیذراتتوانرابطهبین2تا5/3 تغییرمی-نماید.پیشرویدرآزمایشاتاولیه-ایکهبدونعبورسیلابانجامشددارایسرعتکمتریبودهوتوانرابطهتوسعهدادهشدهبرایاینحالتبین6/0 تا 8/0 به دست آمد که این مقادیر با نتایج تحقیقات گذشته مطابقت دارد. زاویهپیشانیدلتادراینحالتودرحالتوجودسیلابتفاوتچندانیبایکدیگرنداشتهاست. بخشفوقانیدلتانیزدرهردوحالتباپیشرویدلتادرمخزن،همازنظرزاویهوهمازنظرارتفاعتغییرات محسوسینداشتهاست. واژه های کلیدی: بررسیآزمایشگاهی،،یکنواختیذراترسوبی،غیریکنواختیذراترسوب،زمان تاثیرسیلاب،پیشرویوشکلدلتا
فاطمه شیرسپهر مرتضی حیدری
امروزه در قلمرو هنر، پردازش دیجیتالی آثار امکان شناسایی هنرمند، تعیین اصالت و مانند آن را فراهم ساخته است. پژوهش حاضر بر اساس نتایجی که از پردازش تصویر نگاره های آقامیرک، سلطان محمد و میرمصور به دست می آورد، به دنبال شناسایی چگونگی کاربرد رنگ و سبک خطی آنهاست. با توجه به اینکه کاربر اصلی روش رایانه ای که در این پژوهش ارائه می شود در نهایت اهالی هنر هستند، باید از روش ها و اصطلاحاتی استفاده می شد که برای هنرپژوهان قابل درک باشد. بدین منظور روش پیشنهادی این پایان نامه بر اساس همان اصطلاحات و شیوه ای پایه ریزی شده است که متخصصان هنر، نقاش یک نگاره را شناسایی می کنند. از بین ویژگی هایی که هنرپژوهان برای طبقه بندی سبکی آثار به کار می برند ویژگی های صوری نقاشی در آنالیز و طبقه بندی سبکی دیجیتالی نقشی عمده بر عهده دارند. اما مشکل دیگر وجود شکافی عمیق بین دو دنیای هنر و علوم رایانه است؛ هنرپژوهان و دانشمندان علوم رایانه از واژه نامه ای منحصربفرد و متفاوت استفاده می کنند. با توجه به تمام این مسئله ها پژوهش با دو روش خوشه بندی نگاره ها بر اساس هیستوگرام رنگ با اندازه گیری کمینه فاصله اقلیدسی و بررسی لرزش خط به کمک فرکانس خط انجام گرفته است. در نخستین گام با پردازش نگاره هایی منسوب به هر نقاش، پالت رنگی و سبک خطی او به سامانه آموزش داده می شود سپس سامانه با گروه دیگری از نگاره ها آزموده شده و نهایتأ نیز نتایج به دست آمده تحلیل می شود. این پژوهش نشان می دهد که آقا میرک و سلطان محمد و میرمصور دارای پالتی مشخص بوده که آن را در بسیاری از آثارشان تکرار کرده اند. نتایج مربوط به رنگ با میزان درستی 75درصد است و سبک خطی این سه نقاش نیز با میزان درستی 53درصد بازشناسی شد.
لیلا شریفی پریسا شادقزوینی
اسب نزد ایرانیان باستان بسیار گرانبها بود و در جایگاه مظهر و شکوه قدرت به بارگاه ایزدان راه یافت و خدایان نیز در مواردی برای نشان دادن قدرت خود، بصورت اسب درآمدند. بستن اسب به ارابه به دست مردم آریایی نژاد صورت گرفت که در اطراف دریاچه آرال زندگی می کردند. اختراع ارابه موجب مهاجرت گروه زیادی از مردم منطقه به سرزمین های ایران، هند، آسیای صغیر و اروپا شد. به تدریج با استفاده از اسب در میادین جنگی، این حیوان اهمیت بسیاری یافت؛ از این رو تلاش زیادی برای تربیت، تکثیر و فروش آن بوجود آمد، به طوریکه یکی از اقلام مهم صادراتی و بازرگانی در آن زمان اسب بود.هنرمندان نگارگر ایرانی با تاثیر از سابقه ذهنی دوران هخامنشی و حتی ساسانی، به ترسیم صور بسیار متنوع و فاخری پرداختند که در دوره صفویه (مکتب هرات) به اوج خود رسید. یکی از شاهکارهای بی بدیل نگارگری که گواه بر اهمیت نقش اسب دارد، اثر ارزشمند و زیبای سلطان محمد می باشد که در آن مرکب حضرت رسول(ص)، در معراج ملکوتیش به تصویر درآمده است. ترکیب بندی مناسب، رعایت فضای مثبت و منفی و رنگهای سرد و گرم در کنار طراحی توانمند وی در ترسیم پیکر اسب، اثری بی نظیر و فاخر پدید آورده است که حکایت از نگره هنرمندان ایرانی در ادوار مختلف دارد. سیر تحول اسب، به موازات سیر تحول نگارگری، مسیر روشن رو به تکاملی را پیموده است، که با تجزیه تحلیل و نقد زیبایی شناسانه نقش اسب در دوران صفویه، به نحوی شاخص متجلی گردیده است.
فاطمه محمدی مرتضی حیدری
هنرمندان خودآموخته ی ایرانی، همچون دیگر نقاط جهان، آثار ارزشمندی آفریده اند، که درباره اندیشه و فرآیند شکل گیری آنها، اطلاعات مستند یا نگاه دقیق و موشکافانه و تحلیلی به این آثار وجود ندارد. از اینرو در کنار شناسایی و معرفی تعدادی از آنها و گشودن بابی در زمینه پژوهش درباره ی هنرمندان خودآموختهی معاصر ایران، پرسش پژوهش حاضر بررسی رابطه آثار هنرمندان مزبور با ویژگی شخصیتی و کشف انگیزشهای اولیه ی آن ها برای خلق اثر هنری و فرضیه پژوهش حاضر رابطه معنادار میان این ویژگی ها و مضامین و نمادهای مورد استفاده در آثار آنها است. افراد مورد مطالعه در این پژوهش، مکرمه قنبری، کنیز عباس پناه کوهستکی، زهرا سهرابی و علیرضا دزواره می باشند. روش جمعآوری مطالب به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی و مصاحبه با هنرمندان مذکور بوده است. برای تحلیل آثار نقاشی، روش تحلیل صوری و ترکیب تحلیل شمایل-شناسانه اروین پانوفسکی و پیرس و واکاوی شمایل ها، نمایه ها و نماد ها بوده و برای فهم و ایجاد رابطه با ویژگی های شخصیتی، از اجرای تست شخصیت نئو، و تست مقیاس استرس هولمز، استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل، نشانگر بی اعتنائی به مبانی بصری، تابعیت عناصر بصری از احساسات و تجربه های درونی، عدم استفاده از پرسپکتیو و نورپردازی به شیوه ی اصولی، تمایل به رنگ های خالص، روایت گری و تأثیرات مضمونی و بصری محیط زندگی بر آثار آنهاست. ماحصل تحلیل روانشناسانه نیز نشانگر همگرایی ابعاد شخصیتی آزمودنی ها و تشویق اطرافیان به عنوان محرک تولید اثر هنری می باشد.
بهاره خضری مرتضی حیدری
پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، و با هدف بررسی ارزش های نمادین و صوری دایره در ترکیب بندی آثار نقاشی، قابلیت های وحدت بخشی دایره و سازماندهی ساختار کمپوزیسیونی، و همچنین بیان ارزش های نمادین دایره در نقاشی معاصر ایران، انجام شده است. شیوه گردآوری مطالب در این مطالعه، از طریق رجوع به منابع کتابخانه ای و نیز مشاهده و تحلیل آثار نقاشی انجام شده است. نظر به اهمیت شکل دایره در سازماندهی و هماهنگی آثار هنری، به بررسی این ویژگی در آثار 15 نقاش معاصر ایران در بازه زمانی (1390-1340)، پرداخته شده است. بررسی های انجام شده نشان دهنده آنست که دایره، علاوه بر ایفای نقش در جایگاه نقوش و ترکیب بندی آثار نقاشی، در موارد بسیار، نقش مفهوم زایی را نیز به عهده دارد. به جهت اهمیت این شکل، به نقطه، خطوط منحنی و حلزونی که منبعث از شکل دایره اند، نیز به دقت توجه شده است، زیرا اساس بسیاری از ترکیب بندی های هنری را این خطوط تشکیل می دهند. دایره در آثار نقاشان معاصر ایران، بیشتر به انگیزه کاربرد صوری و ظاهری و وحدت بخشی به ترکیب بندی آثارشان، بکارگرفته شده است. نکته جالب توجه اینست که بسیاری از هنرهای ایرانی (از جمله نقاشی ایرانی، خوشنویسی، معماری و حتی ریز نقش های اصیل مانند بته جقه،گل شاه عباسی، و همچنین حرکات اسلیمی و ختایی)، به میزان زیادی بر مبنای دایره شکل گرفته اند. نقاشان معاصر ایرانی، در پی گرایش به هویت، به عناصر سنتی و اصیل ایرانی روی می آورند که این خود دلالت بر اهمیت حضور این نقش، در آثار نقاشان معاصر ایرانی دارد.
اذر جعفرزاده مهناز شایسته فر
چکیده: آسمان از مهمترین تجلیات قداست و در واقع جلوه گاه ساحت اقدس و حوزه ی اقتدار الهی تلقی می شده است. آثار ادبی و هنری و مذهبی اقوام و ملل مختلف، جلوه گاه باورهایی اند که آشکار و نهان از گذشته های دور تا به حال زنده اند. بررسی جایگاه و مفهوم آسمان از مناظر مختلف در ایران، در واقع می تواند به شناخت نقش باورهای مربوط به آن و تأثیر آن در خلق آثار هنری، ادبی، عرفانی و... توسط مردمی که با این باورها رشد کرده و بالیده اند کمک کند. در این مجال نیز با بررسی آسمان در نگاره های دو نسخه ی خاوران نامه ترکمانان و شاهنامه ی شاه طهماسبی در پی آنیم تا به کشف تأثیر مفاهیم و عقاید مختلف در ارتباط با مفهوم آسمان در نگره و دل هنرمند نگارگر بپردازیم که آیا نگارگر در این دو نسخه کاملاً روائی و صرفاً مطابق متن، بدون هیچ خیال پردازی آسمان را به تصویر کشیده یا بنابر آنچه که در ساحت خیال خود از آن صحنه پرورانده با توجه به پیش زمینه های فرهنگی و اعتقادی، آسمان را مصور کرده و آنچه با چشم دل از آن صحنه در ذهن خود پرورانده را به تجلی گذارده است؟ در بیان این مطلب که در این پژوهش به چه دلیل دو نسخه ی مذکور از این دو دوره انتخاب گشته است باید گفت که دو نسخه ی برگزیده از لحاظ موضوعی با یکدیگر هماهنگ بوده و هر دو دارای مضمونی حماسی اند و در واقع خاوران نامه ی ابن حسام تقلیدی از شاهنامه ی فردوسی است؛ از طرفی این دو نسخه ی خطی مربوط به دو دوره ی متفاوت بوده که شاهنامه ی شاه طهماسبی متعلق به دوره ی اوج نگارگری ایران است که در آن شاهد غنای رنگ، ترکیب بندی منسجم و پرداخت موفق نگاره ها هستیم، و نیز نسخه ی خاوران نامه که مربوط به مکتب تجاری شیراز در دوره ی ترکمانان می باشد دارای ویژگی های سبک شناسی خاص خود می باشد که می توان گفت بهترین و کاملترین اثر باقی مانده از خاوران نامه از این دوره می باشد و هر یک از نسخ مزبور به پیروی از سبک هنری رایج زمان خود، دارای تمایزات و اختلافاتی بوده اند که این مسأله به هر چه بهتر شدن بررسی تطبیقی تصاویر کمک شایانی خواهد کرد. طی بررسی هایی که از 17 نگاره دو نسخه فوق الذکر بعمل آمده است، می توان به این نتیجه رسید که تصویر آسمان اکثر اوقات، هماهنگ با مضمون نهفته در دل ماجرا بازنمایی شده است که هنرمند مطابق با نگره ی خود به مدد طرح و رنگ و شیوه ی شخصی خود در تجلی آن کوشیده است. واژگان کلیدی: مکتب ترکمانان شیراز، مکتب تبریز صفوی، شاهنامه شاه طهماسب، خاوران نامه، آسمان، نگارگری.
صبا رافت مرتضی حیدری
جود هماهنگی و وحدت در آثار هنری بویژه نقاشی از این جهت حائز اهمیت است که سبب انسجام و وحدت بخشیدن به اجزاء می گردد و قهراً زیبایی را به ارمغان می آورد. بی تردید اثری که ساختار آن واجد هماهنگی به سامانی باشد، از زیبایی بصری نیز برخوردار خواهد بود و مخاطب از آن بهره مند می گردد. در صورت هماهنگی و دیالوگ همسو وحدت شکل می گیرد. حضور این دو معنا از دیرباز تاکنون، هم در هنر غرب و هم در هنر شرق نمایان بوده است. بنابراین در این پژوهش سعی بر این بود تا علاوه بر معرفی عوامل موثر در ایجاد هماهنگی و وحدت (خط، رنگ، سطح و غیره) به معرفی نقاشان ممتازی که در تاریخ هنر مطرح می باشند و آثارشان از این ویژگی برخوردار بوده است اشاره شود، نهایتاً در آخرین فصل به تحلیل محتوایی و ساختاری آثار ده تن از نقاشان معاصر ایران پرداخته شده است، که هر کدام به نوعی هماهنگی را در آثارشان رعایت کرده اند. به هر تقدیر انتخاب آثار این دسته از هنرمندان برای مطالعه ی موردی از آن جهت است که این گروه از نقاشان بیشتر خود را به رعایت اصل وحدت و هماهنگی ملزوم می دیدند و هنرمند زمانی توفیق بیشتری در زیبایی و انسجام اثرش حاصل گشته است که متناسب با مضمون و محتوای اثرش از انواع هماهنگی ها در وحدت بخشیدن به اثرش بهره گرفته است که نتیجه ی آن تجلی وحدت در شاکله ی اثرهنری او شده است.
ایمان ایرانی نژاد مقدم مرتضی حیدری
چکیده ندارد.
مرتضی حیدری علی رضا هویدا
چکیده ندارد.
احسان زکاری مرتضی حیدری
چکیده ندارد.
محمد معین الدینی مرتضی حیدری
چکیده ندارد.
مرتضی حیدری محمدحسن حایری
چکیده ندارد.
نعیمه طالبی ویری مرتضی حیدری
چکیده ندارد.
امیر رضایی نبرد مرتضی حیدری
چکیده ندارد.
جواد اصغرپور غفاری مرتضی حیدری
با نگاهی به تاریخ عظیم هنر جهانی در می یابیم که سهم عظیمی از حجم آثار نقاشی و تصویر سازی اختصاص به چهره و پیکره ی انسان داشته است که از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و هست. نظربه اهمیت تعریف و مفهوم انسان الزاماًدر این پایان نامه به بررسی سیمای انسان کامل از دیدگاه مکاتب مختلف پرداخته ایم و چون سنت چهره نگاری در هنر غرب (اروپا) بیش از هر جای دیگر جهان از تنوع و اعتبار بیشتری برخوردار بوده ، در این تحقیق به این موضوع پرداخته ایم و ضمن تحلیل عناصر اصلی در شکل گیری یک پرتره ی هنری ممتاز به بررسی و تحلیل محتوایی آثار ده نقاش اروپایی که عبارتند از: رامبراند،گویا،کوربه،سزان،گوگن،وان گوگ،مونک،پیکاسو،بیکنوفروید،اقدام نموده ایم. عوامل اصلی در شکل گیری یک پرتره هنری عبارتند از: الف: کادربندی(بررسی جای گیری فیگور در کادر تابلو) ب: بررسی چگونگی حالت(پوزسیون فیگور) ج: بررسی نقش نور(کیفیت نور پردازی پرتره و تأثیر آن بر چهره ) د: بررسی نقش عوامل صحنه(عناصر نمادین) در تابلو ه: بررسی فضای منفی و مثبت و: بررسی سبک و سیاق اثر ز: بررسی تکنیک اجرایی و مصالح بکار برده شده در پرتره ی مورد نظر با در نظر گرفتن موارد مذکور به تحلیل محتوای آثارایشان پرداخته ایم و در نهایت به نقد کیفی آثاراقدام نموده ایم و در مواردی نیز ضرورتاً به مقایسه ی تطبیقی آثار با یکدیگر پرداخته ایم.
نسرین عبدالملکی خدیجه کیارستمی
شوری از مهم ترین عواملی است که باعث کاهش محصولات کشاورزی در کشور ما بویژه استان قم شده است.در این تحقیق مشخص شد که مقاومت به شوری در گیاه روغنی کلزا با کمک دو تنظیم کننده رشد (پاکلوبوترازول و سالسیلیک اسید) افزایش یافت. رقم y3000 بعنوان رقم حساس به شوری و رقم هایولا 420 بعنوان رقم متحمل به شوری انتخاب شد. اسپری کردن پاکلوبوترازول با غلظتهای 0، 30 و60 ppm بر روی برگها در مرحله دو برگی با فاصله های یک هفته و در 3 مرحله انجام شد. محلول سالسیلیک اسید یک بار صبح زود با غلظتهای 0، 0/5 و 1میکرومولار بر روی برگها و در مرحله چهار برگی اسپری شد. نمونه برداری ها در120، 160 و 190 روزگی صورت گرفت. پاکلوبوترازول در مرحله رویشی(130روزگی) عموما تاثیر مثبت داشت و در مرحله گلدهی(160روزگی) تنها در صفت وزن تر ساقه در هر دو رقم افزایش معنادار نشان داد و این افزایش در غلظت 30 ppm بیشتر بود و اختلاف بین سطوح غلظت در سطح 5 درصد معنی دار شد. در مرحله رسیدگی(190روزگی) سبب افزایش وزن هزاردانه در هر دو رقم و با هر دو غلظت شد که این افزایش در رقم y3000 و با غلظت 60 ppm بیشتر بود. تعداد شاخه های فرعی تنها در رقم هایولا420 افزایش یافت ولی تعداد خورجین در هر دو رقم و با هر دو غلظت بویژه 60 ppmافزایش یافت. میزان مالون دآلدئید در y3000 افزایش و در رقم هایولا420 کاهش یافت و اختلاف دو رقم در سطح یک درصد معنی دار شد. میزان کلروفیل a، b، کل و پرولین در هر دو رقم و با هر دو غلظت افزایش یافت. پاکلوبوترازول در هر دو رقم نسبت پتاسیم به سدیم را دربرگ و ریشه افزایش داد ولی در میزان پروتئین در برگ و ریشه و در دو رقم تقریبا اثر معکوس داشت. در مجموع غلظت 30ppm مطلوبتر عمل کرده است. سالسیلیک اسید عموما در مرحله رویشی عملکرد مثبتی داشت اما عملکرد آن در مرحله گلدهی عموما در رقم هایولا420 افزایشی و در رقم y3000کاهشی بود و اختلاف دو رقم در سطح یک درصد معنی دار شد. در مرحله رسیدگی سبب افزایش وزن هزار دانه در هر دو رقم شد و این افزایش در رقم y3000 بیشتر بود و اختلاف دو رقم در سطح 5 درصد معنی دار شد و در بقیه صفات اختلاف رقم ها معنی دار نشد. سالسیلیک اسید در مرحله رویشی و گلدهی، در رقم y3000سبب افزایش میزان رنگیزه و میزان پرولین شد اما در رقم هایولا420 میزان پرولین افزایش ولی میزان رنگیزه ها کاهش یافت. میزان مالون دآلدئید در هر دو رقم کاهش یافت. میزان نسبت پتاسیم به سدیم در برگ و ریشه و در دو رقم برعکس عمل کرد. میزان پروتئین ریشه در هر دو رقم با غلظت5/0 میکرومولار کاهش و با غلظت یک میکرومولار افزایش یافت، در حالی که پروتئین برگ در رقم y3000 با هر دو غلظت افزایش یافت اما در رقم هایولا420 برعکس وضعیت پروتئین در ریشه بود. در مجموع غلظت 1 میکرومولار سالسیلیک اسید بویزه در رقم y3000 موثر تر عمل کرده است.
حسن عزیزی مرتضی حیدری
با توجه به وسعت و اهمیت زبان نمادها و نشانه ها در سطح فرهنگ دینی و اساطیری کشورمان و اهمیت شناخت این زبان پویا و وسیع به عنوان حرکتی زیربنائی می تواند سهم ویژه ای در رشد و ارتقا دیدگاهها و بازشدن دریچه های تازه بر روی هنرمندان نوخواه و نوجو شود. از جمله نکات و سئوالاتی که بنده در طی رساله به دنبال پاسخ گوئی به آنها بودم. - آیا نمادها می توانند ابعاد وجودی و معرفتی انسان را تبیین نمایند؟ و راه شناخت نمادهای حقیقی معتبر در فرهنگ دینی و اساطیری چگونه است ؟ با توجه به وجود منابع سرشار معرفتی در فرهنگ دینی و ادبی کشورمان و بررسی تطبیقی آنها بخصوص بعد از اسلام به این نکته پی می بریم که نمادها و رمزها بهانه هائی بوده اند در جهت تبیین و تفهیم مسائل حکمی برای رسیدن انسان به اشراق از طریق سیر و سلوک که نمونه بارز آن را در هفت خوان رستم رساله الطیر ابن سینا و ابو حامد غزالی و منطق الطیر عطار نیشابوری بطور واضح مشاهده می کنیم. مسلما شناخت نمادهای حقیقی و معتبر مانع استفاده تحمیلی از فرهنگ بیگانه خواهد شد. یکی از راه های رسیدن به این شناخت بررسی و مطالعه منابع کتبی و تصویری گذشته گان است همچنین بررسی دو نماد معتبر و مهم فرهنگ و ادب کشورمان یعنی اسب و سیمرغ تغییرات فیزیکی و تاثیر اندیشه عرفا بر صورت آنها بخصوص سیمرغ مورد سئوال بود که با استفاده از تصاویر و آثار بر جای مانده ما تغییرات زیبائی شناسانه را در هر دو عنصر بخصوص اسب در طول تاریخ نگاری گری کشورمان تا قرن 10 ه بخوبی می بینیم که هماهنگ با فرهنگ و هنر کشورمان رو به سمت جایگاه اصلی و تغزلی خود است ولی به دلایلی تفکر عرفانی بزرگی همچون عطار نیشابوری و سهروردی در شکل ظاهری آثار تاثیری نگذاشته است ، دلایلی همچون پایبندی به سنت ها - ناتوانی زبان تصویر در بیان مفاهیم عرفانی و تاثیرگذاری دو عامل مهم زمان و مکان بسیار مهم بوده است .
محمدرضا عمادی مرتضی حیدری
با توجه به معنای دخل و تصرف به عنوان خلاقیت (پالایش و پیرایش) که زمینه ساز بسیاری از آفرینشهای هنری (نقاشی) در هنر معاصر ایران و جهان بوده است ، دراین رساله سعی بر آن داشته ایم تا تحقیقی نظری و علمی را پی گرفته، لذا برای تبیین مفهوم پالایش و پیرایش به سئوالاتی چند پاسخ خواهیم داد. اولا آیا هنر عینیت گرا (ناتورآلیزم) می تواند بدون دخل و تصرف به معنای پالایش و پیرایش ، بر معنا و مفهومی تاکید بورزد یا خیر؟ درخصوص این مطلب دریافتیم که هنری می تواند به مفهوم والا و ارزشمند دست یابد که رو بسوی معنا داشته باشد و این در صورتی است که ذهن هنرمند در مواجهه با طبیعت و واقعیات ملموس آنرا بصورتی متفاوت تبدیل می کند. لذا بدیهی است که این عمل خلاقانه همسو با روند ذهنی (فعالیتهای ذهنی) انسان است . و عملا قابل تطبیق است . بنابراین تجربه و تحلیل آثار خلاق، روند (پالایش و پیرایش و آفرینش) را بطور مشروح تبیین می نماید. عناوینی که در این تحقیق در نظر گرفته شده در دو فصل جداگانه بوده و تکمیل کننده یکدیگر می باشد. در فصل اول موضوعاتی مثل عینیت و ذهنیت مطرح شده و فرایند ذهن مورد بررسی قرار می گیرد و با تاکید به این معنا که هنر، هر چه به سادگی و پالایش نزدیک شود، لاجرم نمادین و رمز گوته تر می شود. دومین سئوالی که قابل طرح است اینکه، نوع پالایش و پیرایش در هنر شرق، در مقابل پا هنر مدرن غرب ، به زعم تشابهاتی که دارند، آیا از یک سنخند یا نه؟ در مقایسه ای تطبیقی در دو فصل سوم و چهارم ویژگیهای شاخص هنر شرق و غرب را مورد بررسی قرار داده و دریافتیم با توجه به معتقدات و باورهای هنرمندان شرق بویژه نقاشان ایرانی اسلامی، می توان تا حدود زیادی تفاوتهای کیفی و کمی درخصوص نوع دفرماسیون (پالایش و پیرایش) توضیح دهیم. چرا که در غرب بیشتر با توجه به حالت ویژگیهای ساختاری فرم و رنگ است . فعالیتهای ذهنی در حوزه نوعی خیال اختراعی است و مبتنی بر خیال متصل می باشد. در صورتیکه در شرق، ذهن هنرمند در شکلی مکاشفه آمیز قرار داشته و دائما در ارتباطی منفصل از عالم رو به انکشاف و شهود دارد.
محمد اعظم زاده مرتضی حیدری
پرداختن به آثار نقاشان ایرانی در قرن نهم ه.ق. می تواند جذاب باشد، چرا که به فرهنگ عامه توجه نمودند و از آن تاثیر پذیرفتند. تاثیرپذیری از محیط خود، باورها و اعتقادات دینی و غیردینی، زندگی روزمره، نوع لباس و آداب و رسوم، همگی مبین آن است که نقاشان ایران و فرهنگ عامه پیوند درونی برقرار کرده اند و در این راستا، شناخت و تطابق بین هنرمند و فرهنگ عامه - بخصوص در گذشته - می تواند جالب توجه باشد. هنرمند نقاش ، علاوه بر تاثیرپذیری از محیط و توجه به زندگی مردمی به آئین و مذهب خود و آنچه دین اسلام به آن ارج نهاده است ، یکسره دل می نهد. نگارگر ایرانی به پیرامون دین خود که اساسا معنویت است ، احترام می گذارد، با سنت شکنی مخالف و با اشاعه و گسترش آن موافق است . او اثرش را موافق با طبیعت طرح نمی کند، بلکه هنری همسان، موازات با طبیعت طرح کرده و در آن به تفکر و عبادت می پردازد. نقاشی را به نقش های هندسی بکر و زیبا مزین می کند تا با جاذبه های تزئینی مردم هم آوا شود. نقشهای غیرهندسی را در عناصر هندسی و ریاضی گونه قرار می دهد و به زیبائی هر چه تمام بین آنها رنگهای خالص و ناب می گذارد. طبیعت را به ساده ترین و عمیق ترین شکل - حتی ساده تر از آنچه در روزمره زندگی خود می بیند - انتزاع می کند و از زمان و مکان مادی فراتر می برد. در ترکیب بندی از زندگی روزمره ایده گرفته و بخوبی در اثر تصویری جای می دهد و هوشیارانه، فرهنگ معنوی عامه را مدنظر دارد. هنرمند نگارگر، تلاش دارد هنرمند مردمی باشد، هیچگاه بر جایگاه رفیعی نمی نشیند تا همگان او را تحسین کنند. ایده های او برگرفته از باورهاست و برای اثبات حقانیت شخص خود دفاع نمی کند، برپای نگاره ها امضا ندارد و امانت خود را ارج نهاده سینه به سینه با تفاخر تمام اشاعه می دهد.
احمد خلیلی فرد مرتضی حیدری
تمامی هنرهای بصری تمدنهای پیشین نشان دهنده نوعی اندیشه و بینش اند، که از قداست و ژرفا برخودارند، و این، حاصل آشنایی هنرمندان با "معرفت بصری یا دیداری" بوده و مراد از معرفت دیداری آنست که اینان با معرفتی راستین به جنبهء معنوی وجود التفات داشتند. اینان پیرامون عالم کبیر و عالم صغیر غور و مداقه کرده اند، و بدین جهت آثارشان کاملا از جهات ربانی و معنوی بهره یافته است . به واقع آثار مبتکرانهء اینان پیوندی مستقیم با خداوند و حقیقت داشته است . این هنرمندان ساختار مجرد عالم را به ما نمایانده اند و این نه تنها بیانگر اعتلای کار ایشان در "معرفت دیداری" است بلکه عمق اندیشهء آنان را نیز آشکار می سازد.
مرتضی حیدری
همواره برای هنرمندان (نقاش) در میان پدیده های عالم، انسان و پیکره (فیگور) انسان از همه بیشتر حایز اهمیت بوده و هست، چرا که بیشترین بیان روحی و روانی و نهایتا شخصیتی وی را ابلاغ می نماید
حسین ابراهیمی ناغانی مرتضی حیدری
در این پایان نامه ، نخست برای مهیا سازی بستر حضور بیننده در فضای نگارگری و موضوع متن به اطلاعاتی مختصر در مورد خاستگاه ، هویت و سرچشمه نوری که این هنر اصیل از آن کسب روشنایی کرده ، اشاره ای خواهم شده است ، سپس فصلی را با تاکید بر شرح زندگانی کمال الدین بهزاد و شاخصه های آثار او گشاده تا فتح بابی باشد بر فصول پی آمد آن .پس از آن با توجه به ارائه تعریفی جامع از انسان و اشکال آن در نقاشی ، شکل انسان در نگارگری ایرانی - اسلامی پیش از بهزاد و پس از وی مورد مداقه قرار گرفته و با نگاهی گذرا منشا حضور انسان را که با نگاه به ادبیات هویت می یابد در ذیل دو بخش انسان حماسی و انسان عرفانی تفکیک کرده و چگونگی مصداق پیدا کردن آن در نگارگری ایرانی با ذکر موارد تبیین می گردد. در ادامه ، بحث تجسمی این شکل با تاکید بر تجزیه و تحلیل برخی آثار استاد مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد تا در ضمن تطبیق موارد مذکور با نمونه های آثار ، مراتب و موضوع تحقیق در معرض سنجش و داوری قرار گیرد . در فصل آخر این پایان نامه با تذکر این رخداد که در هنر بهزاد انسان نقش اصلی را در جهت بیان اندیشه ایفا می کند ، جمع بندی و شناخت پیشنهاد نهائی هموار و میسور می گردد.