نام پژوهشگر: زهرا بستان

تحلیل گفتمان انتقادی هویت ایرانی در داستان سیاوش شاهنامه فردوسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده ادبیات و علوم انسانی دکتر علی شریعتی 1390
  زهرا بستان   علی یوسفی

هویت از زمانی شکل می گیرد که فرد ازخود می پرسد "کیستم ؟". در حقیقت با پرسش از"کیستی" امور به دنبال پی بردن به معنای آن هستیم. فارغ از جامعه ای خاص چون ایران، "حماسه ها واسطوره های ملی" یکی از عناصر مهم هویتی و متمایز کننده جوامع به شمار می آیند. شاهنامه فردوسی دربردارنده بخش عمده ای از اسطوره ها، حماسه ها و تاریخ جامعه ایران است که با روایت گذشته ایرانیان و چگونگی تداوم یافتن سرزمین ایران در برخورد با عناصر انیرانی، انتقال دهنده بخش عمده ای از عناصر هویت ایرانی تا به امروز بوده است. در این تحقیق هویت ایرانی به معنای دلبستگی عاطفی و تعهد نسبت به میراث فرهنگی، میراث سیاسی و تبار مشترک ایرانی است. به منظور شناخت هویت ایرانی و تقابل آن با غیر ایرانی و بستر زمانی و مکانی بوجود آورنده شاهنامه، از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. و با ترکیبی از نظریات لاکلا و موفه، ون دایک و فرکلاف به تحلیل گفتمان هویت ایرانی و انیرانی در داستان سیاوش پرداخته شده است. در سطح توصیف، واژگان از حیث معنای هویت ایرانی و انیرانی تحلیل شده اند. در سطح تفسیر نیز با بررسی بینامتنیت عمودی از طریق متنیت متن و ژانر، هویت ایرانی در لایه های پنهانی متن بازنمایی شده است، و در سطح تبیین نیز انعکاس شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در متن واکاوی شده است. یافته های تحقیق نشان داده است که بعد میراث سیاسی در هر دو گفتمان هویت ایرانی و انیرانی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است، در واقع فردوسی با توجه به شرایط زمان خویش و غلبه اعراب بر ایران سعی در ارائه ایده سیاسی خود در قالب شاهی آرمانی داشته است. بنابراین شاه آرمانی با ویژگی فر ایزدی، داد و خرد به عنوان دال مرکزی گفتمان هویت ایرانی بوده است و در مقابل از شاه انیرانی به عنوان دال مرکزی هویت انیرانی، که فاقد فره ایزدی، داد و خرد است، مشروعیت زدایی شده است.هویت از زمانی شکل می گیرد که فرد ازخود می پرسد "کیستم ؟". در حقیقت با پرسش از"کیستی" امور به دنبال پی بردن به معنای آن هستیم. فارغ از جامعه ای خاص چون ایران، "حماسه ها واسطوره های ملی" یکی از عناصر مهم هویتی و متمایز کننده جوامع به شمار می آیند. شاهنامه فردوسی دربردارنده بخش عمده ای از اسطوره ها، حماسه ها و تاریخ جامعه ایران است که با روایت گذشته ایرانیان و چگونگی تداوم یافتن سرزمین ایران در برخورد با عناصر انیرانی، انتقال دهنده بخش عمده ای از عناصر هویت ایرانی تا به امروز بوده است. در این تحقیق هویت ایرانی به معنای دلبستگی عاطفی و تعهد نسبت به میراث فرهنگی، میراث سیاسی و تبار مشترک ایرانی است. به منظور شناخت هویت ایرانی و تقابل آن با غیر ایرانی و بستر زمانی و مکانی بوجود آورنده شاهنامه، از روش تحلیل گفتمان انتقادی استفاده شده است. و با ترکیبی از نظریات لاکلا و موفه، ون دایک و فرکلاف به تحلیل گفتمان هویت ایرانی و انیرانی در داستان سیاوش پرداخته شده است. در سطح توصیف، واژگان از حیث معنای هویت ایرانی و انیرانی تحلیل شده اند. در سطح تفسیر نیز با بررسی بینامتنیت عمودی از طریق متنیت متن و ژانر، هویت ایرانی در لایه های پنهانی متن بازنمایی شده است، و در سطح تبیین نیز انعکاس شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در متن واکاوی شده است. یافته های تحقیق نشان داده است که بعد میراث سیاسی در هر دو گفتمان هویت ایرانی و انیرانی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است، در واقع فردوسی با توجه به شرایط زمان خویش و غلبه اعراب بر ایران سعی در ارائه ایده سیاسی خود در قالب شاهی آرمانی داشته است. بنابراین شاه آرمانی با ویژگی فر ایزدی، داد و خرد به عنوان دال مرکزی گفتمان هویت ایرانی بوده است و در مقابل از شاه انیرانی به عنوان دال مرکزی هویت انیرانی، که فاقد فره ایزدی، داد و خرد است، مشروعیت زدایی شده است.