نام پژوهشگر: سعید نظیفی
مریم ریگی غلام علی جلودار
30 بیمار دیالیزی از دو جنس مذکر و مونث که در محدوده ی سنی50 – 25سال بودند و از لحاظ بیماری زمینه ای مشابه بودند انتخاب شدند. در ابتدا نمونه خون در دو نوبت قبل و بعد از دیالیز از آنها گرفته شد و میزان آنزیم های فوق و مالون دی آلدئید در خون آنها تعیین گردید سپس به این گروه به مدت یک ماه قرص ویتامینc خوراکی روزانه 200 میلی گرم داده شد و در پایان دوره ی مصرف قرص در دو نوبت قبل و بعد از دیالیز نمونه خون گرفته شد و مجدداً میزان آنزیم ها و مالون دی آلدئید در خون آنها بررسی گردید. نتایج حاصل حاکی از تغییرات میانگین آنتی اکسیدان ها و مالون دی آلدئید در دوره ی قبل از مصرف قرص در مقایسه با دوره ی بعد از مصرف قرص بود (p<0.050). مقایسه میانگین آنتی اکسیدان ها بعد ازدوره ی مصرف قرص افزایش و مالون دی آلدئید کاهش نشان داد. نتایج نشان می دهد ویتامین c نقش کمکی در بهبود وضعیت آنتی اکسیدان های آنزیمی و کاهش پراکسیداسیون لیپیدی داشته است. واژگان کلیدی: استرس اکسیداتیو، نارسایی کلیه، همودیالیز، پراکسیداسیون لیپیدها، آنزیم های آنتی اکسیدان، ویتامین c
حسینعلی شمسایی سعید نظیفی
در مطالعه حاضر اثر تجویز خوراکی دوزهای مختلف عصاره هیدروالکلی سیلیمارین بر وضعیت ویتامینهای آنتی اکسیدانی (a,e,c) و عناصر کمیاب با خواص آنتی اکسیدانی (se,cu,zn,mn,fe) مورد بررسی قرار گرفت. القاء دیابت در موش های صحرایی با تزریق استرپتوزوتوسین ( 50) به صورت داخل صفاقی صورت گرفت. در این مطالعه 50 سر موش صحرایی نر نژاد اسپیراگ دولی به کار برده شد که به صورت تصادفی به 5 گروه شاهد سالم (تیمار با نرمال سالین)، گروه شاهد بیمار (تیمار با نرمال سالین)، گروه دیابتی (درمان سیلیمارین با دوز 100)، گروه دیابتی (درمان سیلیمارین با دوز 175)، گروه دیابتی (درمان سیلیمارین با دوز 250) تقسیم شدند که به مدت 14 روز به صورت خوراکی (توسط گاواژ) تحت درمان قرار گرفتند. موش ها از نظر وزن در روز اول درمان، 7 و 14 روز پس از درمان، همچنین از نظر گلوکز خون در قبل از تزریق stz، 3 روز پس از تزریق stz، 7 و 14 روز پس از القاء دیابت (تحت درمان با سیلیمارین) مورد سنجش قرار گرفتند. در پایان روز 14، پس از بی هوش نمودن حیوانات، نمونه خون از قلب جمع آوری و جهت اندازه گیری ویتامینها و عناصر کمیاب با خواص آنتی اکسیدانی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که سیلیمارین میانگین وزن را در مدت 14 روز افزایش و گلوکز خون را در این مدت کاهش می دهد. همچنین عصاره هیدروالکلی سیلیمارین وابسته به دوز توانست سطح ویتامین a و c را در گروه دیابتی تحت درمان افزایش و سطح ویتامین e را در گروه دیابتی تحت درمان کاهش دهد. عصاره هیدروالکلی سیلیمارین وابسته به دوز توانست سطوح عناصر کمیاب با خواص آنتی اکسیدانی (سلنیوم، مس، روی، منگنز و آهن) را در گروه تحت درمان افزایش دهد. سیلیمارین با مهار اینترلوکین یک بتا و اینترفرون گاما، با جلوگیری از تولید اکسید نیتریک موجب پیشگیری از اختلال عملکرد سلولهای بتای پانکراس شده و همچنین با خواص آنتی اکسیدانی، تأثیر بر روی لیپیدهای کبدی و پلاسمایی و تحریک روند ترمیم کبد توانست در بهبود وضعیت آنتی اکسیدانهای غیر آنزیمی سرم و در نتیجه در بهبود دیابت نقش داشته باشد.
علی اصغر چالمه خلیل بدیعی
در اردیبهشت 1390 تعداد 25 راس میش دنبه دار ایرانی به ظاهر سالم با وزن تقریبی 5/1±25 کیلوگرم انتخاب شدند. چهار هفته پیش از آغاز پژوهش، تمامی گوسفندان توسط آلبندازول (15 میلی گرم/کیلوگرم، خوراکی) و آیورمکتین (2/0 میلی گرم/کیلوگرم، زیرپوستی) مورد درمان ضدانگلی قرار گرفتند. در ادامه، میش ها به 5 گروه مساوی (5 میش در هر گروه) شامل انسولین 5/1، انسولین 3، فلونیکسین، دگزامتازون و کنترل تقسیم شدند. لیپوپلی ساکارید مستخرج از باکتری اشرشیاکلی سروتیپ o55:b5 با دز 20 میکروگرم/کیلوگرم در 250 میلی لیتر سرم فیزیولوژی رقیق شده و با نرخ 10 میلی لیتر/کیلوگرم/ساعت به صورت وریدی تزریق شد. مایع درمانی در کل گروه های درمانی توسط دکستروز 5% به همراه سدیم کلراید 45/0% در زمان 120 دقیقه پس از تزریق لیپوپلی ساکارید در مدت 180 دقیقه و با نرخ 20 میلی لیتر/کیلوگرم/ساعت انجام شد. داروها (انسولین رگولار، دگزامتازون و فلونیکسین مگلومین) در 60 دقیقه اول مایع درمانی به همراه تجویز مایعات، تزریق شدند. انسولین رگولار با دزهای 5/1 و 3 واحد بین المللی/کیلوگرم به ترتیب به گروه های انسولین 5/1 و 3 تزریق شد. گروه های فلونیکسین و دگزامتازون نیز به ترتیب فلونیکسین مگلومین و دگزامتازون را با دزهای 2/2 و 1 میلی گرم/کیلوگرم دریافت کردند. گروه کنترل تنها مورد تجویز لیپوپلی ساکارید و مایعات قرار گرفته و دارویی دریافت نکرد. نمونه های خون پیش از تزریق لیپوپلی ساکارید و در ساعات 1، 2، 3، 4، 5، 6 و 24 پس از تزریق آن اخذ شدند و سپس سرم از هرنمونه جدا شد و غلظت های سرمی هاپتوگلوبین، سرم آمیلوئید آ، فاکتور نکروز کننده توموری آلفا، اینترفرون گاما، سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پروکسیداز، کلسترول، تری گلیسرید، اسیدهای چرب غیر ضروری، بتا هیدروکسی بوتیرات، پروتئین تام و آلبومین مورد ارزیابی واقع شدند. به منظور ارزیابی تفاوت آماری فاکتورهای مورد بررسی در ساعات مشابه در هرگروه از آزمون anova یک طرفه و تست تعقیبی lsd استفاده شد و تفاوت های آماری بین دو متغیر در یک گروه توسط آزمون p جفتی سنجیده شد. در انجام آزمون های آماری از نرم افزار spss بهره گیری شد و سطح معنی داری به میزان 05/0>p لحاظ شد. غلظت های سرمی هاپتوگلوبین، سرم آمیلوئید آ، فاکتور نکروزکننده توموری آلفا و ایترفرون گاما در ساعت سوم در گروه انسولین 3 به طور معنی داری کمتر از سایر گروه ها بود (05/0>p). میزان این فاکتورها در گروه انسولین 3 در ساعات 4، 5، 6 و 24 به طور معنی داری کمتر از گروه انسولین 5/1 بود (05/0>p). هیچ گونه تفاوت آماری معنی داری در غلظت اسیدهای چرب غیرضروری بین تمامی گروه های آزمایشی مشاهده نشد. بتاهیدروکسی بوتیرات در گروه های انسولین به گونه ای معنی دار، میزانی بالاتر از سایر گروه ها داشت و این میزان با رابطه ای غیرمعنی دار در گروه انسولین 3 بالاتر از انسولین 5/1 بود (05/0<p). غلظت سرمی کلسترول در گروه انسولین 3 بیش از سایر گروه ها بود (05/0>p). هیچ گونه تفاوت آماری معنی داری بین میزان تری گلیسرید در کل گروه ها مشاهده نشد (05/0<p). روند تغییرات آلبومین و پروتئین تام نیز در کل گروه ها معنی دار نبود (05/0<p). همچنین هیچ گونه تفاوت آماری معنی داری بین کل فاکتورهای اندازه گیری شده در گروه های دگزامتازون و فلونیکسین وجود نداشت (05/0<p). در نهایت می توان اینگونه نتیجه گرفت که انسولین رگولار می تواند به عنوان یک واسطه ضدالتهابی، در درمان اندوتوکسمی القا شده توسط اشرشیاکلی سروتیپ o55:b5 در گوسفند دنبه دار ایرانی عمل کند و اثرات آن وابسته به دز است. همچنین اثرات انسولین رگولار با دز 3 واحد بین المللی/کیلوگرم به گونه معنی داری بیش از فلونیکسین مگلومین و دگزامتازون با دزهای 2/2 و 1 میلی گرم/کیلوگرم است. نتایج مطالعه تجربی حاضر می تواند به عنوان شیوه نوینی در درمان اندوتوکسمی در طب نشخوارکنندگان کوچک به کار گرفته شود.
احسان رخشنده رو سعید نظیفی
بیماری کوکسیدیوز در بز، یکی از عفونت های مهم و متداول تک یاخته ای با گسترش جهانی میباشد که در نتیجه آلودگی با انگل های جنس ایمریا ایجاد می شود. این بیماری از دیرباز به عنوان یکی از مشکلات مهم سیستم های صنعتی و سنتی پرورش مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر به منظور مطالعه و ارزیابی پاسخ سیستم های آنتی اکسیدان آنزیمی و غیرآنزیمی در آلودگی تجربی به کوکسیدیوز در بز طراحی شد. به این منظور، تعداد 20 بزغاله تازه متولد شده از یک گله غیرآلوده انتخاب شدند. 10 رأس از بزغاله ها با اُاُسیست های عفونی گونه های بیماریزا (شامل ایمریا کاپرینا، ایمریا نیناکول یاکیمووه و ایمریا آرلوینگی) آلوده شدند و 10 رأس دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند. از تمامی بزغاله های هر دو گروه به ترتیب در روزهای صفر (پیش از آلودگی)، 3، 7، 14، 21، 28 و 35 پس از ایجاد آلودگی خونگیری به عمل آمد و پارامترهای مربوط به سیستم های آنتی اکسیدان آنزیمی و غیرآنزیمی در خون میزبانها اندازه گیری شد. نتایج این مطالعه نشان داد که کوکسیدیوز در بز می تواند موجب ایجاد نقص در سیستم های آنتی اکسیدان بدن میزبان شود به گونه ای که کاهش معنی دار آنزیم های آنتی اکسیدان (شامل سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، گلوکز-6- فسفات دهیدروژناز، گلوتاتیون ردوکتاز و کاتالاز) و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی خون، افزایش چشمگیر در میزان پراکسیداسیون چربی، هموسیستئین تام پلاسما و سطح سرولوپلاسمین سرم و همچنین کاهش قابل توجه در غلظت سرمی عناصر کمیاب دارای خاصیت آنتی اکسیدان (شامل مس، روی، آهن، منگنز و سلنیوم) در بزغاله های بیمار می تواند نشان دهنده ایجاد آسیب اکسیداتیو در آنها باشد. تغییرات ذکر شده از روز هفتم پس از آلودگی ایجاد و در روزهای 14 تا 21 پس از آلودگی با شدت بیشتری مشاهده شد. این نتایج نشان می دهند که بیماری کوکسیدیوز در بز می تواند موجب تولید مقادیر زیاد رادیکال های آزاد و در نتیجه استرس اکسیداتیو در بدن میزبان شود. همچنین به نظر می رسد که آسیب های اکسیداتیو ایجاد شده می توانند در روند بیماریزایی انگل های جنس ایمریا نقش قابل توجهی را ایفا نمایند.
شیدا کلاهی جهرمی غلامعلی جلودار
زالو جزو نرمتنان می باشد و زالوی طبی هیرودو مدیسینالیس (hirudo medicinalis) نام دارد؛ ماده آنتی- کوآگولان (ضد انعقادی) که در بزاق زالو موجود است به نام «هیرودین (hirudin)»، موجب رقیق شدن خون، باز شدن عروق بسته، افزایش خون رسانی و اکسیژناسیون موضع می شود. با توجه به احتمال وجود ارتباط بین زالودرمانی با تغییر فاکتورهای خونی و شاخص های انعقادی از قبیل bt، ct ، inr3، ptt4، pt5، plt6، wbc7، rbc8، hb9 و hct10 ؛ این مطالعه جهت بررسی اثر زالودرمانی بر فاکتورهای فوق طراحی گردید. جهت انجام این تحقیق 42 بیمار که برای زالودرمانی مراجعه نموده بودند، انتخاب و پس از بررسی علت مراجعه در چهار گروه: 1- سینوزیت (5 نفر) 2- قلبی ihd (7 نفر) 3- آرتروز زانو (23 نفر) و4- سایر (شامل آرتروز کمر 3 نفر، پای دیابتی 3 نفر و میگرن یک نفر) دسته بندی شدند. سپس از کلیه مراجعین نمونه خون گرفته شد و فاکتورهای فوق مورد ارزیابی قرار گرفت. 48 ساعت بعد از زالو درمانی کلیه شاخص های مذکور مجددا اندازه گیری شد. نتایج نشانگر افزایش معنی دار در میزان pt و کاهش در ptt کل بیماران بود. در ضمن کاهشbt فقط در موقعیت پیشانی معنی دار شد. همچنین مقدار rbc و hb در کل بیماران و تعداد wbc در ناحیه پیشانی و زانو دچار کاهش معنی دار گردیده است. در دیگر فاکتور های خونی و شاخص های انعقادی تغییر معنی داری مشاهده نشد. کاهش rbc و hb با توجه به حجم خون از دست رفته (5 الی 15 میلی لیتر به ازای هر زالو)، قابل توجیه می باشد؛ کاهش wbc می تواند به علت کاهش درد که به دلیل کاهش التهاب است، باشد.
جمال رحیمی دهگلان غلامعلی جلودار
دیابت یکی از بیماریهای غدد درونریز است که می تواند باعث استرس اکسیداتیو در بافتها شود. برگ درخت گردو دارای خواص کاهنده قند خون و آنتی اکسیدانی می باشد که از آن در طب سنتی ایران برای درمان دیابت استفاده میشده است. در مطالعه حاضر اثر دو غلظت از عصاره سیکلوهگزانی برگ گردو بر فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی شامل آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (sod)، گلوتاتیون پراکسیداز (gpx)،کاتالاز (cat) و نیز میزان مالون دی آلدهید (mda) در بافتهای کلیه، کبد، قلب، بیضه، پانکراس، عصب سیاتیک و مغز موش صحرایی دیابتی بررسی شد. القاء دیابت در موشهای صحرایی با تزریق استرپتوزوتوسین (mg/kg50) به صورت درون صفاقی انجام شد. 28 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگ دولی استفاده شد که به صورت تصادفی به 4 گروه شاهد سالم (روغن کنجد حلال عصاره)، گروه شاهد بیمار (روغن کنجد)، گروه های دیابتی همراه با درمان (برگ گردو با دوزهای mg/kg 150 و mg/kg 250)، تقسیم شدند و به مدت 28 روز به صورت خوراکی (توسط گاواژ) تحت درمان قرار گرفتند. موش ها از نظر وزن و گلوکز خون قبل از القاء دیابت و سه روز بعد القاء و روزهای 7، 14، 21 و 28 پس از شروع درمان، مورد سنجش قرار گرفتند. در پایان دوره، پس از بیهوش نمودن و کشتن حیوانات، ارگانهای مورد نظر سریعا"جدا شد و در ?20- جهت اندازهگیری شاخصهای استرس اکسیداتیو (sod، gpx، کاتالاز، mda) نگهداری شدند. یافتهها نشان داد عصاره سیکلوهگزانی برگ گردو در پایان دوره موجب افزایش معنی دار میانگین وزن و کاهش معنی دار گلوکز خون شده است(05/0p<). همچنین این عصاره به صورت وابسته به دوز سطح آنزیم های آنتی اکسیدانی (sod، gpx و کاتالاز) را افزایش داد تغییرات آنزیمی در دوز mg/kg 250 عصاره در همه بافت ها بجز مغز به طور معنی دار افزایش داشت. و میزان mda نیز در بافت های قلب، کبد، کلیه و پانکراس کاهش معنیدار داشت (05/0p<). در مجموع میتوان گفت عصاره سیکلوهگزانی برگ درخت گردو اثرات سودمندی در بهبود آنزیمهای آنتی اکسیدانی بافتی و سطح mda و در کل کاهش استرس اکسیداتیو در موش های صحرایی دیابتی دارد.
محمد علیمرادی مهناز طاهریان فرد
بیس فنول آ (bpa) یک ترکیب سنتزی با اساس کربنی با فرمول شیمیایی (ch3)2c (c6h4oh)2 است که متعلق به گروه مشتقات diphenylmethane و دیگر بیس فنول ها است. bht به عنوان افزودنی ها در مواد آرایشی، غذایی به کار برده می شود. از سوی دیگر bhtو bpa اثرات مضری بر روی پستانداران دارند. از آنجا که انواع مختل کنندهای غدد درون ریز بنظر می رسد که می توانند بر روی سیمای لیپیدی و آنزیم های کبدی تاثیر بگذارند. لذا هدف از این تحقیق بررسی اثر bht و bpa بر روی سیمای لیپیدی، آنزیم های کبدی و قند خون بود. 35 موش نر با وزن 220-300 استفاده شد. حیوانات به 7 گروه 5 تایی تقسیم شدند. 1- کنترل (حیوانات دست نخورده) 2- شاهد1 (روغن کنجد با حجم مشابه bpa) 3- شاهد2 (روغن کنجد با حجم مشابه bht) 4 و 5- آزمایش 1 و 2 (بیس فنول آ با دوزهایmg/kg/day 5 و 50) 6 و 7- آزمایش 3 و 4 (بوتیلیتد هیدروکسی تولوئن با دوزهایmg/kg/day 25 و 100). bht و bpa به مدت 15 روز گاواژ شد. خونگیری از قلب انجام شد. تمام سرم های خونی فریز شدند. در پایان مقادیر لیپیدهای سرمی (triglyceride, total cholesterol, hdl and ldl) آنزیم های کبدی سرم (ast, alt و alp) و قند خون با دستگاه سلکترا اندازه گیری شد و داده ها با آزمون anova و تست تشخیصی tukey تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنی داری p<0.05 در نظر قرار گرفته شد. بر طبق داده ها، بکار بردن bht و bpa در 2 دوز موجب کاهش معنی دار (p<0.05) آنزیم های کبدی شدند. تجویز bpa در دوز پایین موجب افزایش معنی داری (p<0.05) triglyceride شد. تجویز 2 دوز موجب افزایش معنی داری در ldl شد. اما تاثیری بر دیگر لیپیدها نداشته است. تجویز bht در 2 دوز موجب افزایش معنی دار ldl شد، اما تاثیری بر روی دیگر لیپیدهای سرمی نداشته است. تجویز bht و bpa در 2 دوز تاثیری بر روی قند خون نداشته است. براساس نتایج این تحقیق تجویز bht و bpa با این مدت و دوزها اثر کمی بر روی سیمای لیپیدی و آنزیم های کبدی داشته است. لذا در دوزهای بکار رفته در این تحقیق bht و bpa ایجاد کبد چرب نمی کنند. بوتیلیتد هیدروکسی تولوئن، بیس فنول آ، آنزیم های کبدی، لیپیدهای سرمی، قند خون
بهداد صاحبی سرخ آبادی جواد تاجیک
بررسی تاثیر استرس حمل و نقل بر روی برخی پارامترهای هماتولوژیک و بیوشیمیایی سرم خون و ارتباط آنها با هورمون گالانین در سرم خون بز رائینی ده رأس بز نژاد کشمیر ایرانی ( رایینی ) 5 بز نر و 5بز ماده غیر آبستن انتخاب شدند. در روز اول در ساعت 8 صبح و بعد از 3 ساعت گرسنگی در ساعت 11 نمونه¬ها جمع آوری شد. در روز دوم همچنین در ساعت 8 صبح و پس از حمل و نقل 3 ساعته توسط خودرو نمونه خون¬ها گرفته شد. نمونه خون نهایی 24 ساعت پس از حمل و نقل گرفته شد. پارامترهای خونی و غلظت سرمی گالانین، گلوکز، تری¬گلیسرید، کلسترول و hdl کلسترول مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون repeated measures analysis of variance انجام شد. تفاوت در سطح p <0/05 معنی دار در نظر گرفته شد. هیچ تغییر قابل توجهی در غلظت های سرمی گلوکز، تری گلیسرید، کلسترول و hdl کلسترول وجود نداشت. گالانین به دنبال گرسنگی در روز اول افزایش معنی داری از خود نشان داد وبعد از آن در نرها کاهش ودر ماده¬ها افزایش خفیفی پیدا کرد. استرس حمل و نقل باعث کاهش معنی داری در هماتوکریت، تعداد کل گلوبول¬های سفید و قرمز خون و به دنبال آن در 24 ساعت افزایش معنی داری یافت. تعداد لنفوسیت¬ها و ائوزینوفیل¬ها در طی حمل و نقل کاهش معنی داری از خود نشان داد و تعداد نوتروفیل¬ها افزایش گذرایی طی حمل و نقل از خود نشان داد.
پریسا پروایی غلامعلی جلودار
بررسی اثر ویتامینe بر استرس اکسیداتیو حاصل از امواج رادیویی(900 مگاهرتز) بر بافتهای مختلف موش صحرایی نر به کوشش : پریسا پروایی هدف از این مطالعه بررسی اثر استرس اکسیداتیو ناشی از فرکانس رادیویی 900 مگاهرتزی (چگالی توان mw/cm26789/0) در بافت های خون، بیضه و چشم و بررسی اثر پیشگیری کننده ویتامین e بر این بافت ها با استفاده از اندازه گیری فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی، شامل آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (gpx)، سوپراکسید دیسموتاز (sod) و کاتالاز (cat) و تغییر در میزان پراکسیداسیون لیپیدی بود. سی و دو موش نر بالغ نژاد sprague-dawley به طور تصادفی به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان گروه کنترل، گروه دوم به عنوان گروه کنترل-ویتامین e، که- ? توکوفرول (mg/kg/day200به وسیله گاواژ) به مدت 45 روز دریافت می کرد. گروه سوم، به عنوان گروه آزمایش که در معرض امواج الکترومغناطیسی 900 مگاهرتزی به مدت 45 روز قرار داده شدند و گروه چهارم به عنوان گروه آزمایش تحت درمان با ویتامینe. در پایان دوره آزمایش تمام گروه ها کشته شدند و نمونه های بافتی سریعا جدا شده و در فریزر 70- درجه سلسیوس برای هموژنیزه کردن و نهایتا اندازه گیری آنزیم های آنتی اکسیدانی (cat، sod، gpx) و mda نگهداری شدند. نتایج حاصل این پژوهش نشان می دهد که مواجهه با امواج الکترومغناطیسی 900 مگاهرتزی در گروه آزمایش سبب کاهش میزان آنزیم های آنتی اکسیدانی sod،catوgpx(05/0p<) و افزایش پراکسیداسیون لیپیدی(05/0p<) در مقایسه با گروه کنترل در بافت های خون، بیضه و چشم می شود. در گروه آزمایش تحت درمان، نقش حمایتی ویتامین e سبب بهبود فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی sod،catوgpx(05/0p<) و کاهش میزان پراکسیداسیون لیپیدی(05/0p<) در مقایسه با گروه آزمایش می شود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری نمود که امواج الکترومغناطیسی 900مگاهرتزی سبب استرس اکسیداتیو در بافت های خون ،بیضه و چشم می شود و ویتامینe به سبب نقش آنتی اکسیدانی، باعث بهبود فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و کاهش میزان پراکسیداسیون لیپیدی در بافت های مذکور می-گردد،بطوریکه امواج الکترومغناطیسی قدرت مهار سیستم آنتی اکسیدانی آنزیمی اندوژنوس را دارا بوده و از سوی دیگر استفاده توام از مکمل ویتامین e در کنار تماس با امواج مایکروویو از طریق تحریک فرآیند فیدبک مثبت قادر به افزایش فعالیت سیستم دفاع آنتی اکسیدانی آنزیمی در حد قابل قبولی می باشد.
هومن یزدان پور غلامعلی جلودار
زرد چوبه، ساقه زیرزمینی پودر شده گیاهی از خانواده زنجبیل (zingiberacea) می باشد. کورکومین ماده اصلی و موثر زردچوبه بوده و با فراوانی %60-50 مهمترین رنگدانه موجود در زردچوبه است. در این تحقیق سلول های سرطانی 4t1 در محیط rpmi به همراه 10% fbs و 1% آنتی بیوتیک penstrep کشت شد و پس از رشد تحت تأثیر کورکومین و عصاره زردچوبه در غلظت های 25، 50 و 75 میکرومولار قرار گرفت و نتیجه این دو ماده بر سلولهای رشد یافته توسط تست های درصد بقای سلولی (توسط mtt) و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی (tac) با هم مقایسه شد. در تست mtt در همه گروه های مورد آزمایش، اختلاف معنی دار نسبت به گروه کنترل وجود دارد. این نشان می دهد که کورکومین بقای سلول های سرطانی را تحت تأثیر خود قرار می دهد.در این آزمون، بیشترین میزان بقای سلولی پس از گروه کنترل در عصاره زردچوبه با غلظت ?m25 بود که میزان بقای سلولی در این غلظت 52/3 ± 16/82 درصد می باشد حال آنکه این پارامتر در کورکومین با غلظت ?m75 به کمترین میزان خود که 63/1 ± 88/39 درصد می باشد، رسید. این مسئله نشان از وابسته به دوز بودن این ترکیب در جلوگیری از بقای سلولی دارد. در آزمایش tac گروه های مورد مطالعه بجز گروه عصاره زردچوبه با غلظت ?m25 از اختلاف معنی داری نسبت به گروه کنترل برخوردارند. این نشان می دهد که بجز گروه یاد شده، تمامی گروه ها تحت تأثیر کورکومین و عصاره زردچوبه قرار گرفته و در آنها آنتی اکسیدان تولید شده است. در اینجا برعکس آزمون mtt بالاترین درصد تولید آنتی اکسیدان در غلظت ?m75 کورکومین می باشد که مقدار آن 02/0 ± 86/1 میلی مول بر لیتر است حال آنکه کمترین مقدار این پارامتر 03/0 ± 09/1 میلی مول بر لیتر است که در غلظت ?m25 عصاره زردچوبه مشاهده شد؛ که باز هم وابسته به دوز بودن این ترکیبات را نشان می دهد. نتیجه این پژوهش حاکی از تأثیر این دو ماده بر سلول های سرطانی و توقف رشد این سلول ها می باشد. تأثیر این ماده بر سلول ها وابسته به دوز می باشد و در دوز های بالاتر تأثیر آن بیشتر است. از طرفی، تأثیر کورکومین خالص بیشتر از عصاره الکلی زردچوبه می باشد. بهترین و بیشترین تأثیر مربوط به کورکومین با غلظت ?m75 می باشد. این تحقیق نشان داد که کورکومین نه تنها از بین برنده قوی برای رادیکال های آزاد می باشد، بلکه یکی از مواد تحریک کننده آپوپتوزیس نیز می باشد که در مبحث درمان بیماری سرطان بسیار پرکاربرد می باشد.
مجید مجاسی سید شهرام شکرفروش
درسال های اخیر حذف زیستی با استفاده از گونه های باکتریایی برای محافظت زیستی و سم زدایی فلزات سنگین و دیگر آلاینده ها از بدن انسان مورد توجه قرار گرفته است. از این رو باسیلوس کواگولانس و لاکتوباسیلوس پلانتاروم به عنوان یک ابزار مناسب در مقابل جذب و مسمومیت احتمالی با فلزات سنگین قابل استفاده اند
رضا اشتراکی جواد تاجیک
ده رأس بز نژاد کشمیر انتخاب شدند. در روز اول در ساعت 8 صبح و بعد از 4 ساعت نمونه های خون گرفته شد. روز دوم ساعت 8 صبح و پس از حمل و نقل توسط خودرو خون گرفته شد. نمونه خون نهایی 24 ساعت پس از حمل گرفته شد. اندازه گیری هورمون های تیروئیدی و کورتیزول به وسیله کیت شرکت مونوباند آمریکا انجام شد. میزان nefa bhba سرم به روش آنزیمی و اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. میزان t3 کاهش معنی داری در روز اول داشت و بقیه تغییرات معنی دار نبود. مقدار t4 سرم بین نمونه گیری دوم و سوم افزایش معنی داری را نشان داد. میزانft3 وft4 تغییر معنی داری نشان نداد.میزان nefa در فاصله نمونه گیری دوم سوم افزایش یافته بود که در مقایسه با نمونه گیری قبلی تفاوت معنی داری داشته است. میزان bhba تغییر معنی داری نداشت. میزان کورتیزول در اثر حمل افزایشی معنی دار داشت
فریدون صابری افشار حمید رجاییان
تاثیرات هالوتان برروی بیلیروبین و آنزیمهای cpk alp,alt,ast سرم دراین بررسی پنج گوسفند ماده سالم (غیرآبستن،نوع دنبه دارایرانی نژاد مخلوط1-2) ساله با وزنی بین 35-55 کیلوگرم و چهارگوساله سالم (سه ماده،یک نر،نژاد مخلوط2-4) ماهه با وزنی بین 30-60 کیلوگرم توسط مخلوط هالوتان و اکسیژن بیهوش شدند. پرهیز غذایی روز قبل از بیهوشی اعمال شده و به منظور آزمایشات بیوشیمیایی، روزقبل از بیهوشی، یک ساعت ،دوساعت ، 24 ساعت ویک هفته پس از بیهوشی ازسیا و داجی نمونه خونی گرفته شد.القا و ادامه بیهوشی توسط مخلوط هالوتان و اکسیژن دریک سیستم بسته انجام گردید.حیوان به پهلوی راست خوابانده شده ودرطول بیهوشی رفلکس های پلک قرنیه،بلع و درد کنترل میشد.آزمایشات بیوشیمیایی بمنظور تجزیه کمی بیلیروبین cpk alp,alt,ast بلافاصله انجام شده و بیوپسی کبد 14-30 روز پس از بیهوشی گرفته شد . نتایج بدست آمده نشان دهنده افزایش فعالیت alt,ast در طول بیهوشی و یکروز پس ازآن بوده وبازگشت به مقادیر کنترل هفت روز پس از بیهوشی مشاهده شد. فعالیت alp,cpk در طول بیهوشی زیاد شده بود.تغییری در میزان بیلیروبین سرم حاصل نگردید فقط در کبد یکی از گوساله ها به میزان متوسطی تخلیه کلیگوژنی دیده شد.تغییرات پاتولوژیکی مشخصی در کبد گوسفندها وجود نداشت .