نام پژوهشگر: هدایت حسینی
سمانه پزشک هدایت حسینی
در این تحقیق اثر آنتی باکتریایی و آنتی اکسیدانی عصاره موسیر (5/1 درصد) عصاره زردچوبه (5/1 درصد) و تلفیق آنها (5/1 +5/1 درصد)بر ماهی قزل آلای رنگین کمان بسته بندی شده در خلاء بررسی گردید. آزمایش های میکروبی شامل بار کل باکتریایی (tvc) و باکتری های سرمادوست (ptc)، آزمایش های شیمیایی شامل مجموع بازهای نیتروژنی فرار (tvb-n)، اسیدیته (ph)، شاخص تیوباربیتوریک اسید (tba)، شاخص پرکساید (pv) اسیدهای چرب آزاد (ffa) و پروفیل اسید چرب و ارزیابی حسی در فواصل زمانی 0، 5، 10، 15، 20 روز در دمای 1 ±4 درجه سانتی گراد انجام شد. عصاره موسیر به طور معنی داری (05/0>p) اکسیداسیون لیپید را در ماهیان تیمار شده به تعویق انداخت. مقادیر باکتری های سرمادوست و کل باکتری ها در طول دوره نگهداری در ماهیان تیمار شده با عصاره موسیر عصاره زردچوبه و تلفیق آنها زیر حد قابل قبول پیشنهادی log cfu/g) 7) باقی ماند. به طوری که فساد میکروبی در این نمونه ها نسبت به نمونه شاهد به طور معنی داری (05/0>p) کاهش یافت. طبق بررسی های حسی و آنالیزهای میکروبی، ماهی قزل آلای رنگین-کمان تیمارشده با عصاره موسیر عصاره زردچوبه و تلفیق آنها تا انتهای دوره نگهداری قابل مصرف بود، به طوری که عصاره موسیر توانست عمر ماندگاری نمونه ها را نسبت به نمونه شاهد 5 روز افزایش دهد. کلید واژگان: عصاره زردچوبه، عصاره موسیر، قزل آلای رنگین کمان ، عمر ماندگاری
اسماعیل عبداله زاده هدایت حسینی
مسمومیت های غذایی ناشی از باکتری listeria monocytogenes منجر به مرگ و میر 30 % از افراد مبتلا می شود. با توجه به احتمال بالای آلودگی ماهیان پرورشی به باکتری l. monocytogenes، هدف تحقیق حاضر، بررسی استفاده از اسانس آویشن و باکتریوسین نایسین به تنهایی و توأم با یکدیگر جهت مهار رشد باکتری لیستریا مونوسایتوژنز در گوشت چرخ شده ماهی فیتوفاگ بود. نتایج حاصل از بررسی اثر بازدارندگی اسانس آویشن بر باکتری l. monocytogenes با روش دیسک و چاهک نشان داد که اسانس آویشن در محیط آزمایشگاهی دارای فعالیت مهار کنندگی بالایی علیه باکتری l. monocytogenes است. در ادامه، فعالیت مهار کنندگی اسانس آویش در سه سطح 4/0، 8/0 و v/w % 2/1 و نایسین در دو سطح 500 و iu/g 1000 و تیمارهای ترکیبی آنها (4/0 + 500، 4/0 + 1000، 8/0 + 500، 8/0 + 1000، 2/1 + 500 و ( (iu/g + % v/w2/1 + 1000) در گوشت تلقیح شده با باکتری l. monocytogenes (به میزان cfu/g 104) در طول 2 هفته نگهداری در دمای یخچال (?c 1 ± 4) بررسی قرار گرفت. دو سطح نایسین مورد استفاده به تنهایی قادر به کاهش جمعیت باکتریایی l. monocytogenes به زیر حد مجاز (100 سلول در هر گرم ماده غذایی) نبود. همچنین با گذر زمان از خاصیت ضد لیستریایی نایسین کاسته شد. از روز ششم نگهداری تا انتهای دوره نگهداری اسانس آویشن در دو سطح 8/0 و v/w % 2/1 موجب کاهش جمعیت باکتری l. monocytogenes به زیر حد مجاز شد. در حالیکه استفاده توام اسانس آویشن در دو سطح 8/0 و v/w % 2/1 و نایسین در دو سطح 500 و iu/g 1000 موجب کاهش جمعیت باکتری l. monocytogenes به زیر حد مجاز از روز دوم نگهداری به بعد شد. همچنین عملکرد ضد لیستریایی نایسین در سوریمی و گوشت حرارت دیده ماهی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد فعالیت ضد باکتریایی نایسین در سوریمی و گوشت حرارت دیده اندکی بهتر از گروه شاهد است. بنابراین به عنوان یک نتیجه گیری می توان اینگونه اظهار داشت که فعالیت ضد لیستریایی نایسین تحت تاثیر ترکیبات غذایی و شرایط فرآوری ماهی است. کلمات کلیدی: listeria monocytogenes، ماهی فیتوفاگ، اسانس آویشن، نایسین
مسعود ناظم نژاد هدایت حسینی
اکینوکوکوس گرانولوزوس یکی از شایع ترین و مهم ترین انگل های نشخوارکنندگان در سراسر دنیا است که این گونه دام ها به عنوان میزبان واسط نوزاد این سستود می باشند. هیداتیدوزیس از بیماری های انگلی مشترک انسان، دام، گوشتخواران اهلی و وحشی می باشد. بیماری در انسان موجب ضایعات و آسیب های عضو شده و گاهی منجر به مرگ می گردد. هیداتیدوزیس در حیوانات به خصوص دام ها موجب زیان های اقتصادی فراوان می شود. لذا تعیین میزان آلودگی نشخوارکنندگان کوچک به کیست هیداتید و تعیین خسارات اقتصادی ناشی از ضبط اندامهای آلوده می تواند اطلاعات مفیدی را در اختیار سازمان دامپزشکی و سایر ارگان های ذیربط قرار دهد. این مطالعه به روش مقطعی و توصیفی بر روی 14884 رأس گوسفند و بز ذبح شده در کشتارگاه شهرستان دامغان در طول یک سال، از تیرماه سال 90 تا خرداد ماه سال 91، بروی گوسفند و بز صورت پذیرفت. دام ها پس از ذبح از نظر ابتلا به کیست هیداتیک در کبد و ریه مورد بررسی قرار گرفتند. این بررسی در تمام فصول صورت گرفت و آمار کل دام های ذبح شده و دام های آلوده و اندام های آلوده به کیست هیداتیک (کبد و ریه) در ماههای مختلف به تفکیک بررسی شده و مورد ارزیابی قرار گرفتند. طبق آمار شبکه دامپزشکی شهرستان دامغان در سال 90 تعداد 212274 رأس دام در نواحی مختلف شهرستان پراکنده اند. چون استان سمنان یک از استان هایی است که بیشترین میزان ابتلا به کیست هیداتیک انسانی در کشور را دارا است، و همچنین آلودگی 60 درصدی سگ های ولگرد منطقه دامغان با توجه به سیکل زندگی انگل، پیش بینی این مطلب را که آلودگی در دام های منطقه دارای آمار قابل توجهی است را آسان می سازد. در بررسی حاضر 4/5% گوسفندان و 8/3% بزان مورد بررسی ، آلوده به کیست هیداتیک بودند. میزان آلودگی در استان هایی که سرد و معمولاً بارانی هستند تقریباً با این بررسی نزدیکی دارد.، این امر می تواند به خشک بودن خاک و تعداد زیاد روز های آفتابی در دامغان و ماه های زیاد سرد و یخبندان در استان های غربی مربوط باشد، زیرا هر دو عامل بر روی تخم انگل اثر کشندگی دارند. علت اختلاف میان رقم گزارش شده در این بررسی با استان های غربی کشور، می تواند دلایل مختلفی نظیر نوع اقلیم آب و هوایی، اختلاف درجه حرارت منطقه و غیره داشته باشد. عواملی مثل شیوه پرورش دام که در دامغان اغلب دام ها در شرایط غیر بهداشتی و کاملا سنتی و در تماس مستقیم با سگ پرورش داده می شوند، وجود کشتارگاه های سنتی و غیر بهداشتی که خود منبع مناسبی برای شیوع آلودگی است، به علاوه فرهنگ مردم دامغان که قربانی کردن دام ها یکی از عادات مرسوم و متداول آن ها است و در مراسم مختلفی مثل اعیاد، سوگواری ها، جشن ها و ... دام ها به طور غیر بهداشتی کشتار می شوند و حتی بسیاری از خانواده ها به عنوان هدیه برای یکدیگر دام زنده را هدیه می دهند. این عوامل به علاوه عدم استقبال بسیاری از دامداران به رعایت اصول پیشگیری، کنترل درمان بیماری های انگلی و مشخصاً هیداتیدوزیس میزان وقوع بیماری را در این منطقه افزایش داده است. متأسفانه به علت عدم آشنایی بعضی از دامداران منطقه با سیکل این بیماری، مشاهده می شود که اندام های آلوده و غیر قابل مصرف را به جای معدوم کردن به سگ های گله می دهند و یا در معرض تغذیه سگ های ولگرد قرار می دهند که این امر خود کمک قابل توجهی به تکامل سیکل انگل و افزایش وقوع بیماری می کند. هر چند بی انصافی است که تلاش بخش های درمانی دولتی و خصوصی در شهرستان را برای کم کردن و کنترل میزان وقوع بیماری نا دیده بگیریم ولی به دلیل عدم وجود گزارش های قبلی در این مورد نمی توان قضاوت درستی در مورد میزان موفقیت این اقدامات داشت.
صغری ربیعی هدایت حسینی
ابتدا با استفاده از روش ارزیابی حسی، غلظت حداکثری اسانس های زنیان و زیره سیاه که فاقد تاثیر معنی دار بر ویژگی های حسی فیله ماهی سفید بود تعیین گردید. در ادامه با توجه به نتایج ارزیابی حسی، اسانس زنیان در سطوح 05/0، 15/0 و 3/0 درصد و اسانس زیره سیاه در سطوح 05/0، 2/0 و 4/0 درصد و نمک در سطوح 0 و 4 درصد به محیط عصاره پپتون ماهی، محیط مدل بازسازی شده ماهی سفید و محیط مدل بازسازی شده ماهی سفید دودی، که قبل از اضافه کردن اسانس به هر میلی لیتر از این محیط ها 104 باکتری l. monocytogenes تلقیح شده بود، اضافه شد و طی مدت 12 روز در دمای ?4 رشد باکتری در حضور این عوامل در مقایسه با محیط شاهد مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه اثر اسانس زنیان در سطوح 15/0 و 3/0 درصد و اسانس زیره سیاه در سطوح 2/0 و 4/0 درصد بر مهار رشد باکتری l. monocytogenes تلقیح شده به گوشت ماهی سفید مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه ها به این منظور به مدت 12 روز در دمای ?4 نگهداری شدند و شمارش باکتری در فواصل زمانی 4 روز صورت پذیرفت. اسانس های زنیان و زیره سیاه در محیط عصاره پپتون ماهی اثر مهارکنندگی و باکتری کشی قوی نشان دادند. این اثر در محیط های مدل بازسازی شده ماهی سفید و ماهی سفید دودی به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. افزودن 4 درصد نمک به محیط-های مدل بازسازی شده ماهی فعالیت ضدباکتریایی اسانس زنیان و زیره سیاه را به طور معنی داری افزایش داد (05/0p<). رشد باکتری l. monocytogenes در محیط مدل بازسازی شده ماهی سفید دودی به طور معنی داری کمتر از محیط مدل بازسازی شده ماهی سفید بود (05/0p<). تأثیر بازدارندگی و ضد باکتریایی اسانس زنیان و زیره سیاه علیه l. monocytogenes در محیط مدل بازسازی شده ماهی سفید در مقایسه با گوشت ماهی سفید چشمگیر تر بود.
مهدی آل بوفتیله مسعود رضایی
در تحقیق حاضر، در گام نخست فعالیت ضدلیستریائی اسانسهای گیاهی میخک، گشنیز، زیره سیاه، مرزنجوش، دارچین و و زیره سبز به روش دیسک دیفیوژن انجام پذیرفت. نتایج حاصل نشان داد که اسانسهای مرزنجوش، دارچین و میخک دارای اثر ضدباکتریایی مناسبی روی باکتری لیستریا مونوسایتوژنز بوده و از این بین، اسانس مرزنجوش بیشترین تاثیر ممانعت کنندگی را روی رشد این باکتری دارا میباشد. لذا در ادامه به منظور بهبود خواص فیزیکی، مکانیکی و همچنین ایجاد خواص ضد میکروبی مناسب، نانوذرات رس و اسانس مرزنجوش به طور همزمان به ماتریس بیوپلیمر آلژینات اضافه گردیدند. اثر ترکیب سه سطح نانوذرات رس (1، 3 و 5% وزنی-وزنی) و 3 غلظت اسانس مرزنجوش (5/0، 1 و 5/1% حجمی-حجمی) بر ریزساختار، خواص فیزیکی، مکانیکی و ضد میکروبی فیلمهای آلژیناتی به منظور انتخاب بهترین پوشش جهت کاربرد در کنترل رشد باکتری لیستریا مونوسایتوژنز در فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد مطالعه قرار گرفت. فعالیت ضدلیستریائی فیلم نانوکامپوزیت آلژینات-رس حاوی سطوح مختلف اسانسهای مرزنجوش، میخک و دارچین در قالب یک مدل مواد غذایی جامد طی یک دوره 12 روزه مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که نانوکامپوزیت حاوی اسانس مرزنجوش بیشترین فعالیت ضدلیستریائی را طی دوره مطالعه نشان داد. نتایج آزمونهای فیزیکی و مکانیکی، بهترین خصوصیات را در غلظت 3% نانوذرات رس و 1 درصد اسانس مرزنجوش را در ترکیب با پلیمر آلژینات به اثبات رسانید. در آخرین مرحله آزمایشها قابلیت فیلمهای نانوکامپوزیت آلژینات-رس 3% و آلژینات- رس 3%- مرزنجوش 1% در کنترل رشد باکتری لیستریا مونوسایتوژنز، باکتریهای مزوفیل هوازی، سرمادوست و همچنین میزان بازهای نیتروژنی فرار فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان در دمای یخچال بررسی گردید. نمونه های پوشش داده شده بوسیله نانوکامپوزیت حاوی اسانس مرزنجوش کمترین تعداد باکتری لیستریا مونوسایتوژنز، باکتریهای مزوفیل هوازی، سرمادوست و همچنین بازهای نیتروژنی فرار را در مقایسه با سایر تیمارها بخصوص تیمار شاهد طی دوره 15 روزه نگهداری نشان دادند. نتایج تحقیق حاضر ثابت نمود که افزودن همزمان نانوذرات رس و اسانس مرزنجوش به درون فیلمهای آلژینات میتواند ضمن بهبود برخی از ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی این پلیمر، کارایی آن را در کنترل رشد باکتریهای بیماریزا نظیر لیستریا مونوسایتوژنز اثبات رسانیده و همچنین قادر است مدت زمان نگهداری محصولات غذایی دریایی نظیر فیله ماهی قزل آلای رنگین کمان را افزایش دهد.
هدایت حسینی عبداله نوربخش رضایی
پارانیتروفنول به¬عنوان یک ترکیب فنولی، ماده¬ای سمی، سرطان¬زا و کشنده می¬باشد که قرار گرفتن در معرض آن باعث سوختگی شدید پوستی و حتی مرگ می¬شود. این ماده از فعالیت¬های بیوشیمیایی برخی گیاهان و فعالیت¬های صنعتی انسان¬ها تولید می¬شود. روش¬های الکتروشیمیایی از جمله روش¬هایی هستند که به طور گسترده برای اندازه¬گیری ترکیبات فنولی در سطح آب و خاک استفاده می¬شوند. در این پژوهش، نانوذرات نیکل اکسید به¬طور موفقیت¬آمیزی به روش الکتروشیمیایی بر سطح الکترود کربن شیشه¬ای ترسیب شد. در این کار از نانوذرات ترسیب شده در سطح الکترود به¬عنوان حسگری مناسب برای اندازه¬گیری پارانیتروفنول استفاده شد. جهت بررسی سطح و تشکیل نانوذرات نیکل اکسید از روش¬های ولتامتری چرخه¬ای، طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی، کرونوآمپرومتری، طیف¬سنجی edax، میکروسکوپ نیروی اتمی و میکروسکوپ الکترونی روبشی استفاده شد. تاثیر پارامترهایی مختلفی بر روی سنتز نانوذرات نیکل اکسید بررسی شد و ترسیب الکتروشیمیایی نانوذرات در شرایط مختلف آزمایش نظیر دما، نوع و محدوده پتانسیل اعمالی، غلظت یون نیکل و نوع نمک انجام شد. نتایج نشان داد که دمای ترسیب، نوع و محدوده پتانسیل اعمالی و غلظت یون نیکل و روش به¬کار رفته برای ترسیب، تاثیر زیادی بر الکتروشیمی و خواص کاتالیزوری فیلم ترسیب شده نیکل اکسید دارد. در ادامه کارایی الکترود اصلاح شده، برای احیای الکتروشیمیایی پارانیتروفنول مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نانوذرات ترسیب شده در سطح الکترود توانایی احیای پارانیتروفنول را دارا می-باشند. نانوذرات سنتز شده در دمای 25 درجه سانتی¬گراد و غلظت یون نیکل 01/0 مولار دارای بیشترین کارایی جهت احیای پارانیتروفنول بودند. در ادامه پارامترهای آنالیزی حسگر نظیر محدوده کالیبراسیون خطی، حساسیت، حد تشخیص و پایداری برای پارانیتروفنول ارزیابی شد. با توجه به اینکه پارانیتروفنول در منابع مختلفی ازجمله خاک، آب و محصولات کشاورزی می تواند موجود باشد و باعث آلوده کردن این منابع شود، کاربرد حسگر برای اندازه گیری پارانیتروفنول در نمونه های خاک، آب و آب¬میوه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که محیط های پیچیده خاک، آب¬میوه و آب های زیرزمینی تاثیری در اندازه گیری پارانیتروفنول نداشته و حسگر کارایی بالایی برای اندازه¬گیری پارانیتروفنول در نمونه¬های حقیقی دارد.
آریا باباخانی لشکان هدایت حسینی
چکیده ندارد.
فرزانه احمدخان بیگی محمد ایمانی
چکیده ندارد.
سکینه یگانه بهاره شعبانپور
در این تحقیق تغییرات فصلی ترکیب شیمیایی فیله و گناد ماهی ماده کپور پرورشی و وحشی مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام این تحقیق، 10 ماهی ماده کپور پرورشی و وحشی در فصول مختلف سال تهیه و چربی، پروتئین، رطوبت، ترکیب اسیدهای چرب، کلسترول، فسفولیپید، ویتامین ای، ph، هیدروکسی پرولین و کلاژن محتوای فیله و چربی، پروتئین، رطوبت، ترکیب اسیدهای چرب و فسفولیپید محتوای گناد (تخمدان) تعیین گردید. سپس جهت تعیین اثر تخم ریزی، فیله تعدادی ماهی ماده کپور پرورشی و وحشی در مرحله قبل و پس از تخم ریزی در درجه حرارت 18- درجه سانتیگراد منجمد شدند و برخی از شاخص های اکسیداسیون شامل اسیدهای چرب آزاد، تیوباربیتوریک اسید، باند دوگانه پیوسته، آهن هم و ترکیبات فلورسنس، چربی محتوی و ترکیب اسیدهای چرب فیله در طول 6 ماه نگهداری در ماههای 0، 1، 3 و 6 اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که ماهیان نمونه برداری شده در تابستان، پاییز، زمستان و بهار به ترتیب در مراحل ii، iii، iv و اواخر iv جنسی قرار داشتند. چربی (05/0>p) و پروتئین (05/0<p) محتوای فیله ماهی کپور پرورشی و وحشی از تابستان تا بهار کاهش یافت. رطوبت محتوای فیله دو گروه مورد آزمایش از تابستان تا بهار افزایش یافت (05/0>p). میانگین چربی محتوای فیله در طول سال بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p). چربی (05/0<p) و پروتئین (05/0>p) محتوای گناد (تخمدان) در دو گروه از تابستان تا بهار افزایش یافت. رطوبت محتوای گناد (تخمدان) ماهی کپور پرورشی و وحشی از تابستان تا بهار کاهش یافت (05/0>p). میانگین سالانه چربی بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p) و میانگین پروتئین و رطوبت فیله و گناد (تخمدان) در طول سال در ماهی کپور پرورشی به ترتیب کمتر و بیشتر از ماهی کپور وحشی بود (05/0>p). در تمام فصول، اسیدهای چرب تک غیر اشباع محتوای فیله در هر دو گروه ماهی کپور پرورشی و وحشی از اسیدهای چرب اشباع و چندغیر اشباع بیشتر بود. در گناد (تخمدان) ماهی کپور پرورشی، اسیدهای چرب اشباع از تابستان تا بهار (فصل تخم ریزی) همراه با افزایش ضریب گنادوسوماتیک، افزایش یافت، در گناد (تخمدان) ماهی کپور وحشی اسیدهای چرب اشباع و چند غیراشباع از تابستان تا بهار (فصل تخم ریزی) افزایش یافتند. فسفولیپید محتوای فیله و گناد (تخمدان) در فصول مختلف و در بین دو گروه پرورشی و وحشی تفاوت معنی دار داشت (05/0>p). میانگین کلسترول در طول ماههای دوره آزمایش، در فیله ماهی کپور وحشی بیش از همتای پرورشی آن بود (05/0>p). میانگین ویتامین ای محتوای فیله ماهی کپور وحشی و پرورشی در طول ماههای دوره آزمایش، مشابه بود (05/0<p). میانگین ph، هیدروکسی پرولین، کلاژن و ظرفیت نگهداری آب فیله در طول ماههای دوره آزمایش، بین ماهیان کپور وحشی و پرورشی تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p). در طول انجماد، اندازه گیری تیوباربیتوریک اسید و باندهای دوگانه پیوسته در ماهی کپور پرورشی و پس از تخم ریزی، تفاوت معنی داری نشان داد. در نمونه های ماهی کپور پرورشی و وحشی قبل و پس از نخم ریزی اسیدهای چرب تک غیر اشباع و اسیدهای چرب چند غیر اشباع متغیر بود.
فرزانه شهراز حسین سعیدی کلیشمی
چکیده ندارد.
هدایت حسینی محمدابراهیم نبی حبیب
مدل های پارامتریک یکی از متداول ترین روش هایی است که برای پیش بینی هیدروگراف سیلاب تدوین گردیده است. لیکن این روشها در نمی توانند فرآیند جریان را بخوبی نمایش دهند. زیرا آنها براساس فرضیاتی ساده کننده در مورد خصوصیات حوضه قرار دارند. در این پژوهش از روش شکبه عصبی مصنوعی از نوع پس انتشار خطا برای مدلسازی فرآیند بارش رواناب استفاده گردید. مدل های شبکه عصبی با استفاده از آمار دبی-بارش سه حوضه مختلف در ایران آزمایش شدند. این سه حوضه عبارتند از: باروت آغاجی، ناورود اسالم و ابوالعباس.حوضه باروت آغاجی مساحتی معادل 5/71km2 دارد. مدل شبکه عصبی برای این حوضه تدوین گردید. و پیش بینی های مدل منتخب شبکه عصبی با پیش بینی های مدل hec-hms و مقادیر مشاهداتی مقایسه گردید. نتایج نشان می دهد که دقت پیش بینی های شبکه عصبی بهتر است. حوضه ابوالعباس 92km2 مساحت دارد. در این حوضه پیش بینی های مدل شبکه عصبی با پیش بینی های بدست آمده از روش هیدروگراف واحد و مقادیر مشاهداتی مقایسه گردید. نتایج نشان می دهد که دقت پیش بینی های شبکه عصبی مناسب تر است. حوزه ناورود اسالم مساحتی بالغ بر 266km2 را شامل می شود. و برای هر سیل بارش در دو ایستگاه باران سنجی ثبت گردیده است. مدل شبکه عصبی مناسب برای این حوضه تدوین گردید و هیدروگراف های پیش بینی با هیدروگراف های مشاهداتی مقایسه گردید. نتایج نشان میدهد که شبکه عصبی توانایی پیش بینی هیدروگراف سیلاب را دارا است.