نام پژوهشگر: عباس اسلامی
علی خلیل زادگان عباس اسلامی
در سال های اخیرنقش ترکیبات پورفیرینی در دارو درمانی، درمان های فتودینامیکی سرطان ها و تشخیص موقعیت تومورها شناخته شده است. پورفیرین های کاتیونی به دلیل انحلال پذیری بالا در حلال های فیزیولوژیکی بسیار مورد توجه قرار گرفته-اند. خواص فوتوفیزیکی پورفیرین ها به تمایل آنها به ایجاد انبوه های مولکولی وابسته است. خواص فوتوشیمیایی پورفیرین ها تحت تأثیر برهمکنش با مایسل ها و اسید ها نوکلئیک قرار دارد. در این تحقیق پورفیرین کاتیونی محلول در آب 5-(هگزادسیل پیریدینیوم-4-ایل)-10،15،20-تریس(متیل پیریدینیوم-4-ایل) پورفیرین کلرید (mhxtm) با یک زنجیره هگزادسیل و کمپلکس های فلزی مس و نیکل (??) این ترکیب تهیه و خالص سازی شد و خواص محلول های آبی این پورفیرین ها در قدرت های یونی مختلف و با سورفاکتانت های sds وtriton x-100 با طیف سنج جذبی، فلوئورسانس و rls مطالعه شد. با توجه به نتایج آزمایش ها مشخص گردید که این پورفیرین ها در قدرت های یونی کم به صورت مونومرمی باشند و در قدرت های یونی بالا به صورت انبوه های نامنظم می شوند. این نتایج تمایل بیشترکمپلکس مس(??) به ایجاد انبوه های مولکولی را در مقایسه با پورفیرین باز آزاد و کمپلکس نیکل (??)، نشان داد. این پورفیرین ها در برهمکنش با sds، کمپلکس های پورفیرین-سورفاکتانت و انبوه های منظم h را تشکیل می دهند و در غلظت های بالاتر از cmc به صورت مونومر در درون مایسل sds قرار می گیرند. موقعیت پورفیرین بازآزاد در مایسل ها با روش های خاموش سازی نشر فلوئورسانس مشخص گردید. بر خلاف مایسل sds، افزایش غلظت خاموش ساز یدید (i-)به مایسل triton x-100، باعث کاهش شدت نشر فلوئورسانس شده و انحرافی را از خطی بودن در منحنی استرن-ولمر نشان می دهد. این انحراف وجود دو نوع جمعیت پورفیرین را در مایسل triton x-100 نشان می دهد، جمعیتی از پورفیرین که در دسترس خاموش ساز قرار دارد و دیگری، جمعیتی که در بخش درونی مایسل و دور از دسترس خاموش ساز است. از نتایج آزمایش ها مشخص شد که حدود 12% از کل جمعیت پورفیرین در ناحیه هیدروفوبیک و دور از دسترس خاموش ساز است. این نتایج، تمایل کم پورفیرین باز آزاد را به مایسل triton نشان داد. در مایسل sds، کاهشی در شدت نشر مشخص نگردید که نشان می دهد پورفیرین در دسترس خاموش ساز نبوده و در درون مایسل sds قرار گرفته است. از نتایج آزمایش ها نقش موثرتر برهمکنش های الکترواستاتیکی نسبت به هیدروفوبیکی در این پورفیرین ها در ایجاد پیش مایسل های پورفیرین-سورفاکتانت و انبوه ها مشخص گردید.
وحید اسدی عباس اسلامی
در این پایان نامه سدیم آزید توسط دو پلیمر نیتروسلولز و ویتون به روش حلال -غیر حلال و بر اساس کوسرواسیون پوشش داده شد.با تصویر برداری میکروسکوپ الکترونی(sem)کیفیت ومیزان پوشش یافتگی مورد بررسی قرار گرفت و رفتار حرارتی نمونه های جامد نیز با استفاده از وزن سنجی حرارتی (tg)،تجزیه حرارتی تفاضلی(dta)و کالریمتری مشتقی پویشی(dsc)مورد مطالعه قرار گرفت.اثر چند پارامتر مانند نسبت وزنی نیتروسلولز یا ویتون به سدیم آزید و حجم و زمان اضافه شدن غیر حلال بر کیفیت پوشش وویژگی های حرارتی نمونه های حاصل مورد بررسی قرار گرفت.نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که دمای تجزیه شدن پایدار ترین نمونههای پوشش داده شده با نیتروسلولز و ویتون به ترتیب 50 و 100 درجه سانتی گراد بیش از نمونه های خالص سدیم آزید می باشدو ضمنا تصاویر میکروسکوپی نیز موید پوششی کاملتر و بهتری برای این نمونه ها می باشد.پارامتر های سینتیکی بدست آمده از داده های dsc غیر همدماتوسط روشهای astm e696وozawa نشان می دهند سدیم آزید پوشش داده شده بدلیل داشتن انرژی فعال سازی بالاتر با سرعت کمتری نسبت به سدیم آزید خالص تجزیه می شود.
کیهانه بریجانی عباس اسلامی
برخلاف مطالعات گسترده ای که از گذشته تا کنون در مورد پورفیرینهای متقارن صورت گرفته،به تازگی تحقیقات وسیعی در زمینه پورفیرینهای نامتقارن انجام می شود،شاید یکی از دلایل آن دشوار بودن روش سنتز این نوع ترکیبات است. در این پروژه پورفیرین نامتقارن محلول در آب mntmpyp سنتز و کمپلکسهای فلزی مس و نیکل تهیه شد. نحوه برهمکنش این ترکیبات با مولکولهای بیولوژیک مانند ct-dna و sds مورد مطالعه قرار گرفت.در این تحقیق برای بررسی نحوه این برهمکنشها از طیف بینی جذبی،نشر فلوئورسانس و پراکندگی تشدیدیافته نور استفاده شد.طیفهای ناشی از برهمکنشcumntmpyp ، mntmpyp و nimntmpyp با ct-dna به ترتیب اتصال بین رشته ای و دو ترکیب آخر اتصال خارجی و در برهمکنش با sds انبوهش نوع h این ترکیبات را نشان می دهند.
محبوبه ابراهیمی نمدانی عباس اسلامی
در این کار تحقیقاتی پورفیرین نامتقارن محلول در آب 5-(1-هگزادسیل پیریدینیوم-4-ایل)-10،15،20-تریس (1-بوتیل پیریدینیوم-4-ایل) پورفیرین کلرید و کمپلکس های نیکل (ii)و مس (ii) آن سنتز شدند، سپس خواص محلول آبی و برهمکنش این پورفیرین های نامتقارن با سورفاکتانت آنیونی سدیم دودسیل سولفات (sds) و سدیم بیس(2-اتیل هگزیل) سولفوسوکسینات (aot) با استفاده از طیف سنجی جذبی، نشر فلورسانس و تکنیک پراکندگی تشدید یافته نور (rls) مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد پورفیرین های مورد مطالعه در محلول آبی به صورت مونومر و یا انبوهه ضعیف هستند و با افزایش قدرت یونی به شکل انبوهه ملکولی نامنظم جهت گیری می نمایند. بررسی طیفی هرسه پورفیرین مورد مطالعه در برهمکنش با سدیم دودسیل سولفات نشان دهنده سه مرحله اساسی است، در غیاب سورفاکتانت پورفیرین ها به صورت مونومر هستند، افزایش اولیه غلظت sds به محلول آبی پورفیرین ها سبب تشکیل انبوه نوع h می گردد و با افزایش غلظت سورفاکتانت به بیش از غلظت بحرانی مایسل (cmc) مونومر مایسلی شکل می گیرد، اثر خاموش سازی طیف نشری mhxtb در مایسل sds نشان داد این پورفیرین درون مایسل sds جای گرفته است. برهمکنش الکترواستاتیکی بین پورفیرین و سر قطبی سورفاکتانت نقش اساسی در تعیین موقعیت ملکول پورفیرین در مایسل معکوس aot دارد، در (10< (w0حجم خیلی کمی از آب در مایسل معکوس قرار می گیرد و یک برهمکنش الکترواستاتیکی قوی بین پورفیرین های مورد مطالعه و گروه سر سورفاکتانت ایجاد می شود، با افزایش حجم آب (10< w0)، لایه های نازک و متوالی آب درون مایسل تشکیل می شوند و جاذبه کولنی بین پورفیرین سورفاکتانت کاهش می یابد. درنهایت، برهمکنش محلول آبی پورفیرین ها با سورفاکتانت aot منجر به تشکیل انبوهه نوع h می گردد.
حمیده عسگری حمید گلچوبیان
کمپلکس های دو فلزی ناهمسان هسته zn(ii)-cu(ii) و zn(ii)-ni(ii) با لیگاند دو جزئی دارای جایگاه شش (n4o2) و پنج کئوردینه (n3o2) با استفاده از روشی مرحله به مرحله سنتز شده اند. این مراحل شامل سنتز کمپلکس غیر حلقوی تک فلزی zn(ii) و تبدیل آن به کمپلکس درشت حلقه تک فلزی zn(ii) می باشد که حفره پنج کوئوردینه آن توسط دو پروتون اشغال شده است. در مرحله آخر با معرفی یون فلزی دوم به کمپلکس تک فلزی روی، کمپلکس دو فلزی ناهمسان هسته بدست می آید کمپلکس های تک فلزی و دو فلزی سنتز شده توسط تکنیک هایی مانند طیف بینیuv-vis ، ir، nmr و همچنن هدایت سنجی مورد شناسایی قرارگرفتند. مطالعات انجام شده تقارن هندسی مورد انتظار 2c که در آن یون روی(ii) در کمپلکس تک فلزی ایمینی و آمینی در حفره n4o2 قرارگرفته و حلقه های پیریدینی بصورت ترانس در دو سمت صفحه مولکولی قرار دارند را تأیید نمود. انتظار می رود در کمپلکس دوهسته ای ایمینی zn(ii)-cu(ii) و zn(ii)-ni(ii) حلقه زایی صورت گرفته باشد. نتایج تجزیه عنصری، سنتز ترکیبات را تأیید می کند. اظهار نظر قطعی در مورد ترکیب های [zniil3cuii](clo4)2, [zniil2cuii](clo4)2 و [zniil2niii](clo4)2 به دلیل عدم دسترسی به بلور این کمپلکس ها و در نتیجه بررسی پراش پرتو x، با تردید همراه است.
عاطفه شورزندی سید ناصر عزیزی
چکیده ازگیل گیاهی از تیره گل سرخیان می باشد. دو گونه از این میوه شناسایی شده است که اولی همان ازگیل معمولی با نام علمی مسپیلوس جرمنیکا ال. بوده و بومی جنوب غربی آسیا، جنوب شرقی اروپا و شمال آمریکا می باشد. فقط این گونه در ایران شناخته شده است و در چندین منطقه رشد می کند. این گونه بومی ترکیه و ایران بوده و عنوان "ازگیل" یک نام محلی می باشد. این گیاه هرومافرودیت و چند ساله می باشد که گاهی ارتفاع آن به 6 متر نیز می رسد. ازگیل سرشار از عناصر مهم مثل پتاسیم، سدیم، کلسیم، آهن، کروم، روی و منیزیم بوده و مقدار این عناصر بستگی به شرایط اقلیمی و محیطی دارد. در این مطالعه مقدار عناصر سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، آهن، روی و کروم در میوه رشد یافته در شمال ایران (سوادکوه) به وسیله دستگاه طیف بینی پلاسمای جفت شده القایی مطالعه شد. در بررسی عناصر اندازه گیری شده در میوه ازگیل، کلسیم بیشترین مقدار را دارا بوده و پتاسیم، منیزیم، سدیم، آهن، روی و کروم مقادیر بعدی را دارا هستند. ترکیبات آلی موجود در میوه، با دستگاه سوکسله و با حلال هگزان نرمال استخراج شد. عصاره میوه، به-وسیله دستگاه کروماتوگرافی گازی= اسپکتروسکپی جرمی اندازه گیری گردید.14 اسید چرب در میوه ازگیل شناسایی شد. نتایج اسیدهای چرب نشان می دهد که بیشترین مقدار مربوط به لینوللاایدیک اسید با 01/24 درصد می باشد.
ام لیلا نظری حمید گلچوبیان
در این پایان نامه چند کمپلکس مس و نیکل و کبالت سنتز شده اند، که در آنها لیگاندهایی نظیر متیل 2- پیرول کربوکسیلات، دی اتیلن تری آمین، استیل استونات، اتیلن دی آمین، دی استیل منواکسیم، ایمیدازول و پیریدین می باشند. شناسایی ساختار کمپلکس ها براساس دستگاه بلورشناسی، طیف سنجی زیر قرمز، تجزیه ی عنصری، هدایت سنجی و طیف سنجی جرمی ترکیبات صورت گرفته است. در اطلاعات بلورشناسی ترکیبات ساختار منوکلینیک با گروه فضایی c2/c ارائه شده و از سویی حضور یون پرکلرات به صورت زوج یون و کئوردینه شده به فلز مرکزی در طیف زیر قرمز مشهود است. در برخی کمپلکس های سنتزی پدیده ی سولواتوکرومیسم، تغییر رنگ ناشی از تغییرقطبیت حلال با تعویض و جابه جایی بین ملکولهای حلال با قدرت دهندگی متفاوت با یونهای پرکلرات کئوردینه شده به فلز مرکزی صورت گرفته است. بررسی پارامترهای قطبیت حلال و سولواتوکرومیسم کمپلکس ها به روش رگرسیون خطی چند متغیره بیانگر رابطه ی خطی بین عدد دهندگی حلال و عدد موجی(طول موج ماکزیمم جذبی) کمپلکس ها در حلالهای مختلف بود. گشتاور دوقطبی پایه و برانگیخته ی کمپلکس های حاوی مس و نیکل با دی استیل منواکسیم و اتیلن دی آمین به روش بخشیف و چاپا براساس جابه جایی استوک محاسبه گردید و همانطور که انتظار می رفت در حالت برانگیخته به دلیل تفکیک بار بهتر، گشتاور دوقطبی برانگیخته افزایش می یابد.
گل آسا مویدی حمید گلچوبیان
در این پایان نامه سولواتوکرومیسم کمپلکس های مس (ii) با فرمول کلی [cu(y-acac)(diamine)]x ( کهy-acac = لیگاندهای 3-کلرواستیل استوناتو، استیل استوناتو و 3-متیل استیل استوناتو و diamine = لیگاند n,n- دی متیل-n- بنزیل اتان-1و2-دی آمین و x نشان دهنده ی یون های مخالف پرکلرات، تترافنیل بورات، هگزا فلوئورو فسفات و تترا فلوئورو بورات) بررسی گردید. این کمپلکس ها با استفاده از روش های تجزیه ی عنصری، هدایت مولی، طیف سنجی های uv-vis و ir شناسایی گشتند. تک بلور کمپلکس [cu(cl-acac)(diamine)(h2o)]pf6 (کمپلکس 3)، با استفاده از دستگاه پراش پرتو x شناسایی گردید. تأثیر قطبیت حلال و یون های مخالف بر مقادیر max? انتقالات d-d کمپلکس ها با استفاده از طیف سنجی مرئی مورد مطالعه قرار گرفته است. تمامی کمپلکس ها سولواتوکرومیسم مثبت را نشان می دهند. معادلاتی شامل چند مولفه ی تجربی متفاوت برای توجیه مهمترین مولفه ی تأثیر حلال بر انتقالات d-d کمپلکس ها با استفاده از نرم افزار spss/pc استفاده گشتند. استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه مرحله ای نشان دهنده ی این موضوع می باشد که قدرت دهندگی حلال ها (که با مولفه ی تجربی dn معرفی می گردد) مهم ترین نقش را در بروز پدیده سولواتوکرومیسم در کمپلکس های سنتزی ایفا می سازد.
سید قربان حسینی عباس اسلامی
نام پیروتکنیک از دو لغت یونانی پیرو (pyro) به معنی آتش و تکنیک (technic) به معنی فن گرفته شده است. ترکیبات پیروتکنیکی بر پایه مخلوطی از عوامل کاهنده مانند پودر آهن، بور، زیرکونیم، قلع، منیزیم، آلومنیوم و لاکتوز و اکسنده های معدنی مانند پودر پتاسیم کلرات، پتاسیم پرکلرات، پتاسیم پرمنگنات، باریم نیترات و پتاسیم نیترات است. که این اجزاء با فرمولاسیون ویژه جهت تولید انرژی به کار می روند. پیروتکنیک ها به علت جامد و متراکم بودن، انرژی زیادی نسبت به حجم مواد اولیه به صورت کنترل شده و زمان دار تولید می کنند و کاربردهای زیادی در تولید گاز، گرما، نور، حرکت، دود، صدا و رنگ دارند. مهمترین کاربردهای این مخلوط ها در باتری های حرارتی، لامپ های تهییج کننده در لیزرهای نیمه پیوسته، کیت های جوشکاری، تولید کننده های اکسیژن، کشاورزی، کبریت سازی، پزشکی، آتشبازی، علامت دهنده ها، تولیدکننده های گاز و دودزاها می باشند. مهمترین کاربرد صنعتی پیروتکنیک ها در صنایع خودروسازی به عنوان کیسه های هوای ایمن است که این فرایند بر اساس واکنش شیمیایی ذرات جامد آزیدهای معدنی (سدیم آزید و آمونیوم آزید) به عنوان عامل کاهنده و ذرات اکسند های معدنی(مانند پتاسیم کلرات، پتاسیم پرکلرات، اکسید آهن و پتاسیم نیترات) است. در این گونه واکنش ها طی چند میکرو ثانیه واکنش اکسایشی وکاهشی رخ داده و حجم بالائی از محصولات گازی تولید می گردد که باعث محافظت از سرنشینان اتومبیل می گردد. این موضوع بیش از نیمی از تحقیقات پیروتکنیکی در سال های اخیر را به خود اختصاص داده است. واکنش های پیروتکنیکی از نوع اکسایشی وکاهشی می باشند. بنابراین محدوده تحقیقات الکتروشیمی و پیروشیمی بسیار نزدیک بهم است. در یک باتری ag2o + zn ? 2ag + zno در یک سیستم پیروتکنیکی fe2o3 + 2al ? 2fe + al2o3 به طور کلی یک واکنش پیروتکنیکی اکسایشی وکاهشی را می توان به صورت زیر نشان داد: عامل احیاء کننده اکسید شده(2) + عامل اکسید کننده احیاء شده(1) سوخت(عامل احیاء کننده)(2)+ اکسیدان(عامل اکسید کننده)(1) واکنش های مخلوط های پیروتکنیکی اغلب شامل واکنش های جامد-جامد، جامد-مایع یا جامد-گاز است و در محدوده دمایی 4000-1500 درجه سانتیگراد انجام می شوند بنابراین پیش بینی سنتیک واکنش یک مخلوط پیروتکنیک یا ممکن نیست و یا حتی با به کارگیری تئوری شیمی که بر پایه واکنش اکسایشی وکاهشی شیمیائی در محلول ها استوار است، تنها به طور جزئی امکانپذیر می باشد. بنابراین در بیشتر موارد، محصولات واکنش در یک واکنش اکسایشی وکاهشی پیروتکنیکی، شبیه آنچه براساس تئوری شیمی معدنی کلاسیک پیش بینی می شود، نیست. در اکثر مواقع درک صحیح یک واکنش پیروتکنیکی به سختی امکان پذیراست، تحقیقات اخیر در زمینه پارامترهای موثر بر واکنش های پیروتکنیکی نشان می دهد که پیچیدگی های رفتار شیمیائی این گونه واکنش ها در حالت جامد ممکن است مربوط به عوامل متعددی از قبیل ماهیت عوامل اکسنده وکاهنده، میزان پایداری حرارتی این عوامل، اندازه ذرات مواد جامد، ناخالصی ها و لایه های اکسیدی برروی سطوح عوامل کاهنده باشند و از آنجاییکه مدل های مناسبی برای توجیه این اثرات در دسترس نمی باشند توسعه ترکیبات پیروتکنیکی تا به امروز عمدتاًٌَ بر اساس روش های سعی و خطا بوده و به طور مشخص تر به طور تجربی انجام می گردید. به طوری که تا مدت ها، تجربیات، پایه و مبنای اصلی پیروتکنیک ها محسوب می شد. این دلیل اصلی است که چرا ترکیبات متداول محدودی دقیقاً به روش مشابهی در تمام جهان استفاده می شوند. به هرحال احتیاج به گسترش مدل های مناسبی جهت در نظر گرفتن این پارامترها مورد نیاز می باشد. برخلاف کاربردهای وسیع مخلوط های پیروتکنیکی، تنها در دو دهه گذشته توجه اندکی به فهم و به کارگیری قوانین ترمودینامیک و اصول شیمی حالت جامد، جهت توجیه پیچیدگی های واکنش های آنها گردیده است. به دلیل پراکندگی و توزیع ضعیف گرما در واکنش های حالت جامد، اختلاف دمایی زیادی بین سطح داخلی ذرات جامد و سطح بیرونی، جائی که دما اندازه گیری می شود، وجود دارد. بنابراین یکی از محدودیت های اصلی در به دست آوردن داده های ترمودینامیکی و سنتیکی از واکنش های جامد-جامد چند جزئی پیروتکنیکی، ناشی از اطلاعات ناکافی در مورد دمای واقعی واکنش است، زیرا تنها در مورد واکنش های همگن امکان اندازه گیری دقیق دمای واکنش وجود دارد. اغلب داده های سنتیکی در واکنش های حالت جامد از طریق روش های غیر همدما به دست می آید. با پیشرفت در تجهیزات آنالیز حرارتی و به کارگیری نمونه های کوچک، این نمونه های کوچک به شرایط همگنی کمک می نمایند. مشخص گردیده که توصیف حرارتی یک مرحله اساسی در مطالعه مخلوط های پیروتکنیکی است. آنالیز حرارتی یک تکنیک مناسب جهت مطالعه خواص ترمودینامیکی و ترموشیمیائی مواد پیروتکنیکی به روش منطقی است. به طوری که اطلاعات کامل و جامعی از هریک از اجزاء و مخلوط بدست می آید که هم برای مبحث ایمنی و هم جهت پیش بینی رفتار حرارتی دارای کاربرد است. همچنین تعیین سرعت تجزیه حرارتی و سنتیک واکنش های پیروتکنیک ها دارای اهمیت بالائی جهت بررسی ایمنی در تولید، انبارداری و حمل ونقل این مواد می باشد. جهت ارزیابی پایداری حرارتی پیروتکنیک ها می توان از تکنیک های حرارتی شامل آنالیز حرارتی دیفرانسیلیdta)) -گرماسنجی روبش دیفرانسیلی (dsc)و آنالیز وزن سنجی حرارتی (tga) استفاده نمود. بنابراین با توجه به مطالب عنوان شده در زمینه نیاز به مخلوط های پیروتکنیکی جدید و با توجه به پیشرفت های اخیر در زمینه دستگاه های آنالیزحرارتی و گرماسنجی، نیاز به تهیه و معرفی مخلوط های پیروتکنیکی جدید با کارائی بهتر و دارای ایمنی بالاتر و مطالعه سنتیک و ترمودینامیک واکنش های اکسایشی وکاهشی در مخلوط ها به کمک ارائه مدل های سنتیکی جدید، کاملا احساس می گردد.
رضا پورفرج عباس اسلامی
در این تحقیق برهمکنش پورفیرینهای کاتیونی مانند 5،10،15،20- تترا (متیل پیریدینیوم-4- ایل)-پورفیرین (tmpyp) و کمپلکس مس(ii) آن (cutmpyp) و 5،10،15،20- تترا (بنزیل پیریدینیوم-4- ایل) پورفیرین (tbzpyp) با tnt با روشهای جذبی و نشری مورد مطالعه قرار گرفتند. برهمکنشهای جذبی در حلالهایn,n – دی متیل فرمامید (dmf) و استونیتریل انجام شدند. بررسی دادههای جذبی تشکیل یک کمپلکس 1:1 بین پورفیرینهای کاتیونی و tnt را نشان می دهد. ثابت اتصال این کمپلکس در دماهای مختلف از طریق ارزیابی داده های جذبی به دست آمده است که در گستره 102 تا m-1 103 می باشد. در برهمکنش tntبا tmpypدر حلال dmf به علت حلالپوشی tmpyp توسط dmf که با تشکیل پیوند هیدروژنی همراه است احتمالاً پیوند tnt با آن از طریق برهمکنش?-? و تشکیل کمپلکس 1:1 مستلزم از بین رفتن این پیوند است که منجر به افزایش بی نظمی می شود. از آنجایی که انرژی شکستن پیوند هیدروژنی بر انرژی تشکیل کمپلکس 1:1 غلبه می کند آنتالپی برهمکنش گرماگیر می شود. در برهمکنش tnt با cutmpyp در حلال dmf به علت حضور مس در حفره پورفیرین احتمال حلالپوشی و تشکیل پیوند هیدروژنی با dmf، مطابق آن چه برای tmpyp مشاهده می شود از بین می رود. بنابراین برهمکنش?-? tnt با cutmpyp منجر به تشکیل کمپلکس 1:1 و آزاد شدن گرما و کاهش بی نظمی می شود. در برهمکنش tnt با tmpyp و tbzpyp در حلال استونیتریل به علت این که نیتروژن الکترونگاتیوی کمتری نسبت به اکسیژن دارد و برخلاف dmf فاقد فرم رزونانسی می باشد و از طرفی به خاطر در دسترس نبودن زوج الکترون آن، احتمال تشکیل پیوند هیدروژنی آن با هیدروژن پیرولی این دو پورفیرین کاتیونی و حلالپوشی کاهش می یابد. بنابراین برهمکنش?-? tnt با tmpyp و tbzpyp منجر به تشکیل کمپلکس 1:1 و آزاد شدن گرما و کاهش بی نظمی می شود. در برهمکنش tnt با cutmpyp در حلال استونیتریل به علت حضور مس در حفره پورفیرین امکان تشکیل پیوند هیدروژنی از بین می رود بنابراین برهمکنش?-? tnt با cutmpyp منجر به تشکیل 1:1 و آزاد شدن گرما و کاهش بی نظمی می شود. در برهمکنش tnt با tmpypدر حلالdmf تغییرات آنتروپی پیش برنده برهمکنش می باشد و از آنجایی که آنتروپی در دماهای بالا اهمیت بیشتری پیدا می کند با افزایش دما ثابت اتصال افزایش می یابد. اما در سایر برهمکنشها تغییرات آنتالپی پیش برنده برهمکنش می باشد و از آنجایی که آنتالپی در دماهای پایین اهمیت بیشتری دارد با افزایش دما ثابت اتصال کاهش می یابد.
معصومه بذرگری عباس اسلامی
با وجود مزیت های آمونیوم پرکلرات (ap) به عنوان یک اکسیدکننده حالت جامد، شامل محتوای بالای اکسیژن و اینکه در تجزیه هیچ پسماندی به جای نمی گذارد، فرآیند تجزیه گرمایی متوالی آن در یک رنج دمای وسیع هنوز هم مشکل ساز می باشد. هدف این تحقیق بررسی شرایط بهینه برای اصلاح ویژگی های تجزیه گرمایی ذرات آمونیوم پرکلرات توسط تکنیک های میکروکپسول سازی می باشد. از روش حلال-غیرحلال جهت میکروکپسول سازی ذرات آمونیوم پرکلرات توسط تعدادی عامل پوشش دهنده پلیمری نظیر نیتروسلولز و ویتون استفاده شده است. گرماسنجی پویشی تفاضلی (dsc)، تجزیه گرمایی تفاضلی (dta) و گرما وزن سنجی (tg) و میکروسکوپ الکترونی پویشی (sem) برای بررسی خصوصیات گرمایی، گرمای تجزیه شدن و مورفولوژی پوشش نمونه ها بکار گرفته شده است. بررسی های ما نشان داد که با وجود اینکه میکرو ذرات آمونیوم پرکلرات به طور موثر با نیتروسلولز و ویتون پوشش داده می شوند اما یک کاهش قابل توجه در گرمای تجزیه درمورد ویتون رخ می دهد، بنابراین نیتروسلولز به عنوان یک عامل پوشش دهنده برتر ترجیح داده شد. بهرحال گرمای تجزیه شدن برای ذرات آمونیوم پرکلرات خالص و همچنین ایده ال ترین ذرات پوشش داده شده با نیتروسلولز و ویتون بترتیب 380، 503 و j/g 330 می باشد. داده های حاصل از آزمایشات dsc ناهمدما نشان داد که با افزایش سرعت گرم کردن، دمای تجزیه شدن افزایش می یابد. همچنین انرژی فعالسازی، ?h#، ?s# و ?g# فرآیندهای تجزیه ذرات آمونیوم پرکلرات خالص و پوشش داده شده در بهینه ترین شرایط با استفاده از روش های ناهمدما اوزاوا و astm تعیین گردیدند. نتایج حاصل از میکروسکوپ الکترونی پویشی نمونه ها نشان داد که با افزایش پارامترهای موثر مانند نسبت وزنی عامل پوشش دهنده به آمونیوم پرکلرات و حجم و زمان اضافه شدن غیرحلال، ذرات آمونیوم پرکلرات پوشش داده شده یکنواخت و بدون انباشتگی ایجاد می شوند.
سمانه توبراری عباس اسلامی
در این تحقیق پورفیرین کاتیونی محلول در آب 5-(1-هگزادسیل پیریدینیوم-4-ایل) 10، 15، 20-(تریس متیل پیریدینیوم-4-ایل) پورفیرین کلرید (mhxtmpyp) با یک زنجیر هگزادسیل و کمپلکس فلز مس (ii)آن تهیه و خالص سازی شد. برهمکنش پورفیرین های فوق با آلبومین سرم انسانی با استفاده از روش های طیف جذبی، نشر فلورسانس و پراکندگی تشدید یافته نور مورد مطالعه قرار گرفت. تغییرات طیف جذبی پورفیرین ها و متالو پورفیرین های این تحقیق بیانگر یک الگوی پیوندی می باشد. این الگوی پیوندی ازسه مرحله متوالی تشکیل شده است،که شامل تشکیل کمپلکس-های (porphyrin)n…hsaدر مراحل اولیه تیتراسیون،(porphyrin)n…2hsa در مرحله دوم و سرانجام در غلظت های بالای hsa، انبوهه های hsa حول پورفیرین می باشد. با استفاده از داده های طیف جذبی و نشرفلورسانس ثابت های تعادل محاسبه شد و بین این داده ها مقایسه صورت گرفت. نتایج حاصل نشان داد پورفیرین های فوق ممکن است از قسمت مرکزی پورفیرین به سطح hsa پیوند شده اند.
فرناز ایزدی آملی عباس اسلامی
یکی از عوامل موثر بر خواص فیزیکی-شیمیایی پورفیرین ها و کمپلکس های فلزی آن برهمکنش های بین مولکولی در این ترکیبات است که منجر به خودانبوهش آنها می شود. یکی از عوامل تعیین کننده در خودانبوهش پورفیرین های محلول در آب ماهیت گروه های متصل به پورفیرین است. به دلیل اهمیت برهمکنش های آب گریز در خودانبوهش پورفیرین ها، وجود استخلاف های آب گریز در پورفیرین ها سبب افزایش خودانبوهش آنها می شود. همچنین افزایش خصلت آب گریزی این دسته از ترکیبات سبب افزایش اهمیت دارویی آنها می شود. در این کار تحقیقاتی با افزودن هپتیل به نیتروژن گروه های پیریدینی مولکول تتراپیریدیل پورفیرین، مولکول تترا(هپتیل-4-پیریدینیوم ایل)پورفیرین کلرید (thpyp) تهیه شد. از واکنش های فلزدار کردن، کمپلکس های این لیگاند با فلزهای مس(ii) و نیکل(ii) نیز تهیه گردیدند. سپس برهمکنش این پورفیرین های متقارن با سورفاکتانت آنیونی سدیم بیس(2-اتیل هگزیل)سولفوسوکسینات با استفاده از طیف سنجی جذبی، نشر فلورسانس و تکنیک پراکندگی تشدید یافته نور(rls) مورد مطالعه قرار گرفت. برهمکنش الکترواستاتیکی بین پورفیرین و سر قطبی سورفاکتانت نقش اساسی در تعیین موقعیت مولکول پورفیرین در مایسل معکوس aot دارد، در (wo<10) حجم خیلی کمی از آب در مایسل معکوس قرار می گیرد و یک برهمکنش الکترواستاتیکی قوی بین پورفیرین های مورد مطالعه و گروه سر سورفاکتانت ایجاد می شود، با افزایش حجم آب (wo>10) لایه های نازک و متوالی آب درون مایسل تشکیل می شوند و جاذبه کولنی بین پورفیرین و سورفاکتانت کاهش می یابد. در نهایت، برهمکنش محلول آبی این پورفیرین ها با سورفاکتانت آنیونی aot منجر به تشکیل انبوهه های نوع h می شود.
سیده عاطفه کامیاب عباس اسلامی
پودر منیزیم کاربردهای بیشماری در صنایع شیمیایی، نظامی، دارویی، کشاورزی و به ویژه در پیروتکنیک ها دارد. منیزیم ماده ای بسیار فعال با خصوصیات خوب سوختن است که موجب انتخابی ارزشمند درصنایع خصوصا در صنایع پیروتکنیک گشته است. اشتعال پذیری منیزیم در حالت پودری یا به صورت نوارهای باریک بسیار بیشتر می باشد. سطح منیزیم دارای ترک های ریزی است که در معرض هوا، به سرعت در آن نواحی دستخوش اکسایش می شود. بنابراین با پوشش سطح منیزیم می توان از آن در مقابل اثرات محیطی محافظت نمود. اکسایش سطحی منیزیم موجب تخریب ویژگی های ذاتی ترکیبات در بردارنده آن مانند ترکیبات پیروتکنیکی می شود و عملکرد آنها را مختل می نماید. تاکنون روش های متعددی برای پوشش دهی منیزیم بکار رفته است، مانند پوشش دهی مرطوب با حلال های آلی و ماده لایه سیلیکون و پوشش دهی خشک به کمک دستگاه های مکانیکی. روشی که در اینجا به آن پرداخته شده روش حلال/ناحلال است که سطح منیزیم در ابعاد میکرون را با پلیمرهای آلی نظیر ویتون و نیتروسلولز طبق قانون همرسوبی پوشانده ایم. به عبارتی میکروکپسول ساخته ایم. این روش به دلیل سهولت کاربرد در شرایط آزمایشگاهی و ایمنی و مقرون به صرفگی انتخاب شده است. در انتها پایداری حرارتی منیزیم را قبل و پس از اجرای پوشش با وزن سنجی حرارتی (tg)، مورفولوژی و تصویر سطح ماده را توسط میکروسکوپ الکترونی پویشی(sem) بررسی کرده ایم. اهداف ما در میکروکپسول سازی منیزیم، مطالعه دقیق رفتار حرارتی، افزایش دمای اکسایش منیزیم و پایدار ساختن آن به رطوبت و حرارت و بررسی نقش پوشش بر واکنش آن در هوا می باشد
مریم صباغیان امیری عباس اسلامی
در میان ساختارهای متنوعی که برای متالوپورفیرینها گزارش شده است کمپلکسهای چهار کوئوردینه مسطح مربعی، پنج کوئوردینه هرم مربع القاعده و شش کوئوردینه هشت وجهی متداولترین ساختارها می-باشند. برخی از متالوپورفیرینها فاقد لیگاند محوری اند و برخی دیگر نظیر کمپلکسهای نیکل(ii) - پورفیرین می توانند با توجه به شرایط محیطی متفاوت نظیر: دما، قطبیت حلال و ساختار پورفیرین لیگاند محوری داشته باشند [47-44]. کمپلکسهای نیکل(ii) - پورفیرین می توانند به صورتهای چهار ، پنج و شش کوئوردینه در محلول وجود داشته باشند. کمپلکس نیکل(ii) – پورفیرین در حالت مسطح مربع به صورت کم اسپین می باشد. غیر مسطح بودن پورفیرین (شکل1-19) مانع اضافه شدن لیگاند محوری به کمپلکس و تبدیل آن به کمپلکسهای پنج و شش کوئوردینه می شود. افزایش ظرفیت و مسطح شدن پورفیرین موجب می شود یون نیکل(ii) درکمپلکسهای پنج و شش کوئوردینه به صورت پر اسپین ظاهر شود[9]. شکل1-19) ناهمواری در کمپلکس پورفیرین[9] با وجود این مطالعه منسجمی در مورد عوامل موثر بر عدد کوئوردیناسیون کمپلکسهای محلول در آب نیکل(ii) - پورفیرین انجام نشده است. در این کار تحقیقاتی به بررسی عوامل ساختاری نظیر طول استخلافهای جانبی پورفیرین (شکل1-20) و عوامل محیطی نظیر: دما و حلال بر عدد کوئوردیناسیون کمپلکسهای نیکل(ii) - پورفیرین پرداخته شده است. شکل 1 – 20) کمپلکس های نیکل (ii) - پورفیرین بررسی شده در این تحقیق در این پروژه، تغییرات عدد کوئوردیناسیون کمپلکسهای نیکل(ii) - پورفیرین محلول در آب در شرایط محیطی متفاوت مورد بررسی قرارگرفت و دریافتیم که با افزایش طول زنجیر آلکیلی متصل به پورفیرین عدد کوئوردیناسیون کمپلکسها از شش کوئوردینه به چهار کوئوردینه، کاهش می یابد. همچنین، با افزایش قطبیت حلال و یا کاهش دما گونه های شش کوئوردینه در محیط ایجاد شوند. با استفاده از طیف جذبی می توان حضور گونه های متفاوت کوئوردینه شده را در محیط تشخیص داد.
فریبا خوش سیر نیاری حمید گلچوبیان
دربخش اول این تحقیق، کمپلکس های کیلیت مرکب با فرمول کلی [cu(acac)(diamine)](bph4) با استفاده از لیگاندهای استیل استون وn وn دی آلکیل- n-2- فورالدهید اتیلن دی آمین تهیه گردیدند(شکل1). ساختارکمپـلکس های سنتز شده با استفاده از طیف سنجی ir و تجزیه عنصری و هدایت سنجی شناسائی شد. سپس با استفاده از طیف سنجی مرئی طیف جذبی الکترونی این کمپلکس ها در14 حلال آلی متفاوت، تعیین و رفتار سولواتوکرومیکی آنها مورد مطالعه قرار گرفت. برای تعیین اثر حلال بر انتقالات d-d کمپلکس ها ، مولفه های تجربی مختلفی با استفاده از نرم افزار spss بکار گرفته شد. روش آماری رگرسیون چندگانه خطی مرحله ای (smlr) نشان داد که عدد دهندگی حلال (dn) مهمترین نقش را در سولواتوکرومیسم این کمپلکس ها ایفا می کند. سولواتوکرومیسم مثبت در این کمپلکس ها احتمالا ناشی از این است که در حالت جامد اتم اکسیژن در حلقه فورالدهید پیوند ضعیفی به یون مس (ii) دارد. این پیوند در فاز محلول بوسیله مولکولهای حلال باز می شود و ضمن خـروج اتم اکسیژن، مولکولهای حلال به یون فلز مرکزی کئوردینه می گردند. این تغییر ساختار و به دنبال آن تغییر در شکافتگی اوربیتال های d منجر به ایجاد پدیده سولواتوکرومیسم می شود. مطالعه این کمپلکس ها نشان داد استخلاف گروه اتیل سبب بروز رفتار سولواتوکرومیکی بهتری نسبت به گروه متیل می شود. علت را می توان به ازدحام فضائی بیشتر گروه اتیل نسبت داد که موجب می گردد برای نزدیک شدن حلال کمپلکس دچار تغییر ساختار بیشتری شود. در بخش دیگری از این تحقیق رفتار سولواتوکرومیکی کمپلکس های متقارن cu(y-acac)2 (شکل 2) مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور طیف جذبی الکترونی آنها در حلال های متفاوت تعیین و بررسی آماری شد. همه کمپلکس ها سولواتوکرومیسم مثبت نشان دادند. دراین سری از کمپلکس ها جابه جائی در شکافتگی انرژی بستگی به خواص الکترونی گروه استخلاف شده y بر روی کیلیت y-acac دارد که قدرت پیوند های محوری تشکیل شده بین مولکولهای حلال و یون فلز مرکزی را کنترل می کند. این مطالعه نشان داد گروه های کشنده الکترون با کاهش غنای الکترونی یون فلز مرکزی امکان کئوردینه شدن حلال را افزایش داده و رفتار سولواتوکرومیسمی را بهبود می بخشند. بر اساس مطالعات انجام گرفته میزان کاهش ??max دراین سری از کمپلکس ها مطابق الگوی زیر تغییر می کند
ندا رییسی عباس اسلامی
پژوهش های قبل نشان داد که گونه اکریل آمید با فلز از طریق اکسیژن آمیدی که پیوند ضعیفی است کئوردینه می-شود. از طرف دیگر کمپلکس هایی که در آزمایشگاه شیمی معدنی تهیه شدند حاوی یک دی آمین و یک لیگاند استیل استونات بوده که از طریق دو اکسیژن استیل استونات به یون مس (ii) متصل می شوند. این گونه کمپلکس ها خواص سولواتوکرومیسم خوبی از خود نشان می دهند ]5.[ از آنجائیکه لیگاند 4,7-diazadibenzyldecanediamide نیزحاوی یک دی آمین و دو گروه آمیدی است انتظار می رود کمپلکس های مس (ii) تشکیل شده از طریق دو اتم نیتروژن آمینی و دو اکسیژن آمیدی به فلز کئوردینه شوند که مشابه با کمپلکس های اشاره شده بالا باشد. همچنین وجود پیوند ضعیف cu-o می تواند منشاء ترموکرومیسم نیز باشد. یعنی در اثر حرارت پیوند cu(ii) با اکسیژن آمیدی لیگاند شکسته و حلال جایگزین آن گردد و چون این گروه بصورت کی لیت بوده و همچنان در اطراف فلز مرکزی باقی می ماند و احتمالا می تواند در اثر کاهش دما مجددا به فلز کئوردینه شده و موجب ترموکرومیسم برگشت پذیر شود.
حکیمه فضیلتی ساروی ام لیلا نظری
در این پایان نامه ابتدا پنج کمپلکس کی لیت مرکب از فلز مس (ii) با فرمول عمومی، [cu(acac)(x-diamine)]clo4 که در آن ها acac لیگاند دو دندانه ی استیل استونات و diamine مشتقی از n,n- دی بنزیلی از اتیلن دی آمین است تهیه و با تعویض یون مخالف کمپلکس های جدیدی تهیه گردید. آنگاه توسط تجزیه عنصری، طیف سنجی uv-vis، ir و هدایت سنجی شناسایی گردیده اند. بررسی تک بلور کمپلکس 13 و 17 توسط دستگاه پراش پرتو x نشان می دهد که آنیون های clo4- بطور ضعیفی در بالا و پایین صفحه کی لیت (کمپلکس کاتیونی) قرار گرفته اند. در محلول، آنیون های clo4- به وسیله ی مولکول های حلال خارج و منجر به مشاهده پدیده ی سولواتوکرومیسم در این کمپلکس ها می گردد. تاثیر قطبیت حلال و یون های مخالف نسبت به مقادیر (?max) انتقالات d-d کمپلکس ها با استفاده از طیف سنجی مرئی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه محلول این کمپلکس ها نشان می دهد که نوار انتقال d-d تمام کمپلکس ها و مقادیر (?max) آن ها با افزایش عدد دهندگی حلال (dn) به سمت قرمز جابجا می-شود. این حلال پوشی، که نوار انتقال d-d را به سمت قرمز جابجا می کند، با افزایش قدرت دهندگی حلال ها افزایش می یابد. مشخص شده است که افزایش ممانعت فضایی در برابر کئوردیناسیون محوری حلال کئوردینه شونده به کمپلکس خواص سولواتوکرومیک بیشتری می دهد که این به دلیل تغییر ساختاری بیشتر کمپلکس بوسیله حلال پوشی موثر است که با افزایش (dn) ایجاد می گردد. تجزیه رگرسیون نیز رابطه ی خوبی را بین نوار بیشینه ی کمپلکس های تهیه شده با عدد دهندگی حلال ها (dn) و همچنین رفتار سولواتوکرومیک این کمپلکس ها را نشان می دهد.
مریم رضایی حمید گلچوبیان
در این پروژه لیگند دو حفره ای غیر حلقوی بر پایه فنل -l1]2] با بازوهای جدید متیل پروپیونات و کمپلکس های تک هسته ای از نوع[ml1] که m یون های فلزی (cu(ii و یا(zn(iiهستند، تهیه گردید. این لیگند غیر حلقوی بالقوه دارای یک مکان چهار دندانه با اتم های دهنده o4 متشکل از دو اتم اکسیژن جزء فنولات و دو اتم اکسیژن فرمیل و یک مکان شش دندانه با اتم های دهنده n2o4 متشکل از اتم های اکسیژن جزء فنولات، گروه های کربوکسیلات و دو اتم نیتروژن آمینی مربوط به اتصال کی لیت به عنوان حفره های کئوردیناسیون می باشد. بستن حلقه در کمپلکس های تک هسته ای غیر حلقوی با استفاده از 1و 3- دی آمینو پروپان به منظور تهیه لیگند دو حفره ای حلقوی-l2]2] صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در کمپلکس تک هسته ای حلقوی یون مس(ii) در حفره n(imine)2o4 قرار گرفته است، در حالی که حفره ی دیگر n(amine)2o2 توسط یک پروتون اشغال شده است. نکته ی جالب این است که شواهد اندازه گیری تجزیه عنصری نشان می دهد که در کمپلکس h+)l2cu]pf6)]یک بازوی آویزان حین حلقه زایی حذف شده است. کمپلکس های دو هسته ای همسان و ناهمسان هسته از نوع mal2mb(?-oac)]pf6]که [(ma=mb=zn(ii)] و [(ma= zn(ii), mb=cu(ii)] هستند با همیاری فلز و بطور مستقیم تهیه گردید. نتایج حاصل از شناسایی این کمپلکس ها نشان می دهد که یون های فلزی توسط اتم های اکسیژن فنولی و یک گروه استات به هم مرتبط شده و یک محیط پنج کئوردینه را برای هر دو یون فلزی فراهم آورده است. همچنین یک بازوی متیل پروپیونات حذف گردیده است. تمام ترکیبات توسط روش های متداول نظیر، طیف سنجی مادون قرمز، طیف سنجی رزونانس مغناطیس هسته، طیف سنجی جذبی الکترونی، هدایت مولار و تجزیه عنصری شناسایی شدند.
رویا نظری عباس اسلامی
در این تحقیق بر همکنش 1،1-دی متیل هیدرازین(udmh) با 5، 10، 15، 20 تترا (متیل پیریدینیوم -4- ایل ) پورفیرین(tmpyp) و کمپلکسهای 5، 10، 15، 20 تترا ( متیل پیریدینیوم -4- ایل ) پورفیرین کبالت ( iii ) (cotmpyp) ،5 ، 10، 15، 20 تترا(هپتیل پیرید ینیوم -4- ایل) پورفیرین کبالت ( iii )(cothpyp) و5، 10، 15، 20 تترا(نونیل– پیریدینیوم -4- ایل) پورفیرین کبالت(iii )-(cotnopyp)درآب و در دماهای مختلف، با استفاده از طیف سنجی جذبی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به خاصیت بازی دی متیل هیدرازین، این مولکول می تواند به عنوان لیگاند محوری در بر-همکنش با کمپلکس های کبالت پورفیرین عمل کند و این برهمکنش با تغییرات طیفی قابل ملاحظه ای همراه خواهد بود. بررسی داده های جذبی، تشکیل یک کمپلکس 1:1 و1:2 بین پورفیرین های کاتیونی این تحقیق و دی متیل هیدرازین را نشان می دهد. ثابت اتصال این کمپلکس ها در دماهای مختلف از طریق ارزیابی داده های جذبی و با استفاده از معادله بنسی-هیلدبراند به دست آمده است. با استفاده از محاسبات انجام شده مشخص شد که ثابت اتصال این پورفیرین ها با دی متیل هیدرازیندر حلال آب با افزایش دما افزایش می یابد. پارامترهای ترمودینامیکی فرآیند شامل آنتالپی و آنتروپی نیز محاسبه و مورد بحث قرار گرفتند.
حکیمه فضیلتی ساروی ام لیلا نظری
در این پایان نامه ابتدا پنج کمپلکس کی لیت مرکب از فلز مس (ii) با فرمول عمومی، [cu(acac)(x-diamine)]clo4 که در آن ها acac لیگاند دو دندانه ی استیل استونات و diamine مشتقی از n,n- دی بنزیلی از اتیلن دی آمین است تهیه و با تعویض یون مخالف (counter-ion) کمپلکس های جدیدی تهیه گردید. آنگاه توسط تجزیه عنصری، طیف سنجی uv-vis، ir و هدایت سنجی شناسایی گردیده اند. بررسی تک بلور کمپلکس 13 و 17 توسط دستگاه پراش پرتو x نشان می دهد که آنیون های clo4- بطور ضعیفی در بالا و پایین صفحه کی لیت (کمپلکس کاتیونی) قرار گرفته اند. در محلول، آنیون های clo4- به وسیله ی مولکول های حلال خارج و منجر به مشاهده پدیده ی سولواتوکرومیسم در این کمپلکس ها می گردد. تاثیر قطبیت حلال و یون های مخالف نسبت به مقادیر (?max) انتقالات d-d کمپلکس ها با استفاده از طیف سنجی مرئی مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه محلول این کمپلکس ها نشان می دهد که نوار انتقال d-d تمام کمپلکس ها و مقادیر (?max) آن ها با افزایش عدد دهندگی حلال (dn) به سمت قرمز جابجا می شود. این حلال پوشی، که نوار انتقال d-d را به سمت قرمز جابجا می کند، با افزایش قدرت دهندگی حلال ها افزایش می یابد. مشخص شده که افزایش ممانعت فضایی در برابر کئوردیناسیون محوری حلال کئوردینه شونده به کمپلکس خواص سولواتوکرومیک بیشتری می دهد که این به دلیل تغییر ساختاری بیشتر کمپلکس بوسیله حلال پوشی موثر است که با افزایش (dn) ایجاد می گردد. تجزیه رگرسیون نیز رابطه ی خوبی را بین نوار بیشینه ی کمپلکس های تهیه شده با عدد دهندگی حلال ها (dn) و همچنین رفتار سولواتوکرومیک این کمپلکس ها را نشان می دهد.
محسن جوادیان حمید گلچوبیان
در این تحقیق دو دستـه از کمپلکـس های لیگانـد مرکب مـس(ii) تهیـه شده اند. دسته ی اول فرمول عمومی [cu(lh)(x-acac)](clo4)2داشته که در آنها لیگاندسه دندانه l بصورت تک پروتونهوجود دارد و دسته دوم فرمول عمومی [cul(x-acac)]clo4داشته که در آن ها لیگاند l بصورت خنثی می باشد و x-acacمشتقات استیل استونات است.l لیگاند n,n-دی ایزوپروپیل-n´- (پیریدین-2-ایل)متیل) اتان-1و2-دی آمین و x، کلر (کمپلکس 1)، هیدروژن (کمپلکس 2) و متیل (کمپلکس 3) برای کمپلکس های دسته اول و کلر (کمپلکس 4) و متیل (کمپلکس 5) برای کمپلکس های دسته دوم می باشد. شناسایی کمپلکس های تهیه شده با استفاده از تجزیه عنصری، هدایت سنجی و طیف سنجی ir انجام گرفت. همچنین کمپلکس های 1، 2، 4 و 5 با کمک بلورشناسی اشعهx تعیین ساختار گشته اند. نتایج حاصل نشان داد که کمپلکس های دسته اول ساختار هرم مربع القاعده داشته که لیگاندهای استیل استون و دی آمین در صفحه استوایی و یون پرکلرات در موقعیت محوری مستقر شده اند، در حالیکه ساختار کمپلکس های دسته دوم به صورت دوهرمی مثلثی می باشد. کمپلکس های تهیه شده در حلال های متداول آلی محلول بوده و خاصیت سولواتوکرومیسم از خود نشان می دهند. رفتار سولواتوکرومیکی کمپلکس های فوق نسبت به پارامتر های مختلف حلال به روش رگرسیون خطی چندگانه (mlr) با استفاده از نرم افزار spss مورد بررسی قرار گرفت. سولواتوکرومیسم در کمپلکس های دسته دوم به دلیل ساختار دوهرمی مثلثی روند خوبی را در ارتباط با هیچ یک از مولفه های حلال نشان نمی دهد. استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه مرحله ای در تعیین بهترین مدل توصیف کننده سولواتوکرومیسم کمپلکس های دسته اول، اثبات کرده است که در میان پارامترهای مختلف قطبیت حلال، عدد دهندگی پارامتر تعیین کننده بوده و با افزایش مقدار آن نوارهای جذبی انتقالات d-d کمپلکس ها به سمت طول موج های بالاتر (سولواتوکرومیسم مثبت) جا بجا می شود. سولواتوکرومیسم مشاهده شده ناشی از نزدیک شدن مولکولهای حلال به کمپلکس و جا بجایی آنها با یون پرکلرات و در نتیجه تغییر ساختار این کمپلکس ها می باشد. این تغییر ساختار وبه دنبال آن تغییر در شکافتگی اوربیتال های d منجر به ایجاد سولواتوکرومیسممی شود. مقایسه رفتار سولواتوکرومیسمی کمپلکس-های دسته اول نشان داد که جا بجایی در شکافتگی انرژی بستگی به خواص الکترونی گروه استخلاف شده x بر روی استیل استون دارد که قدرت پیوندهای محوری تشکیل شده بین مولکول های حلال و یون فلز مرکزی را کنترل می کند. این مطالعه نشان داد که گروه های الکترون کشنده با کاهش غنای الکترونی یون فلز مرکزی تمایل مولکول های حلال را برای کئوردینه شدن افزایش داده و رفتار سولواتوکرومیسمی را بهبود می بخشد. همچنین رفتار کمپلکس 1 در حلال پیریدین توسط طیف جذبی مرئی مورد بررسی قرار گرفت.
صفیه علوی حمید گلچوبیان
در این پایان¬نامه، یک لیگند شش دندانه متقارن حاوی اجزاء آمین نوع سوم، پیریدین و گروه نیمه فعال آمیدی و کمپلکس مس (ii) آن با فرمول مولکولی [cul](clo4)2•h2o تهیه شد که در آن l لیگند n,n- دی پروپان آمید ?,?- دی پیریدیل اتیلن دی آمین می¬باشد. شناسایی ساختار کمپلکس بر اساس طیف¬سنجی زیرقرمز، طیف سنجی جذبی، تجزیه عنصری و داده¬های هدایت مولی صورت گرفت. برای این ترکیب می¬توان سه ساختار مختلف در نظر گرفت، ایزومر ترانس پیریدین - سیس آمید، ایزومر سیس پیریدین - سیس آمید و ایزومر سیس پیریدین - ترانس آمید که فرمول تجربی همه¬ی آن¬ها مشابه می¬باشد. علاوه بر این گروه آمیدی می¬تواند به صورت n- کئوردینه یا o- کئوردینه با مس (ii) پیوند دهد. جهت تعین ساختار کمپلکس از روش تجربی غیرمستقیم و همچنین از شیمی محاسباتی استفاده گردید. در روش غیر مستقیم دو کمپلکس با لیگند چهار دندانه متقارن و ساختار مسطح مربع که یکی حاوی گروه¬های اتیلن دی آمین و پیریدینی و دیگری حاوی اتیلن دی آمین و گروه آمیدی، تهیه شد و طیف جذبی الکترونی آن¬ها با کمپلکس مورد نظر مقایسه گردید. مطالعات صورت گرفته روی ایزومرها نشان داد که هر سه ایزومر ممکن، کمپلکس¬های آمیدی o- کئوردینه پایدارتر از n- کئوردینه می¬باشند. نتایج محاسبات برای سه ایزومر o- کئوردینه تفاوت ناچیزی بین ایزومر ترانس پیریدین - سیس آمید، و ایزومر سیس پیریدین - ترانس آمید نشان می دهد و همچنین آن¬ها پایدارتر از ایزومر سیس پیریدین - سیس آمید می¬باشند. علاوه بر این ساختار کمپلکس از طریق نظری و تجربی توسط تکنیک طیف سنجی زیر قرمز و طیف سنجی جذبی الکترونی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که احتمالا ًساختار کمپلکس به صورت ترانس پیریدین - سیس آمید می¬باشد. کمپلکس تهیه شده در حلال¬های با قطبیت بالا، سولواتوکرومیسم از خود نشان نمی¬دهد که در توافق با ساختار پیشنهادی است. طیف الکترونی کمپلکس مورد تجزیه و تحلیل و طیف جذبی آن¬ با استفاده از نظریه تابعیت چگالی (dft) و نظریه تابعیت چگالی وابسته به زمان (td-dft) مورد مطالعه قرار گرفت و نمودار اوربیتال مولکولی کمپلکس تعیین شد.
احسان رضایی حمید گلچوبیان
در این پایان¬نامه پنج کمپلکس لیگند مرکب تک¬هسته¬ای متشکل از لیگندهای n’,n’,n,n-تترامتیل¬اتیلن¬دی¬آمین (tmen)و n,n-دی¬متیل-n’-بنزیل¬اتیلن¬دی¬آمین (dmben) به عنوان دی¬آمین و یک لیگند بتاکتوآمین شامل 4-آمینو-3-پنتن-2-ان (apo) یا 3-آمینو-3-فنیل-2-بوتن-1-ان (apbo) با فرمول عمومی [cu(β-ketoamine)(diamine)]x که در آن x آنیون پرکلرات یا نیترات بوده است، به همراه شش کمپلکس لیگند مرکب دوهسته¬ای با فرمول عمومی [cu2(diamine)2(l)]x2، که در آن l: تترااستیل¬اتان و یا تترااستیل¬پروپان، diamine: tmen، dmben و یا n’,n-دی¬بنزیل¬اتیلن¬دی¬آمین (dben) و x آنیون پرکلرات یا تترافنیل¬بورات می¬باشد، تهیه گردیدند و بر اساس طیف سنجی زیرقرمز، تجزیه ی عنصری و داده های هدایت مولی شناسایی گردیدند. محیط اطراف اتم مرکزی در برخی از کمپلکس¬ها توسط بلورشناسی به کمک اشعه¬ی ایکس مورد مطالعه قرار گرفت. رفتار سولواتوکرومیک کمپلکس¬های تهیه شده در حلال¬های مختلف آلی بررسی گردید. با کمک نرم¬افزار spss/pc و با استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه¬ نقش مولفه¬های قطبیت حلال در جابه¬جایی سولواتوکرومیک طیف جذب الکترونی کمپلکس¬ها بررسی و مشخص گردید که در تمام کمپلکس¬ها، عدد دهندگی حلال (dn) مهم¬ترین نقش را در بروز پدیده¬ی سولواتوکرومیسم در کمپلکس-های لیگند مرکب ایفا می¬نماید. همچنین در این پایان¬نامه از شیمی محاسباتی برای بررسی پایداری ساختارهای توتومری لیگندهای تترااستیلی و بتاکتوآمینی و نیز دو کمپلکس متقارن [cu(apbo)2] و [ni(apbo)2] استفاده گردید. بررسی عوامل ساختاری، فرکانس¬های ارتعاشی و طیف¬های 1hnmr و 13cnmr این ترکیبات با استفاده از روش dft و در سطح نظری b3lyp/6-31++g** انجام شد. همچنین حالات برانگیخته و طیف جذب الکترونی دو کمپلکس با کمک روش td-dft و در سطح نظری b3lyp/6-31++g** مورد مطالعه قرار گرفت.
عباس اسلامی محمود محمدی
باتوجه به اینکه بانکها باجمع آوری سپرده های سرمایه گداران وپرداخت تسهیلات سود کسب می کنند با ریسکهای گوناگونی مواجه می شونداز جمله ریسک اعتباری که ریسک ناشی از عدم بازپرداخت تسهیلات در سررسیدبدلیل ناتوانی یا عدم تمایل مشتری می باشدبنابراین بانکها قبل از اعطاءتسهیلات اقدام به شناسایی ورتبه بندی مشتریان ازلحاظ ریسک می کنند این عمل یا بوسیله متخصصیین داخلی ویاموسسات مختلف دیگر به دو روش کمی (پارامتری وناپارامتری)وکیفی(بااستفاده از تجربیات)سنجیده می شود.درروش کمی روشهای داده کاوی وآماری مورداستفاده قرارمی گیردکه این تحقیق جهت بررسی ویافتن بهترین روش از بین چندروش داده کاوی(شبکه عصبی،ساختار درختی ونزدیکترین همسایگی)ورگرسیون لجستیک در جهت تعیین دقت ریسک اعتباری هرروش وبین180مشتری حقوقی 9شعبه بانک ملت استان تهران باکمک نمونه گیری تصادفی طبقه بندی انجام می شودکه ابتدابوسیله آزمونk-s نرمال بودن جامعه وبعد وابستگی بین متغیرهارابا ضریب همبستگی پیرسون ودر انتها بوسیله نرم افزار spss وclementainدرصددقت هرروش راتعیین وآنهارا سنجیدم که معلوم شد شبکه عصبی با83%رتبه اول و ساختار درختی با78%رتبه دوم ونزدیکترین همسایگی با77%رتبه سوم ورگرسیون لجستیک با73%رتبه چهارم دقت اندازه گیری ریسک اعتباری مشتریان حقوقی بانک ملت را دارندکه خودصحت تحقیقات قبلی راکه بصورت موردی انجام شده اند راتایید می کند بنابراین نتیجه گیری می شود که اگرسنجش ریسک اعتباری موسسات مالی به کمک روش عصبی انجام گیرددقت بیشتری درمیزان تعیین ریسک خواهند داشت البته مطالبات معوق صفر نخواهد شدامادرجهت کم شدن ریسک پرتفوی موسسات مالی باتوجه به سودهای تکلیفی موجود اقدام موثرتری صورت خواهد گرفت..
سیده زینب سیدی رکنی عباس اسلامی
امروزه ترکیبات نانوساختار به دلیل خواص نوری و شیمیایی متفاوتی که نسبت به حالت مونومر نشان می-دهند، بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در ترکیبات نانوساختار، کوچک بودن اندازه ذرات باعث افزایش تعداد اتم ها در سطح می شود و این ویژگی بر واکنش پذیری این ترکیبات تاثیر می گذارد. پورفیرین ها و مشتقات آن ها به دلیل ساختار مسطح و سیستم الکترونی ? مزدوج و همچنین به واسطه گروههای استخلافی متفاوت متصل به حلقه پیرول، خواص فتوشیمیایی ویژه ای نشان می دهند و در فرایندهای کاتالیزی، واکنش های بیوشیمیایی همانند فتوسنتزها، انتقال الکترون و اکسیداسیون مورد استفاده قرار می گیرند. 2و4و6- تری نیترو تولوئن (tnt) به طور گسترده به عنوان ماده منفجره نظامی مورد استفاده قرار می گیرد. این ترکیب در خاک و آب های زیرزمینی به ترکیبات آمینی تبدیل می شوند که این ترکیبات بسیار سمی و سرطانزا می باشند و در طولانی مدت باعث آلودگی آب های آشامیدنی و مسمومیت آفراد می گردد. به همین دلیل شناسایی و نابودی آن بسیار مورد توجه دانشمندان بوده است.در این پایان نامه به تهیه نانوپورفیرین های کاتیونی محلول در آب همچون 5، 10، 15 و 20- تترا (1- متیل پیریدینیوم-4-ایل) پورفیرین (tmpyp) ، 5، 10، 15 و 20- تترا (1- بنزیل پیریدینیوم- 4-ایل) پورفیرین (tbzpyp) و 5، 10، 15 و 20-تترا (1- نونیل پیریدینیوم-4-ایل) پورفیرین (tnopyp) پرداخته شد و طیف جذبی ونشری آن ها مورد بررسی قرار گرفت. طیف جذبی نانو ذرات جابه جایی به سمت طول موج بالاتر و طیف نشری آن ها افزایش در تفکیک طیفی نسبت به حالت اولیه نشان می دهد. همچنین اندازه ذرات که با دستگاه dls و sem اندازه گیری شد بین 100-30 نانومتر تخمین زده شد. در ادامه اثر فتوکاتالیزی نانوپورفیرین ها بر تخریب 2، 4، 6 تری نیترو تولوئن (tnt) در حضور نور مرئی در دمای محیط با روش طیف سنجی جرمی و طیف سنجی جذبی مورد بررسی قرار گرفت.
ناهید حسنی عباس اسلامی
در بخش اول این پایان نامه، تبدیل متقابل ایزومرهای اتصال نیترو و نیتریتو برخی از کمپلکس های پنتاآمین و تتراآمین کبالت(iii) در حالت جامد با روش گرماسنجی پیمایشی تفاضلی (dsc) بررسی شده است. کمپلکس های این تحقیق به شرح ذیل می باشند: [co(nh3)5y]x2 )y=no2 and ono, x=cl?, br?, i?, pf6? ؛(1) (cis-[co(nh3)4y2]x )y=no2 and ono, x=cl?, no3?, clo4؛(2) ( trans-[co(en)2y2]x )en=ethylenediamine, y=no2 and ono, x= pf6? ؛(3) (trans-[co(cyclam)y2]x )cyclam=1, 4, 8, 11- tetraazacyclotetradecane, y=no2 and ono, x= clo4?, pf6? ( .(4) بطور کلی ایزومریزاسیون اتصال ایزومرهای نیترو و نیتریتو در تمامی کمپلکس های ذکر شده به ترتیب با ظهور پیک های گرماگیر و گرمازا در منحنی های dsc همراه است. ایزومری اتصال کمپلکس های این تحقیق به دو گروه طبقه بندی شده اند. گروه 1 شامل: همه نمک های کمپلکس 1، نمک cl کمپلکس 2 و نمک pf6 کمپلکس 3 و گروه 2 شامل: نمک های clo4 و no3 کمپلکس 2 و هر دو نمک کمپلکس 4 است. ظاهر شدن این پیک ها مربوط به تبدیل گرمایی ایزومرهای نیتریتو به نیترو (o?n) است. در ایزومرهای مونو- و دی- نیترو، کمپلکس های گروه 1 پیک های dsc گرماگیر در دماهای بالا نشان دادند اما در گروه 2 هیچ پیک dsc مبنی بر ایزومریزاسیون نیترو به نیتریتو (n?o) مشاهده نشده است. چون هیچکدام از ایزومرهای نیترو و نیتریتو در گروه 1 به طور کامل به هم تبدیل نمی شوند بنابراین فرض بر این است که واکنش ایزومریزاسیون در گروه 1 به طور برگشت پذیر انجام می شود. یعنی هر دو ایزومر خالص نیترو و نیتریتو در دمای اتاق در یک حالت شبه پایدار هستند اما در دماهای بالا به یک مخلوط تعادلی پایدار تبدیل می شوند. در گروه 2 ایزومرهای خالص شبه پایدار نیتریتو در دماهای بالا بطور کامل تبدیل به ایزومر پایدار نیترو می شوند که واکنش ایزومریزاسیون در این گروه به صورت برگشت ناپذیر در نظر گرفته شده است. در این تحقیق، طبیعت یون مخالف بر شکل و موقعیت پیک های dsc در کمپلکس های 1، 2 و 4 تأثیر گذاشته است. افزایش اندازه آنیون، کاهش قدرت پیوند هیدروژنی و کاهش قدرت بازی یون مخالف باعث تقویت پیوند co-n و یا co-o می شود که نتیجه آن افزایش دمای تبدیل ایزومری اتصال است. بنابراین بیشینه ی دمای پیک های dsc ایزومری اتصال (o?n) درکمپلکس های 1، 2 و 4 به ترتیب cl?< br?< pf6?< i–، no3?< cl?< clo4? و pf6?< clo4? است. تغییر یون مخالف بر پارامترهای ترمودینامیکی ایزومری اتصال (o?n) به ترتیب در کمپلکس 1 و 2 بدین صورت تأثیر گذاشته است: cl?< pf6?< br?< i– وno3?< cl?< clo4? است. اما در کمپلکس 4 تغییر یون مخالف اثرات ناچیزی بر تغییرات آنتالپی ایزومریزاسیون اتصال گذاشته است. به دلیل وجود دو لیگاند ایزومرشونده ی در کمپلکس های 2، 3 و 4 فرض شده است که ایزومریزاسیون اتصال دی نیترو و دی نیتریتو بصورت دو مرحله ای در حالت جامد انجام می شود. پارامترهای سینتیکی ایزومریزاسیون اتصال تمامی کمپلکس های این تحقیق از روش کیسینجر محاسبه شده است. طبیعت یون مخالف و سایر لیگاندهای آمین کوئوردینه شده به فلز مرکزی بر پارامترهای سینتیکی ایزومریزاسیون تأثیرگذار هستند. مقادیر ثابت سرعت در کمپلکس سیکلم (4) خیلی کمتر از اتیلن دی آ مین (3) است. در فرآیند ایزومری اتصال (o?n) مقادیر ثابت سرعت در کمپلکس های 1، 2 و 4 طبق ترتیب: cl? >br? > pf6?> i–، cl?> no3?> clo4? و pf6?> clo4? کاهش می یابد. در ایزومری اتصال (o?n) یک مکانیسم تجمعی برای کمپلکس های 1، 2 و نمک clo4- کمپلکس 4 و یک مکانیسم تفکیکی برای کمپلکس 3 و نمک pf6- کمپلکس 4 در نظر گرفته شده است. از محاسبات نظریه ی تابعیت چگالی (dft) ساختار الکترونی حالت پایه ایزومرهای اتصال محتمل و حالت های گذار آنها در سطح نظری b3lyp/6-31+(d,p) بهینه شده اند. همچنین انرژی حالت های برانگیخته ایزومرهای اتصال در حالت برانگیخته یکتایی با استفاده از تئوری وابسته به زمان تابعیت چگالی (td-dft) محاسبه شده است.
محمد امین زاده عباس اسلامی
دراین تحقیق، مشتقات جدیدی از فنازین و 1،10-فنانترولین از طریق واکنش چهارتایی¬شدن دوگانه تهیه شد. ساختار این ترکیبات با روش¬های ir، nmr و بلورشناسی پرتو ایکس تعیین شده است. ویژگی¬های اتصال این ترکیبات با ct-dna با استفاده از روش¬های طیف¬سنجی جذبی و فلورسانس و آزمایش دناتوره¬شدن دمایی dna مورد بررسی قرارگرفت. نتایج، نشان می¬دهد که هردو مشتق فنازین از طریق اتصال بین¬لایه¬ای به ct-dna متصل می¬شوند، درحالیکه مشتق تهیه شده از 1،10- فنا¬نترولین می¬تواند از طریق اتصال شیاری به ct-dna اتصال یابد. ثابت اتصال برهمکنش با dna ازطریق ارزیابی داده¬های جذبی در دما¬های مختلف به دست آمده است. با افزایش دما، مقدار ثابت اتصال کاهش می¬یابد. همچنین، پارامتر¬های ترمودینامیکی برهمکنش این ترکیبات باct-dna شامل تغییرات آنتالپی، آنتروپی و انرژی آزاد گیبس نیز محاسبه شده است. نتایج، نشان می¬دهد که آنتالپی پیش¬برنده این فرآیندهای ناشی از اتصال به dna می¬باشد.
مریم دعاگو عباس اسلامی
در این پایان نامه واکنش ایزومریزاسیون اتصال درون مولکولی لیگاند نیتریت در کمپلکس های ترانس -دی نیترو بیس (اتیلن دی آمین) نیکل(ii) (کمپلکس 1)، ترانس –دی نیترو بیس (n, n -دی متیل اتیلن دی آمین) نیکل(ii) (کمپلکس 2) و ترانس –دی نیتریتو بیس (n, n -دی متیل اتیلن دی آمین) نیکل(ii) (کمپلکس 3) با روش های تجزیه گرمایی بررسی شد. پدیده ی ایزومریزاسیون اتصال لیگاند نیتریت در این کمپلکس ها با تغییر رنگ برگشت پذیر وابسته به گرما همراه است. آنیون نیتریت به شکل ایزومر نیترو فضای بیشتری لازم دارد تا به اتم مرکزی متصل شود بنابراین در حضور ازدحام فضایی زیاد در کره ی کوئوردینانسیون داخلی کمپلکس، ایزومر نیتریتو از ایزومر نیترو پایدارتر می شود. با استفاده از نتایج dsc و نرم افزار پیک فیت، تغییر آنتالپی واکنش های ایزومریزاسیون مرحله ای محاسبه شد. برای محاسبه ی پارامترهای سینتیکی واکنش ایزومری اتصال از روش کیسینجر و فریدمن به ترتیب در فرآیند گرمایش و سرمایش استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد عوامل فضایی و الکترونی سایر لیگاندهای متصل به اتم مرکزی بر مقدار پارامترهای سینتیکی واکنش ایزومری اتصال لیگاند نیتریت در این کمپلکس ها موثر است.
مونا پوریوسف مریم مهاجرانی
تعدادی از مشتقات فلورن و فلورنون بورونیک اسید به عنوان حسگرهای فلوئورسانس برای شناسایی ساکاریدها در محیط آبی طراحی و سنتز شدند. برای این منظور ابتدا ترکیبات 9,9-دی متیل فلورن 2-بورونیک اسید (1)، 9,9-دی متیل فلورن 2 ،7-دی بورونیک اسید(2)، 7-((دی متیل آمینو)-9,9-دی متیل-9-هیدروژن –فلورن-2-ایل) بورونیک اسید (8)، 2-(((9,9-دی متیل-فلورن-2-ایل)آمینو)متیل)فنیل)بورونیک اسید (12)، (2-((4-(9-اکسو-فلورن-2-ایل)-1-هیدروژن-1، 2، 3-تری آزول-1-ایل)-متیل)فنیل)بورونیک اسید(19) و ترکیب (((4، 4-(9-اکسو-فلورن-2، 7-دی ایل) بیس(1هیدروژن-1، 2، 3-تری آزول-1 ،4-دی ایل)) بیس(متیلن)) بیس(1، 2-فنیلن)) دی بورونیک اسید (24) سنتز وساختار آن ها با روش های طیف سنجی مورد شناسایی قرار گرفت.
فاطمه فراز خراسانی عباس اسلامی
چکیده ندارد.
نورالدین قازلی کر عباس اسلامی
چکیده ندارد.
احسان رضایی حمید گلچوبیان
چکیده ندارد.
سمیه ذبیح اله زاده سماگوش عباس اسلامی
چکیده ندارد.
زینب ابراهیم زاده آرایی حمید گلچوبیان
چکیده ندارد.
احسان رضایی کیاسری حمید گلچوبیان
در این پایان نامه، سه کمپلکس لیگند مرکب مس (ii) با فرمول عمومی [cu(dike)(diam)](clo4) تهیه شدند که در آن dike، لیگند استیل استونات با استخلاف در موقعیت گاما و diam، لیگند n,n- دی و تری استخلافی اتیلن دی آمین می باشند. شناسایی ساختار محصولات بر اساس طیف سنجی زیرقرمز، تجزیه ی عنصری و داده های هدایت مولی ترکیبات صورت گرفته است. داده های طیف سنجی زیرقرمز نشان دهنده ی کئوردینه شدن لیگند dike و پرکلرات به فلز مرکزی مس (ii) می باشد. در محلول، آنیون های clo4¯ بوسیله ی مولکول های حلال خارج و منجر به مشاهده ی پدیده ی سولواتوکرومیسم در این کمپلکس ها می گردد. سولواتوکرومیسم، تغییر رنگ یک ترکیب در حلالهای مختلف بوده و ناشی از تغییر قطبیت حلالهای گوناگون و تأثیر آن بر سطوح انرژی حالات پایه و برانگیخته ی مولکول کروموفور است. بررسی میان دو کمپلکس 7 و 8 و کمپلکس دیگری که توسط حمید اسدی تهیه شد، صورت گرفته است. بررسی خطی بودن تغییرات بیشینهی جذب گونه ها با عدد دهندگی حلال ها، رابطه ی خوبی را نشان داد و رفتار سولواتوکرومیک کمپلکس ها را تایید کرد. ترموکرومیسم کمپلکس 6 در برخی از حلال ها مورد بررسی قرار گرفت. تغییر برگشت پذیر در خصوصیات طیفی ترکیبات تحت تأثیر تغییرات دما را ترموکرومیسم گویند. بروز خصوصیت برگشت پذیر ترموکرومیک در این کمپلکس به نظر می رسد در نتیجه ی جابه جا شدن تعدادی از مولکول های حلال با لیگند دی آمین و برعکس باشد.
سمیه ذبیح الله زاده سماکوش عباس اسلامی
در این تحقیق سنتز و خالص سازی مشتق مونودودسیل ترکیب تترا پیریدیل پورفیرین ( 5-(1-دودسیل پیریدینیوم-4-ایل)-10، 15، 20- تریس پیریدیل پورفیرین برمید mdpyp) شرح داده شد و سپس از آلکیل دار کردن mdpyp به وسیله یدومتان، پورفیرین نامتقارن محلول در آب 5-(1-دودسیل پیریدینیوم-4-ایل)-10، 15، 20- تریس(1-متیل پیریدینیوم-4-ایل) پورفیرین کلرید (mdtmpyp) تهیه گردید و کمپلکسهای فلزی مس (ii) و نیکل (ii) و منگنز (iii) آن از طریق واکنش فلز دار کردن mdtmpyp در آب به دست آمد. سپس خواص محلول در آب و برهمکنش این پورفیرینهای محلول در آب با سدیم دودسیل سولفات (sds) و دزوکسی ریبونوکلئیک اسید (dna) با استفاده از طیف سنجی جذبی، نشرفلوئورسانس و پراکندگی تشدید یافته نور (rls) مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که پورفیرینهای فوق در قدرت یونی پایین به صورت مونومر و در قدرت یونی بالا انبوهه های بی نظم تشکیل می دهند. طیف جذبی محلول آبی کمپلکس نیکل (ii) ترکیب mdtmpyp در دماهای مختلف نشان داد که بین گونه چهار کوئوردینه و شش کوئوردینه تعادل برقرار است که با افزایش دما تعادل به سمت گونه چهار کوئوردینه مربع مسطح جابجا می شود. بررسی طیفی برهمکنش sds با پورفیرینهای فوق نشان می دهد که افزایش اولیه غلظت sds به محلول آبی پورفیرین سبب تشکیل انبوهش پورفیرین-سورفکتانت با ساختار منظم نوع h و j می شود و با افزایش غلظت sds بالای نقطه (cmc)، مونومر مایسلی تشکیل می شود (پورفیرینها به صورت مونومر در داخل مایسل قرار می گیرند). مطالعات برهمکنش پورفیرینهای فوق با dna نشان داد که mdtmpyp به صورت بین رشته ای و کمپلکسهای nimdtmpyp، cumdtmpyp و mnmdtmpyp به صورت اتصالات خارجی بر سطح dna انبوهش می یابند. اندازه گیریهای حاصل از طیف جذبی، rls و نشر فلوئورسانس سه گونه مختلف از پورفیرینها را در برهمکنش با dna نشان می دهند که بستگی به نسبت غلظت پورفیرین به dna دارد. این گونه ها شامل پورفیرینهای مونومری، مونومرهای باند یافته به dna و پورفیرینهای انبوهش یافته بر سطح dna می باشند.
پریسا غلام نژاد حمید گلچوبیان
کمپلکس دو فلزی ناهمسان هسته co(?ii)-ni(ii) با لیگاند دو حفره ای دارای جایگاه شش (n4o2) و پنج کوردینه (n3o2) با استفاده از روش مرحله به مرحله سنتز شد. این مراحل شامل سنتز کمپلکس غیرحلقوی تک فلزی کبالت(ii) و تبدیل آن به کمپلکس درشت حلقه تک فلزی کبالت(iii) می باشد که حفره پنج کوردینه آن توسط دو پروتون اشغال شده است. در مرحله آخر با معرفی یون فلزی دوم به کمپلکس تک فلزی کبالت(ii)، کمپلکس دو فلزی ناهمسان هسته بدست می آید. کمپلکس های تک فلزی و دو فلزی سنتز شده توسط روش هایی مانند طیف بینی ir و nmr و همچنین طیف جذب الکترونی و ولتامتری چرخه ای و هدایت سنجی وتجزیه عنصری مورد شناسایی قرارگرفتند.