نام پژوهشگر: مسعود معیری
غلامرضا رفیعی محمد حسین رامشت
با توجه به اینکه تحولات اقلیمی به خصوص تحولات اقلیمی دوران چهارم از نوسانات زیادی برخوردار بوده و همواره چهره زمین را دستخوش تغییر کرده است، شناسایی و ردیابی آثار این تحولات مقوله ای مهم برای ژئومورفولوژیست ها محسوب می شود. یکی از مهم ترین شواهد تغییرات و تحولات اقلیمی دوران چهارم ، وجود باقیمانده هایی از آثار یخچال های این دوره در مناطق مرتفع کوهستانی است. در این رساله ، هدف شناسایی و ردیابی آثار یخچالی ، تعیین محل خط تعادل آب ویخ و بررسی تاثیر این عوامل بر چگونگی پراکندگی سکونتگاههای روستایی در منطقه کوهستانی ومرتفع کهک وبا تمرکز بر حوضه آبریز رود بیدهندمی باشد. به منظور دستیابی به این اهداف ، ابتدا به جمع آوری آمار ایستگاههای سینوپتیک شهرهای اطراف منطقه مورد مطالعه مبادرت شد. برای بازسازی شرایط اقلیمی گذشته ،لازم بود تا شرایط امروزی حاکم بر منطقه مشخص می شد تا از طریق آن به بازسازی وضعیت اقلیمی گذشته می پرداختیم . به این منظور نقشه های بارش ودمای زمان حال منطقه ترسیم شد. سپس باشناسایی سیرکهای یخچالی بر روی نقشه ، خط مرز برف دائمی به روش رایت درارتفاع 2672 متری مشخص گردید وبا شناسایی خط برف دائمی و استفاده از آمارهای بلند مدت بارش ودمای ایستگاههای سینوپتیک شهرهای اطراف ضمن شناسایی آثار یخچالی دوران چهارم ، با روش های معمول ژئومورفولوژی به بازسازی شرایط محیطی در سردترین فاز یخچالی پرداخته شد. ابتدا از طریق میانگین دمای زمان حال ، ارتفاع خط مرز برف دائمی و ارتفاع منطقه مورد مطالعه ، دمای حاکم در دوران تسلط یخچالها مورد محاسبه قرار گرفت ونقشه دمای زمان گذشته ترسیم شد. با دستیابی به دمای گذشته ، امکان بازسازی شرایط رطوبتی منطقه در دوران کواترنر فراهم گردید. با توجه به اصل ثابت بودن رابطه دما وبارش در زمانهای مختلف ، با برقراری ارتباط بین دمای گذشته وبارش زمان حال موفق به دستیابی به بارش گذشته شدیم ونقشه بارش منطقه در دوره های سرد تهیه شد. در این پژوهش رابطه تعادل آب و یخ منطقه نیز مورد بررسی قرار گرفت. باتوجه به پشت به آفتاب بودن منطقه مورد مطالعه وقرار گرفتن آن بر دامنه های شمالی کوهستان ودریافت ناچیز انرژی خورشیدی وبرودت حاکم ناشی از آن ، زبانه های یخی تا حد زیادی به پایین می آمده و تا ارتفاع 1520متری امکان نفوذ می یافته اند واین ارتفاع نقطه آبذوبان منطقه را مشخص می کند. بر این اساس در حوضه مورد مطالعه ، در عصر حاکمیت یخچالها میزان دمای متوسط سالیانه 9 درجه سانتی گراد سردتر از امروز بوده و میزان بارش 1/5برابرزمان حال بوده است . این شرایط زمینه را برای فعالیت یخچال ها فراهم می کرده وبارش قابل توجه منطقه این یخچال ها را تغذیه وبرودت حاکم دوام آنها را تضمین می نموده است. همچنین با توجه به شواهد ژئومورفیک مانند سیرک های یخچالی و دره های یخچالی وجود آثار یخچالی در این حوضه به اثبات رسیده است. نتایج این پژوهش به اثبات آثار یخچالی ، تغییرات اقلیمی گسترده وتفاوت شرایط آب وهوایی گذشته وحال در منطقه منجر شد .
علی رضا عباسی محمدحسین رامشت
شناخت ویژگی های زمین ریخت شناسی به بررسی ، شناخت و تحلیل پدیده های زمین ریختی بستگی دارد . مخروط افکنه ها از جمله بارزترین و مهمترین اشکال زمین ریخت شناسی به شمار می روند و از زمان تولّد دانش شناخت زمین توسط انسان همواره مورد توجه پژوهشگران علوم زمین بوده است .اهمیّت این پدیده تا آنجاست که پژوهشگران رشته های مختلف علوم زمین همواره سعی داشته اند مخروط افکنه ها را در حیطه عناصر و قواعد مطرح در رشته خود تعریف کرده ، تشکیل و تکوین آنرا مدیون دخالت عوامل و فرایند های حاکم در دانش خود بدانند . برای مثال زمین شناسان مخروط افکنه ها را مولود تکتونیک و فرایندهای تکتونیکی قلمداد می کنند ، در صورتی که پژوهشگران اقلیم شناس معتقدند ایجاد و تحوّل مخروط افکنه ها تابع پهنه های حاکمیّت اقلیم خشک و نیمه خشک هستند ، به بیان دیگر این پدیده در نواحی دارای اقلیم خشک و نیمه خشک تشکیل می شوند . علاوه بر این علمای جغرافیای شهری و شهر شناسان ایران موجودیّت بیشتر شهر های ایران را مدیون موقعیّت استقرار مخروط افکنه ها می دانند .این پژوهش در گام اوّل با تعریف سیستم های شکل زا به عنوان مهمترین عامل تشکیل و تکوین پدیده های زمین ریختی همانند مخروط افکنه ها ، به شناخت و طبقه بندی سیستم های شکل زای اقلیمی حاکم در ایران می پردازد و ضمن تشخیص عناصر و عوامل اقلیمی شاخص در تشکیل این سیستم ها ، با استفاده از آنالیز های آماری و ترسیمی به تعیین حدود و مرزهای سیستم های شکل زای اقلیمی در ایران اقدام می نماید .در گام دوّم با بررسی موقع و مکان مخروط افکنه ها ، نقشه پراکندگی این پدیده در ایران تهیه شده و به شناخت ویژگی های کمّی- فیزیکی مخروط افکنه ها پرداخته و باتعریف شاخص های نوین ، طبقه بندی های جدیدی برای مخروط افکنه های ایران تعریف شده و نقشه پراکندگی انواع مخروط ها در ایران تهیه می شود .در گام سوّم این تحقیق با ایجاد همبستگی بین نتایج حاصل از گام اوّل و دوّم ، به رابطه موقعیّت و ویژگی های کمّی مخروط افکنه ها و مرزهای سیستم های شکل زای اقلیمی می پردازد . علاوه بر این با استفاده از نتایج بدست آمده از موقعیّت مکانی و ویژگی های مخروط افکنه ها و محل استقرار شهرهای ایران به تحلیل مکان مخروط افکنه ها و شهرها پرداخته و انگاره دانشمدان شهری پیرامون نقش مخروط افکنه ها در مکانیابی شهرهای ایران مورد ارزیابی قرار می گیرد .گام چهارم نیز به تحلیل نتایج حاصل از پژوهش اختصاص دارد و ضمن پاسخگوئی به فرضیّات و پرسش های مطرح شده در تحقیق ، به دیگر نتایج جدید بدست آمده از آن اشاره می کند .
مهین اسکندری مسعود معیری
هر ساله مقدار زیادی خاک از سطح حوضه های کشور توسط عوامل مختلف خصوصاَ آب و باد فرسایش و به محل دیگر انتقال یافته و ضمن محدود سازی منابع آب و خاک, مشکلات اقتصادی زیادی را پدید می آورد. از لحاظ ژئومورفولوژی مهمترین ویژگی رودخانه ها حمل مواد رسوبی است. حمل مواد رسوبی حاصل فرایندی به نام فرسایش آبی است که موجب تغییر در فرم های سطح زمین می گردد. روشهای تجزیه و تحلیل منطقه ای به واسطه امکان تهیه مدل های مناسب برآورد رسوب معلق و شناسایی عوامل دخیل در رسوب زایی می توانند در شناسایی تغییرات کوتاه مدت رودخانه ها موثر باشند. هدف از این پژوهش تبیین پراکنش میزان جریان و تولید رسوب در بازه های مختلف زمانی و مدلسازی رواناب- رسوب درحوضه رودخانه بادآور ونیز مطالعه خصوصیات ژئومورفولوژیکی حوضه به منظور افزایش کارایی مدل های رواناب- رسوب می باشد. بدین منظور داده های 32 ساله جریان و رسوب ایستگاه هیدرومتری نورآباد جمع آوری گشته و بر اساس بازه های زمانی روزانه, ماهانه, فصلی و سالانه تفکیک شد. مدل سازی رابطه سنجی بین پارامترهای رواناب و رسوب بر اساس آنالیز رگرسیون نمایی تحلیل شده است. در ارتباطات حاصل از آنالیز رگرسیون بین دبی و رسوب در سطح احتمال خطای کمتر از یک درصد مشخص شد که ارتباط بین دبی و رسوب در مدل های ماههای سیلابی, فصول بهار و زمستان و ماههای فروردین, اردیبهشت, بهمن و اسفند و مقایسه رسوب ماهانه با متوسط رسوب ماهانه بلند مدت (در هر دو حالت), دارای ضریب تبیین بالا می باشند. در کل و در بین تمامی مدلهای مقایسه دبی و رسوب مدلهای ماه اسفند و حالتی که متوسط رسوب ماهانه بیش از متوسط رسوب ماهانه بلند مدت است هر دومدل با ضریب تبیین 717/0 بیشترین ارتباط را بین دبی و رسوب نشان می دهند. در مدل هیدروژئومورفولوژی که ارتباط بین دبی و پارامترهای ژئومورفولوژیکی به عنوان متغیرهای مستقل و رسوب به عنوان متغیر وابسته را نمایان می سازد, ملاحضه می گردد که در مدل ماههای فروردین, خرداد, مرداد و آذر, حالتی که متوسط رسوب ماهانه کمتر از متوسط رسوب ماهانه در کل دوره آماری است, حالتی که متوسط رسوب ماهانه کمتر از یک دوم متوسط رسوب سالانه است, حالتی که متوسط رسوب ماهانه بیشتر از یک دوم و کمتر از دو برابر متوسط رسوب سالانه است, ضریب تبیین مدل ها افزایش یافته است. واژگان کلیدی: رسوب معلق, مدل رگرسیونی, رواناب, رودخانه بادآور, هیدرولوژی , ژئومورفولوژی
سید علی المدرسی مسعود معیری
در ژئومورفولوژی مباحث متعددی از دیدگاه نظری مطرح است و از جمله این مباحث می توان از توالی شکل زایی و مدل-سازی آن نام برد. در این میان مقولات متعددی وجود دارد که مبحث ارگودیسیتی یکی از آنهاست. این مقوله که وام گرفته از یک مبحث فیزیکی ترمودینامیکی است در ژئومورفولوژی نیز مطرح می گردد، ولی بدلیل پیچیدگی، کمتر بر روی آن کار نظری انجام شده است. بطور خلاصه اهمیت این موضوع به مدلسازی های تاریخی معطوف است زیرا همواره یکی از مسائل مهم که در پدیده های زیست شناسی، زمین شناسی و ژئومورفولوژی مطرح است، مقوله ی زمان و چگونگی رابطه ی آن با تغییرات و توالی آنست. پدیده هایی که از یک سو، زمان نجومی قادر به بیان بسیاری از مسائل مطرح شده در حوزه تغییر آنها نمی باشد و از سوی دیگر، جایگزین مناسبی برای بیان زمان در رابطه با آنها طرح نشده است. بحث ارگودیسیتی با تولد در فیزیک به کمک ریاضی توسعه کمیّ یافت و عددی شد، فرضیه ارگودیک که متوسط مشاهدات بر روی یک عضو مجموعه در طول زمان را با متوسط مجموعه در زمان مشخص برابر می داند از سال 1960 شروع به آنالوگ خود در علوم تجربی کرد، ابتدا در علوم بیولوژیک و سپس در علوم شیمی و زمین شناسی مباحث علمی را به سوی خود متوجه ساخت و به تدریج در ژئومورفولوژی گام نهاد. برخی از پژوهشگران ژئومورفولوژی در سطح جهان تلاش نمودند تا این فرضیه را به صورت کمی طرح و تفسیر نمایند، ولی در ایران توجه محدودی به این اصل مهم شده و پژوهش حاضر سعی دارد با تبیین ابعاد ارگودیسیتی و نحوه ی آنالوگ آن در ژئومورفولوژی بستر لازم برای شروع پژوهشهای کمیّ در ایران را فراهم نماید. ارتباط بین تحول، تکرار، چندنگارگی، امواج، منشاء پدیده ها و هندسه فراکتال با ارگودیسیتی مواردی است که پس از تبیین ابعاد فیزیکی و معادلات ریاضی ارگودیک ، در این پژوهش به آنها پرداخته شده و تغییرات ارگودیسیتی پدیده گالی در منطقه خورو بیابانک به صورت موردی تحلیل شده و بر صحت ادعا تاکید شده است و همچنین با استفاده از یک مدل مینیاتوری برای تبیین سیر تحول در گذر زمان و تدوین ارگودیسته یک حوضه آبخیز که در منطقه کفه یزد-اردکان و در ناحیه، شق های ایجاد شده در خردادماه 88 انجام گرفته و نتایج آن نسبت های مهمی را در رابطه با پایداری حوضه آبریز با گذشت زمان بدست می دهد. بدیهی است با توجه به نو بودن موضوع، مجال وسیعی برای نقد متخصصین بوجود آمده است که باعث غنای بیشتر ادبیات ارگودیسیتی در ژئومرفولوژی خواهد شد.
حمید بابلی موخر مسعود معیری
با بررسی و ارزیابی متغیرهای مدل در تک تک واحدهای کاری و با تنظیم جداول مربوطه، نتایج بررسی به صورت امتیاز نهائی هر متغیر و نیز نمره تعیین کننده شدت میزان فرسایش در واحدهای کاری برآورد و سپس کلاس و وضعیت فرسایش در هر یک از واحدها مشخص گردید. بدین ترتیب بر اساس جدول طبقه بندی کلاس های فرسایشی مدل f.a.o و با توجه به دامنه حداقل و حداکثر نمره ارزیابی شده متغیرها در واحدهای کاری، در مجموع 4 کلاس فرسایشی با وضعیت های، نسبتاً متوسط، متوسط، زیاد، و خیلی زیاد در کل حوضه مورد مطالعه تفکیک و تعیین گردید. از نظر اولویت بندی وسعت کلاسهای فرسایشی، 64/3 درصد حوضه دارای فرسایش نسبتاً متوسط، 06/49 درصد دارای فرسایش متوسط، 98/45 درصد دارای فرسایش زیاد و 30/1 درصد دارای فرسایش خیلی زیاد می باشند. بنابراین می توان گفت این طبقه بندی جهت هر گونه برنامه ریزی به منظور حفاظت خاک و کنترل فرساش در سطح حوضه می تواند مفید و مناسب باشد. واژگان کلیدی: مدل فائو، سازند گچساران، گالی، حفاظت خاک.
محسن دهقانپور فراشاه محمد حسین رامشت
توپوگرافی زمین ناشی از فرایند های درونی و بیرونی است. یخچال های طبیعی به عنوان یکی از فرایند های بیرونی زمین به شمار می روند که نقش مهمی را در ایجاد فرم های نواحی مختلف زمین، ایفا می کنند. در مطالعات یخچالی تا به حال، عامل ترفیع مکانی و یا ارتفاع را به عنوان یک عامل موثر در کاهش دما مد نظر قرار داده اند، ولی از آن جایی که زاویه تابش خورشید خود می تواند در میزان انرژی رسیده به زمین اثر گذارد، در نتیجه با ماندگاری بیشتر برف می تواند موضوعات قابل توجهی را در مطالعات ژئومورفولوژیکی مطرح نماید. مقدار انرژی دریافتی از خورشید یکی از عواملی است که بر ارتفاع خط تعادل آب ویخ اثر می گذارد، که خود به عوامل متعددی از جمله زاویه تابش، عرض جغرافیایی، مقدار وجهت شیب دامنه ها و... بستگی دارد. برای برآورد مقدار انرژی دریافتی در سطوح شیبدار دامنه ها در این رساله کوشیده ایم ابتدا با استفاده از زاویی تابش خورشید و روابط فیزیکی، میانگین انرژی دریافتی روزانه را بر حسب کیلو وات ساعت بر متر مربع در سطوح ارضی، با هر مقدار شیب و در هر جهت جغرافیایی محاسبه کرده و با استفاده از روابط برآوردی بین متوسط دمای ماهانه با متوسط انرژی ماهانه، انرزی براوردی در سطوح مختلف را به دما تبدیل کنیم. در مرحله بعد با توجه به انطباق میانگین همدمای صفر در جه سانتیگراد با ارتفاع برفمرز دائمی و همدمای پنج درجه با ارتفاع خط تعادل آب ویخ و مقایسه خطوط همدمای مورد نظر در سطوح ارضی که شیب یکسان ولی جهت جغرافیایی مخالف هم دارند، تفاوت ارتفاع خط تعادل آب ویخ را در سطوح ارضی مختلف برآورد خواهیم کرد. از بررسی به عمل آمده می توان چنین گفت: 1- در دامنه های نسار هر چه جهت شیب زمین به سمت شمال متمایل تر باشد، برف مرز دائمی در ارتفاع پایین تری قرار می گیرد. این موضوع درست عکس دامنه هایی است که به سمت جنوب، چه جنوبشرقی و چه جنوبغربی هستند. در این صورت هرچه شیب زمین بیشتر باشد و یا هر چه جهت شیب، تمایل بیشتری به سمت جنوب داشته باشد، برف مرز دائمی در ارتفاع بالاتری قرار خواهد گرفت. 2- بیشترین تأثیر جهت شیب زمین بر ارتفاع خط تعادل آب ویخ در دامنه هایی دیده می شود که امتداد کوهستانی آنها غربی- شرقی باشد. 3- امتداد شمالی- جنوبی ناهمواری ها، هیچ اثری بر ارتفاع خط تعادل آب ویخ ندارد.
مسعود علیمرادی مسعود معیری
زمین لغزش از جمله پدیده های می باشد که امروزه تحت نام بلای طبیعی شناخته می شوند. در سال های اخیر خسران ناشی از این پدیده با دخالت روز افزون بشر در طبیعت، افزایش یافته است. به تبع آن بشر نیز درصدد کاهش خسارات ناشی از این پدیده برآمده است. برای پیشگیریی از رخداد زمین لغزش و کاهش زیان های ناشی از آن نقشه پهنه بندی خطر رخداد زمین لغزش گام اول می باشد. نقشه ای که با توجه به رخدادهای گذشته و عوامل تاثیر گذار در این رخدادها، تهیه می شود تا دیدی کلی از پهنه های مستعد زمین لغزش در یک منطقه را ارائه نماید. در این پژوهش دو روش پهنه بندی خطر زمین لغزش (رگرسیون چند متغیره و تحلیل سلسله مراتبی) به منظور انتخاب روش مناسب از نظر دقت و صحت مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. حوضه رودخانه ماربر (پادنای سمیرم) نیز با وسعت حدود 800 کیلومترمربع به عنوان منطقه هدف انتخاب گردید. عامل های تاثیر گذار در رخداد لغزش های منطقه 9 عامل لیتولوژی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، شیب، جهت شیب، پوشش گیاهی، کاربری ارضی و بارش شناخته شده و لایه های اطلاعاتی آنها جهت انجام آنالیزها در محیط نرم افزار gis تهیه گردید. نقشه پراکنش زمین لغزش ها نیز با استفاده از عکس های هوایی و مشاهدات میدانی تهیه و در کنار دیگر اطلاعات قرار گرفت. تمامی اطلاعات و داده های تهیه شده جهت آنالیزهای اولیه وارد محیط gis شد، سپس مراحل مورد نیاز بسته به روش مورد نظر برای تهیه مدل وزنی پهنه بندی خطر انجام گردید. نقشه های به دست آمده جهت انتخاب مناسب ترین روش و دقیق ترین مدل مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. در نهایت مدل تهیه شده در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی با استفاده از دانش داده ای با دقت 73/1 و صحت 45/0 به عنوان مناسب ترین مدل برای منطقه مورد مطالعه انتخاب گردید.
حشمت الله انصاری مسعود معیری
هدف از تحقیق حاضر بررسی امکان پهنه بندی واحد های ژئومورفیک در دشت سگزی اصفهان با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis ) می باشد. دشت سگزی در فاصله کوتاهی در شرق شهر اصفهان قرار گرفته و با پدیده بیابان زایی و فرسایش خاک به طور گسترده ای روبرو می باشد. منظور از پهنه بندی، تقسیم زمین به چند منطقه و طبقه بندی این مناطق بر حسب درجه خطر واقعی یا بالقوه ناشی از یک پدیده می باشد. روش تحقیق در این مطالعه مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی (جمع آوری اطلاعات، ورود داده ها، پردازش و تجزیه و تحلیل داده ها، نمایش اطلاعات به صورت جدول و نقشه، ارائه نتایج جهت تصمیم گیری) می باشد. با مراجعه به سازمان ها و مراکز تحقیقاتی ذیربط و پایان نامه های دانشجویی جمعا تعداد 102 نمونه برداشته شده از رسوبات منطقه با عمق میانگین 22 سانتیمتر و پراکندگی مناسب شناسایی و داده های آزمایشگاهی آن ها جمع آوری شد. سپس جهت تحلیل داده ها، آنها را از طریق نرم افزار excel وارد رایانه کرده و پس از دسته بندی، ابتدا پارامتر هایی را که از نظر تعداد نمونه با کمبود مواجه بودند، حذف کرده و برای بقیه داده ها یک بانک اطلاعاتی اولیه تشکیل داده شد. سپس شاخص هایی چون حداقل و حداکثر داده ها، میانگین و دامنه تغییرات برای هر یک از پارامتر ها محاسبه شد. جهت بررسی میزان خطای داده ها از روش های آماری تعیین انحراف از قرینگی (skewness) و تعیین انحراف از کشیدگی (kurtosis)به وسیله نرم افزار spss استفاده شد. پس از شناسایی و حذف داده های غلط تعداد یازده پارامتر جهت تهیه نقشه های پهنه بندی انتخاب و برای هر کدام یک پایگاه داده های زمینی (geo data base) تهیه شد. در مرحله بعد از طریق نرم افزار arc gis و تخمین گر کریجینگ اقدام به تهیه نقشه های پهنه بندی برای هر یک از پارامتر ها در افق سطحی گردید. و به این ترتیب تعداد یازده نقشه پهنه بندی با موضوعات متفاوت برای منطقه تهیه شد. در پایان نتیجه گرفته شد که جهت تبدیل اطلاعات نقطه ای به داده های سطحی و تعمیم خصوصیات هر پارامتر در مقیاس های مناسب می توان از روش های آماری در gis استفاده کرد. کلید واژه ها: رسوبات، پهنه بندی، دشت سگزی، کواترنر، ژئومورفولوژی، کریجینگ، gis.
الهه قاسمی مسعود معیری
علوم برنامه ریزی و مدیریت محیطی جدید برآنند تا با تکیه بر اصول فلسفی و جهان بینی سیستمی، ضمن مشخص نمودن مکانسیم های حاکم بر طبیعت به گونه ای عمل نمایند که عملکردهای انسانی در تقابل و تعارض با کارکردهای محیطی قرار نگیرد. در این میان هیدروژئومورفولوژی به عنوان یکی از شاخه های برنامه ریزی و مدیریت محیط به مطالعه اشکال ناهمواری ناشی از عمل آب، به صور مختلف در سطوح حوضه ای می پردازد. هدف از این پژوهش شناسایی اشکال ژئومورفیک ناشی از عملکرد آب های جاری، ارزیابی عملکرد سیستم های شکل زا و فرایندهای موثر در ایجاد پدیده های ژئومورفیک در قسمت های مختلف حوضه آبخیز ماربر و در نهایت تهیه نقشه ژئومورفولوژی و واحدهای ارضی منطقه مطالعاتی می باشد. بررسی و مطالعه آب و هواشناسی (با استفاده از داده های اقلیمی منطقه از طریق آمار ایستگاه های سینوپتیک با دوره آماری 30ساله) و تهیه نقشه همبارش و همدمای منطقه، مشخصه های زمین شناسی، مشخصات هیدرولوژیکی و ارزیابی شاخص های فیزیوگرافی حوضه مطالعاتی، ویژگی های اکولوژی گیاهی، خاک شناسی، فرسایشی، ژئومورفولوژی و تفسیر وضعیت هیدروژئومورفولوژی منطقه مطالعاتی با تبیین و تحلیل عوامل دخیل در فرایندهای شکل زایی اشکال ژئومورفیک موجود در منطقه (با تأکید بر اشکال ناشی از آب های جاری) و شرایط تکوین و توسعه آنها، نقش بارز آب های جاری را نمایان می سازد. نقش انسان به عنوان عامل تشدید فرسایش و توسعه اشکال جدید از جمله لغزش، گالی و ... دارای اهمیت است. با توجه به عملکرد شدید آب های جاری در ساختمان حوضه، اقلیم حوضه نقش زیادی در تکوین و توسعه این اشکال داشته است.
حجت اله بیرانوند مسعود معیری
چکیده لندفرم های تشکیل شده در اثر نیروهای زمین ساخت همواره مورد توجه ژئومورفولوژیست ها بوده است. به علت اهمیتی که بعضی از این لندفرم ها در زندگی انسان ها دارند توجه و مطالعه آن ها دارای اهمیت زیادی می باشد. یکی از این اشکال ژئومورفیک که در اثر زمین لغزش کبیرکوه به وجود آمده است دریاچه ی قدیمی سیمره می باشد. زمین لغزش کبیرکوه در حدود 10 تا 11 هزار سال پیش در کبیرکوه در مرز استان های ایلام و لرستان اتفاق افتاد. ریزش کوه و جدا شدن بلوک های سنگی از دامنه کبیرکوه با سدکنندگی مسیر رودخانه سیمره باعث تشکیل دریاچه ی قدیمی سیمره در منطقه دره شهر در استان ایلام گردید. دریاچه ی سیمره یک دریاچه ناشی از ریزش و لغزش زمین است که در اثر یک حادثه کاتاستروفیک به وجود آمده است. هدف از این پژوهش تعیین دقیق ویژگی های مورفومتری دریاچه ی قدیمی سیمره، برای برنامه ریزی دقیق محیط طبیعی و استفاده از آنها برای بهبود زندگی انسانهایی است که در این منطقه سکونت دارند. در این پژوهش به بررسی ویژگی های مورفومتری دریاچه ی قدیمی سیمره پرداخته شده است. برای برآورد شاخص های دقیق مورفومتری دریاچه ی قدیمی سیمره علاوه بر بازدیدهای مکرر میدانی از منطقه، از نقشه های توپوگرافی منطقه به مقیاس 50000/1، نقشه ی زمین شناسی کوهدشت و ایلام به مقیاس 250000/1، نقشه ی ارزیابی منابع و قابلیت اراضی استان ایلام به مقیاس250000/1 و برای مطالعه ی دقیق تر شاخص ها از مدل رقومی ارتفاعی (نقشهdem ایران)، نقشه ی آبراهه ها و نقشه ی ایران(1) استفاده شده است. از نرم افزارهای، excel , arc gis ,surfer ,global mapper برای برش، تهیه و تولید نقشه های جدید، تعیین دقیق ویژگی های مورفومتری و همچنین ترسیم نمودارها استفاده شده است. با استفاده از نرم افزارهای فوق وسعت دریاچه ی قدیمی سیمره16/174 کیلومتر مربع، عمق حداکثر 159 متر، عمق متوسط 67/52 متر، نسبت عمق متوسط به عمق حداکثر33/0، حجم 43/9172 میلیون متر مکعب، درجه تکامل خط ساحلی 3/3 و طول خط ساحلی 02/154 کیلومتر برآورد شده است.
خدیجه مرادی مسعود معیری
وجود دانش فنی و نظری برای تشخیص خندق ها، به تمیز مناطق خندقی روی نقشه توپوگرافی و مدل رقومی آن کمک می کند. به هر حال، توانایی استفاده از نقشه ی توپوگرافی( مدل رقومی ارتفاعی) برای شناسایی موقعیت خندق ها نیازمند دانش لازم در مورد فرآیند خندق زایی و فراوانی خندق ها است. تحقیق حاضر به منظور مدل سازی مناطق مستعد خندق زایی در حوضه رودخانه دیره انجام شده است. مواد و روش های مورد استفاده در این تحقیق شامل استفاده از لایه های مدل رقومی ارتفاع (dem) و لایه های ثانویه استخراج شده از آن، شاخص توان آبراهه ای ((spi، کاربری اراضی، آبراهه ها، لیتولوژی و راههای موجود در حوضه و جمع آوری داده های میدانی بوده است. داده های مذکور در محیط arc gis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایج حاصل از آن توسط آزمون کای اسکویر بررسی شد. براساس نتایج به دست آمده از این تحقیق در حوضه ی آبریز دیره از مجمو ع 8 عامل بررسی شده، 5 عامل(شیب، انحنای افقی شیب، کاربری اراضی، فاصله از جاده ها، لیتولوژی) به عنوان عوامل موثر در تولید خندق شناسایی شدند. از میان این پنج عامل، کلاس شیب 0 تا 1/4 درجه که از مجموع مساحت حوضه دیره حدود 33/22 درصد آن در این فاصله قرارگرفته است بیشترین تأثیر تولید خندق را در این حوضه دارد. همچنین برای پهنه بندی مناطق مستعد خندق زایی، لایه های مورد نظر به منظور مقایسه زوجی در جدول ماتریس بر اساس میزان ارجحیت (سلسله مراتب) در وقوع فرسایش خندقی رده بندی گردید. در نهایت با کمک نرم افزار arc gis عملیات وزن دهی و همپوشانی از لایه های انتخابی صورت گرفت و با توجه به ضرایب حاصل، نقشه پهنه بندی خطر در 6 طبقه ی بدون خطر، خطر بسیارکم، خطر کم، خطر متوسط، خطر زیاد، خطر خیلی زیاد بدست آمد . مقدار عددی ضریب نهایی از جمع اعداد حاصل از ضرب وزن هر معیار در شاخص آن در هر نقطه بین صفر تا 100 تعریف گردید که در آن هرچه ضریب حاصله به سمت 100 میل کرده باشد نشان دهنده پرخطر بودن وقوع فرسایش خندقی است و هرچه این ضرایب به صفر نزدیکتر شده باشد نشان دهنده خطر کمتر و نهایتاً بی خطر بودن وقوع آن است. نتایج نشان داد 36 درصد از حوضه دیره در پهنه با خطر زیاد و خیلی زیاد قرار دارد که باعث جابجایی حجم زیادی از خاک می شود.
سمیه سادات شاه زیدی مسعود معیری
چکیده : در ژئومرفولوژی مباحث بنیادین متعددی از دیدگاه نظری مطرح است. از جمله این مباحث میتوان به مقیاس اشاره کرد . در ژئومرفولوژی مباحث، زمان ، فضا و مقیاس سه مفهوم بنیادین محسوب می شود که همدیگر را پوشش می دهند . مقیاس به دلیل پیچیدگی مطالعات کمتری بر روی آن انجام شده است. لذا این پژوهش در صدد بررسی و بیان مفاهیمی است که در مورد مقیاس به کارگرفته شده است . ژئومرفولوژی به شناخت فرم اراضی و فرآیندی که آن را به وجودمی آورد می پردازد. با توجه به این که ایجاد ناهمواری ها و تحول اشکال ژئومرفیک در یک فرآیند زمانی طولانی شکل می گیرد لذا هرگز یک راصد ژئومرفولوژی قادر به ارزیابی یک پدیده در طول صدها سال نخواهد بود بنابراین همواره ژئومرفولوژیست ها کوشیده اند مسئله بعد زمانی را در تحول ناهمواری ها به نحوی حل و برای این مشکل فائق آیند. یکی از شیوه های متداول برای کوتاه نمودن طول زمان استفاده از مدل های کوچک است . سوال بنیادی که در مدل های کوچک شده از نظر زمانی و مکانی مطرح می شود آن است که آیا تغییر در مقیاس سبب تغییر در الگوی تحول و فرآیندهای ژئومرفیک خواهد شد و میزان این تأثیرات به حد و گونه ای است که بتواند نتایج به دست آمده در یک مدل کوچک شده با آن چه در طبیعت رخ می دهد را مقایسه کرد . با توجه به این که تغییر مقیاس چه از نظر ابعاد زمانی و چه از نظر ابعاد مکانی می تواند تغییرات غیر قابل اغمازی را در پاره ای از عوامل موثر در ژئومرفولوژی به وجود آورد. آزمون این مطلب که مراحل تکوین و یا به تعبیری ارگودیسیته تحول در تغییرات چشم اندازها هم تابع چنین اصلی است ، ضروری گردید. در این پژوهش سعی بر آن بوده است که تکوین دشت سرها ( مدل کینگ ) به صورت یک مدل کوچک شده زمانی در معرض تجربه آزمایشگاهی قرارگیرد.آن چه از این آزمون به دست آمد نشان میدهد که اگرچه تغییر مقیاس بسیاری از پارامترهای ژئومرفیک مانند مقیاس ویژه ، فرامقیاسی ، توپولوژی ، نوع مطالعه و متدولوژی تحقیق و ... را تحت تأثیر قرار میدهد ولیکن تغییر در مقیاس الگوریتم تحول و مراحل تغییر را تحت تأثیر قرار نداده و این فرآیند یک فرآیند فرا مقیاسی است. ? از نتایج مهم دیگری که از این آزمون به دست آمد نقش تحرک پوسته ای بالارو در تحقق نظریه کینگ است. نظر به این که کینگ رخ دادن تحول یک ناهمواری و تبدیل آن به یک گلاسی را منوط به شرایط خاصی از جمله عدم تحرک پوسته ای و حاکمیت یک فاز شدید مطول فرسایشی قلمداد کرده بود، در این آزمون مشخص گشت که تحقق نظریه کینگ منوط به وجود تکتونیک جنبا با اندازه و نرخ خاصی امکان پذیر است و لذا در صورتی که این عامل از معادله حذف گردد هرگز آن چه را کینگ بیان داشته بود رخ نمی دهد . واژه های کلیدی: مقیاس ، تکتونیک جنبا ، سیکل فرسایشی ، گلاسی، مدل .
سیروس آزادی مسعود معیری
این تحقیق، با هدف بررسی شدت و جهت همبستگی، بین اصلی ترین پارامترهای ژئومورفیک (همچون شیب و ارتفاع) و نیز پارامترهای ثانوی متاثر از آن (همچون خصوصیات خاک) و نوع و تراکم گونه های گیاهی و برخی از پارامترهای کمی مرتبط با آن (همچون طول، قطر و وزن سرشاخه و تاج پوشش گیاهی) در 6 سایت مطالعاتی مختلف و از دو منظر متفاوت به اجرا در آمده است. در فاز مطالعات متوسط مقیاس این ارتباط در پنج سایت از غرب تا شرق استان تحت بررسی قرار گرفته تا تمامی اقالیم سرد تا گرم و خشک ناحیه استپی استان را در برگیرد. مطالعات بزرگ مقیاس در دو سایت مختلف مورد توجه قرار گرفته. در سایت نخست (قارنه در شرق اصفهان)، ارتباط بین نوع و تراکم گونه ها با تغییرات شیب و ارتفاع، در دو امتداد مختلف، مشتمل بر شیب اصلی از کوهستان به پلایا و جهت عمود بر آن، در امتداد یک ترانسکت 5000 متری و سه ترانسکت 1000 متری (عمود بر جهت شیب اصلی) به روش نزدیکترین همسایه nearest neighbor)) تحت بررسی قرار گرفته. در سایت دوم که در حدفاصل شهرستانهای نائین و انارک استان اصفهان با نقطه مرکزی به مختصات "34 25 ?53 و "09 8 ?33 واقع است و سایت پنجم مطالعات متوسط مقیاس را تشکیل می دهد، اطلاعات خاک در امتداد دو شیب متقابل که یکی از شمال شرق به جنوب غرب، روی رخساره گلاسی و دیگری از جنوب غرب به شمال شرق، روی رخساره مخروط افکنه بزرگ نائین که سطح آن به صورت یکدست توسط دشت ریگی ریزدانه پوشیده شده امتداد یافته، با حفر تعداد 9 پروفیل و نمونه برداری از 28 افق مختلف (نمونه های آزمایشگاهی) با دقت قابل توجهی برداشت شد و اطلاعات لازم در خصوص پارامترهای مختلفی مشتمل بر بافت (درصد شن، رس و سیلت)، میزان سنگریزه، ec، ph، درصد آهک و گچ برای هر موقعیت حاصل گردید. در هر یک از 9 موقیت یاد شده علاوه بر فهرست برداری از گونه های گیاهی، تراکم، تاج پوشش و برخی از پارامترهای مرتبط با وزن زنده گونه غالب منطقه (درمنه دشتی یا artemisia sieberi) مثل طول، قطر و وزن سرشاخه تحت اندازه گیری قرار گرفت. برای این منظور در امتداد دو دامنه، تعداد 800 تا 1000 سر شاخه جمع آوری شده و پارامترهای مورد نظر با ابزارهای دقیق تحت اندازه گیری قرار گرفت. کلیه اطلاعات حاصل در نرم افزار spss تحت آنالیز قرار گرفته و شدت وجهت همبستگی بین کلیه پارامترهای مورد نظر برآورد شده است. اطلاعات اخیر طی آزمون ; paired sample t-test جهت مقایسه خصوصیات فیتوژئومورفیک در دو دامنه مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه کلیه مدل های معنی دار غیر خطی و خطی تک متغیره و چندمتغیره حاکم بر این ارتباط ارائه شده است. در نهایت بر اساس این یافته ها از دیدگاهی فراسیستمی اقدام به ارائه تصویری تازه از هویت سیستم شده که در آن سیستمی واحد با ماهیتی سیال ضمن تغییر تناسبات، توسعه تنوع، سازمان یافتگی، بهینه سازی کارکرد ماده، انرژی و اطلاعات و قابلیت های هومواستاتیک و سینرژیسم در هر دم بازخلق می شود. در این راستا از کلیه نظریات معاصر مشتمل بر تئوری عمومی سیستم ها، سایبرنتیک، ترمودینامیک، خود سازمان دهی، اطلاعات و اکوسیستم ها استفاده شده است.
فرشته مختاری عباسعلی ولی
به کلیه راه هایی که به دست یابی مواد معدنی مورد نیاز بشر منتهی می شود معدنکاری می گوییم. تخریب و تغییر چشم انداز طبیعی، توده های باطله، ایجاد گودال ها و تغییرات شدید شکل اولیه ی طبیعت، نشست زمین، تسریع فرآیند فرسایش، جاده سازی و تغییر لندفرم های طبیعی، تخریب و نابودی سفره آب های زیرزمینی در اثر تخریب چینه ها و طبقات زمین، تخریب زمین و پوشش گیاهی، آزاد شدن مواد سمی، زهکش اسیدی معادن، کارخانه های ذوب، سروصدا، گرد و غبار، کانی های صنعتی، اثرهای زیست محیطی از جمله پیامدهای ژئومورفولوژیکی و زیست محیطی معدنکاری می باشند. هدف از این مطالعه بررسی اثرات زیست محیطی معدنکاری بر روی چشم اندازها و سکونتگاه ها، برآورد میزان تخریب و تهدید حاصل از بهره برداری معادن بر اثر عوامل متعدد در قالب سه سناریوی حفظ و مدیریت چشم انداز، حفظ و مدیریت منابع طبیعی و تعیین موقعیت مناسب معدنکاری و همچنین تأثیرات این عملیات بر روی شهر بهارستان در نزدیکی معادن لاشتر می باشد. بدین منظور دو روش در پیش گرفته شد. داده های دست اول که از پرسشنامه های سکونتگاه به دست آمد و با روش های آماری تحلیل شد و داده های دست دومی که با استفاده از تصاویر ماهواره ای گردآوری شد و با روش های تصمیم گیری چند شاخصه تحلیل گردید. از آمار توصیفی و تحلیل عاملی برای تحلیل داده های دست اول و از روش های تصمیم گیری چند شاخصه(ahp، topsis و vikor) به منظور تحلیل داده های دست دوم استفاده شد. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و به صورت میدانی انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از تکنیک ahp، topsis و vikor به ارائه یک مدل مکانی تخریب چشم اندازهای ژئومورفولوژی برای مناطقی که در آن بهره برداری معدنی صورت می گیرد پرداخته شده است. 8 معیار تخریب چشم انداز و 6 موقعیت معدنکاری در مجموعه معادن لاشتر شناسایی شد. در 3 سناریوی مختلف، معیارها با استفاده از ahp وزن-دهی شد و با رتبه بندی مناطق با مدل تاپسیس، اولویت های مختلف موقعیت های معدنکاری به نمایش گذاشته شده است. در نهایت مناطق 6 گانه از نظر تخریب چشم انداز، تخریب منابع طبیعی و موقعیت مناسب معدنکاری اولویت بندی شده است.
نائمه محودی عباسعلی ولی
مدیریت محیط ژئومورفولوژی و حل مشکل برآورد رسوب یک سیستم رودخانه ای از مسائل حائز اهمیت در علم جغرافیا می باشد. تحت تأثیر شرایط ژئومورفولوژیکی و آب وهوایی در منطقه ایران هر ساله مقدار زیادی خاک از سطح حوضه های کشور توسط فرآیندهای آبی و بادی فرسایش یافته و نقل مکان می کنند که این مسئله علاوه بر محدودیت-های منابع خاکی خسارات اقتصادی زیادی را به همراه خواهد داشت. در یک حوضه طبیعی فرآیندهای آبی به عنوان جزئی از عوامل تغییر دهنده زمین باعث تغییر در فرم سطحی زمین شده و به دنبال آن جابجایی مواد از منطقه را دنبال خواهد داشت. در این پژوهش هدف مدل سازی رابطه میان جریانات رودخانه ای و میزان تولید رسوب در بازه های مختلف زمانی ـ مکانی درحوضه آبخیز درود زن و مطالعه تأثیر پارامترهای ژئومورفولوژی حوضه در میزان کارایی مدل سازی رواناب ـ رسوب می باشد. برای این منظور و جهت بالا بردن سطح اطمینان از نتایج ارزیابی بر روی داده های یک دوره آماری 20 ساله رواناب برحسب متر مربع در ثانیه و رسوب برحسب متر در ثانیه از دو ایستگاه هیدرومتری چمریز وکانال درودزن واقع بر روی رودخانه کر استفاده شده و داده ها بر اساس بازه های مختلف دوره بازگشت تفکیک شده، دوره بازگشت فاقد تفکیک،کلاسه بندی 2تا5 کلاسه، ماه های سیلابی و ماه های عادی(بدون سیلاب) تفکیک شده است. در ارتباطات حاصل از آنالیز رگرسیونی بین دبی و رسوب با سطح احتمال خطای کمتر از 05/0 مشخص شده که ارتباط بین دبی و رسوب در بین تمامی مدل ها، دبی و رسوب در مدل دوره بازگشت 5 تا10 سال با ضریب تبیین 994/0 وکلاسه بندی سه کلاسه در روزهای بالای66 درصد با بیشترین دبی با ضریب تبیین 992/0بیشترین ارتباط بین دبی و رسوب را نشان می دهد. در مدل هیدروژئومورفولوژی که علاوه بر دبی جریان از پارامترهای ژئومورفولوژی به عنوان متغیرهای مستقل و رسوب به عنوان متغیر وابسته استفاده شده به مدل سازی پرداخته ایم و ملاحظه شد که در این روش کارایی مدل ها به صورت چشم گیری افزایش یافته و مدل دوره بازگشت فاقد تفکیک در دوره 0-25 سال با بالاترین میزان ضریب تبیین قادر به برقراری معنادارترین رابطه میان دو متغیر وابسته (رسوب) و متغیرهای مستقل (دبی جریان و پارامترهای ژئومورفولوژی) بوده است
حمیدرضا رحمانی حامد رضایی
برای بهره برداری بهینه از منابع آب و خاک و جلوگیری از مخاطرات محیطی، توجه به اصول کشاورزی پایدار از ضروریات است. یکی از موارد مهم در این زمینه ورود نهاده های سالم، سازگار و به اندازه نیاز گیاه به عرصه کشاورزی است. از جمله نهاده ها می توان به پسماند جامد فاضلاب حاصل از فعالیتهای شهری اشاره کرد. استفاده از این پسماندها به عنوان کود در مناطق خشک و نیمه خشک که خاکها از نظر مواد آلی فقیرند از جهت بهسازی خصوصیات فیزیکی و کمک به حاصلخیزی خاک به ویژه از نظر ازت و فسفر کافی برای رشد گیاه اهمیت یافته اما در کنار این مزیتهای مثبت، وجود ترکیبات سمی و خطر ورود آنها به منابع خاک و آب و در نهایت زنجیره غذایی از موارد منفی است. بنابراین بررسی و تحقیق کافی جهت اطلاع از وضعیت این پسماندها و اثرات آنها بر خاک و گیاه در عرصه کشاورزی هر کشور، لازم و ضروری است. هدف از انجام این پژوهش بررسی کیفیت لجن مورد استفاده در اراضی کشاورزی و مقایسه آن با حدود استاندارد و بررسی اثرات کوتاه مدت و درازمدت استفاده از آن در عرصه کشاورزی است. جهت دست یابی به اهداف تحقیق سه پروژه به شرح زیر تعریف و اجرا گردید الف) بررسی کیفیت لجن فاضلاب شهری مورد استفاده در اراضی کشاورزی: جهت بررسی کیفیت لجن فاضلاب از دو تصفیه خانه مهم استان شامل تصفیه خانه های فاضلاب شمال اصفهان و شاهین شهر به صورت فصلی و در طول یک سال و با 3 تکرار نمونه گیری شد و نمونه ها پس از هوا خشک شدن در دمای اتاق پودر شده و نسبت به اندازه گیری پارامترهای لازم اقدام شد. ب) بررسی اثرات حاصله از کاربرد لجن فاضلاب شهری بر خاک و گیاه (بررسی گلخانه ای)(اثر کوتاه مدت): در این تحقیق به منظور تعیین پتانسیل کاربرد لجن برای محصولات گلخانه ای، آزمایشی گلخانه ای بر پایه طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار طی یک سال انجام گرفت. تیمارهای مختلف لجن بر خاک گلدان ها اعمال و گیاهان اسفناج، ذرت و گندم در آنها کشت گردید. زمان نمونه برداری از خاک قبل از کشت(3 تکرار) و موقع برداشت محصول در هر گلدان و زمان نمونه برداری گیاه هنگام برداشت گیاه و از اندام های مختلف بود. ج) بررسی اثرات مقایسه ای حاصله از کاربرد لجن فاضلاب شهری در اراضی تحت کاربرد لجن و اراضی شاهد)(اثر دراز مدت): جهت بررسی اثرات لجن بر خاک و گیاه، تعداد 4 منطقه از دشت برخوار و اراضی مجاور تصفیه خانه های شمال اصفهان و شاهین شهر انتخاب شده که در هر منطقه 2 مزرعه که از جهت مدیریت زراعی، محصول گندم و خاک شبیه بوده اما از نظر استفاده یا عدم استفاده از لجن فاضلاب متفاوت بودند برگزیده شدند. نمونه گیری خاک و گیاه گندم از هر مزرعه در سه تکرار و از اندام های ریشه، ساقه و دانه صورت گرفت و اندازه گیری پارامترهای لازم در نمونه های خاک ph، هدایت الکتریکی، بافت خاک، درصد کلسیم، کربن کل، درصد مواد آلی، ازت کل، ازت آمونیمی، ازت نیتراتی، فسفر کل، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، سدیم و غلظت عناصر سنگین مختلف و در گیاه نیتروژن، فسفر، پتاسیم و کلسیم و غلظت عناصر سنگین مختلف انجام گردید. نتایج حاصله تجزیه و تحلیل آماری شده و با حدود مجاز استاندارد epa 503 و سایر استانداردها مقایسه شده و برای ارائه داده ها از قابلیت نرم افزارهای مختلف استفاده و بهره برداری شد. نتایج نشان داد در بررسی ترکیب لجن فاضلاب تصفیه خانه های فاضلاب شمال اصفهان و شاهین شهر مقادیر ph، درصد جامدات کل، مواد آلی، رطوبت، نیتروژن، فسفر، کلسیم و منیزیم نمونه های لجن در دامنه مقادیر معمول قرار داشته و بنابراین کاربرد لجن از این نظر برای مصارف مختلف از جمله مصرف به عنوان کود در کشاورزی محدودیتی نداشت. در مقایسه لجن های مورد بررسی، لجن تصفیه خانه فاضلاب شاهین شهر دارای میزان ازت، فسفر، پتاسیم بیشتر و کلسیم و منیزیم کمتر نسبت به لجن تصفیه خانه فاضلاب شمال اصفهان بود. در تر کیب لجن های مورد بررسی، درصد کربن بین 6/26- 2/13 و نسبت کربن به ازت بین 70/8 تا 45/9 درصد بود که نسبت به مقادیر معمول کمی پایین¬تر بود. ازت آلی با کسر ازت معدنی (ازت نیتراتی + ازت آمونیمی) از ازت کل بدست آمد. این نوع ازت در لجن درصد بالایی از ازت کل (حدود 77 تا 78 درصد) را به خود اختصاص داد. مقادیر ازت نیتراتی و ازت آمونیمی در هر دو نوع لجن در دامنه مقادیر معمول قرار داشت و مقدار ازت آمونیمی لجن حدود 5 تا 25 برابر ازت نیتراتی بود. هدایت الکتریکی لجن در تصفیه خانه های فاضلاب مورد برسی دامنه 8/8 – 6/4 دسی زیمنس بر متر را دارا بود که این مقدار بیانگر توانایی ترکیب لجن در افزایش شوری خاک است. در مجموع ارزش کودی لجن های مورد بررسی نسبتا بالا بوده و حاوی مقادیر قابل توجهی مواد مغذی ضروری برای رشد گیاه می باشد. بنابراین کاربرد آنها در کشاورزی به عنوان کود از این نظر بدون در نظرگرفتن سایر پارامترهای مورد بررسی بلامانع و مفید بوده و سبب حاصل¬خیزی خاک می¬شود. نتایج سالانه تجزیه لجن ها نشان داد که آنها از نظر بار میکروبی در هیچ یک از کلاس های a یا b قرار نگرفته و از نظر میکروبی استفاده از لجن هر دو تصفیه خانه در اراضی کشاورزی محدودیت دارد. در لجن تصفیه خانه ها مقایسه غلظت میانگین داده ها با حد مجاز epa نشان داد کلیه عناصر سنگین مورد بررسی در لجن به استثنای آرسنیک دارای غلظت زیر حد مجاز هستند و محدودیتی ندارند. در بررسی کوتاه مدت اثرات لجن بر خاک و گیاه(بررسی گلخانه ای) با کاربرد سطوح مختلف تیمار های لجن بر خاک گلدان ها با کشت های مختلف مشخص گردید: لجن فاضلاب سبب افزایش میزان شوری و فسفر خاک و کاهش میزان پتاسیم و ph خاک شده است. همچنین افزایش غلظت قابل جذب و کل عناصر سنگین سرب، نیکل، مس، روی، آهن، منگنز، کبالت و کروم در خاک گلدان ها با افزایش سطوح لجن مشاهده گردید. در مقایسه غلظت عناصر سنگین در خاک گلدان های تحت کشت گندم ، ذرت و اسفناج با حدود معمول و بحرانی، غلظت عناصر سنگین نیکل، کروم، کبالت در حد معمول، مس، منگنز و آرسنیک فراتر از حد معمول و روی و کادمیم در دامنه غلظت بحرانی قرار داشت. مقایسه غلظت عناصر سنگین در گیاه نیز با حدود مجاز نشان داد: در اندام هوایی گیاهان گندم ، ذرت و اسفناج غلظت عناصر سنگین مس و کادمیم در حد معمول و غلظت عناصر روی، منگنز، کروم و آرسنیک فراتر از حد معمول بود. گیاه گندم بالاترین ضریب انتقال را برای عنصر کروم و گیاه ذرت بالاترین ضریب انتقال را برای عنصر روی نشان داد. همچنین گیاه گندم برای عناصر مس، روی و کروم و اسفناج برای عناصر منگنز، آهن و کادمیم بالاترین ضریب جذب را در بین گیاهان مورد بررسی داشتند. در بررسی درازمدت اثرات لجن بر خاک و گیاه(بررسی در اراضی کشاورزی زارعین) مشخص گردید مقادیر درصد کربن و درصد ازت و مقادیر سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در تیمار با لجن بسیار بالاتر بود که بیانگر تاثیر استفاده از لجن در افزایش مقادیر آن ها در خاک دارد. همچنین لجن فاضلاب در افزایش غلظت قابل جذب عناصر روی، مس، نیکل و آهن و غلظت کل عناصر سنگین کادمیم، آهن، کبالت، کروم و روی در اراضی نقش داشته است. در بررسی میانگین غلظت عناصر سنگین در گیاه گندم در اراضی با لجن نسبت به اراضی بدون لجن نیز مشخص گردید غلظت عناصر سنگین در گندم در اراضی با لجن نسبت به اراضی بدون لجن دارای اختلاف معنی دار نبود اما در بیشتر موارد غلظت عناصر سنگین در گیاه گندم در اراضی با لجن بالاتر بوده است. در مجموع در بررسی غلظت عناصر سنگین در گیاهان مورد بررسی با حدود مجاز مشخص گردید غلظت عناصر کبالت و کادمیم در گیاهان مورد بررسی هم در تیمار لجن و هم در تیمار بدون لجن و عنصر سرب فقط در گیاهان تحت تیمار لجن از حدود مجاز فراتر بوده اند. بنابراین می توان گفت تنها عنصر سرب در گیاهان مورد بررسی، حاصل اثر استفاده از لجن فاضلاب بوده است.
سید حجت موسوی مسعود معیری
نتایج حاصل از پایش بیابان زایی منطقه مطالعاتی حاکی از این مطلب است که تغییرات گسترده ای در ویژگی-های اکوژئومورفولوژی منطقه رخ داده است، به طوریکه 099/748 کیلومترمربع از مساحت منطقه تحت تاثیر تغییر کاربری و کاهش توان اکولوژیک و بیولوژیک روبرو است. نتایج مدل سازی شامل مدل های ژئومورفولوژی، اقلیمی، اکولوژی، مدل تلفیقی بیابان زایی، و مدل یک جا، و نقشه پهنه بندی منطقه براساس مدل های مذکور از پهنه بیابان زایی خیلی شدید تا پهنه فاقد بیابان زایی است. در مدل تلفیقی اکوژئومورفولوژی، پهنه بیابان زایی خیلی شدید 46/50 درصد و وسعتی معادل 91/578 کیلومترمربع از تخریب اراضی فعلی را به خود اختصاص داده است و امکان افزایش مساحت تا 66/2712 کیلومترمربع را دارد. پهنه بیابان زایی شدید نیز که 32/100 کیلومترمربع (91/41) از وسعت تخریب اراضی فعلی را دربرگرفته، می تواند با توجه به نقشه پیش بینی شده تا 94/2204 کیلومترمربع توسعه یابد.
عبدالحکیم تقی زاده عبدالله سیف
چکیده ندارد.
ناصر حیدری کوپس مسعود معیری
چکیده ندارد.
حجت موسوی مسعود معیری
چکیده ندارد.
عباسعلی ولی مسعود معیری
چکیده ندارد.
محسن پورخسروانی مسعود معیری
چکیده ندارد.
مصطفی خبازی مسعود معیری
چکیده ندارد.