نام پژوهشگر: حسین حاتمی نژاد

بررسی امکان تلفیق الگوهای برنامه ریزی توسعه راهبردی با برنامه ریزی ریاضی-منطقی و نقش آن در مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی استان گیلان
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1389
  آلا نجار وظیفه دان   احمد پوراحمد

برنامه ریزی یکی از موضوع های اساسی هر جامعه است، وجود روش ها و الگوهای مختلف برنامه ریزی نشان دهنده ی فقدان یک روش شناختی مستحکم است. از این رو در این پژوهش، روشی نو برای برنامه ریزی ارائه می شود. روش شناختی پیشنهاد شده در این پژوهش، دارای سه دسته ویژگی است که موجب متمایزشدن آن از سایر روش های برنامه ریزی می شود. اساسا دو جریان اصلی برنامه ریزی ریاضی- منطقی(programming) و برنامه ریزی راهبردی (planning) در گسترههای گوناگون رواج دارد. به علت کاستی های موجود در هر دو جریان، روش شناختی پیشنهادی در این پژوهش، مبتنی بر تلفیقی از دستاوردهای هر دو جریان است. در این روش شناختی از رویکرد"پایین به بالا" در برنامه ریزی استفاده می شود ودر آخر سه نوع ابزار کنترلی ریاضی- منطقی برای پرهیز از خطا در برنامه ریزی ارایه می شود. چگونگی اجرای این روش شناختی در قالب یک الگوریتم ارایه و جزییات فرآیند اجرا در هشت مرحله تشریح شده است. در مقیاس کلان داده های مربوط به برنامه ریزی بسیار است و امکان یافتن خطا بسیار دشوار است. از اینرو لازم است الگوریتم مناسب و تسهیلات خودکار برای پردازش به منظور تسهیل پردازش داده ها در الگوریتم یادشده و دادههای مربوط ایجاد شود.لذا برای این منظور نرم افزار pctجهت اجرای گام های کنترلی برنامه ریزی تهیه شده است. نمونه موردی این پژوهش، "برنامه ریزی مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی استان گیلان " است. الگوریتم پیشنهادی با استفاده از نرم افزار pct داده های مربوط به استان گیلان را پردازش کرده و با اجرای الگوریتم و اعمال سه نوع کنترل یادشده، موارد گسیختگی و مغایرت در زنجیره ی سلسله مراتب" برنامه" ها و سطوح" اهداف" شناسایی می شود و شناسایی گسیختگی ها و مغایرت ها، از مقایسه نتایج حاصل از الگوریتم با نتایج مرحله ای برنامه ریزی توسط کاربران در سطوح استان، مشخص می گردد.

بررسی پایداری توسعه منطقه شهری رشت با استفاده از روش جای پای اکولوژیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  سارا شهانواز   محمود جمعه پور

پس از انقلاب صنعتی شهرها به سرعت توسعه یافتند و اثرات این توسعه بر محیط زیست و کیفیت زندگی مردم این جوامع وارد شده است. در حالی که مناطق شهری کمتر از 3% نواحی حاصلخیز جهان را به خود اختصاص می دهند، بیش از نیمی از جمعیت کل جهان و بیشترین مصرف منابع و تولید پسماند را به خود اختصاص داده اند. به این ترتیب، شهرها برای رسیدن به پایداری، رشد و توسعه، به منابع خارج از مرزهای سیاسی شان متکی هستند. در سال های اخیر با گسترش شهرها و بروز و تشدید آثار زیست محیطی و اجتماعی، رهیافت توسعه پایدار از سوی سازمان ملل متحد مطرح شد و با توجه به اثرات نامطلوب رشد و توسعه، موضوع توسعه پایدار وارد مباحث و برنامه های جوامع و دولت ها قرار گرفت. از آن زمان، روش های مختلفی برای اندازه گیری توسعه پایدار جوامع ابداع و مورد استفاده قرار گرفت. روش جای پای اکولوژیک یکی از این روش ها است. این روش میزان استفاده از منابع و تولید پسماند را بر حسب پهنه های زمین وآب مورد نیاز نشان می دهد و همچنین امکان سنجش مصرف منابع زمین را در سطح جهانی، ملی و منطقه ای و فردی را فراهم می کند. این روش امروزه به عنوان شاخص سنجش پایداری در دنیا مورد استفاده قرار می گیرد. و تاکنون برای سنجش پایداری شهرهای بزرگ دنیا مانند لندن، سانتیاگو، لیورپول مورد استفاده قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش جای پای اکولوژیک، به بررسی پایداری منطقه شهری رشت پرداخته ایم. با استفاده از روش جای پای اکولوژیک، میزان مصرف را به تفکیک پهنه های زمین که در روش جای پای اکولوژیک مشخص شده است محاسبه نمودیم تا جای پای هر بخش مصرفی به دست آید. برای سنجش پایداری، میزان ظرفیت زیستی نیز محاسبه شد و با جای پای اکولوژیک مقایسه گردید. بر اساس محاسبات، جای پای اکولوژیک منطقه شهری رشت، 979/1 هکتار به ازای هر نفر برآورد شد همچنین، ظرفیت زیستی414/0 هکتار به ازاء هر نفر محاسبه گردید. با توجه به اینکه مقدار ظرفیت زیستی کمتر از جای پای اکولوژیک رشت است، به این نتیجه می رسیم که منطقه شهری رشت از لحاظ اکولوژیک ناپایدار است. محاسبات نشان می دهد که به صورت کلی منطقه شهری رشت 39/1342153 هکتار کسری اکولوژیک دارد و این مقدار کسری اکولوژیک، با واردات منابع از مناطق پشتیبان جبران می شود. نتایج حاصل از محاسبات نشان می دهد که منطقه شهری رشت برای تامین نیازهای خود تا حد زیادی وابسته به مناطق پشتیبان خود بوده و از لحاظ اکولوژیکی پایدار نیست.

آسیب شناسی مدیریت کاربری اراضی مشهد (مطالعه موردی منطقه 9)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  سید محمد کاظم خطیبی   حسین حاتمی نژاد

امروزه برنامه ریزی در اجرا هر برنامه ای جزء لاینفک و بلافصل آن برنامه است اما این برنامه ریزی در مورد شهرها اندکی متفاوت است و منشأ تفاوت به این موضوع بازمی گردد که ابتدا اغلب شهرها شکل گرفته اند و بعد از وقوع رشد کنترل نشده ای حال می خواهیم به آن ها خط سیر توسعه را نشان دهیم. برای این منظور با تهیه طرح های توسعه شهری، برای شهرها برنامه ای مدون تهیه می گردد. اما یکی از عوامل تهیه و اجرای مناسب این طرح ها و تحقق اهداف آن، مدیریت شهری مسئول آن است.برنامه ریزی کاربری اراضی به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های طرح های توسعه شهری نقش بیشتری را برای رسیدن به هدف طرح بازی می کند. در این تحقیق ابتدا با این فرض که مدیریت ناکارآمد شهری عامل محقق نشدن طرح های شهری در منطقه 9 مشهد است به جمع آوری اطلاعات از منابع و سازمان ها و همچنین مشاهدات عینی و بررسی های میدانی پرداختیم. بعد از بررسی و رسیدن به این نتیجه که اهداف طرح های جامع و تفصیلی در این منطقه محقق نشده است ، با توجه به جدول سازگاری به بررسی مکان هایی که مدیریت کاربری اراضی شهری با تغییر در طرح های تفصیلی ملاک عمل باعث به وجود آمدن ناسازگاری در محیط شهری شده اند پرداخته شده است. در نهایت با بررسی درخواست های کمیسیون ماده 5 در منطقه 9 نیز با ناکارآمدی مدیریت در شهرداری ها و سازمان های مسئول مواجه گشتیم.در نتیجه گیری این نکته مهم وجود دارد که هرچند این تغییرات در طرح ها با اطلاع شهرداری انجام می شود اما دلایل دیگری از جمله نیاز شهرداری به کسب درآمد به خاطر کمبود منابع درآمدی، عدم برخورداری از منابع دولتی ، وجود سازمان های مداخله گر نظیر سازمان اوقاف و آستان قدس رضوی و... ، سمت توسعه شهر به طرف منطقه 9 و عوامل دیگر مدیریت ناکارآمد شهری را در وقوع این امر همراه بوده اند. در انتها پیشنهاد هایی از جمله استفاده از سیستم های برنامه ریزی رایانه ای ، استفاده از مشارکت مردم در امور شهری ، استفاده از شورای محلات در تصمیم گیری ها ، تعیین کارگروهی مشترک بین سازمان های اثرگذار شهر ، تعیین ناحیه های جدید در منطقه 9 برای پایش و کنترل بیشتر زمین های تحت مدیریت و ... ارائه شده است. همچنین مدل تحلیلی swot برای مدیریت کاربری اراضی در منطقه 9 و استفاده در سایر مناطق در این قسمت ارائه شده است.

تحــلیل پیامدهای توسعه فضــایی ناشی از تقسیـمات کشوری دراستان خراســـان رضـــوی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1391
  مینا سمیعی   حسین حاتمی نژاد

نابرابری توسعه در میان شهرها و توزیع فضایی نا همگن منابع مبحثی است که در چند دهه اخیر در مباحث برنامه ریزی منطقه ای مطرح شده است. شکاف توسعه بین نواحی توسعه یافته و نواحی محروم به دلیل وجود نابرابری ها روز به روز افرایش می یابد، محرومیت نواحی محروم تداوم یافته و نواحی مرکزی امکانات را در خود متمرکز می کنند. عوامل و ویژگی های گوناگونی در عدم تعادل در نواحی تشکیل دهنده منطقه نقش دارند که شناسایی و انتخاب این معیار ها قدم اصلی در انجام برنامه ریزی به منظور رسیدن به تعادل فضایی می باشد. در این راستا پس از بررسی تئوریهای متفاوت نابرابری فضایی در بخش مبانی نظری و بررسی تجارب جهانی، شاخص های مختلف اجتماعی ، اقتصادی و .. در نظر گرفته شد. همچنین تجارب برنامه ریزی در جهت کاهش نابرابری فضایی در ادامه بررسی سوابق و گرایش دیگر کشورها و همچنین ایران در زمینه نابرابری مورد مطالعه قرار گرفت. سپس با بررسی وضعیت خراسان رضوی در دو بازه قبل و بعد از تقسیمات سیاسی و تشکیل استان خراسان رضوی با انجام تحلیل مقایسه ای و تطبیقی، علل نابرابری فضایی میان شهرستان های استان خراسان رضوی مطالعه شد. استان خراسان رضوی به عنوان نمونه مورد مطالعه ، با وجود شهر بزرگی مانند مشهد و شهرستان های کوچک تر و محروم تری مانند کلات و تایباد جهت بررسی نمونه مناسبی است. به منظور بررسی از آخرین تقسیمات سیاسی اداری و آمارهای سرشماری 1375 و 1385 استفاده شد. از نظر تقسیمات سیاسی – اداری، تغییرات ایجاد شده در این دوره و تبدیل استان خراسان به سه استان خراسان شمالی، جنوبی و رضوی تغییرات فراوانی به وجود آورده است. در پایان پس از تحلیل و بررسی و درجه بندی سطح توسعه یافتگی شهرستان ها در دو برهه زمانی قبل و بعد از تقسیمات سیاسی، راهبرد های ایجاد تعادل و برابری فضایی در منطقه خراسان رضوی تشریح شده است.

بررسی نقش سیاست های منطقه ای برنامه های توسعه بعد از انقلاب در تمرکززدایی تهران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  هانیه اسدزاده   مجید یاسوری

کشور ما از جمله کشورهایی است که بر اساس سیستم متمرکز اداره می شود. در این نظام، مولفه های سیاسی- اقتصادی و اجتماعی بیشترین نقش را در نظام برنامه ریزی فضایی و توسعه کشور ایفاء می کنند و چون این مولفه ها در نقاط مختلف کشور به صورت هماهنگ ظاهر نمی شوند و لذا منابع و امکانات مورد نیاز مردم هم به طور یکسان در تمام نقاط جغرافیایی توزیع نمی شوند، در نتیجه نابرابری های منطقه ای افزایش یافته، باعث شکل گیری قطب های رشد و توسعه در تعدادی از مراکز می شود بگونه ای که تهران مهد این تمرکز محسوب می گردد. با چنین زمینه ای و ایجاد چنین عدم تعادلی در توسعه فضایی کشور، سیاستگذاری ها و برنامه ریزهای کشور رو به سوی مناطق کردند تا زمینه ای فراهم آورند که نابرابری و عدم تعادل منطقه ای کاهش یابد. اهداف مورد نظر در انجام این تحقیق عبارتند از: بررسی ابعاد مختلف سیاستگذاری های منطقه ای در برنامه های توسعه بعد از انقلاب، بررسی نقش سیاستگذاری های منطقه ای در تمرکززدایی تهران، شناسایی راهکارهای تمرکززدایی تهران در ابعاد کارکردی می باشند. لیک به منظور رسیدن به اهداف تحقیق با روش عمدتاً توصیفی – تحلیلی و تطبیقی- مقایسه ای متکی به شیوه کتابخانه ای و اسنادی به بررسی برنامه های توسعه بعد از انقلاب کشور پرداخته شده است تا میزان نقشی که در تمرکزگرایی کشور و بالاخص تهران داشته اند مشخص گردد. علاوه بر این با استفاده از روش موریس و شاخص بندی به بررسی سطح توسعه یافتگی مناطق کشور و میزان نابرابری میان آن ها پرداخته شده است. نتایج تحقیق سطح بالای برخورداری و تمرکز امکانات در تهران و میزان فاصله ای آن با سایر نقاط کشور را نشان می دهد. بنابراین به بررسی عوامل اصلی که منجر به تمرکزگرایی تهران شده اند پرداخته شده است و در نهایت راهکارهای تمرکززدایی از تهران مد نظر قرار گرفته است. در نتیجه می توان گفت که تا زمانی که کشور ما با تمرکزگرایی سیاسی و تصمیم گیری مواجه است نمی توان گفت که به تمرکززدایی دست یافته ایم زیرا تمرکزگرزدایی اقدامی است چند بعدی و زمانی محقق می گردد که همه ابعاد آن همزمان با یکدیگر به عمل درآیند و نمی توان صرف انتقال پایتخت یا عملکردهای تهران و یا تمرکززدایی مالی به نتیجه رسید. بنابراین توجه به مشارکت مدیریت ها محلی و نهادهای مردمی و واگذاری اختیارات به آن ها با رویکرد حکمروایی خوب می تواند در کنار توجه به سایر ابعاد خلاء این بعد را نیز برطرف نموده و اقدامات و طرح های تمرکززدایی را به موفقیت برساند.

تبیین جایگاه حکمروایی خوب شهری در ساماندهی اسکان غیر رسمی ((مطالعه موردی: اسلامشهر))
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور مرکز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  حامد عباسی   نفیسه مرصوصی

چکیده: عدم تعادل در سطوح کلان، میانی و محلی سیستم های شهر، موجبات ناپایداری در ساختار و کارکرد مجتمع های زیستی و در نتیجه تشکیل سکونتگاههای غیر رسمی در شهر ها می گردد. پهنه های اسکان غیر رسمی، جزیی از بافت و کالبد شهر محسوب می گردند؛ و در ارتباط با شهر دارای ویژگی های خاص است که نیازمند به اصلاح و ساماندهی دارند. در پژوهش حاضر، بررسی پهنه های اسکان غیر رسمی شهر اسلامشهر بر اساس شاخص های جمعیتی، اجتماعی،اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی مورد بررسی واقع گردید. در این میان دو محله میان آباد و باغ فیض بعنوان محله های مورد پژوهش مطرح گردیدند. هدف ازاین مطالعه شناسایی اسکان غیر رسمی دراسلامشهر بر اساس دو بعد اصلی آن، یعنی نوع مالکیت و سطح بهره مندی از خدمات شهری وساماندهی وبهسازی این بافت ها بر اساس اصول حکمروایی خوب شهری است. نتایج بررسی های آماری در ارتباط با تی تک نمونه ای در بعد مالکیت رسمی(89/33-) و در بعد خدمات شهری ( 98/45-) و سطح معنا داری از 05/0 کم تر می باشد؛ که بیانگر وجود اسکان غیر رسمی در منطقه مورد بررسی است. به جهت ساماندهی اسکان غیررسمی در این منطقه که شامل دو محله است، در ابتدا مقایسه تطبیقی بین محله میان آباد و محله باغ فیض بر اساس ابعاد حکمروایی خوب شهری یعنی عملکردی، برابری، مشارکت و پاسخگویی بعمل آمد. نتایج آماری تی دو نمونه ای به ترتیب(39/8 )،(50/5)، (90/5) و(37/8 ) و سطح معناداری محاسبه شده کم تر از 05/0 می باشد. لذا در حال حاضرشرایط حکمروایی خوب شهری در محله باغ فیض نسبت به محله میان آباد دارای وضعیت مطلوبتری است. نتایج این آزمون ها با نتایج دومدل تجزیه و تحلیل خوشه ای و روش توزیع اعتبارات جغرافیایی نیز تأیید می گردد. در نهایت با توجه به اینکه حکمروایی خوب شهری بصورت طیفی ارزشی با درجه شدت و ضعف است بنابراین هر چه میزان مدیریت مشارکتی و حضور سه ضلع آن (یعنی دولت، مردم و بخش خصوصی) در سطح بهتر و واقعیتری اعمال گردد؛ در حل مشکلات این بخش از شهرها بهتر عمل شده، و سرانجام به ساماندهی و توانمند سازی سکونتگاههای غیر رسمی و تبدیل آنها به سکونتگاه های رسمی منجر خواهد شد.

جایگاه شهرهای متوسط بر توسعه فضایی منطقه ای استان خراسان شمالی نمونه موردی: شهر بجنورد
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده معماری و شهرسازی 1392
  ترانه عسکرزاده   حسین حاتمی نژاد

چکیده : شهرهای میانی و جایگاه آن در برنامه ریزی فضایی کشورهای در حال توسعه،بخشی از استراتژی های توسعه شهری را تشکیل می دهد.تجربیات جهانی در این زمینه بیانگر این وضعیت است که حل مسایل و مشکلات شهرهای بزرگ در گرو حمایت جدی از مراکز شهری کوچک و میانی است.در سطح منطقه ای نیز انتشار توسعه به مراکز روستایی توسط شهرهای میانی محرز گردیده است.اینگونه شهرها به عنوان مکان مرکزی بیشترین روابط با حوزه های سکونتی اطراف خود از جمله روستاها را دارند.نقش این گونه شهرها نه تنها به صورت مراکز توزیع خدمات و بازار فروش محصولات کشاورزی موجب پویایی بخش کشاورزی می گردد بلکه عاملی در تجاری شدن بخش کشاورزی در حوزه های روستایی اطراف نیز است. روش تحقیق دراین پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد.همچنین یافته های پژوهش در ارایه راهکارهای توسعه منطقه ای استوار است.و با توجه به فرضیه های مطرح شده و بررسی به عمل امده،نتیجه حاصل شده نشان داد شهر بجنورد از نظر

آسیب شناسی اجتماعی و کالبدی سکونتگاه های غیررسمی شهر کرج (نمونه موردی کلاک)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  نفیسه سادات بختیاری   علی نوری کرمانی

در ایران پیش از آغاز دهه 40 ، حاشیه نشینی رشد کندی داشته که با اجرای طرح اصلاحات ارضی در آن دهه و افزایش درآمد های نفتی در دهه 50 ، شتاب بیشتری گرفت. قشر عظیمی از حاشیه نشینان، مهاجران روستاها یا شهرهای کوچک هستند. مشکل فراروی آنها این است که کجا سکنی گزینند. ساکنان این نوع سکونتگاهها از ابعاد مختلف: کالبدی ، اجتماعی و اقتصادی متمایز می‏شوند و به اعتبار همین محرومیت شدید در برابر هر گونه آسیب های اجتماعی و کالبدی نیز بی‏دفاع اند. از اینرو در این تحقیق برآن شدیم که از طریق آسیب شناسی اجتماعی و کالبدی سکونتگاه‏های غیررسمی منطقه کلاک بالا در حاشیه‏ی شهر کرج و میزان تأثیر آنها در این سکونتگاهها، که همچنان فاقد طرح ساماندهی میباشد، بتوانیم گامی موثر در ساماندهی مناسب و حساب شده‏ی آن برداشته باشیم. بنابراین روش تحقیق اتخاذ شده روش توصیفی تحلیلی و از نظر هدف کاربردی میباشد. جامعه آماری محدوده مورد مطالعه در این پژوهش کارکنان شهرداری کلاک که شامل 130 نفر می باشند که بر طبق روش دلفی مورد سوال قرار گرفته اند. بر این اساس در این پژوهش تعداد نمونه ها 20 تا انتخاب گردیده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان کارکنان شهرداری انتخاب شده است و داده های پرسشنامه در محیط نرم افزاری spss و از طریق 2 آزمون تی تک نمونه ای و فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته که نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای حاکی از آن است که هر دو فرضیه 1- میزان تأثیر آسیب های اجتماعی در سکونتگاههای غیر رسمی کلاک بالا، زیاد است و 2- میزان تأثیر آسیب های کالبدی در سکونتگاههای غیر رسمی کلاک بالا ، زیاد است . با احتمال 95 % تأیید می گردد. و در آزمون فریدمن: نتایج حاکی ازآن است که در بین آسیب های اجتماعی با رتبه 1.75 در اولویت اول و آسیب های کالبدی نیز با رتبه 1.25 در اولویت آخر قرار داشته است. از آنجا که جغرافیا علم مکانهاست و هر ناحیه‏ی جغرافیایی خصوصیات و ویژگیها و داده‏های مختص به خود را داراست که با ناحیه دیگر متفاوت است بنابراین در برنامه‏ریزی هم می‏بایست به این خصوصیات و ویژگیها و داده‏های خاص منطقه توجه شود و بر اساس آن برنامه‏ریزی و طراحی صورت گیرد، امید است بتوان از طریق این تحقیق در موفقیت طرح آتی ساماندهی این منطقه گامی موثر برداشت.

نقش شهرهای مرزی در توسعه منطقه ای نمونه موردی شهرهای ماکو و بازرگان
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  بانیتا قشه یوخنه   حسین کلانتری خلیل آباد

شکل گیری رابطه مرکز- پیرامون در داخل کشور،شرایط جدیدی را رقم می زند که این شرایط جدید مرکز را وادار به تجدید در روابط خود به پیرامون می سازد.این رابطه نوین بین مرکز و پیرامون کاملاً با شرایط قبل متفاوت است و منجر به ایجاد همگرایی بین آن ها می شود که در صورت توفیق، نگاه جمعیت مرزنشین به سمت درون و همگرایی معطوف می شود که خود باعث توسعه ی فضایی مناطق مرزی خواهد شد(عندلیب،35:1380).این رغبت و علاقه وافر به مناطقی که در امتداد مرزهای همگرایی کشورها قرار گرفته اند به طور مشخصی از این تصور نشات گرفته که این مناطق جغرافیایی ویژه ممکن است موجب ایجاد سازگاری اقتصادی در همگرایی بین کشورها گردند.(niebuhr,2004,vi) بدین معنی که در مرزهای اکثر کشورهای در حال توسعه سطح قابل توجهی از نیاز مردم مرزنشین از طریق مبادلات مرزی تامین می شود.این گونه مبادلات علی رغم غیررسمی و محلی بودن آن دارای نقش پراهمیتی در مبادلات میان کشورهای همسایه بوده و باعث بهبود زندگی ساکنان نقاط مرزی می شود.از این رو برنامه ای کردن چنین مبادلات و جریان هایی در نوع خود به توسعه همکاری های متقابل اقتصادی ،گسترش بازارهای مرزی محلی ،ایجاد صلح و ثبات در مناطق مرزنشین و بهبود امنیت در این مناطق و بالاخره بهبود زیرساخت ها و خدمات مورد نیاز منطقه را به همراه می آورد.در مجموع ،اقتصاد مناطق مرزی می تواند نقش اساسی در ترقی پیشرفت توسعه اقتصادی نواحی مرزی ،بهبود استانداردهای زندگی مردم،کاهش فقر،توزیع مناسب درآمد،ایجاد روابط دوستی و آشنایی بیشتر،تسریع همکاری های بیشتر بین نواحی مرزی داشته است.(145chandoewit,2004,) در این پایان نامه به بحث و بررسی در ارتباط با نقش شهرهای مرزی ماکو و بازرگان در توسعه منطقه ای پرداخته ایم.شهر ماکو در شمال غربی استان آذربایجان غربی در 15 کیلومتری مرز بازرگان قرار دارد. این شهر با مرکز استان 280کیلومتر و با پایتخت 850 کیلومتر فاصله دارد. شهر بازرگان نیز به همراه پایانه مرزی آن ، که در شهرستان ماکو قرار دارد به عنوان یکی از معابر ورودی و خروجی مهم در شمال غرب کشور با قابلیت های بالا در حال فعالیت بوده و به عنوان مهم ترین و کوتاه ترین راه موجود برای مبادله کالا و مسافر از طریق ایران به اروپا محسوب می گردد. موقعیت مناسب منطقه باعث شده تا عملکرد بازرگانی و تجاری به عنوان عمده ترین عملکرد حوزه فراگیر منطقه به حساب آید.که گواه این مطلب وجود گمرکات و بازارچه ی مرزی است. بنابراین هدف از این پژوهش این است که به روش هایی دست یافت که بتوان به ارتقاء توسعه ی منطقه ای شهرهای ماکو و بازرگان در راستای جهانی شدن پرداخته شود. این دستیابی امکان پذیر نخواهد بود جز از طریق بررسی توصیفی- تحلیلی قوت ها- ضعف ها و فرصت ها - تهدیدات براساس چهار دسته شاخص اقتصادی ،اجتماعی – فرهنگی- گردشگری، فن آوری و نوآوری- همکاری های بین المللی ،زیرساخت ها در قالب شش فصل در این پژوهش است. در فصل اول به ارائه کلیات پژوهش ،در فصل دوم به بررسی چارچوب نظری پژوهش که در راستای مبانی نظری و ویژگی های شهرهای مرزی و بررسی طرح ها و برنامه های انجام شده در سال های گذشته در شهرهای ماکو و بازرگان و همچنین مطالعات تجربیات موفق دیگر کشورها در این زمینه پرداخته شده ،در فصل سوم به تفسیر متدولوژی پژوهش و مدل swot ،فصل چهارم شناخت وضع موجود شهرهای ماکو و بازرگان براساس شاخص های بدست آمده در فصل دوم پرداخته،فصل پنجم به بررسی نقاط قوت وضعف، فرصت و تهدید شهرهای مرزی ماکو و بازرگان و در ادامه ی این فصل با ایجاد ماتریس درونی و بیرونی و ایجاد ماتریس qspm به اولویت بندی راهبردها پرداخته شده است. در نهایت این پایان نامه در فصل ششم با نتیجه گیری ، آزمون فرضیه ها و ارائه راهبردهای مناسب در هر یک از شاخص ها ، به پایان می رسد.

بازتولید مفهوم محله بر اساس اصول نوشهرسازی (نمونه موردی :محله خواهرامام شهر رشت)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد - دانشکده معماری و هنر 1392
  اطهر کدیور   حسین کلانتری

امروزه در گفتگوهای روزمره وقتی سخن از محله به میان می آوریم، مفهومی بدیهی و بی نیاز از تعریف و تفسیر را در ذهنمان جای می دهیم، اما قادر به تعریف آن نخواهیم بود. یکی از ویژگی های کهن شهرهای ایرانی وجود محلات شهری دارای وحدت کالبدی، فضایی و استقلال نسبی از نظر عملکردی بوده که گروه متجانسی از مردم، خانه های آنها و مراکز تامین خدمات اولیه زندگی آنها را در خود جای می داده است. بی توجهی به مفهوم واقعی محله، کارکردها و نقشهای آن در قرن اخیر، باعث آسیب کالبدی- عملکردی محلات شهرهای تاریخی و زوال تدریجی آنها شده است. اگرچه رجعت به سازمان فضایی کهن محله های شهری به سادگی توجیه پذیر، عملی و منطقی نیست، با این حال این پژوهش سعی بر این دارد که بازتولید مفهوم محله با توجه به نیازهای زمانه می تواند سبب حفظ نظام اجتماعی- اقتصادی محلات تاریخی شهرها و جلوگیری از نابودی ساختار کالبدی آنها شود. محله ی خواهرامام از اولین محلات شهر رشت و مرکز بافت تاریخی شهر است که هم به لحاظ قدمت و هم به لحاظ موقعیت و ویژگی های جغرافیایی و طبیعی، مسائل و مشکلات و نیز پتانسیل ها و امکاناتی را دارا می باشد.از مهم ترین مشکلات این محله فرسودگی بافت تاریخی، کمبود خدمات محله ای مطابق با نیاز ساکنین و عدم تطابق ساخت و ساز اخیرآن با هویت تاریخی این بافت است. در این میان، رهیافت نوشهرسازی، با ایجاد و ترمیم جوامع با تکیه بر اصول خود، به احیا و نوسازی محلات و جوامع شهری می پردازد.شیوه پژوهش توصیفی_تحلیلی که به شیوه مطالعات کتابخانه ای و میدانی به دست آمده است.از این رو، در این پروژه بر آنیم تا با اتکا به اصول این رهیافت و پتانسیل های خود محله، به نوسازی و معاصرسازی بافت محله خواهرامام شهر رشت پرداخته و سکونت را دراین محله پایدار نماییم. کلید واژه ها:بازآفرینی،احیا،محله،نوشهرسازی،بافت سنتی،واحد همسایگی،شهر رشت،محله سنتی خواهرامام.

بررسی نقش مبلمان شهری در گذران اوقات فراغت شهروندان (مطالعه موردی: خیابان ولیعصر تهران)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سمانه باریکانی   حسین حاتمی نژاد

فضاهای گذران اوقات فراغت در داخل شهر به برنامه¬ریزی خاص خود نیاز دارد و یکی از مشکلات شهر تهران نیز فراهم آوردن فضاهایی در شهر است که نیاز به فعالیت¬های تفریحی سالم و کافی را برای شهروندان تأمین کند. در واقع، با توجه به شرایط و مشکلات شهرنشینی، موضوع گذران اوقات فراغت و فضاهای فراغتی به یکی از محورهای اساسی در برنامه¬ریزی و مدیریت شهری تبدیل شده است. بدین ترتیب هدف از این تحقیق بررسی نقش مبلمان شهری در گذران اوقات فراغت شهروندان و همچنین بررسی وضعیت مطلوب مبلمان شهری برای گذراندن اوقات فراغت از نگاه شهروندان است. در این تحقیق که با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه صورت گرفت، خیابان ولیعصر تهران به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب و با 100 نفر از گردشگران 15 سال به بالای خیابان ولی¬عصر مصاحبه به عمل آمد. یافته¬های تحقیق نشان می¬دهد که بین متغیر میزان رضایت¬مندی از مبلمان شهری و متغیرهای گذراندن اوقات فراغت و انگیزه خرید کردن رابطه وجود ندارد، همچنین سنجش آزمون رابطه بین متغیرهای زمینه¬ای تحقیق و گذراندن اوقات فراغت نیز نشان می¬دهد که بین این متغیرها نیز رابطه¬ای وجود ندارد. بدین ترتیب، همان طور که آزمون فرضیات تحقیق نشان می¬دهد، طراحی مبلمان شهری بر نحوه گذران اوقات فراغت شهروندان اثرگذار نیست.

سطح بندی میزان برخورداری شهرستان های استان خراسان جنوبی به لحاظ شاخص های توسعه با استفاده از مدل تاپسیس
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1392
  زهرا زبرجدیان   حسین حاتمی نژاد

با توجه به ضرورت توسعه یکپارچه ناحیه ای ،تحلیل وابستگی سکونتگاههای انسانی در سطوح نواحی ، اساس کار در هر برنامه ریزی محسوب می شود.این پژوهش بر آن است تا با استفاده از مدل تاپسیس که یکی از تکنیک های خانواده تصمیم گیری چندمعیاده محسوب میشود ، به سطح بندی و تعیین میزان توسعه یافتگی اجتماعی اقتصادی شهرستان های استان خراسان جنوبی بپردازد.

نقش شهرهای میانی در تعادل بخشی به شبکه استقرار جمعیت و منابع در منطقه(نمونه موردی: شهر تربت جام)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  سید محمود جباری   حسن احمدی

. یافته ها و نتایج آزمون فرضیه ها در خصوص وجود رابطه معنی دار بین تقویت شهر متوسط و کاهش میزان نخست شهری ، کاهش نسبت تمرکز چینی ، کاهش فشارهای جمعیتی بر شهر بزرگ و افزایش فاصله نقطه جدایی از سوی شهر متوسط به شهر برتر در منطقه خراسان رضوی پشتیبانی می کند . درمجموع تایید فرضیه های مورد آزمون ، اهمیت نقش و جایگاه شهرمتوسط درتوسعه فضایی منطقه را نشان می دهد و بر اعتبار راهبرد مورد بحث به عنوان یک ابزار سیاستگذاری برای هدایت روند شهرنشینی ، حداقل در منطقه مورد مطالعه می افزاید.

شهر و عدالت اجتماعی (ناهمگونیهای فضایی در محلات شهر مشهد)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده علوم زمین 1380
  حسین حاتمی نژاد   مصطفی مومنی

چکیده ندارد.

بافت های فرسوده شهر بوشهر و توسعه درون شهری
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  جهانگیر حیدری   حسین حاتمی نژاد

چکیده ندارد.

مسائل عمران روستایی جنوب خراسان - ناحیه مورد مطالعه: نای بندان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تهران 1365
  حسین حاتمی نژاد

چکیده ندارد.