نام پژوهشگر: غلامحسین عبداله زاده
سلیمان قادرزاده ابوالقاسم شریف زاده
این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر مشارکت اعضاء در مدیریت شرکت های تعاونی روستایی شهرستان گرگان انجام شد. تحقیق از نوع توصیفی و به شیوه پیمایشی اجرا شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل تمام اعضای شرکت های تعاونی روستایی شهرستان گرگان بود. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران مشخص شد (140n=). برای نمونه گیری از روش طبقهای تصادفی استفاده شد. ابتدا بر اساس میانگین درصد حضور اعضاء در دو مجمع آخر، 16 شرکت تعاونی به چهار گروه تقسیم گردید. سپس از هر گروه، به صورت کاملا" تصادفی یک شرکت به عنوان نمونه تعیین شد. روایی پرسشنامه محقق ساخته بر اساس نظرات کمیته تحقیق و کارشناسان اداره تعاون روستایی و پایایی پرسشنامه از طریق سنجش ضریب آلفای کرونباخ (76/0?= ) تایید گردید. تحلیل داده ها با کمک نرم افزارspss صورت گرفت. نتایج اولویتبندی هفده عامل تاثیرگذار بر مشارکت اعضاء در مدیریت تعاونی طبق ضریب تغییرات نشان داد که "سابقه مدیریتی مدیران شرکت (شامل اعضاء هیات مدیره، مدیرعامل)" بالاترین اولویت، و " افزایش بهرهگیری (دریافت خدمات و انتفاع) توسط مدیران و اعضای هیات مدیره و بازرسین در کاهش انگیزه و مشارکت اعضاء " پایین ترین اولویت را دارا میباشد. محاسبه ضرایب همبستگی نشان داد بین میزان حضور اعضاء در مجامع عمومی با سابقه عضویت و نیز علاقه آنها به مشارکت در مجامع رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج آزمون مقایسه میانگین من وایت نی نشان داد که تفاوت معنیداری بین دو گروه پاسخگویان بومی و غیر بومی به لحاظ میزان علاقه به مشارکت وجود دارد. تحلیل عاملی عوامل موثر تاثیرگذار بر مشارکت اعضاء در مدیریت تعاونی به استخراج سه عامل با عنوان "توان مدیریتی"، "عملکرد تعاونی" و "سازوکار برگزاری مجامع" منجر شد. سرانجام، با تحلیل رگرسیون لوجستیک نسبت به تعریف تابعی لجستیک از عوامل تعداد دفعات مشارکت و یا عدم مشارکت اعضاء به عنوان متغیر وابسته با دو دسته متغیرهای مستقل الف) متغیرهای فردی و حرفه ای: سن، سابقه، سواد و ب) متغیرهای به دست آمده از تحلیل عاملی: توان مدیریتی، عملکرد تعاونی و سازوکار برگزاری مجامع اقدام گردید.
پیمان کلاگر غلامحسین عبداله زاده
هدف کلی این تحقیق شناسایی و تحلیل تأثیر آموزش های فنی وحرفه ای بر راه اندازی کسب و کار در نواحی روستایی استان گلستان بود. به این منظور از روش تحقیق مبتنی بر پیمایش پرسشنامه ای استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق شامل 1482 نفر از کارآموزان روستایی آموزش های فنی و حرفه ای در استان گلستان بود که طی سال های 1390-1388 در این دوره ها شرکت کرده بودند. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران به تعداد 225 نفر مشخص شد و به روش نمونه گیری خوشه ای پرسشنامه های تحقیق در بین پاسخگویان توزیع شد. روایی پرسشنامه بر اساس نظرات کمیته تحقیق و کارشناسان فنی و حرفه ای استان گلستان و پایایی پرسشنامه از طریق سنجش ضریب آلفای کرونباخ (96/0=?) تایید گردید. نتایج اولویتبندی گویه های نشان دهنده اثرات آموزش های فنی وحرفه ای بر راه اندازی کسب و کار در نواحی روستایی نشان داد که «کسب آموزش های فنی و تخصصی کسب و کار مربوطه»، « افزایش اعتماد به نفس در کار» و « بدست آوردن تجارب کاری و عملی» جزء مهمترین اثرات بوده است. همچنین بررسی تناسب این آموزش ها با کسب و کار راه اندازی شده به روش isdm نشان داد که 2/62 درصد پاسخگویان، آموزش های فنی و حرفه ای فراگرفته شده را با کسب و کار خود متناسب می دانند. تحلیل عاملی، تأثیر آموزش های فنی و حرفه ای بر راه اندازی کسب و کار روستایی ، به استخراج چهار عامل با عنوان «کسب مهارت های فنی و عملی کسب و کار» ، «ایجاد روحیه کارآفرینی» ، «انگیزه سازی جهت خوداشتغالی» و «مهارت های عمومی و اجتماعی کسب و کار» منجر شد که این عوامل 358/69 درصد واریانس را تبیین کردند. نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نیز نشان داد که تحصیلات، تجربه کار قبلی، قصد خوداشتغالی، «کسب مهارت های عملی کسب و کار» و «انگیزه خوداشتغالی» بر احتمال خوداشتغالی کارآموزان تأثیر مثبت دارد. بر طبق نتایج آزمون منوایتنی، تفاوت معنیداری بین دو گروه با مشخصات: استخدام افراد، خوداشتغالی خانواده، تجربه قبلی کار و بازآموزی مشاهده شد. همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که بین گروه های با درآمد ماهیانه متفاوت و نوع تأمین مالی شروع کسب و کار تفاوت معنی داری وجود دارد.
زینب قدمی امریی غلامحسین عبداله زاده
هدف این تحقیق پیمایشی شناسایی و ارزیابی اثرات مجتمع صنعتی چوب و کاغذ مازندران بر نواحی روستایی پیرامون بود و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه و پرسشنامه جمع آوری شد. جامعهآماریاینتحقیقشامل 2625 نفر از سرپرستان خانوار در 18 روستای همجوار مجتمع و 1500 نفر از کارشناسان و متخصصان شاغل در مجتمع بود که بر مبنای جدول کرجسی و مورگان و فرمول کوکران به ترتیب تعداد 350 و 150 نفر از این دو گروه به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه های تحقیق به صورت تصادفی در بین آنها توزیع شد. روایی و پایایی پرسشنامه های تحقیق بر مبنای دیدگاه گروهی از کارشناسان و همچنین محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss16 تجزیه و تحلیل شد. نتایج اولویت بندی گویه های مربوط به اثرات فیزیکی-کالبدی مجتمع نشان داد که، «ایجاد زیرساخت هایی جهت بهره برداری اصولی از منابع طبیعی» از نظر کارشناسان و «گسترش امکانات و خدمات آموزشی در روستا» از نظر روستاییان دارای اهمیت بیشتری بوده است. همچنین از نظر هر دو گروه «افزایش تمایل روستاییان به کار در مجتمع» جزء مهمترین اثرات اجتماعی مجتمع بوده است. «کاهش ارزش اراضی کشاورزی» از دید کارشناسان و «افزایش فرصت های اشتغال در روستا» از دیدگاه روستاییان مهمترین اثرات اقتصادی مجتمع بوده است. همچنین «افزایش کلی حفاظت از منابع طبیعی» از نظر کارشناسان و «کاهش مراتع و مکان های چرای دام» از نظر روستاییان جزء مهمترین اثرات محیط زیستی مجتمع بر روستاهای همجوار بوده است. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از دید کارشناسان به ترتیب اثرات «اجتماعی»، «فیزیکی-کالبدی»، «اقتصادی» و «محیط زیستی» دارای اهمیت بیشتری بوده است در حالی که روستاییان به ترتیب اثرات «اقتصادی»، «محیط زیستی»، «اجتماعی» و «فیزیکی-کالبدی» را مهمتر ارزیابی کرده اند. یافته های تحلیل عاملی نیز نشان داد که شش عامل با نام های «منافع اجتماعی»، «منافع زیرساختی»، «هزینه های محیط زیستی»، «منافع اقتصادی»، «منافع رفاهی-خدماتی» و «هزینه های اجتماعی» توانستند 804/68 درصد واریانس تغییرات مربوط به اثرات مجتمع صنایع چوب وکاغذ بر نواحی روستایی اطراف را تبیین کنند. نتایج این قسمت نشان داد که «منافع اجتماعی»، «منافع زیرساختی»، «منافع اقتصادی» و «منافع رفاهی-خدماتی» مربوط به جنبه های مثبت تأثیر مجتمع و «هزینه های محیط زیستی» و «هزینه های اجتماعی» نیز جنبه های منفی تأثیر مجتمع بر نواحی روستایی پیرامون را نشان می دهند. همچنین از مجموع کل اثرات، 081/72 درصد مربوط به اثرات مثبت و 919/27 درصد مربوط به اثراتمنفی بوده است، که این امر بیانگر این بود که اثرات مثبت بسیار بیشتر از اثرات منفی بوده است.
یعقوب زراعت کیش رضا اوجانی تبریزی
چکیده ندارد.