نام پژوهشگر: محمدصدیق مرتضوی
مجید عسکری حصنی علی دادالهی سهراب
چکیده در تحقیق حاضر برای مطالعات میدانی شش ایستگاه در شرق بندرعباس در ناحیه تیاب و کلاهی در سال 1388انتخاب گردید. در تمام ایستگاه ها دما، شوری، ph و الکترولیت های آب اندازه گیری شد و همزمان نمونه های رسوب، آب و همچنین خون و بافت آبشش خامه ماهی تهیه گردید. میزان فلزات سنگین و مواد نفتی کل در رسوب، آب و بافت آبشش پس از مراحل آماده سازی، توسط دستگاه جذب اتمی و دستگاه uvf اندازه گیری شدند. برای مطالعات آزمایشگاهی خامه ماهی از تالاب تیاب و زهکش های مزارع پرورش میگو صید و به استخر های بتنی منتقل گردیدند. پس از 45 روز سازگاری، میزان حد کشندگی در مدت 96 ساعت (96h-lc50 ) تعیین شد. برای آزمایش تحت کشنده خامه ماهیان در معرض 5، 10 و 20 درصد غلظت lc50 برای هر آلاینده به مدت 21 روز قرار گرفتند که در زمان های 5/0، 1، 4، 7، 14 و 21 روز از خامه ماهیان خونگیری به عمل آمد و به غیر از زمان 5/0 روز در سایر زمان ها از نمونه ها بافت آبشش تهیه شد. بر اساس نتایج بدست آمده میزان دما بین 9/23 تا 26 درجه سانتیگراد، ph بین 9/7 تا 2/8 و شوری بین 93/36 تا 13/38 بود. متغییرهای سرب، کادمیم و مواد نفتی کل در رسوب و آب در ایستگاه های مختلف با هم اختلاف معنی دار نشان دادند(p<0.05). میزان کادمیم بافت آبشش در شش ایستگاه اختلاف معنی دار نداشتند(p>0.05) . در میزان سلول های خونی قرمز، هموگلوبین، لنفوسیت، نوتروفیل، بازوفیل، گلوکز، کورتیزول، هورمون های تیروئیدی، کلسیم و پتاسیم هیچ اختلاف معنی داری بین ایستگاه ها دیده نشد (p>0.05). اما در میزان سدیم، کلر، سلول های خونی سفید، مونوسیت، ائوزینوفیل و هماتوکریت، اختلاف معنی دار بین ایستگاه ها مشاهده گردید (p<0.05). مقدار غلظت کشندگی حاد برای نیترات سرب، کلرید کادمیم و گازوئیل به ترتیب 49/426 میلی گرم بر لیتر، 79/62 میلی گرم بر لیتر، 12/5 میلی لیتر بر لیتر و برای تیمار ترکیبی 69/142بدست آمد. بر اساس نتایج آزمایش تحت کشندگی، میزان گلوکز، کورتیزول، t4 و پتاسیم در تمام آلاینده ها بالاتر (p<0.05) اما میزان سدیم، کلر و کلسیم t3 در تمام آلاینده ها پایین تر از گروه شاهد بود(p<0.05) . تمام فاکتورهای خونی در تیمارهای فلزی و مواد نفتی نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی دار نشان دادند (p<0.05). بر اساس مطالعات بافت شناسی آبشش تغییراتی از جمله هیپرپلازی و هیپرتروفی سلول های آبششی، ادم ، واکوئله شدن، جدا شدگی، چماقی شدن، سینوس خونی، پیچش، چسبندگی و نکروز رشته های آبششی مشاهده شد. در آبشش نمونه های محیطی تغییرات پاتولوژیک نمونه های نزدیک به ساحل بالاتر از نمونه های دور از ساحل بود و همچنین در شرایط آزمایشگاهی در تیمارهای شماره 3 آلاینده ها و در روز 21 این تغییرات بافتی شدیدتر از سایر تیمارها مشاهده گردید. بطور کلی تغییرات خونی و بافتی در تمام آلاینده ها از لحاظ شدت در تیمار های شماره 3 بالاتر و به ترتیب به صورت ترکیبی> ماده نفتی> کادمیوم> سرب مشاهده گردید و با گذشت زمان تغییرات مشهودتر بود. بر اساس پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آلاینده های فلزی و نفتی تاثیر شاخصی بر فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی و همچنین تنظیم اسمزی و ساختار بافت آبشش خامه ماهی دارند.
نرگس امراللهی بیوکی محمدصدیق مرتضوی
روزانه مقادیر عظیمی از استرسورهای شیمیایی وارد اکوسیستمهای آبی میشوند. این ترکیبات با اثر بر فرآیندهای زیستی آبزیان سبب مخاطرات زیستی و بروز پاسخهای مختلف بیولوژیک در این گروه از موجودات میگردند. خامه ماهی گونه بومی سواحل شرقی خلیج فارس و دریای عمان بوده و به لحاظ شیلاتی یکی از مهمترین ماهیان پرورشی جهان محسوب میشود که طی مهاجرت به مناطق ساحلی و دور از ساحل میتواند تحت تأثیر استرسورهای محیطی قرار گیرد. در این پژوهش پاسخهای اکوفیزیولوژیک و آنتی اکسیدانی ویتامین (e) این گونه در شرایط محیطی و آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. نخست 6 ایستگاه در منطقه تالاب تیاب و مصب رودخانه شور و شیرین در نظر گرفته شد، 3 ایستگاه در منطقه نزدیک ساحل و 3 ایستگاه در منطقه دور از ساحل قرار داشت. میزان غلظت سرب، کادمیوم و هیدروکربنهای نفتی کل در رسوب، آب و بافت کبد خامه ماهیان صید شده در این ایستگاهها اندازه گیری گردید. میزان فعالیت آنزیمهای alt، ast و شاخص هپاتوسوماتیک در بین ایستگاههای دور و نزدیک، با وجود تفاوت در مقادیر، اختلاف آماری معنی داری نشان نداد (p>0.05). مقدار ویتامین e، پروتئین کل و شاخص تغییرات هیستوپاتولوژیکی در بین ایستگاههای دور و نزدیک، اختلاف آماری معنی داری نشان داد (p<0.05). در بخش دوم این پژوهش تعداد مورد نیاز خامه ماهی از منطقه جمع آوری گردید و به مدت 45 روز با شرایط آزمایشگاه سازگار گردید. با انجام تست سمیت کشنده میزان غلظت کشنده متوسط آلاینده سرب، کادمیوم، هیدروکربنهای نفتی کل و ترکیب این آلایندهها در این گونه محاسبه شد. پس از آن، خامه ماهیان به مدت 21 روز تحت القاء غلظتهای %5، %10 و %20 غلظت کشنده از هر کدام از گروهها قرار داده شدند. در فواصل زمانی 12، 24، 96 ساعت و 7، 14 و 21 روز نمونه خون و کبد گرفته شد. در بافت کبد میزان ویتامین e به عنوان آنتی اکسیدان بدن مورد سنجش قرار گرفت و تغییرات معنی دار آن (p<0.05) در طی زمانهای نمونه گیری نشان از بروز استرس و آسیب اکسیداتیو بود به گونه ای که کاهش بیشتر مقدار آن در اثر افزایش غلظت تیمار، بیانگر آسیب شدیدتر بود. تغییرات فاکتورهای فیزیولوژیک آنزیمهای alt، ast و پروتئین کل به صورت افزایش معنی دار میزان آنزیمها و کاهش معنی دار میزان پروتئین کل پلاسما بود (p<0.05) که علت آن تخریب غشاءسلولی هپاتوسیتهای کبدی و اثر بر فعالیت فیزیولوژیک کبد عنوان شد. شاخص هپاتوسوماتیک نیز در گروههای مختلف آلاینده محاسبه و مقایسه نتایج آن از جهت معنی داری با گروه کنترل نشان دهنده بروز اختلاف معنی دار بود (p<0.05). تغییرات هیستوپاتولوژیکی کبد خامه ماهیان به صورت شاخص تغییرات هیستوپاتولوژیک به تفکیک زمان و نوع استرسور ارائه گردید. نتایج حاصل از مطالعه هیستوپاتولوژیکی دارای هماهنگی کاملی با نتایج سایر بخشها و تأییدی بر آن نتایج بود.
سلیم شریفیان محمدصدیق مرتضوی
کیفیت و مدت ماندگاری ماهی شوریده طی 19 روز نگهداری در یخ با استفاده از شاخص های حسی، شیمیایی و میکروبی اندازه گیری شد. جدول ارزیابی حسی بر اساس نظر ارزیاب ها تصحیح گردید و جدولی خاص برای این ماهی طی نگهداری در یخ ایجاد شد. ارزیابی حسی نشان داد که مدت ماندگاری ماهی شوریده پانزده روز است. نتایج ارزیابی حسی و میکروبی دارای همبستگی بالایی بود. شمارش کلی باکتری ها در روز 15 به بالاتر ار حد مجاز (106 × 3 واحد پرگنه در هر گرم گوشت) رسید. میزان ph از 71/6 به 35/7 در انتهای آزمایش رسید. میزان tvb-n در روز صفر 31/15 میلی گرم نیتروژن/100 گرم گوشت بود و به 52/36 در روز 19 افزایش یافت. میزان ffa در روز اول برایر با 15/4 (بیان شده به صورت درصد اسید اولئیک) بود و در انتهای دوره نگهداری به 75/12 رسید. میزان اولیه pv 69/11 (میلی اکی والان اکسیژن در کیلوگرم چربی) بود و به 75/50 در روز دوازدهم رسید و سپس مقدار آن کاهش یافت و به 82/35 در روز آخر نگهداری در یخ رسید. مقادیر ابتدایی و انتهایی tba به ترتیب 83/0 و 75/3 (میلی گرم مالون دی آلدهید در صد گرم گوشت) بود. براساس نتایج حسی، میکروبی و شیمیایی مدت ماندگاری ماهی شوریده طی نگهداری در یخ 15 روز تعیین گردید.
الهام محمدی ناصر مهدوی شهری
فلزات سنگین در مقادیرکم از جمله اجزای سازنده نرمال بدن موجودات دریایی هستند و بعضی از آن ها به طور قطعی برای رشد و تکامل نرمال لازم می باشند. به دنبال توسعه صنعتی مقادیر اضافی از این فلزات از طریق مواد زائد صنعتی و فاضلاب ها به سیکل زیستی وارد می شوند و از آنجایی که این فلزات بطور بالقوه سمی هستند ممکن است در اکولوژی یک محیط ویژه اختلال ایجاد کنند. از میان این فلزات مس یک عنصر ضروری برای حیات کلیه جانداران می باشد، اما مقادیر بالای آن باعث ایجاد مشکلاتی در سلامت آن ها می شود. بنابراین با توجه به وجود مقادیر بالای این فلز در برخی نواحی آب دریا و به منظور تشخیص اثرات سمی آن، در این بررسی از جنین توتیای دریایی که در مراحل اولیه رشد و نمو خود بسیار حساس به عوامل تراتوژن می باشد بعنوان یک اندیکاتور محیطی استفاده شد. در این پژوهش بعد از القا تخم ریزی بوسیله تزریق 1 میلی لیترکلرید پتاسیم 0/5 مولار به حفره سلومی جانور، لقاح با افزودن محلول حاوی اسپرم به ظروف محتوی تخمک صورت گرفت. محلول های فلزی تست در غلظت های 16، 32، 64، 128، 256 و 512 میکروگرم / لیتر با 3 تکرار آماده سازی گردید و برای نمونه های کنترل از آب دریای فیلتر شده استفاده شد. تست های سمیت در ظروف حاوی 500 میلی لیتر محلول تست و تقریباً 10000 تخم انجام شد و بعد از 30 ساعت نمونه ها با افزودن فرمالدهید 4% فیکسه گردید و جنین ها تحت مطالعات مورفولوژیکی قرار گرفتند. همچنین به منظور تایید بیشتر نتایج از تکنیک هیستوشیمی برای آشکارسازی فلز مس استفاده گردیدنتایج حاصل از مطالعات مورفولوژی جنینها نشان داد که افزایش غلظت مس باعث ایجاد ناهنجاری هایی در مراحل جنینی این جاندار از جمله توقف در مراحل اولیه جنینی، ایجاد بدشکلی درجنین ها و ایجاد لاروهای ناهنجار و غیره می گردد. همچنین در غلظت 16, 32 و 64 میکروگرم بر لیتر، اکثریت جنینها به صورت لارو پلوتئوس نا هنجار تکوین یافتند. در حالیکه در غلظت 128 و 256 میکروگرم بر لیتر اکثریت جنینها در مرحله گاسترولا و مابقی در مرحله پریسم متوقف شدند. در غلظت 512 میکروگرم بر لیتر تکوین جنینی در مرحله بلاستولا و مرولا متوقف شد. همچنین بررسی های هیسیتوشیمیایی به منظور آشکارسازی فلز مس، تفاوت شدت رنگ را در گروه تست نسبت به گروه کنترل نشان می دهد که احتمالاً به حضور عنصر فلزی مس در نمونه تست مربوط می باشد. نتایج هیستوشیمیایی می تواند تاییدی باشد بر نتایج مورفولوژیکی به دست آمده مبنی بر اینکه افزایش ناهنجاریهای ایجاد شده در سیر تکوین جنینها با افزایش غلظت فلز مس، ناشی از جذب فلز سنگین مس توسط جنینها بوده است.