نام پژوهشگر: رسول شفایی
سید احمد حسینی رسول شفایی
سازمان هایی که هم زمان در حوزه های مختلف یک یا چند صنعت فعالیت می کنند نیاز دارند که فعالیت های مختلف خود را در قالب واحدهای مجزا و مستقل انجام دهند. در چنین سازمان هایی اطلاع دقیق از میزان سوددهی یا زیان دهی هر واحد اهمیت بسیاری دارد. لذا باید واحدها را مجموعه هایی مستقل در نظر گرفت و عملکرد هر یک را مورد بررسی قرار داد. بنابراین یکی از مهمترین تصمیماتی که در چنین سازمان هایی اتخاذ می گردد تعیین قیمتی است که تحت آن کالاها و خدمات بین واحدها جابجا می شوند. تحقیق پیش رو به ارائه مدلی جهت تعیین قیمت هایی پرداخته است که تحت آن کالاها و خدمات در واحدهای زیرمجموعه یک سازمان جابجا می شوند. برای این منظور یک مدل ریاضی برای حل مسئله پیشنهاد شده و مسئله برای یکی از شرکت های داخلی فعال در صنعت غذایی به عنوان مطالعه موردی، مورد استفاده قرار گرفته است. عملکرد مدل ریاضی پیشنهادی در شرایط عملی با روش مرسوم شرکت، مقایسه گردیده است. نتایج حاکی از بهبود سود سازمان با استفاده از مدل ارائه شده نسبت به روش فعلی است.
حامد گل رخساری رسول شفایی
یکی از الزامات توسعه و پیشرفت هر کشور ی توجه به وضعیت رقابتی حاکم بر آن کشور است . بسیاری از جوامع توانسته اند با ایجاد بستری مناسب، رقابت پذیری صنایع خود را ارتقا دهند به نحوی که نسبت به جوامع دیگر مزیت رقابتی بیشتری برای فعالیت و کسب وکار داشته باشند . یکی از صنایعی که با گسترش روزافزون و سودآوری مناسب و پایدار خود توجه بسیاری از سازمان ها و دولت ها را به خود جلب کرده صنعت پتروشیمی است و کشور ما از جمله کشورهایی است که به دلیلی برخورداری از منابع نفتی پتانسیل مناسبی برای فعالیت در این صنعت دارد. در این تحقیق ما به دنبال ارزیابی رقابت پذیری ملی برای صنعت پتروشیمی کشور هستیم. این تحقیق شامل دو مرحله اصلی است ، در مرحله اول مدلی برای ارزیابی رقابت پذیری ملی صنعت پتروشیمی بر اساس نظرات خبرگان صنعت پتروشیمی ارائه خواهد شد. برای این مرحله نظرات خبرگان از طریق روش دلفی و مصاحبه با خبرگان جمع آوری و تحلیل شده و نتایج در قالب جدولی از شاخص ها و نیز در قالب یک مدل مفهومی که ارتباط شاخص ها را نشان می دهد ، عرضه خواهد شد. درمرحله دوم بر مبنای مدل بدست آمده به ارزیابی وضعیت رقابت پذیری ملی این صنعت پرداخته می شود . برای انجام فرایند ارزیابی از روش ahp برای وزن دهی به پارامترهای موثر بر شاخص های مدل استفاده شده و پس از انجام یک ارزیابی از وضعیت فعلی این پارامترها ، بر اساس نتایج حاصل شده از مراحل گذشته نتایج ارزیابی به شکلی کمی و در قالب جدول نتایج و نمودارهای عنکبوتی ارائه خواهد شد. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به عنوان بستری برای ارتقای رقابت پذیری صنعت پتروشیمی کشور و بهبود جایگاه آن در عرصه جهانی مورد توجه قرار گیرد.
علی مرحمتی رسول شفایی
انسان از زمانهای بسیار قدیم به مطالعه ی آینده علاقه مند بوده است. در زمانهای قدیم این توجه بیشتر در قالب پیشگویی و پیش بینی بوده است. در آغاز دهه ی 1960 میلادی توجه به آینده سمت و سویی دیگر یافت و دیدگاهی علمی نسبت به آینده شکل گرفت. مطالعه ی علمی و نظام مند آینده را آینده-پژوهی نام نهاده اند. آینده پژوهی مشتمل بر مجموعه تلاش هایی است که با استفاده از تجزیه و تحلیل منابع، الگوها، و عوامل تغییر یا ثبات، به تجسّم آینده های بالقوّه و برنامه ریزی برای آنها می پردازد. . آینده پژوهی منعکس می کند که چگونه از دل تغییرات (یا تغییر نکردن) «امروز»، واقعیت «فردا» تولد می یابد. نکته ی حائز اهمیت در مطالعات آینده پژوهی، انجام این مطالعات بر اساس یک فرآیند و چارجوب ساختاریافته است. در این تحقیق تلاش شده است با استفاده از ترکیب چارچوبهای عام آینده پژوهی و استفاده از نظرات کارشناسان و نخبگان، چارچوبی ارائه نماید که نقاط ضعف چارچوبهای عام آینده پژوهی را پوشش دهد. همچنین در چارچوب پیشنهادی، محیط داخلی و خارجی سازمان نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در ابتدا با ترکیب چارچوبهای عام آینده پژوهی، گامهای مهمی که در اجرای فرآیند آینده نگاری نقش دارند شناسایی شده اند و سپس با استفاده از نظرات کارشناسان به اولویت بندی این گامها پرداخته شده است و در انتها تعدادی از عوامل که طبق نظر کارشناسان اهمیت کمتری داشته اند حذف شده اند. چارچوب نهایی بر اساس ترکیب چارچوبهای عام آینده پژوهی و نظرات کارشناسان حاصل شده است. مفاهیم کلیدی: آینده پژوهی، چارچوب آینده پژوهی، ترکیب چارچوبهای عام
محمد فضایلی رضا بشیرزاده
برنامه زمانبندی و توالی عملیات در مسائل برنامهریزی تولید یکی از عوامل کلیدی در موفقیت سازمان های تولیدی می باشد که باعث جلوگیری از انباشت سرمایه، تقلیل ضایعات، کاهش و یا حذف بیکاری ماشینآلات و استفاده بهتر از آن ها و پاسخگوئی به موقع به سفارشهای مشتریان میشود. فرض روش های استاندارد برنامه ریزی و زمان بندی آن است که اجرای برنامه در یک شرایط قطعی و معین اتفاق می افتد. یکی از متداول ترین فرضیات در مسائل زمان بندی، در دسترس بودن ماشین آلات در طول دوره برنامه ریزی می باشد. این فرض در عمل صحیح نیست و ماشین آلات ممکن است به دلایلی همچون خرابی یا نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه در برخی از فواصل زمانی در دسترس نباشند. در این تحقیق، مساله برنامه ریزی جریان کارگاهی در مواجهه با عدم قطعیت در خرابی ماشین آلات بررسی شده است. خرابی ماشین آلات باعث قطع شدن کارهای در حال پردازش، به تعویق افتادن برنامه زمان بندی و در نتیجه تاخیر در زمان تکمیل کارها و متناظرا زمان تحویل محصولات می شود. در چنین شرایطی بررسی استواری روش های حل به جای بهینه سازی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. معیار ارزیابی این مساله، بتا -استواری دامنه عملیات جهت ارزیابی عملکرد روش های حل بررسی شده در شرایط نامعین می باشد. فرض این تحقیق بر آن است که ماشین آلات با گذشت زمان فرسوده شده و از شرایط ایده آل دور می شوند، در نتیجه احتمال خرابی ماشین آلات با افزایش کارکرد آن ها افزایش می یابد. در صورت خرابی ماشین آلات با انجام تعمیرات به شرایط اولیه باز میگردند. کارها بر روی ماشین آلات قابل ازسرگیری هستند و در صورت قطع یک کار با وقوع خرابی پس از تعمیر ماشین می توان ادامه کار را انجام داد. در این تحقیق یک روش فرا ابتکاری ترکیبی الگوریتم ژنتیک و شبیه سازی تبرید برای حل مسئله مذکور ارائه شده و عملکرد آن با شش روش موجود در ادبیات مقایسه شده است. نتیجه بررسی ها نشان دهنده استواری بالاتر روش ارائه شده نسبت به سایر روش ها می باشد.
محمدرضا آل آقا رضا بشیر زاده
برنامه زمانبندی و توالی عملیات در مسائل برنامهریزی تولید یکی از عوامل کلیدی در موفقیت سازمان های تولیدی می باشد که باعث جلوگیری از انباشت سرمایه، تقلیل ضایعات، کاهش و یا حذف بیکاری ماشینآلات و استفاده بهتر از آن ها و پاسخگوئی به موقع به سفارشهای مشتریان میشود. فرض روش های استاندارد برنامه ریزی و زمان بندی آن است که اجرای برنامه در یک شرایط قطعی و معین اتفاق می افتد. این فرض به دلیل تنوع منابع مورد نیاز و شرایط عدم قطعیت حاکم بر آن، فرض درست و عملی نیست. در چنین شرایطی بررسی استواری روش های حل به جای بهینه سازی از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. هدف اصلی این تحقیق حل مسئله برنامه ریزی کارگاهی انسدادی در حالت تغییر پذیری زمان پردازش کارها می باشد. در این تحقیق برای حل مسئله بیان شده، یک روش ترکیبی فراابتکاری پیشنهاد شده و عملکرد الگوریتم پیشنهادی با هفت روش فرا ابتکاری دیگر موجود در ادبیات برنامه ریزی جریان کارگاهی مقایسه شده است. از معیار بتا استواری برای ارزیابی عملکرد روش های پیشنهادی در شرایط نامعین استفاده شده است. نتیجه بررسی ها نشان دهنده استواری بالاتر روش ترکیبی پیشنهادی نسبت به سایر روش ها می باشد.
فرزان فرزانه رسول شفایی
آنچه تغییر نمی کند « تغییر» است. سازمان ها به مثابه سیستم های باز اجتماعی که در محیط پویای بازار و رقابت قرار دارند، نیازمند بهبود، تغییر و توسعه دایمی هستند. بدیهی است که اعمال این تغییرات خود نیازمند فرایندهایی است که باید مدیریت شوند تا تغییرات مورد نظر به بهترین وجه و با کمترین هزینه و زمان محقق گردند و این امر نیازمند سازگاری حداکثری فرایندها و مدیریت تحول با سازمان است. لذا با توجه به نقش حیاتی مدیریت تحول در چگونگی به ثمر رسیدن تغییرات در سازمان ها، ارزیابی مدیریت تحول سازمانی با نشان دادن نقاط ضعف و قوت فرایندهای مدیریت تحول، به بهبود و تسریع سازگاری مدیریت تحول در سازمان کمک خواهدکرد. به همین دلیل و با توجه به فقدان نظام ارزیابی مشخصی برای مدیریت تحول سازمانی، در تحقیق پیش رو سعی شده است تا با استفاده از دانش حاصل از مرور ادبیات مرتبط و نیز بررسی تحقیقاتی که تاکنون در این رابطه صورت گرفته است و نیز انجام مورد کاوی در رابطه با یک پروژه تحول سازمانی انجام شده در کشور و بررسی میدانی، سنجه هایی برای ارزیابی اثربخشی و موفقیت مدیریت تحول سازمانی تدوین گردد. این سنجه ها نهایتا با تمرکز بر رضایت کاربران و حامیان تغییر، هزینه های تحول سازمانی و ارزش افزوده شده ناشی از تغییرات معرفی می گردند.
امیر اشهری رسول شفایی
امروزه به منظور استفاده بهتر از منابع و تولید محصولات مطابق با نیاز مشتریان و با توجه به سطح رقابت موجود میان شرکت ها به کارگیری یک برنامه زمانبندی مناسب از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است. در این پایان نامه، مسئله زمانبندی گروهی جریان کارگاهی دو مرحله ای انعطاف پذیر بدون وقفه با در نظرگرفتن محدودیت زمان های آماده سازی وابسته به توالی گروه ها مورد مطالعه قرار گرفته است. در این مسئله همه قطعات مسیر پردازشی یکسانی را طی نموده که شامل دو مرحله با ماشین های موازی مشابه بوده و قطعات باید بدون هیچ وقفه ای از دو مرحله عبور نمایند. همچنین کارهای مشابه بمنظور کاهش زمان های صرف شده برای آماده سازی ماشین ها به گروه های مختلفی تخصیص می یابند که در نتیجه مسئله شامل دو سطح از زمانبندی می گردد ، در سطح اول توالی کارها در هریک از گروه ها تعیین می شود، در حالی که در سطح دوم توالی خود گروه ها تعیین می گردد. برای این منظور، دو الگوریتم فراابتکاری به نام های" الگوریتم ژنتیک (ga) و الگوریتم بهینه سازی انبوه ذرات (pso)" توسعه یافته اند. بمنظور بررسی عملکرد الگوریتم ها سه ساختار مختلف از مسائل با اندازه های کوچک، متوسط و بزرگ طراحی شده و همچنین از نظر حداکثر زمان تکمیل کارها و میزان زمان حل که بترتیب نشانگر کارایی و اثر بخشی الگوریتم ها می باشند با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفته اند. مقایسه عملکرد الگوریتم های ذکر شده با یکدیگر نشان می دهد که در مسئله کوچک و متوسط دو الگوریتم عملکرد مشابهی از دید حداکثر زمان تکمیل کارها داشته ولی در مسائل با ابعاد بزرگ الگوریتم ژنتیک دارای عملکرد بهتری می باشد. همچنین نتایج حاکی از آنست که الگوریتم ژنتیک بطور معناداری در تمام مسائل دارای زمان حل بهتری نسبت به الگوریتم بهینه سازی انبوه ذرات می باشد. در ادامه جهت مطالعات آتی توصیه می گردد که الگوریتم های پیشنهادی با استفاده از سایر معیارهای عملکرد مورد مطالعه قرار گیرند. علاوه بر این حل مسئله با استفاده از الگوریتم های فرا ابتکاری جدید و بررسی این مسئله بصورت چند هدفه نیز مفید می باشد .
الناز کبیر رسول شفایی
در این پایاننامه، ابتدا مروری بر مدلهای مکانیابی در شبکههای لجستیک شامل شبکههای لجستیک روبهجلو ، شبکههای لجستیک معکوس و شبکههای یکپارچه لجستیک روبهجلو و معکوس انجام میشود. با بررسی شکاف تحقیقاتی، یک مدل ریاضی برنامهریزی عدد صحیح مختلط برای یک شبکه یکپارچه لجستیک روبهجلو و معکوس تک محصولی، چند دورهای و ظرفیتدار طراحی شده است. نکتهی قابل توجه این است که شبکه در انتخاب اینکه چه مشتریانی را پوشش دهد، انعطافپذیری دارد. با توجه به ماهیت غیرقطعی شبکه، تقاضا، بازگشت و هزینههای حملونقل غیرقطعی فرض شده و رویکردی جدید که نسبت به سایر روشهای استوار از نظر بهینگی ارجحیت داشته، جهت مدلسازی عدم قطعیت بکارگرفته شده است. از آنجایی که مسأله از نوع np-hard است، یک الگوریتم حل هیبرید ترکیبی از الگوریتم بهینهسازی کلونی مورچگان به عنوان یک الگوریتم فراابتکاری و برخی الگوریتمهای ابتکاری توسعه داده شده، ارائه شده است. پارامترهای الگوریتم حل پیشنهادی به کمک روش طراحی آزمایشات تاگوچی تنظیم شده است. نتایج محاسباتی نشان میدهد که الگوریتم حل توسعه داده شده در مقایسه با حل دقیق مدل milp در ابعاد بزرگ مسأله بهتر عمل میکند. همچنین نتایج حاصل با مقادیر حاصل از حل مسئله بوسیله مدلسازیهای دیگر استوار و مدلسازی قطعی مقایسه شده تا برتری رویکرد بکار رفته نمایان گردد. نهایتا اعتبارسنجی مدل ریاضی و تحلیل حساسیت آن هم صورت گرفته است.
مهران صالحی شهرابی رسول شفایی
در دنیای واقعی, در اثر خطاهای بوجود آمده, معمولا موجودی واقعی با موجودی سیستم اطلاعاتی متفاوت است. در بین خطاهای مذکور, بر خلاف اکثر خطاها که بر روی موجودی فیزیکی تاثیر میگذارند, خطاهای معاملاتی بر روی موجودی سیستم اطلاعاتی تاثیر میگذارند, که به ندرت مورد مطالعه قرار گرفته اند. از سوی دیگر یکی از راهکارهایی که در سال های اخیر از نظر محققین و صنعتگران به عنوان یک ابزار موثر برای بهبود عملکرد زنجیره تامین از جمله برای حذف خطاهای موجودی مورد توجه قرار گرفته است, تکنولوژی شناسایی با کمک فرکانس رادیویی است که بوسیله الصاق برچسب به کالاها و ارتباط از طریق امواج رادیویی, کنترل دقیقی بر روی موجودی خواهد داشت. در قسمت اول این پژوهش, یک زنجیره تامین دوسطحی دو کالایی همراه با موجودی نادقیق ناشی از خطاهای معاملاتی مورد بررسی قرار می گیرد. از آنجایی که خطاهای معاملاتی امکان افزایش موجودی را نیز دارا می باشند, ابتدا نشان داده می شود که فقط در نقطه بهینه سفارش اقتصادی, همواره سود ناشی از عدم وجود خطاهای معاملاتی بیشتر از سود ناشی از وجود خطاهای معاملاتی می باشد. در همین راستا, تعیین مقدار بهینه سفارش اقتصادی تحت شرایط با و بدون استفاده از تکنولوژی rfid مدلسازی و حل می شود. از آنجایی که استفاده از تکنولوژی rfid نیز هزینه ای را در بر خواهد داشت, تحلیل حساسیت هر کدام از پارمترها بمنظور تعیین شرایط اقتصادی بکارگیری rfid انجام می شود. همچنین برای شناسایی مهمترین عامل در تعیین بکارگیری هزینه rfid, تحلیل حساسیت مقایسات زوجی پارامترها نیز انجام می شود. در قسمت دوم این پژوهش, مسئله کنترل موجودی یک خرده فروش که دچار خطای معاملاتی می باشد, در طول زمان مورد بررسی قرار می گیرد. بدین منظور از یک مدل تک-کالایی چند دوره ای که از سیاست مرور دوره ای پیروی می کند, استفاده می شود. از آنجایی که موجودی در اثر خطاهای معاملاتی دجار خطا می شود, تاثیر دو راهکار شمارش موجودی و استفاده از تکنولوژی rfid برای حذف یا کاهش خطا مورد ارزیابی قرار می گیرد. در قسمت شمارش موجودی, برخلاف اکثر مقالات که یک سیکل را برای شمارش موجودی در نظر می گیرند, در اینجا با بدست آوردن توابع سود و پارامترهای آن, تعیین می شود که در پایان چه دوره هایی شمارش موجودی می بایست انجام شود. در قسمت بکارگیری تکنولوژی rfid نیز, با توجه به آنکه این تکنولوژی در ردیابی محصولات می تواند دچار خطا شود, با در نظر گرفتن این میزان خطا, تابع سود محاسبه می شود. در این قسمت, برای حذف خطاهایی که در طول زمان جمع شده اند, تعیین می شود که موجودی سیستم اطلاعاتی را در چه دوره ای باید صفر کرد. از آنجایی که استفاده از هر دوی این راهکارها مستلزم صرف هزینه ای می باشد, با استفاده از شبیه سازی به مقایسه آن دو پرداخته می شود. بدین منظور با توجه به پارامترهای گوناگون, تعیین می شود که تغییرات توابع سود ناشی از بکارگیری دو راهکار فوق به چه صورت خواهد بود
فائزه دیمه سعیده غلامی
در عالم واقعیت عدم قطعیت به دلیل نبود اطلاعات کافی محیطی، امری شایع است. از این رو توسعه روشهای نظاممند برای حل مسائل در شرایط غیرقطعی از اهمیت بسزایی برخوردار است تا به این ترتیب جوابهای قابل قبول و مناسبی فراهم آیند. یکی از این روش ها بهینه سازی استوار است. این نوع برنامه ریزی به دنبال یافتن راه حلی است که به نوسانات پارامترها حساس نباشد. در این پژوهش بررسی در مورد سلول رباتیک در شرایط عدم قطعیت صورت گرفته است. عواملی مانند خرابی ماشین آلات، تاخیر در رسیدن مواد، سفارشات ناگهانی، لغو یک سفارش و ... سبب بروز اختلال در برنامه اصلی می گردند. بنابراین برآورد دقیق زمان پردازش قطعه روی ماشین با توجه به این اختلالات در بسیاری موارد دشوار است. علاوه براین در اغلب موارد، اطلاعی از توزیع داده های مربوط به زمان پردازش وجود نداشته و بنابراین استفاده از روش های تصادفی ممکن نیست. در این تحقیق، ابتدا تحقیقات انجام شده در زمینه زمانیندی سلول رباتیک، بهینه سازی استوار و زمانبندی استوار، بررسی و طبقه بندی شده اند. سپس مدل ریاضی سلول رباتیک سه ماشینه، در شرایط قطعیت زمان پردازش نوشته شده است. آنگاه با استفاده از روش حداقل سازی حدکثر تاسف همتای استوار مدل قطعی نگاشته شده است. با توجه به حدود در نظر گرفته شده برای زمان پردازش، تعدادی سناریو تعریف گردیده است. سپس با استفاده از الگوریتم ژنتیک و شبیه سازی تبرید، زمان چرخه در حالت های قطعی و غیرقطعی بدست آمده و مقایسه گردیده اند. نتایج حل بوسیله الگوریتم های پیشنهادی، نشان دادند که با افزایش تعداد قطعات، زمان چرخه افزایش یافته، که این افزایش برای مسأله استوار بیشتر از حالت قطعی می باشد. از طرف دیگر، مشاهده می شود که الگوریتم ژنتیک در مقایسه با الگوریتم شبیه سازی تبرید، جواب های بهتری در زمان حل بیشتر ارائه می کند.
ابوالفضل آدرسی رضا بشیرزاده
بنگاههای تولیدی مختلف مکررا از الگوریتم های زمان بندی برای کمک به دیدن نیازها و احتیاجات مشتری در طول زمان، و برای کاهش هزینه های عملیاتی خود، استفاده می کنند. اکثر مسائل زمانبندی که در ادبیات موضوعی بیان شده اند تحت این فرض عمل می کنند که ماشین آلات تولیدی همواره جهت تولید در دسترس می باشند. در حالیکه در اکثر صنایع موجود در دنیای واقعی، یک ماشین به دلایل مختلفی از جمله از کارافتادگی های احتمالی ماشین آلات، انجام برنامه های مربوط به برنامه نگهداری و تعمیرات و مواردی از این قبیل می تواند همواره در دسترس نباشد. در این پایان نامه، مسئله زمانبندی گروهی جریان کارگاهی دو مرحله ای انعطاف پذیر بدون وقفه با در نظرگرفتن محدودیت زمان های آماده سازی وابسته به توالی گروه ها و همچنین از کار افتادگی احتمالی ماشین آلات مورد مطالعه قرار گرفته است. در این پایان نامه برای حل مسئله مذکور دو الگوریتم فراابتکاری ژنتیک و شبیه سازی تبرید پیشنهاد شده اند. به منظور بررسی عملکرد الگوریتم های پیشنهادی برای حل مسئله مورد نظر، مسائل موجود در این پایان نامه به دو دسته مسائل کوچک و بزرگ تقسیم بندی شده اند که با استفاده از الگوریتم های پیشنهادی برای هریک از مسائل پیشنهادی حداکثر زمان تکمیل کارها و همچنین زمان حل مورد نیاز برای حل مسائل محاسبه شده اند. با مقایسه نتایج به دست آمده از حل مسائل مورد نظر، مشاهده می شود که الگوریتم شبیه سازی تبرید در هر دو دسته مسائل کوچک و بزرگ جوابهای بهتری را از نظر حداکثر زمان تکمیل کارها ارائه می نماید. ولی با توجه به این که زمان حل مورد نیاز برای مسائل بزرگ با استفاده از الگوریتم شبیه سازی تبرید خیلی بزرگتر از زمان حل مورد نیاز برای حل با استفاده از الگوریتم ژنتیک می باشد، بنابراین برای حل مسائل با اندازه بزرگ الگوریتم ژنتیک پیشنهاد می گردد.
نگار دارابی رسول شفایی
مسأله مدیریت تامین استوار یک زمینه جذاب در ادبیات زنجیرهتامین می باشد. عدمقطعیت و همچنین محیط کسب و کار پویا، مدیریت کردن ریسک ها و احتمالاتی که ممکن است در آینده برای زنجیرهتامین رخ دهد را با پیچیدگی های فراوانی توأم کرده است بطوریکه دیگر برنامه ریزی های قطعی قابل اطمینان نیستند. لازم به ذکر است در جهان واقعی به هیچ عنوان نمی توان انتظار داشت که تمام پارامترهای موجود در مسأله بصورت کاملاً قطعی و معین در دسترس باشد و به همین دلیل است که ما همواره با عدمقطعیت روبرو هستیم. تاکنون روش های متعددی برای در نظر گرفتن این عدمقطعیت ها و ریسک ها در زنجیره های تامین مورد استفاده قرار گرفته است که هر یک با توجه به نوع فضای مسأله دارای نقاط ضعف و قوتی می باشند و کارائی های مختلفی دارند. در این پژوهش برای مدلسازی مسأله زنجیرهتامین استوار، از یک فرمولبندی ریاضی تصادفی برای طراحی یک شبکه زنجیرهتامین چند محصولی استفاده شده است که شامل تعدادی کارخانه یا ماشین آلات تولیدی با ظرفیت محدود، مراکز توزیع و تعدادی خردهفروش است. هدف اصلی این تحقیق مدل بندی مساله مدیریت زنجیرهتامین استوار سه سطحی در فضای عدمقطعیت می باشد که این عدمقطعیت هم در تقاضا و هم در تامین به صورت همزمان دیده شده است. تابع هدف ارائه شده در مدل حداکثر سازی سود است و مدل با استفاده از روش برنامه ریزی ریاضی و فراابتکاری حل شده و عملکرد مدل پیشنهادی با تغییرات روی برخی پارامترهای مسأله، آنالیز حساسیت شده است. نتایج این تحقیق بیانگر اثر بخشی مدل می باشد.