نام پژوهشگر: ابوتراب طالبی
عفت محمدامینی محمد زاهدی اصل
اعتیاد و سوءمصرف مواد مخدر به مثابه یک مسأله اجتماعی پدیده ای است که همراه با آن توانایی جامعه در ارزیابی و حفظ نظم موجود از بین می رود، عملکرد بهنجار حیات اجتماعی مختل می گردد و باعث دگرگونی های ساختاری در نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی یک اجتماع می شود. تا کنون محققان در رشته های مختلف و براساس دیدگاههای مختلف، علل و عوامل متعددی را برای سوء مصرف مواد مخدر برشمرده اند و سعی در تبیین این پدید? خانمانسوز داشته اند، رویکرد سرمایه اجتماعی با درنظر گرفتن روابطی که فرد با دیگران برقرار می کند به نقش عواملی از جمله اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکه های اجتماعی فرد در بررسی مسائل اجتماعی می پردازد. پژوهش حاضر یه دنبال یررسی عوامل اجتماعی موثر بر اعتیاد با تأکید بر سرمای? اجتماعی ( مقایسه بین دو گروه معتادین و غیر معتادین) می باشد که با استفاده از نظریات رابرت پاتنام، جیمز کلمن، جین جاکوبس در سرمایه اجتماعی و نظریات آنومی دورکیم و فرصتهای افتراقی کلووارد و اوهلاین به دنبال آزمون فرضیات می باشد. روش پژوهش حاضر پیمایشی ازنوع مقایسه ای، ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها بیانگر آن است که بین میزان سرمایه اجتماعی افراد و اعتیاد رابطه معنا داری وجود دارد، بین میزان اعتماد اجتماعی افراد و اعتیاد رابطه معناداری وجود دارد، بین میزان مشارکت اجتماعی افراد و اعتیاد رابطه معناداری وجود دارد، بین وضعیت شبکه های اجتماعی افراد و اعتیاد رابطه معناداری وجود دارد. بین میزان فرصتهای در دسترس فرد و اعتیاد رابطه معناداری وجود دارد ولی بین میزان کنترل و نظارت اجتماعی و اعتیاد افراد رابطه ای وجود ندارد
مهدی بدیعی حبیب الله آقابخشی
توجه همیشگی به نیازها و ارزش های نیروی انسانی که مهمترین سرمایه در جهت رسیدن به پویایی و بالندگی در سازمان شناخته می شوند، از ضرورت های جدی محسوب می شود. انتخاب کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان جامعه آماری به این دلیل حائز اهمیت است که این کارکنان در مجموع تشکیل دهنده شخصیت حقوقی عمده ترین و اصلی ترین هدایتگر فرهنگی جامعه و کانال ارتباطی فعالان عرصه فرهنگ با آحاد جامعه هستند و ارتقاء ارزش ها در کارکنان این وزارتخانه به حفظ تعادل در آنها و مراجعانشان و در نهایت سطح وسیع تر جامعه یاری می رساند. در کنار هدف اصلی پژوهش که شناخت نظام ارزشی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است به اهداف فرعی نظیر ارتباط نظام ارزشی هم در کلّیت و هم در چگونگی آرایش خرده نظام های ارزشی با عواملی نظیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی، میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی، میزان دینداری، وضعیت تأهل و جنسیت نیز پرداخته شده است. همچنین به سئوال آیا انگاره ارزشی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به زن با پایگاه اقتصادی-اجتماعی آنها رابطه دارد؟ نیز پاسخ داده شده است. به منظور انجام پژوهش حاضر از میان کلیه کارکنان ستادی(مرکزی) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعداد 122 نفر به شیوه نمونه گیری سیستماتیک برگزیده شده اند. روش پژوهش اخیر تلفیقی از روش های پیمایشی و همبستگی است و اطلاعات به وسیله پرسشنامه جمع آوری گردیده است. برخی از نتایج پژوهش اخیر از این قرار است: 1- نظام ارزشی کارکنان، به ترتیب سطوحی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را در خود جای داده است. 2- بر طبق نتایج آزمون های آماری رابطه معناداری میان نظام ارزشی کارکنان (در کلیت و تمامیت) با متغیرهایی نظیر پایگاه اقتصادی-اجتماعی، میزان استفاده از رسانه ها، وضعیت تأهل و جنسیت مشاهده نگردید. اما میزان دینداری کارکنان با کلیت نظام ارزشی آنها ارتباطی معنادار دارد. 3-با توجه به نتایج آزمون های آماری در مقایسه خرده نظام های ارزشی همنام تفاوت میانگین های خرده نظام ارزشی اجتماعی بر حسب جنسیت و همچنین خرده نظام ارزشی فرهنگی بر حسب وضعیت تأهل معنی دار است. 4- در برش عمودی وجود رابطه میان خرده نظام های نظام ارزشی کارکنان و پایگاه اقتصادی-اجتماعی، میزان استفاده آنها از رسانه های ارتباط جمعی، میزان دینداری، جنسیت و وضعیت تأهل تأیید گردید؛ زیرا بنابر نتایج حاصله خرده نظام های ارزشی چهارگانه کارکنان وزارتخانه مورد بحث در ساختن کلیت نظام ارزشی آنها، ارتباطی سیستماتیک و معنادار دارند و هرگونه تحول ارزشی در اجزاء نظام تغییر در سایر اجزاء و در نهایت کل نظام را در پی خواهد داشت. 5- از لحاظ انگاره ارزشی نسبت به زن، کارکنان بیشترین اهمیت را به نقش های خانوادگی زن یعنی «همسر خوبی بودن» و «مادر خوبی بودن» داده اند و پس از آن «مذهبی بودن»، «تحصیلکرده بودن»، «پوشیدن چادر در اماکن عمومی» و «کارکردن بیرون منزل» به ترتیب از اهمیت بیشتر برخوردار بوده است. همچنین ارتباط معناداری میان انگاره ارزشی و پایگاه اقتصادی-اجتماعی کارکنان مشاهده نگردید.
شهناز ریحانی کیوی معصومه اسمعیلی
هدف اصلی تحقیق حاضر مقایسه ی مولفه های محیط خانواده در زوج هایی با بافت (مذهبی، قومی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) همسان و ناهمسان می باشد. در این پژوهش با توجه به نظریه ی همسان همسری نژادی ساروخانی، دیدگاه آذربایجانی و بیابانگرد در مورد ازدواج افرادی که در طول و عرض جغرافیایی یکسانی زندگی می کنند، یکی از عوامل طبقه بندی زوجین به دو گروه همسان و ناهمسان، عامل قومیت در نظر گرفته شد. همچنین به دلیل مسلمان بودن تمام افراد گروه نمونه ی مورد بررسی از جهت گیری مذهبی درونی و برونی آلپورت برای دسته بندی زوجین استفاده گردید. در زمینه ی سرمایه ی اقتصادی پیرو دیدگاه ماکس وبر، درآمد، نوع شغل، مسکن و امکانات رفاهی مورد بررسی قرار گرفت. در ارتباط با سرمایه ی اجتماعی از دیدگاه بوردیو، نظریه ی پاتنام و دیدگاه افه استفاده شد. همچنین در سرمایه ی فرهنگی نظر بوردیو و تقسیم بندی او از این سرمایه مورد توجه قرار گرفت. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی کارکنان متاهل بخش تولید اتوبوس شرکت ایران خودرو دیزل (و همسرانشان) می باشد. به منظور انتخاب آزمودنی ها از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزار اندازه گیری شامل مقیاس محیط خانواده (fes)، مقیاس جهت گیری مذهبی آلپورت (aros) و پرسشنامه ی سرمایه ی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می شوند. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (manova) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق) فرضیه های اول و دوم: براساس نتایج بدست آمده، رابطه ی مولفه های محیط خانواده با همسان و ناهمسان همسری مذهبی برونی معنادار نیست. جهت گیری مذهبی بیرونی در برگیرنده ی معنایی ابزاری است و افرادی که دارای این نوع جهت گیری هستند، از مذهب برای رسیدن به اهدافشان استفاده می کنند. پس مذهب بیرونی مسیر زندگی را مشخص نمی سازد، بنابراین این نتیجه منطقی بنظر می رسد. نتایج بدست آمده نشان داد که خرده مقیاس اخلاقی- مذهبی از مقیاس محیط خانواده با همسان و ناهمسان همسری مذهبی درونی رابطه دارد. عبارات خرده مقیاس اخلاقی- مذهبی و جهت گیری مذهبی درونی معانی مشابهی را در بر می گیرند. همچنین بین مولفه های محیط خانواده و خصایص خانواده های سالم ارتباط تنگاتنگی وجود دارد که تمام این ویژگی ها با آنچه که روان شناسان در تعاریف سلامت روانی اشاره می کنند دارای مضامین مشترکی هستند. همچنین بین جهت گیری مذهبی درونی و سلامت روانی رابطه ی معناداری وجود دارد. نتیجه گیری از مطالب فوق رابطه ی بین مولفه های محیط خانواده با جهت گیری مذهبی درونی را نشان می دهد. فرضیه های سوم و چهارم: نتایج بدست آمده نشان داد که بین مولفه های محیط خانواده و همسان و ناهمسان همسری قومی رابطه وجود ندارد. در پژوهش حاضر حداقل 5سال از زندگی مشترک آزمودنی ها می گذرد، زمانیکه زوجین یک خانواده تشکیل می دهند، تلاش خواهند کرد تا یک نظام ارزشی مشترک و ترکیبی از آداب و رسوم قومیشان را ایجاد کنند و مفاهیم یکسانی را به فرزندانشان منتقل کنند تا از دوگانگی، سردرگمی و عدم وحدت میان اعضای خانواده ممانعت شود. فرضیه های پنجم و ششم: بر طبق نتایج بدست آمده، رابطه ی مولفه های محیط خانواده با همسان و ناهمسان همسری اجتماعی معنادار نیست. بنظر می رسد بین آنچه که در سرمایه ی اجتماعی بررسی می شود با ویژگی های شخصیتی افراد، رابطه ی تنگاتنگی وجود داشته باشد. با در نظر گرفتن این تحلیل، برای تبیین عدم تایید فرضیه ی ششم می توان به نظریه ی نیازهای مکمل وینچ استناد کرد. نتایج حاصل با این تئوری همخوانی دارد. یعنی اگر چه ناهمسانی زوجین از نظر میزان سرمایه اجتماعی منجر به بهتر شدن مولفه های خانواده ی آنان نشده است، اما بدتر شدن جو خانوادگی آن ها را هم در پی نداشته است. فرضیه های هفتم و هشتم: براساس نتایج بدست آمده، خرده مقیاس پیوستگی با همسان و ناهمسان همسری فرهنگی رابطه دارد. سطح تحصیلات مشابه زوجین تفاهم بیشتر آن ها را در پی خواهد داشت، همچنین هر چقدر زوجین از نظر میزان دانش و آگاهی بیشتر به یکدیگر شباهت داشته باشند، فهم و درک متقابلشان افزایش خواهد یافت. از طرفی در تعریف خرده مقیاس پیوستگی وابستگی، مهر، علاقه، توجه، حمایت و اتفاق نظر اعضاء مد نظر قرار می گیرد، دقیقاً همان مولفه هایی که با شباهت فرهنگی زوجین افزایش پیدا می کند. همچنین ناهمسانی زوجین از نظر سرمایه ی فرهنگی با خرده مقیاس پیوستگی رابطه دارد. یکی از دلایل وجود این رابطه می تواند این باشد که زمانیکه زوجین از این لحاظ با یکدیگر متفاوتند، زوجی که از سرمایه ی فرهنگی بیشتری برخوردار است، برای پر کردن خلأ طرف مقابل و جلوگیری از رسیدن آسیب به فرزندان تلاش بیشتری می کند. او سعی می کند پیوستگی در جو خانواده حفظ شود. فرضیه های نهم و دهم: بر طبق نتایج بدست آمده، مولفه های محیط خانواده با همسان و ناهمسان همسری اقتصادی رابطه دارند که چشم انداز جدیدی را نسبت به جامعه ی امروز و طرز تفکر افراد نشان می دهد. بنظر می رسد سطح توقعات مالی بیشتر زوجین و فرزندان خانواده ها نسبت به گذشته، تجمل گرایی و سیر جامعه از معنویت و ساده زیستی به سوی مادیگرایی با توجه به استفاده ی گسترده از رسانه های گروهی، همچنین سردرگمی بیشتر افراد در هویت و معنای زندگی شان با توجه به پیچیده تر شدن دنیای واقعی و به تبع آن روابط انسانی موجود در آن، عواملی دال بر تأیید این فرضیه ها بوده اند.
محمد مهدی صدق آمیز حقیقی محمد سعید ذکایی
در این اثر، با استفاده از روش ترکیبی (کمی-کیفی)سعی کردیم. تحولات ساختاری از جمله تحولات جمعیتی، رشد تحصیل، روند ازدواج و اشتغال از سال 1355 تا 1385 مورد مقایسه قرار گگیرد. همچنین به موازات تغییرات ساختاری تغییرات صورت گرفته در نگرش و نگاه جوانان به جوانی و بزرگسالی با استفاده از تکنیک کیفی مصاحبه گروهی مورد بررسی قرار گیرد. این تحقیق نشان داد در سه دهه اخیر رشد تحصیل روند به شدت فزاینده ای را درمیان جوانان 29-15 سال بویژه دختران داشته است. از طرفی سن ازدواج روندی سعودی را نشان میدهد. جوابگو نبودن تقاضای بازار کار برای نیروی کار ازجمله مسائلی است که گذار جوانی را با خطرات و ناپایداریهای بسیاری مواجه میکند و این امر در اظهارات جوانان مشارکت کننده در تحقیق به وضوح پیدابود. بنابراین مسیر گذار جوانی وابستگی زیادی به خاستگاه طبقاتی و سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوانان داشته و بازاندیشی و اراده فردی نقشی است که در کنار ویژگیهای جنسیتی، طبقاتی و اجتماعی فرد توان تاثیرگذاری بر سرنوشت جوانان را دارد.
مریم ناظری ابوتراب طالبی
چکیده ندارد.
اسلام ابراهیمی ابوتراب طالبی
هدف اصلی ما در این تحقیق ، بررسی چگونگی سرمایه اجتماعی میان گروهی دانشجویان دانشگاه سراسری و دانشگاه علوم پزشکی تبریز و عوامل موثر بر آن بود.در مورد سرمایه اجتماعی میان گروهی نظریه های مختلفی وجود ندارد و زیاد به آن پرداخته نشده است.نظریه پردازی که بیشتر به این حوزه پرداخته، رابرت پاتنام است که سرمایه اجتماعی را به دو نوع درون گروهی و میان گروهی تقسیم کرده است. البته کارهای دیگری نیز در مورد سرمایه اجتماعی میان گروهی انجام گرفته است. در این تحقیق از نظریه هایی که در فصل دوم (مبانی نظری)آمده و همچنین از کارهایی که در پیشینه داخلی و خارجی تحقیق از آنها یاد شده، استفاده شده است. و با توجه به همان نظریات و کارهای یاد شده، فرضیه هایی مطرح شدند و مدل تحقیقی تحقیق توسعه داده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان (مقاطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد، و دکتری) دانشگاه سراسری دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 89-88،که تعداد آنها 15135 نفر می باشد، تشکیل می دهندو از این تعداد، 11425 نفر در دانشگاه تبریز و 3710 نفر در دانشگاه علوم پزشکی تبریز مشغول به تحصیل هستند.و تعداد 376 نفر آنها از طریق فرمول کرکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این تحقیق از روش مطالعه میدانی و تکنیک تحقیق پیمایشی و ابزار پرسشنامه بسته استفاده شده است و ابزاری که ما برای سنجش سرمایه اجتماعی میان گروهی معرفی کردیم، از اعتبار و پایای بالایی برخوردار است. تحلیل داده ها در دو مرحله به انجام رسید، مرحله اول شامل آمار توصیفی که شامل فراوانی مطلق(تعداد) و درصد فراوانی برای کل پاسخگویان و گویه هاست و در مرحله دوم به آمار استنباطی پرداخته شد و با توجه به سطح سنجش متغیر های مستقل و وابسته از آزمون های متناسب با آنها چون آزمون تفاوت دو میانگین(t-test ) و آزمون تفاوت بیش از دو میانگین (anova) و آزمون ضریب همبستگی پیرسون (r) استفاده شده است.
لیلا صحرایی ابوتراب طالبی
در ایتن رساله مشارکت سیاسی به عنوان متغیر وابسته و فرهنگ سیاسی به عنوان متغییر مستقل است که در سه حوزه نگرش سیاسی هویت سیاسی و مشروعیت سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است .اتحقیق به شیوه پیمایشی انجام شده است و شهر تهران به پنج منطقه شمال ،جنوب،شرق و غرب تقسیم شده است و در هر منطقه 80پرسشنامه یروش تصادفی در اختیار جوانان قرار گرفته است سپس پرسشنامه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاست . نتایج نشان می دهد در میان سه بعد فرهنگ سیاسی مشروعیت سیاسی بیشترین تاثیرگذاری را بر مشارکت سیاسی در بین جوانان گذاشته است
هدی امامی ابوتراب طالبی
پژوهش حاضر، طرحی است در زمینه بررسی نشانه شناختی بازنمایی فرهنگ سیاسی در مجلات طنز عامه پسند که در دو دوره زمانی قبل و بعد از انقلاب اسلامی ایران منتشر شده اند. فرهنگ سیاسی در واقع زیربنای رفتارها و کنش های سیاسی افراد یک جامعه است و به طور کلی به دو گونه مشارکتی و تبعی تقسیم بندی می شود. فرهنگ سیاسی مشارکتی سازگاری بیشتری با توسعه سیاسی دارد. نظر به اهمیت فرهنگ سیاسی به مثابه زیربنای کنش ها، رفتارها و جهت گیری های سیاسی مردم نسبت به قدرت و حاکمیت، بررسی بازنمایی آن در طنز از آن رو صورت می گیرد که به نظر می رسد قابلیت های موجود در یک کلام یا تصویر طنزآمیز که با استعاره و ایهام همراه است، این امکان را فراهم می آورد تا بی پرواتر به بیان نظرات و گرایشات سیاسی پرداخته شود. از این رو، در این پژوهش با رویکرد مطالعات فرهنگی، بازنمایی بخشی از عوامل فرهنگی موثر بر توسعه سیاسی، تحت عنوان "فرهنگ سیاسی" در متون تصویری مجلات طنز، که میزان استقبال عموم جامعه از آن زیاد بوده است، مورد مطالعه قرار می گیرد. این تحقیق با روش کیفی نشانه شناسی بر متون طنز تصوری – کاریکاتور- دو هفته نامه توفیق و گل آقا، صورت گرفته است. روش نمونه گیری از این مجلات، "نمونه گیری هدفمند" و حجم نمونه شامل 100 کاریکاتور بوده است. یافته ها حاکیست، برخی مولفه های فرهنگ سیاسی تبعی( مولفه هایی چون: عدم پاسخگویی دولت بر ملت، افراط و تفریط در انجام کارها،تمایل به چاپلوسی و تملق و...) به طور ثابت در هر دوره بازنمایی شده اند؛ البته تغییراتی در چگونگی بازنمایی این مولفه ها به چشم می خورد. بازنمایی مولفه مشارکت سیاسی و فعالیت احزاب که از ویژگی های فرهنگ سیاسی مشارکتی است، در دوره پس از انقلاب ( دهه هفتاد) پر رنگ تر شده؛ که با نگرشی انتقادی و بدبینانه نسبت به تضارب اندیشه ها و احزاب محافظه کار و اصلاح طلب همراه بوده است.
فاطمه ترابی مهدی محسنیان راد
سفرنامه ها به عنوان متون فرهنگی برجسته در حوزه ارتباطات میان فرهنگی در این پژوهش به مثابه رسانه ای در نظر گرفته شده اند که در زمان خود تصویری از جامعه ما و بویژه زنان ایرانی را پیش چشم بیگانگان گذاشتند که ریشه و منبع نگرش غربیان درباره ما محسوب می شود. بخشی از این تصویر بیانگر زندگی زنان ایرانی است که از ابعاد مختلف توجه سیاحان را به خود معطوف ساخته است. این اشخاص به عنوان واسطه های فرهنگی، در ترسیم این تصویر نه منفعل و بی طرف، بلکه کاملاً فعال بوده و گاه سهواً یا عمداً جهت گیری خاصی را بر اساس مبانی فکری، فرهنگی و ایدئولوژیک خودشان اعمال نموده اند. برای درک این مسأله به مطالعه 50 سفرنامه ترجمه شده به زبان فارسی از زمانی که اولین سیاح سفرنامه نویس اروپایی به ایران سفر نموده است (مارکوپولو در زمان حمله مغول) تا پایان دوره پهلوی اول پرداختیم. حاصل این جستجو، دستیابی به 2340 گزاره استخراجی از این متون بود که در قالب 49 مضمون طبقه بندی گردید. بررسی محتوای این گزاره ها نشان داد که تقریباً تمام ابعاد زندگی زنان ایرانی از ویژگی های ظاهری و رفتاری آنها گرفته تا زندگی خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و حتی وضعیت سلامتی و بهداشت و ... از دید نگارندگان این سفرنامه ها پنهان نبوده است. اما آن دسته از مسائلی که ریشه در اعتقادات مذهبی و دینی جامعه ما داشته اند از جمله حجاب، تعصب وغیرت مردان نسبت به زنان، صیغه و تعدد زوجات، نحوه حضور اجتماعی زنان در عرصه های عمومی و ... بیشتر از سایر مضامین در کانون توجه این سیاحان بوده است. نحوه بازنمایی های ارائه شده بسته به اینکه موضوع مورد بازنمایی، بیانگرچه حدی از تمایز فکری، فرهنگی و ایدئولوژیک بوده است، در خصلت بازتابی و یا برساختگرایانه پیدا کرده است.
آتنا آل یاسین ابوتراب طالبی
با توجه به یافته های پیمایش انجام شده در مجموع بیشترین تاثیر را در گرایش به ظاهرآرایی فشار هنجاری جامعه تشکیل می دهد، یافته های مصاحبه های کیفی هم نشان می دهد بیشترین عامل در روی آوردن به ظاهرآرایی فشار هنجاری است که از سوی گروه های مختلف و در مکان های متفاوت بر افراد و ارد می شود. اکنون برخلاف گذشته فشار هنجاری افراد را به ظاهرآرایی سوق می دهد. دربین گروه هایی که بیشترین فشار هنجاری را به دختران و زنان تحمیل می کنند مردان قرار دارند.نگرش غیرمذهبی و نگرش غیرمذهبی به بدن دومین عامل تاثیر گذار در گرایش به ظاهرآرایی است.در میان عوامل روانی احساس زیبایی نقشی حیاتی در گرایش به ظاهرآرایی ایفا می کنداکثر افراد مورد سوال از رسانه های بیگانه به و یژه صدای امریکا و بی بی سی فارسی استفاده و به میزان کمتری شبکه مد را نگاه می کنند.این فرضیه ما که آرایش می تواند نوعی مخالفت با فرهنگ رسمی تلقی شود به شدت رد شد.به طورکلی بیشترین تاثیر را در گرایش به ظاهرآرایی فشارهای هنجاری ایفا می کنند و نقش کنش های مقابل نمادین شکل دهنده رفتار ظاهرآرایی هستند. وفشار هنجاری به ترتیب از سوی مردان، دوستان، سایر افرادجامعه و در نهایت خانواده ایجاد می شود. دومین عامل مهم نگرش غیرمذهبی و نگرش غیرمذهبی به بدن است، سومین عامل احساس زیباتر شدن و زیبا بودن، رسانه ها عامل چهارم و بازار مصرف آخرین عامل تاثیر گذار شناخته شد.
سمیه سادات شفیعی محمد سعید ذکایی
پژوهش حاضر الگوهای سبک زندگی دختران را در ارتباط متقابل با قدرت و اِعمال آن در چارچوب سیاستهای فرهنگی دولت مد نظر قرار داده و به دنبال بررسی اصول و مبانی سیاست فرهنگی دولت درباره سبک زندگی دختران، ارائه سنخ شناسی از سبک های زندگی دختران، بررسی وجود رابطه میان الگوهای سبک زندگی دختران با سیاست فرهنگی دولت در حوزه سبک زندگی، شناخت تلقی دختران از سیاستهای فرهنگی دولت و بررسی رابطه میان تلقی دختران از سیاستهای فرهنگی دولت و انتخاب سبک زندگی آنان در زندگی روزمره است. بدین منظر لازم بود تا ابتدا سرفصل ها و اصول سیاست فرهنگی دولت در رابطه با سبک زندگی زنان و دختران روشن شود. پوشش، آرایش، رابطه با جنس مخالف بعنوان سرفصل های اصلی و اوقات فراغت و مدیریت بدن بعنوان سرفصل های فرعی سبک زندگی در نظر گرفته شد. سپس به کمک مطالعه کیفی در قالب مصاحبه با 25 تن از دختران و بهره گیری از نظریه میدانی و تحلیل استقرایی از سبک های زندگی موجود دختران سنخ شناسی پنج گانه ای ارائه شد. این کار هم وجوه هر کدام از سبک ها را روشن ساخت و هم ما را با مواضع دختران در قبال سیاست های فرهنگی دولت آشنا کرد. در نهایت رابطه انتخاب سبک زندگی دختران با متغیرهایی چون سن، مصرف رسانه ای، سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی، دینداری، تلقی از سیاست فرهنگی دولت و گرایش به الگوهای سبک زندگی پس از مرور نظریات و تحقیقات پیشین از طریق فرضیات متعدد بررسی شد. بدین منظور پرسشنامه ای در اختیار 400تن از دختران 18 تا 30 ساله شهر تهران قرار داده شد و اطلاعات آن استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. متغیر تلقی از سیاست فرهنگی دولت بعنوان متغیر کنترل در رابطه متغیرهای اصلی با انتخاب الگوی سبک زندگی وارد شد و نشان داد برخی از این متغیرها دارای رابطه کاذب با متغیر وابسته نهایی بوده از تحلیل نهایی حذف می شوند. تاثیر این متغیر تا حدی است که با در نظر گرفتن آن حتی در روابطی که همچنان معنادار مانده اند، تا اندازه ای کاهش ایجاد می شود. وجود رابطه معنادار، ضعیف و مثبت بین سن و انتخاب الگوی سبک زندگی محرز شد. سرمایه اقتصادی با انتخاب الگوهای سبک زندگی رابطه معکوس معناداری دارند. رابطه مستقیم دینداری و به علاوه گرایش به الگوهای سبک زندگی با انتخاب الگوی سبک زندگی نیز تایید شد. مصرف رسانه فراملی نیز در حد قابل قبولی با انتخاب الگوهای سبک زندگی ارتباط دارد. همچنین به نظر می رسد تحلیل اِعمال سیاست فرهنگی دولت از طریق رویه های مختلف اِعمال قدرت در چارچوب نظریه فوکو و از طریق تحلیل مواضع نافرمانی و نیز استراتژی پردازی عاملان (با ارجاع به نظریه بوردیو) ممکن است. بر این اساس باید گفت همسوسازی الگوهای سبک زندگی با سیاست فرهنگی دولت، بیشتر نیازمند بسترسازی فرهنگی و کاربست مکانیسم های ارشادی است تا اِعمال قدرت قهری و تنبیهی.
زهرا جعفری محمود شهابی
a major concern in the last few years has been the fact that the cultural centers are keeping distance with what they have been established for and instead of reproducing the hegemony, they have turned into a place for resistance and reproduction of resistance against hegemony. because the cultural centers, as urban public spaces in the last two decades, have been the subject of ideological discussions and debates. in such spaces, consumption is not limited to the utilization of products and programs, but the spaces are also used in such institutions. such consumption is associated with the introduction of several social and cultural definitions. the main purpose of this thesis is to identify the application and implications of the cultural centers for the youth in tehran and the motivations and functions resulting from the consumption of theses spaces. the study uses the method of basic theorization for the data collection and analysis. for this purpose, 25 of clients in bahman, shafagh, honar, kar, quran and eshragh cultural centers located in tehran have been the subjects of in-depth interviewing. the results of the study revealed that the consumption of cultural center’s spaces prevails the consumption of activities and programs in these cultural centers. moreover, there are several and various patterns of utilization and implication of the cultural centers among the users and also, these implications and applications are different from the philosophy of their existence. totally, the results of this study show that cultural centers are a part of rites of transition to the adulthood for the youth of tehran. they satisfy many of the needs related to their age, and in one word, they draw their own painting on the canvass of this public space. the main purpose of the study is to describe and elaborate on the paining pattern and interference in and intervention with the public space of the cultural centers. in the study, cultural center is considered as a context and its several implications for the users of this space are analyzed. keywords: public spaces, cultural center, consumption patterns, the youth
نیما شجاعی باغینی محمد سعید ذکایی
تراژدی، جان های عریان را در برابر ما می نمایاند و تک تک افراد را نسبت به واقعیت و منطق دردناکِ جهان، آگاه می سازد. گویی «روابط قدرت» با منطقی تراژیک، خود را بازسازی ایی مُدام می کنند و کلِ جهان را در بر می گیرند. آنچه فرد را در برابر هستی خود قرار می دهد، گذر از «آگاهی» به «خودآگاهی» است که او را با واقعیت انضمامی اش درگیر می سازد. تراژدی، تلاش جان گداز قهرمانی است برای تحقق خود، و نائل آمدن به «سوژه گی». بنابراین، «خودآگاهی» و «سوژه گی» هردو، دو روی یک سکه هستند که به فرد این امکان را می دهد تا با فهمِ «روابط قدرت» و «استراتژی»، خود را وارد عرص? بازیگری کند و در نتیجه با متحمل شدن و اجرای نقشی در صحنه نمایش زندگی، جهانِ آزاد و رهای خود را متحقق کند. با این رویکرد، «قدرت» را می توان به منزل? امکانی برای تحقق سوژه گی، و نه در معنای سرکوب و استیلا، فهم کرد. این گزاره بدین معنا نیست که روابط سلطه، در بیرون حضور ندارند، بلکه آن امکانی است تا با گذر از سطح به عمق رویدادها ـ آنهم با بررسی امورِ پیش پا افتاده و بدیهی که تاریخاً ملموس و واضح انگاشته شده اند ـ نحوه شکل گیری «عقلانیت» خاصی که در اینجا آنرا «مدرن» می نامیم، نشان داده شود. اما برای عبور از زندگیِ اتمیز? مدرن، افراد به دنبال محملی می گردند تا با وصل کردن خود به آن، زندگیشان را معنا بخشند. اما خیالی باطل که در این کنکاش و جستجوی معنا با وضعیتِ پاردوکسیکالی روبرو می گردند که منجر به زاده شدن اخلاقیاتی متناقض در وضعیت اینجهانی آنها می شود. به این ترتیب دو وضعیت از دل این کنکاش زاده می شود: یکی آنها که در پی معنا، به ورطه شکاکیت و در نهایت «نهیلیسم» پای می گذارند و زندگی را بی معنا و خود را بی ارتباط با کلیت درمی یابند، و در نهایت راهی جز غُر زدن یا «سفسط? سوزناک» نمی یابند. دیگری را «صوفیانی» تشکیل می دهند که تارک دنیا هستند، و از همه مادیات دل کنده اند تا با وحدت و ارتباطی «بی واسطه»، به حیات خود معنا بخشند. جهان بینی خاصی از دلِ این دو وضعیت زاده می شود که آنرا «پاتتیک» می نامم. فیلم های ده? 70 مسعود کیمیایی، بیانگر این حالت، خصلت و ماهیت است. اما در مقابل، شخصیت «رضاموتوری» و همچنین «محسن» در فیلم حکم نشان دهند? قهرمانی تراژیک است که در «مبارزه» ای ناتمام، تقدیرگرایی رمانتیک را پس زده و به دنبال فرجام و سرنوشتی که به دست خود رقم زده است می رود. او در جبرِ زمانه فرو می پاشد، اما در مبارزه اش، خود و سوژه گی اش را متحقق می کند. قهرمان تراژدی نیز با پذیرش «نقصِ تراژیک»ش، از خود اسطوره زدایی می کند، و همچنین در مبارز? ناتمامش، دستان خود را از ورط? تقدیرگرایی بیرون می کشد. در نتیجه آنچه در پی فرایند «کاتارسیس» برای فرد رخ می دهد، می تواند نوعی «آگاهی تراژیک» باشد که فرد را به درجه «خودآگاهی» می رساند. با این تفسیر، می توان این فرد را شخصی دانست که از مرحله «فرد در خود»، از خلال فرایند «تامل در خود» در «کردارهای سامان بخش خود»، گذر کرده و به خصلتِ «فرد برای خود» نائل آمده است. حال، روایت خاصی که کیمیایی به مدد رسان? سینما ـ 24 فیلم او مورد بررسی قرار گرفته است ـ بازنمای آن است، در حالت های «پاتتیک»، «حماسی» و «تراژیک» تغییرِ فرم می دهد، و او در دوره های زمانی ـ مکانی مختلف، با توجه به ماهیت سیاسی ـ انتقادیِ فیلم هایش، هر یک از این حالات را بروز می دهد.
یوسف خوشبین ابوتراب طالبی
مسئولیت پذیری اجتماعی به تعهد و التزام افراد به نقش های خود در موقعیت های مختلف سیاسی، اقتصادی،جامعه ای، فرهنگی و زیست محیطی اشاره دارد. جامعه آماری پژوهش جوانان20-29 ساله شهر همدان بوده که 384 نفر حجم نمونه را تشکیل دادند. نتایج میزان متوسط مسئولیت پذیری اجتماعی جوانان شهر همدان را نشان می دهد. همجنین در ابعاد مختلف مسئولیت پذیری آنها متفاوت بوده است. آزمون فرضیه های تحقیق نیز همگی متغیرها، به جز پایگاه اقتصادی و اجتماعی را نشان می دهد.
سیده زهرا زوارموسوی نیاکی ابوتراب طالبی
درک اجتماعی از زمان که این اثر به آن پرداخته است، به چگونگی شناخت و آگاهی از پدیده زمان مربوط می شود. به طور کلی درک اجتماعی، همان آگاهی کنشگران راجع به پدیده هاست که افراد در آن با دیگران از طریق تجربه جهانی یکسان، که اجزای آن دارای معانی مشترکی است، به توافق بین الاذهانی دست می یابند. بنابراین، شکل گیری چنین ساخت معرفتی نسبت به جهان، برای کنشگران دارای ابعاد اجتماعی مهمی است. در این بررسی با استفاده از سنت نظریه مبنایی در تحقیق کیفی، مطالعه بر روی 26 نمونه از شهر تهران و چهار نمونه از روستا، انجام گرفت. درک از زمان نیز مانند سایر مقولات شناخت، دارای یک افق یا پس زمینه است که از آن طریق برای افراد قابل توجیه می گردد. پس زمینه هایی که همراه با شهرنشینی یا روستا نشینی، یا زندگی در جامعه ای همراهند که مرحله خاصی را در فرایند توسعه سپری می کند، نوع خاصی از آگاهی راجع به زمان را نیز برای افرادی که در معرض آن قرار دارند قابل توجیه و پذیرفتنی می گرداند. جنسیت نیز تفاوت هایی در شناخت نسبت به زمان می آفریند و افراد را به سویی می کشاند که مردان و زنان، هر کدام با ابعاد خاصی از زمان همزیستی بیش تری داشته باشند. همچنین، کنشگران چنین تنوعاتی را با توجه به تماس با شیوه بخصوصی از معیشت، چرخه زندگی، نقش های اجتماعی و نابسامانی های اجتماعی، دارای تفاوت هایی می بینند. آنها تحت این شرایط استراتژی های خاصی را نیز برای کنترل و اداره زمان، بر می گزینند. اما ورای همه این شرایطی که از نظر کنشگران موجب برخورداری صبغه ویژه ای در معرفت شان می گردد، این کنش ها هستند که برحسب نوع عقلانیت خود، آنها را به سمت پذیرش تیپ های معرفت زمانی می کشاند. کنشگر با زمان به گونه ای از پیش تعیین شده برخورد نمی کند، بلکه بطور خلاق، مطابق با موقعیت هایی که به تجربه در می آورد و ملزومات کنش زمان را به گونه ای سیال به فهم در می آورد.
حسین شریفی ابوتراب طالبی
ابتدا کلیات تحقیق با هدف تعیین جایگاه برنامه درسی پنهان در زندگی دانش آموزی ارائه شد. مبانی نظری، خاستگاه آغازین برنامه درسی پنهان و چگونگی شکل گرفتن این اصطلاح، مفاهیم مختلف آن، حدود و ثغور، ابعاد و دیگر ویژگی های مهم آن مطرح شد و مواردی از پیشینه داخلی و خارجی مرتبط با این تحقیق، مورد بحث قرار گرفت. چارچوب مفهومی تحقیق با معرفی چهار مولفه تأثیرگذار مرتبط با برنامه های پنهان یعنی ساختار سازمانی، جوّ اجتماعی، ارتباط متقابل معلم و شاگرد و امور تربیتی و پرورشی مدرسه در سه بعد نظم، موفقیت تحصیلی و جهت گیری کلی زندگی دانش آموزی که منجر به یادگیری هایی شامل تفاسیر، گرایش ها و موضع گیری ها می شود، ارائه شد. در فصل روش به دلایل انتخاب روش های مورد نظر کیفی و چگونگی به کار بستن و اجرای عملی آنها پرداخته شد. در ارائه یافته ها و تجزیه و تحلیل آنها تمام مولفه های مورد نظر و برنامه های پنهان مرتبط با آنها و نتایجشان در زندگی دانش آموزی مورد بررسی قرار گرفت. ساختار سازمانی این مدارس براساس روابط عمودی و یک طرفه ای است که مشاهدات، تجربیات زیسته و پاسخ های دانش آموزان بیانگر برنامه پنهان ضدیت با این ساختار و مقاومت حتی بی هدف و ناآگاهانه در برابر آن است. انواع روابط متقابل معلم و شاگرد و جهت گیری های فرهنگی و ارزشی موجود در آنها براساس مشاهدات، مصاحبه ها و تجارب زیسته مورد توصیف و تفسیر واقع شد و برنامه پنهان مقاومت دانش آموزی توأم با تابعیت و وابستگی دانش آموزان به فرهنگ مسلط و بازتاب آن در مقاومت، نتیجه نهایی بود. در جوّ اجتماعی این مدارس نیز شواهدی در مورد فضای کلی روانی، اجتماعی و ارتباطی حاکم بر آنها و زندگی دانش آموزی ارائه شد، به طوری که غلبه شواهد دال بر برنامه های درسی پنهان از نوع مقاومت در زندگی دانش آموزی می باشد. در بخش امور پرورشی و تربیتی به دلیل طیف گسترده ای از موضوعات کاملاً متفاوت، مانند بهداشت، اردو، بسیج و اقامه نماز و... امکان شناسایی برنامه درسی پنهان واحدی نیست. لذا، برنامه های پنهان باز تولید جنبه های ارزشی و ایدئولوژیک یا مقابله با آنها باید کلی تر، یا به شکل تفکیکی دراین مورد، صورت گیرد. نتیجه نهایی این تحقیق گزارش غلبه نسبی برنامه درسی پنهان مقاومت می باشد؛ حداقل در برابر بسیاری از برنامه های رسمی که عموماً حاوی روابط سلطه مرتبط با فرهنگ عمومی است و در نهایت، بازتولید کلی آن در زندگی دانش آموزی نمود می یابد.
احمد رمضان خانی سعید وصالی
این پایان نامه نسبت عدالت و آزادی را به عنوان مولفه های رفاه اجتماعی از نگاه آمارتیاسن و متفکران مسلمان ایرانی (امام خمینی، دکتر شریعتی و دکتر سروش) بررسی می کند . به اعتقاد آقای آمارتیا سن این نگرش که بین آزادی و برابری و عدالت تضاد وجود دارد به کلی اشتباه است و آزادی وعدالت بدیل هم نیستند. سن آزادی را ابزار اصلی توسعه و همچنین هدف اصلی توسعه می داند و نوعی همزادی و هم رویدادی بین آزادی و عدالت برقرار می کند. امام خمینی آزادی را حق طبیعی هر انسان و لازمه ی تمدن و رفاه می داند. همچنین ایشان به لزوم فرصت های برابر برای همگان در همه ی زمینه ها و ارتباط کامل عدالت و آزادی معتقد بوده و بر این باور است که آزادی تنها و تنها درسایه عدلت فراهم می گردد و جامعه ای آزاد است که عادلانه باشد.شریعتی آزادی را با انسانیت انسان معادل دانسته اما عدالت را هم در کنار آن ستوده وآنرا از آمال بشر می داند . او آزادی بدون عدالت و عدالت بدون آزادی را ناقص می داند و بر این اعتقاد است که این دو مقوله در کنار مقوله سومی به نام عرفان مکمل یکدیگرند وبدون وجود یکی دیگری ناقص است و به درستی محقق نمی شود و رفاه جامعه مستلزم توجه همزمان به هر دو مقوله است. سروش آزادی را جزئی از عدالت می داند نه روبروی آن و مخالف . او عدالت را برتر از آزادی می داند و آزادی را در دل عدالت جای می دهد و عدالت را ایفای حقوقی می داند که آزادی یکی از آنهاست. البته به نظر ایشان بدون آزادی هم هیچ عدالتی محقق نمی شود. اگرچه هر متفکری از زاویه ای خاص به آزادی می نگرد اما
محدثه صادقی ابوتراب طالبی
هدف از انجام این پژوهش«مطالعه و بررسی موانع برنامه ریزی ورزش بانوان در ایران» بود. روش پژوهش کیفی و اکتشافی- توصیفی، از نوع هدف کاربردی بود. جامع? آماری این پژوهش شامل مدیران طرح و برنامه و مسئولان وزارت ورزش و جوانان در حوزه ورزش بانوان، کارشناسان متخصص و نواب رئیس بانوان در فدراسیون ها در تهران بودند، که در مجموع 29 نفر را تشکیل می دادند. ابزار اندازه گیری این تحقیق مصاحب? عمیق( گفتگوی هدفمند) بود که در سال 1390 در میان جامع? آماری به بحث و گفتگو پرداخته شد. برای تعیین روایی این مصاحبه ها از نظرات اساتید و متخصصان استفاده شد که پس از اعمال نظر آن ها به اصلاح موارد اشاره شده اقدام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و یافته ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. موانع موجود به طور کلی به 5بخش اصلی تقسیم شدند که عبارتند از: موانع سیاسی- بوروکراتیک، موانع اجتماعی، موانع فرهنگی- دینی، موانع لجستیک و وضعیت نیروی انسانی.یافته های تحقیق نشان داد که محدودیت های ناشی از ساختار فرهنگی حاکم، سیال بودن ساختار اداری، وجود نگرش های متعصبانه و جنسیتی ، محدودیت ها و موانع ابزاری، عدم پوشش رسانه ای در بخش ورزش بانوان، اطلاع رسانی ضعیف و در نتیجه ناآگاهی مردم از فواید ورزش کردن، کمبود اماکن ورزشی بانوان و نامناسب بودن ساعت های اختصاص داده شده به ورزش بانوان در سالن ها، عدم هماهنگی و همکاری بین ارگان های مختلف اجتماعی در راستای همگانی کردن ورزش بانوان، مستقل نبودن تشکیلات بخش بانوان، درگیری نهادها و ارگان های مختلف در جریان برنامه ریزی(وجود سلسله مراتب قدرت در بخش بانوان) ، شعاری بودن برنامه ها و عمل نکردن به آنها از جمله مهمترین نتایج و عوامل بازدارنده در جریان برنامه ریزی ورزش بانوان هستند. و در نهایت اینکه بین نظرات کارشناسان و اعضای هیئت علمی و مدیران ورزشی در موجودیت موانع مطرح شده، اتفاق نظر بالایی وجود داشت.
هاجر سخاوتی ابوتراب طالبی
با توجه به اینکه ورزش بخش مهمی از زندگی افرادجامعه را جهت ارتقای سلامت(جسمی،روانی واجتماعی) آنها در دنیای امروزی تشکیل می دهد ، پرداختن به بخش های مختلف آن از جمله ورزش (فردی ، تیمی و همگانی) می تواند بسیار حائز اهمیت وقابل بررسی باشد.از طرفی سلامت اجتماعی زنان خانه دار به دلیل تحولات مختلفی که در بافت زندگی شهری ایجاد شده دچار تغییرات عدیده ای شده واز این رو عوامل گوناگونی می توانند این بعد از سلامت آنها را (سلامت اجتماعی) تحت تاثیر قرار دهند ودر ارتقای آن تاثیر گذار باشند.یکی از عواملی که می تواند سلامت اجتماعی آنها را تحت تاثیر قرار دهد ،ورزش همگانی است. در کل پژوهش حاضر قصد دارد" تاثیر ورزش همگانی را بر سلامت اجتماعی زنان خانه داردر منطقه 16 تهران" بسنجد وروش مورد استفاده در این پژوهش روش پیمایش با ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری ای که نمونه های خود را از میان آنها برگزیده ایم ،زنان خانه دار منطقه 16 تهران بوده اند که به منظور سنجش تاثیر ورزش همگانی بر سلامت اجتماعی زنان خانه دار، نمونه های خود را که 300نفر بوده اند، به دو گروه کنترل(مقایسه) وگروه آزمایش تقسیم کرده ایم ومقایسه ی خود را بر روی این دو گروه انجام داده ایم تا سطح ومیزان تاثیر متغیر مستقل را بر متغیر وابسته مان بسنجیم. به طور کلی با توجه به داده های توصیفی پژوهش ،بیش ترین درصد سلامت اجتماعی زنان خا نه دار در هر دو گروه (کنترل وآزمایش) متوسط ارزیابی شده است. اشاره به این مطلب نیز مهم است که با توجه به یافته های تحلیلی وفرضیه های ارائه شده در هر دو گروه تحقیق ،به جز دو فرضیه زمینه ای ،هیچ کدام از فرضیه ها ی اصلی تحقیق مورد تائید قرار نگرفته وتائید نشد که این نتیجه نشان می دهد ؛ بین ورزش همگانی به عنوان متغیر مستقل وسلامت اجتماعی زنان خانه دار در منطقه 16 تهران رابطه معناداری برقرار نمی باشد. همچنین با توجه به یافته های توصیفی درصد قابل توجهی از زنان خانه دار اظهار داشته اند که ورزش همگانی بر میزان وکیفیت روابطشان تاثیر زیادی داشته است اما چون گویه های مطرح شده در تست سلامت اجتماعی در برد گسترده تری مطرح شده اند این فرضیه که بسیار مورد توجه محقق بوده است نیز تائید نشد.گفتنی است برای زنان خانه داری که به دلایل گوناگون از جمله بی دانشی وبی اطلاعی نسبت به محیط پیرامونشان، تعصبات ومحدودیت هایی در روابطشان و..... از فعالیتهای اجتماعی بازمانده اند،برای مثال بررسی اینکه فعالیتهای روزانه شان می تواند بر اجتماع آنها تاثیر بگذارد ، برایشان کمی بی معنا وگنگ است. واین نتیجه نشان می دهد که شرکت در ورزش همگانی ، در ارتباط بین فردی پاسخگویان موثر بوده ولی چون گویه های مطرح شده در تست سلامت اجتماعی در برد گسترده تری مطرح شده اند و در واقع زنان خانه دار را در برابر اجتماع وسیع تری مورد ارزیابی قرار داده است ، ورزش همگانی عامل قوی ای در ارتقای سلامت اجتماعی آنها نبوده است. پس می توان اینگونه نتیجه گرفت که عوامل ساختاری و پایه ای تری بر سلامت اجتماعی زنان خانه دار این منطقه موثر می باشد که ورزش همگانی، برخلاف پیش بینی محقق آن تاثیر گذاری موثر را در رابطه با سلامت اجتماعی آنها نداشته است.
مریم فروزان محمد زاهدی لصل
الف) موضوع و طرح مسئله(اهمیت موضوع و هدف): از آنجایی که بشر به تاثیر تخریبی مرور زمان در توانایی های جسمی ، روحی و روانی خویش به خوبی آگاه است ، همواره خواستار نظامی است که بتواند با ایجاد تامین مادی و معنوی از زمان کهولت، ازکارافتادگی و فوت به مقابله با گذشت ویرانگر زمان برخیزد. در این راستا،داشتن تامین خاطر از ضروری ترین امتیازاتی است که بدون برخورداری از آن نمی توان نیازهای روحی بشر را ارضاء شده دانست. خط مشی های مربوط به نظام تامین اجتماعی که پدیده بازنشستگی یکی از ابعاد آن است ، از اصولی ترین و موثرترین روشهای تحقق امنیت انسانی است. پدیده ی سالمندی و به تبع آن ، مقوله بازنشستگی نه تنها با امنیت شغلی و امنیت از جهت درآمد مرتبط است ، بلکه سلامت محیط زیست انسانی را چه برای بازنشسته و چه برای دیگران، متاثر می سازد. رسیدن به دوره ی بازنشستگی به عنوان بخشی از زندگی انسان، در صورتی که با تدابیر اصولی و برنامه های متناسب با شرایط فرهنگی _ اجتماعی و اقتصادی جامعه همراه نباشد، زمینه نگرانی و اضطراب برای بازنشستگان را به ارمغان می آورد که در روابط او با خود و اطرافیان تاثیرات منفی خواهد گذاشت.سیاست اجتماعی متناسب با شرایط جوامع مختلف می تواند تعدیل کننده ی تبعات و آثار سوء سالمندی و بازنشستگی در جامعه گردد. استمرار تعهد فرد به نظام اجتماعی حاکم و اهداف سازمان مربوطه ریشه در رضایت از خود، سازمان و جامعه دارد که فرد در آن زندگی می کند و چنانچه فرد از اوضاع شخصی یا زندگی خود رضایت نداشته باشد، این نارضایتی بسیاری از رفتارها و گرایشات فرد نسبت به وضعیت فردی و شرایط اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد که می تواند منشاء بسیاری از نابهنجاری های اجتماعی گردد. بنابراین رضایت مندی به عنوان یک حالت روانی مثبت، می تواند در بهبود سلامت جسمی و روانی تاثیرگذار باشد. اهداف اصلی تحقیق عبارت است از: بررسی و شناخت میزان رضایتمندی بازنشستگان تامین اجتماعی از خدمات رفاهی این سازمان، بررسی و شناخت عوامل اجتماعی موثر بر میزان رضایتمندی بازنشستگان، بررسی چگونگی عملکرد سازمان تامین اجتماعی در خصوص ارائه خدمات رفاهی به بازنشستگان ب) مبانی نظری: شامل مرور مختصری از منابع ، چارچوب نظری، پرسشها و فرضیه ها: متغیر وابسته در این تحقیق "میزان رضایتمندی از خدمات رفاهی ارائه شده " است. اولین متغیر مستقل وتاثیرگذار در میزان رضایتمندی بازنشستگان "پایگاه اجتماعی و اقتصادی" می باشد. متغیر مستقل دیگر" روابط اجتماعی"است و سومین متغیر مستقل " احترام اجتماعی" است. متغیرهای زمینه ای نیز شامل:جنسیت، درآمد ، تحصیلات و نوع شغل قبل از بازنشستگی می باشد. سئوالات تحقیق: میزان رضایتمندی بازنشستگان تامین اجتماعی از خدمات رفاهی ارائه شده در سازمان چگونه است؟ آیا بین عوامل اجتماعی و میزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی رابطه وجود دارد؟ آیا پایگاه اجتماعی بر میزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی تاثیر دارد؟ آیا ارتباط اجتماعی بر میزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی تاثیر دارد؟آیا احترام اجتماعی بر میزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی تاثیر دارد؟ فرضیه اصلی: به نظر می رسد بین پایگاه اجتماعی بازنشستگان و میزان رضایتمندی از خدمات رفاهی رابطه وجود دارد. به نظر می رسد بین روابط اجتماعی بازنشستگان و میزان رضایتمندی از خدمات رفاهی رابطه وجود دارد. به نظر می رسد بین احترام اجتماعی ومیزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی رابطه وجود دارد. فرضیه فرعی: بین جنسیت ومیزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی رابطه وجود دارد. بین میزان درآمد ومیزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی رابطه وجود دارد. بین سطح تحصیلات ومیزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی رابطه وجود دارد. بین نوع شغل قبل از بازنشستگی ومیزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی رابطه وجود دارد. پ) روش تحقیق: شامل تعریف مفاهیم،روش تحقیق،جامعه مورد تحقیق،نمونه گیری و روشهای نمونه گیری،ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: تعریف مفاهیم: میزان رضایتمندی، در این تحقیق متغیر میزان رضایتمندی بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی از خدمات رفاهی ارائه شده ،متغیر وابسته و در واقع مهمترین متغیر تحقیق محسوب می شود.رضایت یک حالت نسبی است که برای افراد مختلف در زمانهای متفاوت معنای خاصی دارد،یعنی یک امر ممکن است برای شخص و یا گروهی موجب رضایت باشد ولی برای شخص و گروه دیگر اثری نداشته باشد. پایگاه اجتماعی، بسیاری از جامعه شناسان تحت تاثیر ماکس وبر پایگاه اقتصادی، اجتماعی فرد را مجموعه ای از عوامل مانند درآمد، نوع شغل، سال های تحصیل، مسکن و امکانات رفاهی ارزیابی می کنند. تحصیلات، کیفیت یا حالت توانایی خواندن و نوشتن پیام های روزمره به زبان مادری و توانایی افراد در خواندن و نوشتن می باشد ، با سواد کسی است که بتواند مطلب ساده و کوتاهی را که مربوط به زندگی روزانه است با فهم موضوع بخواند و بنویسد. درآمد، شامل پرداخت هایی است که معمولاً ناشی از دستمزد، حقوق یا سرمایه گذاری است. منزلت شغلی، شکل خاص از پایگاه یا موضع یک فرد یا گروهی از افراد در داخل یک جمع با درجه اعتبار، آبرو،قدرت و حقوق و مزایای آنان در مقایسه با اعتبار، قدرت و امتیاز دیگران در همان جمع سنجیده می شود.ارتباط اجتماعی، روابط اجتماعی مفهومی از ارتباط و پیوند را در خود مستتر دارد. رابطه به معنای هر گونه ارتباط بین دو یا چند نفر یا دو یا چند گروه می باشد،رابطه می تواند پیوسته یا در جهت مودت،همکاری و هم گامی باشد.احترام اجتماعی، حرمت یا احترام اجتماعی در این جا به این معنی است که فرد تا چه حد خود را قابل احترام دانسته است. جامعه آماری این پژوهش 11800 نفر ، با حجم نمونه 372 نفر از بازنشستگان سازمان تامین اجتماعی شعبه 13 غرب تهران بزرگ است و جهت رسیدن به هدف پژوهش از تئوریهای مناسب جهت بررسی میزان رضایتمندی بازنشستگان موصوف استفاده گردیده و با توجه به مبانی نظری پژوهش، مدل نظری ارائه گردید که در آن رابطه متغیرهای مستقل یعنی روابط اجتماعی، احترام اجتماعی و پایگاه اجتماعی بر متغیر وابسته یعنی میزان رضایت از خدمات رفاهی دریافتی مشخص شده است. در ادامه اطلاعات در قالب پرسشنامه که اعتبار و روایی آن از پیش مورد سنجش قرار گرفته است، از طریق پرسشگران با 328 نفر پاسخگویی به شیوه تصادفی ، جمع آوری گردید و با استفاده از آزمون های آماری مناسب به آزمون فرضیات پرداخته شده است. ت) یافته های تحقیق: در 7 فرضیه این پژوهش احتمال رابطه مستقیم میان پایگاه اجتماعی بازنشستگان با میزان رضایتمندی آنان از خدمات رفاهی، رابطه مستقیم میان روابط اجتماعی بازنشستگان با میزان رضایتمندی آنان از خدمات رفاهی، رابطه مستقیم میان احترام اجتماعی بازنشستگان با میزان رضایتمندی آنان از خدمات رفاهی، رابطه مستقیم میان جنسیت بازنشستگان با میزان رضایتمندی آنان از خدمات رفاهی، رابطه مستقیم میان میزان درآمد بازنشستگان با میزان رضایتمندی آنان از خدمات رفاهی، رابطه مستقیم میان سطح تحصیلات بازنشستگان با میزان رضایتمندی آنان از خدمات رفاهی، رابطه مستقیم میان نوع شغل قبل از بازنشستگی با میزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی عنوان شده است.. پس از انجام آزمونهای مناسب 4 فرضیه پژوهش تایید شدند و 3 فرضیه آن (رابطه مستقیم میلن روابط اجتماعی بازنشستگان و میزان رضایتمدی، رابطه مستقیم میان احترام اجتماعی و میزان رضایتمندی و رابطه مستقیم میان جنسیت و میزان رضایتمندی )تایید نگردیده اند. ث) نتیجه گیری و پیشنهادات: نتیجه اینکه با افزایش پایگاه اجتماعی که در نتیجه تحصیلات بالاتر، درآمد مکفی و نوع شغل بالاتر حاصل میگردد، رضایت فردی به موازات آن بیشتر میگردد و لذا فرد در زندگی احساس آرامش و لذت بیشتری خواهد داشت. از سوی دیگر بهبود شرایط اقتصادی نقش مهمی در رضایت افراد خواهد داشت،تحصیلات نیز در میزان رضایتمندی بازنشستگان از خدمات رفاهی تاثیرگذار می باشدو هرچه منزلت شغلی بازنشسته بالاتر می رود میزان رضایت بازنشسته خدمات بالاتر می رود. با توجه به نتایج تحقیق متناسب کردن افزایش مستمری بازنشستگی با میزان تورم یکی از راهکارهای موجود در جهت بهبود وضعیت رفاهی و افزایش رضایتمندی بازنشستگان خواهد بود . افزایش کمکهای مالی جانبی به بازنشستگان کم درآمد ، اصلاح و بازنگری در مزایا پرداختی به بازنشستگان، اصلاح نحوه خدمت رسانی و فرایندهای ارائه خدمات ، رعایت عدالت در پرداخت های مالی مثل وام ، آموزش کارکنان در خصوص نحوه تعامل با بازنشستگان، رسیدگی سریع به مشکلات بازنشستگان، پاسخگویی سریع و متناسب با منزلت بازنشستگان با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهادات ذیل برای تحقیقاتی آتی ضروری به نظر می رسد: انجام پژوهش های با انتخاب جامعه آماری گسترده، انجام پژوهشهای مشابه در سطح دانشگاه ها و ادارات مختلف جهت دستیابی به نتایج یافته های مشابه و مقایسه آن ها با هم، بررسی پژوهش های هم طراز بین دیگرگروه های اجتماعی، انجام پژوهش های در مورد تاثیر مستمری بر وضعیت رفاهی خانواده – سلامت خانواده - مسائل فرهنگی و اجتماعی بازنشستگان و خانواده
خدیجه خراسان فردی ابوتراب طالبی
یُگه که یکی از مکتب های فلسفی هند است در دهه چهل وارد ایران شد و در در سال 1374، از سوی سازمان تربیت بدنی به عنوان یک فعالیت ورزشی رسمیت یافت. یُگه،امروزه به عنوان یک رشته ورزشی شناخته شده است و افراد برای کسب سلامتی جسمی و روانی به آن روی می آورند. در ایران نیز شاهد استقبال رو به افزایشی از این فعالیت هستیم و بعضا شاهد واکنش های مثبت و منفی نسبت به آن بوده ایم. این پژوهش به بخشی از زندگی روزمره تعدادی از ساکنان شهر تهران پرداخته که پاره ای از تجربیات شخصی خود را در فضاهای ورزشی جدید که برگرفته از یکی از مکاتب عرفانی شرق است، تجربه می کنند. این تحقیق با استفاده از روش نظریه میدانی که روشی کیفی است و تکنیک های مصاحبه نیمه ساخت یافته و مشاهده مشارکتی انجام شده است. مصاحبه با 30 نمونه که 23 نفر آنها زن و 7 نفر مرد هستند انجام شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که به دست آوردن سلامتی جسمی و ذهنی و یافتن امنیت روانی از دلایل اصلی و مهم گرایش به یگه برای دست یابی به آرامش است و ادامه حضور و شرکت در این کلاس ها در نتیجه پیامدهای دیگر این کلاس ها است که به بعد معنوی زندگی افراد کمک می کند. زمینه هایی که برای افراد در روند این فعالیت ها فراهم می شود، ویژگی هایی همچون هویت شخصی، شیوه زندگی، معنای زمان و مکان و معنویت گرایی جدید می باشند. استراتژی هایی که فراگیران در ارتباط خود با یُگه برای دست یابی به آرامش اتخاذ می کنند شامل تغییر نگرش، تساهل و مدارا، هم نوع خواهی (استراتژی های رفتاری) و نقدخود، نقددیگران و خود ارجاعی (استراتژی های هویتی) می باشند. در این میان شرایطی که موجب می شوند گروه خاصی به سمت یُگه بروند شامل همگانی بودن یُگه، نزدیکی به محل زندگی، حضور یکی از اعضای خانواده یا دوستان صمیمی، جستجوی معنویت، عوامل اقتصادی- فرهنگی و عدم آگاهی عمومی می باشد. در نهایت می توان گفت بین یُگه و تقویت معنویت زندگی و دست یابی به آرامش رابطه وجود دارد.
فرزانه کلاوشکی ابوتراب طالبی
از انجایی که در یک جامعه در حال گذار به سر می بریم لذا با تحولات مربوط به گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن روبرو هستیم.یکی از این تحولات روی آوردن گسترده زنان به تحصیلات دانشگاهی و افزایش اشتغال آنان است.مساله اساسی پزوهش را می توان این طور مطرح کرد که آیا زنان حامعه ما سعی دارند با تعریفی مجدد از موقعیت خود در چهارچوب پذیرش و ایفای نقش های اجتماعی جدید، باز تعریفی از هویت اجتماعی خود داشته باشند.هدف از تحقیق شناخت منابع هویت ساز غیر سنتی همچون تحصیلات دانشگاهی و اشتغال و منابع دیگری که می تواند در این زمینه موثر باشد،است.روش پزوهش پیمایشی است و جامعه آماری را زنان 22 تا 45 ساله ساکن منطقه 5 تهران تشکیل می دهند.حجم نمونه 410 نفر می باشدنتایج نشان داد که پذیرش نقش های جدید رابطه معنا داری با باز تعریف هویت اجتماعی زنان دارد.همچنین تحصیلات که زنان را به منابع فرهنگی هویت سازی مجهز می سازد بر بازتعریف هویت اجتماعی زنان تاثیر می گذارد.سایر متغیرها از جمله ارتباط ناب ،میزان مراقبت از بدن،گستره شبکه ارتباطی،اشتغال وسن پاسخ گویان رابطه معنا داری با باز تعریف هویت اجتماعی زنان نداشته اند.
حسن محمد رضایی محمد حسین پناهی
نگرش ها جنبه بسیار مهمی از زندگی عاطفی و احساسی ما هستند ما نسبت به اشیاء ،افراد و اندیشه های گوناگون نظر خاصی داریم که ناشی از اطلاع ما از آنها،احساس ما نسبت به آنها و تمایل به انجام عملی در مورد آنهاست.این نگرش ها عموما تعیین کننده رفتار ما در مورد افراد،اشیاء یا اندیشه ها هم هست.این پژوهش به منظور شناخت رابطه نگرش دانشجویان به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و برخورداری از انواع مختلف سرمایه (اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی) نزد دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی و اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی تهران و دانشگاه پیام نور شهرستان بیجار به انجام رسیده است.جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشکده های فوق الذکر تشکیل می دهند که به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی 364 نفر از آنها را برگزیده ایم .سپس با روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات گرد آوری شده اند.نتایج این پژوهش حاکی است که بین سرمایه فرهنگی و اقتصادی و نگرش به سیاست خارجی رابطه وجود دارد.هر چه دانشجویان از سرمایه اقتصادی و فرهنگی بالاتری برخوردار بوده اند،نگرش واقع گرا یانه تری نسبت به سیاست خارجی داشته اند.از سوی دیگر هرچه برخورداری از این دو نوع سرمایه کمتر بوده است،نگرش دانشجویان نسبت به سیاست خارجی آرمان گرایانه تر بوده است.همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین برخورداری از سرمایه اجتماعی و نگرش به سیاست خارجی رابطه معنا داری وجود ندارد.
باقر طالبی دارابی ابوتراب طالبی
رساله حاضر در باره فرقه گرایی جدید در ایران است. توجه ویژه این نوشتار به معنویت گرایی جدید (new spirituality) است. به لحاظ نظری بر نظریه «انفسی شدن» (subjectivization) چارلز تیلور، متفکر کانادایی تکیه دارد. با استفاده از نظریه مزبور و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، موضوع مورد بررسی قرار گرفت. در این رساله به تحلیل نشانه های معنویت گرایی جدید پرداخته و داده ها از دو طریق بررسی منابع و اسناد موجود و مصاحبه عمیق با حاملان ایرانی این گفتمان جمع آوری شد.روش انتخاب نمونه برای مصاحبه روش زنجیره ای یا گلوله برفی بوده است. بررسی منابع موجود نشان داد که نظام معنایی «معنویت گرایی» به مثابه گفتمان بر اساس مضامین و نشانه هایی مانند محوریت خود و سفر از زندگی بر اساس انتظارات بیرونی به یک زندگی اصیل درونی، فردگرایی، نگرش کلنگرانه، التقاط و استفاده از روانشاسی و فردگرایی استوار است. نتیجه بررسی های تجربی، ثابتکرد که پیدایش گفتمان معنویتگرایی جدید، نشان از تعارض های درونی و ابهامی است که در حوزهی معانی گفتمان دینی وجود دارد. این مسئله فرصت بالندگی و موقعیت مسلط گفتمان دینی را با چالش مواجهکرده ، زمینه را برای پیدایش گفتمان معنویت گرایی در ایران فراهم نموده است. بررسی ها نشان می دهد این گفتمان مرحله پیدایش و قرار یابی را در ایران طیمی کند و هنوز به شفافیت معنایی دست نیافته است و با موانعی جدی برای تبدیل شدن به یک گفتمان هژمونیک مواجه است
الله کرم کرمی پور محمد ابراهیم موحدی
رساله حاضر به تحلیل جامعه شناختی تغییر کیش از مسیحیت به اسلام پرداخته است. پرسش اصلی این است که چه عوامل و زمینه هایی باعث تغییر کیش از مسیحیت به اسلام شده است؟ برای پاسخگویی به این پرسش، یک پارادایم فرایندی هفت مرحله ای به نام «زمینه»، «بحران»، «پرسش»، «مواجهه»، «تعامل»، «تعهد» و «پیامد» بررسی شد. پیامد بر اساس روش «حکایت زندگی» با سی نفر از نوکیشان مسلمان در یک مصاحبه نیمه استاندارد به عمل آمد. گزاره های به کار رفته به شکل نمودار درختی بر اساس مفاهیم و مقوله بندی ها و گویه های مشخص طراحی شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نوکیشان مسیحی درگرایش های پیشین خود دچار «ناسازگاری» و در تعامل با گرایش دینی، نگرش و «دریافت» جدیدی پیدا کرده اند. آنها در جریان تعامل با «دیگری مهم» با خلاء های شناختی و نبود جواب های قانع کننده روبرو هستند و مهمتر از آن وجود آموزه ها و کاریزماهای قانع کننده ای که به باورها و اعتقادات آنها جواب می دهد. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارجوب نظری و پرسشها و فرضیه ها : در فصل اول و دوم به مبانی نظری دو حیطه روان شناسی اجتماعی و نظریه جامعه شناسی در خصوص تغییر کیش پرداخته شده است. در نظریه های روان شناسی و جامعه شناسی می توان بنیادهای نظریه ی این تغییر و تحول را در حیطه باورها و اعتقاداتِ ناشی از «کشش و جذب»، «همانند سازی» و یا نوعی «افزون شدگی دینی» پیدا کرد. پ: روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم ، روش تحقیق ، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونهگیری، ابزار اندازه گیری ، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: روش تحقیق بر اساس روش »حکایت زندگی« به شکل ترکیبی و استفاده از روش بازکاوی و چارچوب مفهومی مدل فرایندی لویس رامبو و پردازش اطلاعات و یافته از سی نفر از نوکیشان ادامه یافته است. ت: یافته های تحقیق: - «ناسازگاری» در گرایش های پیشین و «دریافت» نگرش های نو نسبت به دین جدید. - «خلاء های شناختی» و فقدان جواب های قانع کننده در دین پیشین. - وجود «آموزه ها» و آیین ها و «کاریزما»های قانع کننده و امید بخش در دین جدید. ث : نتیجه گیری و پیشنهادات: 1. توجه و توسعه جامعه شناسی دین به شکل جدی 2. تشکیل انجمن های نوکیشان تازه مسلمان
هانیه محمد جعفر محمد زاهدی اصل
در این پژوهش سعی شده است میزان اعتماد کارفرمایان به سازمان تامین اجتماعی و عوامل اجتماعی موثر برآن مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور با اتکاء به آراء اندیشمندانی همچون آنتونی گیدنز،جیمز کلمن و پیر بوردیو چارچوب نظری مورد نظر ترسیم گردیده و از دل این نظریات سوالات و فرضیات تحقیق استخراج شده است. عمده سوالات مورد بررسی در این پژوهش به قرار زیر بوده اند: -آیا بین احساس امنیت اجتماعی کارفرمایان و میزان اعتماد آنان به سازمان تأمین اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ -آیا بین تجارب پیشین کارفرمایان ومیزان اعتماد آنان به سازمان تأمین اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ -آیا بین مصرف رسانه ای کارفرمایان و میزان اعتماد آنان به سازمان تأمین اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ -آیا بین شفافیت و اطلاع رسانی سازمان تامین اجتماعی و میزان اعتماد کارفرمایان به سازمان تأمین اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ -آیا بین تحصیلات کارفرمایان و میزان اعتماد آنان به سازمان تأمین اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد؟ در این تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده است و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد.جامعه آماری در تبیین پژوهش کلیه کارفرمایان سازمان تامین اجتماعی در شهر تهران می باشند.روش نمونه گیری تصادفی ساده بدون جایگذاری است واز اعتبار محتوا استفاده شده است همچنین روش بکار گرفته شده برای پایایی پرسش نامه آلفای کرونباخ می باشد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و جداول یک بعدی و دوبعدی و از امار استنباطی و آزمون های آماری مانند آزمونanova و آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شده است.پس از خاتمه مرحله جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده ها مشخص گردید که بین متغیر تحصیلات کارفرمایان و میزان اعتماد آنان با سازمان تامین اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد همچنین رابطه مستقیمی بین احساس امنیت اجتماعی و تجارب پیشین و رسانه های ارتباطی و میزان اطلاع رسانی با اعتماد کارفرمایان به سازمان تامین اجتماعی وجود دارد.سرانجام با تحلیل رگرسیون مشخص گردید که متغیر شفافیت و اطلاع رسانی دارای بیشترین تاثیر بر اعتماد کارفرمایان به سازمان تامین اجتماعی می باشد.
مریم زارع شیبانی ابوتراب طالبی
پژوهش حاضر با عنوان «میراث فرهنگی در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران»، در پی مطالعه و فهم معانی پنهان یا آشکار موجود در سیاست های فرهنگی مربوط به میراث فرهنگی در ایران پس از انقلاب اسلامی، بررسی ویژگی های آن و ارائه ی نگاهی بدیع در این زمینه است. برای رسیدن به این هدف قوانین، آیین نامه ها و مصوبات موجود در این حوزه، مورد تحلیل قرارگرفته است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش به یک سنخ-شناسی (4دوره) از سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی در حوزه میراث فرهنگی دست یافتم. این دوره ها را می توان با توجه به ویژگی های بدست آمده از آنها به صورت ذیل نام گذاری کرد: دوره اول(1357-1368): دوره سیاست گزاری ذره ای یا حداقلی؛ دوره دوم (1368-1376): دوره سیاست گزاری مبتنی بر زمینه-سازی برای توسعه فرهنگی؛ دوره سوم (1376-1384): دوره سیاست گزاری مبتنی بر توسعه ی فرهنگی همه جانبه؛ دوره چهارم (1384-1389): دوره سیاست گزاری توریستی در زمینه میراث فرهنگی.
زهرا بیگ جانی ابوتراب طالبی
رعایت قانون در هر جامعه ای از اهمیت بالایی برخوردار است. به صورتی که اگر کنشگران قانون را رعایت کنند دارای تبعات (اقتصادی، اجتماعی و ... ) بسیار زیادی برای جامعه است. و اگر قانون رعایت نشود مشکلات و مسائلی برای جامعه پدید می آید. براساس تحقیقات انجام شده میزان قانون گرایی پایین و قانون گریزی بالا در ایران دیده شده است. در این تحقیق به فهم کنشگر ایرانی از مفاهیم قانون، قانون گرایی و قانون گریزی پرداخته شده است. در این بررسی با استفاده از سنت نظریه مبنایی در تحقیق کیفی، مطالعه بر روی 30 نمونه انجام گرفت که پدیده اصلی «ابهام در مفهوم قانون» بدست آمد و زمینه های ابهام در مفهوم قانون شامل «تداخل عرف در قانون»، «تداخل شرع در قانون»، «مقایسه با جوامع دیگر»، «تعدد مجاری قانونگذاری» و «رویه های زندگی خصوصی» می باشد و دو عامل «ویژگی های قانون» و «رفتار قانونگذاران و مجریان» شرایط علی هستند که به گونه های مختلف منجر به ایجاد یا تشدید ابهام در مفهوم قانون می گردند. کنشگران در برخورد با ابهامات مذکور، راهبردهای «رعایت قانون»، «دور زدن قانون»، «فرار از قانون»، «نافرمانی مدنی» و «گزینش عقلانی قانون» را اتخاذ می کنند. اما عوامل متعددی که سبب می شود راهبردهای کنشگران چنین روندی داشته باشد (شرایط مداخله گر) به دو دسته «عوامل اجتماعی» و «عوامل فردی» تقسیم می شوند. پیامد اتخاذ راهبردهای پیش گفته «قانون گرایی» یا «قانون گریزی» می باشد.
امیر حسین بحری پور ابوتراب طالبی
چکیده این تحقیق به تحلیل سوگیری در مسئولیت پذیری اجتماعی شهروندان شهر کاشان می پردازد. مسئولیت پذیری اجتماعی در این تحقیق دارای پنج بعد جامعه ای، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی می باشد. تأثیر متغیر های سرمای? اقتصادی، سرمای? اجتماعی، سرمای? فرهنگی و دینداری و نیز متغیرهای زمینه ای جنس، سن و وضعیت تأهل و نیز ابعاد سرمای? اجتماعی و دینداری بر سوگیری در مسئولیت پذیری اجتماعی شهروندان مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنام? محقق ساخته بوده است. جامع? آماری پژوهش، شهروندان بالای 18 سال شهر کاشان در سال 1392 بوده اند. در این تحقیق از شیو? نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده و حجم نمون? مورد مطالعه 383 نفر بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که سوگیری غالب شهروندان کاشان در مسئولیت پذیری اجتماعی، فردی می باشد. سوگیری شهروندان در ابعاد جامعه ای، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی متفاوت می باشد. جمعی ترین سوگیری در میان ابعاد مسئولیت پذیری اجتماعی مربوط به بعد زیست محیطی می باشد. نتایج حاصل از آزمون فرضیات، معناداری رابط? بین متغیر های سرمای? فرهنگی، سرمای? اجتماعی و دینداری را با سوگیری در مسئولیت-پذیری اجتماعی شهروندان، تأیید و رابط? بین متغیر سرمای? اقتصادی را با سوگیری در مسئولیت پذیری اجتماعی رد می کند. نتایج همچنین نشان می دهند که بین هر سه بعد سرمای? اجتماعی (روابط اجتماعی، هنجار عمل متقابل و اعتماد) و سوگیری در مسئولیت پذیری اجتماعی رابط? معنادار وجود دارد. رابط? بین ابعاد دینداری (اعتقادی، پیامدی، احساسی و مناسکی) و سوگیری در مسئولیت پذیری اجتماعی نیز تأیید شد. نتایج به دست آمده همچنین وجود رابط? معنادار را بین متغیر های سن و وضعیت تأهل شهروندان و سوگیری آنها در مسئولیت پذیری اجتماعی را نشان می دهد در حالیکه رابط? معناداری بین متغیر زمینه ای جنس و سوگیری در مسئولیت پذیری اجتماعی مشاهده نشد. نتایج تحلیل چند متغیره هم نشان می دهد که از بین متغیر های مستقل، متغیر دینداری، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری را بر سوگیری در مسئولیت پذیری اجتماعی داشته است. واژه های کلیدی: سوگیری فردی، سوگیری جمعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، سرمایه، دینداری، دوراهی اجتماعی
الهه براق علی پور ابوتراب طالبی
هدف این تحقیق، بررسی کنش زیارت و فهم تجربه زیارت از منظر کنشگر، تفهم کنشگران و مفهوم پردازی پیرامون زیارت است؛ که با استفاده از روش تحقیق کیفی و شیوه نظریه مبنایی، به ژرفانگری و معناکاوی این کنش پرداخته است. داده های تحقیق از طریق مصاحبه های عمیق به دست آمده و از روش مشاهده نیز به عنوان تکنیک کمکی استفاده شده است. در این تحقیق الگوی پارادایمی زیارت با توجه به پدیده محوری حضور در حرم امام رضا(ع)، زمینه، شرایط میانجی و علّی، استراتژی های کنش زیارت و پیامدهای آن بررسی شده است. در نتیجه طی دست یافتن به مفاهیم و مقولات متعدد از درون داده ها و تجزیه و تحلیل های گسترده با محوریت داده ها، الگوی دینداری ایرانیان به عنوان عاملی مهم در شکل گیری بینش فرد به زیارت و نهایتا درک وی از زیارت، به دست آمده است. در واقع با تجزیه و تحلیل داده ها، الگویی از دینداری و زیارت در دو دسته کلی و هفت نوع: مکتبی، سنتی، روشنفکرانه، شبه روشنفکرانه، مناسکی، مناسبتی و نوظهور بازشناسی شده اند. همچنین مفهوم هجرت، در توضیح زیارت امام رضا(ع) نزد ایرانیان؛ به دست آمده است.
پرنگ نیاکان ابوتراب طالبی
با شکل گیری دولت مدرن قدرت تاثیرگذاری این نهاد اجتماعی بر سایر نهادها افزایش یافت. دولت از طریق سیاست گذاری های خود می تواند تغییراتی مهم و بنیادی در جامعه ایجاد کند. در کنار دولت، خانواده نیز به عنوان یک نهاد تاریخی همواره نقش مهمی در زندگی افراد جامعه دارد. رابطه سیاست گذاری های دولت با تغییرات خانواده مساله محوری این پایان نامه است. به نظر می رسد که خانواده در ایران فضای اجتماعی زیادی را به خود اختصاص داده است. افراد بسیاری از نیازهای اجتماعی خود را درون خانواده برطرف م کنند. این درحالی است که دولت با وجود تاکید فراوانی که بر استحکام نهاد خانواده دارد، سیاست های حمایتی منظم و همه جانبه ای در مورد خانواده ندارد. درک دولت از خانواده ایرانی درک تقلیل گرایانه ای است. بخش های مهمی از آن چه در این جا به عنوان واقعیت خانواده شناخته شده، از نگاه دولت پنهان مانده است. عدم سیاست های حمایتی دولت از خانواده، این نهاد را در وضعیتی قرار می دهد که از آن تحت عنوان بحران خانواده نام برده می شود. طبق یافته های این پژوهش، در واقع آن چه خانواده درحال تجربه کردن آن است بحران نیست؛ بلکه تغییر در فرم این نهاد است. خانواده همواره نقش خود را در زندگی افراد حفظ کرده است و ضرورت حضور آن در میان افراد جامعه دیده می شود. فرم خانواده ای که سیاست های دولت در راستای آن شکل گرفته است؛ نمی تواند پاسخ گوی نیازهای افراد جامعه باشد. به همین دلیل خانواده به دور از این سیاست-ها تکثر پیدا کرده و در فرم های متنوعی تجلی یافته است. یافته های این پایان نامه از طریق تحلیل اسنادی و تاریخی گردآوری شده است. سپس از طریق مصاحبه عمیق با 24 خانواده فرم های جدیدی از زندگی خانوادگی شناسایی و دسته بندی شده است.
اسماعیل نوده فراهانی ابوتراب طالبی
راهیان نور- به عنوان نحوی مواجهه با آثار و پیامدهای مادی و معنوی جنگ تحمیلی- پدیدهای است که در سالهای اخیر از رشد و توسعه قابل توجهی برخوردار شده و در سطوح و زوایای مختلف بخصوص از طریق مقایسه با صورتهای مرسوم موزه جنگ و گردشگری سیاه قابل مطالعه است. موضوع اصلی این تحقیق، بررسی عوامل و زمینههای فرهنگی شکلگیری کاروانهای راهیان نور است. در این تحقیق تلاش شده است تا با استفاده از روش تاریخی- تطبیقی و رجوع به منابع مختلف، به مطالعه عمیق و چند بعدی تعداد محدودی از موارد که در ضمن آن، معنای اجتماعی و بستر نیز حایز اهمیت است، پرداخته شود. در این گونه تحقیقات، محقق در زمان مطالعه شواهد تاریخی یا تطبیقی، از آگاهی به گذشته و زیستن در زمان حال تأثیر میپذیرد و بنابراین، آگاهی کنونی محقق به تاریخ اساساً با شیوهای که گذشته برای هر فرد قدیمی جلوه میکرد، متفاوت است. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که راهیان نور به شدت از زمینههای تاریخی- فرهنگی جامعه ایران متأثر بوده و در عین حال در تعامل با عوامل اجتماعی- فرهنگی زمان پیدایش خود، صورتبندی نهایی یافته است. در این چارچوب، ماهیت انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، نقش رهبران انقلاب اسلامی، هیئتهای انقلابی، روایت و روایتگری (چه مکتوب و چه شفاهی)، تحولات فرهنگی دههها هفتاد و هشتاد، تحولات شهری و شهرسازی و نهایتاً جدال گفتمانهای تهاجم فرهنگی و شکاف نسلی برسازندگان صورت نهایی راهیان نور به شمار میآیند.
پریسا اسدی جعفر هزارجریبی
مساله و هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه اقتصادی خانواده با میزان و نوع دینداری جوانان 29-15 ساله ساکن شهر تهران بوده است. محقق پس از ارائه مبانی نظری دینداری به بیان نظریات مارکس، وبر، یواخیم واخ، فوئر باخ، رویکردهای مختلف کارکردگرایی و مدل هایی مانند اودی،گلاک و استارک و همچنین بررسی فرهنگ دینی و دینداری طبقات مختلف اجتماعی پرداخته است. سپس با بیان دیدگاه های نظری سرمایه اقتصادی به تلفیقی از نظریات ماکس وبر و تورشتاین وبلن مبنی بر تاثیر طبقه اجتماعی( سرمایه اقتصادی) بر میزان دینداری در چارچوب نظری خود رسیده است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل جوانان 15 تا 29 ساله ساکن شهر تهران هستند.حجم نمونه انتخاب شده به صورت خوشه ای چند مرحله ای 378 نفر بوده است. بر اساس یافته های تحقیق، می توان باور دینی( اعتقادیات) جوانان مورد مطالعه را در حد نسبتاً بالا ارزیابی کرد(میانگین 8/3 از 5)، به طوری که اکثر جوانان(7/57 درصد) دارای باور دینی زیاد و خیلی زیاد، 2/12 درصد دارای باور دینی متوسط و 30 درصد دارای باور دینی کم و خیلی کم هستند.این یافته با تحقیق میر سندسی(1383) همخوان است. پایبندی جوانان مورد بررسی درابعاد اخلاقیات بیشتر از عبادیات و شرعیات بوده است. به طور کلی2/34 درصد از جوانان مورد بررسی دینداری خیلی زیاد،6/13 درصد دینداری زیاد، 6/20 درصد دارای دینداری متوسط، 4/11 درصد دارای دینداری کم و 3/20 درصد دارای دینداری خیلی کم هستند. بر اساس اطلاعات بدست آمده بین میزان سرمایه اقتصادی خانواده با میزان دینداری جوانان رابطه معنی داری وجود دارد. این رابطه معکوس است، بنابر این جوانان در خانواده های دارای سرمایه اقتصادی بیشتر، دینداری پایین تری داشته اند. یافته های بدست آمده برای رابطه میزان سرمایه اقتصادی خانواده با میزان دینداری مناسک گرایانه جوانان با پیش فرض های تحقیق همخوانی دارد. در این پژوهش رابطه ای بین فرهنگ رفاه با میزان دینداری جوانان مشاهده نشده است. یافته های تحقیق بیانگر رابطه معکوس و معنی دار با شدت نسبتاً ضعیف بین پایگاه اجتماعی اقتصادی با میزان دین داری جوانان بوده است. یافته ها همچنین نشان می دهد که بین پایگاههای پایین، متوسط و بالا در میزان دینداری تفاوت معنی دار وجود دارد. جوانان با پایگاه اجتماعی اقتصادی متوسط کمترین میانگین را در دینداری بدست آورده اند و جوانان با پایگاه اجتماعی اقتصادی پایین بالاترین میانگین دینداری را داشته اند. این نتایج به نوعی فرضیه وبلن در مورد دینداری پایین تر طبقه متوسط نسبت به طبقات پایین و بالا را تأیید می کند. در تحلیل چند متغیره، متغیرهای پایگاه اقتصادی اجتماعی و سرمایه اقتصادی در این پژوهش، توانسته اند در حدود 4/10 درصد از واریانس دینداری جوانان را تبیین کنند.
مهوش الهیاری کشکولی ابوتراب طالبی
هدف این تحقیق بررسی ارتباط سرمایه فرهنگی و وضعیت شغلی زنان سرپرست خانوار است. این پژوهش قصد دارد به این سوال اساسی پاسخ دهد که آیا بین سرمایه فرهنگی و وضعیت شغلی زنان سرپرست خانوار رابطه ای وجود دارد؟سرمایه فرهنگی در سه بعد تجسم یافته، عینیت یافته و نهادینه شده به عنوان متغیر مستقل و وضعیت شغلی با ابعاد منزلت شغلی، گروه شغلی، وضعیت استخدامی، بخش اشتغال، جایگاه شغلی و میزان درآمد به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.پس از بررسی مطالعات انجام شده و نظریه های مرتبط با موضوع، چارچوب نظری با تاکید بر نظریه پیر بوردیو و نظریه کنش تنظیم گردیده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان سرپرست خانوار شاغل منطقه 10 تهران می باشد، که از مجموع آنها(2919نفر)، بر اساس فرمول کوکران نمونه ای به حجم 339 نفر انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است.برای تعیین روایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرنباخ(85/0) و جهت بررسی ارتباط بین سرمایه فرهنگی و وضعیت شغلی بر اساس سطح سنجش متغیرها از آزمون خی دو، گاما و تااوبی کندال استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد زنان سرپرست خانوار از لحاظ وضعیت شغلی در سطح پایین قرار دارند.3/30 درصد زنان دارای سرمایه فرهنگی بالا،67 درصد دارای سرمایه فرهنگی متوسط و 7/2 درصد دارای سرمایه فرهنگی پایین هستند.میان سرمایه فرهنگی زنان سرپرست خانوار ومنزلت شغلی، گروه شغلی، بخش اشتغال، وضعیت استخدامی و میزان درآمد آنها رابطه معناداری وجود دارد، به طوری که با بالارفتن سرمایه فرهنگی زنان وضعیت شغلی آنها نیز در پنج بعد ذکرشده ارتقاء می یابد.اما ارتباط بین سرمایه فرهنگی و کارفرما یا حقوق بگیربودن زنان تایید نشده است.
ماریه رضایی ابوتراب طالبی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی مولفه های سرمایه اجتماعی با توانمندی کارکنان انجام گردید. توانمندسازی در این تحقیق دارای سه بعد انگیزه، مسئولیت پذیری، اعتماد به نفس می باشد. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل، کارگران و کارمندان شرکت نفت و گاز آغاجاری بود که از میان آنها 306نفر به شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند.داده ها از طریق ضریب همبستگی رتبه ای تااوکندال و رگرسیونی گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نشان دادکه رابطه مثبت و معناداری بین متغیرهای مشارکت، اعتماد، دسترسی به اطلاعات و ساختار سازمانی شبکه با توانمندی وجود دارد. همچنین از بین متغیرهای مستقل، متغیر مشارکت و دسترسی به اطلاعات، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری بر توانمندی کارکنان را داشت. در نتیجه می توان از طریق بهبود سرمایه اجتماعی کارکنان در سازمان، توانمندی کارکنان را افزایش داد.
نسیبه زرین ابوتراب طالبی
طلاق به عنوان مسأله اجتماعی یکی از مهم ترین پدیده های حیات انسانی است. در دنیای دگرگون و متحول کنونی جوامع در ابعاد و زمینه های گوناگون و مختلف دچار تغییر و تحول می شوند، از جمله مهم ترین این تغییر و تحولات، تغییر در فرهنگ و ارزش های آنهاست. پایان نامه حاضر، نظام ارزشی افراد اقدام کننده به طلاق و افراد عادی شهر تهران را مورد مقایسه قرار می دهد. با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی در ارتباط با نظام ارزشی و طلاق انجام نشده است از این رو در این پایان نامه پیشینه پژوهش های مرتبط با نظام ارزشی و طلاق آورده شده است. در این پژوهش با استفاده از نظریات پارسونز و اینگلهارت قصد آن است که نظام ارزشی در میان افراد اقدام کننده به طلاق و افراد عادی به عنوان یک کل به همراه نظم جاری میان خرده نظام های این نظام توصیف و تحلیل گردد. مهمترین فرضیه های این تحقیق عبارتند از: 1) بین نظام های ارزشی 4 گانه (اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی) و طلاق رابطه معنا داری وجود دارد. 2) بین سلسله مراتب ارزشی و طلاق رابطه معنا داری وجود دارد. پژوهش حاضر از نوع علی ـ مقایسه ای است و از پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. نمونه تحقیق شامل 200 زوج است. 100 زوج شامل زوج هایی هستند که به روش نمونه گیری اتفاقی از میان زوج های متقاضی طلاق انتخاب شده اند و 100 زوج مربوط به زوج های عادی است که با گروه اول همتا سازی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین 4 نظام ارزشی و طلاق رابطه معنا داری وجود دارد. همچنین سلسله مراتب ارزشی در دو گروه مورد مطالعه متفاوت است. بر اساس یافته های تحقیق، ارتباط نظام مندی میان 4 خرده نظام ارزشی در ساختن کلیت نظام ارزشی هر دو گروه وجود دارد.
ندا شبان ابوتراب طالبی
از آن هنگام که مدرنیته به ایران پا گذاشته و مظاهر آن در مقیاس وسیع به زندگی روزمره ایرانیان وارد شده، افراد گوناگونی از منظر حوزه های تخصصی دینی، اجتماعی و اقتصادی به تحلیل این فرآیند و آثار و پیامدهای آن در ایران پرداخته اند. در سطحی دیگر افراد دیندار عادی قرار دارند که در طول زندگی روزمره خود با مظاهر مدرنیته در عرصه های گوناگون مواجهه و برخورد داشته و دربرابر آن از خود واکنش نشان می دهند. این پژوهش در جستجوی مکانیزم ها و مسیرهایی است که افراد دیندار طی زندگی هرروز? خود در مواجهه با مظاهر مدرنیته آن ها را اتخاذ می کنند. با استفاده از روش مصاحبه عمیق داده های مربوط به 27 نفر مصاحبه شونده جمع آوری گردید و داده ها با استفاده از کدگذاریِ روش نظری? مبنایی مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از تحلیل یافته ها «مواجهه با مظاهر مدرنیته» به عنوان پدید? اصلی انتخاب گردید و شرایط علّی، زمینه ها، شرایط میانجی و پیامدها حول آن شکل گرفتند. خود پدید? اصلی در ابعاد مختلفی چون نوع حجاب و پوشش، روابط اقتصادی، الگوهای ازدواج، روابط دوستی با جنس مخالف، حقوق زنان، اشتغال زنان و تکنولوژی مورد بررسی قرار گرفت و مهم ترین شرایط علّی بروز این پدیده تحت عناوین ورود به دانشگاه، نوع شغل، معاشرت با افرادی با عقاید متفاوت با خود، تیپ فکری و رفتاری فرزندان و زندگی در خارج از کشور دسته بندی شدند. نقش عوامل ساختاری دیگری که در انتخاب راهبردها تأثیر داشتند تحت عنوان شرایط میانجی بررسی شدند و شامل سن، خانواده و شرایط تحصیلی فرد گردیدند. در نهایت راهبردهایی که از سوی افراد در مواجهه با مظاهر مدرنیته اتخاذ گردیده اند در دو دست? تطبیق درونی و تطبیق بیرونی دسته بندی شده اند که تفاوت آن ها در وجود بازاندیشیِ صورت گرفته از جانب فرد در دین است که به استدلال یا عدم استدلال آگاهانه از سوی فرد دربار? اتخاذ راهبردها در مواجهه با مظاهر مدرنیته می انجامد.
مرسده آزاده ابوتراب طالبی
در این پایان نامه به مطالعه ای توصیفی و تطبیقی از تصورات دانش آموزان درباره مدرسه مطلوبشان و آیین نامه هایی که در طول سالها برای ایجاد مدرسه ای مطلوب تصویب شده، پرداخته می شود.در این پژوهش از روش نظریه مبنایی و مصاحبه گروهی با دانش آموزان برای بدست آوردن نظرات آن ها استفاده شده و با روش تحلیل محتوای کیفی نیز آیین نامه های شورای عالی آموزش و پرورش مورد بررسی قرار گرفته اند.
کبری واعظی ابوتراب طالبی
مقدمه: سلامت اجتماعی گاه یک ویژگی فردی و بخشی از سلامت فرد و گاه در مفهوم تعیین کننده های اجتماعی سلامت و زمانی نیز ویژگی جامعه و مترادف با جامعه سالم به شمار می آید. هر جامعه ای با توجه به شرایط موجود تعریف متفاوتی از سلامت اجتماعی دارد و ویژگی هایی را برای آن برمی شمارد. عوامل فراوانی بر روی سلامت اجتماعی نقش تعیین کننده دارند. دین به عنوان یک نظام معنایی بر تمایلات شخصی و ترجیحات افراد تأثیر دارد. از این رو سلامت اجتماعی و تجربه آن نیز از باورهای دینی افراد تأثیر می پذیرد. در این پژوهش که با مشارکت 24 نفر از زنان مبتلا به بیماری خاص انجام شد، نسبت التزامات مذهبی بر فهم و تجربه آنان از سلامت اجتماعی در زندگی روزمره مورد بررسی قرار گرفت. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناخت و توصیف نسبت دینداری و سلامت اجتماعی زنان مبتلا به بیماری خاص صورت گرفت. روش بررسی: با توجه به ماهیت مسأله پژوهش یعنی از یک سو سنخ شناسی دین و از سوی دیگر فهم و تجربه سلامت اجتماعی که هر دو از مسائلی هستند که شناسایی آنها احتیاج به دستیابی به تجارب ذهنی و عملی افراد مورد مطالعه دارد، از این رو از روش شناسی کیفی استفاده شد. سپس با روش تحلیل تماتیک، داده های گردآوری شده مورد تحلیل قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاری، مشاهده مشارکتی و اسناد و مدارک استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش در بخش دینداری عبارت است از کشف سبک های خدامدار، نیت مدار، اخلاق مدار، گزینشی و فایده گرا. فهم زنان مبتلا به بیماری های خاص از سلامت اجتماعی در رویکرد سلامت اجتماعی به عنوان بخشی از سلامت فرد، در بردارنده مقوله های مشارکت اجتماعی، همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی و شکوفایی اجتماعی است. در رویکرد تعیین کننده های اجتماعی سلامت در بردارنده عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی- درمانی است؛ و در رویکرد سلامت اجتماعی به مثابه جامعه سالم، نشانگرهای جامعه سالم شامل: نبود اعتیاد، نبود طلاق، نبود فقر و نابرابری اقتصادی، نبود خودکشی، نبود فساد و فحشا، نبود خشونت، نبود سرقت و دزدی، رعایت حقوق افراد، رضایت از زندگی و امنیت اجتماعی است. نتیجه گیری: نتیجه کلی پژوهش این است که برداشت افراد مورد مطالعه از نسبت دینداری با سلامت اجتماعی عبارت است از دینداری و مشارکت اجتماعی، دینداری و انسجام اجتماعی، دینداری و رضایت از زندگی و دینداری و کاهش آسیب های اجتماعی.
ازاده هادیزاده ابوتراب طالبی
رشد سریع شهرنشینی و گسترش شهرها به خصوص در شهرهای بزرگ و مادر شهرهای کشور، باعث مسایلی نظیر : توزیع نامتعادل و نارسایی خدمات و امکانات، تفاوتهای فاحش در قیمت زمین و مسکن و شرایط زیستی آن و در پایان، اختلاف طبقاتی و جدایی گزینی اجتماعی و اقتصادی شده است. جایگاه مدیریت شهری در روند توسعه شهر و بهبود سکونتگاه های شهری نقش بسیار مهم وتعیین کننده دارد.. این مورد بیشتر از این جهت اهمیت دارد که نحوه مدیریت بر جریان مطلوب زندگی شهری می تواند در بهبود سکونتگاه های انسانی و پایداری توسعه شهری ، مهمترین نقش را ایفا کند سیاستگذاری اجتماعی ، جنبه های مختلف زندگی را در ارزش ها و تعهدات انسان ها در جامعه ای که زندگی می کنند مورد توجه قرار میدهد . بنابراین سیاست گذاری اجتماعی، همیشه با کوشش های عملی درگیر است تا نظم اجتماعی را از وضع موجود به وضع مطلوب تغییر دهد. در مکتب اصلاح گرایی عقیده بر آن است که بهسازی و ساماندهی محیط شهری باید از درون همین جوامع صورت پذیرد. در این پژوهش به تخصیص امکانات ثانویه شهری ( با در نظر گرفتن این مطلب که کلیه امکانات اولیه معیشتی درشهر نظیر خدمات ارائه آب تصفیه شده ، برق ، گاز و تلفن ارائه گردیده است) یعنی ارائه خدمات آموزشی، بهداشتی – درمانی ، تفریحی ( وجود فضاهای سبز ، سالن های سینما ، شهر بازی ، اماکن ورزشی ، کتابخانه و...) ، توجه به اوقات فراغت ساکنین ، امکان تهیه کلیه نیازهای پوشاک و مواد غذایی و... و میزان بهره مندی و رضایت ساکنین از این خدمات پرداخته شده است. همچنین از آنجایی که نوع بافت جمعیتی این شهر را افراد بازنشسته ، شاغل در شهرهای اطراف و نزدیک علی الخصوص تهران تشکیل میدهند آیا امکانات ویژه ای برای زنان خانه دار ، سالمندان و کودکان در نظر گرفته شده است طوری که فضاهای شهری محل تبادلات فرهنگی ، اجتماعی ساکنین شود و احساس امنیت اجتماعی و آرامش خاطر داشته باشند.چه عواملی موجب رضایت ساکنین از خدمات رفاهی شده است و راهکارهای افزایش این رضایت و تقویت خدمات رفاهی ارائه شده در راستای رفع وابستگی ساکنین به شهرهای بزرگ اطراف، به خصوص تهران ، در جهت رفع نیازهای خود چیست ؟ نتایج بدست آمده این پژوهش نشان دادند که نوع و کیفیت خدمات ارائه شده در شهر جدید مطالعه موردی متناسب با نیاز و جمعیت ساکنان نمی باشد. این کمبود باعث بهره مندی کمتر ساکنان از خدمات رفاهی ارائه شده در شهر جدید و مراجعه مکرر آنها به شهرهای اطراف جهت برطرف کردن نیازهای درمانی ، آموزشی ، تفریحی شده است .
سیمین ویسی ابوتراب طالبی
تحقیق حاضر با عنوان بررسی رابطه بین ارزش های اخلاقی زناشویی وعشق رومانتیک صورت گرفته است. با توجه به تحقیقات صورت گرفته پیشین ونیز آمارهای موجود، یکی از دلایل مهم افزایش طلاق در کشورمان طی سالهای اخیرنداشتن معیاری درست برای انتخاب همسر می باشد . چراکه به گفته صاحبنظران ازدواج باید ترکیب مناسبی از عقل واحساس باشد تا سرانجام درستی یابد. تحقیق حاضر با این هدف صورت گرفت که مشخص شودبکاربردن عشق رومانتیک که امروزه با توجه به تغییراتی که در ساختار جامعه ما و به دنبال آن درمناسبات بین فردی بوجود آمده است، به عنوان رکن مهمی درانتخاب همسر دارای اهمیت گشته است تا چه حد باعث می شود ارزش های اخلاقی زناشویی که رضایت از رابطه زناشویی راباعث می شوند ، محقق گردند. از سوی دیگر همسان همسری یا تناسب به عنوان بخش منطقی ازدواج از گذشته در فرهنگ ما وجود داشته است وبنابراین تاثیر ابعاد مختلف همسان همسری نیز بر ارزش های زناشویی از دیگر اهداف تحقیق حاضر بود. جامعه آماری شامل دو گروه بودند . یک گروه کلیه زوجینی بودند که در نیمه اول سال 1389 پرونده طلاق آنها دریکی از شعبه های دادگاه خانواده شماره یک یا دو تهران بسته شده است که بوسیله نمونه گیری تصادفی 120 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند وگروه دوم کلیه زوجین مناطق 22گانه شهر تهران می باشند که سه گروه نمونه شامل180نفر زن ومرد از مناطق بالا، متوسط وپایین شهر تهران انتخاب شدند وبا پرسش ازآنان مشخص گردید که از زندگی زناشویی خود رضایت دارند. پرسشنامه هایی که بدین منظور تهیه شده بود به هردو گروه داده شد تا نقش عشق رومانتیک وهمسان همسری در تحقق ارزش های زناشویی مشخص شود و سپس بین دو گروه مقایسه صورت بگیرد.همچنین 16 مصاحبه عمیق نیز بین هردو گروه صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده های پرسشنامه ها از نرم افزار spss کمک گرفته شد . نهایتا نتایج زیر بدست آمد: فرضیه وجود رابطه میان عشق رومانتیک وارزش های زناشویی در گروه افراد دارای رضایت از زندگی زناشویی تایید شد اما در گروه افراد جداشده از همسر رابطه ای میان دو متغیر دیده نشد.همچنین میان عشق رومانتیک وارزش های اخلاقی خوش اخلاقی، صداقت، مسئولیت پذیری ،تحمل مشکلات، نجابت ، پذیرش،لذت، کشش جنسی ، تمکین و وفاداری در گروه اول وهمچنین با کشش جنسی و لذت در گروه دوم رابطه معنادار ومستقیم دیده شد.فرضیه وجود رابطه میان همسان همسری وارزش های زناشویی در گروه اول تایید شد اما در گروه دوم رابطه ای دیده نشده است. همچنین مشخص گردید که میان همسان همسری وارزش های اخلاقی صداقت، گذشت ،مسئولیت پذیری، تحمل مشکلات، نجابت ،اعتماد، پذیرش،لذت ، احترام وتمکین در گروه اولونیز مسئولیت پذیری در گروه دوم رابطه معنادارومستقیم دیده شده است.توجه به همسان همسری باعث شده ارزش هایی مانند گذشت ، مسئولیت پذیری (حتی درگروه افراد جداشده از همسر)، نجابت واعتماد محقق گردند که به نظر می رسد برای تداوم زندگی زناشویی لازم وضروری می باشند . در تحلیل مصاحبه ها نیز مشخص گردید که توجه به همسان همسری باعث تحقق ارزش های اخلاقی مانند اعتماد، وفاداری، نجابت وتحمل مشکلات گردیده است. همچنین مشخص شد که ارزش های اخلاقی زناشویی به ترتیب بیشترین معنی داری را با همسانی اجتماعی، همسانی دینی داشته است اما رابطه معناداری میان آن با همسانی مکانی و همسانس سنی دیده نشده است. ارزش های زناشویی با سن، مدت ازدواج وتعداد فرزندان رابطه معنی دار داشت در حالیکه میان آن با جنسیت رابطه معناداری یافت نشد.
زهرا حاجی حیدری معصومه اسمعیلی
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات تعارضات زناشویی از مرحله عقد تا خروج اولین فرزند در زوجین متقاضی طلاق بود. بدین منظور در قالب یک طرح کیفی مبتنی بر نظریه مبنا، 122 نفر از مراجعه کنندگان به دادگاه خانواده با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحب? نیمه ساختار یافته با زوجین، قضات، وکلا و بررسی پرونده های مراجعان استفاده شد و سپس داده های حاصل از آن ها با استفاده از فرایند تحلیل چرخه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که سه مقول? فردی، زوجی و فرا زوجی دربرگیرنده عوامل موثر در بروز تعارضات زناشویی هستند. در مرحل? بعد از طریق روی? سوال و مقایسه، روابط بین زمینه با سایر عناصر پارادایم مورد بررسی قرار گرفت و با مشخص شدن چارچوب نظری اولیه و تجزیه و تحلیل مداوم داده ها، خط داستان ظاهر شد. در نهایت نیز با تبدیل خط داستان به مقول? محوری پژوهش و تحلیل مقایسه ای مقولات و خرده مقولات و بررسی تفاوت بین آن ها، این خط داستان به صورت تئوری عنوان شد.
سیامک حیدری ابوتراب طالبی
چکیده ندارد.
ایمان نمدیان پور ابوتراب طالبی
این تحقیق تلاش دارد نسبت دین، سنت با مدرنیته را در چهار فصل به نمایش بگذارد. جدال سنت و مدرنیته، جدال مولفه های سنت و مولفه های مدرن می باشد. بنابراین محقق برای نشان دادن این تفاوت، تلاش کرد ابتدا تبارشناسی دو جریان را مورد بررسی و دقت قرار دهد. در مبانی نظری محقق تلاش کرده است، این داستان را تفسیر کند. برخورد سنت و مدرنیته، برخورد چند وجهی بود، یعنی در این برخورد، معرفت قدیم با معرفت جدید، انسان قدیم با انسان جدید و فهم قدیم با فهم جدید درافتاد واین برخورد منجر به یک رویداد تازه ای شد. در برخورد این دو رویداد، تفاسیری گوناگونی مطرح شدند. عده ای سنت را ناکارآمد دانستند و خواستار عبور از آن شدند. عده ای معنا و زندگی حقیقی را در سنت می دیدند و تلاش برای بازگشت بی چون و چرای آن را داشتند، به اعتقاد آنان حیات گذشته، حیاتی انسانی و الهی بود. اما عده ای دیگر تلاش می کنند پلی بین سنت و مدرنیته ایجاد کنند، یعنی تلاش می کنند گزاره هایی از سنت که امروز قابلیت معنا دهی دارند را احیا و گزاره هایی که بی معناست را به فراموشی بسپارند. محقق تلاش کرد دو سر طیف را در ایران مورد واکاوی قرار دهد. نصر و سروش دو سر طیف در ایران می باشند بنا براین محقق با مولفه هایی مانند دین، سنت، معرفت، انسان، علم و جهان جدید، آرای آنان مورد کنکاش قرار داد. آرای آنان درمورد مقولات مورد نظر به من نشان داد که این دو متفکر دارای اختلافات اساسی می باشند. تلاش محقق نشان دادن تفاوت و آشکار کردن اختلاف هایشان می باشد. تفاوت ها به ما نشان داد که نصر منتقد بنیادی مدرنیته و مدافع اسلام سنت گرا می باشد و سروش نگاهی معقولانه به غرب و دستاوردهایش دارد و اسلام را با توجه به موقعیت موجود مورد بازخوانی قرار می دهد.
هادی افرا نعمت الله فاضلی
موضوع پژوهش حاضر، بررسی فرآیندهای هویت یابی جوانان است. در جوامع سنتی مبنای هویت یابی ویژگی های انتسابی افراد بود. در چنین جوامعی عمدتا از طریق دین یکپارچه و منسجم و دارای هویتی ثابت و پایدار بودند. اما با پای نهادن جوامع به دوران موسوم به مدرنیته و پیامدهای آن، تحولاتی در زمینه های فرهنگی و ساختاری رخ داده و دیدگاههای سنتی که هویت را ثابت می دانستند زیر سوال رفتند. ویژگی ممتاز جوامع مدرن آزادیهای متعدد برای خودآفرینی سوژه است اما در جوامع این چنینی، انسجام و ثبات هویت شخصی را که پیشتر سنت حفظ کرده بود در معرض تهدید قرار داده و آن را سیال و بی ثبات کرده است. دیدگاههای هویت سیال دو دسته اند؛ دیدگاههایی مانند ساختارگرایی که علت سیالیت هویت را عوامل ساختاری می دانند و در مقابل، دیدگاههایی مانند پساساختارگرایی، مطالعات فرهنگی و دیدگاههای پست مدرن که عوامل ساختاری را به کنار نهاده و بر عوامل فرهنگی تاکید دارند. در چهارچوب نظری پژوهش حاضر سعی شده تا بیشتر از دیدگاههای تلفیق گرایانی مانند بوردیو و گیدنز استفاده شود. چنین رهیافتی ما را قادر ساخته تا به درک و فهمی ژرف تر از هویت شخصی براساس واقعیات جهانی و داخلی نائل آییم. با توجه به ماهیت موضوع مورد بحث، پژوهش حاضر بر مبنای «نظریه مبنایی» انجام شده است. در چنین روشی فرآیند کار از طریق نمونه گیری، گردآوری و تحلیل به طور همزمان انجام می گیرد. با استفاده از تکنیک مصاحبه داده ها گردآوری و با رسیدن به مرحله اشباع نظری پس از انجام 27 مصاحبه به اتمام رسید. در روند انجام کار سعی شده است که پراکندگی متوازنی در اکثر متغیرهای مهم نظیر سن، جنس، تحصیلات و وضعیت تاهل لحاظ شود. در این پژوهش، اطلاعات گردآوری شده در مرحله «کدگذاری آزاد» به «مفاهیم» و سپس به «مقولات» عام تر تبدیل شده اند. این مقولات در «کدگذاری محوری» براساس «مدل پارادایمی» نظم بیشتری یافته اند. مدل پارادایمی ابعاد مختلف پژوهش حاضر را پوشش می دهد و توصیف نهایی «هویت یابی جوانان» نیز بر مبنای همین مدل صورت گرفته است. داده های گردآوری شده این پژوهش حاکی از آنند که در میان افراد نمونه،«دیگری مهم» جایگاه و نقش برجسته ای از هویت و هویت یابی دارد. افراد نمونه خواهان دستیابی به هویت رضایت بخش اند و برای رسیدن به آن در تلاشند. افراد در پیگیری این خواسته های خود، که در میل به مولفه هایی چون تایید و پذیرش دیگری مهم، کسب، احترام، دستیابی به اعتماد بنفس، موفقیت و دستیابی به اهداف خود می یابد، با چالش های بسیاری مواجه هستند. این چالش ها از یک سو متاثر از عناصر و شرایط مداخله گر چون سن، جنس و تجربه ی زیسته و از دیگر سو بازتاب شرایط تاریخی و اجتماعی هستند. در این برآیند پیچیده هر یک از افراد نمونه با توجه به شرایط، استراتژیهای خاصی را برای قابل قبول تر کردن وضعیت ارتباطی بکار می گیرند. موفقیت و یا ناکامی این افراد در بکارگیری این استراتژیها احساس رضایت ویا نارضایتی درونی آنها را از هویت شخصی رقم می زند. یافته های پژوهش نشان می دهد که عمدتا جوانان نتایج مطلوب و بلند مدتی از راهبردهایشان کسب نمی کنند و این عدم دستیابی به هویت رضایت بخش در قالب احساسات پنهان نا امیدی و تاسف و تسلیم در برهه های مختلف زندگی انعکاس می یابد.
ابوتراب طالبی غلامعباس توسلی
هدف این تحقیق بررسی تعارض بین کنشهای اجتماعی و ارزشهای اخلاقی مذهبی و وجود آن به عنوان یکی از مسائل مهم اخلاقی و شناخت علل اجتماعی آن بوده است. در این تحقیق ارزشهای اخلاقی به عنوان یکی از ابعاد دین اسلام و صداقت (درستکاری، راستگویی) و عفت و پاکدامنی به عنوان شاخص های آن در نظر گرفته شده است.یافته های تحقیق نشان می دهد نوجوانان ارزشهای اخلاقی را می شناسند و می پذیرند. مسئله اینست که تعارض بین کنشهای اجتماعی و ارزشهای اخلاقی در میان نوجوانان پدیده ای اجتماعی است و تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار دارد. لذا به نظر می رسد برای بهبود وضعیت اخلاقی نوجوانان دراین زمینه باید زمینه ها و علل اجتماعی موثر بر این موضوع اصلاح شود . در پایان تحقیق پیشنهادهایی در این مورد ارائه شده است.