نام پژوهشگر: علی اکبر نظری سامانی
اصغر توکلی فرد علی اکبر نظری سامانی
باد عامل اصلی تخریب و فرسایش در مناطق بیابانی محسوب می شود. بنابراین به منظور جلوگیری از اثرات تخریبی باد، باید شناخت کافی از آن داشت. باد، علت اصلی برداشت رسوب در مناطق خشک است که پس از طی مسافتی، مواد محموله ی خود را بجا می گذارد و ناهمواری های ماسه ای به نام ارگ را به وجود می آورد. بنابراین رژیم بادی ارگ، مهم ترین نقش را در چگونگی شکل گیری تپه های ماسه ای، مورفولوژی و جهت گسترش آن ها ایفا می-کند. هدف اصلی در این تحقیق، بررسی مورفولوژی تپه های ماسه ای ارگ کاشان و ارتباط آن با رژیم بادی منطقه است. بدین منظور، ابتدا آمار بلندمدت روزانه ی باد ایستگاه های سینوپتیک مجاور دشت ریگ بلند شامل ایستگاه های کاشان، اردستان و قم از سازمان هواشناسی اخذ گردید. سپس با استفاده از نرم افزارهای wrplot و sand rose graph، گل بادها، گل توفان ها و گل ماسه های سالانه و فصلی هر یک از ایستگاه ها ترسیم گردید. آنگاه با استفاده از عکس های هوایی، نرم افزار google earth و نیز بازدیدهای میدانی، نقشه ی مورفولوژی ارگ تهیه شد. نتایج نشان داد که تپه های مرکب در مرکز ارگ، بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده اند. تپه های عرضی در شمال، تپه های خطی در جنوب، تپه های تثبیت شده در حاشیه ی ارگ، خوشه ی سیلک و نیز بوکلیه ی بارخان، دیگر عوارض ماسه ای مشاهده شده در ارگ کاشان هستند. مقایسه ی مورفولوژی ارگ و نتایج بادسنجی نشان داد که فقط رژیم بادی ایستگاه کاشان با مورفولوژی ارگ همخوانی دارد. همچنین به منظور تعیین شاخص های دانه بندی ذرات رسوب در تپه های ماسه ای مختلف، اقدام به نمونه برداری رسوب از سطح تپه های ماسه ای مختلف شد و تعداد 130 نمونه ی رسوب تهیه گردید. با انتقال نمونه های رسوب به آزمایشگاه و انجام آزمایش دانه بندی، شاخص های دانه بندی از قبیل قطر میانگین، جورشدگی، کج شدگی، کشیدگی، 10d و 90d به روش شاخص های دانه-بندی فولک (1974) با استفاده از نرم افزار gradistat تعیین گردید. سپس با استفاده از نرم-افزار spss، معنی دار بودن اختلاف شاخص های دانه بندی در تپه های ماسه ای مختلف، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که متغیرهای قطر میانگین، جورشدگی،10d و 90d در تپه های تثبیت شده و تپه های ماسه ای فعال در سطح 95% با یکدیگر اختلاف معنی دار دارند. همچنین مشخص گردید که متغیر کشیدگی یا پخ شدگی در تپه های غیر فعال با تپه های طولی، مرکب و بوکلیه ی بارخان و نیز متغیر کج شدگی یا چولگی فقط در تپه های بوکلیه-ی بارخان و تثبیت شده در سطح 95% اختلاف معنی دار دارند. آنالیز نتایج مربوط به دانه-بندی تپه های عرضی نشان داد که اختلاف معنی داری بین متغیرهای مربوط به دانه بندی ذرات رسوب در قسمت های پایین، میانی و بالای تپه های عرضی وجود ندارد. همچنین مشخص گردید که قطر میانگین و 90d در دامنه ی پشت به باد با بخش پایینی دامنه ی رو به باد اختلاف معنی داری در سطح 95% دارند، ولی با بخش میانی و بالایی دامنه ی رو به باد اختلاف معنی داری ندارند. بنابراین به طور کلی، نتایج به دست آمده حاکی از وجود اختلاف بین ویژگی های تپه های ماسه ای فعال و تپه های تثبیت شده بود. به منظور بررسی میزان همگنی در ویژگی های تپه های ماسه ای مختلف، نمونه های رسوب به روش طبقه بندی خوشه ای سلسله مراتبی، در گروه های مختلف قرار داده شدند. نتایج به دست آمده، اختلاف در ویژگی های تپه های ماسه ای فعال و غیرفعال را تأیید نمود. به منظور تعیین مقدار فعالیت تپه های ماسه ای در قسمت های مختلف ارگ کاشان، از شاخص لن کاستر استفاده شد و نقشه ی میزان فعالیت تپه های ماسه ای تهیه گردید. نتایج نشان داد که تپه های ماسه ای فعال، بیشترین مساحت ارگ را تشکیل داده اند و تنها بخش جنوب غربی ارگ، دارای تپه های ماسه ای کاملاً فعال است. در نهایت به منظور تعیین منابع ماسه، از نتایج تجزیه و تحلیل دانه بندی رسوبات بادی و نیز رابطه ی بین قطر ذرات و فاصله ی حمل آن ها استفاده شد. نتایج نشان داد که رسوبات موجود در ارگ کاشان از محل منبع، حدود 5 تا 35 کیلومتر فاصله دارند.
زینت گومه علی اکبر نظری سامانی
گسترش شهرها و رشد جمعیت همراه با افزایش آلودگی محیط زیست بر اثر فعالیت های انسانی که سبب تغیرات غیر اصولی در پوشش گیاهی و فضای سبز شده است در توسعه پایدار اراضی، مدیریت تغییر کاربری اراضی عامل مهمی به شمار می آید. سنجش از دور می تواند منبع مناسبی برای تهیه داده ها به منظور تهیه نقشه انواع پوشش اراضی و همچنین پایش محیط زیست باشد. تلفیق سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی در کاهش هزینه، کوتاه نمودن زمان و افزایش جزئیات و دقت اطلاعات می تواند بسیار موثر باشد. در این تحقیق که هدف بررسی روند تغییرات کاربری اراضی کلانشهر کرج می باشد با استفاده از داده های سنجش از دور شامل عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای irs-p5و irs-p6، نقشه های کاربری اراضی مربوط به سالهای 1335، 1368 و 1390 تهیه شده اند. برای استفاده از تصاویر ماهواره ای ابتدا در مرحله آماده سازی تصویر تصحیحات هندسی اعمال شده و طبقه بندی تصویر به روش حداقل فاصله(minimum distance) انجام گردید. بررسی روند تغییرات با استفاده از روش analystic patch و به کمک سنجه های منتخب سیمای سرزمین شاملca، pland، pd،lpi،lsi، enn-mn و shape-mnانجام شده و اطلاعاتی در زمینه کاربری شهر کرج به صورت کمی، نحوه توزیع فضایی، وسعت و پیوستگی کاربری ها تهیه شد.نتایج بدست آمده نشان دهنده تبدیل منطقه مورد مطالعه از یک باغ شهر با مساحت 1204 هکتار به کلانشهر با مساحت 17540 هکتار در یک دوره 55 ساله می- باشد که تغییرات حدود 45/354 هکتار در سال را نشان میدهد. بیشترین نوع کاربری تبدیل شده به مناطق مسکونی مربوط به مراتع می باشد به طوری که در طی این سال ها مراتع به یک سوم کاهش یافته و مناطق مسکونی 52 برابر شده اند. روابط رگرسیونی بین رشد شهر و خصوصیات انسانی، محیطی و توپوگرافی، بیان کننده گسترش شهر درجهت اراضی شیبدار ومناطق کوهستانی بوده است. سرانه فضای سبز در طی دوره مطالعه از 558 در سال 1335 به 25 متر مربع در سال 1390 کاهش یافته است لذا باید برنامه ریزی جهت هم سو کردن روند گسترش شهر با سرانه فضای سبز مورد نیاز جمعیت ساکن در این منطقه صورت گیرد.
محسن یوسفی ملکشاه علی اکبر نظری سامانی
نوع و شدت فرسایش عموما تابع اقلیم،توپوگرافی،خاکو کاربری اراضی است که در این میان تاثیرکاربریاراضی به دلیل نقش انسان بر چرخه طبیعت مهم تر از سایر عوامل است.بطوریکه کاربری های نامناسب مذکور هرساله موجب فرسایش و نابودی بخش های قابل توجهی از اراضی یاد شده می گردد که شناخت و بررسی آن نقش موثری در مدیریت و پیشگیری از فرسایش و رسوب حوزه ها خواهد داشت.بدین منظور ابتدا کلیه اطلاعات فیزیوگرافی ،هیدرومتری و هواشناسی حوزه استخراج گردید .سپس بعد از تهیه نقشه های توپوگرافی ،سنگ شناسی ،رخساره فرسایش ،شیب و نقشه واحد کاری، نقشه کاربری اراضی منطقهدر سه دوره آماری 1351-65 و 1366-74و1375-90 با توجه به عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای و در محیط نرم افزاری arc gis 10تهیهو سطوح مربوط به هر کاربری از آن استخراج گردید.در ادامه میزان رسوب مشاهده شده با استفاده از معادلات منحنی سنجه رسوب ایستگاه سولقان محاسبه گردید. همچنین جهتتعیینصحتمقداررسوبمشاهدهشدهوتعیینمیزانرسوبخروجیازهرزیرحوزه،اقدامبهبرآوردمقادیررسوبخروجیازهرزیرحوزهبااستفادهازمدلتجربیepmوبابهرهگیریازروشژئومرفولوژیوسیستماطلاعاتجغرافیاییگردید .در پایان پس از بررسی روند تغییرات خشکسالی و تر سالی حوزه با استفاده از روش میانگین متحرک و برآورد میزان آبدهی زیر حوزه ها با استفاده از مدل تجربی جاستین ،متغییر های مستقل دبی ، بارش و سطوح اراضی مرتع و کشاورزی و متغییر وابسته رسوب خروجی، از هر زیر حوزه با استفاده از عمل رگرسیون چند متغییره به روش گام به گام و توسط نرم افزار spss مورد آنالیز و ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که از سال 1351 تا 1390 سطوح کاربری مرتع سیر نزولی و سطوح کاربری کشاورزی و باغات و اراضی مسکونی سیر صعودی داشتند که متعاقب با آن میزان فرسایش و رسوب نیز از دوره مبنا تا سال 1390 افزایش پیدا کرد.همچنین نتایج حاصل از بررسی ها توسط نرم افزار spss حاکی از آن بود که در دوره های آماری 1351-65 و 1375-90عامل مرتع و کشاورزی و در دوره آماری 1366-74 عامل مرتع و دبی ، بیشترین نقش را در کنترل میزان فرسایش و رسوب حوزه آبخیز کن داشتند.