نام پژوهشگر: سعید انواری
سپیده رضی سعید انواری
در این رساله اصطلاح «خرّه ی کیانی» در مکتب اشراق مورد بررسی قرارگرفته و ریشه ی این اصطلاح در ایران باستان و آیین زرتشتی نشان داده شده است. در فصل نخست به بررسی معنای لغوی و ریشه شناسی این واژه پرداخته و در فصل دوم جایگاه و خصوصیات «خرّه ی کیانی» در ایران باستان و کیش زرتشتی مورد بررسی قرار گرفته است. در فصل سوم به بررسی این اصطلاح در آثار شیخ اشراق و پیروان وی پرداخته و در فصل چهارم، کاربرد این اصطلاح در ایران دوره ی اسلامی نشان داده شده است. همچنین در این فصل معادل های پیشنهاد شده برای این اصطلاح در فرهنگ اسلامی (که عبارتند از: سکینه، مقام طمس، سلطان و ولایت) مورد بررسی قرار گرفته و در بخش جمع بندی مطالب نشان داده شده است که بهترین معادل برای این اصطلاح زرتشتی، واژه ی «ولایت» در فرهنگ اسلامی است. و انسان فرهمند که از فرّه ی کیانی برخوردار است، معادل خلیفه الله و انسان کامل در فرهنگ اسلامی به شمار می آید. این رساله نشان می دهد که همواره در ایران زمین، حق حاکمیت از آن انسان کامل بوده است که خلیفه ی خدا در زمین و ولی معنوی انسان ها به شمار می آمده است. بررسی این مسئله در شرایط حاضر که نظام حکومتی ایران بر اساس ولایت شکل گرفته است حائز اهمیت است. چراکه نشان می دهد، حکومت ولایی از خصائص ریشه-دار فرهنگ ایرانی است که در فرهنگ اسلامی نیز مورد تایید قرارگرفته است. بر این اساس در این رساله می توان ریشه های تاریخی، فرهنگی و فلسفی این نحوه از حکومت را در سرزمین ایران آشکار نماید. در بخش ضمائم این رساله، تلخیصی از یکی از بخش های کتاب اوستا که به بررسی مسئله ی خرّه ی کیانی پرداخته است ارائه شده است و کلمات آن توضیح داده شده است. همچنین مدخل های «فرّ» و «شخینا» از دائره المعارف های ایرانیکا و جودائیکا ترجمه شده است و در متن رساله از آن ها استفاده شده است.
فائزه کلباسی سعید انواری
به دلیل وجود رابطه میان معنای لفظ و نتایج عقلانی در مباحث فلسفی، منطقی و کلامی، در این رساله تلاش شده تا نحوه تأثیر معنای لفظ مشتق بر مباحثِ علوم مذکور نشان داده شود؛ اما به علّت وسعت این مسائل، تنها به ذکر هفت نمونه از آنها اکتفا کرده ایم. فرضیه این تحقیق آن است که «بحث لفظی مشتق بر اخذ نتایج عقلانی در فلسفه، منطق و کلام تأثیرگذار بوده است». این فرضیّه در قسمت ها و بخش های مختلف این پژوهش تأیید شده و به اثبات رسیده است. در بخش اول پایان نامه سعی شده است تا ساختار لغوی و معنایی مشتق مورد بررسی قرار گیرد و تمایز مشتق فلسفی، منطقی و کلامی از مشتقّات صرفی و اصولی مشخص گردد، در همین راستا دو نظریّه اصلی در باب معنای مشتق (بساطت و ترکّب مشتق) توضیح داده شده است. در بخش دوم، به بیان مبحث منطقی تعریف، پرداخته ایم که سرآغازی بود بر طرح بساطت و ترکّب معنای مشتق، چراکه اولیّن بار این بحث به منظور پاسخ به اشکال وارده بر تعریف به امور مفرده، مطرح گردید. در بخش سوم مباحث فلسفی- کلامی متأثر از معنای مشتق را توضیح داده و به هریک از این مباحث، فصلی را اختصاص داده ایم: در فصل اول لفظ مشتقِّ «موجود» مورد بررسی قرار گرفت و اشکالات و پاسخ های مطرح در مباحث جزئی تر آن، بر مبنای معنای مشتق تبیین گردید، مباحثی چون: تفکیک وجود از ماهیت، عروض وجود بر ماهیت و اصالت وجود. در فصل دوم به «صفات مشتقِّه الهی» پرداختیم و دو نظریّه حائز اهمیّت در باب صفات الهی (زیادت صفات بر ذات خدا، عینیّت صفات با ذات خدا)، بر اساس معنای مشتق تبیین گردید. در فصل سوم لفظ مشتق «واحد» لحاظ گردیده و اقسام آن، تغایر وحدت از شیئیّت و اشکال وارده بر حقیقت خارجی داشتن وحدت، بر اساس بساطت و ترکّب معنای مشتق مورد تحلیل قرار گرفت. در فصل چهارم به شبهه ابن کمونه در مبحث توحید اشاره شده است و پاسخ دوانی که بر مبنای معنای مشتق است، ذکر شده است. فصل پنجم بر مبنای معنای موضوع حرکت یا «متحرِّک» که لفظی مشتق است، پایه گذاری شده و موضوع حرکات جوهری و عرضی تبیین شده است. در فصل ششم اتّحاد «عاقل و معقول» که الفاظی مشتق به شمار می روند مورد بررسی قرار گرفته و به نحوه اتّحادشان با عقل نیز پرداخته شده است. فصل هفتم بعد از اشاره به این مسئله که در نظر فلاسفه، عالم حادث زمانی است، نظریّه حال را که در همین رابطه مطرح شده، بر اساس معنای لفظ مشتقِّ «حادث» مورد بررسی قرار می دهد. در انتهای بخش سوم، فصل هشتم را تحت عنوان سایر مباحث آورده ایم که به عناوینی اشاره می کند که در این رساله به آنها پرداخته نشده ولی به نظر می رسد که به نحوی متأثّر از معنای مشتق می باشند. به منظور فهم بهتر مطالب و نتایج برآمده از نحوه تأثیر معنای مشتق بر مباحث فلسفی- کلامی، در بخش های متعدّدی از نمودارها و اشکال استفاده کرده ایم. همچنین اصل عبارات و نقل قول های به کار رفته در متن، در انتهای هر بخش و فصل ذکر شده است. در انتهای پایان نامه نیز، خلاصه ای از نتایج هر قسمت آورده شده و نتیجه کلی گرفته شده از آنها که همان پاسخ به سوالات اصلی و فرعی تحقیق است، بیان گردیده است. بخشی را نیز تحت عنوان «ضمائم» در آخر کار آورده ایم که در آن سخنان سه فیلسوف مذکور در عنوان پایان نامه (جرجانی، ابن سینا، ملاصدرا) و محقق دوانی در باب مشتق بیان شده است و عین عبارات این فلاسفه را از کتب خود ایشان نقل قول کرده ایم. در انتهای این بخش تصاویر نسخه خطی های بررسی شده در این باب نیز آورده شده است.
مریم مولوی امیر نصری
فرشتگان و عالم غیب در معرفت شناسی ادیان الهی بسیار حائز اهمیت بوده است به ویژه در تمدن ایرانی ـ اسلامی و به خصوص در هنر نگارگری جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده اند. این موجودات سماوی ذهن بشر را از دیرباز به خود معطوف داشته اند و از این رو در آثار هنری به شیوه های گوناگونی تجلی یافته اند. هدف این تحقیق نیز بررسی و شناخت فرشتگان بر مبنای آرای سهروردی و در هنر نگارگری ایرانی، با اتخاذ رویکرد شمایل نگاری و شمایل شناسی (آیکونوگرافیکی و آیکونولوژیکی ) برای تحلیل نگاره هایی منتخب از هنر نگارگری ایرانی است. بنابراین ابتدا به سوالاتی پیرامون ماهیت فرشتگان، خصوصیات و کارکردهای آنها از رهگذر تحقیقی در آیات ، روایات و فرشته شناسی سهروردی (به عنوان دو پس زمینه برای این کار)، پاسخ داده شد تا با توجّه به رویکرد شمایل نگاری و شمایل شناسی و سه سطح معنایی اروین پانفسکی این موجودات الهی در نگاره های منتخب در این تحقیق مورد بررسی قرار گیرند. طی مراحل تحقیق این نتیجه حاصل گردید که ارتباط مستقیمی بین فرشته شناسی سهروردی به عنوان یک متن مکتوب و هنر نگارگری در مرتبه تصویر وجود ندارد، ولیکن نکات اشتراک و تمایزی بین بحث فرشته شناسی سهروردی و فرشته در هنر نگارگری وجود دارد، که بطور خلاصه در بحث نتیجه گیری بدانها اشاره شده است.
وحید توانا محمد ایزدی
استدلال همواره در یک زمینه یا متن صورت می گیرد، لذا در نظر گرفتن متنی که استدلال در آن واقع می شود در فرآیند استدلال ضرورت دارد. از سوی دیگر هر متن شامل متغیرهای فراوانی است که درنظر گرفتن تمامی آنها نه ممکن و نه ضروری است. این پایان نامه به معرفی روش هایی می پردازد که برای صوری سازی متغیرهای وابسته به متن برای کاربرد در استدلال پیشنهاد شده و به طور خاص روش پیشنهادی فاستو گیونچیگلیا با تفصیل معرفی می نماید.
احمد کاظم زاده سعید انواری
چکیده: این نوشتار می کوشد نگاهی به تاریخِ منطق، در بخشی از ادوار تاریخی منطق، در دوره قدیم بیاندازد. در دوران قدیم، تاپیش از ارسطو، جریان مباحث منطقی به اقتضاءِ شرایط روزگار خویش در دفاع از بینش نحله های خاص بود، به عبارت دیگر، آغاز منطق با جدل همراه بوده است. در یونان فیثاغوریان درصدد زدودن دروغ و فریب از مناسبات انسانی بودند. رواقیان و اپیکوریان منطق را یکی از شاخه های فلسفه می دانستند. اهمیتی که رواقیان برای قیاس های شرطی و عطفی قائل بودند، شکل گرایی را وارد منطق کرد و نظریه برهان بخش اصلی منطق بحساب آمد. آغاز منطق بعنوان دانشی مدون در تاریخ اندیشه به ارسطو باز می گردد. منطق ارسطو تا دورانی طولانی بر اندیشه بشر سیطره داشته است. تضادها و تناقضات اندیشه منطقی در عهد باستان تا حدود زیادی بنا به امکانات و مقتضیات زمانه در منطق ارسطوئی حل شده و راه حلی مناسب پیدا کرده است. در بحث از ارسطو مبانی منطق ذیل عناوین اصلی، بحث شده است: آثار ارسطو، قضیه، تقابل و عکس، نظریه قیاس، منطق موجهات و استقراء و برهان. بعد از آن ما با منطق ارسطویی ذیل عنوان تئوفراستوس مواجه خواهیم بود، در ادامه با سرنوشت منطق رواقی آشنا خواهیم شد. بالاخره کارمان با سعی اقلیدس، موسس منطق مگاری، در به هم آمیختن وحدت پارمنیدسی و خیر سقراطی رقم خواهد خورد.
فاطمه مردانی سید صدرالدین طاهری
چکیده تمام نما: مطالب این پایان نامه در دو فصل اصلی ارائه شده است؛ فصل اول مفاهیم کلیدی تفسیر قرآن از دیدگاه ملاصدرا، و فصل دوم بازتاب نظرات فلسفی وی در تفاسیر قرآن. در فصل نخست برای فهم چگونگی متون دینی (قرآن) سعی بر آن است که به شیوه ای استقرایی (البته نمی توان گفت استقرای تام) مفاهیم اساسی و کلیدی تفسیر ملاصدرا از میان آثار وی بیرون کشیده شود. مراد ما از مفاهیم کلیدی و اساسی اصول کلی و زیرساخت های فکری و پیش فرض های یک مفسر است که تفسیر او بر آنها مبتنی است. در این فصل ابتدا به بررسی تفاوت میان ظاهر و باطن و شیوه دست یابی به باطن متون از منظر ملاصدرا می پردازیم. سپس با ارائه تعریفی از تفسیر و تاویل و بررسی تفاوت میان این دو امر، به ملاکی برای درستی یا نادرستی تفسیر و تاویل ارایه شده از متون توسط ملاصدرا دست می یابیم. اینکه آیا ملاصدرا حد و مرزی برای تفاسیر و تاویلات خود قائل بوده و اینکه آیا از روش ثابتی در تفسیر و تاویل متون پیروی می کرده از موارد مورد بررسی در این رساله خواهد بود. سپس این موضوع بررسی می شود که «تفسیر به رأی» از آیات و احادیث از منظر ملاصدرا به چه معنایی است؟ بررسی شرایط فهم باطن قرآن، وحی و الهام، زبان رمز و اشاره و منابع، روش و گرایش تفسیری ملاصدرا نیز از دیگر مباحث بررسی شده در این فصل است. اما در فصل دوم سعی بر آن است که در یک دسته بندی موضوعی، بازتاب های نظرات فلسفی ملاصدرا در تفاسیر قرآن کریم را در چندین محور جمع آوری کنیم. بررسی مباحثی مانند توحید، خداشناسی و حقیقت نور و جود، انسان شناسی، علم، علیت و حوادث قیامت، معاد و مرگ و شفاعت و غیره از جمله مباحثی است، که در این فصل آورده شده است. این چندین محور اشاره شده از بازتاب های نظرات فلسفی ملاصدرا در تفسیرهای قرآنی وی، نیز دسته بندیی استقرایی بوده و نمی توان ادعا کرد شامل همه بازتاب ها و همه نظرات فلسفی ملاصدرا می شود. در پایان نیز این بحث بررسی می شود که تفاسیر ارائه شده از ملاصدرا، یک تفسیر ایده ال است یا در زمره تحمیل و تطبیق قرار می گیرد.
مهدی کشتکاران سعید انواری
موضوع این رساله بر این اساس شکل گرفته است که تلاش های علمی یک محقق در دو مقام قابل بررسی است. یکی مقام کسب معارف و دیگری مقام بیان معارف. «بررسی رویکرد شیخ اشراق» عنوانی است در ارتباط با چگونگی روش او در مقام کسب معارف، و «بررسی سبک شیخ اشراق» نیز عنوانی است مرتبط با چگونگی روش و سبک او در مقام بیان معارف فلسفی. اگرچه ما در این رساله قصد معرفی رویکرد شیخ اشراق را داریم، اما با توجه به قاعده «تعرف الاشیاء بأضدادها»، برای رسیدن به این مهم چاره ای جز این نداریم که به بررسی سایر رویکردهای مطرح در فلسفه بپردازیم. بنابراین روشی که ما در این رساله به کار گرفته ایم این است که ابتدا به تمییز بین سه واژه «رویکرد»، «روش» و «سبک» پرداخته، سپس برخی رویکردهای فلسفی که مقابل یا مشابه رویکرد شیخ اشراق اند را به صورت اجمالی معرفی نموده ایم. این رویکردها عبارتند از: پدیدارشناسی، پراگماتیستی، تحلیلی، تاریخی و ترکیبی. رویکرد شیخ اشراق در کسب معارف فلسفی دو ویژگی کلی را در خود گنجانده است. نخست اینکه ذوق بر بحث ترجیح دارد و دیگر اینکه تعالیم وحی و عرفان و فلسفه در این رویکرد باهم متحداند. توجه به این دو اصل مهم و همچنین توجه به روش شیخ اشراق در کسب معارف ما را به این سو رهنمون ساخت که رویکرد شیخ اشراق بر اساس رویکردهای مطرح در پژوهش های فلسفی را «رویکرد ترکیبی» معرفی نماییم. همچنین در رابطه با سبک شیخ اشراق در مقام بیان معارف فلسفی نیز این مطلب را بیان نمودیم که شیخ اشراق در هشت قالب و در دو سبک رمزی و عرفی به بیان مطالب خود پرداخته است. این قالب ها عبارتند از: قالب برهان، بیان مکاشفات، جعل اصطلاح، کلمات رمزی و داستان های تمثیلی، یادآوری قهرمانان حماسی، استفاده از حلقه های عرفانی، توصیفات تجربی و بیان تأویلی. با توجه به این مطلب که مهم ترین ویژگی «رویکرد ترکیبی» ایجاد ترکیبی سازوار میان روش ها می باشد، شیخ اشراق به سبب استفاده از مشاهدات حضوری خود برای یافتن پاسخ سوالات، و همچنین نظام مند و مستدل نمودن آنها به کمک برهان و استدلال، در مقام کسب معارف نشانه اصلی «رویکرد ترکیبی» را از خود به جای گذاشته است. همین طور در مقام بیان معارف نیز با استفاده از قالب های متنوعی از قبیل: قالب برهان و حلقه های عرفانی به ایجاد ترکیبی سازوار میان ذوق و بحث نائل گردیده است.
مجید صفرپور سعید انواری
بر این اساس که هر مکتب فکری نوظهوری تحت تأثیر مکاتب فکری پیش از خود و شرایط فکری و اجتماعی موجود در عصر خود قرار گرفته است و به تأثیر از آن ها ظهور کرده است. ازاین رو در این پژوهش تلاش شده تا به بررسی علل و عواملی پرداخته شود که در ظهور حکمت اشراق سهروردی نقش به سزایی داشته اند. این علل و عوامل شامل علل فکری و اجتماعی می شود. در بحث علل فکری، با بررسی آثار سهروردی می توان به سرچشمه های حکمت اشراق راه برد. این سرچشمه ها شامل حکمت یونان، ایران باستان یا حکمت خسروانی و اسلام می شود. هر کدام از این سرچشمه ها جداگانه بر ذهن و فکر سهروردی تأثیرگذار بوده است و روی هم براساس شرایط اجتماعی و محیطی سهروردی باعث ظهور حکمت اشراق شده اند. در بحث علل اجتماعی هم به تأثیر حکومت ها و رخدادهای مهم اجتماعی در ظهور حکمت اشراق پرداخته شده است. اهمیت این پژوهش در این است که کوشیده است تا با بررسی دقیق علل ظهور حکمت اشراق، در راستای شناخت حکمت اشراق و علل شکلگیری و ظهور آن گام بردارد.این رساله به طور کلی در پنج فصل گنجانده شده است. در فصل نخست به وقایع و رخدادهای زندگی سهروردی پرداخته شده است و به بررسی تأثیر آن ها ـ در صورت تأثیرگذاری ـ بر سهروردی و ظهور حکمت اشراق پرداخته است. در فصل دوم، به بررسی منابع فکری تأثیرگذار در ظهور حکمت اشراق پیش از سهروردی تا زمان وی پرداخته شده است. این منابع فکری شامل حکمت یونان، فلسفه ی مشاء اسلامی( ابن سینا)، حکمت ایران باستان، عرفان و تصوف، آموزه های دینی، شاهنامه و متکلمین( غزالی) می شود. این فصل دربرگیرنده ی سرچشمه های اساسی حکمت اشراق است. در فصل سوم که در ادامه ی بررسی منابع فکری است، به منابع فکری تأثیرگذار در ظهور حکمت اشراق همزمان با سهروردی پرداخته شده است. در این فصل به چهار مکتب فکری اسماعیلیه، اشاعره، عرفان و تصوف و شعوبیه پرداخته شده است. در فصل چهارم علل اجتماعی تأثیرگذار در ظهور حکمت اشراق مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که سهروردی در سده ی ششم هجری قمری می زیسته است و این سده پر از رخدادها و اتفاق های مهم است، در این فصل به اوضاع اجتماعی در زمان سلجوقیان، فاطمیان، اسماعیلیان نزاری و جنگ های صلیبی پرداخته شده است. در فصل پنجم یک جمع بندی از مطالب فصل های یک تا چهار انجام داده ایم و در پایان یک نتیجه گیری نهایی به دست داده ایم.
حامده راستایی سعید انواری
مکتب رواقی یکی از مکاتب فلسفی است که در دوره ی یونانی مآبی به وجود آمد و طرفداران زیادی پیدا کرد. این مکتب را زنون در یونان پایه گذاری کرد اما بعدها دامنه ی آن تا روم نیز کشیده شد. به لحاظ تاریخی در این مکتب سه دوره ی متقدم، میانی و متأخر وجود دارد و در هر دوره برخی از بزرگان رواقی این مکتب را سرپرستی کردند. فلاسفه ی رواقی فلسفه را به سه بخش منطق، طبیعیات و اخلاق تقسیم کردند اما به اخلاق و حکمت عملی توجه بیشتری داشتند. اساس اخلاق رواقی بر اصل تغییر ناپذیری قانون حاکم بر طبیعت استوار است. بر این اساس تغییر دادن این قانون در توان انسان نیست و او تنها باید تمایلات خود را با این قوانین هماهنگ کند. دانشمندان جهان اسلام با رواقیان آشنا بوده اند و در آثار خود به این مکتب و بزرگان آن اشاره کرده اند. حتی برخی به تأثیر رواقیان در حوزه های مختلفی چون کلام، تصوف، منطق و فلسفه پرداخته-اند. در این میان برخی نیز چون ملاصدرا پا را از این فراتر نهاده و صاحب مکتب اشراق (سهروردی) را به صراحت پیرو رواقیان معرفی کرده. در این رساله نخست تاریخچه مختصری از رواقیان و آراء فلسفی ایشان ذکر شد. سپس در فصل سوم، کلیه مواردی که گزارشی از آراء رواقیان در جهان اسلام مطرح شده است ذکر گردید و در فصل چهارم به عنوان نمونه تأثیر این آراء بر فلسفه سهروردی مورد اشاره قرار گرفت. براساس آرائی که در جهان اسلام به رواقیان نسبت داده شده است، به نظر می رسد رواقیان در آراء زیر با برخی از فلاسفه ی اسلامی اتفاق نظر دارند: مقدار تعلیمی بودن جسم، عرض دانستن صورت نوعیه، موجود شدن اشیاء به جعل بسیط ماهیت، ذهنی بودن وجود، معلول بودن ماهیت، نور غنی دانستن واجب، بالرضا دانستن فاعلیت خدا، اضافه ی اشراقی بودن علم خدا به جواهر نورانی عقلی، نفی کردن سکون بین حرکات، قائل شدن به بعد مجرّد بودن مکان و منطبق شدن آن بر تمام جسم، تقسیم عقول به قواهر اعلون و ارباب اصنام و . . . همچنین در این رساله نشان داده شد که شیخ اشراق تحت تأثیر آراء رواقیان بوده است، چنانکه ملاصدرا نیز وی را شیخ اتباع رواقی نامیده است. واژگان کلیدی: رواقیان، شیخ اتباع رواقیان، سهروردی، اهل مظال، اصحاب اسطوان، روحانیون
محمد روحجی عقیل ابادی سعید انواری
چکیده در بخش اول این تحقیق، ابتدا به معرفی روش اصل موضوعی (روش قیاسی یا روش هندسی) و بیان تاریخچه و کاربرد آن در علوم مختلف از جمله علم هندسه و مکانیک و ریاضیات، منطق و فلسف? غرب پرداخته شده است. از آنجا که تا کنون این روش در کتب فلسفی فیلسوفان مسلمان به کارگرفته نشده است و با توجه به مزایا و محاسن این روش که ازطریق ایضاح ساختار منطقی براهین و تصریح پیش فرض های نهفت? آن و همچنین روشن ساختن نحوه و جایگاه اثبات هر یک از مقدمات استدلال، ابزار مناسبی برای ارزیابی و نقد براهین است، در بخش دوم، این روش را در نمط های چهارم تا هفتم اشارات به کار گرفته ایم و این نمط ها را به شیو? اصل موضوعی ارائه کرده ایم. هر یک از براهین به کار رفته در کتاب اشارات را به صورت صغری، کبری و نتیجه تنظیم کرده ایم و با استفاده از روش اصل موضوعی جایگاه اثبات هریک از مقدمات را روشن ساخته ایم. برخی از مقدماتی که ابن سینا در نمط های چهارم تا هفتم اشارات استفاده کرده است اصل موضوع فلسفی، برخی از آن ها اصل موضوع کلامی، برخی اصل موضوع علم طبیعیات و برخی از مصادرات و برخی دیگر تجربیات و... هستند. با استفاده از این روش ارتباط مقدمات براهین در فصل های مختلف روشن شده است. و تعداد اصول موضوعه ای که به کار رفته است مشخص شده است. واژگان کلیدی: ابن سینا؛ روش اصل موضوعی؛ وجود و علل آن؛ صنع و ابداع؛ غایات و مبادی؛ تجرید.
مهین باقری غلامرضا ذکیانی
این رساله تلاشی برای دفاع از وجود داشتن ارتباطی مفهومی و تاریخی بین رساله ی «درباره ی ابطال های سوفیستی» ارسطو و دو نظریه ی منطقی قرون وسطاییِ «دلالت و اطلاق» است. نظریه ی دلالت که ریشه کاملاً ارسطویی دارد توسط منطق دانان قرون وسطی دچار تحولات شگرفی گردید و منشاء پیدایش نظریه های بدیع و گوناگونی گشت. از سوی دیگر نظریه ی اطلاق که در ذیل بحث «ویژگی های حدود» مطرح گردیده، یکی از چند نظریه ی مهم منطقی است که ادبیات گسترده ای را در آثار منطق دانان قرون وسطی شکل داده است. هدف از این پژوهش در گام نخست شرح رساله ی «درباره ی ابطال های سوفیستی» ارسطو است که به اعتقاد بسیاری از منطق پژوهان معاصر منشأ اثربخش تفکرات منطقی قرون وسطی است و توضیح و بررسی سیر برخی از تحولات و تطورات نظریه های دلالت و اطلاق از دیدگاه متفکران برجسته قرون وسطی است و در گام بعدی به شرح و بیان دیدگاه معاصرین و نگارنده مبنی بر وجود داشتن/نداشتن رابطهی مفهومی پرداخته می شود.
سمانه رمضانی محمدتقی دستجردی
هدف اصلی این پژوهش آنست که با فراهم آوردن ابزارها و تکنیک هایی به همراه تعدادی از مثال ها، بتواند در اثبات هایی که دارای جزئیات نحوی طولانی هستند، رهیافت هایی را برای رفع پذیری و کاهش طول برهان در حساب رشته ها ارائه نماید. همچنین تلاش می شود تعدادی از روش های بازگشتی در منطق های gl را با کمک قضایای درونیابی و رفع پذیری و ادغام، صورت بندی مناسب مجدد گردد. لذا پژوهش در این مسئله از اهمیت اساسی برخوردار است.
سیدجلیل حسین نیا سعید انواری
در این رساله با توجه به گستردگی آثار ملاصدرا به برخی از مسائلی که وی پاسخ های متفاوت ابراز داشته است، می پردازیم. پاسخ های متفاوتی که در یک نظام فلسفی ناسازگارند؛ به نحوی که ممکن است خواننده آثار ملاصدرا چنین استنباط کند که وی دچار تهافت گویی شده است و نظام فلسفی منسجمی ارائه نکرده است. در بخش دوم و سوم به بررسی نه مورد از این مسائل خواهیم پرداخت، و در بخش پایانی نشان خواهیم داد که پاسخهای متفاوتی که برای مسائل ذکر شده است ناشی از عوامل زیر است: 1. تغییر نظرات فکری ملاصدرا در طول زمان (وی نخست به اصالت ماهیت و سپس به اصالت وجود و تشکیک وجود قائل شده است و در نهایت به نظریه وحدت شخصی وجود دست یافته است)؛ 2. رعایت جنبه تعلیمی در بیان مطالب؛ 3. طرح نظریات بر اساس مبانی مختلف (مبنای قوم، مبنای وحدت تشکیکی وجود و مبنای وحدت شخصی وجود)؛ 4. تلاش برای نگارش یک دوره فلسفه.
سهراب جعفری توحیدی سعید انواری
کریولی از نقطه نظر فلسفه تحلیلی به ارسطو نزدیک می شود.رویکرد او با پرسش های همراه است که به تعبیر خود کریولی ارسطو آنها را در رویای خود نیز مجسم نکرده است یا حتی شاید فاقد اسباب مفهومی برای فهم یا پاسخ به آنها باشد. با این حال کریولی در این کتاب برآن است که دیدگاه های ارسطو راجع به صدق و کذب را بازسازی کند و تلاش خود را مصروف این عمل می نماید که با استمداد از آثار ارسطو نشان دهد او به چه طریق می تواند به این پرسشها پاسخ دهد.او در این کتاب می پرسد؛ حاملان صدق و کذب چیستند؟شروط صدق گزاره های حملی چیست؟چه تحلیلی ارسطو راجع به شروط صدق گزاره های حملی که دارای حد تهی هستند می تواند ارائه کند؟ آیا نظریه صدق ارسطو مطابقتی است و اگر اینگونه است چه نوع نظریه صدقی را برگزیده است؟رابطه میان صدق و زمان چگونه است و مشخصا اینکه برطبق نظر ارسطو آیا ممکن است که حاملان صدق و کذب ارزش صدق گوناگونی در زمانهای مختلف داشته باشند؟پاسخ ارسطو به پارادکس دروغگو چیست و در انتها اینکه آیا ارسطو اصل دو ارزشی را رد می کند؟سپس کریولی به دقت فرازهای مهم از آثار ارسطو که مرتبط با هریک از این پرسش ها است را تحلیل می کند و در خلال ان به برخی از مشکلات شناخته شده نظام معناشناسی ارسطو توجه می کند.کریولی در کتاب نظریه صدق ارسطو ،این دیدگاه به کرات بیان شده که نظریه صدق ارسطو یک نظریه مطابقتی صدق است را واضح می گرداند و از آن دفاع می کند.
محمدحسین صفایی سعید انواری
بررسی شبهه ایست منسوب به ابن کمّونه که در لسان فلاسف? آن زمان به عنوان یک معمای پیچیده و چالشی جدّی برای برهان های توحید واجب الوجود مطرح شده است. شبهه، دارای ریشه ای مشترک در میان اعتقاد مغان ایرانی به ثنویت و اصالت وجود در نزد حکماء مشاء است. ابن کمّونه شبهه خود را از نارسایی هایی که در میان این دو اعتقاد فلسفی وجود داشته، مطرح کرده است. تلاش این رساله بر آن بوده تا اعتقاد هم? فلاسفه به وجود کامل مطلق و عدم امکان تصور اصالت ماهیت دربار? واجب الوجود حتّی در میان معتقدان به اصالت ماهیت را نشان دهد.
راضیه محمدی قاسم پورحسن
یکی از مباحث فلسفی که بیشتر فلاسفه به آن نظر داشته و هر کدام در فلسفه ی خود جایگاه مهمی برای آن تعریف کرده اند، نظریه ی مُثُل می باشد. مُثُل که به معنای ایده و تصور و صور کلی است، توجه انسان را از امور محسوس و دنیوی به حقایق آسمانی و ماوراء طبیعی معطوف می کند. شیخ اشراق از جمله ی این فلاسفه است که جایگاهی تعیین کننده به مُثُل در نظام هستی شناختی خود می دهد و می کوشد با ارائه ی ادله ای متقن وجود عالم مُثُل را اثبات کند. یکی از مباحثی که سهروردی در این تحقیق به بیان آن می پردازد مبحث عالم مثال، عالم خیال یا عالم صور معلقه است. عالم مثال که آن را برزخ نیز می نامند مرتبه ای از هستی است که از ماده مجرد می باشد ولی از آثار آن برکنار نمی باشد. در چینش نظام هستی اشراقی، پس از انوار قاهره ی طولیه، انوار قاهره ی متکافئه یا ارباب انواع یا صاحب طلسمات که همان مُثُل نوری یا مُثُل افلاطونی است، قرار دارند. تصویری که افلاطون از مُثُل ارائه می کند بیانگر آن است که هیچ ارتباط طولی میان مُثُل ـ دست کم در اکثر آنها ـ وجود ندارد و آنها در عرض و کنار هم مطرح می شوند. اما شیخ اشراق، مُثُل افلاطونی را پذیرفته و به طور جدی بدان می پردازد. او تلاش می کند تا مُثُل را که از ارکان اساسی در دستگاه اشراقی است، اثبات نماید. مدعای سهروردی این است که علاوه بر عقول طولی که تعداد آنها برخلاف سخن مشائیان بیش از ده تاست، یک سلسله انوار مجرد عقلی در رتبه ی عالم عقل وجود دارد که رابطه ی طولی میانشان مطرح نیست. این انوار عقلی به عنوان مُثُل و انوار قاهره ی متکافئه، در کنار و در عرض یکدیگرند.