نام پژوهشگر: غلامحسین عبدالله زاده
نجیب اله سالاری ابوالقاسم شریف زاده
هدف کلی از انجام این تحقیق بررسی امکان سنجی مدیریت مشارکتی آبیاری در تعاونی های تولید روستایی شهرستان تایباد بود. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و از نوع پیمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه شامل تمام کشاورزان عضو شرکت های تعاونی تولید روستایی شهرستان تایباد که شامل 6 شرکت تعاونی تولید روستایی با 2116 نفر عضو بود. روش نمونه گیری در تحقیق، نمونه گیری تصادفی طبقه بندی با انتساب مناسب به سهم هر شرکت بوده است که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 280 نفر برآورد شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی آن بر اساس نظرات اساتید راهنما و مشاور تایید گردید و جهت سنجش میزان پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد، ضرایب محاسبه شده برای قسمت های مختلف پرسشنامه 76/0، 81/0 و 75/0 بدست آمد که نشان دهنده پایا بودن ابزار تحقیق بود. نتایج آمار توصیفی نشان داد 9/68 درصد افراد مورد مطالعه معتقد بودند امکان پذیری مدیریت مشارکتی آبیاری در منطقه مورد مطالعه در حد زیاد و خیلی زیاد وجود دارد. همچنین مهمترین حمایت های مورد نیاز کشاورزان به ترتیب شامل موارد زیر بودند: کمک و مساعدت کارشناسان دولتی به کشاورزان در رابطه با مسائل مربوط به مدیریت آبیاری، دادن تسهیلات (وام) با سود کم به کشاورزان، آموزش دادن کشاورزان و مسئولین تعاونی در زمینه به دست آوردن اعتبارات، تسهیلات و مشارکت دادن کشاورزان در زمینه برنامه ریزی طرح ها و مهمترین موانع به ترتیب شامل: نداشتن وقت کافی برای مشارکت در مدیریت آبیاری، تصیم گیری یک طرفه بدون نظر خواهی از کشاورزان در خصوص فعالیت های تعاونی، عدم بهره مندی از تسهیلات اعتباری، کوچک بودن زمین زراعی و به صرفه نبودن مشارکت در مدیریت آبیاری، نبود تفاهم و همکاری و بروز اختلاف بین کشاورزان بودند. نتایج حاصل از همبستگی نشان داد که بین سن، مدت عضویت در تعاونی، سابقه فعالیتهای کشاورزی، میزان مالکیت اراضی (دیم و آبی) با دیدگاه افراد در مورد امکان پذیری مدیریت مشارکتی آبیاری در منطقه مورد مطالعه رابطه منفی و معنی داری در سطح 1 درصد و با تعداد اعضای خانوار در سطح 5 درصد وجود دارد. همچنین نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که بین میزان تحصیلات و منبع اصلی تامین آب با دیدگاه افراد در مورد امکان پذیری مدیریت مشارکتی آبیاری تفاوت معنی داری در سطح 1 درصد وجود دارد و نتایج آزمون t نشان داد که بین تعاونی ها از نظر تعداد عضو کم و زیاد و از نظر تعداد روستاهای تحت پوشش کم و زیاد تفاوت معنی داری در سطح 1 درصد وجود دارد.
هانا همتی وینه غلامحسین عبدالله زاده
هدف کلی از انجام این تحقیق شناسایی و تحلیل عوامل موثر در موفقیت کسب و کار های زنان روستایی در شهرستان کرمانشاه بود. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و از نوع پیمایشی بوده و جامعه مورد مطالعه شامل تمام زنان روستایی دارای کسب و کار شهرستان کرمانشاه بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 160 نفر انتخاب شد و به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای اطلاعات آنها گردآوری شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی آن براساس نظرات کمیته تحقیق تأیید گردید و جهت سنجش میزان پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. عوامل موفقیت در چهار بعد فردی- خانوادگی، مالی-اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی و هنجاری- زیرساختی شناسایی شد که از طریق محاسبه ضریب تغییرات گویه های این عوامل رتبه بندی شدند. نتایج اولویت بندی نشان داد که بیشترین عوامل موثر بر موفقیت کسب و کار از بین عوامل فردی- خانوادگی، "احساس نیاز برای داشتن استقلال مالی"، در زمینه عوامل مالی- اقتصادی؛ "نیاز خانواده به درآمد"، در زمینه عوامل فرهنگی- اجتماعی "فعالیت مستمر در شغل فعلی" و از لحاظ هنجاری- زیرساختی "استفاده از تجربیات سایر زنان موفق" بوده است. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد، که عوامل "هنجاری- زیرساختی"، "فردی- خانوادگی"، "فرهنگی- اجتماعی" و "مالی- اقتصادی" به ترتیب اهمیت بیشتری در موفقیت کسب و کارها از دیدگاه پاسخگویان داشته است. نتایج مقایسه میانگین دیدگاه افراد پاسخگو در مورد عوامل موثر بر موفقیت کسب و کار به تفکیک متغیرهای فردی و حرفه ای با آزمون t مستقل، نشان داد که دیدگاه دو گروه افراد دارای مدرک فنی و حرفه ای و افراد فاقد آن مدرک نسبت به عوامل موفقیت در سطح 01/0 درصد تفاوت معنی داری دارند. همچنین بین دو گروه افراد دارای تجربه کار دیگر و افراد فاقد آن، نسبت به همه عوامل موثر بر موفقیت تفاوت معنی داری در سطح 01/0 درصد وجود دارد. بین دیدگاه دو گروه افراد عضو تشکل و افراد غیرعضو نسبت به عوامل فردی- خانوادگی و فرهنگی- اجتماعی، تفاوت معنی داری در سطح 01/0 درصد وجود دارد. همینطور بین دیدگاه افرادی که جهت راه اندازی کسب و کار فعلی خود وام دریافت کرده اند با کسانی که وام نگرفته اند نسبت به عوامل فردی- خانوادگی و فرهنگی- اجتماعی در سطح 05/0 درصد و مالی- اقتصادی در سطح 01/0 درصد تفاوت معنی دار وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون f، بین نوع کسب و کار پاسخگویان و دیدگاه آن ها نسبت به عوامل مالی- اقتصادی در سطح 01/0 درصد تفاوت معنی داری مشاهده شد.
فاطمه هماپور ابوالقاسم شریف زاده
این تحقیق به روش مورد کاوی با هدف بررسی کارآفرینی شرکتی در تعاونی روستایی شباهنگ شهریار به انجام رسید. جامعه آماری شامل تمام مدیران و کارمندان این شرکت به تعداد 250 نفر بود. حجم نمونه براساس جدول کرجسی- مورگان 152 نفر تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش تصادفی ساده استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی محتوای آن توسط اعضای کمیته تحقیق و گروهی از کارشناسان تعاونی روستایی شباهنگ مورد تایید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای ارزیابی پایایی بخش های مختلف پرسشنامه بین 71/0=? تا 97/0=? به دست آمد. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از بین مولفه های کارآفرینی شرکتی مولفه های "حمایت مدیریت ارشد" و "اختیارات و آزادی عمل" به ترتیب از اولویت بالا تری برخوردارند. نتایج آزمون هبستگی نشان داد که رابطه مثبتی بین قابلیت های کارآفرینی و کارآفرینی شرکتی و همچنین بین کارآفرینی شرکتی و رضایت شغلی وجود دارد. نتایج تحلیل عاملی عوامل تاثیر گذار بر موفقیت و توسعه کارآفرینی شرکتی، به استخراج شش عامل «تعاملات نهادمند، بودجه بندی و تخصیص اعتبارات، کسب حمایت اجتماعی، مخاطب محوری و عملکرد مدیریتی» منجر شد که 835/67 درصد از واریانس کل را تبیین کردند. نتایج مقایسه میانگین نشان داد که دید گاه دو گروه از پاسخگویان که دوره های آموزشی- توجیهی در بدو استخدام را گذرانده اند و افرادی که این دوره ها را سپری نکرده اند در خصوص مولفه «کارآفرینی شرکتی» تفاوت معنی داری دارد. همچنین بین دید گاه «افراد عضو تعاونی و افراد غیر عضو، گروه هایی که خانواده ها آنها عضو تعاونی هستند و یا عضو نیستند» در خصوص مولفه «کارآفرینی شرکتی» تفاوت معنی داری دارد. همچنین بین دیدگاه دو گروه پاسخگویانی که تمایل به کناره-گیری از شرکت و راه اندازی کسب و کار مستقل دارند و گروهی که چنین تمایلی ندارند در خصوص مولفه «کارآفرینی شرکتی» تفاوت معنی داری وجود دارد. طبق نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام، ترکیب خطی متغیر های بازار یابی و عرضه محصولات، مخاطب محوری، رضایت شغلی و کسب حمایت اجتماعی در مجموع 1/51 درصد از تغییرات واریانس کارآفرینی شرکتی در تعاونی روستایی شباهنگ را تبیین می کنند.
شهره شامکوییان محمدرضا محبوبی
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل رفتارهای کشاورزان برای مقابله با پدیده خشکسالی در شهرستان کاشمر انجام گرفته است. این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق را 8242 نفر از کشاورزان شهرستان کاشمر تشکیل دادند که با توجه به فرمول کوکران تعداد 150 نفر آنان از طریق نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه و مصاحبه استفاده گردید. روایی پرسشنامه با نظر گروهی از اعضای هیات علمی و کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان کاشمر مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پیش آزمون انجام گرفت که میانگین مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای قسمت های مختلف پرسشنامه 79/0 بود. داده های گرد آوری شده با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد که آسیب های ناشی از خشکسالی وارد بر منطقه برای 2/43 درصد از افراد در حد زیاد بوده است. همچنین اطلاع و آگاهی 5/43 درصد کشاورزان از روش ها و راهکارهای مقابله با خشکسالی در حد متوسط ارزیابی شد. علاوه بر این 1/38 درصد کشاورزان از روش ها و راهکارهای مقابله با خشکسالی در حد کمی استفاده می-کردند. دسترسی به امکانات و تجهیزات لازم برای مقابله با خشکسالی توسط 6/39 درصد کشاورزان در حد کم ارزیابی شد. در بررسی رفتارهای غیر زراعی کشاورزان، «کاهش سرمایهگذاری در تولید کشاورزی» بیشترین اقدامی بوده که آن ها انجام می دادند. همچنین بیشترین منبع تأمین اطلاعاتی کشاورزان در زمینه خشکسالی «رادیو و تلویزیون» بوده است. بر اساس نتایج آزمون نشانه در بیشتر موارد بین میزان دانش کشاورزان و میزان استفاده آن ها از روش ها و راهکارهای مقابله با خشکسالی تفاوت معنی داری وجود دارد. بر اساس مقایسه میانگین فریدمن آسیب های زیست محیطی بیشترین صدمات و خسارت ها را در منطقه به مزارع و باغات کشاورزان وارد کرده است. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیر رفتار زراعی کشاورزان و متغیرهای سابقه کار، سن و میزان درآمد در سطح 1 درصد و تعداد اعضای خانوار در سطح 5 درصد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین بین رفتارهای غیر زراعی و متغیرهای سابقه کار، سن و میزان تحصیلات در سطح 1 درصد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین میزان اطلاع و آگاهی کشاورزان از روش ها و راهکارهای مقابله با خشکسالی با بروز رفتارهای زراعی رابطه مثبت و معنی داری در سطح 1 درصد وجود دارد. بین دسترسی به امکانات و تجهیزات و بروز رفتارهای غیر زراعی رابطه مثبت و معنی-داری در سطح 5 درصد وجود دارد.
افشین جزینی ابوالقاسم شریف زاده
. نتایج اولویت¬بندی عوامل موثر بر عملیاتی شدن ایده¬های کسب¬وکار نشان داد که «انگیزه و سخت-کوشی فرد»، «داشتن اعتماد به نفس و جسارت برای شروع کسب¬وکار جدید» و «نیاز به پیشرفت در کار و زندگی» جزء مهمترین عوامل بود. نتایج طبقه بندی سطح ایده پردازی کارآموزان نیز نشان داد که کمتر از نیمی از کارآموزان (52/47%) سطح ایده پردازی خود را در حد زیاد و خیلی زیاد می دانستند. همچنین نتایج نشان داد که اکثریت کارآموزان (87/51%) تأثیر آموزش های فنی¬وحرفه ای روستایی بر ایده پردازی خود را در حد خوب و خیلی خوب ارزیابی کردند. تحلیل عاملی عوامل موثر بر عملیاتی شدن ایده های کسب¬وکار، منجر به استخراج شش عامل با عنوان «حمایت خانوادگی و سرمایه اجتماعی»، «داشتن مهارت و تجربه»، «هدفمندی و انگیزه بالا»، «دسترسی به سرمایه و منابع تولید»، «بستر نهادی هموار» و «فرصتجویی » شد که این عوامل 17/69 درصد واریانس را تبیین کردند. نتایج آزمون من وایتنی نشان داد که مردان، اهمیت مولفه های «دسترسی به سرمایه و منابع تولید»، «بستر نهادی هموار» و «فرصتجویی» در عملیاتی شدن ایده را بیشتر از زنان ارزیابی کردند. همچنین افراد شاغل، اهمیت همه مولفه های عملیاتی شدن ایده های کسب¬وکار را بیشتر از افراد غیر شاغل ارزیابی کردند. مقایسه دو گروه پاسخگویان دارای تخصص و فاقد آن نیز، نشان داد که اهمیت مولفه «هدفمندی و انگیزه بالا» در بین افراد دارای تخصص، بیشتر از گروه دیگر است. هر چند افراد دارای گواهینامه مهارت، اهمیت مولفه «هدفمندی و انگیزه بالا» را بیشتر از افراد فاقد گواهینامه مهارت ارزیابی کردند، اما گروه اخیر، اهمیت مولفه «دسترسی به سرمایه و منابع تولید» را بیشتر ارزیابی کردند. به علاوه، اهمیت مولفه «هدفمندی و انگیزه بالا» در بین پاسخگویان دارای تمایل به راه اندازی کسب¬وکار مستقل در مقایسه با افرادی که چنین تمایلی ندارند و گروهی که دارای ایده کسب¬وکار هستند در مقایسه با کسانی که فاقد ایده بودند بیشتر بود. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که افراد با تحصیلات بالاتر، اهمیت مولفه های «داشتن مهارت و تجربه»، «دسترسی به سرمایه و منابع تولید»، «بستر نهادی هموار» و «فرصتجویی» را بیشتر از افراد با تحصیلات پایین ارزیابی کردند. همچنین، افرادی که رضایت بیشتری از دوره های فنی¬وحرفه ای روستایی بیان کردند و افرادی که انتظارات آن ها از دوره ها تأمین شده بود اهمیت مولفه «هدفمندی و انگیزه بالا» را بیشتر ارزیابی کردند. در نهایت؛ افرادی که امکان خوداشتغالی را برای خود زیاد می دانستند، اهمیت مولفه های «هدفمندی و انگیزه بالا»، «دسترسی به سرمایه و منابع تولید»، «بستر نهادی هموار» و «فرصتجویی» را بیشتر ارزیابی کردند.
نعیمه میرزاد احمد عابدی سروستانی
چکیده کشاورزی یکی از بخش¬های پرخطر از نظر سرمایه¬گذاری محسوب می¬شود. بنابراین لازم است راهکارهای مناسب برای مدیریت خطر به عنوان یکی از ضرورت¬های توسعه بخش کشاورزی دنبال گردد. در این راستا، ترویج بیمه محصولات کشاورزی یکی از راهکارهای پیشنهادی است که می¬تواند موجب دلگرمی بیشتر کشاورزان جهت ادامه کار در بخش کشاورزی را فراهم سازد. نخل¬داری و تولید خرما به عنوان یکی از مشاغل مهم در مناطق گرمسیری کشور از این موضوع مستثنی نیست. بهمین دلیل، شناسایی عوامل موثر بر پذیرش بیمه محصولات کشاورزی می¬تواند به حفظ، ترویج و توسعه نخل¬داری و کشت خرما در کشور کمک نماید. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر پذیرش بیمه در بین کشاورزان نخل¬دار شهرستان ایرانشهر به انجام رسید. تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی می¬باشد و با فن پیمایش انجام شد. جمعیت مورد مطالعه شامل خرماکاران شهرستان ایرانشهر به تعداد 3000 نفر بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 345 نفر برآورد گردید. نمونه¬گیری به روش نمونه¬گیری خوشه¬ای تصادفی انجام گردید که در آن، 165 نفر نخل¬دار بیمه نشده و 180 نفر بیمه¬¬شده از 15 روستا به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده¬ها پرسشنامه بود که روایی آن توسط اعضای کمیته تحقیق و کارشناسان بانک و شرکت بیمه شهرستان ایرانشهر مورد تایید قرار گرفت. برای بررسی پایایی ابزار سنجش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که میزان آن برای بخش¬های مختلف پرسشنامه برابر 80/0 بدست آمد. نتایج نشان داد که افراد پذیرنده بیمه محصولات کشاورزی از سطح تحصیلات بالاتر، میزان تولید خرمای بیشتر، نگرش مساعدتر نسبت به بیمه محصولات کشاورزی، آینده¬نگری بیشتر، ریسک¬پذیری بیشتر، آگاهی بیشتر نسبت به بیمه و تعهد بیشتر نسبت به بانک برخوردارند و درختان باغ نخل آنها مسن¬تر از افراد نپذیرنده بیمه محصولات کشاورزی می¬باشد. در مقابل، افراد نپذیرنده بیمه محصولات کشاورزی سابقه بیشتری در کشت خرما، فاصله بیشتری تا بانک کشاورزی و میزان مصرف بیشتری از خرمای تولیدی دارند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد که پذیرش بیمه محصولات کشاورزی در بین نخل¬داران را می¬توان بر اساس متغیرهای شناخت کارشناس بیمه، داشتن شغل غیر کشاورزی، نگرش نسبت به بیمه محصولات کشاورزی، تعداد افراد تحت سرپرستی، آگاهی نسبت به بیمه، ریسک¬پذیری، سن، فاصله منزل تا بانک و بدهی به بانک پیش¬بینی کرد. کلمات کلیدی: بیمه محصولات کشاورزی، کشاورزان نخل¬دار، شهرستان ایرانشهر ?
محمود بهبهانی مطلق ابواقاسم شریف زاده
این پژوهش با هدف تحلیل رفتار پذیرش فناوری های آبیاری توسط کشاورزان شهرستان دشتستان به انجام رسید. جامعه¬ی آماری شامل تمام کشاورزان این شهرستان به تعداد 20000 نفر بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 243 نفر تعیین شد. نمونه گیری به شیوه طبقه بندی با انتساب متناسب صورت گرفت. روایی پرسشنامه به¬عنوان ابزار پژوهش توسط گروهی از صاحبنظران مورد تأیید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ برای ارزیابی پایایی بخش¬های مختلف پرسشنامه بین 87/0 تا 97/0 به دست آمد. بر اساس نتایج حاصل از محاسبه¬ی ضریب تغییرات، برخی مولفه¬های الگوی رفتار برنامه ریزی شده نظیر هنجارهای ذهنی و پیامد ادارک شده به ترتیب از اولویت بالاتری برخوردارند. محاسبه ضریب همبستگی نشان داد که بین سن، سابقه کار کشاورزی، تعداد افراد خانواده شاغل به کشاورزی، دریافت وام کشاورزی، دریافت وام آبیاری تحتفشار، میزان سرمایهگذاری در مزرعه، سرمایهگذاری در تأمین آب، فاصله مزرعه تا مرکز خدمات، تعداد کارگر، تعداد قطعات زمین زراعی، تعداد کشاورزان همجوار کاربر آبیاری تحتفشار، میزان ملاقات با مروجان و میزان شرکت در کلاسهای ترویجی آبیاری تحتفشار با پذیرش آبیاری تحتفشار رابطه¬ی مثبت معنی داری وجود دارد. نتایج مقایسه¬ی آزمون های مقایسه میانگین نشان داد اختلاف معنی داری بین گروه های مختلف پاسخگویان از لحاظ پذیرش فناوری آبیاری تحتفشار وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که بیشترین تأثیر بر پذیرش فناوری آبیاری تحت فشار مربوط به متغیر دانش با میزان تأثیر کل 359/0 است. متغیرهای تعداد قطعات زمین زراعی با میزان تأثیر کل (185/0)، متغیر سرمایهگذاری در توسعه زیرساخت آبیاری در مزرعه (159/0)، سازه کنترل رفتار ادراک شده (141/0)، ویژگی های فناوری (126/0)، کنترل باور (061/0)، سن (043/0-)، ریسک پذیری آینده نگر (019/0)، شرکت در کلاس ترویجی (017/0)، نگرش (015/0-)، هنجار ذهنی (012/0)، باور پیامد (007/0-) و باور ذهنی (006/0) در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.
خدیجه صالحی غلامحسین عبدالله زاده
هدف این تحقیق بررسی تأثیر گردشگری بر معیشت پایدار روستایی در استان گلستان بود. طرح تحقیق حاضر شبه آزمایشی، که بر مبنای راهبرد پیمایشی به انجام رسیده است. از ابزار پرسشنامه و روش مصاحبه برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شده است. جامعه آماری شامل 13180 نفر از سرپرستان خانوار در 37 روستای هدف گردشگری در استان گلستان بود که 170 نفر سرپرست خانوار از روستاهای گردشگری و 130 سرپرست خانوار از روستاهای غیر گردشگری به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری نیز تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب بود. روایی پرسشنامه های تحقیق بر مبنای دیدگاه متخصصان و و پایایی بر مبنای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss 16 و excel تجزیه و تحلیل شد. نتایج آزمون t تک نمونه ای برای ارزیابی سرمایه های معیشتی روستاها نشان داد که سرمایه های معیشتی 5 گانه در دو گروه روستاها کمتر از حد متوسط و در وضعیت نامناسب بود. نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین سرمایه های فیزیکی، مالی و کل سرمایه ها در گردشگری از روستاهای غیرگردشگری بیشتر است. همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد که در روستاهای گردشگری فعالیت هایی مانند «فروش تولیدات لبنی محلی»، «فروش لباس محلی»، «زراعت»، به ترتیب راهبرد معیشتی اهمیت بیشتری داشته است. در حالی که در روستاهای گروه دوم، به ترتیب فعالیت های زراعت، کارگری، دامداری، اهمیت بیشتری داشته است. نتایج آزمون کای اسکویر نشان داد که مهم-ترین زمینه آسیب پذیری در مورد روندهای مثبت در روستاهای گردشگری و غیرگردشگری فصلی بودن تغییرات می باشد که معیشت روستایی را با ناامنی بودن مواجه می کند و در مورد روندهای منفی در روستاهای گردشگری، روندهای بحران زای پیش بینی شدنی از مهم ترین موارد در زمینه چارچوب آسیب پذیری بود. همچنین نتایج آزمونt تک نمونه ای برای ارزیابی پیامدهای معیشتی گردشگری نشان داد که به جزء پیامدهای زیست محیطی، وضعیت سایر پیامد های گردشگری، مناسب می باشد. در نهایت مهم ترین پیامد اقتصادی گردشگری عبارت بود از «افزایش قیمت محصولات (مانند غذا، مسکن و ...)»، از جمله پیامدهای اجتماعی نیز می توان به «معرفی فرهنگ محلی» و «افزایش تعامل و تبادل فرهنگی با گردشگران» اشاره کرد، مهم ترین پیامد محیط زیستی «افزایش آگاهی افراد نسبت به حفظ محیط زیست»، و در نهایت مهم ترین پیامدهای نهادی گردشگری نیز «افزایش توجه دولت و نهادهای مسئول به منطقه» بود.
طاهره قرقانی غلامحسین عبدالله زاده
چکیده هدف این تحقیق بررسی تأثیر اسکان بر معیشت پایدار عشایر در شهرستان سمیرم بود. طرح تحقیق حاضر شبه آزمایشی بود که بر مبنای راهبرد پیمایشی به انجام رسیده است. از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری داده های مورد نیاز استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه عشایر اسکان یافته (تعداد 350) و عشایر کوچ رو (تعداد 4845) بود. از طریق فرمول کوکران از هر گروه 150 نفر به عنوان نمونه های این تحقیق انتخاب شدند. روش نمونه گیری نیز تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب بود. روایی پرسشنامه های تحقیق بر مبنای دیدگاه متخصصان و پایایی بر مبنای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار spss 20 و excel تجزیه و تحلیل شد. نتایج آزمون t تک نمونه ای برای عشایر اسکان یافته نشان داد که سرمایه-های انسانی، طبیعی، مالی و کل سرمایه ها کمتر از حد متوسط (نامناسب) است. همچنین نتایج این آزمون برای عشایر کوچرو نشان داد که سرمایه های فیزیکی، طبیعی، مالی و کل سرمایه ها کمتر از حد متوسط است. نتایج آزمون t مستقل نشان داد تفاوت معنی داری بین دو گروه خانوارهای اسکان یافته و کوچرو در خصوص سرمایه های فیزیکی، طبیعی و مالی و کل دارایی معیشتی وجود دارد. هر چند میانگین سرمایه طبیعی در گروه عشایر کوچرو بیشتر است اما میانگین سرمایه های فیزیکی، مالی و کل دارایی معیشتی در گروه اسکان یافته وضعیت بهتری داشته است. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که برای عشایر اسکان یافته مهمترین راهبردهای معیشتی کسب درآمد از فعالیت های کارگری، رانندگی و کشاورزی و برای عشایر کوچرو کسب درآمد از فروش دام زنده و محصولات دامی است. نتایج آزمون فریدمن برای ارزیابی روندهای آسیب پذیری نشان داد که مواردی از قبیل افزایش فرصت کاری درآمدزا، افزایش سطح درآمد و قدرت خرید خانوار و افزایش انسجام و همبستگی بین خانواده ها اهمیت بیشتری در زمینه کاهش آسیب پذیری عشایر کوچرو داشته اند. در حالی که مواردی مانند افزایش ساخت و ساز و آبادانی، امنیت در محل و انسجام و همبستگی بین خانواده ها اهمیت بیشتری در زمینه کاهش آسیب پذیری عشایر اسکان یافته داشته اند. به علاوه مواردی مانند تورم و گرانی و تغییرات قیمت گوشت اهمیت بیشتری در افزایش آسیب پذیری برای هر دو گروه داشته است. نتایج آزمون t تک نمونه ای برای ارزیابی پیامدهای اسکان نشان داد که پیامدهای اسکان کمتر و مساوی از حد متوسط است. این نتایج بیانگر این است که اسکان عشایری منجر به تغییر و بهبود در زندگی خانوارها نشده است و اثرات مثبت مورد انتظار مانند بهبود رفاه و دسترسی به خدمات و اشتغال حاصل نشده است. واژگان کلیدی: معیشت پایدار، اسکان عشایر، جامعه عشایری، رویکرد معیشتی، شهرستان سمیرم