نام پژوهشگر: حمیدرضا عیسوند
محسن آذرنیا حمیدرضا عیسوند
چکیده نخود زراعی یکی از قدیمی ترین حبوبات کشت شده در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می آید. تنش خشکی خصوصا خشکی انتهای فصل، مهم ترین عامل کاهش عملکرد نخود در این نواحی شناخته شده است. سبز شدن و استقرار گیاهچه نخود به عنوان یکی از محصولات زراعی مناطق خشک و نیمه خشک برای تعیین تراکم نهایی بوته در واحد سطح دارای اهمیت ویژه ای است. بنابراین این تحقیق با هدف بررسی اثر هورمون های جیبرلین و اسید آبسیزیک بر درصد سبز شدن، سرعت سبز شدن، شاخص بنیه بذر و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی بذر و گیاهچه نخود و همچنین بر شاخص های رشد و عملکرد نخود تحت شرایط دیم و آبی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان انجام شد. کاربرد هورمون ها به صورت پرایمینگ و تیمارهای رطوبتی به صورت کشت در شرایط آبی و دیم اعمال شد. بذرها در غلظت های صفر، 50، 100 و 150 پی پی ام از هورمون جیبرلین و اسید آبسیزیک به صورت جداگانه پرایم شدند. رقم مورد استفاده، فلیپ 93-93 (رقم آزاد) و طرح آزمایشی بصورت آزمایش اسپلیت پلات بر پایه بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. در خصوص صفاتی نظیر درصد سبز شدن، سرعت سبز شدن و تعداد شاخه های فرعی اولیه تفاوتی بین شرایط دیم و آبی مشاهده نشد. تنش خشکی دوره رشد محصول را کوتاه و گلدهی و غلاف دهی را تسریع نمود. عملکرد و اجزاء عملکرد در شرایط دیم کمتر از شرایط آبی بود. هرچند کشت آبی نخود عملکرد اقتصادی، عملکرد بیولوژیک و سطح برگ را نسبت به کشت دیم افزایش داد اما این اختلاف معنی دار نبود ( براساس آمار هواشناسی دفعات و میزان بارش به گونه ای بود که از میانگین دراز مدت بیشتر بود و لذا احتمالا تنش خشکی شدیدی رخ نداده است ). هیدروپرایمینگ منجر به افزایش وزن تر و خشک ریشه، سرعت رشد گیاهچه، وزن تر بخش هوایی و تعداد گره تثبیت کننده ازت شد. همچنین هیدروپرایمینگ نسبت به تیمار شاهد (پرایم نشده) و سایر تیمارهای پرایمینگ، تعداد ساقه های فرعی ثانویه، سطح برگ، عملکرد اقتصادی و شاخص برداشت را افزایش داد. جیبرلین سبب افزایش طول ساقه، شاخص بنیه بذر و طول ریشه شد اما گلدهی و غلاف دهی را به تعویق انداخت. اسید آبسیزیک سبب افزایش تعداد ساقه اولیه، درصد و سرعت سبز شدن و طول ریشه شد. آبسیزیک اسید عملکرد تک بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه هر بوته و تعداد غلاف را افزایش داد. آبسیزیک اسید گلدهی را تسریع کرد.
اکرم سرلک حمیدرضا عیسوند
در این تحقیق پارامترهای جوانه زنی دو اکوتیپ بابونه از tripleurospermum sevanens و دو اکوتیپ از matricaria aurea تحت تنش های ایزواسمز شوری و خشکی بصورت دو آزمایش جداگانه مورد ارزیابی قرار گرفت. هر یک از آزمایش ها بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار انجام شد. الف) تنش شوری: نمونه های بابونه بعنوان فاکتور اصلی و سطوح تنش شوری ناشی از nacl (30، 60، 90 و 120 میلی مولار معادل 15/0-، 3/0-، 45/0- و 6/0- مگاپاسکال) همراه با شاهد (آب مقطر) بعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شد. ب) تنش خشکی: نمونه های بابونه بعنوان فاکتور اصلی و سطوح تنش خشکی ناشی از peg (15/0-، 3/0-، 45/0- و 6/0- مگاپاسکال) همراه با شاهد (آب مقطر) بعنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. در تنش شوری جوانه زنی همه نمونه ها از شوری 60 میلی مولار (معادل 3/0- مگاپاسکال) به بعد کاهش نشان داد و در 120 میلی مولار (معادل 6/0- مگاپاسکال) به حداقل رسید، نمونه ها از این نظر متفاوت بودند. سرعت جوانه زنی در مقایسه با درصد جوانه زنی حساسیت بیشتری به شوری نشان داد و از شوری 30 میلی مولار ( 15/0- مگاپاسکال) به بالا کاهش معنی داری در مقایسه با شاهد داشت، همچنین با افزایش شوری تعداد گیاهچه های غیر عادی افزایش یافت. اگر چه درصد زیادی از بذرها جوانه زدند اما گیاهچه های حاصله به فرم غیر عادی بودند و بعد از مدت کوتاهی از بین رفتند. بنابر این مرحله گیاهچه ای نمونه های مورد بررسی نسبت به مرحله جوانه زنی آنها به تنش شوری حساس تر است. اکوتیپ شماره 1 اردبیل (tripleurospermum sevanens) و اکوتیپ شماره 1 اصفهان matricaria aurea)) به ترتیب بیشترین و کمترین مقاومت نسبت به شوری را در مرحله جوانه زنی داشتند. تنش خشکی به طور معنی داری درصد جوانه زنی را کاهش داد. سرعت جوانه زنی در مقایسه با درصد جوانه زنی حساسیت بیشتری به خشکی نشان داد بطوریکه سرعت جوانه زنی از خشکی 15/0- مگاپاسکال به بالا کاهش معنی داری در مقایسه با شاهد داشت اما درصد جوانه زنی از 3/0- مگاپاسکال به بعد کاهش معنی دار نشان داد. همچنین صفات طول ساقه چه و طول ریشه چه، شاخص بنیه و طول گیاهچه با افزایش سطوح تنش خشکی کاهش معنی داری پیدا کرد. خشکی بر میانگین زمان جوانه زنی و نسبت طولی ریشه چه به ساقه چه اثر معنی دار داشت. اکوتیپ شماره 2 و شماره 1 اصفهان از گونه matricaria aurea به ترتیب بیشترین و کمترین مقاومت را نسبت به خشکی در مرحله جوانه زنی داشتند. تفاوت معنی دار بین اکوتیپ های یک گونه بیانگر این است که کیفیت بذر بابونه و همچنین نوع واکنش به خشکی در مرحله جوانه زنی صرفاً تحت تأثیر جنس و گونه نبوده بلکه نوع اکوتیپ هم بر آن تأثیر گذار است. بررسی سطوح ایزواسمز نیز نشان داد که در سطوح یکسان در هر دو تنش تأثیر منفی خشکی در مرحله جوانه زنی و رشد اولیه بیشتر از شوری بود.
لیلا قرشی کلیبر حمیدرضا عیسوند
تحقیق حاضر به منظور بررسی جوانه زنی و رشد اولیه گیاهچه سه گونه آویشن تحت تنش های خشکی و شوری انجام شد. در این تحقیق اثر تنش شوری و خشکی در دو آزمایش به طور مجزا و به صورت فاکتوریل، فاکتور اول گونه (thymus daenensis، thymus migricus ،thymus fedtschenkoi ) و فاکتور دوم سطوح تنش خشکی یا شوری (0، 2-، 4-،6-،8-، 10-، 12- بار) در قالب طرح کاملاً تصادفی با چهار تکرار مورد بررسی قرار گرفت. در تنش خشکی، درصد و سرعت جوانه زنی هر سه گونه آویشن، تا سطح تنش 2- بار را تحمل سپس کاهش معنی داری یافتند و در تنش شوری درصد جوانه زنی و سرعت جوانه زنی به ترتیب تا 123 (6- بار) و 82 (4- بار) میلی مولار تفاوتی با شاهد نداشت و تا این سطح از تنش مقاومت نشان دادند. با افزایش سطوح تنش خشکی و شوری شاخص بنیه کاهش معنی داری یافت. میانگین زمان جوانه زنی در تنش خشکی در هر سه گونه در سطح 2- بار با شاهد تفاوت معنی دار نداشت و در تنش شوری تا شوری 82 میلی مولار (4- بار) از سطح تنش مقاومت نشان دادند. طول ریشه چه، ساقه چه و گیاهچه در هر دو تنش با افزایش سطوح تنش کاهش یافتند و عکس العمل گونه ها نیز تقریباً یکسان بود. همچنین با افزایش شوری تعداد گیاهچه های غیرعادی افزایش یافت. اگر چه درصد زیادی از بذرها جوانه زدند اما گیاهچه های حاصله به فرم غیر-عادی بودند و بعد از مدت کوتاهی از بین رفتند. بنابراین مرحله گیاهچه ای آویشن های مورد بررسی نسبت به مرحله جوانه زنی آنها به تنش شوری حساس تر است. بررسی سطوح ایزواسمز نیز نشان داد که در سطوح یکسان در هر دو تنش تأثیر منفی خشکی در مرحله جوانه زنی و رشد اولیه بیشتر از شوری بود. در تنش خشکی گونه های t.migricus و t.daenensis در مقایسه با t. fedteschenkoi جوانه زنی مقاوم تری به خشکی داشتند. از نظر سرعت جوانه زنی و شاخص بنیه تفاوت معنی داری بین گونه ها دیده نشد. از نظر صفات درصد و سرعت جوانه زنی، شاخص بنیه و میانگین زمان جوانه زنی t. fedteschenkoi گونه مقاوم تری به تنش شوری بود. در هر دو تنش گونه t.daenensis بیشترین ریشه-فرعی را تشکیل داد. گونه t.migricus کمترین تعدادگیاهچه غیر عادی را دارا بود.
سحر فلاح حمیدرضا عیسوند
نخود (cicer arietinum l.) یکی از محصولات مهم خانواده حبوبات است و نقش عمده ای در تامین پروتئین مورد نیاز کشور را دارد. با توجه به اهمیت این موضوع و همچنین بالا بودن ضایعات این محصول در کشور، ضروری است که تحقیقات بنیادی در مورد کاهش ضایعات آن انجام گیرد. ضایعات ناشی از خسارات مکانیکی به دانه نخود، بخشی از ضایعات کلی این محصول را تشکیل می دهد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر کودهای پر مصرف (نیتروژن 50 کیلوگرم در هکتار، فسفر 100 کیلوگرم در هکتار، پتاسیم 100 کیلوگرم در هکتار) و میزان رطوبت بذر در میزان صدمات وارده به بذرها تحت ضربات مختلف می باشد. تیمارها شامل رقم نخود (آرمان و آزاد)، تیمار کودی (به صورت ترکیبی n، p، k، np، nk، pk، npk و شاهد)، رطوبت بذر (15 و 8 درصد) و سرعت ضربه (10، 20 و 30 متر بر ثانیه) بود. آزمایش در شرایط مزرعه و آزمایشگاه دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان به ترتیب بصورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شدند. در آزمایشگاه تیمارهای رطوبتی اعمال و با استفاده از یک دستگاه تست ضربه، ضربه زنی صورت گرفت. نتایج نشان داد که اثرات متقابل ضربه، رطوبت، کود و رقم در سطح یک درصد بر میزان صدمات وارده معنی دار شد. بیشترین میزان صدمات مکانیکی در رقم آزاد با تیمار کودی شاهد، سرعت ضربه 30 متر بر ثانیه و رطوبت بذر 8 درصد به میزان (74 درصد) مشاهده شد. کمترین میزان صدمه دیدگی در رقم آرمان سرعت ضربه 10 متر بر ثانیه، مصرف کود پتاسیم و رطوبت 8 و15 درصد مشاهده شد. اثرات فاکتورهای مورد بررسی بر سایر صفات نظیر جوانه زنی، اندازه بذر، میزان نشت الکترولیت و درصد گیاهچه های غیر عادی معنی دار بود. بیشترین درصد گیاهچه غیرعادی در رقم آزاد، سرعت ضربه 20 متر بر ثانیه، تیمار کودی شاهد، و رطوبت بذر 15 درصد به میزان 6/73 درصد مشاهده شد. کمترین در صد گیاهچه های غیر عادی در سرعت ضربه10 متر بر ثانیه، کاربرد هر سه کود (npk)، رطوبت 15 درصد در رقم آزاد و همچنین در سرعت 20 متر بر ثانیه، تیمار کودی نیتروژن و فسفر، رطوبت 8 درصد و رقم آرمان به میزان 3/2 درصد مشاهده شد. بیشترین میزان نشت الکترولیت ها در ترکیب تیماری سرعت ضربه 30 متر بر ثانیه، تیمار کودی nk و رقم آزاد به میزان ds/cm/gr 73/0 مشاهده شد. کمترین میزان نشت الکترولیت در سرعت ضربه 10 متر بر ثانیه، تیمار کودی np در رقم آزاد به میزان ds/cm/gr 02/0 مشاهده شد. در رقم آزاد تیمارهای کودی اثر معنی داری بر طول و عرض و قطر داشتند ولی بر ارتفاع بذر اثر معنی داری نداشتند. اثر متقابل سه گانه در صفت اندازه طول و عرض بذر در سطح احتمال یک درصد معنی دار بود. کلمات کلیدی : صدمات مکانیکی، ضربه، جوانه زنی، کود، نخود
علی غلامی زالی پرویز احسان زاده
چکیده تنش خشکی و تاخیر در زمان کاشت از عوامل بسیار تاثیرگذار بر تولیدات کشاورزی از لحاظ کمی و کیفی می باشند. پیش اندازی بذر به عنوان یک راهکار مدیریتی جهت مقابله با اثرات تنش خشکی و تاخیر در زمان کاشت در نظر گرفته می شود. اطلاعات کاملی از اثر فصل کشت (پاییزه و بهاره)، رژیم های آبیاری و پیش اندازی بذر و اثرات توام آن ها بر روی نخود به ویژه در نواحی سردسیر استان لرستان نظیر نورآباد وجود ندارد. این مطالعه در سال زراعی 92-1391 جهت ارزیابی اثر فصل کشت و رژیم های آبیاری بر روی شش ژنوتیپ نخود و تعیین مناسب ترین تیمار پیش اندازی بذر در شرایط آزمایشگاهی و بررسی نقش آن در رشد و عملکرد ژنوتیپ هاشم تحت چهار سطح آبیاری (بدون آبیاری، آبیاری پس از 75، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر) در مزرعه اجرا شد. بر اساس سرعت و درصد جوانه زنی در یک آزمایش اولیه آزمایشگاهی تیمار 10 ساعت پیش اندازی به عنوان مناسب ترین زمان پیش اندازی برای اعمال بر روی ژنوتیپ هاشم در شرایط مزرعه انتخاب شد. دو مطالعه مزرعه ای هر کدام به صورت دو آزمایش جداگانه اجرا شدند. در آزمایش اول مزرعه ای که به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد بذور پیش اندازی شده و پیش اندازی نشده ژنوتیپ هاشم در معرض چهار سطح آبیاری (بدون آبیاری، آبیاری پس از 75، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر) در دو فصل کشت پاییزه و بهاره مورد مطالعه قرار گرفتند. در آزمایش دوم مزرعه ای که به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد پاسخ شش ژنوتیپ نخود (آرمان، آزاد، هاشم،ilc-482 ، گریت و نورآباد) به چهار سطح آبیاری بالا در دو فصل کشت بهاره و پاییزه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه اول نشان داد که تیمار پیش اندازی به واسطه تسریع در مراحل نموی به ترتیب سبب کاهش 6/9 و 47 درجه روز- رشد در نیاز تجمعی دمایی برای رسیدن به مراحل 50 درصد سبز شدن و شروع گلدهی در ژنوتیپ هاشم شد. تیمار پیش اندازی به ترتیب سبب افزایش 4/3، 2/6، 9/17، 9/8، 5/8، 1/7 و 2/8 درصدی و معنی داری در درصد پوشش سبز، شاخص سبزینگی، تعداد گره فعال ریشه، ارتفاع بوته، عملکرد دانه، شاخص برداشت و بهره وری مصرف آب عملکرد دانه ژنوتیپ هاشم نسبت به تیمار شاهد شد. نتایج مطالعه دوم مزرعه ای نشان داد که نیاز تجمعی دمایی برای رسیدن به مرحله 50 درصد سبز شدن و شروع گلدهی در کشت بهاره به دلیل بالا بودن دما در این مراحل رشدی نسبت به کشت پاییزه بیشتر بود اما نیاز تجمعی در کشت پاییزه برای رسیدن به مرحله پایان گلدهی و رسیدگی فیزیولوژیک به واسطه طولانی شدن دوره گلدهی نسبت به کشت بهاره افزایش یافت. با تغییر زمان کاشت از پاییز به بهار درصد پوشش سبز، شاخص سطح برگ، تعداد گره فعال ریشه،تعداد نیام بارور، تعداد نیام نابارور، تعداد شاخه اصلی و فرعی، ارتفاع بوته، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، بهره وری مصرف آب عملکرد ماده خشک و بهره وری مصرف آب دانه کاهش یافت. در کشت بهاره با تشدید کمبود آب میزان پرولین برگ افزایش و درصد پوشش سبز، شاخص سطح برگ، تعداد نیام بارور، تعداد دانه در نیام، تعداد شاخه اصلی و فرعی، ارتفاع بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه تک بوته، عملکرد ببولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت کاهش یافت. حداکثر عملکرد دانه (3/2608 کیلوگرم در هکتار) در کشت پاییزه و در سطح آبیاری پس از 75 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر و حداقل عملکرد دانه (7/910 کیلوگرم در هکتار) در شرایط دیم (بدون آبیاری) کشت بهاره با 3/392 میلی متر بارندگی بدست آمد. در هر دو فصل کشت بیشترین بهره وری مصرف آب دانه در شرایط دیم (بدون آبیاری) بدست آمد. ژنوتیپ گریت به واسطه شاخص سطح برگ بالا و طولانی بودن طول دوره پرشدن دانه توانست بالاترین عملکرد دانه تک بوته، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، بهره وری مصرف آب عملکرد ماده خشک و دانه را به خود اختصاص دهد. بر اساس نتایج بالا می توان استنباط کرد که پیش اندازی بذر و کشت پاییزه ژنوتیپ گریت به همراه آبیاری پس از 75 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر می تواند جهت دستیابی به حداکثر تولید نخود در نواحی نظیر نورآباد در استان لرستان مناسب باشد.
اکرم رستمی پور حمیدرضا عیسوند
گون مرتعی با نام علمی astragalus cyclophyllus گیاهی است از خانواده بقولات که از نظرمرتعی، اقتصادی و دارویی دارای اهمیت زیادی می باشد.به منظور ارزیابی مشکلات جوانه زنی این گیاه آزمایش دو عاملی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با 3 تکرار در آزمایشگاه زراعت دانشگاه لرستان اجرا شد. عامل اول آزمایش شامل اکوتیپ های بذر گون مرتعی سمیرم،دماوند و زنجان و عامل دوم تیمار شکست خواب بذر در 10 سطح بودند.براساس نتایج آزمایش مشخص گردید که خواب بذر گون از نوع فیزیکی بوده و حذف عوامل فیزیکی منجر به بهبود جوانه زنی آن می شود.