نام پژوهشگر: همایون صفایی
ابوذر کارگر عبدالله سیف
کویر سیرجان یکی ازمهمترین چاله های استان کرمان میباشد این کویر با وسعتی برابر 1625 کیلومترمربع از بزرگترین کویرهای حوضه آبخیز اصفهان است که در فرورفتگی مثلثی شکلی واقع درجنوب غربی شهر سیرجان قرارگرفته است. هدف در این پژوهش شناسایی، تفکیک و طبقه بندی واحدهای فرمی پلایای سیرجان بر اساس نظریه سلسله مراتبی با تکیه بر تکنیک سنجش از دور و gis است. جهت دستیابی به این هدف از داده های irs هندوستان و تصاویر mr sid که فرمتی از تصاویر ماهواره ای etm+ می باشد، استفاده شده است. اطلاعات جانبی شامل نقشه های 50000 :1 و 250000 :1، نقشه های زمین شناسی 100000 :1 و 250000 :1 و بازدید میدانی از منطقه مطالعاتی است. نرم افزارهای مورد استفاده جهت پردازش تصاویر و تهیه لایه های اطلاعاتی er mapper،arc gisو global mapperاست. عملیات مربوط به سنجش از دور شامل وارد سازی داده ها، انجام روش های مختلف بارز سازی(بزرگنمایی، فیلتر، ساخت ترکیبات رنگی و بهبود کنتراست) و آنالیز داده ها شامل طبقه بندی واحدهای فرمی در منطقه است. در محیط نرم افزارهای gisو global mapper به تهیه لایه های اطلاعاتی از قبیل تهیه نقشه شیب از dem منطقه و تهیه لایه های موضوعی مورد نیاز برای ترسیم نقشه ژئومورفولوژی پلایای سیرجان می باشد. طبق نتایج به دست آمده، بر اساس نظریه سلسله مراتبی منطقه مطالعاتی از سه منظر ارتفاعات، دشت سر و پلایا تشکیل شده است. منظر پلایا دارای سه واحد فرمی زمین نما به نام سطوح گلی، سطوح ماسه ای و سطوح نمکی است. همچنین ژئوفورم های منطقه نیز در هر سه واحد کوهستان، دشت سر و پلایا متاثر از فرم و جایگاه زمین ساختی منطقه به وجود آمده اند که ژئوفورم های واحد پلایا دارای فرم های منحصر به فردی هستند که نقش تعیین کننده ای در منطقه دارند و همچنین فرم های موجود در واحد دشت سر و کوهستان نیز به خوبی شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نهایتاً اقدام به تهیه نقشه ژئومورفولوژی منطقه بر اساس لایه های اطلاعاتی موجود گردید.
فرشته شبانی سفیددشتی علی یساقی
چکیده گسل دنا با راستای شمال- شمال باختری، با طول 140 کیلومتر، روند ساختارهای کمربند چین خورده - رانده زاگرس را در منطقه بروجن قطع کرده است. عملکرد این پهنه گسلی منطقه را در دو بخش با ویژگی های ساختاری، لرزه زمین ساختی، ریخت شناسی و رسوبگذاری متفاوت تقسیم کرده است. با توجه به وجود نظرات متفاوت در مورد هندسه و سازوکار بخش شمالی گسل دنا در منطقه مطالعه ، بررسی دقیق صحرائی در بخش شمالی پهنه گسلی دنا و برداشت ساختاری در چهار مسیر عمود بر امتداد این گسل نشان داد که پاره گسله هایی با امتداد شمال - شمال باختری در پهنه، دارای سازوکار راستالغز راست بر یا مورب لغز راست بر به همراه مولفه جزئی معکوس هستند.گسل های با روند خاور- شمال خاور و شمال خاوری در پهنه، سازوکار راستالغز چپ بر را نشان می دهند. گسل های با روند باختر- شمال باختر نیز سازوکار نرمال را نشان می دهند. انطباق گسل دنا با خطواره مغناطیسیt-11 در نقشه سمیرم و شواهد حرکات گسله دنا، بر روی نقشه-های هم ضخامت رسوبی، در طول یک ساختار خطی و با روند شمال - شمال باختر از زمان کرتاسه تا میوسن نشان می دهد که گسل دنا در منطقه یک گسل عمیق است. مقایسه روند عمومی گسل های برداشت شده در پهنه گسل دنا با روند خطواره مغناطیسی، نشان می دهد که عمده ساختار ها، زوایه بسیار کمی در جهات راست بر و چپ بر با روند خطواره مغناطیسی می سازند. وجود این خطواره به همراه پهنه امتداد لغز راست بر درسطح نشان دهنده حضور گسل امتداد لغز زیر سطحی است که حاصل عملکرد این گسل، توسعه شکستگی های توصیف شده در سطح است. مطالعات آزمایشگاهی قبلی بر روی حرکت در طول گسل های پی سنگی که به وسیله مواد ویسکوز (شبیه نمک) پوشیده شده، نشان می دهد که فعالیت این گسل ها در عمق، الگوی ان اشلان گسل ها و چین ها را در سطح ایجاد می کند. با توجه به وجود نمک هرمز بر روی پی سنگ در زاگرس، فعالیت گسل ها در عمق، به صورت توسعه شکستگی هایی که مراتب شکستگی های حاصل از فعالیت گسل در عمق هستند، نمود می یابد. مقایسه الگوی ایده آل این گسل ها و گسل دنا نشان می دهد، گسل های با روند شمال - شمال باختری گسل های نوع r و p و گسل های با روند خاور- شمال خاور و شمال خاوری گسل های نوع r´ پهنه گسله دنا هستند. علاوه بر این، سازوکار گسل دنا با سازوکار زمین لرزه های کانون یابی شده در راستای پهنه گسلی دنا نیز انطباق دارد. بنابراین گسل دنا، گسلی پی سنگی با سازوکار راستالغز راست-بر است.
محمود سلطانیان عبدالله سیف
ویژگیهای ژئومورفولوژیکی عوارض نواحی خشک حاصل پویایی و تحول پذیری خاص آنهاست . بنابراین شناخت پارامترهای موثر در تشکیل و تحول این عوارض و پایداری آنها از جمله موضوعات بسیار مهم و اساسی می باشد. یکی از اشکال مهم ژئومورفیک پلایا می باشد. پلایاها در کل به اشکال ژئومورفیک و فرو رفته و محصوری گفته می شود که در مناطق بیابانی با چهره های ویژه یافت می شود. پلایا یا دریاچه های حوضه های انتهایی ضرورتا سطحی مسطح با حداقل ناهمواری داشته و به طور متعدد در نواحی خشک و نیمه خشک دنیا یافت می شوند. کویر لوت به صورت دریایی از شن و ریگ و خاک فراوان است که باید آن را به عنوان خشک ترین و شدیدترین پهنه های کویری فلات ایران بیان داشت. می توان گفت در چاله منزوی لوت شرایطی وهم انگیز و حیرت آور با تمام قدرت و ابهت خودنمایی می کند، همه چیز در این چاله پهناور خاموش و مرده به نظر می رسد. پدیده های ژئومورفولوژیکی این پهنه نشاندهنده نوسانات اقلیمی و به تبعیت آن نوسان در چرخه شکل زایی این دشت در بستر زمان می باشند، این نوسانات سبب گردیده که محیط بکر و دست نخورده آن بهترین مکان برای شناخت ویژگیهای ژئومورفولوژی نواحی خشک و حتی نوسانات اقلیمی باشد. از طرفی این عوارض طبیعی با یک سیستم مدیریتی مناسب می توانند گردشگران زیادی را جذب کرده و عاملی جهت توسعه اقتصادی و اجتماعی آن باشند. لوت با مساحتی بیش از 160000 کیلومتر مربع یکی از بزرگترین پلایاهای ایران است که در شرق کشور واقع شده است. هدف در این پژوهش شناسایی، تفکیک و طبقه بندی واحدهای فرمی پلایای لوت بر اساس نظریه سلسله مراتبی با تکیه بر تکنیک سنجش از دور و gis است. جهت دستیابی به این هدف از اطلاعات زیادی استفاده شده که عبارتند از: تصاویر ماهواره ای etm+، نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، و مهمتر از همه استفاده از داده های مدل رقومی زمین dem با دقت 30 متری. پس از تعیین محدوده مطالعاتی با استفاده از داده های موجود اقدام به تهیه نقشه های مختلفی گردید تا دید بهتری نسبت به منطقه ایجاد گردد. بر اساس نتایج به دست آمده، با توجه به نظریه سلسله مراتبی منطقه مطالعاتی از سه منظر ارتفاعات، دشت سر و پلایا تشکیل شده است. از مهمترین عوارض شناسایی شده در منظر دشت سر می توان به وجود بیش از 435 مخروط افکنه اشاره کرد. از جمله ژئوفرمهای شناسایی شده در منطقه مطالعاتی می توان به نبکا، کلوت، تپه ماسه ای، دشت ریگی، تپه شاهد، پلیگون های نمکی، گسل، شوره زار اشاره کرد. همچنین ژئوفرم های منطقه نیز در هر سه واحد کوهستان، دشت سر و پلایا متاثر از فرم و جایگاه زمین ساختی منطقه به وجود آمده اند که ژئوفرم های واحد پلایا دارای فرم های منحصر به فردی هستند که نقش تعیین کننده ای در منطقه دارند. پس از تهیه نقشه های موجود نهایتاً نقشه ژئومورفولوژی منطقه مطالعاتی تهیه گردید که به خوبی می تواند واقعیت های ژئومورفولوژی منطقه را نمایش دهد.
سینا صلحی عبدالله سیف
چکیده شرایط کنونی یک پلایا نتیجه برآیند عوامل مختلف موثر در محدوده و خارج از پلایا می باشد و برای درک بهتر پدیده ها بررسی و ردیابی شرایطی که بر پلایا و ویژگی های آن گذشته از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. جهت تحلیل علمی جامع ویژگی های ژئومورفولوژیک یک پلایا استفاده ترکیبی از علوم و فنون مختلف ضروری می باشد، به عنوان مثال جهت دست یابی به تحلیل بهتر پدیده های ژئومورفولوژیک، استفاده اشتراکی از علوم زمین شناسی، اقلیم شناسی، هیدرولوژی، ریاضیات، آمار و رایانه لازم است. در شناخت پدیده های ژئومورفولوژیک یک تصور ذهنی مورفولوژیک که بتواند تحلیل و فرایند و تشخیص عارضه ها را آسان نماید ضروری می باشد. تصویر ذهنی مناسب 3 بعدی از عوارض ژئومورفولوژیک می تواند ژئومورفولوگ را در درک پدیده ها و عوارض زمین، بسیار یاری نماید. به منظور دستیابی به این تصویر ذهنی استفاده از فشردگی چشم انداز یکی از راههای مناسب محسوب می گردد. ساختار ذهنی یک انسان به گونه ای است که با فشردن یک چشم انداز تصویر مورفولوژیک بهتری در ذهن او ایجاد می گردد. یکی از راههای فشردگی چشم انداز اعمال پرسپکتیو می باشد. برای اعمال پرسپکتیو یا همان اثر فاصله بر اندازه از تصاویر ماهواره ای استفاده شده است. با استفاده از علم سنجش از دور و فشردگی چشم انداز و مناظر ژئومورفولوژی و با کمک مدلسازی مورفولوژیک، هیدرولوژیک و رادیولوژیک، نتایج بسیار خوبی به دست آمده است. یعنی با تقویت تصور و تفکر مورفولوژیک از تصاویر ماهواره ای و مدلسازی های مختلف امکان تشخیص و تحلیل شکل های مختلف زمین در یک نظام مختصات سه بعدی امکان پذیر گردیده است. در مسیر این پژوهش از پایگاه اطلاعات مکانی در برگیرنده تصاویر ماهواره ای etm+ ماهواره لندست7 تصاویر 3 باندی sid در ترکیب طیفی حقیقی، فایل رقومی ارتفاعی، نقشه های توپوگرافی در مقیاس های پوششی 1:50000 و 1:250000 و نقشه های زمین شناسی پوششی در مقیاس های 1:100000 و 1:250000 مورد استفاده قرار گرفته است. و با استفاده از سامانه های مختلف gis و rs به کمک نرم افزارهای مختلف globalmapper، surfer، didger، grapher، digem، envi، ermapper، arcgis نسبت به تشخیص، تفکیک و ترسیم عوارض ژئومورفیک و نهایتاً ترسیم نقشه ژئومورفولوژی منطقه اقدام گردید. با استفاده از مدلسازی هیدرولیکی حوضه ها و زیر حوضه های منطقه مورد مطالعه با دقت بیشتری( نسبت به روش دستی)، تفکیک گردیده است . همچنین با استفاده از مدلسازی تابش، میزان تابش بر سطوح ناهموار در بازه سالانه و روزهای خاص اعتدلین و انقلابین محاسبه شده است. در ادامه با استفاده از مدل های ژئومورفولوژی, عوارض ژئومورفولوژیک منطقه مورد مطالعه تشخیص و تفکیک گردیدند. و همچنین با به کارگیری علم سنجش از دور، عوارض ژئومورفولوژیکی شناسایی و بارزسازی گردیده است.
زهرا شاه وردی اکبر قاضی فرد
ترانشه ی جاده ی درحال احداث خوانسار قسمتی از راه مواصلاتی بین چند استان کشور است، که شهرستان دامنه را به گلپایگان متصل می نماید. طول این ترانشه دارای مشکل لغزش در حدود 600 - 800 متر می باشد. منطقه ی مورد مطالعه در عرض جغرافیایی 2/2 13 °33 شمالی و طول جغرافیایی 6/53 20 °50 شرقی قرار دارد و فاصله آن تا شهرستان خوانسار 9/9 کیلومتر می باشد. واحدهای زمین شناسی مسیر مذکور، نه تنها عمدتاً از شیست و سنگ های ضعیف مانند فیلیت گرافیت دار تشکیل شده اند، بلکه از لحاظ ساختاری نیز دارای پتانسیل ناپایداری بوده و انجام مطالعات زمین شناسی ساختمانی و زمین شناسی مهندسی قبل و در حین احداث ترانشه بسیار ضروری می باشد. در این مطالعه، ترانشه مورد مطالعه با استفاده از روش های سیستماتیکی، تجربی و تعادل حدی مورد تحلیل قرار گرفت. بررسی های سیستماتیکی با نرم افزار dips v5.103، نمایانگر آن است که احتمال شکست صفحه ای و گوه ای در دیواره جنوب غرب وجود دارد و در دیواره شمال شرق واژگونی یا ریزش، رخ خواهد داد. نتایج تحلیل پایداری شیروانی با طبقه بندی های تجربی rmr، gsi، ssr و smr نیز نشان دهنده این است که توده سنگ مورد مطالعه در محدوده سنگ های ضعیف قرار می گیرد، هم چنین زاویه ی فعلی شیروانی ها بیشتر از زاویه ی برش ایمن بوده و بایستی به 30 درجه کاهش یابد. نتایج استفاده از روش تعادل حدی با روابط ریاضی در ترانشه مورد مطالعه نشان دهنده ی فاکتور ایمنی برابر 4/0 در دیواره شمال شرق و 5/0 برای دیواره جنوب غرب می باشد، که نمایانگر ناپایداری ترانشه است. همچنین خروجی های نرم افزار slide 2d, v4.0نیز، نتایج حاصل از روابط تعادل حدی برای دیواره ها را تأیید می کند. بررسی روش های پایدارسازی دیواره سنگی با استفاده از نرم افزار slide، نیز حاکی آن است که از بین روش های متعدد پایدارسازی، باتوجه به شرایط زمین شناسی، ژئومتری و نوع گسیختگی، احداث سازه های پایدار کننده مانند دیوار حائل و گابیون همراه با زهکشی و استفاده از شاتکریت در بعضی از مکان ها، به منظور تماس کم تر سنگ های دامنه ها با آب های سطحی، پیشنهاد می گردد.
محمدآقا حسینی همایون صفایی
توجه به محیط زیست و از آن جمله مواد زائد جامد مساله ای است که در سالهای اخیر مورد توجه خاص جهانیان قرار گرفته است. شهر هرات مرکز استان هرات بوده و دومین استان بزرگ افغانستان می باشد. این شهر در فاصله 116 کیلومتری مرز کشور ایران واقع شده است. جمعیت شهر هرات در حال حاضر حدود چهارصد هزار نفر می باشد که روزانه 350 تن زباله تولید می کنند. اغلب موارد، زباله های تولید شده در نزدیک شهر به صورت غیر اصولی پخش یا تلنبار و سوزانده می شود که چنین فرآیندی می تواند باعث ایجاد آلودگی های محیطی و بنابراین انتشار امراض مسری گردد. در این مطالعه با بهره گیری از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور مکان یابی محدوده های بهینه با حداقل اثرات سوء زیست محیطی برای دفن زباله های شهر هرات انجام شده است. به همین منظور، در مرحله اول، کلیه مشاهدات محیطی (اکولوژیکی و اقتصادی - اجتماعی) مربوط به محدوده شهر هرات به محیط های نرم افزاری وارد شده و پایگاه های اطلاعاتی ویژه دفن زباله های شهری (نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، ارتفاع، آبراهه، شیب، گسل ها، پوشش گیاهی، آب زیرزمینی، قابلیت حفاری، نفوذپذیری، راه ها و مناطق مسکونی)تشکیل گردید. در مرحله دوم لایه های رقومی بر اساس استانداردهای موجود وزن دهی و طبقه بندی گردید. در مرحله سوم با هدف یافتن مکان های مناسب محل دفن، الگوریتم های مختلف تصمیم گیری چند معیاره مکانی نظیر تحلیل سلسله مراتبی ، ترکیب خطی وزن دار به ترتیب بر لایه های موجود اعمال شد. بررسی نتایج اولیه مبین این واقعیت است که مدل طراحی شده با روشahp ضمن انتخاب مکان دفن زباله ها در منطقه قابل قبول، سایر مناطق دیگری را نیز پیشنهاد می کند. محدوده نهایی دفن مواد زائد جامد توسط روش ahp در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مکان یابی شد. سایت انتخاب شده در شمال شرق شهر هرات در حاشیه جاده به سمت استان بادغیس واقع شده است. که 6000 هکتار مساحت داشته و توان پذیرش زباله به وزن سیصد و پنجاه تن در هر روز به مدت بیشتر از 20 سال را دارا می باشد.
نسیم مرادی زاده مرتضی شریفی
چکیده منطقه مورد مطالعه در50 کیلومتری جنوب شهر کاشان در دره ابیانه واقع شده است. سنگ های ولکانیک این منطقه جزئی از نوار ماگمایی ارومیه- دختر و متعلق به ائوسن می باشند. سنگ های مورد مطالعه در نمونه دستی به رنگ خاکستری و گاه به دلیل اپیدوتی شدن سبز رنگ دیده می شوند. این سنگ ها شامل آندزیت، داسیت و تراکی آندزیت می باشند و غالباً دارای بافت پورفیریتیک، میکرولیتیک پورفیریتیک، گلومروفیریک، جریانی و حفره دار می باشند و بیشتر شامل کانی های پلاژیوکلاز، آمفیبول، سانیدین، کلریت، کلسیت، دولومیت، کوارتز با خوردگی خلیجی و کانی های اپک هستند. در این مطالعه ابتدا با پردازش داده های رقومی ماهواره ای مناطق دارای دگرسانی و پتانسیل کانی سازی شناسایی و در مراحل بعدی، مطالعات تکمیلی از جمله بررسی کنترل کننده های ساختاری و کانی های در بر گیرنده کانسار مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده های ماهواره ای etm+ استفاده شده که به روش rgbi با یکدیگر تلفیق شده اند. سنگ های ولکانیک ائوسن در منطقه، تحت تاثیر دگرسانی قرار گرفته اند، حضور کانی های کلریت، اپیدوت، سرسیت، آلبیت و کلسیت در سنگ ها نشان دهنده دگرسانی پروپلیتی می باشد که در اثر نفوذ دایک های گرانودیوریت تا کوارتز دیوریت در منطقه رخ داده است. پلاژیوکلازها دارای ترکیب آندزین و لابرادوریت می باشند و آمفیبول ها در گروه کلسیک واقع شده و ترکیب اکتینولیت هورنبلند و مگنزیوهورنبلند دارند. مطالعات ژئوترموبارومتری پلاژیوکلاز و آمفیبول و بارومتری آمفیبول نشان می دهد که دمای تعادل آمفیبول و پلاژیوکلاز 800 درجه سانتی گراد و فشار تبلور حدود 2 کیلوبار می باشد. همچنین بر اساس ژئوترمومتری کلسیت مشخص شد سنگ های منطقه در دمای کمتر از 200 درجه سانتی گراد دگرسان شده اند. داده های ژئوشیمیایی سنگ های ولکانیک مورد بررسی نشان می دهد که ماگمای والد آنها از نوع کالک آلکالن بوده و محیط تکتونیکی آنها در قلمرو قوس ماگمایی واقع است. در نمودار بهنجاسازی، غنی شدگی lreeها نسبت به hreeها و همچنین آنومالی منفی از eu وجود دارد که از خصوصیات ماگمای کالک آلکالن می باشد. بررسی نمودارهای عنکبوتی نشان دهنده تهی شدگی از hfse (ti, nb) و غنی شدگی از عناصر lile (k, cs, ba, u) می باشد که از مشخصات ماگماتیسم مربوط به فرورانش است. این خصوصیات ناشی از فرورانش صفحه عربی به زیر صفحه ایران است. آنومالی های شیمیایی در این منطقه دارای پتانسیل بالایی از فلزات گرانبها است. نتایج حاصل از آنالیز شیمیایی برخی نمونه ها نشان دهنده میزان آنتیموان حداکثر ppm12700، نقره ppm2500، آرسنیک ppm896 و طلا به میزانppb 150 در توده سنگ می باشد.
زهرا تاجمیر ریاحی همایون صفایی
شهر اصفهان به دلیل وجود مراکز مهم صنعتی یکی از کانونهای مهم اقتصادی کشور محسوب شده و نقش به سزایی در توسعه کشور ایفا می نماید. با توجه به اهمیت این موضوع و وجود شواهد لرزه ای و شناسایی چندین گسل فعال و اصلی در این محدوده، مطالعات سایزموتکتونیکی و پهنه بندی لرزه ای امری ضروری می باشد. در راستای انجام مطالعات سایزموتکتونیکی محدوده ی شهر اصفهان، ابتدا گسلهای اصلی و مهم منطقه با پردازش دادههای رقومی ماهواره ای شناسایی و سپس با انجام برداشتهای صحرایی وضعیت و سازوکار آنها مشخص گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که گسلهای فعال و مهمی از حاشیه شهر اصفهان عبور می نمایند. حداکثر بزرگی زلزله احتمالی (ms) و بیشینه شتاب افقی به دست آمده به روش تحلیلی، در اثر جنبش دوباره گسلهای جنوب اصفهان و گسل شمال شرق اصفهان برابر 7/31 ریشتر و0/45 شتاب ثقل زمین تعیین شده است. با بررسی دادههای لرزه ای به روشهای احتمالی و احتمال اندیشانه نیز پارامترهای لرزه خیزی شهر اصفهان مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این مطالعه پارامترهای لرزه خیزی a و b (ضرایب ثابت رابطه گوتنبرگ- ریشتر) در محدوده ای به شعاع 150 کیلومتری از شهر اصفهان، به ترتیب در حدود 5/1 و 0/75 تعیین شده و پارامترهایی دیگری مانند ?، ? و mmax برابر 1/45، 1/46 و 7 ریشتر محاسبه شده است. با تحلیل خطر زمین لرزه صورت گرفته به روش احتمال اندیشانه و با به کارگیری نرم افزار seisriskiii، مقادیر بیشینه شتاب افقی بر روی سنگ بستر (pga) در دو سطح خطر یک و دو به ترتیب ازg 0/125 الی g 0/265 و g 0/18 الی g 0/39 محاسبه و نقشههای پهنه بندی خطر زمین لرزه مربوط به آن ترسیم شده است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل خطی معادل که خصوصیات رفتاری خاک در برابر بارهای گذرا نظیر زلزله را به وسیله منحنیهای تغییرات مدول برشی و میرایی در برابر کرنش برشی بیان می کند، توابع تبدیل لایههای خاک با استفاده از برنامه shake2000 برآورد و در نهایت بیشینه شتاب افقی بر روی سطح زمین محاسبه و به صورت نقشههایی ارائه گردیده است. براساس این نقشهها مقادیر بیشینه شتاب افقی در سطح شهر اصفهان از g 0/15 تا g 0/55 متغیر بوده و طبق آئین نامه 2800، تیپ خاکهای موجود در این منطقه از نوع دوم و سوم می باشد.
سهیلا بیگی حبیب ابادی علیرضا ندیمی
گسل زفره بخش جنوبی از سامانه گسلی قم- زفره با امتداد کلی nw- se یکی از مهمترین گسل های موجود در کمان ماگمایی ارومیه- دختر می باشد. گسل زفره در مسیر خود سنگ های آتشفشانی ائوسن را قطع کرده است و سنگهای آذرآواری و توده های آذرین دوران سوم را مجاور سازندهای رسوبی دوران دوم قرار داده است. گسل زفره را می توان براساس راستا به سه قطعه شمالی با راستای کلی ?135 قطعه میانی با راستای کلی ?160 و قطعه جنوبی با راستای کلی ?170 تقسیم کرد. بررسی های انجام شده بر روی تصاویر ماهواره ای، همراه با بازدیدهای صحرایی نشانگر یک حرکت امتدادلغز راستگرد در طول این پهنه گسلی می باشد. الگوی گسل های موجود در منطقه شامل گسل هایی با روند nw- se،ne- sw ،n- s و e- w که به ترتیب به صورت موازی، عمود و مورب با روند اصلی موجود در منطقه قرار گرفته اند. این الگوی گسل ها اغلب با زاویه ی کمی حدود ?35-10 با گسل زفره قرار گرفته اند و با سازوکار امتدادلغز راستگرد یک ساختار دم اسبی را در خاتمه جنوبی سامانه گسلی قم زفره وجود آورده است. از دیگر ساختارهای مرتبط با حرکات امتدادلغز منطقه چرخش بلوک ها در امتداد بخش هایی از گسل زفره، گسل جنوب اردستان، گسل ومکان و گسل عباس آباد می باشد. وجود حوضه ها و ساختارهای گلی مثبت در منطقه نشانگر عملکرد رژیم تکتونیکی تراکششی و ترافشارشی در منطقه می باشد. از دیگر بررسی های انجام شده ارتباط مکانی کانسارها با شکستگی ها می باشد که بزرگترین عامل کنترل کننده ساختاری در کانی سازی این منطقه است. سنگ میزبان این کانسارها سنگ های آتشفشانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر می باشد. کانه زایی در این منطقه به شکل رگه ای و رگچه ای بوده و نشان می دهد که با گسل های منطقه مرتبط هستند. وجود چشمه های تراورتن در نفوذی های اطراف گسل نیز از جمله کانسارهایی است که به فعالیت گسل زفره در کواترنر اشاره دارد.
میلاد باسره علی فرضی پور
گسل های پی سنگی در کمربند چین خورده رانده زاگرس یکی از مهم ترین عواملی می باشند که ساختارهای سطحی را تحت تأثیر قرار می دهد. بنابراین شناسایی آن ها و مشخص کردن هندسه آن ها واثرات ساختاری سطحی آنها بسیار مهم می باشد. تاقدیس سیاه کوه در حاشیه گسل جبهه کوهستان قرار دارد و ازجمله تاقدیس های کمربند چین خورده رانده ی زاگرس است. منطقه گسلی بالارود با عبور از حاشیه جنوبی تاقدیس سیاه کوه، این تاقدیس و تاقدیس های هم جوار را تحت تأثیر عملکرد خود قرار داده است. با برداشت درزه ها به صورت میدانی سه گروه از دسته درزه هایی مختلف شناسایی شده است، که این سه گروه مربوط به دسته درزه هایی مربوط به چین خوردگی (همزمان با چین خوردگی) و دسته دوم مربوط به گسل امتداد لغز بالارود می باشد، در نهایت شکستگی هایی باقی مانده با توجه به هندسه و مشخصات آن ها مربوط به گسل عرضی برشی با امتداد تقریبی شمالی- جنوبی پیشنهاد شده است که شواهد وجود و عملکرد این گسل از روی تصاویر ماهواره ای مشخص گردید. به طوریکه جابجایی آبرا هه ها، کج شدگی و لاغرشدگی دماغه تاقدیس ها و عدم تطابق شیب یال ها بر روی سازندهای مشخص در طرفین تاقدیس ها و ناودیس های منطقه نتیجه فعالیت این گسل پی سنگی می باشد. مدل سازی آنالوگ جعبه ماسه ای ارتباط میان گسل عرضی پیشنهادی شمالی- جنوبی را با گسل بالارود مشخص نمود.
مرتضی شریفی همایون صفایی
چکیده ندارد.
علیرضا عنایتی مقدم همایون صفایی
چکیده ندارد.
مجتبی حیدری اکبر قاضی فرد
چکیده ندارد.
مریم مساح همایون صفایی
چکیده ندارد.
شهریار کرمی باصیری اکبر قاضی فرد
چکیده ندارد.
صفر قاید رحمتی علی زنگی آبادی
چکیده ندارد.
رضا حسن پورهفشجانی علی یساقی
منطقه مطالعه در پهنه ایی انتقالی بین زاگرس مرتفع وسنندج- سیرجان در جنوب شهرکرد قرار دارد. برداشت دقیق ساختاری در قالب مطالعات صحرایی، بررسی تصاویر ماهواره ای و نقشه مغناطیس هوایی منجر به شناسایی و به نقشه درآوردن چندورقه راندگی با دگرشکلی های متفاوت شده است. این ورقه ها از جنوب غرب (بخش خارجی تر کوهزاد زاگرس) به سمت شمال شرق (بخش داخلی تر کوهزاد زاگرس) به ترتیب شامل ورقه های راندگی فارسان، هفشجان، شهرکرد، کوه سفید و فریدونشهر می باشد. ازآنجایی که قاعده این ورقه های راندگی بیشترین میزان دگرشکلی ورقه را نشان می دهد؛ به منظور تعیین شرایط دگرشکلی و تحلیل هندسی وجنبشی گسل ها در منطقه مطالعه، بررسی و مطالعه ریزساختاری بر روی کانی های کوارتز وکلسیت واحدهای سنگی درقاعده ورقه های راندگی صورت گرفته است. تحلیل ریزساختاری این کانی ها در قاعده ورقه راندگی فارسان، هفشجان و فریدون شهر نشان دهنده دگرشکلی این کانی ها به صورت حرکت درون بلوری خمیری است و شرایط دگرشکلی این کانی ها در دمای بالا تر از 250درجه سانتیگراد مهیا بوده است. درصورتی که در قاع ده ورقه راندگی شهرکرد و کوه سفید چنین شرایطی هموارنبوده است و شرایط دگرشکلی در دمای کمتراز 200درجه سانتیگراد اتفاق افتاده است. از آنجایی که بین درجه حرارت و میزان دگرشکلی و عمق رابطه مستقیم وجود دارد؛ بنابراین خاستگاه ورقه های راندگی فارسان، هفشجان وفریدونشهر عمیق است و درجایگیری آنها پی سنگ نیز شرکت داردthick-skinned tectonics) ). در صورتی که خاستگاه ورقه های راندگی شهرکرد وکوه سفید کم عمق بوده و جایگیری آنها بدون درگیر پی سنگ است (thin-skinned tectonics).