نام پژوهشگر: علیرضا مختار
مهناز رضوانی علیرضا مختار
در دنیای رقابتی کنونی، سازمان ها به دنبال استراتژی های بهتر و ساده تر برای معرفی خود و محصولاتشان هستد که علاوه بر کارایی و اطلاع رسانی و ایجاد ارتباط با مشتریان بتوانند هزینه ها را کاهش دهند. شبکه های اجتماعی یکی از این راه هاست. ارزش و کاربری رسانه های شبکه های اجتماعی برای سازمان ها همانند همه رسانه های دیگر بیشتر از اینکه به ماهی?ت خود آن رسانه بستگی داشته باشد، به رویکرد سازمان ها در مقابل آنها و میزان بهره برداری مناسب از آنها بستگی دارد. در این پژوهش با تشریح مفهوم شبکه های اجتماعی و مثال هایی از آنها و برخی از انواع تبلیغات و بازاریابی های ممکن در این شبکه ها به بررسی تاثیرات این مفاهیم برهم می پردازیم. بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی با ارتباط و تعامل آغاز می شود و این تعامل باید به طور مستمر میان شرکت و مشتریان بالقو?ه و بالفعل آن برقرار باشد. اینجاست که مشتریان راضی علاوه بر خرید و وفاداری، خود به عنوان یک بازاریاب فع?ال شرکت عمل می کند. در این شبکه ها باید مواظب رفتار خود بود. تقویت بازاریابی شفاهی، بازاریابی تعاملی و رابطه مند، تحقیقات بازاریابی، کشف نیازهای مشتریان، ایجاد ایده و توسعه محصولات جدید و ایجاد مزی?ت رقابتی برخی از کارکردهای شبکه های اجتماعی هستند. راه های ورود و نحوه فعالی?ت شرکت ها در شبکه های اجتماعی، موانع و نگرانی های درک شده و اشتباهات متداول در بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی و موضوعات مرتبط دیگری در این پژوهش به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش بدین صورت است که جامعه آماری این پژوهش را افراد ساکن شیراز که عضو شبکه های اجتماعی هستند، تشکیل می دهند که نمونه گیری از آنها به صورت تصادفی ساده انجام گردید. برای توصیف داده های پژوهش از شاخص های آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصدها) و برای آزمون فرضیه ها از رگرسیون چند متغی?ره استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها کمک گرفته شد. spss از نرم افزار آماری یافته های این پژوهش بیانگر این هستند که اعتبار شبکه مجازی و اعتبار نام تجاری محصول تبلیغ شده بر ارزیابی مصرف کننده از اعتبار تبلیغات در شبکه اجتماعی و ترجیح خرید محصول تبلیغ شده در شبکه اجتماعی تاثیر دارد. کیفی?ت بیان شده از طرف دوستان علاوه بر ارزیابی مصرف کننده از کیفی?ت محصول بر ترجیح خرید او نیز موثر است. در حالی که پژوهش نشان داد که تنها اعتماد به شبکه های مجازی بر ارزیابی مصرف کننده در ترجیح خرید او در شبکه اجتماعی تاثیر دارد درحالیکه حجم تبلیغات تنها در سطح خاصی از اطمینان می تواند بر این ترجیح تاثیرگذار باشد. کلید واژه ها: شبکه اجتماعی، تبلیغات اینترنتی، بازاریابی شفاهی ، بازاریابی تعاملی، خرید اینترنتی
مریم نصیری مبارکه علیرضا مختار
شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبی به عنوان یکی از زیرمجموعه های شرکت ملی نفت ایران، از آن دسته سازمان-هایی است که بخشی از پروژه های خود را به پیمانکاران برون سپاری می کنند و برپایه قانون برگزاری مناقصات، ناگزیر از ارزیابی پیمانکاران پیش از واگذاری پروژه ها به آنهاست. بنابراین برگزیدن مناسب ترین پیمانکار برای انجام پروژه ها که نقش تعیین کننده ای در موفقیت پروژه ها و محقق ساختن اهداف کارفرما دارد، از اهمیت ویژه ای در این سازمان برخوردار است. مواردی همچون پایین بودن دقت و سرعت فرآیند ارزیابی در روند کنونی سازمان که به دلیل نامناسب بودن دسته بندی پروژه ها، یکسان بودن اهمیت معیارها در انواع پروژه ها، نامفهوم بودن منطق ارزیابی برخی معیارها و نداشتن سیستم مدیریت دانش ایجاد شده، لزوم توسعه مدل ارزیابی و رتبه بندی پیمانکاران و بهبود روش کنونی را آشکار می سازد. در این پایان نامه، ابتدا روشی پیشنهادی برای فرآیند ارزیابی و برگزیدن پیمانکاران در شرکت نفت و گاز زاگرس جنوبی ارائه می شود، سپس عوامل گوناگونی همچون استراتژی-های سازمان، قوانین مربوط به آیین نامه برگزاری مناقصات، عدم دسترسی به اطلاعات دقیق و ملاحظات عوامل سازمانی که بر روی روش پیشنهادی تأثیرگذار بوده و باعث محدود شدن روش می گردد، در نظر گرفته می شوند. روشی که در نهایت با در نظر گرفتن محدودیت های مورد نظر ارائه می شود، قابل کاربرد با توجه به شرایط کنونی سازمان بوده و به بهبود فرآیند ارزیابی و برگزیدن پیمانکاران در سازمان کمک خواهد نمود. روش نهایی در قالب یک نرم افزار کاربردی پیاده سازی شده و نتایج روش پیشنهادی به وسیله یک مطالعه موردی نشان داده شده است.
مجید بهزادی علیرضا مختار
ساخت محصولات مختلف، مطابق با درخواست مشتری و تنوعی که این نوع سفارشات جهت واحدهای صنعتی ایجاد میکند، با وجود افزایش رضایت مصرف کنندگان، سودآوری تولید کنندگان را به چالش می کشد. در روش تولید کارگاهی، چند محصول متفاوت بطور همزمان می بایست تولید گردند که هر محصول توالی عملیات مخصوص به خود را بر روی ماشین ها یا منابع محدود در دسترس، دارا می باشد. تولید کارگاهی برنامه ریزی و زمان بندی پیچیده ای را می طلبد (np-hard)، که با روش های قطعی دست یابی به جواب بهینه بسیار زمان بر بوده و با افزایش ابعاد مسائل، در زمان معقول غیرممکن می نماید. بنابراین، جهت حل این مسائل استفاده و بهبود روش های ابتکاری بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در مسائل دنیای واقعی دست یابی به چند هدف بطور همزمان، مطلوب مدیران می باشد که گاه این اهداف در تعارض با یکدیگر می باشند. پس بجای یک جواب، لیستی از جواب ها جهت تصمیم گیری ارائه می گردد. در این رساله، کمینه کردن همزمان دو تابع هدف مورد نظر می باشد: زمان اتمام آخرین کار(makespan) و تعداد کارهای تحویل شده با تاخیر. در این رساله با ارائه ابتکاراتی در استفاده از گراف عملیات جهت دستیابی به جواب اولیه، موجب تسریع در یافتن محدوده جواب ها شده، سپس با الگوریتم ابتکاری مورچگان و استفاده از جستجوی محلی، جواب ها بهبود میابد. سرعت بالای الگوریتم پیشنهادی در حل مسائل و کیفیت مناسب جواب های نهایی به اثبات رسیده است.
محسن ناسوتی علیرضا مختار
اختصاص بیش از 5/3 درصد از کل انرژیِ مصرفی در ایران به صنعت سیمان، این بخش را در زمره ی یکی از پر مصرف ترین بخش های صنعت قرار داده است. از این رو، شناسایی فرصت ها و راهکارهای کاهش مصرف انرژی، به ویژه انرژی حرارتی که نزدیک به 70 درصد از انرژی مصرفیِ صنعت سیمان را در بر می گیرد، اهمیتی بسیار یافته است. در سال های اخیر، سازندگان تجهیزاتِ تولید سیمان و شرکت های مشاوره و مهندسی، فناوری های نوینی در راستای کاستن از مصرف انرژی، معرفی کرده و به بازار عرضه نموده اند. با توجه به گستردگی راهکارهای کاهش مصرف انرژی، عوامل فنی و فرآیندیِ ویژه ی هر کارخانه، محدودیت های مالی، زمانی و اقتصادی، درکنار وجود معیارهای کمی و کیفیِ متعارض و همچنین راهبردها و اهداف متفاوتِ مدیریتی، مسئله ی گزینش مناسب ترین راهکارهای کاهش مصرف انرژی برای مدیران صنعت سیمان به یک مسئله ی پیچیده ی تصمیم گیریِ چند معیاره بدل شده است. در این پژوهش مدلی ارائه گردیده است که با در نظر گرفتن کلیه پارامترهای موثر در تصمیم گیری و با توجه به شرایط ویژه ی هر کارخانه ی سیمان، به گونه ای یکپارچه و نظام مند، راهکارهای کاهش مصرف انرژی را اولویت بندی نموده و به عنوان ابزاری مناسب برای مدیران صنعت سیمان، آن ها را در گزینش مناسب ترین روش ها یاری می نماید.
احمد زراعتکار مقدم علیرضا مختار
استفاده از سیمان در صنعت ساخت و ساز روز به روز در حال افزایش بوده و فناوری¬ها و دانش مرتبط با تولید آن نیز در حال بهبود و گسترش می¬باشد. تولید سیمان ماهیتاً نیازمند صرف مقادیر قابل توجهی از انرژی¬های الکتریکی و حرارتی است. به همین منظور تا کنون تحقیقات گسترده¬ای با هدف توسعه راهکارهای بهبود کارایی انرژی در این صنعت انرژی¬بر انجام گرفته است. اولویت¬بندی این راهکارها با توجه به معیارهای متضاد و چندگانه یکی از چالش¬های این حوزه تحقیقاتی می¬باشد که به طور سیستماتیک و تحلیلی چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. در این رساله، با استفاده از روش تحلیل پوششی داده¬ها، به عنوان رویکردی تحلیلی و سیستماتیک، مدلی به منظور اولویت¬بندی راهکارهای بهبود کارایی انرژی در صنعت سیمان ارائه شده است. این مدل به مدیران این صنعت در راستای گزینش روش-های مناسب کمک می¬نماید.