نام پژوهشگر: محمد قبادی
محمد قبادی رضا حاجی حسینی
مقدمه: درمان عفونت ها به دلیل ترکیبی از عوامل، از جمله بیماری های عفونی نوظهور و افزایش تعداد پاتوژن های میکروبی مقاوم به دارو، هنوز یک مسئله مهم و چالش برانگیز باقی مانده است، بنابراینیک نیاز واقعی برای کشف ترکیبات ضد میکروبی جدید و مواد در مقیاس نانو وجود دارد. هدف درمان موفق دارویی، رساندن غلظت مناسبی از دارو به محل مناسب می باشد به نحوی که بیشترین اثر درمانی وکمترین سمیت حاصل گردد. در این راستا از داروها و ترکیبات مختلفی مثل آنتی بیوتیک ها استفاده می شود، از مشکلات شایع در استفاده از این مواد: عوارض جانبی شان و مقاومت باکتری ها به این ترکیبات می باشد.حامل های پلیمری نانومتری مثل دندریمرها که مولکول های شاخه داری هستند، به عنوان سیستم های تحویل می توانند برای تنظیم رهایش دارو، کاهش سمیت به واسطه داروو هدف قرار دادن دارو، تطبیق داده شوند. اندازه نانومتری این سیستم های حامل اجازه عبور موثر از موانع بیولوژیکی، بهبود تحمل بافت،افزایش جذب سلولی و انتقال را می دهد. مواد و روش ها: در این تحقیق نسل دوم نانودندریمر آنیونی خطی- حلقوی به عنوان نسل جدیدی از دندریمرها سنتز و با تتراسایکلین کونژوگه گردید. خواص آنتی باکتریال کونژوگه در مقابل 2 باکتری (اشرشیا کلای و استافیلوکوکوسآرئوس)، توسط روش چاهک مورد بررسی قرار گرفت و با تتراسایکلین و نانودندریمر خالی (کونژوگه نشده با تتراسایکلین) مقایسه گردید. اثر بخشی دارو در غلظت های پایین نیز، با روش mic تعیین شد. یافته ها: این کونژوگه خاصیت آنتی باکتریال بالایی در مقابل2 باکتری و به خصوص باکتری گرم منفی اشرشیا کلای در مقایسه با تتراسایکلین نشان داد. نانودندریمر فاقد هر گونه خاصیت آنتی باکتریال بود و تنها نقش حامل را در رسانش تتراسایکلین ایفا می کند. نتایج حاصل از سنجش mic هم نشان داد که: این کونژوگه حتی در غلظت های پایین نیز خواص خود را حفظ کرد و مقاومت کمی نسبت به آن گزارش شد. نتیجه گیری: با توجه به خواص آنتی باکتریال بالای کونژوگه و استفاده از نانودندریمرهای ایمن و زیست تخریب پذیر اسید سیتریک در این تحقیق به منظور رسانش دارو، چنین استنباط می شود که این نانودندریمرها از پتانسیل بالایی برای عبور از غشاهای بیولوژیک مثل غشای باکتری ها، به منظور رسانش تتراسایکلین به عنوان مدل دارو، برخوردارند.
محمد قبادی محمدجواد وریدی
هدف از این پژوهش بررسی ویژگیهای فیزیکو شیمیایی و عملکردی فیبر رژیمی گندم و چغندر قند ، همچنین اثر جایگزینی سطوح (صفر ، 2، 4 و 6 درصد) این فیبرهای رژیمی بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی، تکنولوژیکی و حسی سوسیس کوکتل گوشت در طی مدت زمان نگهداری (صفر، 15، 30 و 60 روز) پس از تولید بود. بدین منظور ابتدا آزمایشهای فیزیکوشیمیایی شامل اندازهگیری رطوبت، پروتئین، چربی، خاکستر، کربوهیدرات، ph و خصوصیات عملکردی شامل اندازهگیری خصوصیات آب پوشانی، جذب روغن، فعالیت امولسیونی، ترکیبات پلی فنلی و فعالیت آنتی اکسیدانی بر روی فیبرهای چغندر قند و گندم انجام و سپس با جایگزینی فیبرهای رژیمی در سوسیس کوکتل، خصوصیات فیزیکو شیمیایی شامل اندازهگیری ترکیبات شیمیایی، فعالیت آب، پایداری امولسیونی و خصوصیات عملکردی شامل: اندازهگیری ویژگی های پخت، رنگ، بافت و آنالیز خصوصیات حسی بر روی محصول بررسی گردید. نتایج نشان داد فیبر گندم به طور معنیدار (05/0> p) دارای خصوصیت آب پوشانی(ظرفیت نگهداری آب، ظرفیت جذب آب وخصوصیت تورم) و ظرفیت جذب روغن بیشتر نسبت به نمونه چغندر قند بود. فیبر چغندر قند به طور معنیدار (05/0> p) دارای خصوصیت امولسیون کنندگی و آنتی اکسیدانی بیشتری نسبت به نمونه گندم بود. بررسی تاثیر فیبر های رژیمی بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی، تکنولوژیکی و حسی سوسیس کوکتل نشان داد، اضافه کردن فیبر چغندر قند و گندم باعث کاهش مقدار چربی، افت پخت، تغییرات ابعادی ، چروکیدگی، درجه قرمزی(a*) و افزایش مقدار رطوبت ، پروتئین، پایداری امولسیونی ، درجه روشنایی (l*) و پذیرش کلی در نمونه ها شد. حضور فیبر گندم باعث بهبود پارامترهای سختی، آدامسی بودن و جویدن در نمونه ها شدند، نمونه های حاوی 2و 4درصد فیبر چغندر قند اختلاف آماری معنی داری از لحاظ پارامترهای سختی و کشسانی با نمونه شاهد نشان نداد(05/0<p). در طی مدت زمان 60 روز نگهداری مقدار افت پخت ، تغییرات ابعادی ،چروکیدگی ، درجه سختی، چسبندگی و آدامسی بودن نمونه ها افزایش یافت، اما درجه قرمزی نمونه های حاوی فیبر در طی این زمان اختلاف آماری معنی داری نشان نداد(05/0<p).
محمد قبادی غلامرضا میراب شبستری
زمین¬لغزش سیمره بزرگ¬ترین زمین¬لغزش شناخته¬ی جهان، در جنوب¬غرب شهرستان پلدختر واقع است که بیش از 10000 سال پیش و احتمالا در اثر زلزله¬ای بزرگ¬تراز 5/7 ریشتر رخ داده است. این حرکت باعث بسته شدن مسیر رودخانه¬های سیمره، کشکان و آبراهه¬های بزرگ دیگر گردیده و در اثر این حرکت دریاچه¬های چهارگانه به نام¬های جایدر، سیمره، ساحلی و گری¬بلمک ایجاد شده¬اند. با بررسی رسوبات دریاچه¬ای منطقه و تعیین 7 منطقه برای برداشت نمونه، مطالعات منطقه آغاز شد که تعداد60 نمونه رسوب از 7 منطقه جمع¬آوری وبرای آزمایش¬های دانه بندی مورد مطالعه قرار گرفتند. دو آزمایش غربال مرطوب برای ذرات درشت¬تر از 063/0 میلی¬متر و اولتراسوند جهت ذرات کوچک¬تر انجام گردید. داده¬های حاصل از آزمایش و جمع¬آوری اطلاعات دیگر از قبیل: زمین¬شناسی، زمین¬ریخت¬شناسی، تکتونیکی منجر به ترسیم 5 برش عمودی و 12 مقطع عرضی از منطقه مورد تحقیق گردید. با توجه به مطالعات رسوب¬شناسی و با کمک مطالعات دیگر نتایجی در ارتباط با رسوبات دریاچه¬ای زمین¬لغزش، مکرر بودن آن، پادگانه¬های دریاچه¬ای موجود و تغییر مسیر رودخانه¬ی کشکان به سمت غرب بدست¬آمد. نتایج حاصل از مطالعات نشان می¬دهد که رسوبات دریاچه¬ای به جز در رسوبات دریاچه¬ای جایدر دارای تناوب با رسوبات رودخانه¬ای می¬باشد. رسوبات دریاچه¬ای سیمره دارای چهار پادگانه¬ی دریاچه¬ای است. رسوبات دریاچه¬ی جایدر طی یک مرحله رخ داده است. در رسوبات دریاچه¬ای ساحلی نیز دو تراس دیده می¬شود. با توجه به رسوبات لغزشی و دریاچه¬ای موجود دو مرحله حرکت در زمین¬لغزش اصلی اثبات می-شود. با توجه به اختلاف ارتفاع رسوبات لغزشی روبروی رودخانه¬ی کشکان و سازند گچساران که در غرب این رودخانه قرار دارد، همچنین فرسایش¬پذیری و انحلال مصالح سازند گچساران، پس از سرریز کردن آب به دریاچه¬ی سیمره وشکسته شدن سد زمین¬لغزشی سیمره، جهت جریان آب به سمت غرب تغییر یافته است.