نام پژوهشگر: علی کیانی
معصومه قایدرحمتی علی کیانی
چکیده در این آزمایش به منظور ارزیابی تاثیر محدودیت مصرف پروتئین در اواخر آبستنی میش بر کمیت و کیفیت آغوز و شیر، قابلیت هضم مواد مغذی، وزن تولد، وزن یک ماهگی، صفات مورفولوژیکی (دور سر، طول بدن، ارتفاع جدوگاه تا زمین) بره ها، از 24 راس میش تک قلو آبستن توده لری-بختیاری با میانگین وزنی 5/2±45 کیلوگرم استفاده شد. میش ها در دو گروه 12 راسی در باکس های انفرادی در طی 6 هفته آخر آبستنی با دو جیره ایزوانرژیک (6/3 مگا کالری در کیلوگرم ماده خشک) تغذیه شدند. جیره گروه اول دارای 5/12 درصد پروتئین خام (کنترل) بود در حالیکه میزان پروتئین خام جیره گروه دوم تا 6/8 درصد محدود شده بود (محدودیت). آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. میش ها در هفته های هشتم، ششم، چهارم، دوم و هفته اول قبل از زایش وزن کشی شدند. درطی هفته های چهارم و دوم قبل از زایش، میزان مصرف ماده خشک مصرفی میش ها اندازه گیری شد. قابلیت هضم ماده خشک، انرژی و پروتئین با استفاده از تکنیک مارکر داخلی خاکستر نامحلول در اسید تعیین شد. بعد از زایش وزن تولد و صفات مورفولوژیکی بره-ها اندازه گیری شد. میزان تولید و ترکیب آغوز در روز زایش، 24 و 48 ساعت بعد از زایش و همچنین کمیت و کیفیت شیر در روزهای 7، 17، 35 و 60 شیردهی در دو گروه کنترل و محدودیت تعیین شد. همچنین در سن یک ماهگی افزایش وزن بره ها در دو گروه کنترل و محدودیت اندازه گیری شد. نتایج آزمایش نشان داد که محدودیت مصرف پروتئین در اواخر آبستنی سبب کاهش معنی داری در وزن میش های گروه محدودیت شد (p<0/05). و همانطور که انتظار می رفت مصرف پروتئین خام در گروه محدودیت کمتر از گروه کنترل بود (p<0/05) ولی میزان مصرف انرژی در هر دو گروه یکسان بود (p<0/05). با پیشرفت آبستنی مصرف پروتئین، ماده خشک و ضرایب قابلیت هضم ماده خشک و انرژی افزایش یافت (p<0/05). قابلیت هضم پروتئین تحت تاثیر محدودیت مصرف پروتئین قرار نگرفت (p>0/05). وزن تولد بره های گروه محدودیت کمتر از گروه کنترل بود (p<0/05). کاهش وزن تولد در بره های جنس ماده بیشتر از بره های جنس نر بود (p<0/05). وزن یک ماهگی بره ها تحت تاثیر محدودیت مصرف پروتئین قرار نگرفت (p>0/05). کمیت و کیفیت آغوز و شیر تا روز 60 شیردهی تحت تاثیر محدودیت مصرف پروتئین قرار نگرفت (p>0/05). نتایج حاصل از این آزمایش نشان دادکه محدودیت مصرف پروتئین در دوماه آخر آبستنی راندمان مصرف خوراک را افزایش می دهد ولی این افزایش راندمان نتوانست از کاهش وزن تولد بره ها ممانعت نماید. علاوه بر این نتایج نشان داد که کمیت و کیفیت آغوز و شیر تا روز 60 شیردهی تحت تاثیر محدودیت مصرف پروتئین در اواخر آبستنی قرار نمی گیرد.
روزبه فلاح علی کیانی
امروزه افزودنی های مختلف عمدتا تجاری با هدف بهبود کیفیت به سیلوی ذرت اضافه می شوند. این افزودنی ها که عمدتا حاوی باکتری های اسید لاکتیک هستند گران قیمت و کاربرد آن ها دشوار است. ماست ترش و خمیر ترش دو ماده ارزان قیمت و قابل دسترس هستندکه حاوی باکتری های اسید لاکتیکی هستند لذا می توانند جایگزین افزودنی های تجاری گردند. در این پژوهش تأثیر افزودن ماست ترش و خمیر ترش بر کیفیت ظاهری و ترکیبات شیمیایی سیلوی ذرت علوفه ای بررسی شد.36 سیلوی ذرت علوفه ای در سه تیمار که شامل 1- بدون ماده افزودنی (شاهد)، 2- افزودن ماست ترش به میزان پنج درصد ماده خشک، 3- افزودن خمیر ترش به میزان پنج درصد ماده خشک در کیسه های نایلونی به وزن تقریبی چهارکیلوگرم به مدت 70 روز نگهداری شدند. از هر تیمار در روزهای 10، 30 و 70 ،تعداد چهار سیلو به منظور تعیین کیفیت ظاهری سیلو ( بو، لمس و رنگ ) و خصوصیات شیمیایی( شامل ph ، ماده خشک، ماده آلی، خاکستر، پروتئین خام، ازت آمونیاکی، ازت کل، نقطه فلیگ و اتلاف ماده خشک ) ارزیابی شد. ظرفیت بافرینگ سیلو در زمان صفر برابر با 06/81 میلی اکی والان در کیلوگرم ماده خشک بود. افزودن ماست ترش و خمیر ترش تأثیر معنی داری بر خصوصیات ظاهری سیلو ها نداشت(05/0 < p). اختلاف معنی داری از لحاظ ماده خشک از طریق آون بین سیلو های شاهد و عمل آوری شده در طی دوره 70 روزه سیلو شدن وجود نداشت(05/0 < p). سیلوهای حاوی ماست ترش و خمیر ترش دارای ماده آلی بیشتری نسبت به سیلو های شاهد بودند (05/0 > p). میزان پروتئین خام در سیلو های با ماده افزودنی بیشتر از سیلو های شاهد بود (05/0 > p). تفاوت معنی داری بین سیلوهای حاوی ماست ترش و خمیر ترش با سیلوی شاهد از لحاظ phوجود داشت (05/0 > p). هر چند میزان ازت کل به طور معنی داری درسیلوهای حاوی ماده افزودنی بیشتر ازسیلوهای شاهدبود (05/0 > p). ازت آمونیاکی در سیلو های تلقیح شده به طور معنی داری کمتر از سیلو های شاهد بود (05/0 > p). میزان خاکستر خام در سیلو های عمل آوری شده کمتر از سیلو های شاهد بود (05/0 > p). علاوه بر این، شاخص فلیگ برای سیلوهای حاوی ماست ترش و خمیر ترش بالاتر از سیلو شاهد بود (05/0 > p). افزودن ماست ترش و خمیر ترش تأثیر معنی داری بر کاهش میزان اتلاف ماده خشک سیلوی ذرت نداشت. نتایج این تحقیق نشان داد که افزودن ماست ترش و خمیر ترش به سیلو سبب افزایش ماده مغذی ، کاهش میکروارگانسیم های نامطلوب، افزایش اسیدیته سیلو، بالا رفتن شاخص فلیگ می شود. کلمات کلیدی : سیلو ، ماست ترش ، خمیر ترش ، ذرت علوفه ای
علی کیانی محسن صفوی
به دلیل پیشرفت بسیار سریع صنایع مختلف و نیاز به دقت های بالا در ساخت قطعات، حرکت به سوی دست یابی به تکنولوژی های جدید در فرآیند های ساخت و تولید امری اجتناب ناپذیر می باشد. فرآیند پرداخت به کمک مواد ساینده مغناطیسی (maf) فرآیندی به نسبت نوظهور است که تاکنون توانسته طی مقالات منتشر شده در مجامع علمی دنیا ، جایگاه مناسبی در بین انواع روش های پرداخت فوق دقیق بدست آورد. این شیوه به دلیل عبور از محدودیت های روش پرداخت سنتی و ایجاد سطوح با زبری بسیار کم، امروزه بسیار مورد توجه قرار گرفته است.از این رو در این پروژه علاوه بر شناخت بیشتر این فرآیند و بررسی مزایای آن، دستگاهی طراحی و ساخته می شود که قابلیت پرداخت سطوح خارجی استوانه ای حتی برای قطعاتی از جنس فلزات رنگین مانند آلومینیوم و مس را دارا بوده و تاثیر چند پارامتر مهم و تاثیرگذار مانند فاصله ابزار و قطعه کار، سرعت دورانی ابزار، فرکانس تغییر جهت دوران ابزار و میزان شدت میدان مغناطیسی بر زبری نهایی سطح را بررسی نماید. در میان فاکتور های ذکر شده، عامل فرکانس تغییر جهت دوران ابزار برای اولین بار در این روش پرداخت مورد بررسی قرار گرفته است. صرف هزینه ساخت کم (در مقایسه با دستگاه های مشابه جهت فرآیند پرداخت فوق دقیق) از دیگر مزایای مهم این دستگاه محسوب می گردد.پس از ساخت دستگاه، با استفاده از روش طراحی آزمایش به کمک نرم افزار مینی تب، آزمایش ها به روش رویه پاسخ سطح طراحی و اجرا شد. مقدار صافی سطح نهایی به عنوان متغییر خروجی در این آزمایش ها، با استفاده از دستگاه زبری سنج اندازه گیری شد. برای بررسی اثر شدت میدان مغناطیسی، آزمایشات در دو حالت میدان متفاوت انجام گرفت. همچنین به کمک نرم افزار مینی تب، معادله رگرسیونی جهت تعیین نسبت تاثیرگذاری هر یک از فاکتور های ورودی بر متغییر خروجی (صافی سطح) استخراج شد. نتایج حاکی از آن بود که فاکتور فرکانس در مقایسه با دیگر فاکتورها بیشترین تاثیر را بر بهبود کیفیت سطح دارا می باشد. همچنین افزایش شدت میدان مغناطیسی تاثیر بسزایی در بهبود صافی سطح قطعه کار خواهد داشت. نتایج بدست آمده برای درک موثرتر به صورت نمودار و کانتور نیز آمده است. برای نشان دادن بهتر نتایج کار ، با استفاده از میکروسکوپ های دقیق از سطح قطعه کار تصویر برداری شد.
ناهید یوسفی علی کیانی
هدف این تحقیق بررسی تعیین میزان نیتروژن اوره ای شیر در گاوهای بومی استان لرستان و همچنین بررسی تأثیر استفاده از بلوک های اوره- ملاس بر عملکرد تولید شیر، میزان نیتروژن اوره-ای شیر و ترکیبات شیر گاوهای بومی بود. بدین منظور تعداد 6 رأس گاو شیرده روستایی چند بار زایش که در اوایل شیردهی بودند و در طول آزمایش با یک جیره ی خشبی و مرسوم منطقه تغذیه شدند در یک طرح کراس- اوور استفاده شد. بلوک های اوره- ملاس به طور آزاد در روزهای 30-50 شیردهی (دوره اول) و روزهای 70-90 شیردهی(دوره دوم) در اختیار دام ها قرار گرفت. تولید شیر در سه ماهه اول شیردهی رکوردبرداری شد. در روز های 29، 45، 50 دوره اول و روزهای 69، 85، 90 دوره دوم، نمونه های شیر تهیه و ترکیبات شیر (چربی، پروتئین، کل مواد جامد، لاکتوز) تعیین شد. نتایج نشان داد میانگین نیتروژن اوره ای شیر گاوهای بومی 9/0± 8/8 میلی گرم در دسی لیتر بود. مصرف بلوک های اوره- ملاس میزان نیتروژن اوره ای شیر سبب کاهش نیتروژن اوره ای شیر به 9/0±9/6 میلی گرم در دسی لیتر شد. تولید شیر روزانه گاوهایی که بلوک-های اوره- ملاس مصرف کردند (5/9 لیتر) در مقایسه با گاوهایی که بلوک مصرف نکردند(3/9 لیتر) به طور معنی داری بیشتر بود. هرچند مصرف بلوک های اوره- ملاس سبب کاهش درصد چربی شیر و کاهش درصد مواد جامد بدون چربی شیر شد ولی تأثیری بر درصد لاکتوز و پروتئین شیر نداشت. این آزمایش نشان داد که افزودن بلوک های اوره- ملاس سبب کاهش نیتروژن اوره ای شیر و افزایش نسبی تولید شیر به ویژه در دوره پایانی شیردهی در گاوهای شیری روستایی شد.
علی یاری زاده علی کیانی
گوشت گاو به عنوان پرمصرف ترین منبع پرتئینی در رژیم غذایی انسان جایگاهی ویژه دارد. گوشت قرمز دارای نسبت بالایی از اسید های چرب اشباع و نسبت پایینی از اسید های چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه می باشد، که از نظر تغذیه انسانی مناسب نیست. عوامل مختلفی از جمله نوع تغذیه ممکن است در بهبود نسبت اسید های چرب موثر باشند. این پژوهش با هدف تعیین ترکیب و مقدار اسید های چرب و تعیین نسبت بین اسید های چرب چند غیر اشباع به اشباع در گوشت ران تولیدی در پرواربندی های صنعتی و روستایی انجام شد. بدین منظور تعداد 8 نمونه گوشت ران (4 نمونه صنعتی – 4 نمونه روستایی ) از گاوداری های شهرستان خرم آباد جمع آوری و با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگرافی آنالیز شد. مقدار اسید های چرب اشباع در گوشت ران گاو تغذیه شده در سیستم روستایی بیشتر از گوشت گاو تغذیه شده درسیستم صنعتی بود ( p>0.05 )، که این بدلیل مقدار بالای اسید استئاریک است. و همچنین بین نسبت اسید های چرب چند غیر اشباع به اشباع در هر دو پرواربندی صنعتی و روستایی اختلاف معنی داری مشاهده نشد. این تحقیق نشان داد که میزان بالای اسید های چرب اشباع در گوشت ران گاو پروارشده در پروش روستایی به دلیل مقدار بالای اسید استئاریک می باشد، این اسید چرب بر میزان کلسترول کل و کلسترول بد (ldl ) خون اثر خنثی دارد.
حسین کریمی آرش آذرفر
متابولیسم اسیدهای چرب در شکمبه نقش اصلی در ترکیب اسیدهای چرب موجود در شیر و گوشت نشخوارکنندگان دارد. بیوهیدروژناسیون که ناشی از فعالیت های متابولیکی میکروارگانیسم ها در شکمبه،کاهش کیفیت اسیدهای چرب درون بافت های نشخوارکنندگان می شود. در صورتی که بتوان بیوهیدروژناسیون اسیدهای چرب غیر اشباع توسط میکروارگانیسم ها را در شکمبه کنترل کرد ممکن است بتوان با افزایش اسیدهای چرب غیر اشباع در گوشت و شیر نشخوارکنندگان بر کیفیت و سلامت این تولیدات افزود. تفاله اسانس گیری شده گیاه مرزه بعد از اسانس گیری از گیاه مرزه بدست می آید وحاوی مقداری اسانس است. فعالیت های ضد باکتریایی اسانس های روغنی علیه طیف گسترده ای از باکتری های گرم مثبت و گرم منفی گزارش شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی سطح جیره ای تفاله اسانس گیری شده گیاه مرزه خوزستانی بر پروفیل اسید چرب گوشت با استفاده از 30 رأس بره نژاد فراهانی بود. تیمارهای آزمایشی شامل جایگزینی سطوح 0 (شاهد)، 25 درصد، 50 درصد، 75 درصد و100 درصد تفاله اسانس گیری شده گیاه مرزه خوزستانی به جای یونجه در جیره بود. در پایان دوره گوسفندان کشتار و از ماهیچه راسته آنها جهت آنالیز اسیدهای چرب نمونه برداری شد. بعد از استخراج و متیلاسیون اسیدهای چرب نمونه ها با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگرافی آنالیز شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان اسیدهای چرب اشباع در مخلوط گوشت و چربی نسبت به گوشت به طور معنی داری تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار گرفت. بیشترین مقدار اسید اشباع گوشت در بره های تحت تیمار حاوی %25 تفاله مرزه به جای یونجه در جیره مشاهده گردید. اسیدهای چرب تک اشباع در گوشت تحت تأثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت و در مخلوط گوشت و چربی، جیره های حاوی تفاله اسانس گیری شده گیاه مرزه سبب کاهش در کل اسید چرب تک اشباع گردید. استفاده از %75 تفاله اسانس گیری شده مرزه به جای یونجه سبب افزایش در مقدار اسید دوکوزاپنتانوئیک و کل اسیدهای چرب چند اشباع در گوشت بره ها گردید. استفاده از %25 تفاله اسانس گیری شده مرزه بیشترین تأثیر را بر مقدار اسید چرب چند اشباع در مخلوط گوشت وچربی داشت و سبب افزایش آن شد.
مریم میردریکوندی علی کیانی
اکسیداسیون چربی ها یکی از تغییرات کیفی در گوشت مرغ می باشد که در طول دوره نگهداری گوشت رخ می دهد. جهت کاهش سرعت اکسیداسیون معمولأ از آنتی اکسیدان های مصنوعی استفاده می شود. استفاده از اسانس و عصاره گیاهان برای کاهش اکسیداسیون لیپیدها به عنوان جایگزینی برای آنتی اکسیدان های مصنوعی مطرح است.کنگرفرنگی، ارده شاهی یا آرتیشو (cynarascolymus l.)دارای آنتی اکسیدان های طبیعی (از قبیل ویتامینc و فلاونوئیدها) است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تأثیر مصرف عصاره گیاه کنگرفرنگی از طریق آب آشامیدنی بر فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز، کاتالاز و میزان پراکسیداسیون لیپید در عضله ران جوجه گوشتی انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با تعداد 200 قطعه جوجه سویه راس از روز 21 تا 35 دوره پرورش اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل تیمار شاهد (آب فاقد عصاره کنگرفرنگی) و آب آشامیدنی حاوی 100، 200، 300 و 500 میلی گرم عصاره کنگرفرنگی در لیتر بود. در سن 42 روزگی از هر تکرار دو قطعه پرنده به طور تصادفی انتخاب و ذبح گردید. نمونه گوشت از عضله ران تهیه شد و به مدت 30 روز در دمای 80- درجه نگهداری شد. میزان فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز و کاتالاز (واحد در میلی گرم پروتئین بافت) و همچنین میزان مواد واکنش دهنده با اسید تیوباربیتوریک(نانو مول در میلی گرم پروتئین بافت) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد کهفعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز به طور معنی داری در گوشت را پرندگان دریافت کننده عصاره آرتیشو کاهش یافت(05/0p<). افزودن عصاره کنگرفرنگی به آب به طور معنی داری سبب کاهش فعالیت آنزیم کاتالاز در تیمار 200 میلی گرم عصاره گردید (05/0p<). عصاره کنگرفرنگی بر میزان پراکسیداسیون لیپیدی تأثیر معنی داری نداشت (05/0p>). نتیجه گیری شد که کاهش فعالیت آنزیم-هایآنتی اکسیدان در این مطالعه احتمالأ نتیجه کاهش بیان ژن برای این آنزیم ها است. اگرچه این اثرات آنتی اکسیدانی آرتیشو نتوانست به طور معنی داری از اکسیداسیون لیپید جلوگیری نماید.
زینب کوه نشین علی کیانی
تفاله اسانس گیری شده مرزه خوزستانی(satureja khuzestanica) فرآورده جانبی کارخانجات اسانس گیری است که حاوی 600 میلی گرم اسانس (تیمول وکارواکرول) بر اساس ماده خشک است. در آزمایش حاضر تأثیر مصرف تفاله اسانس گیری شده مرزه خوزستانی بر غلظت لیپوپروتئین ها، چربی های خنثی و اسیدهای چرب آزاد خون بره های پرواری بررسی شد. در یک طرح کاملاً تصادفی تعداد 30 رأس بره نر نژاد فراهانی (4/1±6/33 کیلوگرم) به صورت انفرادی با پنج جیره آزمایشی کاملاً مخلوط شده (80 درصد کنسانتره و 20 درصد علوفه) که در آنها تفاله مرزه به ترتیب درمقادیر صفر(شاهد)، 25 (مرزه-25)، 50 (مرزه-50)، 75 (مرزه-75) و100 (مرزه-100) جایگزین علوفه جیره شده بود به مدت 60 روز پروار شدند. مصرف روزانه خوراک، افزایش وزن هفتگی و ضریب تبدیل غذایی کل دوره اندازه گیری شد. در پایان دوره ی پروار نمونه خون در دو نوبت قبل و بعد از خوراک از طریق سیاهرگ وداج گردنی گرفته شد و غلظت لیپوپروتئین های با دانسیته خیلی کم (vldl)، لیپوپروتئین های با دانسیته کم (ldl)، لیپوپروتئین های با دانسیته بالا (hdl)، کلسترول، چربی های خنثی و اسیدهای چرب آزاد خون (nefa) تعیین شد. نتایج نشان داد که استفاده از تفاله اسانس گیری شده مرزه خوزستانی به جای نیمی از علوفه جیره (مرزه-50) سبب افزایش معنی داری در غلظت تری گلیسرید وvldl در خون بره های پرواری شد (05/0>p ). از طرف دیگر استفاده از تفاله اسانس گیری شده مرزه خوزستانی در جیره بره های پرواری تأثیرمعنی داری بر غلظت ldl، hdl، کلسترول و اسیدهای چرب آزاد خون بره های پرواری نداشت (05/0<p). نتیجه کلی اینکه مصرف تفاله اسانس گیری شده مرزه خوزستانی احتمالاً با تأثیر بر جذب روده ای چربی های خنثی موجب افزایش سطح vldl و تری گلیسریدها در خون بره های پرواری شد هرچند بر غلظت سایر لیپوپروتئین ها و کلسترول خون بره های پرواری تأثیری نداشت.
هوشنگ شکری ده کبودی علی کیانی
چکیده این آزمایش با هدف تأثیر وزن کشتار بر ترکیبات شیمیایی، میزان کلسترول و پروفیل اسیدهای چرب در دو عضله فیله (psoas major) و ران (biceps femories) بزغاله های نر نژاد لری انجام گرفت. تعداد 10 رأس بزغاله با میانگین وزنی 7/1±7/18 کیلوگرم (سبک) و 10 رأس بزغاله با میانگین وزنی 7/1±7/30 کیلوگرم (سنگین) تهیه و کشتار شدند. نتایج نشان داد که راندمان لاشه در بزغاله های سنگین وزن بیشتر از بزغاله های سبک وزن بود (05/0>p). وزن کشتار و نوع عضله بر درصد ماده خشک و چربی و پروتئین خام گوشت بزغاله ها تاثیری نداشت (05/0<p). درصد خاکستر در ماهیچه فیله بیشتر از ران بود (05/0>p).ولی بین دو وزن کشتار تفاوتی با یکدیگر نداشت (05/0<p). مقدار کلسترول فیله بین دو وزن مورد آزمایش تفاوتی با یکدیگر نداشت (05/0<p). بطور کلی وزن کشتار و نوع عضله تأثیرات قابل ملاحظه ای بر پروفیل اسیدهای چرب گوشت بزغاله ها نداشت (05/0<p). درصد اسید چرب پالمیتیک در ران بزغاله های بالای 30 کیلوگرم بیشترین مقدار و با فیله بزغاله های بالای 30 کیلوگرم تفاوت معنی داری داشت (05/0>p). درصد کل اسیدهای چرب اشباع در فیله بزغاله های زیر 20 کیلوگرم بیشترین مقدار و با ران بزغاله های زیر 20 کیلوگرم و فیله بزغاله های بالای 30 کیلوگرم تفاوت معنی داری داشت (05/0>p). درصد اسید آلفالینولنیک (c18:3n3) و اسید گاما لینولئیک (c18:3n6) در عضله ران بیشتر از عضله فیله بزغاله ها بود (05/0>p). نسبت و درصد اسیدهای چرب امگا-6 به امگا-3 در فیله کمتر از ران بود و با افزایش سن تغییری نکرد (05/0<p). مقدار کل اسید چرب گوشت در فیله بیشتر از ران و در بزغاله های سنگین وزن بیشتر از سبک وزن ها بود. کلمات کلیدی: گوشت بز، کلسترول، پروفیل اسیدهای چرب، وزن کشتار
احمد قاسمی علی کیانی
به منظور بررسی تأثیر افزودن مکمل موننسین با یا بدون متافیکس بر قابلیت هضم مواد مغذی، تولید و ترکیب شیر و الگوی اسیدهای چرب شیر از 4 رأس گاو شیرده هلشتاین سه شکم زا با میانگین وزنی 12 ± 657 کیلوگرم و روزهای شیردهی 133 ± 41روز استفاده شد. گاوها به طور تصادفی به جیره های آزمایشی شامل جیره شاهد، جیره شاهد به اضافه 24 میلی گرم موننسین در هرکیلوگرم ماده خشک، جیره شاهد به اضافه 5 گرم متافیکس در هرکیلوگرم ماده خشک و جیره به اضافه 24 میلی گرم در کیلوگرم موننسین و 5 گرم در کیلوگرم ماده خشک متافیکس در قالب یک طرح مربع لاتین 4×4 اختصاص داده شدند. افزودن موننسین با و یا بدون متافیکس به طور معنی داری ماده خشک مصرفی را کاهش و تولید و بازده شیر را افزایش داد (05/0 > p). غلظت چربی، پروتئین، لاکتوز، مواد جامد بدون چربی و کل مواد جامد در بین گاوهای تغذیه شده با جیره های آزمایشی تفاوت معنی داری نداشت. افزودن موننسین به تنهایی و یا همراه با متافیکس قابلیت هضم ظاهری پروتئین خام، ماده آلی و قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی را به طور معنی داری کاهش داد (05/0 > p). همچنین افزودن موننسین به تنهایی و یا همراه با متافیکس قابلیت هضم ظاهری کربوهیدرات های غیر الیافی به صورت تمایل به معنی داری کاهش داد (1/0 < p). افزودن موننسین به تنهایی یا همراه با مکمل متافیکس به جیره ی گاوهای شیری محتوی اسید لینولئیک کونژوگه(سیس-9، ترانس-11( شیر را به طور معنی داری افزایش داد (05/0> p). اثرات افزودن مکمل موننسین با یا بدون متافیکس به جیره بر عملکرد گاوهای شیری متفاوت بوده و اثرات مثبتی از اضافه کردن مکمل موننسین با یا بدون متافیکس بر تولید و ترکیب شیر مشاهده شد.
یونس ستاری کرکزلو علی کیانی
به منظور تاثیر مکمل جیره ی موننسین و متافیکس بر فراسنجه های تخمیر شکمبه و غلظت متابولیت های خون از 4 راس گاو شیرده هلشتاین چند شکم زا با میانگین وزنی 12 ± 657 کیلوگرم و روزهای شیردهی 41± 133روز استفاده شد.گاوها به طور تصادفی به تیمارهای آزمایشی شاهد (بدون افزودنی) جیره شاهد حاوی24 میلی گرم موننسین در هر کیلوگرم ماده خشک،جیره شاهد حاوی 5 گرم در هر کیلوگرم ماده خشک و جیره حاوی 24 میلی گرم در کیلوگرم موننسین و 5 گرم در کیلوگرم ماده خشک در قالب طرح مربع لاتین 4×4 با چهار تکرار اختصاص داده شدند.افزودن موننسین به جیره ها باعث تمایل به افزایش غلظت پروپیونات و کاهش غلظت استات، بوتیرات و نسبت استات به پروپیونات شد (0/05 > p)،ولی بر غلظت گلوکز،کلسترول،اوره و پروتئین تام سرم تأثیر معنی داری نداشت.نتایج نشان داد که افزودن موننسین به جیره ی گاوهای شیرده در اواسط دوره ی شیرواری باعث افزایش معنی دار غلظت تری گلیسرید سرم در مقایسه با گاوهای گروه شاهد و گروه دریافت کننده متافیکس شد ( 0/05 > p)،.افزودن متافیکس به جیره تأثیر معنی داری بر متابولیت های شکمبه،غلظت گلوکز، بتاهیدروکسی بوتیرات و اسیدهای چرب آزاد غیراستریفه سرم نداشت،ولی باعث افزایش معنی دار پروتئین تام سرم شد(0/05 > p)،.همچنین تأثیر معنی داری از افزودن همزمان موننسین و متافیکس بر غلظت گلوکز،اوره،بتاهیدروکسی بوتیرات و اسیدهای چرب آزاد غیراستریفه سرم مشاهده نشد ( 0/05 > p)،،ولی غلظت تری گلیسیرید و پروتئین تام سرم با افزودن همزمان متافیکس و موننسین به جیره افزایش یافت0/05 > p)،
شهین مظاهری آرش خردمند
غشای سلول اسپرم گاو حاوی نسبت بالایی از اسیدهای چرب غیر اشباع است به همین دلیل مستعد تولید رادیکال های آزاد می باشد. از آنجائیکه رادیکال های آزاد اثرات مخربی بر تحرک و باروری اسپرم دارند، استفاده از ترکیبات آنتی اکسیدان در نگهداری اسپرم ضروری است. برگ زیتون غنی از ترکیبات فنلی و اولئوروپئین است که ویژگی های آنتی اکسیدانی دارند. هدف این مطالعه مقایسه اثر آنتی اکسیدانی عصاره برگ زیتون با ویتامین های cوeدر اسپرم سرد شده گاو می باشد. در این مطالعه، اسپرم از قسمت دم اپیدیدیم بیضه ده راس گاو نر نژاد هولشتاین جمع آوری شد و با افزودن رقیق کننده تخم مرغ و سیترات سدیم حاوی عصاره برگ زیتون و یا ویتامن های e و c رقیق شد. عصاره برگ زیتون در سه غلظت 5/0 ، 1 و2 میلی گرم بر میلی لیتر استفاده شد. به تیمار شاهد هیچ ماده آنتی اکسیدانی اضافه نشد در حالیکه تیمارهای ویتامین های e وc هرکدام حاوی 2 میلی گرم بر میلی لیتر از این ویتامین ها بود. میزان تحرک اسپرم و سلامت غشای اسپرم و غلظت مواد واکنش دهنده با اسید تیوباربیتیک (tbars) به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی در زمان های مختلف 0، 6، 24 و 48 ساعت بررسی شد. نتایج نشان داد که عصاره برگ زیتون در سه غلظت استفاده شده تحرک اسپرم را به طور معنی داری کاهش داد(p<0.05). در حالیکه ویتامین های e و cتغییر معنی داری در تحرک اسپرم در مقایسه با گروه شاهد ایجاد نکردند(p>0.05). سلامت غشای اسپرم در ساعت های 0، 6، 24 و48 ساعت در تیمارهای حاوی عصاره برگ زیتون و ویتامین c تفاوت معنی داری با گروه شاهد نداشت(p>0.05) در مقابل ویتامین e سبب بهبود سلامت غشا در مقایسه با سایر تیمارها شد(p<0.05). غلظت مواد واکنش دهنده با اسید تیوباربیتوریک در تیمار حاوی 2 میلی گرم در میلی لیتر عصاره برگ زیتون 6 و 24 ساعت پس از نگهداری، به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد و سایر تیمارها بود(p<0.05). این پژوهش نشان داد که عصاره برگ زیتون حاوی اولئوروپئین اثر منفی روی تحرک اسپرم گاو داشت. هرچند غلظت 2میلی گرم بر میلی لیتر این عصاره سبب کاهش غلظت tbars دراسپرم گاو شد ولی تأثیر معنی داری بر سلامت غشای اسپرم نداشت.
علی اسدی علی کیانی
در این پژوهش اثر موننسین با و بدون اسید آلی بر غلظت پلاسمایی گلوکز، اوره، پروتئین کل، کلسیم، فسفر پتاسیم و سدیم خون در ابتدا و انتهای دوره پروار بره های توده فراهانی بررسی شد. 24 راس بره( سن 6-4 ماهه و میانگین وزن 4/7 ± 9/35 کیلوگرم) با جیره های حاوی 80 درصد کنسانتره به ترتیب بدون متافیکس و موننسین (شاهد)،240 میلی گرم در کیلوگرم موننسین (موننسین)، 4 گرم در کیلوگرم متافیکس (متافیکس)، و ترکیب موننسین و متافیکس به مدت 75 روز پروار شدند. نتایج نشان داد که غلظت گلوکز خون در تیمار موننسین متافیکس با 5/71میلی گرم در دسی لیتر بیشتر از متافیکس 7/57 میلی گرم دردسی لیتر بود (05/0>p). غلظت کلسیم خون در متافیکس به طور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد (4/10 در مقابل 89/9 میلی لیتر در دسی لیتر) بود(01/0>p). پروتئین کل ، اوره، پتاسیم، سدیم و فسفر خون تحت تاثیر موننسین با یا بدون متافیکس قرار نگرفتند (05/0<p). غلظت فسفر خون در انتهای دوره بیشتر از ابتدای پروار بود در مقابل غلظت پتاسیم کمتر بود (05/0>p) . نتایج نشان داد متافیکس سبب کاهش غلظت گلوکز و افزایش غلظت کلسیم خون و استفاده همزمان موننسین و متافیکس به صورت سینرژیستی باعث افزایش غلظت گلوکز و کلسیم خون در بره های پرواری توده فراهانی شد. کلمات کلیدی: موننسین، اسیدهای آلی، متافیکس، بره های پرواری، متابولیت های خونی، توده فراهانی در این پژوهش اثر موننسین با و بدون اسید آلی بر غلظت پلاسمایی گلوکز، اوره، پروتئین کل، کلسیم، فسفر پتاسیم و سدیم خون در ابتدا و انتهای دوره پروار بره های توده فراهانی بررسی شد. 24 راس بره( سن 6-4 ماهه و میانگین وزن 4/7 ± 9/35 کیلوگرم) با جیره های حاوی 80 درصد کنسانتره به ترتیب بدون متافیکس و موننسین (شاهد)،240 میلی گرم در کیلوگرم موننسین (موننسین)، 4 گرم در کیلوگرم متافیکس (متافیکس)، و ترکیب موننسین و متافیکس به مدت 75 روز پروار شدند. نتایج نشان داد که غلظت گلوکز خون در تیمار موننسین متافیکس با 5/71میلی گرم در دسی لیتر بیشتر از متافیکس 7/57 میلی گرم دردسی لیتر بود (05/0>p). غلظت کلسیم خون در متافیکس به طور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد (4/10 در مقابل 89/9 میلی لیتر در دسی لیتر) بود(01/0>p). پروتئین کل ، اوره، پتاسیم، سدیم و فسفر خون تحت تاثیر موننسین با یا بدون متافیکس قرار نگرفتند (05/0<p). غلظت فسفر خون در انتهای دوره بیشتر از ابتدای پروار بود در مقابل غلظت پتاسیم کمتر بود (05/0>p) . نتایج نشان داد متافیکس سبب کاهش غلظت گلوکز و افزایش غلظت کلسیم خون و استفاده همزمان موننسین و متافیکس به صورت سینرژیستی باعث افزایش غلظت گلوکز و کلسیم خون در بره های پرواری توده فراهانی شد. کلمات کلیدی: موننسین، اسیدهای آلی، متافیکس، بره های پرواری، متابولیت های خونی، توده فراهانی
احسان ولی پور آرش آذرفر
به منظور بررسی اثرات استفاده از موننسین و اسیدهای آلی (متافیکس) در جیره بر عملکرد تولیدی و قابلیت هضم ماده خشک 24 راس بره پرواری توده فراهانی(7/4 ± 35/9 کیلو گرم) مورد استفاده قرار گرفت تاثیر چهار جیره آزمایشی (حاوی 80 درصد کنسانتره) شاهد، حاوی0 24 میلی گرم موننسین در کیلوگرم (موننسین)، حاوی 4 گرم متافیکس (متافیکس)، و حاوی0 24 میلی گرم موننسین به علاوه 4 گرم متافیکس (موننسین+متافیکس) در یک دوره پروار 75 روز در اختیار بره ها قرار گرفت. افزودن متافیکس به جیره باعث کاهش معنی دار قابلیت هضم ماده خشک (0/05>p)و ماده آلی (0/1>p) در مقایسه با جیره های شاهد و حاوی موننسین شد . راندمان لاشه، افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر تیمار های آزمایشی قرار نگرفت. افزایش وزن روزانه بره ها (286 در مقابل 156 گرم) و ضریب تبدیل غذایی (5/42 در مقابل 10/24) در ماه اول کمتر از ماه دوم پروار بود. نتیجه گیری شد که افزودن اسید های آلی به جیره بره پرواری سبب کاهش قابلیت هضم ماده خشک جیره شد و تاثیری مثبتی بر صفات عملکردی نداشت.