نام پژوهشگر: حبیب عباسی پور
جعفر محمودی جابر کریمی
بید چغندر قند، (scrobipalpa ocellatella boyd. (lep.: gelechidae از آفات اختصاصی چغندر قند است. هدف این تحقیق بررسی دینامیسم جمعیت، تعیین توزیع فضایی، ارزیابی خسارت آفت و شناسایی پارازیتوئیدهای آن بود. به این منظور، در سه مزرعه واقع در سه منطقه مختلف و هر کدام سه واریته کشت شد و هر ده روز به صورت تصادفی از این مزارع نمونه برداری شد. برای ارزیابی خسارت کمی و کیفی آفت بر چغندر قند در فصل برداشت از بوته های سالم و آلوده نمونه برداری شد. همچنین پارازیتوئیدهای آفت در منطقه جمع آوری و شناسایی شدند. نتایج نشان داد که دما در زمان بروز و شدت شیوع آفت نقش اصلی را دارد، ظهور محسوس آفت از اواخر خرداد ماه شروع شده و اوج آن در مهر ماه است که با برداشت چغندر قند مصادف می شود. همچنین صفات فنوتیپی و ژنوتیپی واریته های چغندر در زمان شروع آلودگی و سرعت آلوده شدن موثر هستند. بررسی توزیع فضایی آفت با استفاده از شاخص نسبت واریانس به میانگین و همچنین قانون تیلور نشان داد که به طور کلی توزیع فضایی آفت از نوع تصادفی است. بررسی داده ها نشان داد که بید چغندر قند به طور معنی داری صفات کمی و کیفی چغندر قند را تحت تاثیر قرار می دهد. اختلاف وزن ، میزان عیار و میزان استحصال قند ریشه های سالم و آلوده به آفت در سه واریته مورد بررسی در سطح 1% معنی دار بود. ولی اثر متقابل خسارت آفت و واریته مشاهده نشد. در این تحقیق دو گونه زنبور پارازیتوئید از مزارع چغندر قند جمع آوری و شناسایی شد که عبارتند از bracon intercessor nees وmicrochelonus subcontractus abdinbekova که هر دو گونه از خانواده braconidae می باشند. کلمات کلیدی: چغندر قند، scrobipalpa ocellatella ، دینامیسم جمعیت، توزیع فضایی، خسارت، پارازیتوئید
سید قاسم میرزاده مهدیه اسدی
در این بررسی که طی سال های 1390- 1389 در منطقه طبس انجام گرفت در مجموع 14 گونه از کنه های آبزی (acari: hydrachnidia) متعلق به 6 جنس و 4 خانواده جمع آوری شد از این تعداد نه گونه گزارش جدید برای استان یزد است که با علامت (*) مشخص شده اند. اسامی گونه ها به ترتیب خانواده ها و جنس ها به شرح زیر است. hydrodromidae viets, 1936 hydrodroma rhophila * cook, 1967 hydrodroma torrenticola* cook, 1967 hygrobatoidae koch, 1842 atractides acutirostris* motas & angelier, 1927 atractides kermanensis* pesic, 2005 atractides mirkopesici pesic, 2004 atractides mosahebii pesic et al., 2004 atractides nodipalpis *thor, 1899 atractides robustus sokolow, 1940 hygrobates fluviatilis strom, 1768 nilotoniidae viets, 1929 nilotonia longipora* walter, 1925 nilotonia persica pesic & saboori, 2006 torrenticolidae piersig, 1902 torrenticola jasminae *bader, 1988 torrenticola saboorii *pesic & asadi, 2003 montatractides persicus* pesic, 2004 بر خلاف نمونه برداری های گذشته در استان یزد غنای فون کنه های آبزی منطقه طبس مربوط به خانواده torrenticolidae و سپس جنس atractides از خانواده hygrobatidae است. با توجه به این که اکثر اکوسیستم های آبی در این منطقه آب های جاری باریک می باشند حضور پررنگ torrenticolidae منطقی به نظر می رسد. در قسمت دوم این پژوهش برخی خصوصیات شیمیایی آب مانند ec، tds، ph و غلظت برخی عناصر سنگین شامل سرب، نیکل، کادمیوم و روی اندازه گیری شد. که ارتباطی بین این عوامل با پراکنش کنه های آبزی مشاهده نشد.
فاطمه جهان حبیب عباسی پور
شته مومی کلم، brevicoryne brassicae یکی از آفات مهم با طیف میزبانی وسیع می باشد که به گیاهان تیره چلیپائیان خسارت می زند. در این بررسی، جدول باروری شته مومی کلم روی هشت رقم کلم گل (smilla, snow mystique, white cloud, buris, galiblanka, snow crown, sg,tokita) در شرایط آزمایشگاهی با دمای 1±25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام شد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت به روش یات و وایت و خطای استاندارد پارامتر های رشد جمعیت به روش جک نایف محاسبه شد. هم چنین تغییرات انبوهی جمعیت شته مومی کلم در سال زراعی 1390 در شرایط آلودگی طبیعی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شاهد (جنوب تهران) روی این هشت رقم در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار مورد بررسی قرار گرفت. آماربرداری ها هم زمان با آغاز فعالیت شته در مزرعه از اواخر شهریور تا اوایل آبان ماه به صورت هفتگی شروع و طی آن تعداد کل شته های بالغ و پوره در سه برگ بالایی، میانی، پایینی شمارش گردید. بر اساس نمونه برداری ها انجام شده اوج جمعیت شته مومی کلم در نیمه دوم آبان ماه می باشد. تجزیه های آماری نشان داد که بین ارقام مورد مطالعه از نظر میزان آلودگی مریستم اختلاف معنی داری وجود دارد (p<0.05). بیشترین میزان آلودگی مریستم روی رقم buris با میانگین 83/45 درصد و کمترین میزان آلودگی روی ارقام white cloud و tokita با میانگین 22/22 و 66/18 درصد مشاهده شد. بنابراین ارقام مورد مطالعه از نظر میزان آلودگی مریستم به شته مومی کلم در چهار گروه مقاوم شامل ارقام white cloud و tokita؛ نیمه مقاوم شامل ارقام smilla، snow mystique و snow crown؛ نیمه حساس شامل ارقام galiblanka و sg؛ حساس شامل رقم buris قرار گرفتند. تجزیه آماری داده ها نشان داد که طول دوره رشدی و میزان پوره زایی شته بین ارقام مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.05)، به طوری که حداکثر و حداقل طول دوره رشدی به ترتیب روی رقم های galiblanka و buris مشاهده شد. بیشترین نرخ خالص تولید مثل روی رقم galiblanka برابر با (55/56 r0=) به دست آمد. کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت طبق روش یات وایت برابر با )27/0= (rm روی رقم white cloudمحاسبه شد. نتایج این تحقیق نشان داد جمعیت شته مومی کلم روی رقم smilla به دلیل دارا بودن بیشترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت و نرخ متناهی و کمترین طول مدت زمان دو برابر شدن احتمالا افزایش خواهد یافت. بین امید به زندگی (ex) روی ارقام مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.05). رقم ) sg26/8(ex= بیشترین میزان امید به زندگی و رقم smilla )03/4 (ex=کمترین میزان امید به زندگی شته مومی کلم را داشتند. نتایج این تحقیق نشان می دهد ارقامی که روی پارامتر های تولید مثلی حشره اثر گذاشته و شرایط را برای کاهش تولید مثل و افزایش مرگ و میر فراهم می کند می تواند راهکار خوبی برای اجرای مدیرت کنترل شته مومی باشد.
سیده الهه محسنی محمد رضا عطاران
کرم گلوگاه انار، ectomyelois ceratoniae zeller (lep.: pyralidae) یکی از آفات مهم انارستان های کشور است که سالانه خسارات اقتصادی زیادی را به انارکاران وارد می سازد. در این تحقیق میزان کارآیی و پارامترهای بیولوژیک زنبورهای تریکوگراما روی تخم کرم گلوگاه انار در شرایط آزمایشگاهی (دمای 2± 25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 10±50 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان پارازیتیسم گونه t. brassicae روی بید آرد و کرم گلوگاه نسبت به دو گونه دیگر بالاتر می باشد ولی درصد تفریخ گونه t. embryophagum روی تخم کرم گلوگاه انار بیشتر بود. در بررسی بیولوژی آزمایشگاهی طول دوره تخمریزی، دوره بعد از تخمریزی و طول دوران بلوغ در زنبور t. brassicae پرورش یافته روی بید آرد و کرم گلوگاه انار به ترتیب 1/8، 00/1، 1/9 و 8/7، 9/0، 7/8 روز و در زنبور t. embryophagum به ترتیب 7/8 ، 4/1، 11/10 و 2/8، 00/1، 2/9 روز و در زنبورt. pintoi به ترتیب 3/7 ، 00/1، 3/8 و 4/7 ، 1/1، 5/8 روز محاسبه شد و این زنبورها فاقد دوره پیش از تخمریزی بودند. تعداد تخم گذاشته شده و نسبت افراد ماده در گونه t. brassicae حاصل از بید آرد بیشتر از گونه های دیگر بود. نتایج این تحقیق نشان داد که نرخ ناخالص تولیدمثل (grr)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت(rm) و متوسط زمان هر نسل(t) در زنبور t. brassicaeروی تخم بید آرد و کرم گلوگاه انار به ترتیب 76/47، 30/0، 63/12 و 02/38، 28/0، 66/12 بوده است. در زنبور t. embryophagumپرورش یافته روی بید آرد و کرم گلوگاه انار به ترتیب 65/42، 31/0، 73/11 و 25/39، 31/0، 65/11 بود. همچنین در زنبور t. pintoi پرورش یافته روی بید آرد و کرم گلوگاه انار به ترتیب 10/34، 27/0، 58/12 و 63/28، 26/0، 56/12 بدست آمد. نرخ ناخالص و خالص باروری و میانگین تعداد تخم روزانه بین گونه های مختلف زنبورهای تریکوگراما در سطح 5 درصد (p> 0/05) اختلاف معنی داری را نشان داد و میزان این آماره ها در گونه t. brassicae حاصل از بید آرد از گونه های دیگر بیشتر بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت که بید آرد میزبان مناسبتری برای تولید انبوه زنبور t. brassicae می باشد و از طرف دیگر کرم گلوگاه انار میزبان مناسبتری برای تولید انبوه گونه t. embryophagum محسوب می شود. لذا در برنامه های مدیریت تلفیقی آفت می توان از این گونه ها استفاده نمود.
زهرا معقولی فرد رسول مرزبان
چکیده شب پره پشت الماسی (diamondback moth) یا بیدکلم، plutella xylostella (l.) (lepidoptera: plutellidae) یکی از مهمترین آفات گیاهان خانواده چلیپائیان در سراسر دنیا می باشد. این حشره در سالهای اخیر آفتی مخرب برای کلم کاری های استان تهران بوده است. در بین بالپولکداران، این شب پره بالاترین مقاومت را به آفتکش های شیمیایی نشان داده است. بنا به نظر بسیاری از محققین، برای از بین بردن مشکل مقاومت این آفت به آفتکش های شیمیایی باید از برنامه های مدیریت تلفیقی آفات(ipm) استفاده کرد. در راستای این امر، استفاده از عوامل کنترل کننده میکروبی(mcas) مطرح می شود. در این تحقیق، اثر عوامل بیمارگر bacillus thuringiensis و nucleopolyhedrovirus روی لاروسن دوم شب پره پشت الماسی بررسی شد. غلظت کشنده 50 درصد (lc50) جدایه های بومی20، kd-2، 6r و جدایه تجاری dipel باکتری b.t روی لاروهای سن دوم شب پره پشت الماسی به ترتیب برابر با cfu/ml103×4/3، cfu/ml104×1/6، cfu/ml106×9/2 و cfu/ml104×8/8 بود. بیشترین اثر کشندگی باکتری b.t مربوط به جدایه 20 بود که در ترکیب با ویروس استفاده شد. غلظت کشنده 50 درصد (lc50) ویروس (npv) برابر با ob/ml104×8/3 تعیین گردید. آزمایشات زیست سنجی ترکیب b.t-npv در سه غلظت از باکتری (lc75, lc50, lc25) و سه غلظت از ویروس (lc75, lc50, lc25) انجام شد. مقایسه میانگین های طول دوره لاروی، درصد شفیره شدن، وزن شفیره ها، درصد خروج حشرات کامل با شاهد اختلاف معنی دار داشتند. نوع اثرمتقابل در این ترکیبات، اثر سینرژیستی- افزایشی بود. مقادیر زمان کشنده 50 درصد (lt50) باکتری b.t، ویروس npv و ترکیب این دوb.t-npv روی لاروسن دوم شب پره پشت الماسی بررسی شد و براین اساس lt50 بدست آمده در ترکیبات b.t-npv نسبت به کاربرد باکتری یا ویروس به تنهایی کمتر بود. کلمات کلیدی: bacillus thuringiensis، جدایه های بومی،nucleopolyhedrovirus ، اثر سینرژیستی- افزایشی
معصومه نصیری مقدم جواد کریم زاده اصفهانی
شب پره پشت الماسی یا بید کلم با نام علمی plutellaxylostella(l.) (lep.:plutellidae) یکی از مهم ترین آفات گیاهان خانواده چلیپاییان در سراسر دنیا می باشد. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثرات دراز مدت محدودیت منابع (فضا و غذا) روی تغییرات جمعیت شب پره پشت الماسی در شرایط آزمایشگاهی انجام گرفت. بدین منظوریک آزمایش فاکتوریل با سه فاکتورمقدار غذا، زمان تجدید غذا و اندازه قفس(هر کدام در دو سطح) در چهار تکراردر قالب طرح بلوک های کامل تصادفی اجرا گردید. در طی آزمایش تعداد حشرات کامل زنده بطور هفتگی ثبت گردید و داده ها بعنوان شاخصی برای تعیین سطح تعادل جمعیت بکار رفتند. داده های موجود با استفاده از یک تجزیه انحراف فاکتوریل سه طرفه (way factorial analysis of deviance-3) تجزیه و تحلیل شدند. مقایسه آماری داده ها نشان داد که اثر متقابل معنی داری بین فاکتورها وجود نداشت. ساده سازی بیشتر مدل آماری نشان داد که در بین فاکتورهای آزمایش شده تنها فاکتور اندازه قفس بر سطح تعادل جمعیت بید کلم اثر معنی دار داشت. بطوری که میانگین هفتگی حشرات کامل زنده بید کلم در هر قفس در قفس های بزرگ (3/19) بطور معنی داری بیشتر از قفس های کوچک (7/9) بود. در حالیکه میانگین هفتگی حشرات کامل زنده بید کلم در هر قفس برای مقدار غذا (یک گیاه در هر نوبت (2/15) و دو گیاه در هر نوبت (7/13) ) و زمان تجدید غذا (دو روز یکبار (6/15) و چهار روز یکبار (4/13)) تفاوت معنی داری نشان نداد. برای تست کردن تغییرپذیری جمعیت از ضریب تغییرات (coefficient of variation) استفاده شد زیرا که واریانس ثابت نبود و با میانگین تغییر می کرد. نتایج نشان داد که تاثیر اندازه قفس بر تغییرپذیری جمعیت شب پره پشت الماسی بسیار شدیدتر از تاثیر دو فاکتور دیگر است. به طوری که ضریب تغییرات جمعیت شب پره پشت الماسی در قفس های کوچک (42/0) دو برابر آن در قفس های بزرگ (21/0) بود. در حالیکه ضریب تغییرات جمعیت شب پره پشت الماسی تحت تاثیر مقدار غذا تغییر جزئی نشان داد. به طوری که ضریب تغییرات برای رژیم غذایی دو گیاه در هر نوبت (48/0) حدود 2/1برابر آن برای رژیم غذایی یک گیاه در هر نوبت (40/0) بود. همچنین، زمان تجدید غذا تاثیر کمی بر ضریب تغییرات جمعیت شب پره پشت الماسی داشت. چنان که، ضریب تغییرات برای رژیم تجدید غذایی دو روز یکبار (46/0) کمتر از 2/1 برابر آن برای رژیم تجدید غذایی چهار روز یکبار (39/0) بود. این نتایج نشان می-دهند که محدودیت فضایی عامل بسیار مهمی در تغییرپذیری جمعیت شب پره پشت الماسی می باشد.آنالیز سری های زمانی(time-series analysis) نشان داد نیروهای از پایین به بالا (منابع)بر فراوانی جمعیت شب پره پشت الماسی تاثیر نگذاشت اما بر روی پویایی جمعیت شب پره پشت الماسی تاثیر گذار بود. به منظور کشف نقش عوامل وابسته به تراکم بر روی برهمکنش ها، نرخ خالص رشد جمعیت شب پره پشت الماسی با فرمولnt)/=ln(nt+1rt محاسبه گردید.پویایی جمعیت حشرات در قفس های بزرگ تحت تاثیر فرایندهای وابسته به تراکم تاخیری و فرایندهای وابسته به تراکم مستقیم است [rt~ln(nt)+ln(n t -1)]. پویایی جمعیت در قفس های کوچک تحت تاثیر فرایندهای وابسته به تراکم مستقیم [rt~ln(nt)] وفرایندهای مستقل از تراکم است. کلمات کلیدی: شب پره پشت الماسی، محدودیت منابع(غذا و فضا)، تغییرات جمعیت
الناز ابوطالبی عزیز شیخی گرجان
اثرات زیر کشندگی سموم تیوسیکلام و کروموفنوزید بر روی آماره های زیستی شب پره ی پشت الماسی مورد تحقیق قرار گرفت که این آماره ها شامل امید به زندگی، باروری ویژه سنی، نرخ خالص تولید مثل، نرخ ناخالص تولید مثل، نرخ ذاتی افزایش جمعیت و ...بود. همچنین دزهای کشنده این سموم بر روی سه مرحله تخم، لارو سن سوم و حشره بالغ این آفت نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
سمیرا شاهنظری اول سیروس آقاجان زاده
چکیده بالشک مرکبات، pulvinaria aurantii یکی از مهم ترین آفات مرکبات در شمال ایران می باشد. در این بررسی اثر آفت کش های فسفره (مالاتیون، کلروپایریفوس) و بوپروفزین و روغن dg روی پوره سن یک بالشک مرکبات و آفت کش های بوپروفزین و پیری پیروکسی فن روی پوره سن سه به تنهایی و به صورت ترکیب با روغن dg در شرایط آزمایشگاهی با دمای1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±75 درصد و دوره نوری 16 روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد مطالعه قرار گرفت. هم چنین این آزمایش در شرایط صحرایی مورد بررسی قرار گرفت. مقدار lc50 بدست آمده برای هر کدام از حشره کش های مالاتیون، کلروپایریفوس و بوپروفزین روی پوره سن یک برابر 9/251، 76/105 و70/24 و میزان lc50 بدست آمده برای آفت کش های پیری پیروکسی فن و بوپروفزین روی پوره های سن سوم به ترتیب برابر با 56/37 و 77/203 می باشند. نتایج نشان داد که درشرایط آزمایشگاهی آفت کش های بوپروفزین و پیری پیروکسی فن به ترتیب موثرترین آفت کش روی پوره سن یک و پوره سن سه بالشک می باشند. میزان lc50 هر کدام ازآفت کش به تنهایی و در زمان استفاده از نصف غلظت آن به صورت ترکیب با dg مشابه بوده است، که نشان دهنده نقش سینرژیستی ترکیب dg بوده است. هم چنین در شرایط صحرایی ترکیب مالاتیون با dg و ترکیب بوپروفزین با dg به ترتیب موثرترین آفت کش روی پوره سن یک و پوره سن سه می باشند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که ترکیب dg ضمن کاهش مصرف آفت کش ها باعث افزایش کارایی آنها می شود. کلمات کلیدی: بالشک مرکبات ، روغنdg ، سینرژیست
زهرا دوستی حبیب عباسی پور
گلرنگ از جمله گیاهانی است که به لحاظ بومی بودن و سازگاری با شرایط اقلیمی کشور، از ویژگی های ارزشمندی برخوردار است. در حال حاضر هدف اصلی از زراعت گیاه گلرنگ استخراج روغن موجود در دانه آن است. مگس گلرنگ، acanthiophilus helianthi یکی از آفات مهم گلرنگ در سرتاسر جهان می باشد که هر ساله خسارات زیادی به این محصول وارد می کند. به منظور بررسی نوسانات فصلی مگس گلرنگ و شناسایی پارازیتوئیدهای آن در سال 1391، هفت رقم گلرنگ شامل گلدشت، پدیده، زرقان، ورامین، pi، acataria، mec163 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شاهد (جنوب تهران) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در 4 تکرار کشت گردید. به محض شکار حشرات کامل نمونه برداری از قوزه های گلرنگ به صورت هفتگی آغاز گردید و از اواخر خرداد تا اواخر تیر ماه نمونه برداری صورت گرفت. تعداد لارو و شفیره در هر قوزه به طور جداگانه شمارش و در جداول مخصوص ثبت گردید. برای شناسایی پارازیتوئیدها، لارو و شفیره آفت در اتاقک رشد در دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی پرورش داده شدند. در این بررسی دو گونه زنبور به نام های omyrus gratiosus (hym.: ormyridae) و microdontomerus annulatus (hym.: torymidae) شناسایی گردید. بیشترین درصد پارازیتیسم برای گونه o. gratiosus در تاریخ 19و 25 تیر ماه روی رقم mec163(3/12) مشاهده شد. میزان پارازیتیسم گونه . annulatus m در طول فصل بالا بود ودر ارقام مختلف نیز اختلاف معنی داری نشان نداد. رقم pi (10/81) بیشترین تراکم لارو را نسبت به سایر ارقام داشت. ارقام گلدشت و mec163به ترتیب با میانگین 45/60 و 83/62 کمترین تراکم لارو را نسبت به سایر ارقام داشتند. ارقام پدیده و زرقان به ترتیب با میانگین 83/75 و 40/75 بیشترین تراکم شفیره را در قوزه نسبت به سایر ارقام داشتند. رقم mec163 با میانگین 10/63 شفیره در بین سایر ارقام دارای کمترین تراکم شفیره در قوزه بود. در بین ارقام مختلف رقم ورامین با میانگین 9/77 دارای بیشترین میزان تراکم مراحل رشدی مگس گلرنگ بود، و سپس به ترتیب ارقام پدیده و pi با میانگین 5/76 و 2/76 بیشترین تراکم مجموع مراحل رشدی مگس گلرنگ را داشتند. در بین ارقام مختلف رقم mec163 با میانگین 05/58 و رقم گلدشت با میانگین 28/59 کمترین میزان تراکم مجموع مراحل رشدی را داشتند.
زهرا موسی پور علیرضا عسکریان زاده
ذخیره سازی و نگهداری در دمای کم یک روش مناسب برای افزایش طول عمر دشمنان طبیعی از جمله حشرات پارازیتوئید می-باشد. شناسایی عوامل موثر در کنترل بیولوژیک برای استفاده و جایگزین کردن آنها به جای کنترل شیمیایی از اهمیت خاصی برخوردار است و به همین منظور گونه های زنبور جنس bracon در گذشته و حال برای مبارزه با آفات مختلفی بکار رفته اند. هدف از انجام این تحقیق تعیین دما و زمان مطلوب ذخیره سازی زنبور پارازیتوئید habrobracon hebetor (say) و میزبان آزمایشگاهی آن یعنی شب پره آرد، ephestia kuehniella zeller در شرایط سردخانه بود. پس از پرورش حشرات مورد نظر در شرایط آزمایشگاه، مرحله زنبور ماده ی بالغ و شفیره h. hebetor و همچنین مرحله تخم و لارو میزبان واسط آن، e. kuehniella در پنج تکرار در دماهای 4، 9 و 12 درجه سلسیوس به مدت یک تا شش هفته ذخیره سازی شدند. پس از گذشت زمان های مذکور به صورت هفتگی، تاثیر ذخیره سازی روی برخی از صفات زیستی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در دمای 12 درجه سلسیوس با توجه به اغلب صفات ارزیابی شده در زنبور بالغ h. hebetor و لارو شب پره آرد، مدت زمان یک تا پنج هفته برای ذخیره سازی مناسب بوده است ولی در ذخیره سازی شفیره های زنبور h. hebetor، درصد ظهور بالغین از همان هفته اول تقریباً به نصف کاهش یافت. در مورد تخمهای شب پره آرد ذخیره سازی به مدت یک هفته در دمای 12 درجه سلسیوس تاثیری در کاهش درصد تفریخ تخم ها نداشت. در دمای 9 درجه سلسیوس، برای زنبور بالغ h. hebetor و لارو شب پره آرد زمانهای یک تا چهار هفته قابل توصیه می باشد. همچنین می توان شفیره هایh. hebetor را به مدت یک هفته در دمای 9 درجه ذخیره سازی کرد ولی این دما برای نگهداری تخم های شب پره آرد مناسب نیست. در دمای چهار درجه سلسیوس به علت کاهش قابل توجه در کارایی حشرات ذخیره شده، فقط به مدت یک تا دو هفته برای زنبور بالغ h. hebetor توصیه می گردد. بنابراین بهترین دمای ذخیره سازی 12 درجه سلسیوس و بهترین مرحله ذخیره سازی زنبور بالغh. hebetor و در مورد میزبان، لارو شب پره آرد می باشد. بنابراین، ذخیره سازی کوتاه مدت بالغین h. hebetor می تواند برای نگهداری و ذخیره سازی این پارازیتوئید در برنامه های پرورش انبوه مورد استفاده قرار گیرد.
رویا رضایی جابر کریمی
مهم ترین کنه گیاهی شناخته شده کنه تارتن دو لکه ای tetranychus urticae koch (acari: tetranychidae) می باشد. این آفت قادر است در یک دوره کوتاه مدت در روی محصولات زراعی، باغی و به ویژه گیاهان گلخانه ای افزایش یابد. در حال حاضر برای مبارزه با این آفت از سموم شیمیایی پرخطر که دارای اثرات سوء در محیط است، استفاده می شود. در سال های اخیر در اثر مبارزه با این آفت در عرصه کشاورزی صدماتی را در محیط زیست متحمل شده ایم. بنابر این باید به فکر راهکار ها و جایگزینی مناسب و ایمن برای مبارزه با این آفت باشیم. اسانس ها گروهی از روغن های گیاهی هستند. در این تحقیق سعی بر آن شد تا اثرات کشندگی و زیر کشندگی دو اسانس به دست آمده از قسمت های هوایی (گل و برگ) گیاه نعنا، mentha longifolia (labiateae) و پوست درخت دارچین،cinnamomum zeylanicum (lauraceae) بر روی دو مرحله مهم زیستی تخم و بالغ کنه تارتن دولکه ای بررسی گردد. میزان lc50 گیاهان نعنا و دارچین روی کنه های بالغ به ترتیب برابر با 57/25 و 21/22 میکرولیتر در لیتر هوا و این میزان برای گیاهان مذکور روی مرحله تخم به ترتیب برابر با 75/19 و 21/13 میکرولیتر در لیتر هوا به دست آمد. جهت بررسی اثرات زیر کشندگی اسانس ها، 15 کنه ماده بارور همسن را با غلظت های زیر کشنده از هر اسانس تیمار نموده و پس از آن سایر آماره های جداول بقاء، باروری و تولید مثلی، توزیع سنی پایدار (cx)، طول دوره های مختلف رشدی و تخم ریزی، تعداد کنه ماده متولد شده در روز (mx) و نسبت جنسی کنه تارتن دو لکه ای محاسبه و با تیمار شاهد مقایسه گردید. آزمایشات زیست سنجی در شرایط ثابت دمایی 30 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±40 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی انجام گردید. نتایج نشان داد که آماره های فوق جز در برخی موارد، دارای تفاوت معنی داری با تیمار شاهد بوده و در این میان تیمار lc25 اسانس نعنا اثر بیشتری در مقایسه با سایر تیمار ها بر آماره ها داشت. غلظت های زیر کشنده سبب اختلال در بیولوژی طبیعی کنه ها شده و جمعیت را به سمت نرزایی سوق دادند.
فهیمه حاجتمند علیرضا عسکریان زاده
پنبه با نام علمیgossypium hirsutum یکی از مهمترین گیاهان دارای الیاف طبیعی در جهان محسوب می شود و به عنوان یک محصول کشاورزی، صنعتی، بازرگانی و منبع الیاف و منشأ غذایی با ارزش برای انسان و دام، نقش مهمی در اقتصاد جامعه و تاریخ بسیاری از کشورها دارد. گونه های جنس earias یک گروه از آفات از نواحی جنوب اروپا، اتیوپی، آسیا و استرالیا هستند که باعث خسارت وسیع به پنبه می شوند. توزیع این گروه یک طیف جغرافیایی وسیع را در بر می گیرد. کرم خاردار پنبه، (lepidoptera: noctuidae) earias insulana boisduval. یکی از مهمترین آفات گیاهان تیره malvaceae در سراسر دنیا به غیر از قاره آمریکا می باشد. این حشره در سال های اخیر همواره آفتی جدی برای پنبه کاری های مناطق جنوبی کشور بویژه منطقه داراب استان فارس بوده است. لاروهای کرم خاردار با تغذیه از غنچه های پنبه باعث ریزش آنها شده و با ورود به داخل قوزه ها سبب کاهش کمیت، کیفیت، طول الیاف و کثیفی آنها می گردند. یکی از مشکلات مبارزه با این آفت تعیین زمان دقیق مبارزه و بکارگیری حشره کش ها قبل از ورود لارو به درون قوزه می باشد که معمولاً با توجه به وضعیت اقلیمی مناطق پنبه خیز بسیار دشوار می باشد و عملاً میزان موفقیت حشره کش ها کاهش می یابد. به منظور بررسی کارآیی فرمون جنسی در کنترل کرم خاردار پنبه به روش شکار انبوه، آزمایشی در سال 1391 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی داراب در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی شامل 6 تیمار در 4 تکرار انجام شد. تیمار های آزمایش عبارت بودند از: استفاده از تله فرمونی جنسی کرم خاردار پنبه به تعداد 16، 20، 24 و 30 عدد تله در هکتار، استفاده از حشره کش لاروین (تیودیکارب) به میزان یک کیلوگرم در هکتار و تیمار شاهد. پروانه های نر شکار شده هر سه روز یک بار از تله ها جمع آوری و شمارش می شدند. میزان درصد آلودگی مزرعه در هفته با استفاده از شمارش یکصد گل و قوزه انجام گرفت. در تیمار سم لاروین، بعد از رسیدن مزرعه به سطح مبارزه، سمپاشی انجام گرفت. نتایج تجزیه واریانس تعداد حشره شکار شده در هکتار نشان دهنده اختلاف معنی دار بین زمان و تعداد تله ها در میزان شکار کرم خاردار پنبه بود. در طول زمان نمونه برداری بیشترین و کمترین تعداد شکار در هکتار به ترتیب در تیمار 30 و 16 عدد تله در هکتار مشاهده شد. اوج تعداد شکار در تله فرمونی در طول نمونه برداری در تاریخ 28 آبان ماه مشاهده شد. نتایج تجزیه واریانس درصد آلودگی نشان دهنده اختلاف معنی دار زمان و تعداد تله و زمان در تعداد تله در ماه های مورد بررسی بر درصد آلودگی در هکتار بود. در طول زمان نمونه برداری بیشترین درصد آلودگی در تیمار شاهد و کمترین درصد آلودگی در تیمار 30 و 24 عدد تله در هکتار مشاهده شد. اوج درصد آلودگی در تاریخ 28 آبان ماه مشاهده شد. در بین تیمارهای مورد بررسی بهترین کارایی برای تله فرمونی مشاهده شد. در نتیجه استفاده از تله های فرمون جنسی در مقایسه با کاربرد حشره کش ها می تواند در کاهش آلودگی سطح مزارع پنبه و خسارت آن ها توسط کرم خاردار پنبه موثر باشد.
سمانه فاطمی کیا آیت ا.. سعیدی زاده
کنه تارتن دو لکه ای tetranychus utricae koch یکی از پلی فاژترین آفات شناخته شده محصولات کشاورزی است. با توجه به اثرات نا مطلوب استفاده از سموم شیمیایی نظیر بروز مقاومت در کنه های گیاهی این تحقیق به منظور معرفی بهترین ترکیب گیاهی جایگزین کم خطر برای محیط زیست انجام شد. در سال های اخیر اسانس ها و متابولیت های ثانویه گیاهی ای توجه زیادی را در کنترل آفات به سمت خود معطوف ساخته اند. در این پژوهش اثر اسانس گیاهان آویشن شیرازی، zataria multiflora، هل، elettaria cardamomum و باریجه، ferula gummosa بر کنه ی تارتن دولکه ای t. urticae در شرایط دمایی 2±28 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مورد بررسی قرار گرفت. اسانس ها به روش تقطیر با آب و با استفاده از دستگاه clevenger به دست آمدند.. مقدار lc50 بدست آمده روی مرحله بالغ و تخم کنه برای هل به ترتیب 26/7 و 82/8 میلی گرم بر لیتر، برای آویشن شیرازی 14/2 و 01/2 میلی گرم بر لیتر و باریجه 52/6 و 98/6 میلی گرم بر لیتر هوا بود. مقدار بدست آمده برای اسانس هل در غلظت 60 و 45 میکرو لیتر بر لیتر هوا به ترتیب 01/9 و 86/23 میلی گرم بر لیتر و اسانس باریجه در غلظت 60 و 45 میکرولیتر بر لیتر هوا 12/4 و 15/6 میلی گرم بر لیتر و اسانس آویشن شیرازی در غلظت 10 و 15 میکرو لیتر بر لیتر هوا 20/14 و 99/3 میلی گرم بر لیتر هوا بود. بر اساس lc50 بدست آمده کنه ی تارتن دولکه ای در مرحله ی بالغ و تخم به اسانس آویشن شیرازی حساسیت بیشتری نشان داد. همچنین اثرات بازدارندگی تخم ریزی نشان داد که اسانس آویشن شیرازی باعث بیشترین میزان درصد بازدارندگی و با افزایش غلظت میزان بازدارندگی تخم ریزی نیز افزایش پیدا می کند. مقایسه میزان دورکنندگی میان سه اسانس نشان داد که باریجه دارای بیشترین خاصیت دورکنندگی است و در میزان دورکنندگی سه اسانس اختلاف معنی داری مشاهده گردید.
مسعود ذوالفقاریان آیت اله سعیدی زاده
شب پره پشت الماسی یا بید کلم، plutella xylostella (l.) یکی از مهم ترین و مخرب ترین آفات کلم در دنیا است و در سال های اخیر خسارت بسیار زیادی به مزارع کلم ایران وارد کرده است. هدف از انجام این آزمایش ها بررسی و مقایسه کارایی نماتدهای h. bacteriophora و s. carpocapsae و s. feltiae در کنترل بیولوژیک شب پره پشت الماسی در دزهای مختلف در شرایط آزمایشگاهی بود. آزمایش ها در دمای 25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی صورت گرفت. هر سه گونه نماتد روی لارو سن آخر پروانه ی موم خوار زنبور عسل، galleria mellonella l. پرورش یافتند. در طی این بررسی، واکنش لاروهای آفت در دمای 2±25 درجه سلسیوس با استفاده از غلظت¬های 0، 50، 100، 200، 400، 800، 1600 و 3200 لارو سن سوم (مرحله آلوده کننده) در هر میلی¬لیتر آب مقطر (ijs/ml)، در داخل پتری¬دیش¬های 9 سانتی¬متری حاوی کاغذ صافی آغشته به 1 میلی¬لیتر سوسپانسیون از هر¬گونه نماتد انجام گرفت. حداکثر مرگ ¬و ¬میر ایجاد شده توسط نماتدهای s. carpocapsae، h. bacteriophora و s. feltiae در دمای فوق 100% بود. نتایج تجزیه واریانس اثر سطوح ij و et بر درصد مرگ¬ و ¬میر لاروهای آفت در تیمارهای مختلف نشان داد که سطوح جمعیت نماتد و مدت زمان در معرض بودن و اثر متقابل ij در et، تاثیر معنی¬داری بر مرگ¬ و ¬میر داشتند. با افزایش سطوح جمعیت نماتد و همچنین زمان در معرض بودن تلفات لاروهای آفت نیز افزایش یافت. براساس تجزیه پروبیت، lc50 نماتد s. carpocapsae در سه دامنه زمانی 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 11/456، 23/120 و 92/45 ijs/ml گردید. lc50 نماتد h. bacteriophora در سه دامنه زمانی 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 57/1484، 97/544 و 67/242 ijs/ml محاسبه گردید. همچنین lc50 نماتد s. feltiae در سه دامنه زمانی 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب 41/307، 96/70 و 86/28 ijs/ml محاسبه گردید. به این ترتیب گونه¬های s. feltiae و s. carpocapsae در مقایسه با گونه¬ی h. bacteriophora تاثیر بیشتری داشته و جهت بررسی¬های تکمیلی بعدی در شناسایی عوامل موثر کنترل زیستی آفت پیشنهاد می¬گردد.
غلامحسین حسن شاهی حبیب عباسی پور
در سال های اخیر شب پره پشت الماسی، plutella xylostella در مزارع کلم گل شهر ری و دیگر مناطق کلم کاری جنوب تهران خسارت زیادی وارد کرده و حالت طغیانی پیدا کرده است. به منظور شناسایی و بررسی نوسانات جمعیت پارازیتوئیدهای این آفت از خرداد ماه تا اوایل آبان ماه سال 1390 از مزارع کلم گل منطقه جنوب تهران نمونه برداری صورت گرفت. از هر مزرعه در مناطق جهان آباد، کهریزک، شکر آباد و پلائین قطعه ای به مساحت یک هکتار برای نمونه برداری انتخاب شد. بوته به عنوان واحد نمونه برداری در نظر گرفته شد و از هر مزرعه 20 بوته و به فواصل هردو هفته یکبار نمونه برداری و تمام لارو و شفیره های موجود روی آن جمع آوری گردید و در شرایط اتاقک رشد و بر روی برگ های گیاه میزبان تا مرحله خروج پارازیتوئید ها در دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 14 ساعت روشنایی به 10 ساعت تاریکی پرورش داده شد. روش های رگرسیونی تیلور و ایوائو برای تعیین الگوی فضایی شب پره پشت الماسی و پارازیتوئید های آن مورد استفاده قرار گرفت. در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شاهد نیز مزرعه ای به مساحت 600 متر مربع به عنوان مزرعه بدون سم پاشی انتخاب شد. به منظور تغییرات انبوهی جمعیت آفت و پارازیتوئید های آن در شرایط آلودگی طبیعی نمونه برداری روی ارقام مختلف کلم گل (smilla, snow mystique, white cloud, buris, galiblanka, snow crown, sg, tokita) در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شاهد انجام گرفت. این آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با پنج تکرار انجام گردید. در این بررسی سه گونه زنبور پارازیتوئید به نام های diadegma anurum (thomson) (hym.: ichneumonidae)، cotesia plutellae (kurdjumnov) (hym.: braconidae) و oomyzus sokolowskii (kurdjumov) (hym.: eulophidae) شناسایی گردید. بیشترین درصد پارازیتیسم (75/47) در تاریخ 23 تیر ماه و کمترین درصد پارازیتیسم (33/22) در تاریخ 29 خرداد ماه اتفاق افتاد. در مزرعه سم پاشی نشده بیشترین درصد پارازیتیسم (14/12) متعلق به گونه d. anurum بود. بیشترین درصد پارازیتیسم در مجموع (49/57)، در مزرعه جهان آباد و کمترین درصد پارازیتیسم (22/8) در مزرعه پلائین ثبت شد. نتایج این تحقیق نشان داد درصد پارازیتیسم بین مزرعه سم پاشی نشده با سایر مزارع دارای اختلاف معنی داری است. بیشترین تراکم لارو (52/6)، شفیره (92/4) و تخم (24/42) در مجموع مناطق در تاریخ 3 آبان ماه و هنگام برداشت محصول اتفاق افتاد. بالاترین تراکم مجموع مراحل رشدی در کل مناطق در تاریخ 3 آبان (90/53) و کمترین این مقدار در تاریخ 29 خرداد (75/4) ثبت گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که جمعیت آفت بر اساس تعداد لارو و شفیره در هر بوته بین مزرعه سم پاشی نشده با سایر مزارع دارای اختلاف معنی داری است. بیشترین درصد پارازیتیسم توسط گونه d. anurum در طول فصل در ارقام بوریس (92/19)، ابر سفید (20/16) و کمترین میزان پارازیتیسم در ارقام تک گل (42/3) و اس جی (00/5) دیده شد. در ارقام دو گل (60/15) و بوریس (91/14) بیشترین درصد پارازیتیسم و در ارقام تک گل (04/2) و اس جی (19/3) کمترین درصد پارازیتیسم توسط گونه c. plutellae ثبت شد. در طول فصل بیشترین و کمترین درصد پارازیتیسم توسط گونه o. sokolowskii به ترتیب روی ارقام بوریس (93/7) و اس جی (28/1) مشاهده شد. درصد پارازیتیسم توسط مجموع سه پارازیتوئید روی ارقام ابر سفید و بوریس به طور معنی داری بیشتر و روی ارقام گالیبلانکا و تک گل کمتر بود. الگوی توزیع فضایی تمام مراحل مختلف رشدی آفت از نوع تجمعی به دست آمد. همچنین در هر دو روش الگوی توزیع فضایی برای هر سه گونه پارازیتوئید از نوع یکنواخت به دست آمد
زهرا نعمتی حسین رنجبر اقدم
تعیین آستانه های دمایی رشد و نمو و نیاز گرمایی حشرات برای پیش بینی نرخ رشد و نمو آنها در شرایط طبیعی به کار می رود. بالتوری سبز معمولی، (stephen) chrysoperla carnea یکی از مهمترین شکارگرهای حشرات آفت محصولات کشاورزی محسوب می شود. در این پژوهش، تاثیر دما روی رشد و نمو مراحل نابالغ بالتوری سبز معمولی در هفت دمای ثابت 15، 20، 25، 27، 30، 32 و 35 درجه ی سلسیوس بررسی شد. آزمایش ها در شرایط نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی و رطوبت نسبی 50-60درصد انجام گرفت. برای تغذیه ی مراحل لاروی حشره از تخم های تازه شب پره آرد، ephestia kuehniella zeller استفاده شد. برای توصیف روند رشد و نمو در دماهای مختلف، تعیین آستانه پایین و بالای دمای رشد و نمو و دمای بهینه رشد و نمو بالتوری سبز معمولی از 6 مدل غیرخطی استفاده شد. همچنین برای تعیین نیاز گرمایی و آستانه پایین دمای رشد و نمو بالتوری سبز معمولی از 2 مدل خطی معمولی و خطی ایکموتو و تاکائی استفاده شد. مدل های غیرخطی مورد استفاده به وسیله شاخص های آماری مثل ضریب تبیینr2، ضریب تبیین اصلاح شده r2adj، مجموع مربعات باقیمانده rssو معیار حفظ اطلاعات آکائیکه aic در کنار شاخص های زیستی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. از میان مدل های غیرخطی مدل لاکتین- 2 در کل مراحل نابالغ دارای بهترین قابلیت از نظر معیار های آماری و زیستی سنجش مدل مانند r2، r2adj، rss ، aic و آستانه های بالا و پایین دمایی بود. مدل بریر-1 در مقایسه با سایر مدل های غیرخطی استفاده شده ضعیف ترین مدل برای توصیف رابطه بین دما و نرخ رشد و نمو بالتوری سبز معمولی بود. آستانه ی پایین دما به وسیله مدل لاکتین-2 برای مراحل رشدی تخم، سنین لاروی1، 2، 3، کل دوره لاروی، شفیره و کل مراحل نابالغ بالتوری سبز معمولی به ترتیب 899/9، 895/10، 905/11، 399/11، 109/11، 615/11 و 300/11 درجه سلسیوس برآورد شد. آستانه ی بالای دما به وسیله مدل لاکتین-2 برای این مراحل به ترتیب 819/33، 663/37، 142/33، 040/34، 581/33، 141/32 و 177/32 درجه سلسیوس برآورد شد. مدل لاکتین-2 دمای بهینه رشدو نمو مراحل مذکور را به ترتیب 69/30، 22/30، 90/30، 34/30، 90/30، 75/31 و 72/31 درجه سلسیوس برآورد نمود. از دو مدل خطی برازش شده مدل ایکموتو و تاکائی نیاز گرمایی و آستانه پایین دمایی رشد و نمو بالتوری سبز معمولی را با دقت بالاتری نسبت به مدل خطی معمولی برآورد نمود. مدل خطی ایکموتو و تاکائی آستانه پایین دمای رشد و نمو برای مراحل رشدی تخم، سنین لاروی1، 2، 3، کل دوره لاروی، شفیره و کل مراحل نابالغ بالتوری سبز معمولی به ترتیب 848/10، 572/9، 307/13، 514/12، 487/11، 004/12 و 624/11 درجه سلسیوس و نیاز گرمایی این مراحل را به ترتیب 821/56، 719/52، 979/28، 199/33، 470/115، 432/120، 986/290 روز- درجه سلسیوس برآورد نمود. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در تعیین دامنه ی دمایی فعالیت این شکارگر مهم در طبیعت به منظور بهره وری بهینه از توان آن در برنامه های کنترل بیولوژیک مورد استفاده قرار گیرد.
مجتبی لطف آبادی حبیب عباسی پور
سنک قوزه پنبه، creontiades pallidus ramber یکی از مهمترین آفات پنبه در استان خراسان رضوی می باشد. این حشره در سال های اخیر همواره آفتی جدی برای پنبه کاری های مناطق شرق کشور(خراسان رضوی) به ویژه منطقه سبزوار بوده است. به منظور ارزیابی آلودگی سنک قوزه پنبه و همچنین نوسانات جمعیت آن روی ارقام مختلف پنبه، آزمایشی در سال 1392 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی سبزوار در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، شامل 6 تیمار در 4 تکرار انجام شد. تیمار های آزمایش عبارت بودند از: شش رقم پنبه شامل ارقام مهر، خرداد، ساحل، سپید، بختگان و ورامین (رقم غالب کشت شده در منطقه). خصوصیات مراحل مختلف رشدی سنک و همچنین اندازه مراحل مختلف آن بررسی و ثبت گردید. میزان درصد آلودگی و ریزش غنچه، گل و قوزه در هفته با استفاده از شمارش ده بوته در هر کرت انجام گردید. بدین منظورده بوته به طور تصادفی انتخاب گردید و به صورت هفتگی شمارش تعداد سنک روی آنها انجام گردید. خصوصیات و اندازه مراحل مختلف رشدی سنک در بخش نتایج ارائه گردید ه است. نتایج نشان داد که رقم ورامین در تاریخ 25 مردادماه بیشترین آلودگی را داشت و کمترین آلودگی مربوط به رقم مهر در تاریخ 12 مهرماه بود. علاوه بر این جمعیت سنک روی ارقام مختلف متفاوت بود. به طوریکه بیشترین تعداد سنک مربوط به رقم ورامین و کمترین آن مربوط به رقم مهر بود. همچنین نتایج نشان دادکه بیشترین آلودگی درطول فصل مربوط به رقم بختگان و کمترین آلودگی مربوط به رقم مهر بود. در مجموع رقم مهر به عنوان مقاوم ترین رقم به سنک قوزه پنبه و بختگان و ورامین به عنوان حساس ترین ارقام به سنک تعیین گردیدند.
مهسا کیانی جابر کریمی
شته ها به علت سرعت بالای رشد و نمو، نرخ بالای افزایش جمعیت، بکرزایی و چند شکلی بودن، سریعاً به آفت کش-های شیمیایی مقاوم می شوند. شته مومی کلم، brevicoryne brassicae از آفات مهم گیاهان خانواده چلیپاییان است. شته مومی کلم با افزایش کاربرد حشره کش ها نسبت به سایر حشرات بیشتر مقاوم شده و گسترش می یابد. در این تحقیق با توجه به اثرات مطلوب و بی ضرر اسانس های گیاهی، اثر غلظت های زیرکشنده lc10 و lc20 اسانس های گیاهی باریجه، ferula gummosa و زیره سبز، cuminum cyminum روی پارامتر های جدول باروری و بازدارندگی پوره زایی شته مومی کلم بررسی شد. این تحقیق در دمای 1±25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5±60 درصد و دوره نوری 16 ساعت تاریکی و هشت ساعت روشنایی در ژرمیناتور انجام شد. جهت بررسی اثرات زیرکشندگی اسانس های گیاهی، 15 شته بالغ همسن را با غلظت های زیرکشنده از هر اسانس تیمار نموده و سپس پارامترهای جدول باروری محاسبه و با تیمار شاهد مقایسه گردید. نتایج آزمایش های زیست سنجی بیانگر تأثیر هر دو اسانس مورد آزمایش روی حشرات بالغ شته مومی کلم بوده است. مقادیر lc10 و lc20 و lc50 اسانس باریجه به ترتیب برابر 98/0، 86/1 و 31/6 میکرولیتر بر لیتر هوا و برای اسانس زیره سبز 18/1، 16/2 و 90/6 میکرولیتر بر لیتر هوا به دست آمد. اثر غلظت های زیرکشنده اسانس ها روی پارامترهای جدول باروری شته مومی کلم به طور معنی داری با تیمار شاهد متفاوت بود. بیشترین تأثیر را روی نرخ های تولید مثل و نرخ های رشد جمعیت شته مومی کلم به ترتیب تیمارهای lc20 اسانس باریجه، lc20 اسانس زیره سبز، lc10 اسانس باریجه و lc10 اسانس زیره سبز داشته اند. همچنین تیمارهای lc20 اسانس باریجه، lc20 اسانس زیره سبز، lc10 اسانس باریجه و lc10 اسانس زیره سبز به ترتیب باعت کاهش متوسط مدت زمان یک نسل وافزایش مدت زمان دوبرابر شدن جمعیت این شته شدند. در مورد بازدارندگی پوره زایی تفاوت معنی داری بین اسانس های مورد آزمایش مشاهده نشد.
طاهره فلاح نژاد جابر کریمی
شته مومی کلم، brevicoryne brassicae l. که به شته کلزا نیز معروف است یکی از مهمترین آفات گیاهان خانواده چلیپاییان از جمله کلم، کلزا، کلم گل، خردل، کلم بروکسل و تربچه می باشد. شته مومی کلم باعث ایجاد خسارت مستقیم از طریق تغذیه از شیره گیاهی و خسارت غیر مستقیم به وسیله انتقال ویروس های بیمارگر گیاهی می گرددبا توجه به اینکه اسانس های گیاهی تاثیر دورکنندگی و دفع برای بعضی آفات دارند و ضمناً بی ضرر هستند در این تحقیق اثر تنفسی ترکیبات موثر دو اسانس بادیان رومی و مورد روی پارامترهای زیستی شته مومی کلم، brevicoryne brassicae بررسی شده است.
رضا مهرآذین سید حسین گلدانساز
جهت بررسی فون بندپایان حاضر در میکروکلیمای تاج انار، نمونه برداری های منظمی از سه منطقه در استان قم طی سال های 1392 و 1393 انجام شد. در این پژوهش علاوه بر عنکبوت ها، نمونه هایی از 13 خانواده از بال غشائیان، هشت خانواده از ناجوربالان، هشت خانواده از قاب بالان، دو خانواده از بال ریشک داران، چهار خانواده از دوبالان، دو خانواده از جوربالان، یک گونه بالتوری سبز و یک گونه گوشخیزک جمع آوری گردید. همچنین 10 گونه از کفشدوزک ها جمع آوری شد. با بررسی نوسانات جمعیت حشرات مفید مشخص شد حضور زنبورها در شهریور و مهر بیشتر از ماه های دیگر است. همچنین حضور کفشدوزک ها در خرداد و تیر و همچنین اواخر شهریور و مهر نسبت به ماه های گرم تابستان بیشتر است. برای سن های شکارچی و بالتوری سبز نیز نتایج مشابهی به دست آمد.
مهدی یعقوبی علیرضا عسکریان زاده
کرم های ساقه خوار sesamia cretica led. (lep.: noctuidae) ازآفات مهم ذرت و نیشکر در تمام مناطق جهان به شمار می آیند .زنبور پاراریتوئید تخم (telenomus busseolae gahan (hym.: scelionidae علیه این آفت در خوزستان پرورش و رهاسازی می گردد. این زنبور تخصص میزبانی داشته و لذا روی میزبان طبیعی آن در انسکتاریوم و یا در آزمایشگاه پرورش داده می شود. در این مطالعه بهترین شرایط دمایی و دوره نوری بر رفتار تولیدمثلی حشرات بالغ در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور صفاتی مثل درصد تخم های بارور، میزان تخمریزی، اوج تخمریزی و عمر حشرات بالغ در تیمارهای آزمایشی ارزیابی شد. تیمارهای دمایی شامل دمای 24، 27 و 30 درجه سلسیوس و تیمارهای دوره نوری شامل24ساعت تاریکی، 12 ساعت روشنایی:12ساعت تاریکی، 16 ساعت تاریکی: 8 ساعت روشنایی (رژیم روز کوتاه)، 8 ساعت تاریکی: 16 ساعت روشنایی (رژیم روز بلندی) بود. نتایج داده ها نشان داد که بهترین دما برای دوره تخمریزی 24 و 27 درجه سلسیوس است و در دمای 30 درجه سلسیوس به طور معنی داری میزان تخمریزی کاهش می یابد. همچنین دما تأثیری بر درصد تخم های بارور و طول عمر حشرات بالغ نداشت. در بررسی دوره نوری، رژیم های نوری بر میزان تخمریزی اثر معنی دار نشان داد به طوری که بیش ترین میزان تخمریزی در دوره نوری 12 ساعت روشنایی:12ساعت تاریکی و بعد از آن در دوره نوری 16 ساعت تاریکی: 8 ساعت روشنایی (دوره نوری روزکوتاهی) و کم ترین میزان تخمریزی در تاریکی مطلق اتفاق افتاد. دوره نوری تأثیری در درصد باروری تخم ها و طول عمر حشرات بالغ نداشت. در همه تیمارهای دمایی و دوره نوری اوج تخمریزی در روز دوم تلاقی پروانه های نر و ماده اتفاق افتاد.
علی گلی زاده حبیب عباسی پور
چکیده ندارد.