نام پژوهشگر: نادر افقی

مقایسه تأثیر روش تدریس همیاری(مشارکتی)، اکتشافی و سخنرانی بر پیشرفت تحصیلی و نگرش نسبت به درس فیزیک در دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه منطقه سنگر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1389
  مرجان عبیری   عباس صادقی

هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر روش تدریس همیاری(مشارکتی)، اکتشافی و سخنرانی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و نگرش آن ها نسبت به درس فیزیک است. جامعه پژوهشی، کل دانش آموزان دختر سال اول متوسطه منطقه سنگر می باشد. نمونه پژوهش شامل 28 نفر تحت پوشش تدریس همیاری، 28 نفر تحت پوشش تدریس اکتشافی و 22 نفر تحت پوشش تدریس سخنرانی بود که به صورت غیر تصادفی(در دسترس) انتخاب شدند. برنامه های آموزشی در طی 14 هفته توسط پژوهشگر اجرا گردید. ابزارهای به کار گرفته شده در این پژوهش، آزمون پیشرفت تحصیلی و آزمون سنجش نگرش نسبت به درس فیزیک بود که هر دو محقق ساخته بودند و روایی آن ها توسط دبیران رشته فیزیک و اساتید علوم اجتماعی و علوم تربیتی تأیید شد و پایایی مقیاس نگرش سنج در یک مطالعه مقدماتی 86%=? به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل آماری پژوهش، از آزمون t و anova یک طرفه برای سه گروه مستقل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دادند که بین دو روش تدریس همیاری و اکتشافی در پیشرفت تحصیلی در درس فیزیک تفاوت معناداروجود داشت که میانگین نمرات افزوده گروه همیاری بالاتر از گروه اکتشافی بود ولی بین گروه های دیگر دو به دو تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین بین دو روش تدریس اکتشافی و سخنرانی و اکتشافی و همیاری از نظر نگرش نسبت به درس فیزیک تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین با 95 درصد اطمینان بین نمره پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی های گروه همیاری تفاوت معنادار وجود داشت ولی بین نمره پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی های گروه اکتشافی و سخنرانی تفاوت معناداری وجود نداشت.

تحلیل جامعه شناختی شیوه های تولید علم در ایران(مطالعه موردی:شهر تهران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  نادر افقی   وحید قاسمی

نام و نام خانوادگی : نادر افقی مقطع تحصیلی : دکتری رشته و گرایش : جامعه شناسی دانشکده : ادبیات و علوم انسانی استادان راهنما : دکتر علی ربانی خوراسگانی و دکتر وحید قاسمی استادان مشاور : دکتر رسول ربانی و دکتر مهدی ادیبی سده تحلیل جامعه شناختی شیوه های تولید علم در ایران (مطالعه موردی: شهر تهران) تاریخ دفاع : 10/12/89 هدف از ایــن پژوهش، تحلیل جامعه شناختی شیوه های تولید علم، بررسی رویکردهای نوین در این زمینه ، ارائه فرضیه های برگرفته از مبانی نظری و پیشینه پژوهش در ارتباط با عوامل مرتبط با شیوه های تولید دانش و آزمون آنها ، تشریح رویکردهای موجود در ارتباط با کاربرد الگوی بومی در تولید دانش و سرانجام دستیابی به رهیافت منتج از تحلیل و بحث های مذکور وجهت برنامه ریزی در فضای تولید دانش در جامعه ایران بود.روش پژوهش ، شیوه پیمایش مقطعی با استفاده از ابزار پرسشنامه بود . جامعه آماری پژوهش را تولید کنندگان دانش در رشته های علوم انسانی و دارای حداقل 3 مقاله علمی ـ پژوهشی تشکیل می دادند که افراد 6 دانشگاه شهر تهران ، موسسات پژوهشی وابسته به وزارت علوم و موسسات پژوهش مستقل را در بـر می گیرد که نهایتاً 1216 نفر را شامل شده و نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران و شیوه طبقه بندی تصادفی متناسب به حجم 352 نفر برآورد گردید . ابزار پژوهش از نظر روایی صوری و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی مورد تائید قرار گرفت . همچنین نتیجه پایایی ابزار پژوهش از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که سازه های مستقل و وابسته پژوهش دارای میزان پایایی مورد تائید می باشند . نتایج پژوهش نشان دادند که شیوه تولید دانش عالی در تهران ، شیوه 1 تولید دانش می باشد ، اما همین شیوه تولید در روابط دوگانه همبستگی و مدل رگرسیونی با متغیر پنهان، رابطه همبستگی را با متغیرهای مستقل نشان نداد . اما شیوه های تولید 2 و 3 رابطه همبستگی معنی داری را با متغیرهای مستقل نشان دادند. مدل های رگرسیونی با متغیرهای پنهان نیز نشان دادند که بین عوامل رفتاری و سازمانی و شیوه تولید 1 رابطه تاثیر معنی داری وجود ندارد اما بین عوامل رفتاری و سازمانی و شیوه تولید 2 و شیوه تولید 3 رابطه تاثیر معنی دار نسبتاً قوی در حدود ( 66/0 = 2m ) و (72/0=3m ) وجود داشته است . در پایان کوشش شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که رهیافت مباحث مطرح شده و نتایج آزمون های انجام شده برای جامعه ایران چه مواردی می تواند باشد ؟ واژگان کلیدی: الگوی نظری ، جامعه شناسی علم ، خود بازآفرینی ، خود عقلانی ، خوشه های نوآوری ، ساختار سایه ، سیستم های نوآوری ، شبکه های نوآوری ، شیوه تولید بومی دانش ، شیوه های تولید علم .

بررسی عوامل مرتبط با گرایش به ماهواره بین شهروندان اردبیلی با رویکرد استفاده و رضامندی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  بهمن قره خانی   فردین علیخواه

مخاطبان درتأمین نیـازها با توجه به زمینه های اجتماعی و فرهنگی از برنامه های مـاهواره استفاده می کنندکه پژوهش حاضر سعی دارد، عوامل مرتبط با گرایش شهروندان اردبیلی به ماهواره را با رویکرد استفاده و رضامندی بررسی کند. محققان طرفدار این رویکرد، ابعاد فعال بودن مخاطب را از جنبه سودمندی، تعمدی و هدفمندی استفاده از رسانه بررسی و از انتخابی بودن به معنی «خود را آگاهانه درمعرض رسانه قرار دادن» یاد کرده اند. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده شده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 390 نفر انتخاب شده است. نظر به این که جمعیت شهر اردبیل حدود 500 هزار نفر می باشد وگزینش نمونه ای با حجم دقیق 86/383 یا 384 نفر و تقریبی 390 نفر می شود. روش پژوهش از نوع پیمایشی، گردآوری اطلاعات ازطریق پرسشنامه محقق ساخته و تحلیل یافته ها از طریقspss می باشد. این پژوهش بر اساس رویکرد استفـاده و رضـامندی صورت می گیرد که معتقد است رسانه ها برای مردم کاربرد دارند و استفاده از رسانه ها برخی از نیازها و خواسته ها را برآورده می سازند. در پژوهش حاضر به جز استفاده اجتماعی، بین سایر انگیزه های مخاطبان با متغیر نحوه استفاده از ماهواره، رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج رابطه سن،جنسیت و تحصیلات با نحـوه استفاده از ماهواره نیز بررسی شده است که درمـوارد سن (با روش correlation) و جنسیت (با روش t-test) به ترتیب رابطه و تفاوت معنی داری معکوس بوده ودر مورد تحصیلات (با روش t-test) تفاوت مستقیم معنی دار وجود دارد.

بررسی تفاوت های نسلی در نظام ارزش های اجتماعی (مطالعه موردی: شهر رشت)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  زینب آزادیان دلسم   محمدامین کنعانی

هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تفاوت در الویت های ارزشی (مادی و فرامادی) در میان نسل ها و عوامل موثر بر شکل گیری این تفاوت ها می باشد. در این پژوهش از چارچوب نظری استفاده گردیده است که محور آن در زمینه تفاوت های ارزشی نظریه رونالد اینگلهارت و در زمینه تفاوت های نسلی نظریه ساختاری – تاریخی کارل مانهایم و نظام مطالبات آموزشی پیر بوردیو است. این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی انجام گرفته است. برای اندازه گیری حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. حجم نمونه ی حاصل 300 نفر از ساکنان شهر رشت (150 نفر مرد و 150 نفر زن) بوده است. شیوه ی نمونه گیری در تحقیق حاضر از نوع نمونه گیری چند مرحله ای بوده و نمونه ها به تناسب از سه منطقه (مرفه ، متوسط و پایین شهر) انتخاب گردیده اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از آزمون های آماری مختلفی چون تی تست، آنالیز واریانس، رگرسیون چندگانه و ... استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند که با تغییر نسل از نسل های جوان تر به نسل های مسن تر گرایشات ارزشی در دو بعد ارزش های دینی و سنت گرایی افزایش و در دو بعد ارزشی برابری جنسیتی و لذت گرایی دنیوی روند کاهشی پیدا می کنند. علاوه بر این احساس آزادی، احساس امنیت سیاسی، اعتماد اجتماعی و ملی گرایی در نسل های مسن تر بیشتر از نسل های جوان تر است. همچنین، نسل های جوان تر نسبت به نسل های مسن تر اهمیت بیشتری به مسائل اقتصادی می دهند. در مجموع نمره مادی گرایی جوانان بالاتر از نمره مادی گرایی نسل های مسن تر است که با یافته های اینگلهارت در جوامع پیشرفته غربی متفاوت است. این امر می تواند بیانگر چندین مسئله در ارتباط با نظریه اینگلهارت باشد و نشان می دهد که اثرات دوره ای و همچنین اثرات کمیابی در دوره حاضر و برخی فشارهای اقتصادی بر روی جوانان آنها را به سوی مادی گرایی بیشتر کشانده است..

رابطه بین استفاده از رسانه های اجتماعی مجازی و مشارکت اجتماعی مطالعه ای در بین دانشجویان دانشگاه گیلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1392
  مینا محلاتیان بابکی   محمدامین کنعانی

اینترنت، به ویژه پس از روی کار آمدن وب 2، مصداق روشن رسانه نوین مشارکتی شده است. اما آیا خود با مشارکت اجتماعی رابطه دارد؟ در پاسخ به این سوال سه دیدگاه متفاوت و متضاد مطرح است: گروهی مانند هابرماس و کاستلز رسانه را تأثیرگذارترین عامل در ایجاد مشارکت می دانند. گروهی دیگر مانند پاتنام رسانه ها را مهمترین عامل کاهش مشارکت اجتماعی، سیاسی و مدنی افراد یک جامعه می دانند. دسته سوم مانند ولمن و گیبسون، به ارتباط مشروط و گاها غیر مستقیم بین این دو پدیده قایل هستند. وجود این اختلاف دیدگاه ها و همچنین استقبال گسترده جوانان از رسانه های اجتماعی مجازی ضرورت پژوهش درباره ی این موضوع را افزایش داده است. روش این پژوهش، پیمایش و جامعه آماری آن کلیه دانشجویان دانشگاه گیلان در نیمسال دوم 91- 92 بوده اند. از بین آنها برطبق فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 400 نفر با شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه بندی انتخاب شده است. با به کارگیری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش enter و روش تحلیل مسیر، روابط بین متغیرها ارزیابی شده است. نتایج حاصله نشان می دهند که بین میزان استفاده دانشجویان از رسانه های اجتماعی مجازی و میزان مشارکت اجتماعی کل آنها ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد. براساس یافته های پژوهش، میان میزان استفاده دانشجویان از رسانه های اجتماعی مجازی و میزان مشارکت اجتماعی عینی آنان رابطه معنادار می باشد؛ولی رابطه میان میزان استفاده دانشجویان از رسانه های اجتماعی مجازی و میزان مشارکت اجتماعی ذهنی آنان معنادار نمی باشد. همچنین، بنا بر نتایج تحقیق، رابطه معناداری میان نوع استفاده دانشجویان از رسانه های اجتماعی مجازی (فردی و اجتماعی) و میزان مشارکت اجتماعی کل آنان مشاهده نگردید.

بررسی نقش نهادهای اجتماعی در جامعه پذیری جنسی مطالعه ای در بین نوجوانان شهر رشت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  ندا بامدادی   فردین علیخواه

هدف این تحقیق آن بود که از دیدگاه نوجوانان، نقش نهادهای اجتماعی¬ای چون خانواده، مدرسه، گروه¬¬های همسالان و رسانه¬های جمعی در جامعه¬پذیری جنسی بررسی شود. از این رو ضمن مروری بر فضای مفهومی و نظریه¬های موجود با توجه به دیدگاه¬های جورج هربرت مید، چالرز هورتون کولی، تالکوت پارسنز، گی روشه، دیوید رایزمن، دنیس مک کوایل و رابرت مرتن، این مطالعه به روش کیفی، با استفاده از تکنیک مصاحبه، بر روی 15 نفر از نوجوانان دختر 15- 18 سال شهر رشت انجام گرفته است. مصاحبه¬¬شوندگان به صورت نمونه¬گیری گلوله برفی انتخاب شدند. پس از اتمام مصاحبه¬ها، داده¬ها به صورت متن پیاده، تقلیل و دسته¬بندی شدند، سپس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که گروه¬های همسالان و رسانه¬های جمعی نقش بسیار بالایی در جامعه¬پذیری جنسی نوجوانان دارند. در مقابل، نقش دو نهاد خانواده و مدرسه بسیار کمتر بوده است. در نهاد خانواده ارائه¬ی اطلاعات در مورد امور جنسی از سوی والدین تابو محسوب می¬شود و فقط اطلاعاتی که با تابوهای کمتر همراه است، نظیر بلوغ دختران، ارزش¬ها و هنجارهایی درباره¬ی خویشتنداری جنسی از سوی مادر به نوجوانان منتقل شده است. خواهر و بستگان اطلاعاتی را ارائه کرده¬اند که با تابوهای بیشتر جنسی همراه بوده است. مربیان مدرسه نیز به دلیل همین تابو فقط اطلاعات سطحی را در زمینه¬های بلوغ دختران، بهداشت مربوط به آن و بیماری مقاربتی¬ای چون ایدز در اختیار نوجوانان قرار داده¬اند. خانواده و مربیان مدرسه سواد و مهارت کافی را در انتقال دانش جنسی ندارند. گروه¬های همسالان و رسانه¬های جمعی هرچند سهم بسزایی در افزایش آگاهی جنسی نوجوانان و یاری رساندن به دو نهاد خانواده و مدرسه داشته¬اند، ولی جامعه¬پذیری جنسی صورت گرفته از سوی گروه¬های همسالان تا حدودی غیرعلمی و نامعتبر بوده است. همچنین رسانه¬های جمعی به خصوص رسانه¬های دیداری و شنیداری در مواردی سبب تحریک و انتقال ارزش¬ها و الگوهایی شده¬اند که می¬تواند با آنچه در خانواده و مدرسه به آن، بها داده می¬شود، متفاوت باشد.

تحرک اجتماعی بین نسلی و فرهنگ های طبقاتی «مطالعه خط سیر تحرک طبقاتی بین نسلی در شهر همدان و ارتباط آن با شکل گیری فرهنگ های طبقاتی»
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  الهام مولوی   حسن چاوشیان

در عصر حاضر اکثر جوامع امکان جا به جایی و تحرک افراد را در موقعیت های مختلف شغلی فراهم می کنند. گاه این تحرک تا حدی است که طبقه اجتماعی افراد نیز تغییر می کند. براساس نظریات بوردیو می توان گفت هر طبقه ای فرهنگ مختص به خود را دارد که این فرهنگ در ریختارهای اعضای هر طبقه ریشه دارد و در سلیقه و انتخاب های آنها در زندگی روزمره نمود پیدا می کند. آنچه که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است، از یک سو جا به جایی و تحرک طبقاتی افراد، و از سوی دیگر چگونگیِ تطابق این افراد با فرهنگ طبقه مقصد می باشد.به عبارت دیگر، افراد بر اساس شرایطی که در آن رشد می کنند جامعه پذیر شده ودر همین راستا ریختارشان شکل می گیرد. حال اگر فردی تحرک اجتماعی بین نسلی داشته باشد و موقعیتی برای وی ایجاد شود تا از طبقه خاستگاه فاصله بگیرد، آیا سبک زندگی او دچار تغییر می شود یا به همان سبک و روش زندگی قبلی ادامه می دهد. در چنین وضعیتی این امکان وجود دارد که فرهنگ های طبقاتی و خود مفهوم طبقه دچار دگرگونی شود. در این پژوهش محقق تلاش می کند تا تحرک اجتماعی بین نسلی را در سطح شهر همدان مورد ارزیابی قرار دهد و تأثیر آن را در شکل گیری فرهنگ های طبقاتی بررسی کند. این تحقیق به صورت پیمایشی انجام شده و داده ها از طریق ارائه پرسشنامه به 400 نفر از شهروندان همدانی جمع آوری شده است. ارزیابی داده¬ها نشان می دهد که در مواردی همچون گذران اوقات فراغت، انتخاب فیلم و موسیقی مورد علاقه و مدیریت بدن رابط? معناداری با پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد وجود دارد. در این میان، بین برخی از این موارد و تحرک طبقاتی رابط? معنادار وجود دارد اما در برخی از موارد نیز رابطه ای مشاهده نشده است. می توان نتیجه گرفت در رفتارهایی که به حوز? جلوی صحنه در زندگی روزمره تعلق دارند، افرادی که تحرک اجتماعی را تجربه کرده اند بیشتر به دنبال پیروی از فرهنگ طبقه مسلط بوده اما در آن دسته از رفتارهایی که در پشت صحنه انجام می¬گیرند، فرهنگ طبق? مسلط بر روی ریختار بی¬تأثیر بوده و این افراد طبق فرهنگ خاستگاه رفتار می¬کنند.

جامعه¬شناسی چاپلوسی مطالعه¬ای در بین دانشجویان دانشگاه گیلان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  زهرا علمی چگنی   فردین علیخواه

در این پژوهش به بررسی پدیده چاپلوسی با توجه به اهداف افراد به مطالعه¬ای در بین دانشجویان دانشگاه گیلان پرداخته شده است. در این پژوهش ضمن بررسی مبانی نظری تاریخی با تاکید بر استبداد و مبانی فرهنگ عشیره¬ای به عوامل تاریخی و ساختاری زمینه ساز چاپلوسی اشاره شده است. همچنین از نظریه های جامعه¬شناختی آنومی دورکیم، نظریه فشار مرتون و همنشینی افتراقی سادرلند استفاده شده است.این پژوهش به صورت کیفی و با تکنیک مصاحبه از 16 نفر نمونه صورت گرفت. روش نمونه گیری پژوهش روش نمونه¬گیری سهمیه بندی، ضمن توجه به اشباع نظری بود. یافته¬های بدست آمده از پژوهش حکایت از وجود وضعیت آنومی در جامعه¬ی دانشگاهی دارد. ضمن اینکه در این وضعیت آنومیک و با توجه به وجود ساختارهای استبدادی و مبانی فرهنگ عشیره¬ای اگر زمینه برای رسیدن افراد به اهدافشان فراهم نباشد، افراد برای رسیدن به هدف و کسب موفقیت به سراغ راه¬های نامشروع که چاپلوسی یکی از آنهاست می¬روند. یافته¬های بحث نشانگر آن بود که چاپلوسی امری گسترده است که توسط افراد در طبقه¬های مختلف انجام می¬گیرد و افراد به فراوانی با آن مواجه می¬شوند و میزان برخورد آنها با رفتار چاپلوسانه بیشتر از میزان برخوردشان با رفتاری شفاف و عاری از چاپلوسی است. علاوه بر این یافته¬ها نشانگر آن بود که مبانی فرهنگ عشیره¬ای نظیر ناامنی، باندبازی،بی¬قانونی و عدم شایسته¬سالاری نقش بسیاری در مبادرت به رفتار چاپلوسانه دارند.

تبیین جامعه شناختی زمینه های اجتماعی پیدایش و گریز نخبگان در شهر بندرعباس طی سال های 1370-1392
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سمیره علی پور   نادر افقی

نخبگان رکن اساسی توسعه هر جامعه ای می‏باشند که بدون آنها مسیر توسعه هرگز هموار نخواهد شد. مسئله‏ای که جامعه ما را مورد تهدید قرار می‏دهد، مهاجرت نخبگان به عنوان سرمایه‏های انسانی است. بر این اساس ضروری است که به منظورنگهداشت نخبگان و استفاده صحیح و مناسب از ظرفیت‏های علمی آنان در جهت توسعه، زیرساخت‏ها و شرایط لازم برای پرورش و بالندگی آنها مورد شناسایی قرارگیرد و از سوی دیگر،آسیب‏های اجتماعی و چالش های اساسی آنها شناسایی شود و راهکارههای لازم در جهت کنترل و کاهش مهاجرت آنها ارائه گردد. و لذا پژوهش حاضر در راستای نیل به این هدف سعی بر مطالعه زمینه های اجتماعی پیدایش و گریز نخبگان در شهر بندرعباس داشته است. روش تحقیق پیمایشی-مقطعی بوده و از تکنیک پرسش نامه محقق ساخته و مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر دربرگیرنده دانش آموزان نخبه پیش دانشگاهی مدارس تیزهوشان، استادان نخبه، دانشجویان استعداد درخشان دوره ی تحصیلات تکمیلی دانشگاه دولتی، پزشکان نخبه و محققان و پژوهشگران نخبه غیر دانشگاهی معرفی شده از طرف بنیاد نخبگان شهر بندرعباس، به تعداد 267 نفر می‏باشد، که از این تعداد 140 نفر براساس فرمول کوکران کمی و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شده‏اند. جهت بررسی تأثیر متغیرهای پیش بین بر پیدایش نخبگان و تمایل آنها به مهاجرت، ازآزمون های‏ ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس یکطرفه، رگرسیون چند گانه و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است، که بین سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، سرمایه نمادین، خانواده و پیدایش نخبگان رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان می دهد که حدود076/0 درصد از تغییرات متغیر پیدایش نخبگان بواسطه متغیرهای پیش بین وارد شده یعنی «سرمایه فرهنگی(بُعد عکاسی)»، «سرمایه اجتماعی(بعد احترام به بزرگتر)»، «شبکه اجتماعی(بعد ارتباط مستمر با دوستان و همکاران)» در مدل رگرسیونی، تبیین شده است. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی، گروه مرجع، امنیت اجتماعی و گرایش به مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان می دهد که حدود071/0 درصد از تغییرات متغیر گرایش به مهاجرت بواسطه متغیرهای پیش بین وارد شده یعنی متغیر«گروه مرجع» و«امنیت اجتماعی» در مدل رگرسیونی، تبیین شده است.

بررسی نقش شبکه اجتماعی فیس بوک بر جنبش های زیست محیطی (مطالعه ای بر گروه های زیست محیطی ایرانی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  سمانه کوهستانی   فردین علیخواه

هدف این پژوهش آن بود که چگونگی شکل گیری و سازماندهی گروه های زیست محیطی مجازی و بسط و انتقال فعالیت هایشان به دنیای واقعی،بررسی شود. از این رو ضمن مرروی بر فضای مفهومی و نظریه های مرتبط با رسانه ها و شبکه های اجتماعی جدید در قالب دو دیدگاه خوش بین و بدبین و با تأکید بر نظریات هابرماس و به خصوص کاستلز در این خصوص، این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه (ایمیلی و حضوری) بر 40 نفر از اعضای فعال و نیمه فعال گروه ها و جنبش های زیست محیطی مجازی و واقعی با تمرکز بر استان گیلان، انجام گرفته است. مصاحبه شوندگان به صورت نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. پس از اتمام مصاحبه ها، داده ها به صورت متن پیاده، تقلیل و دسته بندی شدند، سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که گسترش رسانه ها و شبکه های اجتماعی جدید به طور ویژه فیس بوک، امکان کنشگری و مشارکت اجتماعی افراد را نسبت به قبل از حضور و فعالیت در این شبکه افزایش داده و تقویت نموده است و اعضای گروه ها و سازمان های داخل و خارج از فیس بوک، در بسیاری از موارد از فیس بوک به عنوان کاتالیزوری برای پیشبرد اهداف خود در وهله ی اول در جهت اطلاع رسانی برنامه ها و در مراحل بعدی برای سازماندهی و هماهنگی اعضا و افراد برای حضور در سطح واقعی جامعه استفاده می کنند. به طور کلی، بنا بر یافته های این پژوهش می توان چنین اذعان داشت، فیس بوک در تلفیق و پیوند دادن حرکت های مجازی و واقعی و کنشگری های آنلاین و آفلاین نفش مهمی را ایفا کرده است.

رنج های تنهایی: مکانیسم های طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی (ره) شهر رشت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  مینا البرزی   محمد امین کنعانی

هدف از انجام این پژوهش تبیین مکانیسم های طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار و همچنین توصیف ریختار یا هبیتاس و توصیف قابلیت این زنان است. در این پژوهش از نظریه طرد اجتماعی و فقر قابلیتی آمارتیا سن ومفهوم ریختار یا هبیتاس بوردیو برای چارچوب نظری استفاده شد. در این تحقیق از روش کیفی بصورت مصاحبه عمیق به منظور درک عمیق از وضعیت زنان سرپرست خانوار استفاده شد که با 33 نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد کمیته امداد امام خمینی (ره) در 4 منطقه شهر رشت به صورت نمونه گیری تعمدی و هدفمند مصاحبه عمیق صورت گرفت

سنجش میزان رضایت مردم از سازمانهای اداری در استان گیلان (شهر رشت) و بررسی عوامل موثر بر آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد 1376
  نادر افقی   داریوش حیدری بیگوند

رضایت (satisfaction) رابطه بین یک انتظار و تجربه زیسته می باشد و میزان رضایت سهمی است که فرد از مبادله بین انتظار و تجربه زیسته بدست می آورد. در این پژوهش با تاکید بر نظریه ها و دیدگاههای نظری و استفاده از شیوه تحقیق مطالعات میدانی، جهت درک عمیقتر موضوع کوشش شد تا عوامل موثر بر میزان رضایت مردم از سازمانهای اداری شناسایی شود و سهم هر یک از آنها در تبیین این میزان مشخص گردد. برای تحقیق 3 سازمان اداری انتخاب شدند که هر یک نشاندهنده یک بعد از جامعه بودند. بانک بعد اقتصادی بیمارستان (بعد بهداشتی و درمانی) و آموزش و پرورش (بعد آموزشی). ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه توام با مصاحبه بود. اعتبار و قابلیت اطمینان مقیاس رضایت (alpha0/88) کاملا تایید شد. با استفاده از روشهای آماری r.t.test پیرسن، آنالیز کوواریانس ، رگرسیون چند متغیری و مدل تحلیل مسیر اطلاعات گردآوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت بطور کلی میزان رضایت مردم نسبت به هر 3 سازمان در حد بالاتر از متوسط بود در بانک میزان رضایت (3/79) (متوسط بالا) در آموزش و پرورش (3/52) (متوسط) و در بیمارستان (3/38) (متوسط پایین) بود. در بانک متغیرهای مستقل با مشارکت هم حدود (70 درصد) در آموزش و پرورش (65 درصد) و در بیمارستان (87 درصد) تغییرات میزان رضایت را توانستند تبیین نمایند. مهمترین متغیر مستقل در هر سه سازمان که دارای بیشترین ضریب تاثیر بر میزان رضایت مردم بود متغیر "نگرش مردم نسبت به کارمند اداری سازمان" تعیین شد.