نام پژوهشگر: احسان محمدی
احسان محمدی فرزاد ویسی
مصرف انرژی در بخش ساختمان در حدود 40 درصد از کل انرژی مصرفی جهان را شامل می گردد. بیشترین سهم از این مقدار مصرف انرژی مربوط به گرمایش و سرمایش ساختمانها می باشد. به این دلیل تحقیق در خصوص روشهای کاهش مصرف انرژی ساختمان در سالهای اخیر بسیار مورد توجه محققین این بخش بوده است. اولین گام در این زمینه محاسبه دقیق انتقال حرارت از پوسته بیرونی ساختمان است. ضریب انتقال حرارت سطح بیرونی دیواره های ساختمان بیشترین تاثیر را در محاسبه تلفات حرارتی ساختمان دارد. ثابت شده است که تاثیر انتخاب این ضریب در براورد تقاضای انرژی ساختمان تا 40 درصد هم ممکن است برسد. در این پایان نامه با استفاده از دینامیک سیالات محاسباتی ضرایب انتقال حرارت همرفتی روی سطوح خارجی یک ساختمان کم ارتفاع با پلان مربع مستطیل تحت شرایط مختلف سرعت باد محاسبه شده است. محاسبات برای نسبتهای ابعادی مختلف در پلان ساختمان انجام شده است. جهت اطمینان بخشی به نتایج محاسبات عددی، یک مدل تجربی با ابعاد کوچکتر ساخته شده و نتایج تجربی مورد نیاز استخراج شده است. مقایسه نتایج تجربی با نتایج عددی تطابق خوبی را نشان می دهد. در نهایت با استفاده از نتایج عددی روابطی جهت محاسبه ضریب انتقال حرارت جابجایی روی سطوح مختلف ساختمان از نظر نحوه قرار گیری نسبت به جهت وزش باد استخراج شده است. این روابط برای سرعتهای مختلف باد تنظیم شده اند.
احسان محمدی معصومه دلبری
در مناطق خشک که دارای بارندگی کم و تبخیر زیاد می باشند، تجمع املاح در سطح خاک، امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. بنابراین ارائه یک روش عملی برای برآورد آب مورد نیاز به منظور کنترل شوری خاک برای کشاورزی امری ضروری است. انجام آزمایش های مزرعه ای به منظور تعیین مقدار بهینه آب مصرفی برای اصلاح شوری خاک، وقت گیر و پر هزینه می باشد. بنابر این استفاده از مدل های ریاضی آبشوئی در مقایسه با آزمایش های مزرعه ای ارجحیت دارد. البته قبل از به کارگیری چنین مدل هائی، درستی نتایج آن ها باید در مقایسه با نتایج آزمایش های مزرعه ای ارزیابی شود.منطقه سیستان با اقلیم خشک و نیمه خشک به طور فزاینده ای با مشکل شوری مواجه است. بنابراین، انجام آزمایش های صحرایی به همراه استفاده از مدل های رایانه ای جهت پیدا کردن راه حلی مناسب برای رفع این مشکل ضروری به نظر می رسد. این تحقیق در مزرعه پردیس دانشگاه زابل به منظور استفاده از مدل هایswap و hydrus_1d برای تخمین میزان رطوبت و شوری نیم رخ خاک و همچنین بدست آوردن بهترین نحوه آبشوئی برای اصلاح خاک منطقه سیستان با استفاده از مدل های swapو hydrus_1dدر طول مدت آبشوئیانجام گردید. آزمایش های مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تیمار و در 5 تکرار انجام گرفت. تیمارها شامل آبیاری با مقادیر آب 100، 150، 200 و 250 میلی متر و به ترتیب با فواصل زمانی 3، 4، 6 و 7 روزه بود. از هر بلوک از اعماق 0-20، 20-40، 40-6-، 60-80 و 80-100 نمونه برداری شد و مقدار رطوبت و خواص شیمیایی خاک (ec، tds، ph و na، k، ca و mg) اندازه گیری شد.آزمایش های آبشویی در4 تیمار و 5 تکرار به صورت طرح بلوک کامل تصادفی اجرا شده، سپس با استفاده از دو مدل -1dhydrus و swapنیز مقدار رطوبت و غلظت املاح در اعماق و زمان های مختلف پیش بینی شد. در پایان به منظور ارزیابی مدل ها نتایج آنها با آزمایش های مزرعه ای مقایسه شده و همچنین نحوه آبشویی مناسب تعیین گردید. به استناد تحلیل-های آماری بین تیمارها، بهترین نحوه آبشویی را تیمارهایی با دور آبیاری بیشتر ومقدار آب بیشتر دارند. بر اساس شاخص های آماری دیده شد که مدل-1dhydrus در پیش بینی حرکت آب و املاح نسبت به مدل swapاز کارایی بالاتری برخوردار است و می تواند در مدیریت آبیاری مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود که در تحقیق های بعدی دو مدل یاد شده در سایر شرایط شوری و نیز همراه با کشت مورد ارزیابی قرار گیرند.
احسان محمدی سید مجتبی زبرجد
مس از جمله فلزاتی است که به دلیل برخورداری از هدایت الکتریکی و حرارتی بالا به طور فراوان مورد استفاده قرار می گیرد. از مهم ترین عوامل محدود کننده این فلز ارزشمند خواص مکانیکی پایین این فلز در سطح آن، مانند مقاومت به سایش و سختی آن می باشد. یکی از مهم ترین روش ها برای حفظ خواص ذاتی مس و بهبود خواص مکانیکی سطحی آن استفاده از پوشش های نانوکامپوزیتی می باشد. در این تحقیق برای اولین بار از سنتز احتراقی در محلول برای تولید این پوشش ها استفاده شد. سنتز احتراقی در محلول روشی شناخته شده برای تولید انواع نانو مواد می باشد که با استفاده از واکنش های اکسایش-کاهش در محلول آبی بین نیترات ها و سوخت انجام می شود. در این پژوهش از نیترات مس و آلومینیوم به عنوان اکسید کننده، از اوره به عنوان سوخت و از گرافیت به عنوان ماده ای برای جلوگیری از اکسیداسیون مس استفاده گردید. پس از بررسی خواص سایشی در نسبت های مختلف فاز تقویت کننده آلومینا، 25 درصد وزنی به عنوان بهینه ترین نسبت شناسایی شد و در نسبت بالا اثر میزان نسبت سوخت به اکسید کننده از 9/0 تا 2 مورد مطالعه قرار گرفت. پوشش بدست آمده توسط آزمایش های xrd، نمودار دما-زمان، میکروسکوپ های الکترونی sem و tem، سختی سنجی، سایش و ضخامت سنجی مورد بررسی قرار گرفت. پوشش بدست آمده توسط سنتز احتراقی در محلول در 25% وزنی آلومینا و نسبت سوخت به اکسید کننده 25/1 سبب افزایش سختی از 98 برینل از حالت بدون پوشش به 287 برینل، نسبت به نمونه پوشش داده شده می شود. نرخ سایش نیز از 12/0 از حالت بدون پوشش به 04/0 نسبت به نمونه با همین نسبت سوخت به اکسید کننده، 25/1، کاهش یافته است.ضخامت بدست آمده به کمک جریان گردابی مقدار 8 میکرومتر را برای نمونه پوشش داده شده با نسبت سوخت به اکسید کننده 5/1 و استفاده از مقدار 25% میزان استوکیومتری گرافیت را نشان می دهد.
احسان محمدی حمید هاشم الحسینی
در سواحل جنوبی ایران با توجه به نوع مصالح در دسترس، احداث موج شکن های توده سنگی نسبت به سایر موج شکن ها متداول تر است. در احداث موج شکن های توده سنگی، بهره گیری از امکانات محلی و دسترسی به مصالح مناسب و باصرفه اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین نگهداری این مصالح بایستی کم هزینه باشد و تأمین ایمنی و پایداری لازم را در عمر مفید خود ارائه دهد. استفاده از آهک های لوماشل اغلب به عنوان منابع قرضه در ساخت موج شکن ها، با توجه به فقر مناطق ساحلی کشور از نظر مصالح سنگی مرغوب، می تواند از جنبه اقتصادی بسیار حائز اهمیت باشد. اما، سنگ های لوماشل اغلب خواص فیزیکی و مکانیکی ضعیفی دارند و عموماً برای کاربرد در لایه حفاظ موج شکن ها، فاقد صلاحیت شمرده شده و با در نظر گرفتن پارامترهای اقتصادی، حمل سنگ مقاوم از فواصل دروتر مقرون به صرفه نخواهد بود. لذا با توجه به محدودیت های بیان شده، بهسازی مقاومتی و دوام داری سنگ های لوماشل، در صورتی که پارامترهای اقتصادی را توجیه کند، می تواند دسته ای از آن ها را که دارای خواص ضعیفی هستند در شرایطی قرار دهد که قابل استفاده باشند. در تحقیق حاضر، در قالب یک عملیات صحرایی از مصالح سنگی معدن هُلُر درگهان واقع در شمال شرقی جزیره قشم، نمونه برداری سنگ لوماشل صورت گرفت. نمونه ها به چهار دسته تقسیم شدند. دسته ای با آب آهک و دسته ای با رزین اپوکسی و دسته ای دیگر به وسیله دوغاب بیولوژیکی استحکام بخشی شدند. دسته ای نیز بدون استعمال استحکام بخش بر روی آن ها، جهت انجام آزمون های شاهد در خلال کاربرد، بررسی و مقایسه سه ماده استحکام بخش مذکور، نگه داشته شد. سپس، با انجام آزمایش های مهندسی سنجش دوام بر روی نمونه های اخذ شده، ویژگی های این مصالح مشتمل بر ویژگی های فیزیکی، مقاومتی، دوام داری شیمیایی و مکانیکی آن ها تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد آب آهک، به علت داشتن مقدار زیاد آب، سبب تخریب بافت سنگ شده و باعث کاهش 5/8 درصدی خصوصیات مکانیکی سنگ نسبت به حالت اولیه شده است. استحکام بخشی با دوغاب بیولوژیکی، سبب کاهش جذب آب سنگ شد و 7 درصد بهبود کیفیت در سنگ ایجاد نموده است. رزین اپوکسی، نسبت به دو استحکام بخش دیگر مناسب تر است و تا 17 درصد خصوصیات سنگ را بهبود می بخشد. اما به علت داشتن خواص فیزیکوشیمیایی غیر یکسان با سنگ و عمق نفوذ کم، یک استحکام بخش سطحی محسوب شده و بایستی به صورت دوره ای بر روی سطح تجدید شود.
احسان محمدی ماندان مومنی
امروزه وفاداری مشتریان کلید موفقیت تجاری محسوب می شود. با افزایش وفاداری مشتریان سهم بازار و میزان سود دهی بنگاه اقتصادی بالا می رود. مهمترین و منحصر بفردترین خصوصیات برند در هویت برند نمایان می شود. اصولا هویت برند آن چیزی است که برند درصدد نشان دادن آن است که باید ماهیت دائمی و طولانی مدت داشته باشد. یکی از ویژگی های مهم یک برند، توانمندی در ایجاد وفاداری در مشتریان است و یکی از ترجیحات مشتریان در انتخاب محصول، نام معتبر و هویت ساز آن است. بنابراین هدف اصلی در این پژوهش تعیین تاثیرهویت برند بر وفاداری مشتریان می باشد. جامعه آماری این تحقیق کلیه مصرف کننده گان لوازم خانگی سامسونگ در سطح شهر تهران هستند و حجم نمونه مورد استفاده در آن با توجه فرمول تعیین حجم نمونه در جامعه نامحدود با سطح اطمینان 95 % تعداد 384 نفر برآورد شده است. برای آزمون فرضیه ها از تکنیک تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. آزمون های دیگری نظیر کولموگروف–اسمرینوف، آزمون kmo و تحلیل عاملی تائیدی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این تحقیق که با استفاده از نرم افزار لیزرل انجام گردیده حاکی از آن است که رابطه معنی دار و مثبتی میان هویت برند و ارزش درک شده از برند، رضایت مشتریان و وفاداری مشتریان به برند وجود دارد. همچنین یافته ها حاکی از وجود ارتباط معنادار و مثبتی میان ارزش برند و رضایت مشتریان، ارزش درک شده و اعتماد مشتریان، رضایت مشتریان و اعتماد مشتریان به برند و همچنین اعتماد مشتریان به برند و وفاداری مشتریان وجود دارد. در این تحقیق رابطه معناداری میان هویت برند و اعتماد به برند یافت نشد.
احسان محمدی مهرزاد شمس
موضوع این مطالعه مدل سازی جریان دو فاز در بستر سیال محترق می باشد. معادلات حاکم بر جریان دوفاز و همچنین جملات مربوط به احتراق آورده شده است. مدل سازی به صورت دوبعدی و گذرا می-باشد و احتراق در نظر گرفته می شود. برای مدل سازی از روش اولر-اولر استفاده می شود. برای مدل-سازی یک محفظه احتراق زغال سنگ آزمایشی انتخاب شده است. در مدل سازی علاوه بر معادلات هیدرودینامیکی، معادله انرژی، k-? ، اجزا و معادله انرژی دانه ای حل شده است. در اکثر مدل سازی های انجام شده در گذشته، بستر سیال به صورت سیال سرد در نظر گرفته شده است، به این معنی که احتراق در نظر گرفته نشده است.همچنین ترکیب مدل سازی احتراق با جریان دانه ای تاکنون انجام نشده است. مزیت و نوآوری کار حاضر نسبت به کار های گذشته، در نظر گرفتن احتراق همراه با فرض جریان دانه ای می باشد. چالش اصلی پیش روی این مطالعه بالا بودن حجم محاسبات می باشد که تا حد امکان با فرض های ساده سازی معقول کاهش یافته است. نتایج به دست آمده با نتایج ارائه شده در مراجع مقایسه و اعتبارسنجی شده است. همچنین استقلال از شبکه مورد بررسی قرار گرفته است. در قسمت نتایج نیز کانتورهای کسر فضای خالی، کانتور فشار، دما و همچنین کانتور های کسر جرمی واکنش-دهنده ها و فراورده ها آورده شده است. مطالعه حاضر به ما در درک مکانیزم احتراق و طراحی سیستم-های احتراقی جدید کمک می کند. کلیدواژه: بستر سیال، احتراق، جریان دوفاز، اولر-اولر.
احسان محمدی علیرضا حسین نژاد
بهبود انتقال حرارت و خنک¬کاری سیستم¬های حرارتی نقش بسیار مهمی در کاربردهای صنعتی و مهندسی دارد. نانوسیال و محیط متخلخل هر دو می¬توانند انتقال حرارت را بهبود می¬بخشند. در این پژوهش انتقال حرارت جابجایی ترکیبی جریان نانوسیال آب-اکسید آلمینیوم در یک مجرای بیضوی پر شده با محیط متخلخل به صورت عددی و سه بعدی بررسی گردیده است. فرض بر آن است که دیواره مقطع در دمای ثابت قرار دارد. جریان نانوسیال، آرام، دائمی، نیوتنی و تراکم ناپذیر می¬باشد و مدل جریان نانوسیال مدل همگن در نظر گرفته می¬شود. در محیط متخلخل از مدل گسترش یافته¬ی بریکمن-دارسی-فورچهمیر بهره برده شده است و فازهای سیال و جامد در محیط متخلخل در تعادل حرارتی می باشند. برای این تحلیل از روش حجم محدود استفاده شده است. نتایج حل عددی با نتایج پژوهش¬های پیشین مقایسه شده که انطباق خوبی را نشان می¬دهند. ترکیب نانوسیال و محیط متخلخل جهت بهبود انتقال حرارت اخیرا مورد استقبال محققین قرار گرفته است که بررسی انتقال حرارت نانوسیال در یک مجرا بیضوی پر شده با محیط متخلخل تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. در این بررسی اثر پارامترهای عدد رینولدز، ضریب تخلخل، عدد دارسی، کسرحجمی نانوسیال، قطر نانوذرات و ضریب منظری مجرا روی پارامترهای هیدرودینامیکی و حرارتی بررسی گردیده است. نتایج بررسی اثر عدد رینولدز نشان داد که، افزایش عدد رینولدز تاثیری بر عدد ناسلت ندارد ولی ضریب اصطکاک سطح را کاهش می¬دهد. نتایج بررسی اثر کسرحجمی نانوسیال و اثر قطر نانوذرات نشان داد که افزایش کسرحجمی و کاهش قطر نانوذرات عدد ناسلت را افزایش می¬دهد ولی تاثیری بر ضریب اصطکاک سطح ندارد به طوری که استفاده از نانوسیال با کسرحجمی 0/06 نسبت به سیال پایه، عدد ناسلت را 3/48% افزایش می¬دهد و کاهش قطر نانودرات از 100 نانومتر به 20 نانومتر عدد ناسلت را 13/2% افزایش می¬دهد. نتایج بررسی اثر تغییر ضریب تخلخل و عدد دارسی نشان داد که کاهش ضریب تخلخل و کاهش عدد دارسی، ضریب اصطکاک سطح، عدد ناسلت و افت فشار را افزایش می¬دهد، به طوری که با کاهش ضریب تخلخل تا 0/8نسبت به مجرای بدون محیط متخلخل عدد ناسلت 13/94 برابر و افت فشار 14/27 برابر می¬گردد و با کاهش عدد دارسی از 0/1 به 0/00001 عدد ناسلت 17/0 برابر و افت فشار 320 برابر می¬گردد. نتایج بررسی اثر ضریب منظری مجرا نشان داد که با افزایش ضریب منظری، عدد ناسلت، افزایش می¬یابد و ضریب اصطکاک سطح بدون تغییر باقی می¬ماند.
احسان محمدی مجید منتصری
چکیده ندارد.
احسان محمدی حمیدرضا خویی
چکیده ندارد.
احسان محمدی علیرضا رضوانی
چکیده ندارد.