نام پژوهشگر: بهرام فلاحتکار
خلیل اسلاملو بهرام فلاحتکار
این مطالعه با هدف بررسی اثرات استفاده از لاکتوفرین به صورت خوراکی بر پارامترهای رشد، وضعیت فیزیولوژیک، جذب آهن و ایمنی غیر اختصاصی تاسماهی سیبری انجام گردید. به این منظور شش جیره با سطوح مختلف شامل 0، 100، 200، 400، 800 و 1600 میلی گرم لاکتوفرین در هرکیلو غذا تهیه شد و ماهیان به مدت 8 هفته با جیره های مذکور تغذیه شدند. برای سنجش پاسخ رشد ماهیان با فاصله 2 هفته تا انتهای آزمایش طول کل و وزن آن ها در تیمار های مختلف اندازه گیری شد. در انتهای آزمایش برای سنجش میزان پارامترهای ایمنی غیراختصاصی از ماهیان خونگیری به عمل آمد و از موکوس آن ها نمونه برداری شد. پارامترهای رشد ماهیان شامل وزن نهایی، فاکتور وضعیت (cf)، وزن کسب شده (wg)، نرخ رشد ویژه (sgr)، ضریب تبدیل غذایی (fcr) و شاخص کبدی (hsi) در طول مدت آزمایش در تیمار های مختلف اختلاف معنی داری را نشان نداد. همچنین پارامتر های خونی شامل تعداد گلبول های قرمز، تعداد گلبول های سفید، هماتوکریت، هموگلوبین و درصد افتراقی گلبول های سفید در تیمار های مختلف با تغییر سطح لاکتوفرین جیره اختلاف معنی داری را نشان نداد. پروتئین های سرم (پروتئین کل، گلوبولین و آلبومین) و آنزیم های کبدی در تیمار های مختلف با تغییر سطح لاکتوفرین تغییر معنی داری نکرد. همچنین شاخص های استرسی مانند کورتیزول، گلوکز و لاکتات ماهیان در تیمار های مختلف اختلاف معنی داری را نشان نداد. جذب آهن در تیمار های مختلف بطور معنی داری تحت تاثیر لاکتوفرین قرارگرفت به گونه ای که، آهن پلاسما در ماهیانی که از لاکتوفرین تغذیه کرده بودند به شدت کاهش یافت. میزان ظرفیت کل اتصال آهن خون در تیمار 800 میلی گرم نسبت به تیمار شاهد به صورت معنی داری افزایش یافت، همچنین میزان آهن کبد در تیمار های لاکتوفرین نسبت به تیمار شاهد به صورت معنی داری افزایش یافت اما این اختلاف معنی دار در مورد میزان آهن عضله ماهیان در تیمار های مختلف دیده نشد. میزان ترشح موکوس و فعالیت ضد باکتریایی سرم ماهیان در تیمار های لاکتوفرین به صورت معنی داری نسبت به تیمار شاهد افزایش یافت اما سایر پارامتر های ایمنی شامل لایزوزیم سرم و موکوس، فعالیت ضد باکتریایی موکوس، میزان پراکسیداز سرم، میزان igm سرم و فعالیت همولیتیک کمپلمان سرم اختلاف معنی داری در تیمار های مختلف نشان نداد. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از لاکتوفرین به صورت خوراکی می تواند باعث تنظیم متابولیسم و محدود کردن آهن به عنوان یک ماده اساسی برای رشد باکتری ها و همچنین بهبود بخشی برخی از پارامتر های ایمونولوژیک و فیزیولوژیک در تاسماهی سیبری شود.
اسماعیل نجفی پور مقدم بهرام فلاحتکار
این مطالعه به منظور بررسی اثرات لسیتین جیره بر عملکرد رشد، شاخص های هماتولوژیک، بیوشیمیایی خون و ترکیب اسید چرب بدن بچه تاس ماهی سیبری (acipenser baeri brandt 1869) انجام گرفت. ماهی هایی با میانگین وزن اولیه 3/0±9/32 گرم با پنج جیره (سه تکرار) دارای انرژی و پروتئین یکسان و مقادیر مختلف لسیتین شامل صفر، 5/2، 5، 5/7 و 10درصد لسیتین به مدت 8 هفته غذادهی شدند. بچه ماهیان 5 وعده در روز بر مبنای درصد وزن بدن و در ساعات 8 ، 12 ، 16 ، 20 و 24 غذادهی شدند. این مطالعه نشان داد بکارگیری لسیتین تا 5/7 درصد در جیره این ماهی باعث افزایش رشد می گردد (p<0.05). همچنین نتایج محقق ساخت میزان چربی لاشه در تیمار 5/2 درصد لسیتین بالاتر از سایر تیمارها بود (p<0.05). اما در سایر ترکیبات لاشه شامل پروتئین، چربی و خاکستر اختلاف معنی داری مشاهده نشد. میزان تری گلیسیرید و کلسترول درجیره های حاوی صفر و 5/2 درصد لسیتین بطور معنی داری بالاتر بود (p<0.05). همچنین میزان توتال پروتئین و آلکالین فسفاتاز در تیمار حاوی صفر درصد لسیتین بصورت معنی داری بالاتر از سایر تیمارها بود (p<0.05). میزان بیلی روبین و آلانین آمینوترانسفراز (ترانس آمیناز) تحت تاثیر مقادیر مختلف لسیتین قرار نگرفتند. میزان هموگلوبین درتیمار های 5 و 5/7 درصد لسیتین در مقایسه با سایر تیمارها به طور معنی داری دارای مقادیر بالاتری بود (p<0.05). میزان هماتوکریت در تیمار 5/7 درصد لسیتین بصورت معنی داری مقادیر بالاتری نسبت به سایر تیمارها نشان داد (p<0.05). ترکیب اسیدهای چرب بدن بچه تاس ماهیان تحت تاثیر جیره های مورد نظر قرارگرفتند. بطوریکه بیشترین مقادیر مجموع اسیدهای چرب امگا 6 نظیر اسید لینولئیک (c18:2n-6) و کمترین مقادیر مجموع اسیدهای چرب امگا 3 در ماهیان تغذیه شده با جیره 5/2 درصد لسیتین مشاهده شد (p<0.05). از سوی دیگر بصورت معنی داری بیشترین مقادیر hufaنظیر ایکوزاپنتانوئیک اسید (c20:5n3) و دوکوزاهگزانوئیک اسید (c22:6n3) در ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 10 درصد لسیتین مشاهده شد (p<0.05). مطالعه حاضر نشان می دهد که بکارگیری مقادیر 5 تا 5/7 درصد لسیتین در جیره بچه تاس ماهی سیبری سبب بهبود شاخص های رشد، هماتولوژیک و بیوشیمیایی شده از سوی دیگر قرار دادن لسیتین به میزان 10 درصد سبب افزایش مقادیر hufa در این گونه می گردد.
سکینه ارشادی مطلق رضا قربانی واقعی
این تحقیق به منظور تعیین اثر جایگزینی سطوح مختلف کنجاله کانولا بر شاخص های رشد، ترکیب بدن و درصد بازماندگی میگوی وانامی با میانگین وزنی 09/0± 63/1 گرم انجام گرفت. آزمایش بصورت طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار غذایی شامل سطوح صفر، 5، 15، 25 و 35 درصد کنجاله کانولا با 3 تکرار در هر تیمار اجرا گردید. تعداد 450 میگو به طور تصادفی در 15 تانک (30 میگو در هر تانک) 300 لیتری پلی اتیلن معرفی شدند. میگوها سه وعده در روز بر اساس وزن بدن به مدت 8 هفته در دمای 09/0 ± 31 درجه سانتی گراد تغذیه شدند. در پایان دوره، شاخص های رشد مانند افزایش وزن (wg)، نرخ رشد ویژه (sgr)، نرخ بازده پروتئینی (per)، کارایی غذا (fe)، متوسط افزایش وزن روزانه (adg)، درصد افزایش وزن بدن (bwi)، درصد ارزش تولید پروتئین (ppv)، بازماندگی، میزان غذای مصرفی و ترکیب بدن میگوهای تغذیه شده با جیره های آزمایشی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که جایگزینی تا 25 درصد کنجاله کانولا به جای آرد ماهی در جیره غذایی میگوی وانامی تأثیر منفی بر عملکرد رشد میگوهای تغذیه شده نداشت. تفاوت معنی داری در ترکیب بدن و درصد بازماندگی بین تیمارها مشاهده نشد. نتایج این مطالعه نشان داد استفاده از جیره حاوی 25 درصد کنجاله کانولا بدون تأثیر منفی بر رشد و بازماندگی، به دلیل صرفه اقتصادی و کاهش هزینه های تولید غذا، می تواند بعنوان جایگزین آرد ماهی در ساخت جیره های غذایی، برای میگوهای جوان مورد استفاده قرار گیرد.
حسن اکبریان علی بانی
در این مطالعه، اثر رنگ تانک پرورشی و جیره غذایی بر رفتار تغذیه ای کپور معمولی در شرایط پرورشی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 144 قطعه کپور معمولی جوان با میانگین وزنی 5/0±1/35 گرم (در گروه های 8 تایی) در تانک هایی به رنگ سفید، آبی و سیاه (6 تیمار و 3 تکرار) به مدت 8 هفته با غذای کنسانتره (فاقد جاذب غذایی بتائین) و جیره حاوی جاذب غذایی بتائین به صورت اشباع مورد تغذیه قرار گرفتند. رفتار تغذیه ای ماهیان (تحرک و حضور ماهیان در زمان غذادهی) به وسیله ثبت تصاویر از ماهیان در تانک انجام گرفت. نتایج نشان داد ماهیان پرورش یافته در تانک به رنگ آبی، از لحاظ عملکرد رشد و تغذیه ای شرایط بهتری نسبت به بچه ماهیان پرورش یافته در تانک سیاه و سفید داشتند (05/0p<). ماهیانی که از جیره حاوی بتائین تغذیه شدند نسبت با ماهیان تانک هم رنگ خود که از جیره فاقد بتائین تغذیه کردند، رشد بهتری نشان دادند و در بعضی از فاکتورهای رشد اختلاف معنی داری با ماهیان تانک هم رنگ خود نشان دادند (05/0p<). ماهیان موجود در تانک به رنگ آبی با جیره غذایی حاوی بتائین از لحاظ حضور و تحرک در زمان غذادهی نسبت به ماهیان موجود درتانک به رنگ سفید و سیاه شرایط بهتری داشتند (05/0p< ). تحرک و حضور ماهیان در زمان غذادهی در تیمار دارای بتائین و فاقد بتائین اختلافات معنی داری را نشان داد(05/0p< ). نتایج این مطالعه نشان داد به کارگیری رنگ تانک آبی با استفاده از جاذب غذایی بتائین نسبت به رنگ سیاه به لحاظ شاخص های رشد و ایجاد رفتار تغذیه ای مناسب وضعیت مطلوب تری را ایجاد کرده که ممکن است بدلیل سازگاری فیزیولوژیکی بهتر کپور معمولی با این شرایط باشد.
سمانه پورسعید بهرام فلاحتکار
سیکل تولید مثلی در ماهیان خاویاری بر خلاف بسیاری از ماهیان استخوانی دارای مراحلی است که بعضا کامل شدن برخی از این مراحل، به زمان طولانی نیاز دارد. در این بین، توقف توسعه گنادی در مرحله پیش زرده گیری در شرایط پرورشی به مدت طولانی می تواند تولید خاویار و یا تکثیر مصنوعی این ماهیان با ارزش را در محیط اسارت محدود سازد. با توجه به اهمیت این ماهیان از نقطه نظر اکولوژیک و تولید خاویار، اثر مطلوب یا مضر برخی هورمون های درگیر در سیستم تولید مثلی، خصوصا در مرحله پیش زرده گیری هنوز شناسایی نشده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی اثرات کاشت هورمون های کورتیزول و تری یدوتیرونین (t3) بر رشد و توسعه گنادی، سطوح استروئیدهای جنسی و محتوای این هورمون ها در بافت تخمدان فیل ماهیان (huso huso) ماده پرورشی انجام پذیرفت. در این مطالعه، پنج گروه آزمایشی و پنج عدد ماهی به ازای هر گروه در نظر گرفته شد. تیمار های آزمایش شامل تیمار شاهد (دریافت کننده کپسول های حاوی کره کاکائو)، سطح پایین کورتیزول (c5؛ 5 میلی گرم کورتیزول به ازای هر کیلو گرم وزن بدن + کره کاکائو)، سطح بالای کورتیزول (c50؛ 50 میلی گرم کورتیزول به ازای هر کیلو گرم وزن بدن + کره کاکائو)، سطح پایین t3 (t1؛ 1 میلی گرم t3 به ازای هر کیلو گرم وزن بدن + کره کاکائو) و سطح بالای t3 (t10؛ 10 میلی گرم t3 به ازای هر کیلو گرم وزن بدن + کره کاکائو) بودند. کپسول های حاوی هورمون-کره کاکائو، به صورت داخل صفاقی در بدن فیل ماهیان پرورشی سه ساله در مرحله پیش زرده گیری (وزن متوسط 1/67 ± 6913 گرم) هر 6 هفته و به مدت شش ماه از بهمن 88 تا مرداد 89 کاشته شدند. تغییرات هورمون کورتیزول و شاخص های استرسی (acth، گلوکز و کلسترول)، هورمون های تیروئیدی (t4، t3 و t3:t4) و استروئیدهای جنسی (تستوسترون و استرادیول) در شروع آزمایش و سه هفته پس از هر مرحله ایمپلنت اندازه گیری شدند. تغییرات شاخص های بافت شناسی تخمک (قطر و مساحت تخمک، قطر و مساحت هسته، نسبت مساحت هسته به مساحت تخمک) در شروع و پایان دوره آزمایش تعیین گردیدند. همچنین محتوای کورتیزول و t3 تخمدان در انتهای دوره آزمایش مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد غلظت کورتیزول سرم خون در ماهیان تیمار شده با کورتیزول وابسته به دوز هورمون نبود و بیشترین غلظت آن در ماهیان تیمار c5 مشاهده شد. اختلاف معنی داری درغلظت acth بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد. غلظت گلوکز در ماهیان تیمار شده با کورتیزول به طور معنی داری بالاتر از تیمار شاهد بود. غلظت کلسترول سرم خون ماهیان تیمار c50 افزایش معنی داری را نسبت به گروه های آزمایشی شاهد و c5 نشان داد. تغییرات معنی داری در غلظت هورمون های تیروئیدی در ماهیان تیمار شده با هورمون t3 مشاهده شد. کاهش معنی داری در غلظت تستوسترون و استرادیول در ماهیان تیمار c50 مشاهده شد. غلظت تستوسترون سرم خون ماهیان تیمار t10 به طور معنی داری در پایان دوره افزایش یافت در حالیکه استرادیول سرم کاهش معنی داری را نشان داد. اختلاف معنی داری در شاخص های بافت شناسی تخمک در تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. محتوای کورتیزول و t3 تخمدان وابسته به دوز هورمون های ایمپلنت شده بود. در پایان دوره آزمایش، کمترین شاخص های رشد (wg،sgr و cf) در ماهیان تیمار شده با دوز بالای کورتیزول اندازه گیری شد در حالیکه ایمپلنت هورمون کورتیزول در دوزهای پایین، اثرات تحریک کننده ای روی رشد داشت. وزن نهایی ماهیان تیمار t1 به طور معنی داری از گروه شاهد بیشتر بود. نتایج این مطالعات نشان داد استرس مزمن ناشی از کاشت کورتیزول می تواند از استروئید زایی، رشد گنادها و رشد سوماتیک ماهی جلوگیری کند در حالیکه ایمپلنت t3 در دوزهای فیزیولوژیک قادر است سبب ایجاد تحریک و اثرات مثبت بر رشد سوماتیک و گنادها در این گونه گردد.
سبحان رعنای اخوان بهرام فلاحتکار
نظر به روند طولانی بلوغ در ماهیان خاویاری، امروزه از راهکارهای مختلف مدیریتی ، تغذیه ای و دستکاری های اندوکراینی محور تولید مثلی برای تحریک رسیدگی جنسی استفاده می شود. فیل ماهیان ماده پرورشی تا سن 14 سالگی به رسیدگی جنسی دست پیدا نمی نمایند و رسیدگی جنسی این ماهیان در مرحله پیش زرده سازی به همراه توسعه ناچیز فولیکولی برای آغاز سنتز استروژن، متوقف می شود. 17- بتا استرادیول یک هورمون ماده ساز بوده که به عنوان یکی از موثرترین هورمون های استروژنی شناخته می شود. مطالعه حاضر به بررسی سطوح مختلف کاشت هورمون استرادیول بر روند توسعه گنادی و متابولیت های سرم در 20 عدد از فیل ماهیان پرورشی سه ساله می پردازد. ماهیان در ابتدا و در پایان مدت مطالعه برای تعیین مرحله رسیدگی جنسی مورد بیوپسی قرار گرفتند. فیل ماهیان این مطالعه به صورت داخل صفاقی هر 5/1 ماه با کپسول هایی که با 3، 6 و 12 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استرادیول و کوکا باتر به عنوان حامل پر شده بودند موردکاشت قرار گرفتند و ماهیان تیمار کنترل کپسول هایی را که تنها محتوی حامل بود، دریافت نمودند. نمونه برداری خون از ماهیان هر سه هفته پس از ایمپلنت از ناحیه ساقه دمی انجام گرفت. کاشت استرادیول سبب افزایش معنی داری در میزان استرادیول، کلسیم ، تری اسیل گلیسرول، کلسترول و فسفر سرم خون ماهیان گردید (05/0p< ). این امر در حالی بود که کاشت استرادیول کاهش معنی دار سریعی در میزان تستوسترون سرم به همراه داشت (05/0p< ). نتایج این مطالعه موید وجود اختلاف معنی دار در ماهیان هورمون تراپی شده در مقایسه با تیمار کنترل به لحاظ شاخص های رشد (وزن نهایی، wg، bwi، sgr و cf) بود. با تکیه بر مقاطع بافت شناسی و اندازه گیری های انجام گرفته بر روی تخمک ماهیان، عدم کارآیی کاشت استرادیول در فیل ماهیان این مطالعه برای تحریک ماهیان برای دستیابی به رسیدگی جنسی مشخص گردید. بنابراین، ایمپلنت e2به تنهایی برای کاهش زمان رسیدگی در فیل ماهیانی که در مرحله پیش زرده سازی بودند مناسب نیست.
غلامرضا قایدی بهرام فلاحتکار
در این مطالعه، تخم قزل آلای رنگین کمان که در سه تراکم توزیع شده بودند در چندین مرحله نمو در معرض استرس حاد قرار داده شدند و میزان کورتیزول آن با روش ria اندازه گیری شد. تخم ها طی انکوباسیون در معرض تراکم های پایین (egg/cm2 55/2)، نرمال (egg/cm210/5) و بالا (egg/cm2 65/7) قرار داده شدند. در تخم های لقاح نیافته میزان کورتیزول ng/ml 06/0 ± 55/2 بود که منشأ مادری دارد. میزان کورتیزول پایه در تخم های تازه لقاح یافته ng/ml 07/0 ± 84/1 بود که تا 10 روز پس از لقاح (زمان ارگان زایی) در هر سه تراکم کاهش پیدا کرد (ng/ml 04/0 ± 29/0، 06/0 ± 30/0 و 08/0 ± 29/0 به ترتیب در تراکم های پایین، نرمال و بالا). این میزان در هر سه تراکم تا مرحله چشم زدگی در روز 18 پس از لقاح تقریباً ثابت ماند. سپس، میزان کورتیزول در زمان تخم گشایی افزایش یافت و در تراکم های پایین، نرمال و بالا به ترتیب به ng/ml 05/0 ± 58/0، 06/0 ± 60/0 و 07/0 ± 61/0 رسید. الگوی تغییرات میزان کورتیزول در مراحل جنینی در هر سه تراکم تغییرات مشابهی نشان داد. در آزمایش دیگری، به منظور تعیین زمان فعال شدن محور hpi، تخم ها در معرض یک استرس حاد (5 دقیقه بیرون از آب) در مراحل مختلف نمو قرار گرفتند. میزان کورتیزول در پاسخ به استرس حاد در مراحل مختلف جنینی تغییری نشان نداد اما میزان کورتیزول در مرحله تخم گشایی پس از استرس افزایش یافت. نتایج این مطالعه نشان داد که استرس مزمن (تراکم) تفاوتی در میزان کورتیزول ایجاد نمی کند و سنتز کورتیزول در مراحل پایانی نمو جنینی مشاهده می شود. استرس حاد اثری بر میزان کورتیزول در دوره جنینی نداشت اما باعث افزایش میزان کورتیزول در مرحله تخم گشایی شد. به نظر می رسد که محور hpi در مرحله تخم گشایی به استرس حاد واکنش می دهد اما به طور کامل فعال نیست.
سولماز نوری زاده مسعود ستاری
180 بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی و طولی (cm) 1/2 ± 27/13 و (g) 9/2 ± 95/25 در 6 تانک به تعداد 30 قطعه در هر تانک توزیع شد. دو جیره آزمایشی با سطوح مختلف چربی فرموله شد بطوریکه 10 درصد چربی به عنوان سطح پایین و 20 درصد به عنوان سطح بالا در نظر گرفته شد. در طول مدت مطالعه، ماهیان به صورت دستی 3 بار در روز تا حد سیری تغذیه شدند و این عمل به مدت 8 هفته انجام گرفت. در پایان مدت آزمایش، وزن ماهیان قزل آلای رنگین کمان تغذیه شده با 20 درصد چربی در مقایسه با ماهیان تغذیه شده با تیمار 10 درصد افزایش معنی داری داشت. هیچ اختلاف معنی داری در بین تیمارها به لحاظ پارامترهای کیفی لاشه (پروتئین، چربی، رطوبت) به استثنای خاکستر مشاهده نشد. همچنین اختلاف معنی داری بین ماهیان دو تیمار به لحاظ پارامترهای هماتولوژیک (هموگلوبین، تعداد گلبول های سفید و قرمز،mcv، mch و mchc) به استثنای هماتوکریت یا شاخص های پلاسما (چربی کل، کورتیزول و گلوکز و همچنین فشار اسمزی پلاسما) مشاهده نشد. پس از دوره 8 هفته ای تغذیه، ماهیان مورد مطالعه به آب با شوری ppt 10، به عنوان تست استرس شوری انتقال یافتند. نمونه خون از ماهیان در ساعت های صفر، 6، 12، 24، 48 و 72 پس از انتقال به آب شور گرفته شد. نتایج این مطالعه افزایش در میزان الکترولیت های پلاسما (سدیم، پتاسیم و کلراید) و فاکتورهای استرسی پلاسما (کورتیزول و گلوکز) و همچنین فشار اسمزی پلاسما پس از انتقال ماهیان به آب شور را به نمایش گذاشت. بر اساس مطالعات بافت شناسی انجام شده هیچ گونه اختلاف قابل توجهی به لحاظ اثرات پاتولوژیک در آبشش ماهیان مشاهده نشد، در مقایسه بافت شناسی کبد، در تعدادی از نمونه ها اختلاف معنی داری به لحاظ تعداد واکوئل ها مشاهده شد. به طورکلی، با توجه به عملکرد رشد و شاخص های خونی ماهیان قزل آلای رنگین کمان، تغذیه ماهیان با 20% چربی توصیه می شود همچنین با تکیه بر نتایج استرس شوری می توان بیان داشت ماهیان در این سن توانایی سازگاری با شوریppt 10 را دارا می باشند.
آریا لطفی بهرام فلاحتکار
ویتامین ها جزء ضروری رژیم غذایی برای عملکرد طبیعی فیزیولوژیک حیوانات از جمله ماهی ها می باشند و استفاده ناکافی از آن ها سبب کاهش رشد و همچنین تغییرات فیزیولوژیک خواهد شد. این مطالعه به منظور تعیین اثر سطوح مختلف پرمیکس ویتامین بر روی عملکرد رشد و شاخص های بیوشیمیایی شامل تری گلیسرید، کلسترول، پروتئین تام، پروکسیداز و آلکالاین فسفاتاز همچنین شاخص های خونی از جمله هماتوکریت، هموگلوبین، تعداد گلبول های سفید (wbc) و قرمز (rbc) و شاخص های استرسی (کورتیزول، گلوکز، لاکتات)، همچنین آنالیز تقریبی لاشه شامل رطوبت، چربی، پروتئین و خاکستر بر روی بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان انجام شد. تعداد 360 قطعه بچه ماهی با میانگین وزنی 9/2 ± 3/26 در 18 حوضچه که در هر حوضچه 20 ماهی به طور تصادفی قرار گرفت، معرفی گردید. 6 جیره آزمایشی با سطوح مختلف پرمیکس ویتامینه، به ترتیب شامل مقادیر صفر، 25/0، 5/0، 75/0، 1، 25/1 درصد در نظر گرفته شد. بقا در طول 8 هفته آزمایش 100% بود و هیچ گونه تلفات یا علائم کمبود مشاهده نشد. نتایج نشان داد که سطوح مختلف پرمیکس ویتامینه بر شاخص های رشد شامل cf، wg، sgr، bwi، fcr در بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان پس از 56 روز تفاوتی بین تیمارها ایجاد نکرد (p>0.05)، بالاترین میزان wg در تیمار 1% و بعد از آن 5/0% مشاهده شد و کمترین آن مربوط به تیمار 25/1% بود، البته این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نبود (p>0.05). در انتهای دوره آزمایش در شاخص های بیوشیمیایی شامل کلسترول، پروتئین تام و پروکسیداز، اختلاف معنی داری مشاهده نشد اما در شاخص آلکالاین فسفاتاز اختلاف بین تیمارها معنی دار بود (p<0.05). در رابطه با شاخص های هماتولوژیک نیز بین تیمار صفر (کنترل) با تیمار 75/0 درصد در خصوص wbc، اختلاف معنی دار مشاهده شد (p<0.05). حداکثر شاخص های استرسی در تیمار 5/0 درصد مشاهده شد که با سایر تیمارها اختلاف معنی دار داشت (p<0.05) اما در شاخص های آنالیز لاشه بچه ماهیان قزل آلای رنگین کمان اختلافی بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد (p>0.05). نتایج این مطالعه نشان داد با استفاده از سطوح مختلف پرمیکس ویتامینه در قزل آلای رنگین کمان اختلافی در شاخص های رشد و بقا دیده نمی شود اما شاخص های بیوشیمیایی و هماتولوژیک تحت تاثیر سطوح مختلف پرمیکس ویتامینه قرار گرفته و به نظر می رسد سطح 1-5/0% پرمیکس می تواند مقدار مطلوبی برای بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان در این محدوده وزنی تلقی گردد.
محمد مهدی حق پرست رادمرد حمید علاف نویریان
یک بررسی تغذیه ای در مدت 8 هفته بروی میگوهای جوان آب شیرین انجام شد.این آزمایش برای ارزیابی عملکرد جیرهای حاوی 0(کنترل) ، 5/0 ،1و5/1 گرم پروبیوتیک درهر کیلوگرم بود.240 عدد میگوی جوان آب شیرین با میانگین وزنی (گرم1/0±4/.) بطور کاملا تصادفی بین 12 آکواریوم 100 لیتری توزیع شدند. میگوها در حد اشباع روزانه دو بار(8و20) مورد تغذیه قرار گرفتند .شاخص های رشد در میگوهای آب شیرین از قبیل درصد افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه، کارایی پروتئین وهمچنین ترکیبات لاشه در جیره حاوی 5/0 گرم پروبیوتیک بهترین عملکرد را داشتندواختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان دادند)05/0>(p.هرچنددر سایر تیمارهایی که جیره حاوی پروبیوتیک دریافت کرده بودند عملکرد رشد وتغذیه ای خوبی نسبت به تیمار شاهد مشاهده شد.ترکیبات لاشه این میگوها در تیمارهایی که از جیره حاوی پروبیوتیک استفاده کرده بودند ارتقاء پیدا کردندواختلاف معنی داری را با تیمار شاهد نشان دادند)05/0>(p. با وجود این در بین تیمارهایی که از جیره حاوی پروبیوتیک استفاده کرده بودند از نظر ترکیبات لاشه اختلاف معنی داری مشاهده نشد(05/0<p).همچنین ازنظر بقاء بین تیمارهای پروبیوتیکی با تیمار شاهد هیچ اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
زهرا محمودی حمید علاف نویریان
یک آزمایش تغذیه ای با سه سطح پروتئین (40 ،35 ،30 درصد) و سه سطح چربی (14 ،12 ،10 درصد) به منظور تعیین سطح مناسب پروتئین و چربی در تغذیه ماهی سفید دریای خزر (rutilus frisii kutum) انجام شد. ماهیان (01/0 ± 15/1). به طور تصادفی در 27 آکواریوم 45 لیتری (cm20×15×15) توزیع و چهار بار در روز به مدت 8 هفته تغذیه شدند. تقابل بین پروتئین و چربی تفاوت معنی داری در هیچ یک از پارامترهای رشد ایجاد نکرد (05/0> p). با افزایش پروتئین تا 35 درصد، وزن افزایش و سپس به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0 >p )، با افزایش چربی جیره وزن ماهیان افزایش پیدا کرد (05/0 >p ). اما بازده پروتئین با افزایش پروتئین کاهش پیدا کرد (05/0 >p ) و ماهیان تغذیه شده با 40 درصد پروتئین و 10 درصد چربی کمترین ابقاء پروتئین (ppv) را داشتند (05/0 >p ). بازده چربی (ler) ماهیان تغذیه شده با سطوح 30 و 35 درصد پروتئین با افزایش چربی به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0 >p ). نتایج نشان داد ماهیان تغذیه شده با 35 درصد پروتئین و 10 درصد چربی بالاترین میزان ابقاء چربی (lpv) را نسبت به سایر تیمارها داشتند (05/0 >p ). نتایج مربوط به آنالیز ترکیبات بدن نشان داد پروتئین جیره تفاوت معنی داری در بین تیمارها ایجاد نکرد (05/0> p) ولی با افزایش چربی جیره، چربی بدن افزایش پیدا کرد (05/0p<) و بیشترین مقدار چربی در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد پروتئین و 14 درصد چربی مشاهده شد. گلوکز و triiodothyronine تحت تأثیر سطوح پروتئین و چربی جیره قرار نگرفتند (05/0> p). تری گلیسرید به طور معنی داری در ماهیان تغذیه شده با 30 درصد پروتئین و 10 و 12 درصد چربی بیشتر بود (05/0 >p ). کلسترول به طور معنی داری در ماهیان تغذیه شده با 35 درصد پروتئین و 10 درصد چربی بیشتر بود (05/0 >p ). بیشترین میزان thyroxin در ماهیان تغذیه شده با 30 درصد پروتئین و 10 درصد چربی مشاهده شد (05/0 >p ).به نظر می رسد ماهی سفید می تواند از سطوح بالای 14 درصد چربی در جیره بدون اینکه تأثیر منفی بر رشد بگذارد استفاده کند و جیره با 35 درصد پروتئین و 14 درصد چربی برای رشد بچه ماهی سفید در محدوده وزنی مطالعه شده مناسب است.
علی حمیداوغلی مجیدرضا خوش خلق
خانواده شیرونومید، جمعیت زیادی را در بین حشرات کفزی آب های شیرین تشکیل می دهد و دارای ظرفیت تولید مثلی بالایی می باشد. همچنین لاروهای این موجودات دارای ارزش غذایی بالایی هستند و یکی از اقلام غذایی با ارزش برای بسیاری از ماهی ها به ویژه ماهیان خاویاری به شمار می روند. در تحقیق حاضر، تولید لاروهای شیرونومید در محیط کاملاً بسته، با کنترل شرایط فیزیکوشیمیایی و ایجاد محیط مناسب برای کامل شدن چرخه زندگی این حشرات انجام شد. میزان تولید در هر متر مربع به طور میانگین 10±80 گرم برآورد شد. غنی سازی لاروها با اضافه کردن مقادیر صفر (c0)، 100 (c100) و 1000 (c1000) میلی گرم ویتامین c (آسکوربیک اسید) در هر کیلو گرم از کود مرغی (بستر) انجام شد. آزمایش های انجام شده به منظور بررسی میزان آسکوربیک اسید در لاروهای شیرونومید، مقادیر µg/g 45/15±2/74، µg/g 61/116±03/325 و µg/g 31/81±86/779 را به ترتیب در تیمارهای c0، c100 و c1000 با اختلاف معنی دار بین گروه ها نشان داد (05/0p <). در مرحله بعد، شیرونومیدهای غنی سازی شده برای تغذیه لاروهای تاسماهی ایرانی با وزن ابتدایی g 03/0±3/0 مورد استفاده قرار گرفتند. تعداد 20 قطعه لارو تاسماهی ایرانی در تانک های پلاستیکی 10 لیتری به مدت 14 روز تغذیه شدند. اندازه گیری طول و وزن لاروهای تاسماهی ایرانی، اختلاف معنی داری را در فاکتورهای رشد نشان نداد (05/0p >). بررسی میزان آسکوربیک اسید در امعاء و احشاء این لاروها نیز نشان دهنده عدم وجود اختلاف معنی دار در گروه ها بود (05/0p >). با وجود این تغذیه لاروهای تاسماهی ایرانی توسط شیرونومیدهای غنی شده نشان داد که این ماهیان تمایل زیادی به این لاروها دارند و هیچ گونه تلفاتی در طول دوره پرورش مشاهده نشد. در نهایت می توان از لاروهای شیرونومید به عنوان یک غذای زنده با قابلیت غنی سازی نام برد و عنوان نمود که استفاده از ویتامین c برای غنی سازی این موجودات می تواند نیازهای ماهیان به این ماده مغذی را برطرف کند. این ویتامین تاثیر چندانی در رشد لاروهای تاسماهی ایرانی نداشت که شاید بتوان با طولانی تر کردن دوره پرورش یا انجام تستهای استرس، تاثیر حضور ویتامین c در جیره را به طور مطلوب تری مشاهده کرد.
صدیقه محمدزاده حسین اورجی
این مطالعه به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف کربوهیدرات بر عملکرد رشد، ضریب تبدیل غذا و ترکیبات بدن بچه ماهی سفید دریای خزر انجام شد. ماهی ها با وزن اولیه 2/0 ± 8/0 گرم (میانگین ± انحراف معیار) با پنج جیره (سه تکرار) دارای انرژی و پروتئین یکسان و درصدهای مختلف کربوهیدرات (15، 20، 25، 30 و 35 درصد) به مدت ده هفته و چهار وعده در روز بر اساس اشتها غذادهی شدند. نتایج نشان داد بکارگیری کربوهیدرات تا سطح 35 درصد باعث افزایش برخی از شاخص های رشد از جمله وزن نهایی (wf)، افزایش وزن بدن (wg)، درصد افزایش وزن بدن (bwi)، نرخ رشد ویژه (sgr) و نرخ کارایی پروتئین (per) شده است (05/0p<). همچنین نتایج مربوط به آنالیز ترکیبات بدن نشان داد که افزایش سطح کربوهیدرات باعث افزایش سطح پروتئین و چربی بدن شده است (05/0p<)، بطوریکه بیشترین مقدار پروتئین و کمترین مقدار چربی در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد کربوهیدرات مشاهده شد. نتایج آنزیم های گوارشی نشان داد که فعالیت آنزیم های گوارشی بطور معناداری تحت تاثیر سطوح مختلف کربوهیدرات قرار گرفتند و بالاترین فعالین برای آنزیم های آمیلاز، لیپاز، تریپسین و کیموتریپسین در بچه ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد کربوهیدرات مشاهده شده است نتایج این مطالعه نشان دهنده این است که افزایش سطح کربوهیدرات از 15 تا 35 درصد اثر منفی بر پارامترهای رشد بچه ماهیان سفید نداشت، بنابراین سطح 35 درصد کربوهیدرات در جیره بچه ماهیان 2 الی 3 گرمی سفید دریای خزر می تواند باعث رشد مطلوب، کارایی بهتر پروتئین شود.
ساره قیاسی بهرام فلاحتکار
مطالعه حاضر به منظور تعیین اثر تیامین بر تغییرات فیزیولوژیک و عملکرد تولید مثلی در ماهی استرلیاد (acipenser ruthenus) انجام گردید. تعداد 60 ماهی (9/8 ± 8/697 گرم) در 12 تانک فایبر گلاس در چهار تیمار (سه تکرار) توزیع شدند. تیمار اول با جیره ای حاوی mg/kg10 جیره خشک تیامین هیدروکلراید (tf10) و سه تیمار دیگر با جیره ای حاوی g/kg 1 آمپرولیوم هیدروکلراید (به عنوان آنتی تیامین) در جیره خشک یک نوبت در روز به مدت 5 ماه قبل از تخم ریزی تغذیه شدند. به سه تیمار تغذیه شده با آمپرولیوم با دوزهای صفر (ti0)، 5 (ti5) و 50 (ti50) mg/kg وزن بدن در سه نوبت ( روز 30، 90 و 150) تیامین تزریق شد. در انتهای هر ماه، ماهیان بیومتری شده و پارامترهای رشد مانند وزن نهایی (fw)، افزایش وزن (wg)، نرخ رشد ویژه (sgr)، درصد افزایش وزن (bwi) و افزایش وزن روزانه (adg) بررسی شدند که اختلاف معنی داری در پارامتر های رشد بین تیمار ها دیده نشد (05/0p>). در انتهای دوره (5 ماه) شاخص های هماتولوژیک اندازه گیری شد. شاخص های هموگلوبین (hb)، تعداد گلبول های قرمز(rbc)، تعداد گلبول های سفید (wbc)، لنفوسیت، نوتروفیل ، ائوزینوفیل و مونوسیت در بین تیمار ها اختلاف معنی داری نداشتند (05/0p>). میزان هماتوکریت بین تیمار ها اختلاف معنی دار داشت (05/0p<). در حجم متوسط گلبول قرمز (mcv) و میانگین هموگلوبین گلبول قرمز (mch) اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p>) ولی کمترین میزان میانگین غلظت هموگلوبین گلبول قرمز (mchc) در تیمار ti5 مشاهده شد (05/0p<). همچنین شاخص قطبیت هسته (pi) در سه مرحله (روز صفر، 75 و 150) اندازه گیری شدکه اختلاف معنی داری در تیمار های مختلف نشان نداد (05/0p>). نتایج حاصل از اندازه گیری گلوکز شش فسفات دهیدروژناز (g6pdh) نشان داد اختلاف معنی داری در بین گروه های مختلف آزمایشی وجود ندارد (05/0p>). میزان هورمون استرادیول اختلاف معنی داری در بین تیمار ها نداشت (05/0p>) و هورمون تستوسترون تحت تاثیر تیامین تزریق شده بود (05/0p<). میزان تیامین هیدروکلراید (thcl)، تیامین پیروفسفات (tpp) و تیامین کل در تخم افزایش معنی داری در تیمار ها ti50 نسبت به تیمار کنترل نشان داد (05/0p<) و در تیامین مونو فسفات (tmp) اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). هماوری کاری، هماوری نسبی و زمان پاسخ به تزریق تفاوت معنی داری نداشت (05/0p>) اما تعداد تخمک در گرم تحت تاثیر میزان تیامین بود (05/0p<). با توجه به تحقیق حاضر، به نظر می رسد تیامین می تواند بر برخی از پارامتر های فیزیولوژیک و تولیدی مثلی اثر بگذارد و یک ماده موثر در تولید مثل ماهیان خاویاری می باشد که نیاز به مطالعات کاملتری دارد.
نجمه پتکی بهرام فلاحتکار
این تحقیق به منظور بررسی امکان جایگزینی آرد گلوتن ذرت (cgm) بجای آرد ماهی (fm) در جیره غذایی بچه ماهیان کپور معمولی cyprinus carpio انجام شد. شش جیره غذایی با جایگزینی cgm بجای fm با سطوح جایگزینی صفر، 20، 40، 60، 80 و 100 درصد ساخته شد. 324 عدد ماهی با میانگین وزن اولیه 0/1± 13/5گرم بطور کاملاً تصادفی درون 18 مخزن مدور (450 لیتر) توزیع شدند و با جیره های آزمایشی به مدت 56 روز تغذیه شدند. در پایان تغذیه آزمایشی، در خصوص شاخص های رشد از جمله وزن نهایی، طول کل ماهی (tl)و ابقای پروتئین(ppv) اختلاف معنی داری مشاهده گردید و سطح جایگزینی 100% cgm بالاترین میزان افزایش وزن و طول کل بدن ماهیان را موجب گردید (0/05 > p). بیشترین میزان ابقای پروتئین در ماهیان تغذیه شده با سطح 20% cgm مشاهده گردید(0/05 > p)؛ اما در سایر شاخص های از جمله وزن کسب شده (wg)، افزایش وزن بدن (bwi)، کارایی غذا (fe)، ضریب چاقی (cf)، نرخ رشد ویژه (sgr)، نسبت کارایی پروتئین (per)، نسبت کارایی چربی (ler)، ابقای چربی (lpv) و همچنین شاخص کبدی (hsi) مشاهده نشد (0/05 < p). رطوبت و چربی لاشه ماهیان تفاوت معنی داری نشان نداد (0/05< p)؛ اما درصد پروتئین و خاکستر لاشه در تیمارهای آزمایشی بطور معنی داری اختلاف داشتند (0/05 > p). در پایان دوره ی تغذیه ای، در برخی از پارامترهای بیوشیمیایی و هماتولوژیک از جمله گلوکز، تعداد گلبولهای قرمز،mcv، mch و mchc تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0/05 > p). بالاترین تعداد گلبولهای سفید مربوط به تیمار حاوی 100 درصد cgm بود (0/05 > p). همچنین بیشترین درصد هماتوکریت، غلظت هموگلوبین و تری گلیسرید در تیمار حاوی40 درصد cgm، در حالیکه بیشترین میزان کلسترول، t3 و t4 در ماهیان تغذیه شده با جیره 80 درصد cgm مشاهده گردید (0/05> p). در مقایسه بافت شناسی کبد ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 40 و 60 درصد cgm عوارضی همچون هیپرتروفی سلول های کبدی، جابه جایی هسته هپاتوسیت ها و اتساع سینوزوئیدهای کبدی مشاهده گردید. بطورکلی جایگزینی cgm به جای fm در سطح 100 درصد، بر رشد و عملکرد فیزیولوژیک بچه ماهیان کپور معمولی اثر منفی ندارد و افزایش سطوح cgm اثرات منفی روی پارامترهای هماتولوژی و بیوشیمیایی خون نداشته و می تواند در سطوح جایگزینی 60-40 درصد اثرات مطلوبی داشته باشد.
خیام دل افکار حسین خارا
هدف از این مطالعه دسترسی به غلظت بهینه چهار ماده بیهوش کننده ms222، روغن گل میخک، کتامین و عصاره توتون در بچه ماهی استرلیاد بود. همچنین، تغییرات پارامترهای خونی و بیوشیمیایی در غلظت های بهینه از چهار ماده بیهوش کننده مورد بررسی قرار گرفت. برای بدست آوردن غلظت بهینه غلظت های 45، 50، 55، 60، 65 و 70 میلی گرم در لیتر از ms222، 14، 35، 56، 77، 98 و 119 میلی گرم در لیتر از روغن گل میخک ، 35، 5/37، 40، 5/42، 45 و 50 میلی گرم در لیتر از کتامین و 375، 450، 525، 600، 675 و 750 میلی گرم در لیتر از عصاره توتون مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به زمان های بیهوشی و بازگشت، غلظت های 60 میلی گرم در لیتر (القا 9/6 ± 6/298 و ریکاوری 6/2 ± 3/155 ثانیه) برای ms222، 56 میلی گرم در لیتر (القا 9/14 ± 6/139 و ریکاوری 9/18 ± 151 ثانیه) برای روغن گل میخک، 45 میلی گرم در لیتر (القا 20 ± 380 و ریکاوری 9/82 ± 3/193 ثانیه) و 675 میلی گرم در لیتر (القا 8/21 ± 6/376 و ریکاوری 3/17 ± 570 ثانیه) برای توتون به عنوان غلظت بهینه در نظر گرفته شد. زمان القا و ریکاوری برای ماهی استرلیاد وابسته به غلظت مواد بیهوش کننده بود. تغییرات قابل توجهی در پارامترهای خونی از جمله wbc، rbc، hct، hb، mcv و mch در میان چهار عامل بیهوشی مشاهده شد. نتایج همچنین اختلاف معنی داری در غلظت پارامترهای بیوشیمیایی (کورتیزول، گلوکز و لاکتات) در میان همه موارد بیهوشی مورد بررسی نشان داد.
آبتین بیابانی حمید علاف نویریان
این تحقیق به منظور تعیین اثر جایگزین کردن آرد کنجاله کانولا به جای آرد ماهی بر عملکرد رشد، ترکیب بدن و قیمت تمام شده جیره غذایی میگوی رودخانه ای شرق در مرحله جوانی و در پنج تیمار و سه تکرار با سطح های جایگزینی صفر (جیره پایه)، 25، 50، 75 و 100 درصد انجام گردید. تعداد 450 قطعه میگو با میانگین وزن 0/12± 1/00 گرم پس از دو هفته سازگاری با شرایط آزمایش و به مدت 8 هفته با جیره های آزمایشی تغذیه گردیدند. شاخص های رشد شامل میانگین افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذا، میزان بازدهی پروتئین، درصد بازماندگی و ترکیب بدن شامل رطوبت، پروتئین، چربی و خاکستر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که جایگزین کردن آرد کنجاله کانولا به جای آرد ماهی تا سطح 50 درصد تأثیر معناداری در عملکرد رشد میگوها نداشت. ولی با افزایش آرد کنجاله کانولا در تیمارهای 75 و 100 درصد، عوامل رشد عدم بهبود را نشان دادند و دارای اختلاف معناداری با سایر تیمارها بودند. اختلاف معناداری به لحاظ آماری در میزان ترکیب بدن میگوها (پروتئین، چربی و خاکستر) مشاهده نشد و فقط تیمارهای 75 و 100 درصد افزایش معناداری را در میزان رطوبت نشان دادند. از نتایج این آزمایش چنین استنباط می گردد که افزایش آرد کنجاله کانولا تا 50 درصد با آرد ماهی، عملکرد مطمئن تری بر رشد و هم چنین کاهش قیمت جیره ی غذایی میگوی جوان رودخانه ای داشت.
سکینه شیروان حمید علاف نویریان
مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر دوره¬های طولانی مدت برخی استراتژی¬های تغذیه¬ای (گرسنگی، غذادهی محدود به میزان 1 درصد بیومس و تغذیه تا حد سیری) بر عملکرد رشد، ترکیب بدن، فاکتورهای خون¬شناسی، بیوشیمیایی و متعاقباً پاسخ به استرس در بچه تاسماهی سیبری (acipenser baerii brandt 1869) به مدت 8 هفته طراحی و اجرا گردید. در این راستا، تعداد 270 قطعه بچه تاسماهی سیبری (میانگین وزن 65/0 ± 00/54 گرم) در قالب سه تیمار (به همراه سه تکرار) در 9 مخزن فایبرگلاس (1050 لیتر) توزیع شد. در ابتدا، میانه و انتهای دوره از ماهیان خون¬گیری به عمل آمد و نمونه¬های لاشه برای انجام آنالیز شیمیایی لاشه در انتهای دوره جدا شدند. سپس تست استرس قرارگیری درمعرض هوا بر روی تمامی ماهیان اعمال شد. نتایج نشان داد که در طول دوره و نیز انتهای آزمایش شاخص¬های رشد شامل وزن بدن، ضریب چاقی، نرخ رشد ویژه، ضریب تبدیل غذایی، نرخ بازدهی پروتئین و شاخص کبدی به صورت معنی¬داری بین تیمارها تفاوت داشت. پارامترهای خون¬شناسی شامل تعداد گلبول¬های سفید و میانگین حجم یک گلبول قرمز تحت تأثیر گرسنگی کاهش یافت، اگرچه میانگین هموگلوبین یک گلبول قرمز در تیمار گرسنه افزایش نشان داد. کمترین سطح معنی¬دار هماتوکریت در ماهیان گرسنه در مقایسه با سایر تیمارها در انتهای آزمایش رخ داد. با این وجود، تعداد گلبول¬های قرمز و غلظت هموگلوبین بین تیمارها تغییری نداشت. محتوای رطوبت و چربی به صورت معنی¬داری در همه تیمارها اختلاف داشت؛ به نحوی¬که بالاترین محتوای رطوبت و چربی به ترتیب در تیمار گرسنه و شاهد مشاهده گردید. محتوای پروتئین در تیمار گرسنه به صورت معنی داری کمتر از سایر تیمارها بود، در حالی که در محتوای خاکستر لاشه بین تیمارها اختلاف معنی¬داری مشاهده نگردید. غلظت گلوکز تا هفته 4 اختلافی را بین تیمارها نشان نداد اما در انتهای دوره در ماهیان گرسنه در مقایسه با سایرین کاهش یافت. تری گلیسرید و کلسترول در ماهیان گرسنه و با تغذیه محدود تغییرات معنی¬داری در طول آزمایش نشان داد که این موارد در جهت تأیید مصرف مداوم ذخایر چربی تا انتهای دوره آزمایش است. پس از اعمال استرس، سطح هماتوکریت و پروتئین کل تیمار در معرض محدودیت تغذیه¬ای اختلافی را با شاهد نشان نداد. در مورد غلظت کورتیزول و گلوکز، ماهیان گرسنه به علت عدم دسترسی به منبع انرژی کافی، توانایی محدودتری در پاسخ به استرس داشتند. به طور کلی، کاهش وزن و سایر فاکتورهای رشد بچه تاسماهی سیبری در دوران کمبود غذایی، به همراه مصرف ذخایر چربی و پروتئینی لاشه و پلاسما بیانگر مصرف ذخایر درونی بدن در این شرایط با اولویت مصرف ذخایر چربی نسبت به منابع پروتئینی بدن است. در واقع اگرچه گرسنگی در بیشتر موارد اثرات معنی¬داری داشت، با این حال تغذیه محدود در مقایسه با شاهد تغییرات قابل ملاحظه¬ای را در ترکیب شیمیایی لاشه، پارامترهای بیوشیمیایی و خون شناسی و نیز پاسخ به استرس نشان نداد. بر این اساس، تغذیه محدود با این نرخ را می¬توان در شرایط نامساعد نظیر کاهش دمای آب در زمستان گذرانی و یا بروز بیماری در دوره¬های کوتاه مدت بدون ایجاد اثر شدید بر روی رشد و فیزیولوژی ماهی در نظر گرفت. بنابراین، می¬توان بیان کرد که تغذیه محدود می¬تواند به عنوان یک استراتژی تغذیه¬ای مناسب برای مدیریت مزارع پرورش تاسماهی سیبری در این شرایط دمایی و سنی مورد استفاده قرار بگیرد.
محدثه باقری زیده سرایی بهرام فلاحتکار
این مطالعه ابتدا با هدف بررسی اثرات تراکم بر عملکرد رشد، ترکیبات تقریبی بدن، شاخص¬های هماتولوژیک و پاسخ به استرس و سپس تعیین یک تراکم بهینه به منظور پرورش این هیبرید جدید انجام پذیرفت. ماهیان با وزن متوسط اولیه 04/0 ± 41/60 گرم (میانگین ± خطای معیار) در پنج تراکم 2، 4، 6، 8 و 10 کیلوگرم بر مترمکعب (20، 40، 60، 80 و 100 عدد ماهی در هر مخزن) به مدت 8 هفته پرورش یافتند. در انتهای دوره آزمایش، یک دستکاری حاد (قرار گرفتن به مدت60 ثانیه در معرض هوا) برای تعیین واکنش ماهیان در برابر استرس به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که شاخص¬های رشد از قبیل وزن نهایی، میزان وزن کسب شده، درصد رشد روزانه، نرخ رشد ویژه و شاخص وضعیت در تراکم 10 کیلوگرم بر مترمکعب به طور معنی¬داری بیشتر از تراکم 2 کیلوگرم بر مترمکعب بود (05/0 >p ). همچنین افزایش تراکم باعث افزایش معنی¬داری در مقدار غذای مصرفی گردید (05/0 >p )، درحالیکه کارایی غذا و شاخص کبدی تفاوت قابل ملاحظه¬ای را بین تیمارهای مختلف نشان ندادند (05/0 <p ). محتوای پروتئین و چربی لاشه به طور قابل توجهی با افزایش تراکم و نسبت به ابتدای دوره افزایش یافت، درحالیکه مقادیر رطوبت و خاکستر لاشه به طور معنی¬داری کاهش نشان داد (05/0 > p). شاخص¬های هماتولوژیک از قبیل درصد هماتوکریت، مقدار هموگلوبین و شاخص¬های حجم متوسط گلبول قرمز و هموگلوبین متوسط گلبول قرمز به طور معنی¬داری در بین گروه¬های آزمایشی متفاوت بودند (05/0 >p )، درحالیکه تعداد گلبول¬های قرمز و سفید خون، تعداد لنفوسیت¬ها، نوتروفیل¬ها، مونوسیت¬ها و ائوزینوفیل¬ها و همچنین شاخص غلظت متوسط هموگلوبین گلبول قرمز در بین تراکم¬های پرورشی بدون تغییر باقی ماندند (05/0 <p ). سطح کورتیزول، گلوکز و لاکتات پلاسما در انتهای دوره پرورش اختلاف معنی¬داری را در بین تراکم¬های مختلف آزمایشی نشان نداد (05/0 <p ). پس از اعمال استرس حاد در غلظت کورتیزول پلاسما بین تراکم¬های مختلف اختلاف معنی¬داری وجود نداشت (05/0 <p ) اما سطح آن در تراکم-های 4 و 6 کیلوگرم بر مترمکعب به طور معنی¬داری نسبت به قبل از استرس افزایش یافت (05/0 >p )، درحالیکه در سایر تراکم¬ها معنی¬دار نبود (05/0 <p ). همچنین افزایش قابل ملاحظه¬ای در غلظت گلوکز و لاکتات پلاسما تقریباً در همه تراکم-ها در مقایسه با قبل از استرس مشاهده شد (05/0 >p ) بطوریکه بیشترین و کمترین مقدار آن به ترتیب در تراکم¬های 4 و 8 کیلوگرم بر مترمکعب مشاهده شد (05/0 >p ). نتایج نشان دادند که تراکم پرورش روی عملکرد رشد و ترکیبات لاشه تاثیرگذار است، درحالیکه بر شاخص¬های فیزیولوژیک خون تاثیری ندارد. همچنین نتایج نشان داد که پاسخ ماهیان به استرس حاد به تراکم وابسته بود. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می¬رسد که پرورش این هیبرید با محدوده وزنی مورد مطالعه در تراکم 10 کیلوگرم بر مترمکعب و یا احتمالاً بیشتر از آن بدون هیچگونه اثر منفی بر عملکرد رشد، ترکیبات بدن و شاخص¬های استرسی امکانپذیر می¬باشد.
پریسا حق پرست لاله دشتی مجید رضا خوش خلق
یک آزمایش تغذیه ای 60 روزه با 6 جیره (3 سطح پروتئین × 2 سطح چربی) حاوی 30، 35 و 40 درصد پروتئین با چربی 10 و 12 درصد به منظور تعیین سطح مطلوب پروتئین و چربی جیره بر عملکرد رشد و شاخصهای هماتولوژیک هیبرید ماهی ماش ماده × سفید نر (♂ aspius aspius ♀ × rutilus frisii kutum) انجام شد. 252 عدد ماهی با وزن 0/38 ± 31/22گرم (میانگین ± خطای معیار ) در 18 تانک بتونی (400 لیتر) توزیع شده و ماهیان سه بار در روز بر اساس اشتها تغذیه شدند. نتایج نشان دادکه عملکرد رشد و ضریب تبدیل غذا به طور معنی داری تحت تأثیر محتوای پروتئین جیره قرار گرفت به طوری که با افزایش پروتئین از 30 به 35 درصد، شاخصهای رشد به طور معنی داری افزایش یافته و سپس با افزایش پروتئین تا سطح 40 درصد کاهش یافت (0/05> p). عملکرد رشد تحت تأثیر چربی جیره قرار نگرفت (0/05 <p ). بیشترین میزان شاخص وضعیت در ماهیان تغذیه شده با سطح 35 درصد پروتئین و 15 درصد چربی مشاهده شد (0/05 <p ). نرخ بازدهی پروتئین و شاخص کبدی با افزایش پروتئین جیره کاهش یافت (0/05> p). با افزایش چربی جیره نرخ بازدهی چربی و ارزش تولیدی چربی به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (0/05 > p). آنالیز لاشه تفاوت معنی داری را در ارتباط با اثر چربی جیره نشان نداد ( 0/05< p)، اما محتوای چربی بدن با افزایش پروتئین جیره کاهش یافت (0/05> p)، به طوری که بیشترین میزان چربی در ماهیان تغذیه شده با پروتئین 30 درصد و چربی 15 درصد مشاهده شد. همچنین، رطوبت ماهیان تغذیه شده با پروتئین 40 درصد و چربی 15 درصد نسبت به سایر گروهها بیشتر بود (0/05 > p). در پایان آزمایش تغذیه ای، پارامترهای هماتولوژیک از جمله تعداد گلبول های قرمز، گلبول های سفید، غلظت هموگلوبین، میزان هماتوکریت، mcv، mch، نوتروفیل، ائوزینوفیل تحت تأثیر پروتئین و چربی جیره و تقابل بین پروتئین و چربی قرار نگرفت (05/0 <p ). میزان mchc به طور معنی داری در ماهیان تغذیه شده با جیره 30 درصد پروتئین و 10 درصد چربی بیشتر بود (0/05> p). میزان لنفوسیت با افزایش چربی جیره افزایش یافت در حالی که کاهشی در میزان مونوسیت با افزایش چربی جیره مشاهده شد (0/05 > p). نتایج مربوط به شاخص های بیوشیمیایی پلاسما نشان داد که پروتئین، چربی و تقابل بین این دو تفاوت معنی داری در سطوح چربی کل، تری گلیسرید، کلسترول و پروتئین کل ایجاد نکرد (0/05< p). به طور کلی، نتایج نشان داد که جیره حاوی 35 درصد پروتئین و 15 درصد چربی دارای اثرات مثبتی بر عملکرد رشد می¬باشد، در حالی که تأثیری بر پارامترهای هماتولوژیک و بیوشیمیایی پلاسما ندارد. بنابراین، برای رشد مطلوب هیبرید ماهی ماش ماده × سفید نر در محدوده وزنی مطالعه شده مناسب میباشد. کلید واژه: پروتئین، چربی، رشد، شاخص های خونی، هیبرید، ماهی ماش، ماهی سفید
سجاد رستمی پور بهرام فلاحتکار
مطالعه حاضر جهت تعیین نیازمندی پروتئین ماهی دورگه ماش ماده (aspius aspius ♀) و ماهی سفید نر (rutilus frisii ♂) و بررسی اثرات سطوح مختلف پروتئین جیره بر شاخص¬های رشد، ترکیبات بیوشیمیایی لاشه و شاخص¬های هماتولوژیک این ماهی طراحی شد. در این آزمایش تاثیر شش جیره حاوی سطوح مختلف پروتئین (28، 32، 36، 40، 44 و 48 درصد) و سطح انرژی یکسان به مدت 60 روز در سه تکرار بر روی این ماهی مورد بررسی قرار گرفت. 252 قطعه ماهی جوان با میانگین وزنی 0/72 ± 28/5 گرم ازنظر وضعیت سلامت ظاهری بررسی و پس از 14 روز سازگاری با شرایط آزمایش در 18 حوضچه گرد بتونی با حجم آبگیری 400 لیتر توزیع گردید. تغذیه ماهی ها سه بار در روز تا حد سیری انجام پذیرفت. نتایج نشان داد پروتئین جیره به صورت معنی¬داری بر کارایی غذا، کارایی پروتئین، افزایش وزن، وزن نهایی، نرخ رشد ویژه و فاکتور وضعیت تاثیرگذار است (0/05 > p)؛ با افزایش پروتئین جیره تا 36 درصد این شاخص¬ها به صورت معنی¬داری افزایش یافت. پروتئین و خاکستر لاشه تحت تاثیر پروتئین جیره قرار گرفتند (0/05 >p )؛ به طوری که پروتئین لاشه با افزایش پروتئین جیره تا 36 درصد افزایش و در تیمارهای تغذیه شده با جیره حاوی 48 درصد پروتئین به صورت معنی¬داری کاهش یافت. پس از اتمام دوره 60 روزه آزمایش تغذیه ای، پارامترهای هماتولوژیک از جمله تعداد گلبول های قرمز، گلبول های سفید، غلظت هموگلوبین، میزان هماتوکریت، mcv، mchc، نوتروفیل، ائوزینوفیل، لنفوسیت و منوسیت بررسی شد. نتایج حاصله نشان داد این پارامترها تحت تاثیر پروتئین جیره قرار نگرفت (0/05 <p ). میزان mch به صورت معنی داری در ماهیان تغذیه شده با جیره 36 درصد پروتئین بیشتر بود (0/05 > p). نتایج مربوط به شاخص های بیوشیمیایی پلاسما نشان داد که پروتئین جیره تفاوت معنی داری در سطوح چربی کل، تری گلیسرید، کلسترول و پروتئین کل پلاسما ایجاد نکرد (0/05 <p ). به¬طورکلی نیازمندی پروتئین این دورگه با استفاده از اطلاعات به دست آمده و مدل رگرسیون خط شکسته، بین 37 تا 38 درصد برآورد شد. بنابراین جیره حاوی 37 درصد پروتئین به عنوان یک جیره اقتصادی حاوی پروتئین کافی و مناسب برای رشد بهینه ماهی دورگه جوان ماش و سفید در شرایط آزمایشی مورد بررسی توصیه می شود.
سلیمان حسن پور امیرپرویز سلاطی
در مطالعه¬ی حاضر، اثرات تغذیه¬ی تاسماهی هیبرید (♀ huso huso ♂ × acipenser ruthenus) جوان با جیره حاوی سطوح مختلف روغن ماهی اکسید شده و عصاره چای سبز، بر شاخص¬های رشد، تغذیه، شاخص-های بیوشیمیایی خون و سیستم دفاع آنتی اکسیدانی مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام این آزمایش 9 رژیم غذایی مختلف شامل گروه شاهد، گروه gt50 ( mg/kg 50)، گروه gt100 mg/kg)100)، گروه ofo50 (50% روغن ماهی اکسید شده)، گروه ofo100 (100% روغن ماهی اکسید شده)، و جیره¬های غذایی حاوی روغن ماهی اکسید شده و عصاره چای سبز شامل gt50ofo50، gt50ofo100، gt100ofo50 و gt100ofo100 طراحی گردید. 270 قطعه تاس ماهی هیبرید با میانگین وزن اولیه 0/7 ± 212/6 گرم، پس از 2 هفته سازگاری با جیره غذایی طراحی شده و شرایط آزمایشی، به صورت تصادفی در 27 مخزن فایبرگلاس با ابعاد 2 متر مکعب، ذخیره-سازی شدند. غذادهی سه بار در روز ( ساعات 8 ، 14 و 20) تا حد سیری در طول دوره انجام گردید. پس از 6 هفته، جهت سنجش شاخص¬های رشد و تغذیه و بیوشیمیایی نمونه برداری انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، که تغذیه با جیره حاوی روغن ماهی اکسید شده اثر سوء بر شاخص¬های رشد و تغذیه تاسماهی هیبرید داشت در حالی که تغذیه با عصاره چای سبز سبب بهبود شاخص¬های رشد و تغذیه نسبت به گروه شاهد شد و نیز اثرات حفاظتی چای سبز در گروه¬هایی که روغن ماهی اکسید شده و عصاره چای سبز را با هم دریافت کرده بودند، موجب بهبود رشد و تغذیه گردید. تغذیه با روغن ماهی اکسید شده سبب افزایش کلسترول کل، تری¬گلیسرید سرم و ldl و کاهش hdl شد. تغذیه با جیره حاوی عصاره چای سبز موجب تعدیل آثار سوء روغن ماهی اکسید شده بر متابولیسم چربی گردید. تغذیه با روغن اکسید شده موجب افزایش فعالیت آنزیم¬های سوپر¬اکسید دیسموتاز، کاتالاز و گلوتاتیون¬پراکسیداز و مالون¬دی¬آلدهید در سرم شد در حالیکه تغذیه با جیره حاوی عصاره چای سبز همراه با روغن ماهی اکسید شده، موجب کاهش معنی¬دار در فعالیت آنزیم¬های آنتی¬اکسیدانی و مالون¬دی¬آلدهید سرم شد. بر اساس نتایج این تحقیق می¬توان گفت که تغذیه تاسماهی هیبرید با جیره حاوی روغن ماهی اکسید شده تاثیر سوء بر رشد و تغذیه این ماهی داشته و موجب افزایش فعالیت گونه¬های واکنشگر اکسیژن و به دنبال آن تحریک فعالیت سیستم دفاع آنتی¬اکسیدانی و افزایش اکسیداسیون چربی در خون می¬گردد. نتایج این پژوهش نشان داد که چای سبز می¬تواند با آثار سوء ناشی از مصرف چربی اکسید شده مقابله و آن را خنثی نماید. از این رو استفاده از چای سبز در جیره غذایی تاسماهی هیبرید به عنوان تقویت کننده دفاع آنتی اکسیدانی توصیه می¬گردد.
محمدرضا کمالی کیا بهرام فلاحتکار
ﻣﻄﺎﻟﻌـﻪ حاضر با هدف ﺗﻌﯿﯿـﻦ نیازمندی چربی و تاثیرات میزان ﭼﺮﺑﯽ جیره ﺑﺮ شاخص های رﺷـﺪ و ﺗﺮﮐﯿﺐ ﺷـﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﺑﺪن ماهیان بستر (♂ huso huso ♀ × acipenser ruthenus) جوان در تغذیه زمستانی اﻧﺠﺎم ﺷـﺪ. برای انجام این آزمایش تعداد 150 ماهی با میانگین وزنی 2 ± 200/3 گرم در قالب طرح کاملاً تصادفی در پنج تیمار و سه تکرار تقسیم شدند. ماهی ها پس از یک هفته سازگاری به وسیله 5 ﺟﯿـﺮه حاوی ﻧﯿﺘـﺮوژن یکسان (40 درﺻﺪ ﭘﺮوﺗﺌﯿـﻦ ﺧﺎم) و ﺳـﻄوح ﭼﺮﺑﯽ متفاوت شامل 10، 13، 16، 19 و 22 درصد مورد تغذیه قرار گرفتند و 3 بار در روز در حد سیری به مدت 50 روز غذادهی شدند. نتایج نشان داد که برخی شاخص های رشد از جمله افزایش وزن، درﺻﺪ اﻓﺰاﯾﺶ وزن، ﻧﺮخ رﺷﺪ وﯾﮋه، ﺿﺮﯾﺐ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻏﺬاﯾﯽ، نرخ ﺑﺎزده ﭘﺮوﺗﺌﯿﻦ و کارایی غذا به طور معنی داری تحت تاثیر سطوح مختلف چربی جیره قرار گرفتند (p <0/05 ). اختلاف معنی داری در فاکتور وضعیت، شاخص کبدی و شاخص احشایی وجود نداشت ( p>0/05 ). تجزیه تقریبی لاشه نشان داد که محتوای چربی، رطوبت و پروتئین کل بدن تحت تاثیر جیره ها قرار گرفته اند. بالاترین درصد چربی لاشه و پایین ترین درصد رطوبت لاشه در ماهیان تغذیه شده با جیره 22 درصد چربی محاسبه شد، همچنین بالاترین درصد رطوبت لاشه و پایین ترین درصد چربی لاشه در ماهیان تغذیه شده با جیره 10 درصد چربی مشاهده شد (p <0/05 ). پایین ترین درصد پروتئین لاشه در ماهیان تغذیه شده با جیره 10 درصد چربی مشاهده شد (p <0/0 5). هیچ اختلاف معنی داری در شاخص های خونی در بین تیمارها مشاهده نشد (p >0/05 ). یافته های این تحقیق نشان داد افزایش میزان چربی تا سطح 13 درصد بهبود عملکرد رشد را به همراه داشت. بر این اساس میزان بهینه چربی جیره در تغذیه زمستانی برای ماهیان بستر می تواند حدود 13درصد باشد.
محمد اتفاق دوست حمید علاف نویریان
در یک آزمایش تغذیه ای، تاثیر جیره غذایی با سه سطح پروتئین (35، 40 و 45 درصد) و سه سطح چربی (5، 10 و 15 درصد) در مدت 56 روز به منظور تعیین سطح مناسب پروتئین و چربی در تغذیه میگوی رودخانه ای شرق (macrobrachium nipponense) بررسی شد. بر طبق این آزمایش، 405 عدد میگو با میانگین (± انحراف معیار) وزن 0/04 ± 1/40 گرم شمارش و در 27 مخزن شیشه ای توزیع و چهار بار در روز تغذیه شدند. نتایج نشان داد که تقابل بین پروتئین و چربی تفاوت معنی داری را در همه شاخص های رشد ایجاد کرد (0/05>p). میگوهای تغذیه شده با تیمار 45 درصد پروتئین و 5 درصد چربی بالاترین شاخص های رشد، بازده و ارزش پروتئین و چربی تولیدی و کمترین ضریب تبدیل غذایی را نشان دادند. با افزایش پروتئین جیره درصد رطوبت بدن کاهش و پروتئین افزایش یافت (0/05>p)ولی بر چربی بدن تاثیر معنی داری نداشت (0/05<p). نتایج این پژوهش نشان داد که میگوی رودخانه ای شرق در سطوح 45 درصد پروتئین و 5 درصد چربی بهترین کارایی را دارد.
سید مهدی سلیمانی ایوری میر مسعود سجادی
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر جایگزینی آرد ماهی با آرد کرم خاکی (eisenia foetida) بر عملکرد رشد، شاخص های خونی و ترکیبات بدن بچه تاسماهی سیبری (acipenser baerii) به مدت 12 هفته صورت گرفت. بدین منظور بچه ماهیان با میانگین وزن 16/0 ± 32/21 گرم (میانگین ± خطای استاندارد) با پنج تیمار غذایی شامل شاهد (ewm0)، 10(ewm10) ، 20(ewm20) ، 30(ewm30) و 40(ewm40) درصد جایگزینی پروتئین آرد کرم خاکی به جای پروتئین آرد ماهی تغذیه شدند. در پایان دوره شاخص هایی مانند وزن نهایی، وزن بدست آمده، شاخص وضعیت، ضریب تبدیل غذایی، نرخ رشد ویژه، مقدار رطوبت، پروتئین، چربی و خاکستر لاشه و نیز شاخص های خون شناسی شامل تعداد گلبول های قرمز و سفید خون، غلظت هموگلوبین، درصد هماتوکریت، درصد افتراقی گلبول های سفید، فعالیت لایزوزیم، گلوکز و پروتئین کل پلاسما اندازه گیری شد.
سید محسن موسوی نژاد حمید علاف نویریان
با توجه به اثرات تغییر دما بر شاخص های خون شناسی و آنزیمی در هنگام حمل و نقل ، ماهی های استرلیاد (97/0 ± 85/79) (میانگین ± انحراف معیار) برای یافتن بهترین دمای حمل و نقل کوتاه مدت در برابر تیمار های دمایی متفاوت قرار گرفتند. برای این منظور ماهی ها در تانک های 2000 لیتری با دمای 23 درجه سانتی گراد، دوره 6 هفته ای سازگاری را گذراندند سپس با تامین دماهای متفاوت (12، 20، 23 و 28 درجه سانتی گراد)، در تانک های 80 لیتری حاوی 50 لیتر آب در سه تکرار و طی مدت 5 ساعت حمل شدند. نمونه برداری ها از بافت و خون در زمان های صفر (شاهد)، 1، 5 (طی شبیه سازی حمل و نقل)، 24 و 48 ساعت (پس از شبیه سازی حمل و نقل) انجام پذیرفت. در تیمارهای با دمای بالا (°c28 و 23) در طی حمل و نقل در تعداد گلبول های قرمز، تعداد گلبول های سفید، هموگلوبین، هماتوکریت و درصد لنفوسیت و نوتروفیل تفاوت معنی داری نسبت به ساعت صفر مشاهده شد (05/0>p). همچنین در تیمارهای با دمای پایین (°c20 و 12) تفاوت معنی داری از نظر تعداد گلبول های سفید، درصد لنفوسیت و نوتروفیل نسبت به ساعت صفر مشاهده شد (05/0>p)، اما در شاخص های غلظت متوسط هموگلوبین گلبول قرمز، حجم متوسط گلبول های قرمز، مقدار متوسط هموگلوبین گلبول قرمز، درصد مونوسیت و ائوزینوفیل در تیمارهای مختلف تفاوت معنادار نسبت به ساعت صفر مشاهده نشد (05/0<p). در میزان کورتیزول و غلظت گلوکز در تیمار های 12، 20، 23 و 28 درجه سانتی گراد در ساعات حمل و نقل نسبت به ساعت صفر تفاوت معناداری دیده شد (05/0>p). در میزان لاکتات در تیمار های با دمای 20، 23 و 28 درجه سانتی گراد در ساعات حمل و نقل نسبت به ساعت صفر تفاوت معناداری وجود داشت (05/0>p) اما در تیمار 12 درجه سانتی گراد در طی حمل و نقل تفاوت معناداری نسبت به ساعت صفر وجود نداشت (05/0<p). اندازه گیری میزان محتوای مالون دی آلدئید در بافت های کبد، کلیه و آبشش نشان دهنده ی افزایش معنادار این شاخص در تیمار های مختلف دمایی در طی حمل و نقل بود (05/0>p). به دنبال آن فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در تیمار 12 درجه سانتی گراد به طور معناداری افزایش یافت (05/0>p). براساس نتایج این مطالعه می توان بیان نمود که به منظور حمل و نقل کوتاه مدت ماهی استرلیاد از دمای پرورش آن جهت بروز کمترین میزان استرس و کاهش پیامد های فیزیولوژیک حمل و نقل استفاده شود.
علی صفرپور املشی بهرام فلاحتکار
چکیده ندارد.
مرتضی نجفی بهرام فلاحتکار
چکیده ندارد.
سعیده رفعت نژاد بهرام فلاحتکار
چکیده ندارد.