نام پژوهشگر: علیرضا تقوی رضوی زاده
سمانه یعقوبی فاز علیرضا تقوی رضوی زاده
مطالعه ی حاضر به منظور بررسی اثر سمی سرخه دار بر گوسفند صورت گرفت. در این مطالعه از 7 رأس گوسفند ماده نژاد بلوچی با سن 2-3 سال و وزن 34-47 کیلوگرم استفاده شد. در روز شروع مطالعه پس از اخذ یک نمونه خون حاوی edta (جهت خون شناسی) و یک نمونه خون بدون edta (جهت جداسازی سرم)، پودر گیاه سرخه دار به میزان 5/2 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در آب حل شده و با لوله معدی به گوسفندان تجویز شد. سایر نمونه های خون در ساعات 4، 8، 12، 24، 28، 32، 36 و 48 پس از تجویز گیاه اخذ شد. در نمونه های خون کامل میزان pcv، پروتئین تام، فیبرینوژن، شمارش کامل و شمارش تفریقی گلبول های سفید و در نمونه های سرمی میزان ast، ggt، alp، ck، ldh، تروپونین i، bun، کراتینین و الکترولیت های سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم و فسفر اندازه گیری شد. در بررسی داده های به دست آمده با نرم افزار spss، تغیرات معنی داری در تعداد ضربان قلب، تعداد تنفس، تعداد حرکات شکمبه، تعداد کل گلبول های سفید خون، تعداد مطلق نوتروفیل های بالغ خون، میزان bun و میزان سدیم سرم نسبت به زمان صفر در نمونه های مورد آزمایش مشاهده شد. همچنین لازم به ذکر است که چهار رأس از گوسفندان مورد آزمایش به فاصله ی3- 13 ساعت پس از تجویز گیاه تلف شدند.
بهناز نوروزی محمد عزیززاده
ویروس مایدی-ویزنا و ویروس تورم مفصل- التهاب مغز بزی در حال حاضر به عنوان لنتی ویروس های نشخوارکنندگان کوچک شناخته می شوند. هر دو ویروس سبب ایجاد بیماری های مزمن در دام می گردند. در گوسفند، عمدتا ویروس مایدی-ویزنا موجب بیماری به همین نام می گردد. گوسفند و بز تنها مخازن شناخته شده برای این بیماری ویروسی هستند. این پژوهش اولین مطالعه جهت بررسی شیوع سرمی بیماری در جمعیت گوسفند استان خراسان رضوی می باشد. تعداد 220 رأس گوسفند از 30 گله از 12 شهرستان در استان خراسان رضوی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. نمونه ی سرم خون این دام ها از نظر وجود آنتی بادی علیه ویروس مایدی-ویزنا/تورم مفصل-التهاب مغز بزی مورد آزمایش قرار گرفت. شیوع سرمی در گوسفند %5/34 (%7/40-%3/28:ci %95 ) بود. در تمامی شهرستان های مورد بررسی وجود آلودگی، در گوسفندان در دامنه ای بین 7/6 تا 2/72 درصد مشخص شد. در 26 گله ی (%8/98-4/74: ci %95؛ %6/86) مورد بررسی، حداقل یک نمونه سرمی مثبت یافت شد. در مدل رگرسیون لوجستیک، فقط سن دام ها ارتباط معنی داری را با شیوع سرمی بیماری مایدی-ویزنا نشان داد (p<0.05 ). با توجه به مسائلی چون مشکل بودن تشخیص درمانگاهی و سیر مزمن بیماری، عدم وجود واکسن و درمان موثر و خسارات اقتصادی هنگفتی که این بیماری ایجاد می کند، انجام مطالعات اپیدمیولوژیک بیشتر و ارائه راهکارهای پیشگیری و کنترل بیماری ضروری به نظر می رسد. نتایج این مطالعه، آلودگی نسبتاً بالا به لنتی ویروس های نشخوارکنندگان کوچک را در جمعیت گوسفندان این منطقه از کشور را نشان داد.
تهمینه تاجیک محمدرضا اصلانی
گوسفندان بلوچی و کردی دو نژاد مورد توجه در زمینه ی اصلاح نژاد در ایران هستند، اما تاکنون اطلاعاتی درباره ی شاخص های الکتروکاردیوگرافی طبیعی این دو نژاد منتشر نشده است. شایان ذکر است دو نژاد بلوچی و کردی از نظر محیط زندگی، شاخص های بدنی و عملکردی متفاوت بوده و مقایسه ی این دو نژاد از نظر فعالیت الکتریکی قلب می تواند دید وسیع تری از تفاوت های عملکردی و حتی ساختاری قلب در نژادهای مختلف یک گونه ی دامی بدست دهد. لذا این مطالعه بر روی 41 رأس گوسفند بلوچی و 41 رأس گوسفند کردی 6 ماهه تا 5 ساله ی به ظاهر سالم انجام شد. در این بررسی، پس از اخذ تاریخچه و انجام معاینات بالینی معمول، اقدام به ثبت الکتروکاردیوگرام در 6 اشتقاق اندامی شامل i، ii، iii، avr، avl، avf و اشتقاق قاعده ای- رأسی با سرعت 25 میلی متر در ثانیه و منحنی استاندارد 10 میلی متر به ازای هر میلی ولت، گردید. در نوارهای قلب بدست آمده از هر گوسفند، پس از بدست آوردن میانگین ضربان قلب برای هر رأس گوسفند در هر اشتقاق، پارامترهای معمول الکتروکاردیوگرافی شامل ارتفاع امواج p،q، r، sو t بر حسب میلی ولت و مدت زمان امواج p، qrs، t و فواصل p-r، q-t و r-r بر حسب ثانیه در هر 7 اشتقاق مورد بررسی، اندازه گیری شد. سپس ارقام بدست آمده بین دو نژاد بلوچی و کردی با هم و با دیگر نژادها در مطالعات موجود، همچنین بین دو جنس نر و ماده و بین گروه های سنی در هر نژاد مقایسه شد. نتایج بدست آمده نشان داد که متوسط ضربان قلب در نژاد کردی با 1/97 ضربه در دقیقه به طور معنی داری از نژاد بلوچی با 6/89 ضربه در دقیقه بیشتر بود (p<0.05). همچنین ضربان قلب جنس ماده در نژاد بلوچی و جنس نر در نژاد کردی به طور معنی داری بالاتر از جنس مخالف بود (p<0.05). همبستگی معنی دار منفی بین ضربان قلب و سن دام ها مشاهده شد. تفاوت های آماری معنی داری در خصوص میزان برخی شاخص های الکتروکاردیوگرافی بین دو جنس و سه گروه سنی (1>، 3-1، 3? سال) در هر نژاد (در برخی اشتقاق ها) ثبت گردید. در کل، نژاد بلوچی از نظر مدت زمان امواج qrs و t و فواصل q-t و r-r و ارتفاع امواج tو q به طور معنی داری مقادیر بالاتری نسبت به نژاد کردی داشت. در نژاد کردی، ارتفاع اموج r و s به طور معنی داری بیشتر از نژاد بلوچی بود(p<0.05). نکته ی قابل توجه بروز درصد بالای آریتمی سینوسی، در نوارهای الکتروکاردیوگرام مورد بررسی بود. اطلاعات بدست آمده در این مطالعه، علاوه بر این که می تواند به عنوان مقادیر مرجع و استاندارد برای شاخص های الکتروکاردیوگرافی گوسفندان دو نژاد بلوچی و کردی به کار گرفته شوند؛ اثر تفاوت های نژادی، جنسی و سنی را بر عملکرد الکتریکی قلب این دام، بیش از پیش مورد توجه قرار می دهند. کلمات کلیدی: شاخص های الکتروکاردیوگرافی ، گوسفند بلوچی ، گوسفند کردی
سپیده حاتمی محمد عزیززاده
جهت ارزیابی کمی آثار بیماری های لوکوز گاوی، رینوتراکئیت عفونی گاوی، یون و نئواسپوروزیس بر عملکرد تولیدی، تولید مثلی و نرخ حذف در یک گله گاو شیری صنعتی مطالعه حاضر طراحی و اجرا شد. در زمان تست در گله 638 رأس گاو شیری حضور داشتند که نتیجه تست برای آن ها مشخص بود و وارد مطالعه شدند. برای هر گاو سن دام، شکم زایش، وضعیت زایمان (طبیعی، سخت زایی یا مرده زایی و سقط) و تاریخ زایش برای اولین زایمان پس از تست ثبت شد. هر رأس گاو برای مدت 21 ماه از زمان تست پیگیری شده، فاصله اولین زایمان پس از تست تا اولین تلقیح و تا تلقیح منجر به آبستنی (روز)، تعداد تلقیح به ازای آبستنی، وضعیت ابتلا به سقط، جذب جنین، جابجایی شیردان به چپ و راست، متریت، اندومتریت، ورم پستان، لنگش، اسیدوز، جفت ماندگی و کتوز پس از اولین زایمان پس از تست و میزان تولید شیر استاندارد 305 روزه در اولین دوره شیرواری پس از تست ثبت گردید. همچنین میانگین فاصله زایش هایی که دام از ابتدای زندگی داشته است بازیابی شد. مدل خطرات متناسب کاکس نشان داد که گاوهای مثبت سرولوژیک رینوتراکئیت دارای فاصله زایمان تا گیرایی زیادتر (hazard ratio: 0.65) و همچنین فاصله گوساله زایی (hazard ratio: 0.69) بیشتری نسبت به منفی ها بودند (p<0.01). همچنین گاوهای مثبت سرولوژیک لوکوز گاو فاصله گوساله زایی بیشتری (hazard ratio 0.75) نسبت به منفی ها داشتند (p<0.01). ارزیابی فاکتورهای موثر بر میزان تولید شیر در اولین دوره شیرواری پس از تست با استفاده از general linear model نشان داد که گاوهای مثبت سرولوژیک یون بطور معنی دار در اولین دوره شیرواری خود میزان شیر 305 روزه کمتری (2500 کیلوگرم) نسبت به منفی ها، تولید می کنند (p<0.05). ارزیابی فاکتورهای موثر بر نرخ حذف با استفاده از logistic regression test نشان داد که گاوهای مثبت در تست سرولوژیک بیماری های لوکوز گاو، رینوتراکئیت عفونی گاو، یون و نئواسپوروزیس به ترتیب 1.51، 1.61، 3.06و 1.65 برابر از شانس حذف بیشتری نسبت به منفی ها برخوردار بودند (p<0.05). مشخص شد که احتمال تست سرمی مثبت درهر یک از این چهار بیماری می تواند عملکرد تولیدمثلی پس ازآن، تولید شیر و نرخ حذف راتحت تأثیر قراردهد.
کامبیز کیانی منفرد علیرضا تقوی رضوی زاده
مطالعه حاضر با هدف بررسی برخی فاکتورهای هماتولوژی، بیوشیمیایی، عناصر کمیاب و شاخص های استرس اکسیداتیو در گاوهای مبتلا به جابجایی شیردان به چپ انجام گرفت. نمونهی خون از ورید وداج 60 گاو شیری بالغ نژاد هلشتاین شامل 30 گاو سالم و 30 گاو دچار lda اخذ شد و در دو لوله یکی حاوی edta برای اندازه گیری فاکتورهای هماتولوژی و دیگری در لولهی شیشه ای بدون مادهی ضد انعقاد برای جداسازی سرم و اندازه گیری سایر فاکتورها قرار داده شد. نمونه ها در کنار یخ به آزمایشگاه انتقال و در ظرف کمتر از 24 ساعت سرم خون جدا شد. پروفایل کامل هماتولوژی و فاکتورهای بیوشیمیایی شامل کلسیم، منیزیم، فسفر، ast، cpk، alp، ggt، بیلی روبین، اسید اوریک، آلبومین، گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، اوره و کراتینین و همچنین عناصر کمیاب و شاخص های استرس اکسیداتیو شامل ظرفیت تام آنتی اکسیدانی(frap) ، مالون دی آلدئید (mda)، مس، آهن، روی و سلنیوم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه تحت بررسی از نظر فاکتور های pcv ، rbc، mchc ، lymphocyte ، monocyte ، fibrinogen ، bilirubin ، ast ، albumin، alp، cholesterol ، calcium، uric acid اختلاف آماری معنیداری وجود دارد . از نظر سایر فاکتورهای هماتولوژی و بیوشیمیایی و همچنین شاخص های استرس اکسیداتیو و عناصر کمیاب، هیچ گونه اختلاف معنیداری مشاهده نشد. دهیدراتاسیون در افزایش pcv، استرس یا عفونتهای احتمالی ابتدای زایش در افزایش معنی دار مونوسیتها و کاهش لنفوسیتها در گاو های مبتلا به lda در مقایسه با گاوهای سالم میتوانند نقش داشته باشند. احتمالاً بی اشتهایی و محرومیت غذایی باعث کاهش آلبومین و کلسترول در گاوهای مبتلا به جابجایی شیردان شده است. کاهش معنی دار کلسیم در گاوهای دچار lda در مقایسه با گروه کنترل به دلیل کم اشتهایی از یک سو و ترشح شیر و خروج کلسیم از آن از سوی دیگر میباشد. فیبرینوژن به عنوان یک پروتئین فاز حاد مثبت میتواند در اوایل بیماری افزایش پیدا کند. احتمالاً لیپیدوز کبدی در افزایش آنزیم ast و گرسنگی و انسداد مجرای صفراوی در افزایش بیلی روبین در گاوهای دچار lda نسبت به گروه کنترل موثر میباشند. در مجموع می توان گفت در lda، وقوع استرس اکسیداتیو بویژه چنانچه بیماری زودهنگام تشخیص داده شود، قابل ملاحظه نمی باشد.
فیروزه اسداللهی همدانی جلیل مهرزاد
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر عصاره گل گیاه گل گاو زبان ایرانی بر روی میزان فعالیت نوتروفیل های خون گاو های شیری پر تولید انجام گرفته است. نمونه خون از 10 گاو شیری سالم و نژاد هولشتاین اخذ شد و نوتروفیل نمونه ها در آزمایشگاه با استفاده از روشhypotonic lysis به طور تقریبا خالص جداسازی شد. در یکی از این آزمایش ها، که بررسی عصاره گل گیاه گل گاو زبان ایرانی روی میزان فعالیت نوتروفیل ها با استفاده از تکنیک کمی لومینسانس بود، تحریک نوتروفیل ها با pma، latex beadو pansorbin® انجام شد و نشان داده شد که نوتروفیل های گروه تیمار شده با عصاره گل گیاه گل گاو زبان نسبت به گروه کنترل، رادیکال آزاد (مخصوصاً داخل سلولی) بیشتری تولید کردند. این نشانه بارزی از افزایش فعالیت نوتروفیل ها می باشد. همچنین میزان کمی لومینسانس حاصل از فاگوسیتوز میکرو ذرات (latex bead و pansorbin®) و محرک های غیر ذره یا محلول، مثل pma، نشان از افزایش قدرت بلع نوتروفیل های مواجهه شده با عصاره گل گیاه گل گاو زبان بود. آزمایشی دیگر که برای بررسی میزان و قدرت فاگوسیتوز و باکتری کشی نوتروفیل ها علیه باکتری پاتوژن استافیلوکوکوس اورئوس با استفاده از تکنیک های چالش بین نوتروفیل ها و پاتوژن استافیلوکوکوس اورئوس با روش کشت باکتری و شمارش کلنی های باکتری در محیط کشت انجام شد، نشان داد که % فاگوسیتوز و قدرت کشتن پاتوژن استافیلوکوکوس اورئوس در نوتروفیل های گروه تیمار شده با عصاره گل گیاه گل گاو زبان به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود. آزمایش سوم که برای بررسی میزان تولید h2o2 (کلیدی ترین رادیکال های آزاد داخل سلولی) توسط نوتروفیل با استفاده از تکنیک فلوسیتومتری انجام گرفت، نشان داد که نوتروفیل های تیمار شده با عصاره گل گیاه گل گاو زبان افزایش تولید فلورسانس (تولید رادیکال های آزاد داخل سلولی مفید در مبارزه با پاتوژن ها) را نسبت به گروه کنترل نشان دادند. در آخرین آزمایش هم تاثیر عصاره گل گیاه گل گاو زبان بر % نکروز نوتروفیل ها مورد بررسی قرار گرفت. برخلاف نتیجه ای که مورد انتظار ما بود، % نکروز نوتروفیل ها در گروه تیمار شده با عصاره گل گیاه گل گاو زبان بیشتر از گروه کنترل بود. نتایج آزمایشات به طور کلی نشان داد که عصاره گل گیاه گل گاو زبان می تواند به عنوان یک ماده تقویت کننده سیستم ایمنی تاثیر چشم گیری روی فعالیت سلول های سیستم ایمنی ذاتی داشته باشد و بایستی مطالعات بیشتری در زمینه کشف ماده موثره درون عصاره این گیاه انجام شود تا بتواند در آینده به طور گسترده مورد استفاده قرار بگیرد.