نام پژوهشگر: عبدالله شفیع آبادی
مریم قلی پور عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی بین خشنودی شغلی با انگیزه پیشرفت و تعهد سازمانی کارکنان بانکهای صادرات منطقه 6 تهران انجام شد. جامعه ی مورد پژوهش حاضر عبارت است از، کلیه کارکنان بانکهای صادرات منطقه 6 تهران که در سال 88 مشغول به کار بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، استفاده شد. برای نمونه گیری این تحقیق ابتدا از میان مناطق 22 گانه تهران منطقه 6 بطور تصادفی انتخاب شد، سپس به صورت تصادفی 9 شعبه انتخاب شد. سپس از بین این شعبات 100 کارمند به طور تصادفی انتخاب شدند. پژوهش حاضر، از نوع همبستگی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه شاخص توصیفی شغل (jdi)، جهت اندازه گیری خشنودی شغلی و جهت اندازه گیری تعهد سازمانی کارکنان از پرسشنامه آلن و می یر و همچنین جهت اندازه گیری انگیزه پیشرفت کارکنان از پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس استفاده شد. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از روشهای آمار توصیفی (تنظیم جدول داده ها، محاسبه میانگین و انحراف استاندارد و...) استفاده شد و جهت آزمون فرضیه های پژوهش از روش آمار استنباطی که شامل ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و هم چنین روش قدم به قدم است، استفاده شد. نتایج تحلیل داده های این پژوهش به قرار زیر است: نتایج تحقیق در فرضیه اول نشان داد که بین میزان خشنودی شغلی و میزان انگیزه پیشرفت رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحقیق در فرضیه دوم نشان دادکه بین میزان انگیزه پیشرفت و تعهد سازمانی رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحقیق در فرضیه سوم نشان داد که بین میزان خشنودی شغلی و میزان تعهد سازمانی رابطه معنادار وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد که فرضیه اصلی اول و فرضیات فرعی مربوط به آن (اول و چهارم) تأیید شده است. فرضیه اصلی دوم و فرضیات فرعی مربوط به آن(اول، چهارم، هشتم، نهم و دهم) تأیید شده است و همچنین فرضیه اصلی سوم و فرضیات فرعی مربوط به آن(اول و سوم) تأیید شده است.
مسعود مرمزی عبدالله شفیع آبادی
از عواملی که در ایجاد نگرش نسبت به مواد مخدر می توان به آن اشاره کرد، یکی سیستم خانواده و عملکرد آن و دیگری اعتیاد و وابستگی به مواد مخدر است، پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین عملکرد خانواده و اعتیاد پدر بر نگرش نسبت به مواد مخدر در دانش آموزان سـال سـوم متوسطه و پیش دانشـگاهی دختر و پسـر شهرسـتان سـوســنگرد در سـال تحصیلی 89-1388 پرداخته است. آزمودنی ها در این پژوهش 220 دانش آموز (104 دختر و 116 پسر) بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. اهداف پژوهش عبارتند از: 1-تعیین رابطه عملکرد خانواده با نگرش فرزندان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد. 2-تعیین رابطه اعتیاد پدر با نگرش فرزندان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از ابزار های سنجش عملکرد خانواده(fad) و مقیاس سنجش نگرش نسبت به مواد مخدر( نظری، 1380) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در این تحقیق از روشهای آماری روشهای آمار توصیفی مانند محاسبه فراوانی, درصد, میانگین، انحراف معیار و روش های آمار استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند گانه، تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا)،روش های آلفای کرونباخ و تنصیف جهت محاسبه ضرایب پایایی استفاده شده است. یافته ها نشان داد که بین عملکرد خانواده و خرده مقیاس های آن و نگرش نسبت به مواد مخدر رابطه منفی و معنی دار و بین اعتیاد پدر و نگرش نسبت به مواد مخدر رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. به طور کلی، ترکیب عملکرد خانواده و اعتیاد پدر، پیش بینی کننده مناسب برای نگرش نسبت به مواد مخدر دانش آموزان سال سوم متوسطه و پیش دانشگاهی درجمعیت مورد مطالعه است.
صدیقه جلیلی سنزیقی عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر،به منظور تعیین اثربخشی آموزش به شیوه ی نظریه ی انتخاب گلاسر بر میزان مسئولیت پذیری دانش آموزان دوره ی راهنمایی شهرستان گرگان در سال تحصیلی 89-88 انجام گرفت جامعه ی پژوهش شامل تمام دختران دانش آموز دوره ی راهنمایی مدارس شهرستان گرگان در سال 89-88 بود. نمونه گیری به صورت تصادفی صورت گرفت و از بین مدارس راهنمایی آن شهرستان دو مدرسه، که سعی شد که از نظر اجتماعی، اقتصادی یکسان باشند، انتخاب و از بین این تعداد، افرادی که نمرات پایین در مسئولیت پذیری(سه خرده آزمون انتخاب شده) گرفته بودند، از هر مدرسه 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند، سپس گروه آزمایش در 9 جلسه ی 60 دقیقه ای در جلسات آموزشی به شیوه ی نظریه ی انتخاب گلاسر شرکت کردند، در جلسات آموزشی، افراد با شناخت و بررسی اهداف زندگی، شناخت نیازها، ارضای بهتر نیازها، پذیرفتن مسئولیت انتخاب ها، تقویت رفتار مسئولانه، رفتار کلی و... آشنا شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش ، آزمون مسئولیت پذیری هنجار شده ی (نعمتی ، 1387 ) بود. پس از اجرای جلسات آموزشی از تمامی دو گروه آزمایش و گواه، پس آزمون گرفته شد و داده ها توسط آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتیجه ی پژوهش نشان داد که آموزش به شیوه ی نظریه ی انتخاب گلاسر بر افزایش میزان نظم پذیری، قانونمندی و پیشرفت گرایی دانش آموزان موثر است.
سمیه پویا عبدالله شفیع آبادی
چکیده: هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های تاب آوری بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر و دختر دوره راهنمایی، در سال تحصیلی 89 -1388 در شهرستان زرین شهر انجام شده است........................................................................................... روش: در یک بررسی نیمه آزمایشی، از میان کلیه دانش آموزان پایه سوم راهنمایی ، به کمک پرسش نامه پرخاشگری (agq) ، 60 نفر گزینش شدند و به تفکیک جنسیت وبه تصادف در دو گروه آزمایش و گواه 15 نفری جای داده شدند. سپس آموزشهای تاب آوری در 8 جلسه 90 دقیقه ای در مورد دو گروه آزمایش پسر و دختر انجام شد و دو گروه گواه پسران و دختران، آموزشی دریافت نکردند. هر دو گروه آزمایش و گواه در پسران و دختران پس از پایان دوره آموزشی به پرسش نامه پژوهش پاسخ دادند. داده های به دست آمده به کمک آزمون های آماری t و تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل کوواریانس در مرحله پس آزمون در دو گروه از نظر مولفه های پرخاشگری (p<0.05) تفاوت معنی دار نشان داد. به بیان دیگر پرخاشگری در گروه آزمایش کاهش یافت. و تحلیل tدر مقایسه میانگین نمرات دانش آموزان در مولفه های پرخاشگری، تنها بیانگر تفاوت پسران و دختران در کاهش مولفه خشم و عصبانیت بود............................................................................................................................ نتیجه گیری: آموزش مهارت های تاب آوری در کاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ودختر موثر است. کلید واژه: پرخاشگری، مهارت های تاب آوری،دانش آموزان راهنمایی.
آرزو حیدریان ابوالفضل کرمی
در دنیای صنعتی امروز بهره وری از یک سو به عنوان کلید پیشرفت های اجتماعی و اقتصادی و از سوی دیگر به عنوان وسیله ای کارساز در زندگی انسانها تلقی می شود. تاریخ نشان می دهد که بهره وری به عنوان یک راهبرد، پیشرفت در زمینه های ملی و بین المللی را ممکن می سازد بدین جهت اغلب کشورها در برنامه های رشد و توسعه خود از راهبردهای مذکور سود فراوان می برند شاید بهمین دلیل متولیان امر بر مطالعه و بررسی بیشتر پدیده بهره وری تاکید فراوان دارند. در این رابطه هوفستد پنج دلیل عمده را برای اهمیت بررسی بهره وری عنوان می کند (هوفستد، 1997):
ابراهیم نوری تیرتاشی عبدالله شفیع آبادی
چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش بخشودگی برافزایش میزان صمیمیت زوجین و همچنین تعیین اثربخشی آموزش بخشودگی بر افزایش میزان ابعاد صمیمیت (صمیمیت عاطفی، عقلانی، فیزیکی، اجتماعی-تفریحی، ارتباطی، مذهبی، روانشناختی و جنسی )صورت گرفت. همچنین فرضیه های این پژوهش عبارت بودند از: آموزش بخشودگی بر افزایش میزان صمیمیت زوجین موثر است، و همچنین آموزش بخشودگی بر افزایش میزان صمیمیت در ابعاد، عاطفی، عقلانی، فیزیکی، اجتماعی-تفریحی، ارتباطی، مذهبی، روانشناختی و جنسی زوجین موثر است. روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری در این پژوهش شامل زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی سازمان بهزیستی شهر گرگان در طول نیمه ی اول سال 1389 بود، که به دلایل مشکلاتی از قبیل کاهش سازگاری و عدم توافق به این مراکز مراجعه کرده بودند. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر( 30 زوج)بود که به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم شدند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر به صورت نمونه گیری تصادفی بود. با توجه به موضوع پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از پرسشنامه صمیمیت زوجین که توسط اولیاء (1385) ساخته و هنجاریابی شد، استفاده گردید. این پرسشنامه یک ابزار 87 سوالی است با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد 98/. که برای سنجیدن میزان صمیمیت زوجین تدوین شد، این پرسشنامه شامل نه خرده مقیاس است. که عبارتنداز: صمیمیت عاطفی، صمیمیت عقلانی ، صمیمیت فیزیکی، صمیمیت اجتماعی_تفریحی، صمیمیت ارتباطی، صمیمیت مذهبی، صمیمیت روانشناختی، صمیمیت جنسی وصمیمیت کلی. شیوه انجام پژوهش عبارت بود از: ابتدا به وسیله فراخوان از تمامی زوج های که به مراکز مشاوره سازمان بهزیستی شهر گرگان به دلایل ذکر شده مراجعه کرده و تمایل به شرکت در کارگاهی باچنین موضوعی داشتند دعوت به عمل آورده. و ازتمامی زوج های که حاضر به شرکت در این پژوهش بودند ثبت نام به عمل آوردیم و سپس بین تمامی افرادی که به فراخوان شرکت در پژوهش، پاسخ مثبت داده بودند پرسشنامه صمیمیت زوجین اولیاء(1385) را اجرا کردیم. سپس به صورت تصادفی از بین زوج هایی که نمره کمتری در این آزمون کسب کرده بودند 30 زوج را به صورت تصادفی انتخاب کرده و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایگزین کردیم. در مرحله بعد، متغیر مستقل را روی گروه آزمایش اعمال کرده و در این مدت گروه گواه در معرض متغیر مستقل قرار داده نشد. در پایان هر دو گروه به وسیله پس آزمون مورد اندازه گیری قرار گرفتند. به منظور بررسی داده ها و تجزیه تحلیل نتایج این پژوهش از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی مانند تحلیل کواریانس برای مقایسه ی نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و گروه گواه استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش بخشودگی، صمیمیت زوجین را در سطح کلی و همچنین در ابعاد صمیمیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی-تفریحی، ارتباطی ، مذهبی و روانشناختی به طور معناداری افزایش داده در حالی که این مداخله ی درمانی نتوانسته صمیمیت زوجین را در ابعاد فیزیکی و جنسی به طور معناداری افزایش دهد.
صدیقه کاظمی نزاد ابوالفضل کرمی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی شناختی-رفتاری و معنا درمانی بر کاهش اضطراب بیماران مبتلا به ام اس استان یزد انجام شد.این پژوهش از جمله پژوهش های شبه آزمایشی بوده و نمونه گیری آن به صورت نمونه گیری در دسترس صورت گرفت. با اجرای آزمون کتل تعداد 48 نفر به صورت انتخاب افراد از لیست انجمن ام اس در سه گروه به عنوان گروه آزمایشی اول(گروه شناختی-رفتاری)، گروه آزمایشی دوم(گروه معنا درمانی) و گروه گواه قرار گرفتند.اعضای گروه های آزمایشی هر یک در 8 جلسه مداخله درمانی به صورت گروهی 2 ساعت در هفته شرکت کردند و در گروه گواه هیچ مداخله ای انجام نشد. در پایان مداخله درمانی، هر سه گروه بار دیگر با آزمون یاد شده مورد سنجش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین دو شیوه درمانی در کاهش میزان اضطراب بیماران تفاوت معناداری وجود ندارد، و هر دو شیوه درمانی به طور معناداری(05/ p<) در کاهش میزان اضطراب بیماران موثر بود.
علی اکبر شریفی ابوالفضل کرمی
تیپ های شخصیتی ،از دیرباز مورد توجه افراد قرار گرفته بود و تحقیقات زیادی را به دنبال داشت . در این پژوهش سعی شد به بررسی رابطه بین تیپ های شخصیتی مایرز بریگز با طرحواره های ناسازگار اولیه که توسط یانگ مطرح شد پرداخته شود . در این رابطه 150 پرستار از بیمارستانهای وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی انتخاب شدند،بدین صورت که ابتدا از میان بیمارستانهای مختلف ،دو بیمارستان انتخاب شد و سپس از میان پرستاران این بیمارستانها افراد انتخاب شدند و پرسشنامه های مربوطه را کامل کردند. هدف از انجام این پژوهش تعیین رابطه بین تیپ های شخصیتی با پنج حوزه طرحواره بود که با توجه به این پنج فرضیه برای این پژوهش وجود داشت بدین صورت که هر یک از حوزه ها با با تیپ های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. داده های بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج به دو صورت توصیفی و استنباطی ارائه شد و برای بررسی فرضیه ها از همبستگی و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد . نتایج نشان داد که تیپ درونگرایی با حوزه بریدگی و طرد رابطه معنی داری وجود داشت .تیپ های برونگرایی،درونگرایی،متفکر،احساسی،داوری کننده و ملاحظه کننده با حوزه خودگردانی و عملکرد مختل رابطه معنی داری برقرار کرده اند .رابطه بین دو تیپ احساسی و ملاحظه کننده با حوزه محدودیت های مختل و دیگر جهت مندی طرحواره ها معنی دار شده است .تیپ های برونگرایی،شهودی،متفکر و ملاحظه کننده رابطه معنی داری با حوزه پنج طرحواره برقرار نموده اند .
جمیله احمدپوردیزجی عبدالله شفیع آبادی
در این تحقیق ، اثر بخشی واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه مورد بررسی و آزمایش قرارگرفته است . جامعه ی آماری این تحقیق ، زنان مطلقه ی مراجه کننده به مرکز مشاوره بهار زندگی و مرکز مشاوره مدیران خانه در منطقه 7 شهرداری تهران است . روش نمونه گیری از طریق نصب اعلامیه های تشکیل کلاس رشد و بالندگی فردی در محدوده ی شهرداری منطقه 7 بوده که نمونه ای به حجم 16 نفر (8 نفر در هر یک از گروههای آزمایش و کنترل) انتخاب شد . گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت مشاوره ی گروهی واقعیت درمانی قرار گرفتند ودر مورد گروه کنترل هیچ اقدامی صورت نگرفت . ابزاری که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفت پرسشنامه ی بهزیستی روان شناختی است که توسط زنجانی طبسی ساخته شده است . روش تحقیق روش نیمه آزمایشی از نوع گروه کنترل نابرابر است . همچنین برای بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روشهای آمار توصیفی از آزمون تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره یک طرفه استفاده شده است . نتایج تحقیق نشان داد که واقعیت درمانی گروهی بر بهزیستی روان شناختی زنان مطلقه در سطح 50/0 > p تاثیر مثبت معنا داری نداشته است همچنین نتایج نشان دهنده ی این است که واقعیت درمانی گروهی بر میزان رضایت از زندگی ، شادی و خوش بینی ، رشدو بالندگی فردی ، میزان ارتباط مثبت با دیگران ، و میزان خود پیروی زنان مطلقه در سطح 50/0 > p تاثیر مثبت معنا داری نداشته است ولی تاثیر مثبتی بر میزان معنویت این افراد در همین سطح معناداری داشته است .
سمیه آذرخش احمد اعتمادی
هدف از این پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش مدیریت والدین(pmt) به شیو? ساندرز بر کاهش پرخاشگری کودکان پسر مقطع ابتدایی بود. جامعه آماری در این پژوهش متشکل از مادران کودکان پسر مقطع ابتدایی 7 تا 11 سال مبتلا به پرخاشگری در سال تحصیلی 1389-1388 منطقه 4 شهر تهران بود. نمونه این پژوهش 40 نفر از مادران کودکان پسر پرخاشگر بودند که پس از اجرای پیش آزمون از بین مادرانی که کودکانشان بالاترین نمره را آورده بودند، انتخاب شدند و مادران به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. به منظور بررسی تغییرات ناشی از متغیر مستقل گروه آزمایش طی 10 جلسه آموزشی در معرض متغیر مستقل (آموزش مدیریت والدین به شیوه ساندرز) قرار گرفتند و نهایتا هر دو گروه در یک زمان مجددا مورد اندازه گیری قرار گرفتند. روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی و ابزار مورد استفاده پرسشنامه آخنباخ سیاهه رفتاری کودک (cbcl) بود. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت والدین به شیوه ساندرز (برنامه فرزند پروری مثبت) رفتارهای پرخاشگران? کودکان پسر را کاهش می دهد.
حسین احمددوست عبدالله شفیع آبادی
هدف پژوهش حاضربررسی ومقایسه رابطه سبکهای دلبستگی باطرحوارهای ناسازگار اولیه در زنان مطلقه و متاهل است. به این منظور 100 نفر زن ?50 زن مطلقه و 50 زن متاهل? براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و علی مقایسه ای می باشد. از ابزارهای پژوهش، پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار استفاده شد. تحلیل نتایج با استفاده از رگرسیون گام به گام، آزمون ت مستقل، نشان داد:?از بین سبک های دلبستگی،سبک دلبستگی ایمن رابطه منفی معناداری در پیش بینی طرحواره های ناساز گار اولیه دارد به طوری که هر چه سبک ایمن بیشتر باشد،پیش بینی طرحواره ها ی ناسازگار نیز کاهش پیدا می کند به ترتیب سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بیشترین رابطه معناداری را با حوزه های طرحواره های ناساز گار اولیه هم در گروه زنان متاهل و هم در گروه زنان مطلقه دارد، سبک اجتنابی15 درصد واریانس مربوط به طرحواره ها راتبیین و پیش بینی می کند و نتایج آزمون نشان داد که سبک های دلبستگی اجتنابی و دو سوگرا با طرحواره های ناساز گار اولیه بین دو گروه تفاوت معناداری در سطح 1/00)وجود دارد ولی بین سبک ایمن بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت.
مرضیه افکار ابوالفضل کرمی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین ابعاد شخصیتی مایرز- بریگز با تیپ های حرفه ای هالند در دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی انجام گرفت، ابزار اندازه گیری مورد استفاده در این تحقیق سنخ نمای مایرز- بریگز و رغبت سنج شغلی هالند که ضریب پایایی آنها به ترتیب 5154/0 و هالند بین 81/ 0 تا 91/0 می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دختر دانشگاه علامه طباطبایی که به صورت نمونه گیری طبقه ای ساده نمونه ای به تعداد 200 نفر از آنها انتخاب و در نهایت 183 پرسشنامه نمره گذاری شدند و با استفاده از آمار توصیفی(میانگین، و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(رگرسیون چند متغیره با روش همزمان) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده از فرضیه اول تحقیق: بین ابعاد حسی_شهودی و فکری-احساسی مایرز- بریگز با تیپ قراردادی هالند رابطه معنی دار وجود دارد و با بقیه ابعاد رابطه معنی دار بدست نیامد. فرضیه دوم : بین ابعاد درون گرایی- برون گرایی و فکری- احساسی با تیپ متهور رابطه معنی دار وجود دارد و با بقیه ابعاد رابطه وجود ندارد. فرضیه سوم: بین ابعاد حسی-شهودی و فکری-احساسی با تیپ اجتماعی رابطه معنی دار وجود دارد و با بقیه ابعاد رابطه وجود ندارد. فرضیه چهارم: بین ابعاد درون گرایی- برون گرایی، قضاوت کننده- ادراک کننده و حسی- شهودی با تیپ هنری هالند رابطه معنی دار وجود دارد و با متفکر- احساسی رابطه وجود ندارد. فرضیه پنجم: بین همه ابعاد مایرز_ بریگز با تیپ جستجوگر هالند رابطه معنی دار وجود دارد. فرضیه ششم: بین ابعاد درون گرایی_ برون گرایی، فکری_ احساسی و حسی_ شهودی با تیپ واقع گرا رابطه معنی دار وجود دارد و با بعد قضاوت کننده _ ملاحظه گر رابطه وجود ندارد.
علی صیادی عبدالله شفیع آبادی
در این پژوهش، اثربخشی دو برنامه آموزشی مبتنی بر مدل چند محوری شغلی شفیع آبادی و شناختی توماس و ولتهوس بر میزان توانمندسازی روانشناختی مشاوران بررسی و مقایسه شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مشاوران زن و مرد بود که در دو قطب آموزش و پرورش شهر رشت مشغول به خدمت بودند. 60 نفر از کسانی که در پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی محقق ساخته، پایین ترین نمره را کسب و برای شرکت در جلسات آموزشی اعلام آمادگی کرده بودند، به عنوان گروه نمونه انتخاب و با رعایت تناسب در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته توانمندسازی روانشناختی استفاده شد. با روش تحلیل عاملی، مشخص شد که پرسشنامه از یک عامل اشباع است که این عامل تحت عنوان توانمندی روانشناختی نام گذاری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کوواریانس تک متغیری و آزمون تعقیبی بُن فرونی استفاده شد. نتایج نشان داد، برنامه آموزشی مبتنی بر دو مدل بر افزایش توانمندسازی روانشناختی شرکت کنندگان دوره آموزشی تأثیر مثبت و معناداری دارد (001/0 p<)؛ اما بین میزان تأثیرگذاری آموزشهای دو مدل بر میزان توانمندسازی روانشناختی شرکت کنندگان، تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین، بین ویژگیهای جمعیت شناختی در میزان توانمندی روانشناختی جامعه مورد مطالعه (جنسیت، آخرین مدرک تحصیلی، رشته تحصیلی و سابقه تجربی) و بین ارزیابی عملکرد گروه های مورد مطالعه توسط مدیران در سه مرحله (پیش-آزمون، پس-آزمون و پیگیری) تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
ناهید باقری سنجره ابوالفضل کرمی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اضافه بار نقش با تعارض کار ـ خانواده و سلامت روان در معلمان زن متأهل شهرری انجام شد.جامعه آماری پژوهش، را معلمان زن متأهل شهرری که در سال تحصیلی 90 ـ 1389 مشغول تدریس بوده اند در بر می گیرد. با توجه به تحقیقات مشابه، کل نمونه 1?0 نفربوده است. روش نمونه گیری، در مرحله اول خوشه ای و سپس تصادفی ساده بود. به این ترتیب که ابتدا از بین مدارس ابتدایی، راهنمایی ودبیرستان، ?مدرسه درهرمقطع انتخاب شدکه در مجموع 1?مدرسه شد و سپس در هرمدرسه از بین زنان متاهل به قید قرعه10 نفر انتخاب و پرسشنامه ها روی آنها اجرا شد. پژوهش حاضر، ازنوع همبستگی بوده است و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های اضافه بار نقش، تعارض کار ـ خانواده و سلامت روان scl-90-r استفاده شد.برای تحلیل آماری داده های پژوهش از روشهای آمار توصیفی و جهت آزمون فرضیه های پژوهش از روش آمار استنباطی که شامل ضریب همبستگی پیرسون است، استفاده شد.نتایح تحلیل داده های این پژوهش به قرار زیر است: نتیجه فرضیه اول نشان دادکه که بین اضافه بار نقش و تعارض کار ـ خانواده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.نتیجه فرضیه دوم نشان داد که بین اضافه بار نقش و سلامت روان رابطه معکوس و معنا داری وجود دارد.نتیجه فرضیه سوم نشان داد که بین تعارض کار ـ خانواده و سلامت روان رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. کلید واژه: اضافه بار نقش، تعارض کار ـ خانواده، سلامت روان
فاطمه اسمعیل طلایی عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هنر خوشنویسی بر کاهش اضطراب دانش آموزان دختر سال اول مقطع متوسطه منطقه یک آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 89 – 88 می باشد . روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده است . به منظور اجرای پژوهش از میان دبیرستان های دخترانه منطقه یک آموزش و پرورش ، یک دبیرستان بطور تصادفی انتخاب گردید . سپس 154 نفر از دختران دانش آموز سال اول این دبیرستان با استفاده از پرسشنامه اضطراب زانک مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از آن سی نفر از دانش آموزانی که دارای بیشترین میزان اضطراب بودند انتخاب شده و بطور تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند . به گروه آزمایش 10 جلسه هنر خوشنویسی آموزش داده شد و به 15 نفر دیگر به عنوان گروه کنترل هیچ نوع آموزشی داده نشد . پس از اجرای برنامه مداخله ای و تکمیل مجدد پرسشنامه مذکور توسط دو گروه آزمایش و کنترل داده های جمع آوری شده در پیش آزمون و پس آزمون از طریق تحلیل کواریانس مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل وجود دارد که بیانگر اثر بخش بودن آموزش هنر خوشنویسی بر کاهش میزان اضطراب می باشد.
طاهره محمدی عبدالله شفیع آبادی
چکیده این پژوهش به منظور بررسی اثر بخشی مشاوره شغلی به سبک رویکرد راه حل محور بر تغییر هویت مغشوش کارجویان زن مراجعه کننده به مراکز کاریابی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان مراجعه کننده به مراکز کاریابی بودند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس می باشد. به این ترتیب که با مراجعه به 3 مرکز کاریابی از مراکز کاریابی منطقه 6 تهران، لیست زنانی که جهت پیدا کردن کار به این مراکز مراجعه کرده بودند، تهیه گردید و طی برقراری تماس با کارجویان، افرادی که علاقمند به شرکت در این جلسات بودند، دعوت بعمل آمد. تعداد 35 نفر، جهت شرکت در این جلسات ثبت نام کردند. هر کدام از آنها پرسشنامه هویت شغلی را تکمیل نمودند که پیش آزمون پژوهش نیز تلقی شد و از این تعداد22نفر با توجه به نتایج پرسشنامه دارای شرایط لازم برای شرکت در این جلسات، تشخیص داده شدند. افراد واجد شرایط به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه، جایگزین شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه هویت شغلی دیلاس((disi-0 )بود. محتوای جلسات طبق نظریه مشاوره راه حل محور" دی شازر" تهیه گردید و در 8 جلسه هفتگی 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تصمیم گیری در مورد فرضیه آماری، تفاوت میانگینهای گروههای آزمایش و گواه، از طریق آزمون آماری t استودنت برای 2 گروه مستقل استفاده شد. نتایج آماری نشان داد که آموزش رویکرد راه حل محور در تغییر هویت مغشوش کارجویان، در سطح معنا داری 01/0 موثر بوده است. واژه گان کلیدی : رویکرد راه حل محور ، هویت شغلی، هویت شغلی مغشوش.
میترا وحیدواقف عبدالله شفیع آبادی
چکیده: این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی دو رویکرد تحلیل ارتباط متقابل و راه حل محور در تغییر سطح رضایت زناشویی زوج های جوان تهران صورت گرفت.روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است .جامعه آماری شامل زوجینی است که به 10 مرکز مشاوره در تهران مراجعه کرده اند و مشکلاتی در رضایت زناشویی داشته اند. نمونه آماری پژوهش 24زوج بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی از بین 200 زوجی که به مراکز مراجعه نمودند،انتخاب شدند وبه 3 گروه 16 نفره تفکیک گشتند.برای جمع آوری داده ها از روش پرسشنامه ای به وسیله پرسشنامه ی انریچ استفاده شد که با استفاده از تحلیل کو-واریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین اثر بخشی دورویکرد ta وراه حل محور بر تغییر رضایت زناشویی زوج های جوان تفاوت معناداری وجود ندارد و هردو روش باعث افزایش رضایت زناشویی زوج هامی شوند.اما درخرده مقیاس مذهبی – عقیدتی و شخصیت روش ta موثرتر و در خرده مقیاس ارتباط با اقوام و مسائل جنسی روش راه حل محور موثر تر است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که استفاده از هر دو روش تحلیل ارتباط متقابل و راه حل محوربرای افزایش رضایت زناشویی موثر است. کیلد واژه ها: تحلیل ارتباط محاوره ای (ta) ، روش درمانی کوتاه مدت راه حل محور ، رضایت زناشویی .
ندا اسماعیلی فر عبدالله شفیع آبادی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه خود کارآمدی با پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده و شادکامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه انجام گرفت به همین منظور از بین کل دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در دوره دبیرستان در شهر رودهن تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب گردیدند. جهت جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه عمده به نام های الف:پرسشنامه خود کارآمدی شرر و همکاران(17 سوال 5 گزینه ای در 3 بعد گرایش به آغازگری رفتار، تمایل به تکمیل رفتار، پافشاری در انجام تکالیف در صورت ناکامی) ب) از پرسشنامه شادکامی آکسفورد (29 سوال 4 گزینه ای در پنج بعدرضایت از زندگی، خلق مثبت، سلامتی، کارآمدی) و ج- پرسشنامه پایگاه اقتصادی و اجتماعی بابایی و همکاران (24 سوالی 5 گزینه ای در ابعاد ثروت، منزلت، پایگاه ذهنی) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (رگرسیون چند متغیره و آزمون تحلیل واریانس) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که با استفاده از نمرات پایگاه اقتصادی و اجتماعی می توان شادکامی دانش آموزان را پیش بینی کرد به عبارتی دیگر بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی و شادکامی رابطه معناداری وجود دارد به علاوه، بین خودکارآمدی و شادکامی دانش آموزان رابطه مثبت ومعنادار وجود دارد. به طور خلاصه خودکارآمدی و پایگاه اقتصادی واجتماعی بالا می توانند شادکامی دانش آموزان را به طور موثر پیش بینی کنند.
الهام ریحانی عبدالله شفیع آبادی
چکیده این پژوهش به منظور بررسی رابط? مولفه های سبک زندگی با تعهد سازمانی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان بخش اداری شهرداری منطقه 7 در سال 90-89 بودند که از بین آنها تعداد 150 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع همبستگی بوده و جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر و پرسشنامه سبک زندگی(basis-a)، استفاده شده است. برای تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی( فراوانی، درصد فراوانی و ...) و آمار استنباطی( ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و گام به گام) استفاده شده است. نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان می دهد که: 1- بین مولفه های سبک زندگی، مولفه کنار آمدن با تعهد سازمانی ارتباط مثبت و معناداری دارد. 2- با استفاده از روش رگرسیون همزمان مشخص شد که در حدود 5 درصد واریانس متغیر تعهد سازمانی توسط مولفه های متغیر پیش بین تبیین می شود. 3- طبق نتایج حاصل از رگرسیون با روش گام به گام از میان مولفه های مختلف سبک زندگی، مولفه کنار آمدن، پیش بینی کنند? تعهد سازمانی کارکنان است و سایر متغیرها نقشی در آن ایفا نمی کنند. کلید واژه ها: سبک زندگی، تعهد سازمانی
اسد الله ویسی عبدالله شفیع آبادی
چکیده : بستن [بستار]عنوانی است که ازروان شناسی گشتالت گرفته شده است.دردیدگاه گشتالتی ،بستن عاملی برای دست یابی به راه حلی برای یک مسئله یاتصمیمی مهم که سرانجام به نتیجه برسدومعمولاً به ارضای شخصی یا برآورده شدن انتظارفردمنجرشود،است.امور ناتمام،اشاره به موقعیتهایی درگذشته دارد،ازجمله آسیبهای ویژه یا اشخاص مشکل زا،که مراجع درآن مورادنتوانسته که مسئله رابه صورت رضایتمندانه حل ویاآن راکامل ببندد.درپژوهش حاضر، طراحی ومقایسه اثربخشی دو برنامه درمانی مبتنی بر اصول درمان روایتی و درمان مبتنی برآموزه های قرآنی درکاهش تعارضهای زناشویی با توجه به محتوای بستن در ایجاد آن ،به انجام رسید.سه گروه برای انجام تحقیق مد نظر قرار گرفت ،که هر گروه شامل 10 نفر بودندجامعه این پژوهش را مراجعینی که به مرکز فوریتهای بهزیستی شهرسنندج و کلینیک مرکز مشاوره دانشگاه کردستان مراجعه نمودند،تشکیل می داد. طرح پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون _ پس آزمون نا هم ارز با گروه کنترل بود.در ابتداز طریق انجام مصاحبه اولیه و در میان گذاشتن شرایط کار و توافق با مراجعان به صورت تصادفی درسه گروه(درمان روایتی،آموزه های قرآنی ، گروه کنترل )جایگزین شدند.نتیجه تحلیل کوواریانس نشان دادکه اثرمتغیر مستقل پس ازتعدیل اثرمتغیر کمکی معنادار است.بنابراین با اطمینان 99%می توانیم بگوییم که آموزه های قرآنی تأثیر معناداری برکاهش تعارضهای زناشویی افراد داشته است.نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که اثر متغیر مستقل(روایتی) پس از تعدیل اثر متغیر کمکی معنادار است.بنابراین با اطمینان 99%می توانیم بگوییم که درمان روایتی تاثیر معناداری بر کاهش تعارضهای زناشویی افراد داشته است..بنابراین برای بر داشتن اثر متغیرکمکی از روش تحلیل کوواریانس استفاده شدکه نتیجه نشان داد اثر متغیر مستقل(نوع درمان) پس از تعدیل اثر متغیر کمکی معنادار است.با اطمینان 99%می توانیم بگوییم که درمان روایتی وآموزه های قرآنی تاثیر معناداری برکاهش تعارضهای زناشویی افراد داشته است. کلید واژه های تحقیق:بستن(closure)،امور ناتمام (unfinished business)،تعارض زناشویی(marriage conflict)، درمان روایتی (narrative therapy)، آموزه های قرآنی؛ (quran teaches). ?
ابوالفضل کریمی سید صدرالدین شریعتی
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی شرکت در مراسم دعا و نیایش جمعی در کاهش اضطراب مردان میانسال اصفهانی بود.نمونه مورد مطالاعه شامل 29 آزمودنی بود که به روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی ساده از میان مراجعه کنندگان درمانگاه روان پزشکی بیمارستان دکترشریعتی اصفهان انتخاب گردیدند. آزمودنی ها بطور تصادفی در 2گروه آزمایشی(14=n)و کنترل (15=n)قرار داده شدند.ابزار پژوهش مقیاس اضطراب کتل بود. گروه آزمایش در معرض6 جلسه هفتگی دعا و نیایش جمعی قرارگرفت در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد فرضیه پژوهش بدین شکل بود که شرکت در مراسم دعا و نیایش جمعی در کاهش اضطراب مردان میانسال اصفهانی اثربخشی دارد. نتایج تحلیل آزمون آماری t- استودنت نشان داد که در مرحله پس آزمون میزان اضطراب کل در گروه آزمایشی به شکل معناداری(0.01>p) کمتر از گروه کنترل میباشد این نتیجه در مورد متغیر مستقل اضطراب پنهان و اضطراب آشکار نیز صدق می کند. بنابراین شرکت در مراسم جمعی دعا و نیایش روش مناسبی در جهت پیشگیری و درمان اضطراب در مردان میانسال می باشد.
زهرا نریمانی عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش مشاوره گروهی بر مبنای الگوی شادمانی فوردایس بر افزایش خودکارآمدی شغلی دبیران زن شهرستان اسلام آباد غرب انجام شده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی است. شیوه ای که در این پژوهش استفاده شد از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 نفر از دبیران زن دبیرستان های شهرستان اسلام آباد غرب در سال تحصیلی 90 ـ 1389 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، که 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. برای سنجش میزان خودکارآمدی و شادمانی آزمودنی ها در پیش آزمون و پس آزمون از دو پرسشنامه خودکارآمدی عمومی ساخته شرر و همکاران و پرسشنامه شادکامی آکسفورد استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد، نتایج نشان داد که: روش مشاوره گروهی بر مبنای الگوی شادمانی فوردایس باعث افزایش خودکارآمدی شغلی دبیران زن شهرستان اسلام آباد غرب شده است. ـ با توجه به نتیجه پژوهش مبنی بر تاثیر روش مشاوره گروهی بر مبنای الگوی شادمانی فوردایس بر افزایش خودکارآمدی شغلی دبیران زن بجاست که با همکاری مشاوران و برنامه ریزی در آموزش و پرورش برای ارتقاء سطح خودکارآمدی شغلی دبیران برنامه مشاوره گروهی برای دبیران به صورت یک فعالیت ضمن خدمت برگزار شود. کلید واژه ها: شادمانی، خودکارآمدی
مریم حسن زاده طباطبایی عبدالله شفیع آبادی
چکیده : این پژوهش به منظور بررسی رابطه سبک زندگی با رضایت شغلی در پرستاران بیمارستانهای منطقه 1 تهران انجام شد . روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه پرستاران بیمارستانهای ذکر شده در شرایط سنی 40-20 سال می باشند. روش نمونه گیری به این صورت است که ابتدا لیستی از پرستاران بیمارستانهای منطقه 1 تهیه و سپس از بین آنها 150 نفر بطور تصادفی انتخاب می گردد. به افراد علاقه مند پرسشنامه رضایت شغلی و نیز پرسشنامه سبک زندگی داده شده که تکمیل کنند . ابزار این پژوهش پرسشنامه رضایت شغلی دانت و پرسشنامه سبک زندگی basis-a می باشد . برای تصمیم گیری و تجزیه تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است . نتایج آماری نشان دادکه فرضیه اول ،دوم و سوم تأیید شدند. یعنی بین مولفه های تعلق- علاقه اجتماعی ، کنار آمدن و مسئولیت پذیری با رضایت شغلی رابطه وجود دارد و همبستگی تأیید شد. و فرضیه چهارم و پنجم رد شدند و رابطه معناداری در سطح 0.01 تأیید نشد. یعنی رابطه ای بین مولفه های نیاز به تأیید و محتاط بودن با رضایت شغلی وجود ندارد. واژگان کلیدی: سبک زندگی ، رضایت شغلی
صمد عزیزی عبدالله شفیع آبادی
چکیده هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه حقوق ماهیانه و رضایت زناشویی با فرسودگی شغلی معلمان مقطع متوسطه بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه معلمان زن و مرد دوره ی متوسطه ی شهرستان دهگلان در سال تحصیلی 90- 89 بود. چون تعداد جامعه 191 نفر است و به دلیل تعمیم پذیری بیشتر تحقیق، از روش سرشماری استفاده شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های الف) جمعیت شناختی جهت به دست آوردن اطلاعات شخصی، ب) مقیاس رضایت زناشویی هادسون برای کسب اطلاعات مربوط به رضایت زناشویی افراد نمونه و ج) پرسشنامه ی فرسودگی شغلی مسلش جهت سنجش فرسودگی شغلی افراد نمونه، استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و همچنین برای آزمون سوالات پژوهش از آمار استنباطی استفاده گردید که در نهایت پس از بررسی و پردازش داده ها با استفاده از نرم افزار spss نتایج زیر به دست آمد؛1- حقوق ماهیانه و رضایت زناشویی با مولفه ی خستگی عاطفی در هر دو بعد فراوانی و شدت رابطه ی معنادار و منفی دارند.2- بین حقوق ماهیانه و رضایت زناشویی با مولفه ی عملکرد شخصی در هر دو بعد فراوانی و شدت رابطه ی معنادار دیده نشد. 3- رضایت زناشویی با مولفه ی مسخ شخصیت در هر دو بعد فراوانی و شدت رابطه ی معنادار و منفی دارند اما بین حقوق ماهیانه و مولفه ی مسخ شخصیت در هر دو بعد فراوانی و شدت رابطه ی معنادار دیده نشد. 4- حقوق ماهیانه و رضایت زناشویی با مولفه ی درگیری در بعد شدت رابطه ی معنادار و منفی دارند. اما حقوق ماهیانه فقط با بعد شدت مولفه ی درگیری رابطه ی منفی و معنادار دارد و در بعد فراوانی بین آنها رابطه ی معنادار دیده نمی شود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که دو متغیر حقوق ماهیانه و رضایت زناشویی دو عامل و پیش بین کننده های بسیار مهمی در بروز فرسودگی شغلی می باشند و برای پیشگیری از بروز این پدیده باید توجه بیشتری به این دو متغیر شود.
زهره انوری سید صدرالدین شریعتی
sarvey values personality characteristtics of good and bad curtain gairls
سمیه ذوالفقاری یخدانی عبدالله شفیع آبادی
چکیده: سازمانها درپی عملکرد بالا و استراتژی های منابع انسانی برای افزایش تعهد کارکنانشان هستند که می تواند سود اقتصادی بیشتری را برای آنها فراهم کند. از این دیدگاه تعهدکارمند نه تنها بی ربط نیست، بلکه به عنوان یک مفهوم مدیریتی به خاطر اینکه می تواند به مزیت رقابتی و موفقیت مالی منجر شود، خیلی مهم است. درحقیقت تعهد از این دیدگاه ممکن است، به عنوان کلیدی برای مزیت رقابتی محسوب شود. در این میان یکی از عوامل زمینه ساز و موثر در تعهد سازمانی موضوع روابط دورن سازمانی است. این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر افزایش تعهد سازمانی کارکنان شرکت ساپکو انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان شرکت ساپکو است. بعد از هماهنگی های لازم و همکاری واحد آموزش و مدیریت منابع انسانی، نمونه مورد نظر به روش در دسترس در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند که هر کدام از گروه ها شامل 10 مرد و 5 زن بودند. لازم به ذکر است که یکی از شرکت کنندگان زن گروه آزمایشی در مرحله پس آزمون شرکت نداشت. طرح پژوهش، از نوع پیش آزمون و پش آزمون با گروه گواه است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش، بعد از بررسی مفروضه ها، از روش تحلیل کوواریانس و t استفاده شد. یافته های نهایی پژوهش نشان می دهد که بین میزان تعهد سازمانی گروه آزمایشی و گواه در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. این نتایج در مورد زیر شاخه های تعهد سازمانی، یعنی تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری هم به دست آمد. تفاوت مشاهده شده با 99% اطمینان حاصل تاثیر متغیر مستقل، یعنی آموزش تحلیل رفتار متقابل بوده است. البته در مورد فرضیه آخر که بررسی مقایسه ای اثر متغیر مستقل بر تعهد سازمانی جنس زن و مرد بود، تفاوت معناداری یافت نشد.
ناهید بهمنی عبدالله شفیع آبادی
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی مشاوره شغلی به سبک نظریه تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری شغلی کارکنان شرکت نفت اهواز انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان شاغل در بخش مدیریت عملیات شرکت نفت و گاز کارون بودند. روش نمونه گیری از نوع تصادفی طبقه ای می باشد. به این ترتیب که از هر مدیریت با توجه به حجم نمونه درصدی را که تعیین شده بود به صورت تصادفی انخاب کردیم. سپس 60 عدد پرسشنامه سازگاری شغلی بل بین کارکنان شاغل در مدیریت عملیات اجرا گردید. سپس به صورت تصادفی طبقه ای آنهایی که سازگاری شغلی پایین داشتند انتخاب شدند. هر کدام از آنها پرسشنامه سازگاری شغلی بل را تکمیل نمودند که پیش آزمون پژوهش نیز تلقی می شود و از این تعداد 30 نفر با توجه به نتایج پرسشنامه دارای شرایط لازم برای شرکت در جلسات تشخیص داده شدند، بصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. محتوای جلسات طبق نظریه تحلیل رفتار متقابل اریک برن تهیه گردید و در طی 12 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تصمیم گیری در مورد فرضیه آماری، از t مستقل استفاده شد. نتایج آماری نشان داد که آموزش تحلیل رفتار متقابل در سازگاری شغلی کارکنان، در سطح معناداری 1 ./. موثر بوده است. واژگان کلیدی: تحلیل رفتار متقابل اریک برن، سازگاری شغلی، سازگاری
کمال حمه مرادی عبدالله شفیع آبادی
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین بلوغ شغلی و تعارض کار - خانواده با عملکرد خانواده در معلمان مقطع راهنمایی شهرستان بوکان بود. بدین منظور روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی انتخاب شد. جامعه آماری در این پژوهش شامل معلمان مقطع راهنمایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1389-1390بودند. نمونه پژوهش 80 نفر بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده با استفاده پرسشنامه بلوغ شغلی ، پرسشنامه تعارض کار - خانواده و پرسشنامه عملکرد خانواده جمع آوری گردید و سپس با استفاده از روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغییره گام به گام در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها، نشان دادند که تعارض کار - خانواده می تواند عملکرد خانواده را پیش بینی نماید. بین بلوغ شغلی با خرده مقیاسهای حل مسأله و عملکرد عمومی رابطه معناداری وجود دارد، ولی بلوغ شغلی با خرده مقیاسهای ارتباط ، نقشها، مشارکت عاطفی ، پاسخدهی عاطفی و کنترل رفتار رابطه معناداری ندارد. بین تعارض کار ـ خانواده با خرده مقیاسهای حل مسأله، ارتباط ، نقشها ، و کنترل رفتار و عملکرد عمومی رابطه معناداری وجود دارد، اما بین تعارض کار ـ خانواده با مشارکت عاطفی و پاسخدهی عاطفی رابطه معناداری مشاهده نشد. نتیجه گرفته می شود که کاهش تعارض های کاری منجر به بهبود پیدا کردن عملکرد خانواده می شود بنابراین برگزاری دوره های آموزشی و مشاوره های شغلی برای معلمان جهت برقراری تعادل بین خواسته های محیط کار و خواسته های محیط خانواده ضروری می باشد.
سمیه متین عبدالله شفیع آبادی
چکیده مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های اسنادی(خوش بینانه – بدبینانه) با شادکامی در دانش آموزان دختر 18-14 ساله انجام شد. روش: در این بررسی توصیفی 120 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی در شهرستان یزد با روش نمونه گیری خوشه ای به تصادف انتخاب شدند و دو پرسش نامه شامل: 1- سبک اسناد کودکان ونوجوانان(asq) و2- شادکامی آکسفورد(ohi) را تکمیل مردند. داده ها به کمک ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند. یافته ها: بین سبک اسناد و شادکامی با ضریب همبستگی475/0rxy=در سطح (01/0p<)رابطه معنادار وجود دارد همچنین بین سبک اسناد خوش بینانه و شادکامی در سطح(01/0p<)رابطه معنی دار مثبت و سبک اسناد بدبینانه و شادکامی در سطح(05/0p<)رابطه منفی و معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: همسو با دیگر پژوهش ها مشاهده شد که سبک اسناد خوش بینانه یکی از پیش بینی کننده های قوی شادکامی است که با افزایش آن فرد شادکامی بیشتری را تجربه می کند و با کاهش اسناد بدبینانه شادکامی افزایش می یابد. کلید واژه: سبک اسناد، شادکامی، سبک اسناد خوش بینانه، سبک اسناد بدبینانه
اشرف قربانی کهریزسنگی عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر با هدف تبیین اثربخشی آموزش مدیریت خشم بر خودکارآمدی و رضایت شغلی کارکنان شرکت بیمه سامان در شهر تهران انجام شده است. جامعه این پژوهش شامل کارکنان زن و مرد شاغل در ساختمان مرکزی بیمه ی سامان در شهر تهران می باشند. نمونه ی مورد بررسی تعداد 30 نفر از کارکنان زن و مرد این شرکت هستند که پس از اجرای دو پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر و همکاران و رضایت شغلی دانت از بین 59 نفر که نمرات پایینی در این دو مولفه به دست آوردند، انتخاب شده اند و در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شده اند. پس از 10 هفته آموزش (هر هفته یک جلسه)، پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. دو فرضیه ی اصلی پژوهش عبارتند از: 1)آموزش مهارت های مدیریت خشم بر افزایش خودکارآمدی کارکنان بیمه موثر است. 2)آموزش مهارت های مدیریت خشم بر افزایش رضایت شغلی کارکنان بیمه موثر است. جهت آزمون فرضیه ها از آزمون t استفاده شده است. نتیجه ی آزمون t برای فرضیه شماره یک به این صورت است: مقدار t مشاهده شده 441/2 با درجات آزادی 28 بزرگ تر از مقدار بحرانی 2.31 می باشد، پس با 95% اطمینان می توان گفت که جواب سوال ما مبنی براین که آیا آموزش مهارت های مدیریت خشم بر افزایش خودکارآمدی کارکنان بیمه تأثیر دارد، مثبت است.(05/0>p). همچنین نتیجه آزمون t برای فرضیه شماره دو نیز به این صورت است: مقدار t مشاهده شده 19/3 با درجات آزادی 28 بزرگ تر از مقدار بحرانی 2.46 می باشد، پس با 99% اطمینان می توان گفت که جواب سوال ما مبنی براین که آیا آموزش مهارت های مدیریت خشم بر افزایش رضایت شغلی کارکنان بیمه موثر است، مثبت می باشد. (01/0>p) دو فرضیه ی بعدی این پژوهش از نظر آماری رد شده اند.
آسیا شریعتمدار عبدالله شفیع آبادی
هدف از تحقیق حاضر بررسی و مقایسه اثر بخشی هشیاری افزایی وجودی و هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی بر رضایت از زندگی است. محقق ابتدا برای تدوین برنامه، با بررسی متون مختلف و انتخاب مفاهیم مشترک بین نظریه پردازان وجودی، مبنای کار تدوین را عمدتا بر اساس متون می، یالوم و فرانکل قرار داده و در تدوین برنامه، از مراحل پیشنهادی کوری(2005 c) بهره برده است. در تدوین برنامه اخلاقی، ابتدا با مطالعه اولیه متون اخلاق اسلامی، کتاب جامع السعادات نراقی(به دلیل ساختار منظم و برخورداری از یک نظریه نسبتا منسجم) مورد استفاده قرار گرفت. اما برای مبانی نظری از نظرات جوادی آملی و مطهری نیز استفاده شد. الگوی مراحل این برنامه از مراحل تغببر پروچاسکا و نورکراس(1994) الهام گرفته شده است. آزمودنی های تحقیق 45 نفر از دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی است که به صورت تصادفی به سه گروه و سپس هر گروه به صورت گمارش تصادفی درگروه های آزمایشی وجودی، اخلاق اسلامی و کنترل قرار گرفتند. در یکی از دو گروه آزمایشی آموزش هشیاری افزایی وجودی و در دیگری آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی اجرا شد. روش تحقیق روش تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایشی و گروه کنترل است. ابزار اندازه گیری مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکاران است که پایایی آن در ایران 88/. (جوکار، 1385) گزارش شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که آموزش هشیاری افزایی اخلاق اسلامی منجر به افزایش رضایت از زندگی شده است اما آموزش هشیاری افزایی وجودی تفاوت معناداری ایجاد نکرده است. بین دو گروه وجودی و اخلاق اسلامی نیز تفاوت معناداری وجود نداشت.
اصغر یاوند حسنی کیومرث فرحبخش
این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی به روش شناختی- رفتاری و قصه درمانی در کاهش اختلالات رفتاری دانش آموزان پسر دوره متوسطه منطقه سردرود همدان در سال تحصیلی 89-88 انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق را دانش آموزان پسر مقطع متوسطه منطقه سردرود همدان تشکیل می دادند. با استفاده از پرسشنامه scl-90-r ، 30 دانش آموز مبتلا به اختلالات رفتاری انتخاب شدند و به روش جایگزینی تصادفی در سه گروه 10 نفری تقسیم شدند. بر روی دو گروه مداخله مشاوره ای به روش شناختی-رفتاری و روش قصه درمانی اجراء گردید و گروه سوم به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. تحلیل آماری داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون شفه انجام گرفت که نتایج زیر به دست آمد. در حالت کل هر دو روش درمان شناختی– رفتاری و قصه درمانی در کاهش اختلالات رفتاری، جسمانی کردن، وسواس- اجبار، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، خصومت، فوبیا، افکار پارانوییدی ، و روان پریشی در سطح p<0/01 موثر بودند. مقایسه جداگانه ابعاد مختلف نشان داد که قصه درمانی تأثیر معنی داری در کاهش دو اختلال اضطراب و افسردگی دارد. تأثیر درمان شناختی- رفتاری علاوه بر دو اختلال افسردگی و اضطراب بر روی اختلالات رفتاری، حساسیت در روابط متقابل، خصومت و اختلال افکار پارانوییدی در سطح p<0/05 بود. در حالت کل میزان تاثیر درمان شناختی- رفتاری(53/25) در مقایسه با میزان تاثیر قصه درمانی(22/15)، بهتر بود.
فریبا گراوندی عبدالله شفیع آبادی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی اثربخشی آموزش روش های مشاوره شغلی به سبک نظریه ی یادگیری اجتماعی و سازگاری شغلی بر خودکارآمدی کارکنان امور مالی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 89-88 است. فرضیه های پژوهش عبارتند از : 1- مشاوره شغلی به سبک یادگیری اجتماعی برافزایش خودکارآمدی کارکنان موثراست. 2- مشاوره شغلی به سبک نظریه سازگاری شغلی برافزایش خودکارآمدی کارکنان موثراست. 3- بین اثربخشی روش های مشاوره شغلی به سبک یادگیری اجتماعی ونظریه سازگاری شغلی برافزایش خودکارآمدی کارکنان تفاوت وجوددارد. 4- بین اثربخشی روش های مشاوره شغلی به سبک یادگیری اجتماعی ونظریه سازگاری شغلی برافزایش خودکارآمدی باتوجه به جنسیت تفاوت وجود دارد. برای اجرای پژوهش بعد از بررسی و مطالعه ی ابزار پژوهش یعنی پرسشنامه ی خودکارآمدی شرر و همکاران بین کارکنان توزیع گردید و بعد از نمره گذاری پرسشنامه ها از بین افرادی که نمره ی خودکارآمدی پایین داشتند 45 نفر به تصادف انتخاب شدند و به تصادف در سه گروه ( دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) قرار گرفتند . برای هر گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هر جلسه به مدت 90 دقیق آموزش انجام شد که آموزش برای گروه آزمایش اول مشاوره ی شغلی به سبک نظریه ی یادگیری اجتماعی و برای گروه دوم مشاوره شغلی به سبک نظریه ی سازگاری شغلی بود و پس از پایان آموزش هر سه گروه مجدداً مورد آزمون قرار گرفتند. داده های بدست آمده با کمک نرم افزار spss و تحلیل کوواریانس، تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل کوواریانس در مرحله ی پس آزمون در هر دو گروه) p<0.05) تفاوت معنی دار نشان داد .
حمید عزیزی عبدالله شفیع آبادی
الف- موضوع و طرح مسأله(اهمیت موضوع و هدف): بررسی اثربخشی مشاوره گروهی آدلری بر خودکارآمدی و خودپنداره دانشجویان پسر دانشگاه دولتی بجنورد با توجه به مسائل و مشکلات احتمالی که ممکن است دانشجویان در طول دوره تحصیل و زندگی خود با آن ها روبه رو شوند و این مشکلات به تدریج باعث ایجاد زمینه ی آسیب های بیشتر در جنبه های مختلف روانی، اجتماعی و آموزشی آن ها شود، تحقیقات نشان داده است که مداخلات روان شناختی برای بسیاری از مشکلات تأثیرهای آشکاری دارد(کار ،2002). رویکرد آدلر بر وحدت شخصیت و ماهیت ذهنی و هدفمند رفتار تأکید دارد، این رویکرد به خاطر تأکید بر مسئولیت، تلاش در جهت برتری جویی، جستجوی ارزش و معنی در زندگی، یک الگوی رشدی است و این عقیده را که برخی از نظر روانی بیمار هستند و نیازمند درمان هستند را رد می کند. بلکه این رویکرد کار خود را به عنوان آموزش راه های بهتر برای افراد به منظور چالش در حوزه تکالیف زندگی، جهت دهی، کمک به افراد برای تغییر افکار نادرست و ترغیب افرادی که دلسرد(ناامید) شده اند، می داند(کوری ،2005؛ ترجمه سیدمحمدی،1387). مداخلات مبتنی بر نظریه آدلر به افراد کمک می کند تا بتوانند با مقاطع حساس دوران رشد، بحران های زندگی و تغییرات بوجود آمده در زندگی شان سازگار شوند. آدلر فرد برخوردار از سلامت عمومی را فردی می داند که توان و شهامت رسیدن به اهدافش را دارد. چنین فردی جذاب، شاداب، مطمئن و خوش بین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آن ها می کند(استین و ادواردز ،2008؛ به نقل از سلیمی، 1388). حال ما می خواهیم ببینیم که آیا رویکرد آدلری تغییری در خودپنداره و خودکارآمدی دانشجویان ایجاد خواهد کرد. با توجه به احساس حقارت که در این نظریه مطرح شده است و همچنین اهمیتی که به امید و بینش در نظریه آدلر داده شده است، شناخت، امید و جرأت به بهبود احساس خودکارآمدی و خودپنداره افراد کمک خواهد کرد، و همچنین هدف خلاقه ای که این رویکرد معرفی می کند به این معنا که ما خودمان سازنده شخصیت مان هستیم، علی رغم این که وراثت و محیط بر رشد شخصیت ما تأثیر می گذارند اما این ما هستیم که به این آمادگی ها جهت می دهیم و آن ها را در شخصیت یکپارچه ای که پویا، ذهنی، و منحصر به فرد است، ادغام می کنیم. این رویکرد می-تواند تأثیر زیادی بر رشد و بالابردن احساس خودکارآمدی و خودپنداره دانشجویان داشته باشد. همچنین افرادی که به اشتباهات اساسی خود پی ببرند و آن ها را اصلاح کنند، بهتر احساس و رفتار خواهند کرد اهداف تحقیق هدف پژوهشی به عنوان یک پژوهش نیمه آزمایشی با تدوین و اجرای برنامه مداخلاتی بر مبنای دیدگاه آدلری(علاقه اجتماعی، ترتیب تولد، احساس حقارت، اشتباهات اساسی، سبک زندگی، تکالیف زندگی، اولویت های شخصیتی، خاطرات اولیه و دلگرمی)، این پژوهش در نظر دارد به تعیین میزان اثربخشی«مشاوره گروهی آدلری» بر خودکارآمدی و خودپنداره دانشجویان بپردازد. هدف کاربردی هدف کاربردی این پژوهش در صورت موثر بودن، ارائه روش های مداخله ای کم هزینه و مبتنی بر فرهنگ بومی برای مشاوران و روان شناسان به منظور ارتقاء سلامت و رشد توانمندی های دانشجویان است. ب- مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسش ها و فرضیه ها: خودکارآمدی نظریه شناختی- اجتماعی بندورا که در روان شناسی و مشاوره به کار گرفته شده است، به تبیین عملکر انسان پرداخته و در این راستا به ماهیت متقابل بین سه عامل مهم و تأثیر گذار بر عمل انسان، یعنی محیط، عوامل شخصی مانند هیجان، شناخت، وقایع زیستی و رفتار توجه دارد(استاجکویک و لوتانز ،1998، شفیع آبادی،1389). بندورا دراواخر دهه 1970 مفهوم خودکارآمدی را به عنوان عامل تأثیرگذار بر چگونگی زندگی و سلامت افراد معرفی کرد. باورهای خودکارآمدی به عنوان قضاوت افراد در خصوص توانایی آن ها جهت انجام وظیفه خود در یک موقعیت ویژه تعریف شده است. خودکارآمدی در چهارچوب یک تئوری بزرگ تر به نام، تئوری شناخت اجتماعی ارائه شده است که موفقیت انسان را بستگی به تأثیرات متقابل بین رفتار شخص(افکار و باورها) و شرایط محیطی می-داند(باندورا،1986 و 1987). راه های افزایش خودکارآمدی عبارتند از: تجربه جانشینی قانع سازی کلامی برانگیختگی فیزیولوژیکی خودپنداره مفهوم خویشتن، مهم ترین پدیده و عنصر اساسی در نظریه راجرز است. به نظر راجرز، انسان رویدادها و عوامل محیط خود را درک کرده و در ذهن خود به آن ها معنا می دهد. مجموعه این سیستم ادارکی و معنایی، میدان پدیداری فرد را بوجود می آورد. قسمتی از این میدان که از بقیه تجربیات فرد متمایز است به وسیله واژه هایی چون من، مرا و خودم تعریف می شود. این بخش همان خود یا خودپنداره است. خودپنداره، تصویر یا برداشت شخص از آن چیزی است که هست. به اعتقاد راجرز، خودپنداره فرد بر ادراکش از جهان و رفتارش تأثیر می گذارد. راجرز معتقد بود خودپنداره فرد در پرتو تأیید یا عدم تأییدی که وی از دیگران دریافت می کند، بوجود می آید(نوربخش،1383). عوامل تأثیرگذار بر خودپنداره شامل: 1-خانواده 2- همسالان 3- مدرسه 4- ارزش های فرهنگی مشاوره گروهی آدلری آلفرد آدلر سهم بسزایی در عمل درمان معاصر هم در مشاوره و روان درمانی فردی و هم گروهی داشت. آدلر اولین روان شناسی بود که از روش های گروهی به صورت نظام مند در مرکز راهنمایی کودک در سال 1920 در وین استفاده کرد. او اعتقاد داشت که انسان ها آزاد هستند که انتخاب کنند و قطعاٌ برای چیزی که می شوند، مسوول اند. این نگرش، آدلر را در مرکز رویکرد ذهنی در روان شناسی قرار داد، رویکردی که بر تعیین کننده های درونی رفتارها، ارزش ها، اعتقادات، نگرش ها، اهداف، علایق، معانی شخصی، ادراک از واقعیت و تحریک به سمت خودشکوفایی تأکید دارد. همه این مفاهیم کاربرد مهمی در کار مشاوره گروهی و درمان آن دارند. مشاوره گروهی آدلری بسیاری از ابعاد فرایند گروهی آدلری را نشان می دهد که شامل اهمیت شکل گیری رابطه گروهی، چگونگی خلق یک جو دموکراتیک و پذیرنده در گروه، روشی که مشاوران گروه می توانند یک ارزیابی روان شناختی از هر یک از اعضای گروه داشته باشند، رویکردهایی برای افزایش آگاهی و بینش بخشی از اعضاء، تکنیک هایی که به اعضاء کمک می-کند تا بینش را به عمل تبدیل کنند، و روش های جهت گیری مجدد و بازآموزی از طریق تشویق و نمایان ساختن نقاط قوت شخص که در تجربه گروهی کشف شده است. آدلرین ها اعتقاد دارند که رفتار در زمینه اجتماعی رخ می-دهد و بنابراین به صورت درون فردی برانگیخته می شود و به صورت نظام مند بهتر درک می شود. در این مفهوم، مشاوران و درمانگران آدلری تلاش می کنند تا فرد را به صورت کلی درک کنند. آن ها علاقه ای به مطالعه فرد به صورت مجموعه مجزا ندارند بلکه می خواهند بدانند که کل فرد چگونه در درون زندگی اش حرکت می کند. کودکان در حال تجربه یک احساس حقارت به صورت نرمال هستند که انگیزه ای برای موقعیت بهتر، برای کامل بودن و مهارت است. این برانگیزاننده های اولیه می توانند به عنوان حرکتی در جهت اهداف فوری درک شوند، حرکتی که ممکن است هشیار یا ناهشیار باشد. سرانجام افراد اهداف درازمدت تری را برای تمامیت، شکوفایی و کمال گرایی رشد می دهند و این اهداف متحد می کنند. هر انسانی در گروه متولد می شود و در اکثریت مواقع، این گروه خانواده است. اما حتی در موقعیت های دیگر نیز کودک برای بقاء به گروه نیازمند است. فرضیه های پژوهش 1- میزان خودکارآمدی افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از خودکارآمدی افرادی است که در این گروه شرکت نکرده اند. 2 - میزان خودپنداره افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از خودپنداره افرادی است که در این گروه شرکت نکرده اند. پ-روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روش های نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: تعاریف نظری و عملیاتی مفاهیم و واژه های تخصصی مشاوره گروهی آدلری تعریف نظری: مشاوره از نگاه آدلری یعنی تغییر دادن رفتارهای خود مخرب و حل مشکلات به شیوه موثرتر(دینک میر و دینک میر و اسپری ،1987؛ به نقل از شارف، 2002). مشاوره آدلری تغییر دادن رفتار در درون شیوه زندگی است که شامل یک فرایند چهار مرحله ای: 1-برقراری رابطه حسنه 2- آشکار ساختن هدف ها و شیوه زندگی 3- ایجاد بصیرت از طریق تعبیر و تفسیر 4- بازآموزی و جهت گیری مجدد در مراجعان است(کرسینی،1972، پاپن،1974؛ به نقل از شفیع آبادی و ناصری،1377). تعریف عملیاتی: برنامه مداخلاتی که بر اساس پروتکل های موجود از رویکرد آدلری تدوین شده است که به شیوه گروهی در 11 جلسه اجرا می شود. خودپنداره تعریف نظری: خودپنداره تصویر یا برداشت شخص است، از آن چیزی که هست(شاملو،1382). تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از خودپنداره نمره حاصل از اجرای آزمون خودپنداره راجرز می باشد. خودکارآمدی تعریف نظری: در نظام بندورا، منظور از خودکارآمدی، احساس های شایستگی، کفایت و قابلیت در کنار آمدن با زندگی است(شولتز،1998؛ ترجمه سیدمحمدی،1383). تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از خودکارآمدی، نمره حاصل از اجرای مقیاس خودکارآمدی شرر و همکاران می باشد. روش پژوهش روش مورد استفاده در این پژوهش، نیمه آزمایشی، ازنوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری: جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان پسر 18 تا 24 ساله دانشگاه دولتی بجنورد در 90-89 می باشند. تعداد کل دانشجویان این دانشگاه 1600 نفر می باشد که حدود 650 نفر از آن ها پسر می باشند. نمونه و شیوه انتخاب نمونه: پس از فراخوان دانشجویان دانشگاه دولتی بجنورد برای شرکت در جلسات مشاوره گروهی از بین افرادی که داوطلب شدند و به منظور توافق درباره هدف ها، موضوع، روش اجرای گروهی، شرایط و زمان برگزاری جلسات با هر یک از داوطلبان مصاحبه فردی به مدت 15 دقیقه انجام گرفت. سپس تعداد 30 نفر به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. قبل از اجرای رویکرد آدلر دو مقیاس خودپنداره راجرز و خودکارآمدی شرر توسط هر یک از آزمودنی ها تکمیل شد. آموزش در 11 جلسه صورت گرفت. طی اجرای پژوهش، غیبت بیش از دو جلسه به منزله افت آزمودنی به حساب آمد. در پایان مجدداً دو مقیاس فوق برای سنجش پس آزمون توسط اعضای گروه ها تکمیل گردید . ابزارهای تحقیق در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها و اثربخشی روش آموزشی(متغییر مستقل) از دو آزمون استفاده شده است: 1-پرسشنامه خودپنداره راجرز 2- پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران شیوه نمره گذاری پرسشنامه خودپنداره پس از تکمیل هر دو فرم «الف» و «ب» توسط آزمودنی ها، نمره گذاری بدین شیوه است که ابتدا برای هر صفت شخصیتی قدر مطلق تفاضل آن صفت در دو فرم «الف» و «ب» را به دست می آوریم. برای مثال اگر آزمودنی یک صفت شخصیتی را در فرم «الف» درجه (5) و در فرم «ب» برای همان صفت درجه(7) منظور کرده است:=2)7-5(. سپس مجذور عدد 2- را محاسبه و به همین شیوه برای 25 صفت این عمل انجام می شود و در نهایت، این اعداد را با هم جمع و جذر آن را محاسبه می کنیم. اگر جذر حاصل از صفر تا هفت باشد، خودپنداره طبیعی و نرمال است و اگر جذر حاصل از هفت به بالا باشد، خودپنداره ضعیف و منفی است.بالا بودن خودپنداره به معنای عدم تطابق بین خودواقعی و خودایده آل است(نادری به نقل از مقصودی،1384). شیوه نمره گذاری پرسشنامه خودکارآمدی شیوه نمره گذاری پرسشنامه خودکارآمدی به این صورت است که به هر ماده از یک تا پنج امتیاز تعلق می گیرد. بطور کلی این پرسشنامه شامل 17 ماده است که ماده های شماره 3- 8- 9- 13- 15 از راست به چپ و بقیه از چپ به راست امتیازشان افزایش می یابد. حداکثر نمره خودکارآمدی 85 و حداقل نمره آن 17 می باشد. فردی که در آزمون نمره ای کمتر از 44 کسب نماید دارای خودکارآمدی پایین و فردی که نمره ای بالاتر از 69 به دست آورد دارای خودکارآمدی بالا می باشد(مقصودی،1384). روش تجزیه و تحلیل داده ها 1-روش های توصیفی مانند فراوانی و درصد، محاسبه میانگین، انحراف معیار، همچنین از نمودارهای آماری برای نمایش برخی از ویژگی های گروه های مورد مطالعه استفاده شد. 2- تحلیل کواریانس پس آزمون با برداشتن اثر پیش آزمون با رعایت مفروضه ها(همگنی ضرایب، ضرایب رگرسیون، خطی بودن، توزیع نرمال ویژگی مورد بررسی، مستقل بودن متغیر همراه از متغیر وابسته، همگنی واریانس ها، مستقل بودن خطا، مستقل بودن متغیرها). سپس از آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. 3- استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه در مواردی که مفروضات تحلیل کواریانس برقرار نبود. ت- یافته های تحقیق: در مورد فرضیه اول مبنی بر اینکه میزان خودکارآمدی افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از افرادی است که در این گروه شرکت نکرده اند، نتایج تحلیل نشان داد که با 99 درصد اطمینان می توان ادعا کرد خودکارآمدی آزمودنی هایی که تحت مشاوره آدلری بوده اند به میزان قابل توجه و معناداری بهبود پیدا کرده است و این در حالی است که خودکارآمدی آزمودنی های گروه کنترل نه تنها بهبود نداشته بلکه به میزان ناچیزی کاهش یافته است. در مورد فرضیه دوم مبنی بر اینکه میزان خودپنداره افرادی که در گروه مشاوره آدلری شرکت کرده اند بیش از خودپنداره افرادی است که در این گروه شرکت نکرده اند، رد می شود. به عبارتی مداخله آزمایش بر خود پنداره افراد تاثیری نداشته است و خودپنداره آزمودنی هایی که تحت مشاوره آدلری بوده اند و آزمودنی هایی که مشاوره را دریافت نکرده اند تغییری نکرده است. در واقع آموزش فوق در تغییر خودپنداره افراد در عمل بی تاثیر بوده است یا به عبارت دیگر تاثیر ناچیزی داشته است که این میزان تفاوت از نظر آماری معنادار نمی باشد. ث- نتیجه گیری و پیشنهادها: در دیدگاه بندورا، یکی از عوامل تأثیر گذار بر افزایش خودکارآمدی، قانع سازی کلامی می باشد که در بخشی از پروتکل درمانی با عنوان دلگرمی، می توان افراد را به این باور رساند که توانایی کارکرد پیروزمندانه را دارند. همچنین تغییر اشتباهات اساسی یا باورهای غلط نیز می تواند خودکارآمدی و نظری که افراد در مورد توانایی های خود دارند را تغییر دهد. خودپنداره یک سازه زیربنایی شخصیت است و با ارزیابی درونی و بیرونی فرد مرتبط است، لذا ممکن است نتوان با آموزش کوتاه مدت آن را تغییر داد. یکی از عوامل موثر بر خودپنداره، بازخورد از سوی دیگران است و از آنجایی که با یک دوره آموزشی کوتاه مدت نمی توان تغییری در بازخوردهای دیگران نسبت به شخص ایجاد کرد، را می توان یکی از دلایل معنادار نشدن این فرضیه دانست. یکی دیگر از عوامل موثر بر خودپنداره، خانواده می باشد. خانواده، یکی از منابع مهم شکل گیری خودپنداره و نخستین محیط اجتناب ناپذیری است که کودک با آن تماس برقرار می کند. اوایل زندگی کودک، منبع اصلی اطلاعاتی هستند که به شکل گیری و رشد دیدگاه کودک از خود(خودپنداره) کمک می کنند. بنابراین برای تغییر در خودپنداره افراد، آموزش به خانواده ها می تواند نقش مهمی در شکل گیری خودپنداره داشته باشد. پیشنهادات پژوهشی با توجه به نتایج حاصله از پژوهش، پیشنهاد می شود پژوهشگران بعدی: -این آموزش را برای دختران نیز تکرار نمایند چرا که به دلیل پسر بودن شرکت کنندگان این پژوهش، تعمیم پذیری این پژوهش محدود است. همچنین به منظور این که هر گونه تأثیری که به جنسیت وابسته است، تعیین شود، می توان این طرح را با آموزش دهندگان زن نیز تکرار کرد. - به منظور تعمیم پذیری این پژوهش، شاید بهتر باشد که پژوهش های مشابهی در سایر مناطق کشور و با شرایط اقتصادی و فرهنگی متعدد انجام گیرد و تفاوت فرهنگی موثر بر آن مشخص گردد. به منظور بررسی اثربخشی مشاوره گروهی آدلری بر روی سایر متغیرها از جمله عزت نفس، کمرویی، اضطراب، تیپ های شخصیتی، پیشنهاد می شود پژوهش هایی صورت گیرد. در پژوهش های بعدی برای ارزیابی دقیق تر اثربخشی آموزش مشاوره گروهی آدلری بر روی خودکارآمدی، علاوه بر خودکارآمدی عمومی، از خودکارآمدی حرفه ای و اجتماعی و تحصیلی استفاده شود و اثربخشی این رویکرد بر هر یک از جنبه های خودکارآمدی تعیین شود. پیشنهادات کاربردی این آموزش می تواند یک روش بسیار ارزشمند برای کار با نوجوانان و بزرگسالان باشد. گستراندن فلسفه نهفته در پس آموزش مفاهیم آدلری(تکالیف زندگی، اشتباهات اساسی، دلگرمی و ...) و به کارگیری اصول و ایده های آن در آموزش، پرورش کودکان، در روابط، محیط کار یا هر جایی که افراد با یکدیگر ارتباط دارند، به روابط و مشارکت مهم مثبت در سلامتی عمومی منجر خواهد شد. همچنین یافته های این پژوهش می تواند برای آموزش و پرورش ما بسیار مفید و مهم باشد، چرا که آموزش تکالیف زندگی، اشتباهات اساسی، دلگرمی، نقش اهداف در شکل دهی به رفتار و اولویت های شخصیتی قابل استفاده در بیشتر موقعیت های آموزش و پرورش است. افزایش خودکارآمدی می-تواند بسیاری از مشکلات افت تحصیلی و مشکلات روحی و روانی را کاهش دهد. علاوه بر این در دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان و مشاوران می توان این مفاهیم را آموزش داد.
لیلا حکیم فرد عبدالله شفیع آبادی
توجه به موضوع شادی به قدمت تاریخ خلقت بشر است، زیرا آدمی همواره به دنبال رهایی از دردها و رنج ها و تغییر وضعیت خود از حال بد به حال خوب بوده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مدل شادمانی فوردایس بر عملکرد شغلی پرستاران زن صورت گرفت. فرضیه ی اصلی پژوهش عبارت است از:آموزش مدل شناختی-رفتاری فوردایس بر عملکرد شغلی پرستاران زن بیمارستان پیمانیه شهرستان جهرم موثر است.پژوهش با شش فرضیه ی فرعی همراه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش نیمه آزمایشی است. شیوه ای که در این پژوهش استفاده شد از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جمع آوری اطلاعات با پرسشنامه عملکرد شغلی لواسانی فرد (1387) که ضریب پایایی آن 93/0 می باشد، صورت گرفت. برای دست یابی به اهداف پژوهش از بین پرستاران زن بیمارستان پیمانیه شهرستان جهرم تعداد 30 نفر به روش تصادفی در قالب دو گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در جلسات مشاوره شغلی که با مدل شادمانی فوردایس ارائه می شد، شرکت کردند. پس از اجرای پیش آزمون و پس آزمون و جمع آوری داده ها، جهت تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که آموزش مدل شناختی-رفتاری فوردایس بر عملکرد شغلی پرستاران، موثر بوده است. واژگان کلیدی: مدل شناختی رفتاری، شادمانی، عملکرد شغلی
اقدس بیگی دزکی کیومرث فرحبخش
در این پژوهش به تعیین رابطه مولفه های هوش هیجانی (مهارتهای درون فردی،میان فردی،سازگاری،کنترل تنش و خلق عمومی)با تعارض کار –خانواده(تعارض کار-خانواده و خانواده -کار )پرداخته شده است جامعه آماری شامل کلیه کارکنان زن متاهل شرکت ملی پخش فراورده های نفتی تهران می باشد.که از 707 نفر جامعه آماری 150 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت است از آزمون هوش هیجانی بار-ان،پرسشنامه تعارض کار-خانواده هنجار شده در ایران توسط رستگار خالد. همچنین به منظور بررسی همبستگی چند گانه بین متغیرهای مستقل ( مولفه های هوش هیجانی) با متغیرهای وابسته (خرده مقیاس تعارض کار خانواده، تعارض خانواده کار و نمره کل تعارض)، از تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است و از روش گام به گام (step wise) برای بررسی اینکه کدام یک از متغیرهای مستقل بهترین پیش بینی کننده برای میزان تعارض هستند استفاده شده است. بر اساس نتایج بدست آمده مولفه های هوش هیجانی می تواند پیش بینی کننده خرده مقیاس تعارض کار خانواده با ضریب 38/.که 14 درصد این مولفه را تبین می کند،خانواده –کار با ضریب32/. که توانایی تبین 10 درصد از واریانس این خرده مقیاس را داردو نمره کل تعارض کار –خانواده برابر با 36/. است که 13 درصد از واریانس نمره کل تعارض را در زنان شاغل تبیین می کند. از 5 مولفه هوش هیجانی، کنترل تکانش بهترین پیش بینی کننده خرده مقیاس تعارض کار –خانواده و مولفه های روابط بین فردی و درون فردی توانایی پیشبینی بهتری برای خرده مقیاس تعارض خانواده –کار و مولفه کنترل تکانش بهترین پیش بینی کننده نمره کل تعارض که6 درصد واریانس آن را تبیین می کنند.
زینب ثابتی عبدالله شفیع آبادی
بطور کلی می توان گفت که تعارض کار- خانواده برای افراد و سازمان ها اهمیت دارد زیرا برای افراد منبع استرس است و پیامدهایی همچون افت عملکرد در انجام وظایف نقش والدینی و همسری و بدخلقی را به دنبال دارد و برای سازمان ها باعث کاهش بهره وری، افزایش کناره گیری فرد از کار و افزایش تاخیر و غیبت کارکنان از کار می شود که سبک زندگی افراد نیز بر شیوه برخورد با این تعارض تاثیر گذار است. با توجه به این مطالب و اهمیت تعارض کار- خانواده، به نظر رسید که تحقیقی در زمینه آموزش مولفه های سبک زندگی و کاهش تعارض کار- خانواده در جهت ارتقا سطح کیفی زندگی کاری و خانوادگی ضرورت دارد. فرضیه ها: 1- آموزش مولفه های سبک زندگی بر کاهش تعارض کار- خانواده پرستاران زن بیمارستان شهید بهشتی کاشان موثر است. 2- آموزش مولفه های سبک زندگی بر کاهش تداخل نقش کاری با خانواده موثر است. 3- آموزش مولفه های سبک زندگی بر کاهش اضافه بار نقش کاری موثر است. سبک زندگی مجموعه عقاید، طرح ها، نمونه های عادتی رفتار، هوی و هوس ها، هدف های بلند مدت، تثبیت شرایط اجتماعی و یا شخصی است که برای تامین امنیت خاطر فرد لازم است. سبک زندگی فرضیاتی است که در آن نحوه تفکر، احساسات، ادراکات، رویاها و... مطرح هستند. سبک زندگی نوع خاص واکنش فرد در برابر موانع و مشکلات زندگی است(شفیع آبادی، 1386). تعارض کار- خانواده زمانی تجربه می شود که فشاری با هر یک از نقش ها که بایکدیگر ناشازگار هستند، همراه می شود بطوریکه مشارکت در یک نقش مانع از مشارکت فعال در نقشی دیگر می شود(استیوا، 2007). اضافه بار نقش کاری: منظور از اضافه بار نقش کمی، تحمیل وظایف کاری زیاد بر فرد است. اضافه بار نقش کیفی به معنی آن است که کار بسیار دشوار بوده و فراتر از کفایت فنی و ذهنی فرد است(گریوکس و مارکس،2000). تداخل نقش کاری: تعارضات زمانی متفاوت و ناسازگاری است که فرد را هم با مسئولیت های کاری و هم با مسئولیت های خانوادگی درگیر می کند (گریوکس و مارکس،2000). این پژوهش یک مداخله آموزشی است و پیرو طرحی از نوع طرح های نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل پرستاران زن در بیمارستان شهید بهشتی شهرستان کاشان است که در سال 1389 در این بیمارستان مشغول به فعالیت بوده اند که تعداد کل آنها 290 نفر است. نمونه، شامل 30 نفر از پرستاران زن در بیمارستان بهشتی کاشان است که به روش نمونه گیری تصادفی ساده در گروه های آزمایشی(n=15) و کنترل(n=15) گمارده شدند. فرضیه اول: آموزش مولفه های سبک زندگی بر کاهش تعارض کار- خانواده در پرستاران زن بیمارستان شهید بهشتی کاشان موثر است. فرضیه دوم:آموزش مولفه های سبک زندگی بر کاهش تداخل نقش کاری با خانواده موثر است. فرضیه سوم: آموزش مولفه های سبک زندگی بر کاهش اضافه بار نقش کاری موثر است.
ربابه جعفرپورتیرکلایی عبدالله شفیع آبادی
چکیده با اختلالات b و a پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین استرس شغلی وتیپ شخصیتی روانی درپرستاران بیمارستاران امیر اعلم تهران انجام شد . جامعه آماری راکل پرستاران شاغل دربیمارستان امیراعلم تهران که درسال 1390 مشغول به کاربودند که حدود 130 نفر می شدندشامل می شد . باتوجه به اینکه جامعه آماری مورد نظر 130 نفربوده ، به علت محدود بودن جامعه ازروش سرشماری استفاده شد یعنی کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب شد و پرسشنامه های پژوهش دربین تما می پرستاران توزیع وجمع آوری شد.پژوهش حاضرتوصیفی ازنوع همبستگی بوده و برای جمع آوری اطلاعات ازپرسشنامه های استفاده شد . برای scl- استرس شغلی فیلیپ ال ر ایس، تیپ شخصیتی اسپنسرراتوس و 90 تحلیل داده های پژوهش ازروشهای آمارتوصیفی و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روشهای مستقل بوده استفاده t آماراستنباطی که شامل تحلیل رگرسیون چندمتغیره گام به گام وآزمون شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادکه تیپ شخصیتی توانایی پیش بینی اختلالات روانی رادارد مستقل t ولی استرس شغلی توانایی پیش بینی اختلالات روانی راندارد . نتایج حاصل ازآزمون تفاوت معناداری وجود b و a نشان داد که بین می زان استرس شغلی دربین تیپ های شخصیتی نداردو همچنین بین میزان اختلالات روانی (اختلال جسمانی شکل، وسواس فکری -عملی، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، فوبیا، پارانوئیا، روان پریشی)دربین تیپهای تفاوت معناداری وجود دارد. b و a شخصیتی اختلالات روانی ،b وa
فاطمه عبدی ابولفضل کرمی
الف: موضوع و طرح مسئله : اهمیت موضوع در نیاز جوامع امروز بشری به دانش آموزان دانشجویان و فارغ التحصیلان خلاق است چه در حیطه های آموزش و پرورش و چه در حیطه کلی توسعه جنبه ای از روح زمان است. همچنین از آنجا که خود متمایز سازی امری قابل آموزش و یادگیری است بنابراین چنانچه بین خود متمایز سازی و خلاقیت ارتباط مثبت دیده شود می تواند یک طرح پیشنهادی برای برنامه ریزان باشد.بدین منظور در این پژوهش محقق به دنبال اهدافی از جمله تعیین رابطه بین خودمتمایز سازی و خلاقیت با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. ب: مبانی نظری: در این تحقیق از نظریه موری باون استفاده شده است .برخی سئوالات این پژوهش عبارتند از :آیا بین سطح خود متمایز سازی و خلاقیت در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه وجود دارد؟آیا بین بین سطح خود متمایز سازی و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه وجود دارد؟ بین خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه وجود دارد. پ: روش تحقیق : در این تحقیق از روش شیوه نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد و داده های بدست آمده به روش رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه تمایز یافتگی dsi-r و پرسشنامه خلاقیت عابدی که بصورت فردی و توسط پژوهشگر اجرا شد و برای نمره عملکرد تحصیلی از معدل کل شرکت کنندگان استفاده شد. در این تحقیق کلیه اطلاعات بر اساس دستورالعمل تهیه شده و روش کدگذاری بدست آمد و برای استخراج از نرم افزار spss استفاده شد. ت :یافته های تحقیق: بر اساس نتایج بدست آمده بین سطح خود متمایز سازی با هر یک از متغیرهای خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه معنادار و مثبتی بدست آمد. و نیز رابطه بین خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه معنادار و مثبتی بود. ث:پیشنهادات: با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر ارتباط مثبت و معنادار بین خودمتمایز سازیو عملکرد تحصیلی پیشنهاد میشود در مشاوره هایی که در ارتباط با عملکرد تحصیلی انجام میشود سطح خود متمایز سازی مراجع بررسی شده و در جهت ارتقا آن تلاش شود. پژوهش های مشابه با حجم نمونه بیشتر و در سطحی وسیعترز انجام گیرد تا دقت و تعمیم پذیری آن افزایش یابد. الف: موضوع و طرح مسئله : اهمیت موضوع در نیاز جوامع امروز بشری به دانش آموزان دانشجویان و فارغ التحصیلان خلاق است چه در حیطه های آموزش و پرورش و چه در حیطه کلی توسعه جنبه ای از روح زمان است. همچنین از آنجا که خود متمایز سازی امری قابل آموزش و یادگیری است بنابراین چنانچه بین خود متمایز سازی و خلاقیت ارتباط مثبت دیده شود می تواند یک طرح پیشنهادی برای برنامه ریزان باشد.بدین منظور در این پژوهش محقق به دنبال اهدافی از جمله تعیین رابطه بین خودمتمایز سازی و خلاقیت با عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. ب: مبانی نظری: در این تحقیق از نظریه موری باون استفاده شده است .برخی سئوالات این پژوهش عبارتند از :آیا بین سطح خود متمایز سازی و خلاقیت در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه وجود دارد؟آیا بین بین سطح خود متمایز سازی و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه وجود دارد؟ بین خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه وجود دارد. پ: روش تحقیق : در این تحقیق از روش شیوه نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد و داده های بدست آمده به روش رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .ابزار مورد استفاده در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه تمایز یافتگی dsi-r و پرسشنامه خلاقیت عابدی که بصورت فردی و توسط پژوهشگر اجرا شد و برای نمره عملکرد تحصیلی از معدل کل شرکت کنندگان استفاده شد. در این تحقیق کلیه اطلاعات بر اساس دستورالعمل تهیه شده و روش کدگذاری بدست آمد و برای استخراج از نرم افزار spss استفاده شد. ت :یافته های تحقیق: بر اساس نتایج بدست آمده بین سطح خود متمایز سازی با هر یک از متغیرهای خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه معنادار و مثبتی بدست آمد. و نیز رابطه بین خلاقیت و عملکرد تحصیلی در دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز رابطه معنادار و مثبتی بود. ث:پیشنهادات: با توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر ارتباط مثبت و معنادار بین خودمتمایز سازیو عملکرد تحصیلی پیشنهاد میشود در مشاوره هایی که در ارتباط با عملکرد تحصیلی انجام میشود سطح خود متمایز سازی مراجع بررسی شده و در جهت ارتقا آن تلاش شود. پژوهش های مشابه با حجم نمونه بیشتر و در سطحی وسیعترز انجام گیرد تا دقت و تعمیم پذیری آن افزایش یابد.
نسیم ذوالفقاری مهدی حقیقی
بکارگیری فناوری های نوین در سازمانها معمولا به عنوان یک گام مثبت در جهت انجام فعالیت های سازمانی تلقی شده است. عامل نیروی انسانی و رضایت شغلی و فرسودگی شغلی آن، نقش تعیین کننده ای در استفاده از فناوری های نوین دارد. نشانه این دیدگاه مطرح ساختن موضوع "بررسی تاثیر فناوری نوین بر رضایت شغلی و فرسودگی شغلی کارکنان" به عنوان یکی از اولویت های پژوهشی سالانه بانک برای اولین بار در سال 89 بوده است. از آنجا که پیشتر تحقیقی در این خصوص در بانک صورت نپذیرفته، اجرای پروژه حاضر برای روشن ساختن زوایا و ابعاد موضوع ضروری به نظر رسیده است. سوال اصلی که در این پژوهش مطرح شده عبارت است از : آیا فناوری نوین یر رضایت شغلی و فرسودگی شغلی کارکنان تاثیر می گذارد؟ و فرضیه اصلی که مطرح شد و مورد آزمون قرار گرفت به شرح زیر است: فناوری نوین بر رضایت شغلی و فرسودگی شغلی کارکنان تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ طرح پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده. در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل کلیه کارکنان واحدهای صف و ستاد بانک تجارت در تهران بوده و از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی استفاده شده است. نمونه آماری شامل160 نفر از کارکنان بانک تجارت بوده است. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده گردیده است. پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته بود و پس از انجام تحلیل های آماری، نتایج زیر در خصوص سوالات و فرضیه های پژوهش حاصل گردید: فناوری نوین بر رضایت شغلی و فرسودگی شغلی کارکنان تاثیر می گذارد. پس از بررسی یافته های ضمنی پژوهش، نهایتا نتایج زیر حاصل گردید: کارکنان بانک تجارت هم بصورت کلی و هم به تفکیک واحدهای خدمتی از شغل خود رضایت ندارند. کارکنان بانک تجارت هم بصورت کلی و هم به تفکیک واحدهای خدمتی دچار فرسودگی شغلی شده اند.
حسیم محمودی یکتا عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی دو روش شناخت درمانی گروهی با فردی درکاهش پرخاشگری زندانیان مرد ساکن در زندان مرکزی کرمانشاه پرداخته است. روش ها. برای این منظور تعداد 45 نفر از زندانیان زندان مرکزی کرمانشاه، به صورت تصادفی انتخاب و مجددا به طور تصادفی در سه گروه ( دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل)، گمارده شدند. قبل از مداخلات درمانی، پرسشنامه پرخاشگریago به عنوان پیش آزمون از هر سه گروه، اخذ شد، سپس 12 جلسه گروه درمانی شناختی طبق «راهنمای استاندارد مایکل فری» بر روی نمونه تحت مداخله گروه درمانی و 10 جلسه درمان شناختی فردی طبق « راهنمای استاندارد برگرو پدسکی»، بر روی نمونه تحت مداخله درمان فردی انجام، مجددا پرسشنامه ago به عنوان پس آزمون بر روی سه گروه یادشده اجرا شد داده های حاصل از پیش آزمون وپس آزمون با روش تحلیل کوواریانس و tهمبسته، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که شناخت درمانی گروهی و فردی، در مقایسه با گروه کنترل، با اطمینان 99 درصد به کاهش پرخاشگری کلی زندانیان انجامید. همچنین در بررسی مقیاس های این پرسشنامه ( افکار ، احساس ورفتار پرخاشگرانه) مشخص شد که روش شناخت درمانی فردی با سطح معنا داری 001/ در کاهش این سه مقیاس اثر بخش بود، درحالی که روش شناخت درمانی گروهی، اگرچه درکاهش میانگین نمرات این سه مقیاس موثر بود، اما این تاثیر معنادار نبود.
نرجس کاظمی عبدالله شفیع آبادی
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش باورهای خودکارآمدی شغلی بر میزان سخت رویی کارجویان و همچنین تعیین اثربخشی آموزش باورهای خودکارآمدی شغلی بر میزان مولفه های سخت رویی( تعهد، کنترل و چالش) بوده است. همچنین فرضیه های این پزوهش عبارت بودند از: آموزش باور های خودکارآمدی شغلی بر میزان سخت رویی کارجویان موثر است، همچنین آموزش باورهای خودکارآمدی شغلی بر مولفه های تعهد، کنترل و چالش کارجویان موثر است. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان یک الگو در جهت اشتغال به کار کارجویان که بار سنگین استرس ناشی از عدم انتخاب و مشکل در تصمیم گیری شغلی را به دوش می کشند و جهت راهنمایی و مشاوره به مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره موثر واقع بشود. روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران کارجوی مراجعه کننده به مرکز مشاوره شغلی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم در نیمه دوم سال 90 بوده است. نمونه حاضر 50 نفر بوده که به صورت تصادفی ساده از بین کلیه مراجعه کنندگان انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. همچنین از تست نسل سوم سخت رویی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل کواریانس تحلیل شد. با توجه به نتایج بدست آمده از جداول،نشان داده می شود زمانی که اثر پیش آزمون از روی نتایج پس آزمون مربوط به گروه ها حذف شود، تفاوت بین گروه ها در سطح معناداری 95 درصد اطمینان معنادار می باشد. بنابراین فرض صفر پژوهش رد و فرض محقق پذیرفته می شود.بنابراین نتایج نشان داد آموزش باورهای خودکارآمدی شغلی میزان سخت رویی را در افراد جویای کار به طور معناداری افزایش داد. بنابراین، این افراد در مقابله با موقعیت های استرس زای انتخاب شغل کنترل بیشتری بر موقعیت دارند و به جای تسلیم شدن، موقعیت را به چالش می کشند و آن را به عنوان یک فرصت قلمداد می کنند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود سازمان هایی چون بنیاد شهید، کمیته امداد و بهزیستی که با کارجویان در ارتباط اند با برگزاری این کارگاه های آموزشی، باورهای خودکارآمدی شغلی را در ایشان تقویت کنند تا آن ها بتوانند شغل مناسبی اخذ کرده و در شرایط مختلف و دشوار کاری نیز مقاومت بیشتری نشان دهند.
راحله آزادی اقدم عبدالله شفیع آبادی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیّت درمانی گروهی و مدیریت استرس شناختی- رفتاری بر کیفیت زندگی و معنا در بیماران مبتلا به سرطان سینه ساکن در شهر تبریز بوده است. طرح تحقیق از نوع نیمه تجربی (نیمه آزمایشی) میباشد و جامعه آماری آن را تمام زنان مبتلا به سرطان سینه ای تشکیل میدهند که به بیمارستان شهید قاضی و کلینیک شیخ الرئیس شهر تبریز مراجعه کرده اند. تعداد نمونه شامل 37 نفر با محدوده سنی 32 تا 56 سال میباشد که در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گماشته شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنام? اندازه گیری مقیاس عملکردی کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان (eortc qlq-c30) و پرسشنام? معنویت (sq) استفاده شد. داده ها با نرم افزار spss و آزمونهای تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بون فرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشانگر آن بود که هر دو روش واقعیّت درمانی گروهی و مدیریت استرس شناختی – رفتاری بر کیفیت زندگی و معنا در بیماران مبتلا به سرطان تأثیر مثبتی دارند. اگرچه اثربخشی این دو روش در برخی از خرده مقیاسهای کیفیت زندگی و معنا با یکدیگر تفاوت داشت، امّا هیچ تفاوتی در نمر? کلّی متغیرهای وابسته بین این دو روش درمانی مشاهده نشد.
آزاده افروز عبدالله شفیع آبادی
در این پژوهش بمنظور ببرسی و مقایسه از پرسشنامه اسفاده گردید و تعداد 150 نفر از دیران بصورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند که پس از تکمیل پرسشنامه توسط دبیران و تصحیح و انجام تجزیه و تحلیل آماری(میانگین،انحراف معیار-تحلیل واریانس چند متغیره و تی گروه های مستقل)نتایج زیر بدست آمد:بین دبیران زن رسمی و غیر رسمی در میزان انگیزش تفاوت معنادار وجود ندارد و فرضیه اول رد شد . بین استرس شغلی دبیران زن رسمی وغیررسمی تفاوت معناداروجود دارد و فرضیه دوم تایید شد.بین تعهدسازمانی دبیران زن رسمی و غیررسمی تفاوت معنادار وجود دارد و فرضیه سوم تایید گردید .
حسین رییس زاده حمید علیزاده
پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان همه گیر شناسی اختلال های رفتاری در دانش آموزان مقطع راهنمایی منطقه اهر از استان آذربایجان شرقی انجام شده است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی و مقطعی است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه دانش آموزان دوره راهنمایی مدارس دولتی منطقه اهر در سال 1390 به تعداد 3581 (1726 دختر و 1855 پسر) است. حجم نمونه 1000 نفر دانش آموز، به روش نمونه گیری خوشه ای جهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در مرحله اول غربالگری، معلمان پرسشنامه محقق ساخته را در مورد دانش آموزان تکمیل نمودند. و در مرحله دوم تشخیص والدین دانش آموزانی که در مرحله اول دارای اختلال تشخیص داده شده بودند، پرسشنامه sci_4 را در مورد فرزندان خود تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها، فراوانی، درصد و آزمون خی دو مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان شیوع اختلال های رفتاری در دانش آموزان دوره راهنمایی منطقه اهر 9/7 درصد می باشد. میزان شیوع به طور معنی داری در پسران بیشتر از دختران بدست آمد و در میزان شیوع پایه های تحصیلی مختلف در دوره راهنمایی تفاوت معناداری مشاهده نشد. از نتایج دیگر این پژوهش تعیین درصد شیوع انواع اختلال های رفتاری در دانش آموزان مقطع راهنمایی منطقه اهر بود که به ترتیب از بیشترین میزان درصد شیوع تا کمترین آن به شرح ذیل می آید: اختلال خلقی خفیف 6/21 درصد، اختلال ترس های مرضی خاص 77/14درصد، اختلال افکار وسواسی 22/10 درصد، اختلال بیش فعالی 22/10 درصد، اختلال اضطراب جدایی 82/6 درصد، اختلال ضدیت و نافرمانی 68/5 درصد، اختلال اضطراب همه جانبه و تعمیم یافته 68/5 درصد، اعمال وسواسی 68/5 درصد، اختلال استرس پس از سانحه 55/4 درصد، اختلال رفتار یا کردار 4/3 درصد، اختلال اسپرگر 4/3 درصد، شیزوفرنی 28/2 درصد، ترس های مرضی اجتماعی 28/2 درصد، اختلال افسردگی شدید 14/1 درصد، شب ادراری 14/1 درصد، و اختلال اوتیستیک 14/1 درصد، مورد های اختلال تیک های حرکتی و صوتی و اختلال ادرار یا دفع بی موقع در حالت بیداری در نمونه این تحقیق مشاهده نشد. از مجموع یافته ها ی پژوهش چنین استنباط می شود که اختلال های رفتاری در دانش آموزان دوره راهنمایی منطقه اهر با میزان شیوع 9/7 درصد قابلیت توجه و برنامه ریزی را دارد.
اکرم پوزاد مهدی زارع
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان غنی سازی رابطه برکاهش مشکلات بین فردی نوجوانان دختردبیرستانی شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح دو گروهه با پیش آزمون و پس آزمون بود. از بین مدارس متوسطه منطقه 2 شهر تهران یک مدرسه به عنوان نمونه انتخاب شد. سپس بر روی دانش آموزان پایه اول این مدرسه مقیاس دشواری های بین فردی (qida) به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات اجرا شد. تعداد 24 نفرکه نمره بالاتر از نمره برش را کسب کردند به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار داده شدند. برای گروه آزمایش 8 جلسه درمان گروهی بر اساس برنامه غنی سازی رابطه اجرا شد. آزمون مورد استفاده مقیاس دشواریهای بین فردی(qida) بود و با استفاده از آزمون آماری تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان غنی سازی رابطه بر کاهش مشکلات بین فردی نوجوانان دخترو به طور اختصاصی تر بر روی مولفه های جرئت ورزی ،صحبت کردن در جمع، روابط خانوادگی و دوستی های نزدیک موثر بود.
سولماز مبسم ابوالفضل کرمی
پژوهش حاضر به بررسی تحلیل محتوای مقاومت و مکانیسم های دفاعی، اتحاد درمانی و انتقال در جلسات روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده و همچنین اثر بخشی این شیوه درمانی برکاهش تعارضات زناشویی در زنان پرداخته است. روش پژوهشی مورد استفاده، پژوهش توصیفی در مورد تحلیل محتوای مفاهیم ذکر شده و طرح نیمه آزمایشی به صورت بررسی موردی در زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره در تهران بود. از بین این زنان 5 نفر که تعارضات زناشویی داشتند و داوطلب شرکت در جلسات درمان بودند، همچنین بر اساس جلسه درمان آزمایشی ملاک های ورود به روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده را داشتند، به طور هدفمند نمونه گیری شدند. هدف از این شیوه نمونه گیری انتخاب کسانی بود که با هدف پژوهش مطابقت داشته باشند. این افراد در جلسات درمانی به مدت 12 جلسه شرکت کردند. درمان بر اساس راهنمای روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرد? دوانلو انجام شد. این مدل درمانی متمرکز بر روشن سازی دفاع ها و چالش با آنها، تجربه احساسات و حل تعارضات کانونی است. ابزاری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت، پرسشنامه تعارضات زناشویی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در زمینه اثربخشی از آزمون t همبسته استفاده شد و فرضیه اول مورد تایید قرار گرفت: نتایج نشان دادند که روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر کاهش تعارضات زناشویی در زنان موثراست. در زمینه تحلیل محتوا بعد از جمع آوری داده ها کد گذاری بر اساس نظریه ها و منابع موجود انجام شد و سپس توسط دو تن از متخصصین مورد تایید قرار گرفت. 30 مقوله در مورد مکانیسمهای دفاعی اصلی و تاکتیکی، انتقال مثبت و منفی، عناصر اتحاد درمانی و مقاومت انتقالی در دوازده جلسه درمانی پس از ضبط صوتی جلسات مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و به طور کلی نتایج زیر به دست آمد: فرضیه دوم و سوم رد شدند و نتایج نشان دادند که مکانیسم های دفاعی به طور پراکنده در طول دوازده جلسه درمان کوتاه مدت فشرده برای 5 مراجع در تغییر و نوسان بود و بسته به میزان فشار درمانگر برای چالش با دفاع ها، میزان بروز آنها در تغییر بود. همچنین نتایج درمان ارتباط معناداری را بین کاهش تعارضات زناشویی و مکانیسم های دفاعی نشان ندادند. فرضیه چهارم مورد تایید قرار گرفت و نتایج در مورد ارتباط اتحاد درمانی و مکانیسم های دفاعی نشان دادند که تا جلسه سوم یا چهارم هردو افزایش یافتند و بعد از آن رابطه معکوس داشتند. همچنین در مورد سوال های تحلیل محتوای پژوهش نتایج نشان دادند که اتحاد درمانی در جلسه سوم بیشترین میزان را داشت و بعد از آن از تغییرات و نوسان اندکی برخوردار بود. در مورد انتقال، میزان انتقال منفی بیشتر از مثبت بود و در طول درمان دوازده جلسه در نوسان بود. در میان مکانیسم های دفاعی تاکتیکی، واژهای سربسته از بیشترین میزان و فراموشی از کمترین میزان برخوردار بود و در زمینه مکانیسم های دفاعی اصلی دلیل تراشی بیشترین میزان و برون ریزی و گریه کردن کمترین میزان را داشتند.
اکرم تقی زاده مهدی زارع
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین پذیرش اجتماعی و خودکارامدی تحصیلی با قلدری در دانش آموز ان مقطع راهنمایی شهر گناباد بود. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات جزء روشهای تحقیق توصیفی– همبستگی است.جامعه مورد نظر کلیه دختران مقطع راهنمایی شهر گناباد می باشد، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 330 دانش آموز دختر با توجه به جدول مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های قلدری اولوویوس (1996)، خودکارآمدی تحصیلی جینگ و مورگان (1999)، پذیرش اجتماعی کراون و مارلو (1960) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (روش همبستگی پیرسون و رگرسیون) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین پذیرش اجتماعی و بروز رفتار قلدری رابطه وجود دارد. همچنین بین خودکار آمدی تحصیلی و بروز رفتار قلدری رابطه وجود دارد. بین پذیرش اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی نیز رابطه معناداری مشاهده شد. و از طریق پذیرش اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی می توان بروز رفتار قلدری را پیش بینی نمود. همچنین با توجه به یافته ها مشخص شد رفتار کلامی و رابطه ای نسبت به سایر رفتارهای قلدری در بین نمونه شایع تر است. رفتار سایبربولینگ کمترین میزان شیوع را در نمونه پژوهشی داشت. بین پذیرش اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی و رفتار قربانی رابطه منفی و معکوس یافت شد و از طریق این دو متغیر می توان رفتار قربانی را پیش بینی نمود. اکثریت دانش آموزان حمایت اجتماعی مناسبی را از سوی همسالان دریافت می دارند و همچنین محیط مدرسه برایشان ایمن می باشد. والدین و معلمان در برابر بروز رفتار قلدری واکنشی نشان نمی دهند
حدیثه اوتادی عبدالله شفیع آبادی
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش توانمندسازی روانشناختی بر رضایت شغلی زنان شاغل بی سرپرست و بد سرپرست بوده است. در این پژوهش میزان تأثیر توانمندسازی روانشناختی بر دو مولفه رضایت شغلی، یعنی عامل انگیزشی (درونی) و عامل بهداشتی (بیرونی) بررسی شد. اهمیت این موضوع به این دلیل است که توانمندسازی یکی از ابزارهای موثر برای افزایش بهره وری کارکنان و استفاده بهینه از ظرفیت های فردی و گروهی آنها در راستای اهداف سازمانی است. فرضیه های این پژوهش عبارت بودند از: آموزش توانمندسازی روانشناختی بر رضایت شغلی زنان شاغل بی سرپرست و بد سرپرست موثر است، و آموزش توانمندسازی روانشناختی بر عامل انگیزشی و بهداشتی رضایت شغلی زنان شاغل بی سرپرست و بد سرپرست موثر است. اثربخشی متغیر مستقل بر مبنای نظریه توماس و ولتهوس بررسی شد. روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل 140 نفر از زنان شاغل سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهریار در بهار سال 91 بود و گروه نمونه 50 نفر بودند که به صورت تصادفی ساده از بین زنان شاغل تحت پوشش انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. همچنین از آزمون رضایت شغلی دانت برای جمع آوری داده ها استفاده شد و داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج به دست آمده از جداول تحلیل کوواریانس نشان دادند زمانی که اثر پیش آزمون از روی نتایج پس آزمون مربوط به گروه ها حذف شود، تفاوت بین گروه ها در سطح 95 درصد اطمینان معنادار می باشد؛ بنابراین فرض صفر پژوهش رد و فرض محقق پذیرفته شد و نتیجه گرفته می شود که آموزش توانمندسازی روانشناختی میزان رضایت شغلی گروه آزمایش را به طور معناداری افزایش داده است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود مدیران توجه بیشتری به توانمندسازی کارکنان مبذول دارند تا هم سازمان و هم کارکنان از مزایای توانمندسازی منتفع شوند و بهره وری و بازدهی افزایش یابد.
بتول محمودصالحی عبدالله شفیع آبادی
هدف اصلی پژوهش حاضر جمع آوری انواع مدل های آسیب شناسی سازمانی،معرفی ابعاد مختلف یک سازمان ، آسیبهای موجود در سازمانها و ارائه راه حلی از طریق مشاوره شغلی در جهت رفع این مشکلات با روش مطالعه کتابخانه ای بوده است . پس از بررسی در انواع مدلهای آسیب شناسی سازمانی که در فصل های پیش روی این پایان نامه به صورت کامل توضیح و شرح داده ایم .در پی مطالعات در خصوص نقش مشاوره شغلی جهت رفع این آسیب ها را باید عنوان کرد که با توجه به اطلاعات گرد آوری شده می توان با آموزش 6 صلاحیت محیط کار به سازمانها و محیط های کار جهت رفع مشکلات آنها کمک کند که این 6 صلاحیت عبارتند از :1-مهارتهای یادگیری 2- مهارتهای اصلی خواندن 3- مهارتهای بین فردی 4-تفکر خلاق و مهارتهای حل مسئله 5-مهارتهای رهبری 6-مهارتهای بالندگی (مدیریت خویشتن). در ادامه تحقیقات به نقش تاثیر گذار آموزش مهارتهای زندگی به پرسنل یک سازمان دست یافتیم . همچنین در نوسازی و بهسازی سازمان ها تغییرات باید همراه با نوآوری و خلاقیت به منظور تداوم حیات سازمانها ،حل مسائل و مشکلات سازمانی ،بهره گیری از تجارب و انطباق با شرایط جدید می باشد که مسئله سازگاری و کمک به افراد در ایجاد سازگاری و کمک به کار آفرینی و تقویت روحیه نوآوری و خلاقیت از مباحث مطرح شده در علم مشاوره و رواشناسی میباشد. البته ذکر این موضوع که آموزش سهم بسیاری مهمی در رفع آسیب های سازمانی بر عهد دارد ،خالی از لطف نیست. کلید واژه:مشاوره شغلی – آسیب شناسی سازمانی
سمیه سلیمانی مهدی زارع بهرام آبادی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاوره شناختی- رفتاری بر اساس الگوی پذیرش خویشتن درایدن بر تصویر بدنی منفی دختران دانش آموز انجام شد. روش تحقیق، روش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. از میان مدارس دخترانه دوره دبیرستان منطقه یک تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای یک مدرسه انتخاب و با اجرای پرسشنامه روابط چند بعدی خود- بدن 20 نفر از دانش-آموزانی که حائز نمره شدند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.گروه آزمایش در 10 جلسه یک ساعت و نیمی تحت آموزش الگوی مداخله ای بر اساس الگوی پذیرش خویشتن درایدن قرار گرفت. گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که الگوی پذیرش خویشتن درایدن، تصویر بدنی منفی گروه آزمایش را در مقایسه با گروه گواه بهبود بخشید. از طرف دیگر، این الگو توانست بر روی مولفه های تصویر بدنی منفی یعنی بهبود ارزیابی وضع ظاهر،گرایش به ظاهر، ارزیابی تناسب اندام، گرایش به تناسب اندام، دلمشغولی با اضافه وزن و رضایت بدنی دختران دانش آموزهم موثر باشد. درکل می توان نتیجه گرفت که شیوه ی مشاوره ی شناختی – رفتاری بر اساس الگوی پذیرش خویشتن درایدن یکی از شیوه های مداخله ای است که می تواند در بهبود تصویر بدنی منفی افراد به ویژه دختران مورد استفاده قرار بگیرد.
مانا سادات حاجی محمد رضایی عبدالله شفیع آبادی
چکیده پژوهش پیش رو به بررسی رابطه ی طرحواره های ناسازگار اولیه با فرسودگی شغلی می پردازد. به این سبب از بین کلیه مدارس راهنمایی دخترانه ی دولتی منطقه ی 6 شهر تهران سه مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شد و کلیه ی معلمان این سه مدرسه به تعداد81 نفر، نمونه مورد نظر پژوهش را تشکیل داده اند. ابزارهای به کار برده شده در پژوهش عبارتند از فرم کوتاه پرسشنامه ی طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش. نوع پژوهش از نوع همبستگی است ونتایج پژوهش به دو صورت توصیفی و استنباطی می باشد. فرضیه های پژوهش با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و فرسودگی شغلی رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد، بین طرحواره های آسیب پذیری نسبت به ضرر، بی اعتمادی و بازداری هیجانی با بعد تحلیل عاطفی، و بین طرحواره های ناسازگار بی اعتمادی/ بدرفتاری و وابستگی/ بی کفایتی با بعد مسخ شخصیت همبستگی مثبت وجود دارد، همچنین بین طرحواره های ناسازگار رهاشدگی، بی اعتمادی/ بدرفتاری و ناکامی با بعد عملکرد شخصی رابطه ی معنادار دیده شد، و در نهایت نتایج نشان داد که بین سابقه کار و فرسودگی شغلی همبستگی منفی وجود دارد. کلیدواژه ها: طرحواره های ناسازگار اولیه، فرسودگی شغلی، زنان معلم.
ملیحه بای عبدالله شفیع آبادی
این پژوهش با عنوان "بررسی اثربخشی دوره های آموزشی ضمن خدمت بر رضایت مشاوران آموزش و پرورش شهرستان رامیان در سال تحصیلی90-89"، انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمام مشاوران آموزش و پرورش شهرستان رامیان که در سال 90-89 بعنوان مشاور مشغول فعالیت بودند می باشد که تعداد آنها 30 نفر بود،از بین آنان 20 نفر از مشاوران که نمره پایین پس از اجرای پرسشنامه رضایت شغلی دانت کسب کرده بودند انتخاب گردیده سپس بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند.ابزار این پژوهش پرسشنامه رضایت شغلی دانت بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی آنان اجرا گردید. داده های این پژوهش، با بهره گیری از آمار استنباطی و با استفاده از تحلیل آماری کوواریانس، بررسی و مقایسه میانگین ها، تفاوت معناداری مشاهده گردید،مقدار f بدست آمده5/132.06برای تفاوت بین گروهها با درجه آزادی 1و17 در سطح p<.…. معنادار می باشد.یعنی می توان با اطمینان گفت: رضایت شغلی مشاورانی که دوره های آموزشی ضمن خدمت را در سال 90-89 گذرانده اند، نسبت به مشاورانی که این دوره ها را نگذارانده اند ، بیشتر است که به لحاظ آماری این تفاوت معنادار می باشد .
پناه سالمی عبدالله شفیع آبادی
بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی شامل روان رنجورخویی، برونگراییو وجدان گرایی با گرایش به اعتیاد در دانش آموزان دختر وپسر منطقه یک شهر تهران. در این پژوهش برای سنجش از دو پرسشنامه تیپ های شخصیتی نئو شامل 60 سوال وپرسشنامه 89 سوالی کردمیرزا استفاده گردیده است .تعداد نمونه 342 نفر دانش آموزدختر وپسر مقطع متوسطه منطقه یک شهر تهران بودکه از این تعداد 171نفر پسر و171نفر دختر بودند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین روان رنجور خویی وگرایش به اعتیاد رابطه منفی وجود دارد.و بین برون گرایی و وجدان گرایی وگرایش به اعتیاد رابطه وجود ندارد. همچنین در مقایسه دانش آموزان دختر وپسرو گرایش به اعتیاد بین دانش آموزان دختر وپسر تفاوت معنی دار حاکی از گرایش بالاتر به اعتیاد در بین دانش آموزان دختر نشان داده شد.
lمعصومه حاجی حتملو عبدالله شفیع آبادی
الف . موضوع وطرح مسئله ( اهمیت موضوع و هدف ) : هدف پژوهش: تعیین اثر بخشی آموزش خودکارآمدی بر هویت شغلی مغشوش هدف کلی این پژوهش را تشکیل می دهد. اهمیت و ضرورت این پژوهش این است که به فرآیند انتخاب و گزینش شغل توجه شود و با توجه به اهمیت هویت و نقش مثبت آن در زندگی فردی، اجتماعی و شغلی فرد، پرداختن به فرآیند هویت و شیوه تشکیل آن ضروری به نظر می رسد، همچنین این پژوهش در پی آن است تا دریابد که آیا می توان با ارائه جلسات آموزش خودکارآمدی جهت حصول شناخت واقعی تواناییهای خود، افراد را برای ورود به مشاغل مورد علاقه و متناسب با ویژگیهای فردی آنان، رهنمون شد و از سردرگمی رهایی بخشید؟ جستجوی شغل و کار یکی از مهارتهای اساسی و مهم زندگی در قرن بیست و یکم است، زیرا شرایط عدم تعیین در دنیای متحول امروزی انتخاب و تصمیم گیری شغلی را آنچنان پیچیده کرده، که یک فرد با یادگیری های معمولی و روزمره و اخذ مدرک تحصیلی قادر به دستیابی به شغل مناسب نیست(یوسفی وهمکاران، 1389). تازه واردین به بازار کار تجربه کافی برای درک روابط پیچیده جهان کار را نداشته و در صورت فقدان کمک های مناسب، از عهده اشتغال بر نمی آیند (اردهه و ابراهیمیان، 1383). طرح مسأله: بسیاری از افراد جامعه، بویژه دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های مختلف با توجه به وضعیت کنونی بازار کار و افزایش روزافزون نرخ بیکاری در کشور و به خاطر عدم شناخت صحیح خویشتن، عدم کسب هویت شغلی موفق و نداشتن مهارتهایی خاص در رشته های تخصصی خود، از انگیزه کافی برای جستجوی کار بهره مند نبوده و از ورود به بازار کار محروم گشته اند و یا در صورت ورود به آن با دلسردی و نارضایتی مواجه می گردند. و با توجه به اینکه محققان متعددی با ارائه شواهد معتبر نشان داده اند که باور هر فردی از کارآمدی اش می تواند علائق شغلی، تصمیمات شغلی و زمینه موفقیت شغلی او را تحت تأثیر قرار دهد و همزمان نیز بوسیله آن متأثر شود و همچنین با توجه به اهمیت هویت شغلی و نقشی که خودکارآمدی روی انتخاب شغل، تلاش صرف شده برای موفقیت در آن شغل، استقامت و پایداری در انجام آن و دستاوردهای مربوط به آن شغل دارد. ب. مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع ، چارچوب نظری وپرسشها و فرضیه ها : سئوال پژوهش: آیا آموزش خودکارآمدی بر هویت شغلی مغشوش دانشجویان دختر تأثیر دارد؟ فرضیه پژوهش: آموزش خودکارآمدی بر هویت شغلی مغشوش دانشجویان دختر تأثیر دارد. منابع ، چارچوب نظری: افراد بر اساس باورهای خودکارآمدی خود، درباره گزینه های شغلی عمل می کنند. خودکارآمدی می تواند از طریق علاقه بر پیشگیری حرفه ای اثر بگذارد. از سوی دیگر، خودکارآمدی فرصتی را به منظور دستیابی به احساس کنترل به رشد شغلی خود و نیز افزایش انتظارات خودکارآمدی مرتبط با شغل برای افراد فراهم می آورد (بندورا،1997). خودکارآمدی شغلی به عنوان یک « بر چسب عمومی از قضاوت های کارآمدی شخص در رابطه با دامنه وسیعی از رفتارهای درگیر در انتخاب شغل و سازگاری» توصیف شده است (شولتز و شولتز ، 1998؛ نقل از سید محمدی، 1385). هویت شغلی بخش مهمی از مجموعه هویت بیشتر افراد اعم از پیر و جوان را تشکیل می دهد. داشتن شغلی که ارزش اجتماعی داشته باشد و فرد به خوبی از عهده آن بر آید در داشتن احساس ایمنی و هویت با ثبات به او کمک می کند. بر عکس اگر جامعه به افرادش بگوید که به آنها نیازی ندارد و اشتغال امکان پذیر نیست، در آنان احساس تردید و سرخوردگی ایجاد می شود. احتمال دارد که این افراد دچار سردرگمی در هویت شوند و حتی در بعضی از موارد به بزهکاری روی آورند، ترک تحصیل کنند و هویت منفی پیدا کنند (شفیع آبادی، 1384). شکل گیری هویت شغلی، تکلیف مهمی در رشد شغلی و تحقق هویت من می باشد (رسکین ، 1994؛ سویکاس ، 1985، شارف ، 2002، نقل از خاص محمدی، 1385). برخوردار بودن از یک هویت شغلی زودرس اغلب به بی تصمیمی شغلی منجر میگردد (هالند ، 1980؛ نقل از یانچاک و دیگران،2005 ). افرادی که احساس پراکندگی هویت دارند بیشتر احتمال دارد که در آینده، انتخاب های شغلی ناسازگار، تغییرات مکرر شغلی و شغلهای ناموفق گوناگونی را تجربه کنند (هالند،1977 ). پ . روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم ، روش تحقیق ، جامعه مورد تحقیق ، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری ، ابزاراندازه گیری ، نحوه اجرای آن ، شیوه گردآوری و تجزیه وتحلیل داده ها : روش پژوهش:این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک تحقیق نیمه آزمایشی است(چون گزینش اعضا کاملاً تصادفی نبوده است) که از طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. پیش آزمون روی هر دو گروه اجرا شده، سپس گروه آزمایش به مدت 10جلسه متغیر مستقل (آموزش خودکارآمدی) را دریافت نموده و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت ننموده است. پس از اتمام جلسات آموزشی، پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شده است.لازم به ذکر است که اعضای گروه آزمایش به طور منظم در جلسات آموزشی شرکت می کردند و همچنین در حین اجرای پس آزمون تمام اعضای گروه گواه وآزمایش شرکت داشتند و آزمون دچار افت نشد. ابزار: در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات مورد نظر در جهت آزمون فرضیه از پرسشنامه 35سئوا لی وضعیتهای هویت شغلی دیلاس ( disi-o )استفاده شده است. این پرسشنامه بر اساس مدل مارسیا جهت تعیین وضعیتهای هویت شغلی طراحی شده است این پرسشنامه اولین بار توسط دیلاس و جرنیگن در سال 1981به مورد اجرا در آمد و اعتبار آن ارزیابی شد.. و این پرسشنامه در ایران برای نخستین بار توسط فیض درگاه (1374) با راهنمایی دکتر اکبرزاده از انگلیسی به فارسی ترجمه و اعتباریابی آن ارزیابی شد. این پرسشنامه شامل 35 آیتم می باشد که در 7 قسمت قرار گرفته اند و هر قسمت شامل 5 جمله می باشد. برای تکمیل آن بیست دقیقه وقت کافی است. تعریف مفاهیم پژوهش: الف) - تعریف نظری:خودکارآمدی به قضاوت های افراد در رابطه با توانایی ها یشان برای به ثمر رسا ندن سطوح طراحی شده عملکرد اطلاق می شود (شولتز و شولتز، 1998؛ ترجمه سید محمدی، 1383). هویت شغلی مغشوش: این وضعیت ویژگی افرادی است که خود را بطور جدی درگیر اکتشاف و سنجش شغلی نمی کنند و تعهداتی را نیز به ارزشها و اهداف شغلی، نشان نمی دهند (مارسیا، 1993).ب)- تعریف عملیاتی: آموزش خودکارآمدی: آموزش، اجرا و بکارگیری مولفه های خودکارآمدی براساس نظریه بندورا در10جلسه، هفته ای 1ساعته. هویت شغلی مغشوش: در این پژوهش، هویت مغشوش شغلی فرد با نمره ای که از پرسشنامه وضعیت های هویت شغلی دیلاس به دست می آورد، مشخص می شود. جامعه آماری :جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر آموزشکده فنی و حرفه ای مهدیه شهرستان خوی را شامل می شود که در مقطع کاردانی مشغول به تحصیل بوده ، در محدوده سنی 18ا لی24 سال قرار داشته، دارای وضعیت اقتصادی متوسط بوده، در رشته های کامپیوتر، طراحی و دوخت، حسابداری، امور اداری، مدیریت خانواده، مدیریت دولتی ، گرافیک و معماری در سال تحصیلی 91-90 مشغول تحصیل بودند. گروه نمونه و شیوه گزینش: آن در این پژوهش برای نمونه گیری مراحل زیر انجام گرفت:- ابتدا بوسیله ا طلاعیه ای از دانشجویانی که علاقمند به شرکت در جلسات آموزش خودکارآمدی بودند دعوت به عمل آمد، تعداد50 نفر، جهت شرکت در این جلسات ثبت نام کردند2 - پرسشنامه هویت شغلی دیلاس را به صورت اختصاصی تکمیل نمودند که پیش آزمون پژوهش نیز تلقی می شد 3 – از بین شرکت کننده ها30 نفر با توجه به نتایج پرسشنامه، دارای شرایط لازم برای شرکت در این جلسات،تشخیص داده شدند. این تعدادکسانی بودندکه در پرسشنامه وضعیتهای هویت شغلی دیلاس در وضعیت مغشوش قرار داشتند. 4- افراد واجدشرایط بطورتصادفی ساده در دو گروه آزماش و گواه، جایگزین شدند.گروه آزمایش) 15n= ( و گواه (15=n ( . 5 - از گروه آزمایش جهت برگزاری جلسات آموزشی دعوت به عمل آمد و روزهای برگزاری جلسات گروه آزمایش مشخص گردید. 6 - آموزش به مدت 10جلسه، هفته ای یک ساعت برای گروه آزمایش تشکیل و گروه گواه (کنترل) هیچ آموزشی را دریافت نکردند. 7 - پس از اتمام جلسات آموزشی، پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها : در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از نرم افزار spss، نسخه 19 استفاده شده است. داده های پژوهش در دو بخش توصیف داده ها و آزمون های استنباطی داده-ها، تجزیه وتحلیل شده تا شواهدی برای قبول یا رد فرضیه پژوهش فراهم شود. در سطح آمار توصیفی از جداول یک بعدی، دوبعدی، فراوانی، و ترسیم نمودار استفاده شده است. این پژوهش از دو گروه آزمایش و کنترل تشکیل شده است که هر دو گروه، دوبار مورد سنجش قرار گرفتند، یعنی آزمون هویت شغلی دیلاس قبل و بعد از آموزش به صورت (پیش آزمون و پس آزمون) از آنها گرفته شد. جهت کنترل متغیرهای خطا از تحلیل کوواریانس برای آزمون فرضیه استفاده شده است ت .یافته های تحقیق :. باتوجه به نتایج به دست آمده بر اساس تحلیل کوواریانس که در جدول 4-9 نشان داده می شود زمانی که اثر-پیش آزمون از روی نتایج پس آزمون مربوط به گروهها حذف شود، تفاوت بین گروهها در سطح معناداری 01/0 و با 99/0 اطمینان معنادار می باشد. بنابراین فرض صفر پژوهش رد و فرضیه محقق پذیرفته می شود. و می توان این گونه نتیجه گرفت که آموزش خودکار آمدی باعث کاهش هویت شغلی مغشوش دانشجویان می شود. این درحالی است که در بین دا نشجویانی که این برنامه را دریافت نکرده بودند، تغییر اندکی حاصل شد و اکثریت آنان هویت شغلی مغشوش خود را حفظ کردند. ث . نتیجه گیری وپیشنهادات : بنابر این با توجه به نتایج پژوهش حاضر و پژوهش های مرتبط با آن، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که آموزش باورهای خود کارآمدی شغلی می تواند هویت شغلی مغشوش دانشجویان را کاهش دهد، و با افزایش کاراآیی شخصی، فرآیند انتخاب شغلی آنان را تسریع بخشده و انگیزه پیشرفت و حرکت را در آنان افزایش دهد. پیشنهادات کاربردی: با توجه به اینکه یافته پژوهش اثر بخشی آموزش خود کارآمدی بر کاهش هویت شغلی را تآیید کرد بنابراین تشکیل کارگاههای آموزشی در مدارس و دانشگاهها جهت آموزش می تواند در تقویت باورهای خودکارآمدی موثر باشد. پیشنهاد های پژوهشی: نظر به اینکه، خودکارآمدی تا حدودی موفقیت شغلی را در زمینه مشاغل مختلف تضمین می کند، توصیه می شود در مطالعات آینده اثر بخشی خود کار آمدی شغلی بر تغییر هویت شغلی در سایر گروههای سنی مورد آزمون قرار گیرد. با توجه به محدودیت منطقه جغرافیایی در پژوهش حاضر، اجرای آن در مورد دانشجویان دیگر مناطق و شهرها پیشنهاد می گردد. - با توجه به اهمیت هویت شغلی ،تحقیقات اندکی در این زمینه انجام شده است، پیشنهاد می گردد سازمان ها و افراد درگیر مسایل شغلی با ایجاد امکانات لازم بستر لازم در خصوص تحقیقات جدید را فراهم آورند، و منابع علمی بیشتری درزمینه هویت شغلی تألیف و ترجمه گردد.
یونس دوستیان عبدالله شفیع آبادی
این پژوهش با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر کاهش عود و افزایش خودکارآمدی در افراد وابسته به مواد افیونی انجام شد. روش: در پژوهش حاضر در یک طرح آزمایشی تعداد 30 نفر از افراد وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد که دوره سم زدایی را به اتمام رسانده بودند به روش تصادفی انتخاب و با همین روش در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند: 1) گروه آزمایش 15 نفر 2) گروه کنترل 15 نفر. گروه آزمایش در طی 12 جلسه 2 ساعته به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند، آزمودنی ها توسط مقیاس خودکارآمدی قبل از شروع درمان و در پایان درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند و برای ارزیابی عود افراد نیز پس از پایان جلسات هفتگی، از آن ها آزمایش ادرار به عمل می آمد و گروه گواه هیچ نوع مداخله یا درمانی دریافت نکردند. داده ها به کمک روش های آماری تحلیل کوواریانس و آزمون خی دو، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات بر کاهش عود و افزایش خودکارآمدی در افراد وابسته به مواد افیونی موثر است. نتیجه گیری: به نظر می رسد به کارگیری روش مداخله شناختی رفتاری مبتنی بر مدل مارلات به نحو قابل توجهی اثربخشی درمان را در کاهش عود و افزایش خودکارآمدی افراد وابسته به مواد افیونی، افزایش می دهد و به کارگیری از این روش درمانی در مراکز درمانی اعتیاد می تواند ثمربخش باشد.
مریم دیباواجاری عبدالله شفیع آبادی
این پژوهش " ارزیابی صلاحیت های مشاوره چند فرهنگی مشاوران شهر تهران در سه بُعد دانش، آگاهی، و مهارت، و طراحی دوره های آموزشی کارآمد" را مورد مطالعه قرار می دهد. جامعه پژوهش کلیه مشاوران شهر تهران که از سال تاسیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره تا آخر شهریور 1391 پروانه اشتغال دریافت کرده اند و مشغول به کار می باشند را شامل می شود. در یک دسته بندی کلی در این پژوهش از روش کمّی و نیز کیفی استفاده شده است. روش کمّی با توزیع پرسشنامه اجرا شده است، و از آنجا که فهرستی از 145 دفتر و کلینیک مشاوره در سطح شهر تهران از طرف سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در اختیار محقق قرار گرفت، با روش تصادفی ساده ابتدا 50 مرکز و کلینیک انتخاب و سپس 20 مرکز دیگر نیز به طور تصادفی در نوبت قرار داده شد. از این میان 298 مشاور و روانشناس، به عنوان حجم نمونه، به پرسشنامه پاسخ دادند. در اجرای روش کمّی، محقق به دنبال پاسخ گویی به سوالات زیر است: 1- آیا مشاوران شهر تهران دارای صلاحیت های مشاوره ای در ابعاد دانش، آگاهی، و مهارت در زمینه مشاوره چند فرهنگی هستند؟ 2- آیا بین جنسیت و صلاحیت های چندفرهنگی مشاوران شهر تهران رابطه تفاوت وجود دارد؟ 3-آیا بین زبان مشاوران شاغل در شهر تهران و میزان صلاحیت های چندفرهنگی شان تفاوت وجود دارد؟ در طی پرداختن به این سوالات پژوهش، سعی شد که به چند سوال فرعی دیگر نیز پاسخ داده شود، از قبیل: 1- آیا بین میزان صلاحیت های مشاوره ای چندفرهنگی مشاوران شهر تهران با مقاطع تحصیلی و رشته تحصیلی آن ها رابطه وجود دارد؟ 2- آیا بین میزان صلاحیت های مشاوره ای چند فرهنگی مشاوران شهر تهران که ساکن زادگاه خود و مشاوران شاغل شهر تهران که دور از زادگاه خود هستند، رابطه وجود دارد؟ 3- آیا بین میزان صلاحیت های مشاوره ای چند فرهنگی مشاوران شهر تهران با وضعیت اشتغال شان (شاغل در کلینک، مدرسه، اساتید دانشگاه) رابطه وجود دارد؟ 4- آیا بین میزان صلاحیت های مشاوره ای چند فرهنگی مشاوران شهر تهران با سابقه کاری شان رابطه وجود دارد؟ ضریب آلفای کرانباخ برای پرسشنامه ی صلاحیت های مشاوره چند فرهنگی در بعد دانش847/0 برای بعد آگاهی 512/0 و بعد مهارت887/0محاسبه شده است و ضریب آلفای کرانباخ کلی برابر با 888/ . محاسبه گردید. نتایج نشان داد که صلاحیت های چندفرهنگی مشاوران شهر تهران هماهنگ با صلاحیت های مورد انتظار نیست، بین زنان و مردان از این حیث تفاوتی وجود ندارد، مشاوران دارای زبان و لهجه متفاوت به لحاظ صلاحیت های مشاوره چند فرهنگی تفاوت دارند، مشاورانی که مدرک دکتری دارند، میانگین صلاحیت های مشاوره چندفرهنگی شان بالاتر است، بین میزان صلاحیت های مشاوره چندفرهنگی مشاوران ساکن زادگاه و دور از زادگاه خود، تفاوت معنی داری مشاهده نشد، این معنا داری با وضعیت اشتغال مختلف نیز مشهود نبود، مشاوران با سابقه کاری 6 تا 9 سال از نظر میزان صلاحیت های مشاوره چندفرهنگی در رتبه اول، و مشاوران با سابقه 1 تا 3 سال در رتبه آخر قرار گرفتند. در روش کیفیِ تحقیق، از نمونه در دسترس و داوطلب استفاده شد. از این رو 9 نفر از مشاوران شهر تهران دارای پروانه اشتغال و سابقه طولانی در انجام کار مشاوره که تمایل به همکاری داشتند، انتخاب شدند. برآیند کلی ناشی از روش کیفی نشان می دهد که، مشاوران شهر تهران، مهارت لازم در زمینه صلاحیت های مشاوره چند فرهنگی را ندارند، دانش اندکی دارند، و آگاهی کافی در این زمینه ندارند. از این رو می توان نتیجه گیری کرد که مشاوران شهر تهران باید از طریق آموزش، صلاحیت های مشاوره چند فرهنگی خود را افزایش دهند. کما اینکه یکی از مهمترین برنامه های آموزشی، اجرای کارگاه های صلاحیت های مشاوره ای چند فرهنگی است، که بطور اثر بخشی می تواند خود ادراکی کارآموزان را در ابعاد دانش، آگاهی و مهارت چند فرهنگی افزایش دهد.
حبیب اله اکبری عبدالله شفیع آبادی
این پژوهش با هدف تدوین پروتکل درمانی بر اساس ذهن آگاهی مبتنی بر فعالسازی طرحواره های معنوی- اسلامی و مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازشی- تجربه ای/ هیجان مدار بر کاهش اضطراب اجتماعی دانشجویان انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان دختر پردیس تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبایی که در سال 90-1389 در این دانشکده مشغول به تحصیل بودند تشکیل می دهد. از بین آنان تعداد 45 نفر بصورت داوطلبانه و در دسترس که نمره بالاتر از خط برش را در اضطراب اجتماعی داشتند انتخاب شده و بصورت تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) اختصاص یافتند. گروه های آزمایش هرکدام به مدت 8 جلسه تحت درمان پروتکل های تدوینی ذهن آگاهی مبتنی بر طرحواره های معنوی- اسلامی و درمان پردازشی- تجربه ای/ هیجان مدار قرار گرفتند. ابزار این پژوهش مقیاس اضطراب اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی (spai) بود که دو مولفه اضطراب اجتماعی و گذرهراسی را مورد سنجش قرار داد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و آزمون فرضیه ها از تحلیل کواریانس و آزمون های تعقیبی استفاده شد. فرضیه های پژوهش عبارتند از: 1- پروتکل درمانی ذهن آگاهی مبتنی بر فعالسازی طرحواره های معنوی اسلامی بر کاهش اضطراب اجتماعی و گذرهراسی دانشجویان دختر موثر است. 2- درمان پردازشی- تجربه ای/ هیجان مدار بر کاهش اضطراب اجتماعی و گذرهراسی دانشجویان دختر موثر است. 3- بین تأثیر دو روش درمانی فوق تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد که هرسه فرضیه فوق با احتمال 99% مورد تأیید قرار گرفت. واژگان کلیدی: ذهن آگاهی مبتنی بر فعالسازی طرحواره های معنوی- اسلامی، درمان پردازشی- تجربه ای/ هیجان مدار، اضطراب اجتماعی، گذر هراسی.
مجید کاشف عبدالله شفیع آبادی
هدف پژوهش:پژو هش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشارکت در طرح های خودکفایی بر عملکرد و سلامت روان خانواده های تحت پوشش کمیته امداد شهرستان مرند صورت گرفته است. روش پژوهش:در این پژوهش چون خانواده ها از قبل در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شده اند و متغیر مستقل پژوهش که عبارت است از اجرای طرح های خودکفایی قبلاً رخ داده است، از روش پژوهش علی- مقایسه ای استفاده شده است.جامعه آماری پژوهش را کلیه خانواده های تحت پوشش کمیته امداد شهرستان مرند تشکیل می دهند. حجم نمونه انتخابی در این پژوهش300 خانواده در نظر گرفته شده است که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند، به این صورت که از هرکدام از خانواده هایی که در طرح های خودکفایی شرکت کرده اند و خانواده هایی که در این طرح ها شرکت نکرده اند 150 خانواده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها ازپرسشنامه های عملکرد خانواده(fad) 60 سوالی و سلامت روانی(ghq) 28 سوالی استفاده شده است.برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه های عملکرد خانواده و سلامت روانی از روشهای تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره (manova) استفاده شده است. یافته ها : نتایج این پژوهش نشان داد که اجرای طرح های خودکفایی بر عملکرد و سلامت روانی خانواده های تحت پوشش کمیته امداد تاثیر معنی داری دارد. یعنی خانواده هایی که در این طرح ها شرکت کرده بودند، عملکرد و سلامت روانی بهتری را نشان دادند. بحث و نتیجه گیری: از یافته های پژوهش به این نتیجه می رسیم که خودکفایی و خوداتکایی بر عملکرد خانواده و سلامت روانی تاثیر دارد؛ بنابراین بهتر است در این زمینه اقدامات گسترده تری صورت گیرد.
نجمه فراشیانی عبدالله شفیع آبادی
هدف اصلی این پژوهش این است که آیا بین بلوغ حرفه ای و سلامت عمومی رابطه وجوددارد یا حیر.نتایج پژوهش نشان دارد که همبستگی بین بلوغ حرفه ای و سلامت عمومی معادل 41% می باشد که نمایانگر وجود همبستگی مثبت و متوسط بین دو متغیر مذکور است نتیجه گرفته می شود که بین بلوغ حرفه ای و سلامت عمومی کارکنان همبستگی معنی داری وجود دارد و بدین ترتیب فرضیه پژوهش مبنی بر وجود رابطه مثبت و معنی دار بین بلوغ حرفه ای و سلامت عمومی کارکنان مترو تایید شد. همبستگی بین بلوغ حرفه ای و علائم جسمانی، اضطرابو اختلال خواب و افسردگی نیز از لحاظ آماری معنادار بوده و همبستگی آنها مورد تایید قرارگرفت. فرضیه چهارم تحقیق بنا به تحلیل آماری زیر رد شد : همبستگی بین بلوغ حرفه ای و کنش اجتماعی معادل 4% می باشد که نمایانگر عدم وجود همبستگی بین دو متغیر مذکور است و نتیجه گرفته می شود که بین بلوغ حرفه ای و کنش اجتماعی کارکنان مترو همبستگی معنی داری مشاهده نگردید و بدین ترتیب فرضیه پژوهش مبنی بر وجود رابطه بین بلوغ حرفه ای و کنش اجتماعی کارکنان مورد تایید قرارنگرفت.
لعیا ضیغمی عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین هوش معنوی و تعهد سازمانی کارکنان سازمان کار و امور اجتماعی استان تهران انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده و جامعه ی مورد پژوهش عبارت است از کلیه ی کارکنان سازمان کار و امور اجتماعی استان تهران که در سال 89 مشغول به کار بودند. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و از بین کلیه ی کارکنان این سازمان 100 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی هوش معنوی ناصری (1386) و به منظور سنجش تعهد سازمانی کارکنان از پرسش نامه ی آلن و می یر (1997) استفاده شد. برای تحلیل آماری داده های پژوهش از روش های آمار توصیفی (تنظیم جدول داده ها، محاسبه ی میانگین و انحراف معیار و ....) استفاده شد و جهت آزمون سوالات پژوهش از روش آمار استنباطی: شامل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون تک متغیره استفاده شد. نتایج تحلیل داده های پژوهش به شرح زیر است: نتایج این پژوهش نشان داد بین هوش معنوی و تعهد سازمانی رابطه ی معناداری وجود دارد و سوال اصلی پژوهش تایید شد. بین هوش معنوی و ابعاد تعهد سازمانی (تعهد عاطفی و هنجاری) رابطه معناداری دیده شد , و فقط بین هوش معنوی و تعهد مستمر رابطه ی معناداری یافت نشد. کلید واژه ها: هوش معنوی، تعهد سازمانی، تعهد عاطفی، تعهد مستمر ،تعهد هنجاری
داود نظرپور عبدالله شفیع آبادی
چکیده هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه انگیزش پیشرفت و دلبستگی شغلی با فرسودگی شغلی در بین معلمان مرد مقطع متوسطه شهرستان قدس در سال تحصیلی 92-1391 بود.جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مرد مقطع متوسطه شهرستان قدس که شامل 175نفر بودند.با استفاده از فرمول کوکران و از طریق نمونه گیری خوشه ای تعداد120نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلش،انگیزش پیشرفت هرمنس و دلبستگی شغلی کانونگو بوده است.اطلاعات توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.با توجه به سطح سنجش متغییرهای مورد بررسی در آمار توصیفی از جداول،درصد فراوانی نسبی، میانگین و انحراف معیار ودر آمار استنباطی از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. مهم ترین نتایج پژوهش بدین شرح است: بین انگیزش پیشرفت و دو بعد خستگی عاطفی و مسخ شخصیت فرسودگی شغلی رابطه منفی معناداری وجود دارد اما بین انگیزش پیشرفت با بعد احساس موفقیت رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین بین دلبستگی شغلی با دو بعد خستگی عاطفی و مسخ شخصیت رابطه منفی معنادار اما با بعد احساس موفقیت رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. ترکیب دو متغییر انگیزش پیشرفت و دلبستگی شغلی سهم معناداری در پیش بینی مولفه های فرسودگی شغلی دارند. کلمات کلیدی:انگیزش پیشرفت،دلبستگی شغلی،فرسودگی شغلی
منا باقری عبدالله شفیع آبادی
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تعارض کار – خانواده با فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی در کارکنان آتش نشانی شهر تهران بود. بدین منظور روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی انتخاب شد. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه مأموران سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهر تهران که در بخش عملیاتی مشغول به کار هستند، بود. نمونه پژوهش 150 نفر بودند که بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تعارض کار- خانواده، فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی جمع آوری گردید و سپس با استفاده از روش های آمار توصیفی (جداول فراوانی، درصد، آماره های میانگین، واریانس، انحراف معیار و...) و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ساده) در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. نتایج بدست آمده از تحلیل داده ها نشان دادند که بین تعارض کار- خانواده با فرسودگی شغلی رابطه مثبت معنادار وجود دارد و بین تعارض کار- خانواده با خرده مقیاس های تحلیل عاطفی، عملکرد شخصی و مسخ شخصیت نیز همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. بین تعارض کار- خانواده با کیفیت زندگی رابطه منفی معنادار وجود دارد و بین تعارض کار- خانواده با خرده مقیاس های سلامت جسمی، سلامت روان و روابط اجتماعی همبستگی منفی معنادار وجود دارد اما بین تعارض کار- خانواده با خرده مقیاس ادراک فرداز محیط همبستگی معناداری مشاهده نشد.
امیر قربانی عبدالله شفیع آبادی
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین رابطه انگیزش پیشرفت با کیفیت زندگی کاری و استرس شغلی در بین معلمان مرد دوره¬های راهنمایی و متوسطه شهرستان فامنین در سال تحصیلی 92-1391 بود.جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان مرد دوره¬های راهنمایی و متوسطه شهرستان فامنین می¬باشد که شامل 180 نفر بودند. با استفاده از فرمول کوکران و از طریق نمونه گیری تصادفی ساده تعداد120نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنس(1970)، کیفیت زندگی کاری والتون(1973) و استرس شغلی وندردوف(1998) بوده است.اطلاعات توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. دربخش توصیفی، شاخص¬های توصیفی متغیرها ، یعنی میانگین، واریانس و انحراف استاندارد در قالب جدول و نمودار ارائه شد و در بخش آمار استنباطی از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. مهم ترین نتایج پژوهش بدین شرح است: بین انگیزش پیشرفت و کیفیت زندگی کاری ضریب همبستگی 405/0 وجود دارد (001/0>p) که این حاکی از همبستگی مثبت و معنادار بین این دو متغیر است. بین انگیزش پیشرفت واسترس شغلی ضریب همبستگی 43/0 وجود دارد (001/0>p)که این حاکی از همبستگی مثبت و معنادار بین این دو متغیر است? در اینجا باید این نکته را خاطر نشان ساخت که نمره بالا در مقیاس استرس شغلی حاکی از استرس شغلی پایین فرد است. بنابراین ضریب همبستگی بین این دو متغیر (43/0) نشان می دهد که با افزایش انگیزش پیشرفت، فرد استرس شغلی کمتری را متحمل می شود.بین انگیزش پیشرفت با مولفه-های کیفیت زندگی کاری به استثنای مولفه تأمین فرصت رشد و امنیت مداوم رابطه معنادار وجود دارد. از بین مولفه¬های استرس شغلی،تنها نگرش به مهارت، ابهام نقش، عدم امنیت شغلی، کمبود ارزش و حمایت اجتماعی همکاران با انگیزش پیشرفت رابطه معنادار دارد.
سکینه عسلی طالکوئی حسین سلیمی بجستانی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خود دلگرم سازی بر کاهش اضطراب امتحان و کمال گرایی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان می باشد. روش بررسی در این مطالعه نیمه تجربی باطرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. گروه نمونه شامل 20 نفر از دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان منطقه ی 9 شهر تهران در سال تحصیلی 91-90 بودندکه به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب و نیز به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (درهر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. میزان اضطراب امتحان و کمال گرایی شرکت کنندگان در این پژوهش به ترتیب بوسیله ی سیاهه ی اضطراب امتحان اهواز (1375)و مقیاس کمال گرایی اهواز(1378) در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد. سپس گروه آزمایش در 10 جلسه ی 90 دقیقه ای آموزش خوددلگرم سازی شوناکر (1980) شرکت کردند وبلافاصله بعد از اتمام جلسات آموزشی بر روی هر دو گروه آزمایش و گواه پس آزمون اجرا شد. اجرای تحلیل کوواریانس برروی داده ها نشان داد که میزان اضطراب امتحان و کمال گرایی گروه آزمایش کاهش معناداری یافته است( 01/0p< ).بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش خود دلگرم سازی کاهش اضطراب امتحان و کمال گرایی دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان را در پی دارد.لذا چنین برنامه ای به منظور کاهش اضطراب امتحان و کمال گرایی دانش آموزان جهت ایجاد وحفظ سلامت روانی هر چه بیشتر آنان به مسئولین آموزش وپروش پیشنهاد می شود.
مجتبی سلم آبادی محمد کلانتر کوشه
هدف: پژوهش حاضر به دنبال برازش مدل سازگاری زناشویی با توجه به سبک زندگی اسلامی و تمامیت خواهی معلمان متوسطه شهر بیرجند بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی است اما با توجه به ماهیت فرضیه ها می توان تحقیق همبستگی را از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (sem) دانست. به منظور جمع آوری داده ها، نمونه ای شامل 300 نفر از معلمان شهرستان بیرجند به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (150 مرد و 150 زن) انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده جهت دستیابی به اهداف پژوهش عبارت بودند از: آزمون سازگاری زناشویی لاک-لاواس (lwmat)، فرم کوتاه آزمون سبک زندگی اسلامی کاویانی (ilst)، مقیاس تمامیت خواهی چندبعدی تهران (tmps). جهت تحلیل داده، از روش های آمار توصیفی مانند محاسبه میانگین، انحراف معیار و نیز از شاخص های آمار استنباطی تحلیل مسیر استفاده شد، مدل فرضی ارائه شده به روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آموس مورد آزمون قرار گرفت. فرضیه های پژوهش عبارت اند از مدل سازگاری زناشویی با توجه به سبک زندگی اسلامی و تمامیت خواهی از برازش مناسبی برخوردار است، سبک زندگی اسلامی بر سازگاری زناشویی تاثیر معنادار دارد و تمامیت خواهی بر سازگاری زناشویی تاثیر معنادار دارد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که مدل فرضی اولیه در جهت تبیین و برازش از وضعیت مناسبی برخوردار نیست و نیاز به اصلاحات دارد. پس از انجام اصلاحات انجام شده شاخص های برازش مدل از وضعیت مطلوبی برخوردار شدند. همچنین نتایج نشان داد که سبک زندگی اسلامی تأثیر مستقیم بر سازگاری زناشویی داشته است، از سویی دیگر تمامیت خواهی تأثیر مستقیم و منفی بر سازگاری زناشویی داشته است. نتیجه گیری: سبک زندگی اسلامی چهارچوب مناسبی برای رشد انسان است. فرد می تواند با بهره گیری از این نوع سبک زندگی زیست سالم تری داشته باشد و رضایت خاطر بیشتری از زندگی کسب کند.
حسن محققی کیومرث فرحبخش
نیروی انسانی کارآمد و خلاق مهمترین دارای های یک سازمان است. با پیشرفت های اخیر در روانشناسی سلامت حرفه ای، سازمان ها به کارمندان شان به عنوان ارزشمندترین موهبت و دارایی شان توجه می کنند. در این رابطه اشتیاق شغلی کارکنان و عوامل موثر در آن مورد توجه بسیاری از پژوهشگران و محققان سازمانی قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل اشتیاق شغلی با توجه به منابع، الزامات شغلی و سرمایه روان شناختی بود.گروه نمونه شامل 340 نفر از کارکنان شاغل در صنایع استان خراسان رضوی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های اشتیاق شغلی، سرمایه روان شناختی و مقیاس محتوای شغلی کاراسک استفاده شد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. شاخص های برازش به دست آمده از مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که داده های به دست آمده با مدل نظری پژوهش برازش داشته و آن را تایید می کند یافته ها نشان داد که منابع شغلی به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق سرمایه روان شناختی بر اشتیاق شغلی تاثیر می گذارد. همچنین الزامات شغلی به طور مستقیم بر اشتیاق شغلی تاثیر معنی داری دارد و سرمایه روان شناختی، نقش واسطه ای در رابطه بین الزامات شغلی و اشتیاق شغلی ندارد. به طور کلی مدل ارائه شده 59/0 درصد از تغییرات اشتیاق شغلی را تبیین می کند.
میترا رجبی عبدالله شفیع آبادی
چکیده هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط متقابل برن بر افزایش توانمندی روانشناختی شغلی و کاهش تعارض کار ـ خانواده پرستاران بیمارستان امام سجاد (ع) بوده است.با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از بین پرستاران زن متاهل دارای فرزند با رعایت شرایط ورود به گروه تعداد 30 نفر انتخاب شد.این افراد به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند و سپس به روش تصادفی در یکی از گروه های آزمایش و دیگری کنترل گمارده شدند. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی « پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل » بود. برای اندازه گیری توانمندی روانشناختی شغلی و تعارض کار ـ خانواده اعضای نمونه از پرسشنامه های توانمندی روانشناختی شغلی اسپریتزر و تعارض کار ـ خانواده رستگار خالد استفاده شد. پس از اجرای پرسشنامه ها روی هر دو گروه کنترل و آزمایش ، اعضای گروه آزمایش در جلسات آموزشی تحلیل ارتباط متقابل به مدت 8 هفته ، هر جلسه به مدت 90 دقیقه شرکت کردند، اعضای گروه کنترل روند عادی بیمارستان را طی کردند ولی در جلسات آموزشی تحلیل ارتباط متقابل شرکت نداشتند.برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون از روش های آمار توصیفی ( نمایش اطلاعات دموگرافیک نمونه ) و روش های آمار استنباطی ( تحلیل کوواریانس با رعایت مفروضه ها) استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که آموزش تحلیل ارتباط متقابل ، توانمندی روانشناختی شغلی را در پرستاران افزایش و تعارض کار ـ خانواده را در آنها کاهش می دهد. کلید واژه ها: تحلیل ارتباط متقابل، توانمندی روانشناختی شغلی، تعارض کار ـ خانواده.
ریحانه شهیدی عبدالله شفیع آبادی
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی فنون گشتالت درمانی گروهی و بر افزایش جرات ورزی و کاهش افسردگی در دانش آموزان دختر دوره دبیرستان بوده است. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دختر دوره دبیرستان شهرستان فولاد شهر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای یک مدرسه انتخاب شد. سپس آزمون جرات ورزی گمبریل و ریجی و آزمون افسردگی بک اجرا و تعداد 20 دانش آموز که جرأت ورزی کمتر و افسردگی بیشتری داشتند به تصادف انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه گشالت درمانی و کنترل جایگزین شدند. جلسات گروه درمانی گشتالت درمانی 8 جلسه دو ساعتی بود و گروه کنترل هیچ گونه مداخله دریافت نکرد. در تمرین های گشتالتی شرکت کنندگان کارهای ناتمام را مورد توجه قرار می دادند، نحوه مواجه شدن با نیازهایشان را یاد می گرفتند و به طرف کامل کردن آن نیازهای ناتمام پیش می رفتند. در این جلسات شرکت کنندگان ترغیب می شدند که مسولیت رفتارهای آشکار و پنهانشان را بر عهده بگیرند. در جلسات گشتالت درمانی جهت افزایش میزان جرات ورزی و کاهش افسردگی افراد از فنون بازی نقش، گفتگو با صندلی خالی، تمرین های آرمیدگی، واژگون سازی و صندلی داغ استفاده گردید. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که رویکرد گشتالت در افزایش جرات ورزی و کاهش افسردگی تاثیر معنادار داشته است. بنابراین، هر دو فرضیه تحقیق مورد تایید قرار می گیرد. : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. از میان مدارس دخترانه دوره دبیرستان شهرستان فولاد شهر از طریق نمونه گیری خوشه ای یک مدرسه انتخاب و با اجرای پرسشنامه جرات ورزی گمبریل و ریجی و افسردگی بک 20 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گشتالت درمانی گروهی به مدت 8 جلسه در مورد گروه اول اجرا شد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردنتایج: داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
علی قره داغی بتول حسین رشیدی
چکیده: این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی درمان شناختی- رفتاری با روان درمانی بین فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی مراجعان باردار مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولیعصر (عج) انجام گرفت. بارداری به عنوان زمان انتقال در رابطه زناشویی در نظر گرفته می شود. زنان باردار به دلیل تغییرات جسمی و روانشناختی خاصی که در دوره بارداری پیدا می کنند احتمال آسیب پذیری دارند. افسردگی زنان پیش از تولد نوزاد رایج ترین معضل زایمان است و اگر بدون درمان باقی گذاشته شود، می تواند به یک دوره افسردگی مزمن و تکرار شونده در سراسر زندگی زن منجر شود. همچنین در طول این انتقال، شواهدی وجود دارد که ماهیت رابطه زناشویی بعلاوه سطح رضایت زناشویی تغییر می یابد. برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی از درمان شناختی- رفتاری که بر باورهای غیر منطقی و شناخت های تحریف شده و نیز رفتارهای خودشکن توجه می کند و روان درمانی بین فردی که بر چهار حوزه سوگ، انتقال های نقشی، مشاجرات بین فردی، و نارسایی های ارتباطی متمرکز است، استفاده شد. نمونه ای متشکل از 36 زن باردار در قالب سه گروه 12 نفری از بین 132 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی اول (cbt)، گروه آزمایشی دوم (ipt) و گروه کنترل گمارش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه افسردگی بک (bdi) و پرسشنامه رضایت زناشویی (enrich) بودند. بعد از اجرای درمان گروهی در گروه آزمایش اول و دوم، نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه ها با هم و با گروه کنترل با استفاده از آزمون کوورایانس بر روی نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. فرضیه های پژوهش عبارت بودند از: 1) درمان شناختی-رفتاری، افسردگی دوران بارداری را کاهش می دهد (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد). 2) روان درمانی بین فردی، افسردگی دوران بارداری را کاهش می دهد (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد). 3) درمان شناختی-رفتاری، رضایت زناشویی را در دوران بارداری افزایش می دهد (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد). 4) روان درمانی بین فردی، رضایت زناشویی را در دوران بارداری افزایش می دهد (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد). 5) اثر بخشی درمان شناختی - رفتاری بر درمان افسردگی دوران بارداری با روان درمانی بین فردی متفاوت است (این فرضیه در سطح 5% معنی دار شد، به عبارت دیگر، درمان شناختی- رفتاری کاهش بیشتری در نمرات افسردگی شرکت کنندگان داشت). 6) اثر بخشی درمان شناختی-رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی با روان درمانی بین فردی متفاوت است (این فرضیه در سطح 5% معنی دار نشد، به عبارت دیگر، نمرات دو گروه تفاوت معنی داری باهم نداشتند). مقایسه یافته ها نشان می دهد که نمرات افسردگی و رضایت زناشویی در گروه های آزمایشی اول و دوم نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشته اند. مقایسه دو گروه آزمایشی باهم نشان داد که نمرات افسردگی در گروه آزمایشی اول (cbt) نسبت به گروه آزمایشی دوم (ipt) کاهش معنی دارتری داشت، ولی در مورد متغیر رضایت زناشویی، نمرات دو گروه آزمایشی تفاوت معنی داری باهم نداشتند. بر اساس این یافته ها، می توان بر روی شناخت های تحریف شده و رفتارهای ناکارآمد و همچنین روابط معیوب زنان باردار متمرکز شد تا بدون استفاده از درمان های دارویی که طبق ادبیات پژوهشی احتمال عوارض جانبی بر روی جنین و مادر وجود دارد، در این دوره حساس مادران باردار، مشکلات ناشی از افسردگی و نارضایت مندی را کاهش داد.
هما رضائی یحیی قائدی
این پژوهش با هدف تعیین برازش مدل معادلات ساختاری تغییر نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر بر مبنای مولفه های هوش هیجانی (آگاهی میان فردی، آگاهی بین فردی، سازگاری، مدیریت فشار روانی، خلق عمومی) و فلسفه برای کودکان (استدلال، تفکر انتقادی، تفکر مراقبتی، تفکر خلاق) و تعیین میزان اثر بخشی برنامه مبتنی بر مدل در تغییر نگرش (مبتنی بر رویکرد یادگیری اجتماعی) نسبت به مصرف مواد مخدر در دختران نوجوان دبیرستانی انجام شد. به منظور تدوین مدل، نمونه گیری در مرحله اول به شیوه خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انجام شد و از 800 دانش آموز دبیرستانی واقع در مناطق 2، 5، 13، و 16 آموزش و پرورش، داده گیری با پرسشنامه های آزمون هوش هیجانی بار-ان (1980) بازنویسی شده ویژه نوجوانان (1392)، تفکر انتقادی ریکتس (2003)، تفکر مراقبتی جباری (1391)، تفکر خلاق عابدی (1372)، استدلال نیوجرسی (1981)، نگرش به مصرف مواد مخدر نظری (1378) انجام شد. پس از پردازش آماری 618 پرسشنامه که به طور کامل پاسخ داده شده بود، ضرایب مسیر هر یک از متغیرها، تعیین و مدل معادلات ساختاری نهایی تدوین شد. در این مدل، تنها متغیری که رابطه معناداری با نگرش نسبت به مصرف مواد نداشت، تفکر خلاق و متغیری که بیشترین ضریب معناداری را داشت، مهارت استدلال بود. بنابراین به دلیل نداشتن ارتباط معنی دار تفکر خلاق در مدل، در مرحله طراحی برنامه مبتنی بر مدل پیشنهادی این پژوهش، متغیر تفکر خلاق از این برنامه حذف گردید. پس از اینکه برنامه طراحی شده به تأیید متخصصان رسید، مرحله دوم پژوهش در یکی از دبیرستان های دخترانه منطقه 2 آموزش و پرورش (جامعه در دسترس) انجام شد؛ نخست با اطلاع رسانی از داوطلبین شرکت در دوره ثبت نام شد. سپس پرسشنامه نگرش به مصرف مواد در داوطلبین اجرا شده و از این میان 26 نفر برگزیده و در دو گروه آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی جایگزین شدند. پیش آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. گروه آزمایش به مدت 16 جلسه 5/1 ساعته، هفته ای یک بار در برنامه تغییر نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر شرکت نموده و سپس پس آزمون از هر دو گروه انجام شد. پردازش آماری در این مرحله گویای اثر بخشی برنامه تغییر نگرش نسبت به مصرف مواد مخدر بوده است. بنا بر این پژوهش و با توجه به اینکه در این پژوهش رابطه معناداری میان تفکر خلاق و نگرش به مصرف مواد مخدر مشاهده نشد، پیشنهاد می شود در این زمینه پژوهش های دیگری انجام شود و با این پژوهش مقایسه شود. افزون بر این، پیشنهاد می شود برنامه مبتنی بر مدل این پژوهش در جامعه های دیگر هم اجراشود و نتایج آنها با این پژوهش مقایسه شود. از طرفی با توجه به اهمیت نگرش به مصرف مواد مخدر در امر پیشگیری، پیشنهاد می شود این برنامه در طی دوران تحصیلی دبیرستان برای دانش آموزان در کنار واحدهای درسی گنجانده شود.
ستاره علیپور عبدالله شفیع آبادی
روش نمونه گیری به صورت هدفمندبوده و در نهایت 20 نفر(10 زوج) در گروه آزمایش و 20 نفر(10 زوج) در گروه کنترل به عنوان افراد نمونه حضور داشتند(40n=) . 8 بعد کیفیت زندگی بر اساس پرسشنامه sf-36 در قبل و پس از مداخله در دو گروه سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند برنامه ی آموزش مهارت های مدیریت استرس توانسته است روی کیفیت کلی زندگی والدین تاثیر گذار باشد و تفاوت معناداری بین دو گروه کنترل و آزمایش پس از اجرای متغیر مستقل(آموزش گروهی مهارت های مدیریت استرس) در مقیاس های سلامت عمومی، سلامت روانی، عملکرد اجتماعی، نقش هیجانی، درد بدنی وجود دارد و در ابعاد عملکرد جسمانی و محدودیت وضعیت جسمانی بین دوگروه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
سجاد مطهری احمد اعتمادی
پژوهش حاضر، باهدف بررسی تأثیر روان درمانی شناختی دیدگاه مایکل فریش بر دشواری در تنظیم هیجان و پیشگیری از عود افراد معتاد تحت درمان نگه دارنده متادون انجام گرفت. این پژوهش ازنظر نوع هدف کاربردی و ازلحاظ اجرا نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مردان معتاد به مواد افیونی تحت درمان نگه دارنده ی متادون مراجعه کننده به مرکز ترک اعتیاد آرامش شهر یزد در تابستان سال 1393 بود. نمونه پژوهش شامل 30 مرد بود که از بین داوطلبین شرکت در پژوهش، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد مستقر شدند. اعضای گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه تحت آموزش به شیوه روان درمانی شناختی دیدگاه مایکل فریش قرار گرفتند و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (ders) بود. همچنین در پس آزمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل آزمون سنجش مورفین در ادرار به عمل آمد. داده ها توسط نرم افزار spss نسخه 18 و روش آماری تحلیل کوواریانس و خی دو تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین نمرات دشواری در تنظیم هیجان گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (05/0 > p). علاوه بر این میزان عود به مصرف مواد در افراد شرکت کننده در گروه تحت روان درمانی شناختی دیدگاه مایکل فریش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کمتر بود. یافته های پژوهش حاضر، گواهی بر مفید و موثر بودن روان درمانی شناختی مبتنی بر دیدگاه مایکل فریش، در کاهش دشواری در تنظیم هیجان و پیشگیری از عود به مصرف مواد مخدر در معتادان تحت درمان نگه دارنده ی متادون بود.
مریم صالحی عبدالله شفیع آبادی
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر تحمل ناکامی وسازگاری دانش آموزان دبیرستانی شهرستان بانه بوده است.جامعه آماری پژوهش شامل کل دانش آموزان دختر دبیرستانی شهرستان بانه بود.برای انتخاب نمونه ابتدا از روش نمونه گیری خوشه یکی از مدارس انتخاب شدبعدبه نمونه گیری تصادفی اعضای نمونه انتخاب شد ودرنهایت به صورت جایگزین تصادفی در دو گروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند.روش انجام پژوهش به صورت نیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود.در این پژوهش از دو ابزار برای جمع آوری داده هاستفاده شد که عبارت بودند از: 1- آزمون تحمل ناکامی2- آزمون سازگاری. نتایج حاصل ار تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که معنادرمانی به شیوه گروهی برهردومتغیر مستقل و مولفه های متغیر سازگاری تاثیر معناداری داشت.
مجید طاعتی غفور عبدالله شفیع آبادی
چکیده تحقیق حاضر به منظور اثربخشی آموزش خانواده بر افزایش عزت نفس دانش آموزان دخترپایه ی سوم راهنمایی انجام شده است. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با سه گروه (دوگروه آزمایش،یکی ساختی و دیگری شناختی - رفتاری و یک گروه کنترل ) و پیش آزمون – پس آزمون بود. به این منظور از میان دانش آموزان دختر پایه ی سوم راهنمایی شهرستان اسدآباد در سال تحصیلی 90-89 که در آزمون عزت نفس کوپراسمیت نمره پایینی اخذ کرده بودند، 45 نفر از آن ها به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و یک گروه 15نفره ی گواه جایگزین شدند.اولیا گروه شناختی در 5 جلسه ی آموزشی 100 دقیقه ای شرکت فعال داشتند و اولیا گروه آزمایش به روش ساختی، طی 10 جلسه 90دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش خانواده قرار گرفتند، اما گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت ننمودند. داده های تحقیق به وسیله ی آزمون عزت نفس کوپراسمیت گردآوری شده و با استفاده از آزمون t گروههای مستقل تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج به دست آمده نشان داده است که فرضیه های مطرح شده در این تحقیق با 95 ? اطمینان تأیید شده است. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که در این تحقیق، آموزش خانواده به دو روش ساختی و شناختی – رفتاری در افزایش عزت نفس دانش آموزان موثر بوده است، البته تفاوت معناداری بین نتایج حاصل از دو روش فوق به دست آمده است که نشان می دهد در گروهی که با استفاده از روش شناختی – رفتاری آموزش دیده اند، عزت نفس دانش آموزان به طور معناداری بالاتر بوده است.هرچند که این تأثیر درمانی، تأثیر قاطعی به شمار نمی آید. کلمات کلیدی : عزت نفس، روش ساختیروش شناختی – رفتاری.
مهدیه مظاهری عبدالله شفیع آبادی
دراین پژوهش سعی شد به مقایسه کیفیت زندگی با رضایت زناشویی دردو گروهزنان شاغل تمام وقت و پاره وقت پرداخته شود.در این رابطه 300 نفر کارمند شاغل تمام وقت و پاره وقت شهرداری های منطقه 12 و 13 انتخاب شدند باتوجه به محدود بودن جامعه آماری از تمامی افراد واجد شرایط باتوجه به روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و دو پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و مقیاس کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (whoqol-brief) مورد استفاده قرار گرفت افراد این دو پرسشنامه را کامل کردند و درنهایت نتایج بررسی شد ونمرات افراد تعیین گردید. هدف ازانجام این پژوهش مقایسه تاثیرشغل پاره وقت و تمام در دومتغیر کیفیت زندگی و رضایت زناشویی زنان بود که با توجه به این مورد پنج فرضیه برای آن وجود داشت : میزان رضایت زناشویی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیاراین مناطق بیشتر است. میزان رضایت زناشویی بر مبنای ویژگی های شخصیتی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیار این مناطق بیشتر است. میزان رضایت زناشویی بر مبنای ارتباط زناشویی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیار این مناطق بیشتر است. میزان رضایت زناشویی بر مبنای آمیزش زناشویی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیار این مناطق بیشتر است. کیفیت زندگی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیار این مناطق بیشتر است. - میزان رضایت زناشویی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیاراین مناطق بیشتر است. صفر :بین میزان رضایت زناشویی زنان شاغل تمام وقت و پاره وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران تفاوت معنی داری وجود ندارد. h0:µ1< µ2 خلاف صفر : بین میزان رضایت زناشویی زنان شاغل تمام وقت وپاره وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران تفاوت معنی داری وجوددارد. h1:µ1= µ2 بابهره گیری از آزمونt مستقل میانگین رضایت زناشویی بین زنان پاره وقت با تمام وقت مورد آزمون و بررسی قرار می گیرد. با توجه به نتایج ارائه شده درجدول 4-5 و براساس آماره آزمون t، میزان t حاصله برابر با (473/0) به دست آمده است که از مقدار t جدول بحرانی(96/1) بادرجه آزادی 398کوچکتر است ولذا تفاوت میانگین نمرات رضایت زناشویی در بین زنان پاره وقت با زنان تمام وقت معنی دار نیست (p>0/05 )؛بنابراین می توان نتیجه گرفت فرض h0 تحقیق پذیرفته می شود. بررسی فرضیه دوم پژوهش 2 - میزان رضایت زناشویی بر مبنای ویژگی های شخصیتی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیار این مناطق بیشتر است. ابتدا فرض صفر و خلاف صفر ارائه می شود. صفر : بین رضایت زناشویی برمبنای ویژگی های شخصیتی زنان تمام وقت وپاره وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران تفاوت معنی وجودندارد. h0:µ1< µ2 خلاف صفر : بین رضایت زناشویی برمبنای ویژگی های شخصیتی زنان تمام وقت وپاره وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران تفاوت معنی وجوددارد. h1:µ1= µ2 بابهره گیری از آزمونt مستقل میانگین ویژگی های شخصیتی بین زنان پاره وقت با تمام وقت مورد آزمون و بررسی قرار می گیرد با توجه به نتایج ارائه شده درجدول 4-6 و براساس آماره آزمون t، میزان t حاصله برابر با (15/1) به دست آمده است که از مقدار t جدول بحرانی(96/1) بادرجه آزادی 398کوچکتر است ولذا تفاوت میانگین نمرات ویژگی های شخصیتی در بین زنان پاره وقت با زنان تمام وقت معنی دار نیست (p>0/05 )؛بنابراین می توان نتیجه گرفت فرض h0 تحقیق پذیرفته می شود. بررسی فرضیه سوم پژوهش 3- میزان رضایت زناشویی بر مبنای ارتباط زناشویی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیار این مناطق بیشتر است. ابتدا صفر و خلاف صفر ارائه می شود. صفر : بین رضایت زناشویی برمبنای ارتباط زناشویی زنان تمام وقت وپاره وقت شهرداری مناطق 12و13 تهران تفاوت معنی داری وجود ندارد. h0:µ1< µ2 خلاف صفر : بین رضایت زناشویی برمبنای ارتباط زناشویی زنان تمام وقت وپاره وقت شهرداری مناطق 12و13 تهران تفاوت معنی داری وجود دارد. h1:µ1= µ2 بابهره گیری از آزمونt مستقل میانگین ارتباط زناشویی بین زنان پاره وقت با تمام وقت مورد آزمون و بررسی قرار می گیرد . با توجه به نتایج ارائه شده درجدول 4-7 و براساس آماره آزمون t، میزان t حاصله برابر با (356/0) به دست آمده است که از مقدار t جدول بحرانی(96/1) بادرجه آزادی 398کوچکتر است ولذا تفاوت میانگین نمرات ارتباط زناشویی در بین زنان پاره وقت با زنان تمام وقت معنی دار نیست (p>0/05 )؛بنابراین می توان نتیجه گرفت فرض h0 تحقیق پذیرفته می شود. بررسی فرضیه چهارم پژوهش 4- میزان رضایت زناشویی بر مبنای آمیزش زناشویی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیار این مناطق بیشتر است. ابتدا صفر و خلاف صفر ارائه می شود. صفر : بین رضایت زناشویی زنان برمبنای آمیزش زناشویی زنان تمام وقت وپاره وقت شهرداری مناطق 12و13 تهران تفاوت معنی داری وجود ندارد. h0:µ1< µ2 خلاف صفر : بین رضایت زناشویی برمبنای آمیزش زناشویی زنان تمام وقت وپاره وقت شهرداری مناطق 12و13 تهران تفاوت معنی داری وجود دارد. h1:µ1= µ2 بابهره گیری از آزمونt مستقل میانگین آمیزش زناشویی بین زنان پاره وقت با تمام وقت مورد آزمون و بررسی قرار می گیرد با توجه به نتایج ارائه شده درجدول 4-8 و براساس آماره آزمون t، میزان t حاصله برابر با (34/1) به دست آمده است که از مقدار t جدول بحرانی(96/1) بادرجه آزادی 398کوچکتر است ولذا تفاوت میانگین نمرات آمیزش زناشویی در بین زنان پاره وقت با زنان تمام وقت معنی دار نیست (p>0/05 )؛بنابراین می توان نتیجه گرفت فرض h0 تحقیق پذیرفته می شود. بررسی فرضیه پنجم پژوهش 5- کیفیت زندگی زنان شاغل تمام وقت مناطق 12و13 شهرداری تهران نسبت به زنان پاره وقت سلامتیار این مناطق بیشتر است. ابتدا صفر و خلاف صفر ادعا ارائه می شود. صفر : بین کیفیت زندگی زنان تمام وقت وپاره وقت شهرداری مناطق 12و13 تهران تفاوت معنی داری وجود ندارد. h0:µ1< µ2 خلاف صفر : بین کیفیت زندگی زنان تمام وقت وپاره وقت شهرداری مناطق 12و13 تهران تفاوت معنی داری وجود دارد. h1:µ1= µ2 بابهره گیری از آزمونt مستقل میانگین کیفیت زندگی بین زنان پاره وقت با تمام وقت مورد آزمون و بررسی قرار می گیرد . با توجه به نتایج ارائه شده درجدول 4-9 و براساس آماره آزمون t، میزان t حاصله برابر با (519/0) به دست آمده است که از مقدار t جدول بحرانی(96/1) بادرجه آزادی 398کوچکتر است ولذا تفاوت میانگین نمرات کیفیت زندگی در بین زنان پاره وقت با زنان تمام وقت معنی دار نیست (p>0/05 )؛بنابراین می توان نتیجه گرفت فرض h0 تحقیق پذیرفته می شود. داده های به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج به دو صورت توصیفی و استنباطی ارائه شد و برای بررسی فرضیه ها از روش همبستگی و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که در هر پنج فرضیه ، میزان t حاصله برابر از مقدار t جدول بحرانی کوچکتر بوده ولذا تفاوت میانگین نمرات در بین زنان پاره وقت با زنان تمام وقت معنی دار نیست ؛بنابراین می توان نتیجه گرفت فرض h0 تحقیق پذیرفته شد و می توان نتیجه گرفت شغل پاره وقتو شغل تمام وقت تاثیری درافزایش یا کاهش رضایت زناشوییو کیفیت زندگی ندارد
یاسین خسروی عبدالله شفیع آبادی
این تحقیق با عنوان بررسی اثر بخشی مشاوره گروهی به روش شناخت درمانی برکاهش افسردگی دانش آموزان پسر اول دبیرستان فاقد پدر در آموزش و پرورش منطقه ده تهران می باشد. از میان مجموع نظریه ها و دیده گاهای بررسی شده برای تدوین چهار چوب نظری و فرضیات از نظریه شناختی بک و نظریه منطقی هیجانی آلبرت الیس استفاده شد. روش پژوهش در این مطالعه نیمه آزمایشی بود و اطلاعات لازم به وسیله ابزار پرسشنامه از میان دانش آموزان فاقد پدر در آموزش و پرورش منطقه ده تهران جمع آوری شد و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. اطلاعات به وسیله ازمون آماری مناسب (آزمونt) توصیف و بررسی شده است. فرضیه مورد پژوهش دراین تحقیق این بود که (( درمان شناختی به شیوه گروهی بر کاهش افسردگی دانش آموزان پسر فاقد پدر موثر است)) که پس از مدت 8 جلسه مداخله درمانی شناختی این نتایج به دست آمد که در گروه کنترل پیش آزمون 06/21 و پس ازمون 60/20 و در گروه آزمایش پیش ازمون 93/20 و پس آزمون 80/16 شد که همانگونه از نتایج به نظر می آید تآثیر شناخت درمانی گروهی بر کاهش افسردگی پسران دانش آموز موثر شناخته شد و فرضیه تحقیق تآیید شد.
ولی اله عراقی عبدالله شفیع آبادی
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های تصمیم گیری شغلی بر افکارناکارآمد شغلی و هویت شغلی دانشجویان بوده است. جامعه این پژوهش کلیه دانشجویان پسر دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران بود. روش نمونه گیری داوطلبانه بوده و 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی قرار گرفتند .ابزار این پژوهش آزمون افکار ناکارآمد شغلی کسایی و بهرامی (1384) وآزمون هویت شغلی دیلاس (1981) بود. این پژوهش یک طرح نیمه تجربی بود و در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. در مورد گروه آزمایش 8 جلسه آموزش انجام داده شد و در گروه کنترل آموزشی صورت نگرفت. نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های تصمیم گیری شغلی بر کاهش افکار ناکارآمد شغلی و نیز کاهش میزان هویت مغشوش دانشجویان به طور معناداری موثر بوده است.
مسلم زمانی پور عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر خودکارآمدی و تغییر هویت شغلی مغشوش دانش آموزان پسر دبیرستانی اسلامشهر انجام گرفت. روش اجرای این پژوهش، آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر دبیرستان شهرستان اسلامشهر که در سال تحصیلی 92-93 مشغول به تحصیل و ساکن آنجا بودند تشکیل داد وبا استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای 2 مدرسه به تصادف انتخاب شد. سپس پرسشنامه هویت شغلی دیلاس وخودکارآمدی عمومی شرر ومادوکس دراین دومدرسه اجرا و براساس نتایج این دوآزمون 30 دانش آموزی که هویت شغلی مغشوش وخودکارآمدی پایین داشتند، به تصادف انتخاب و به طور تصادفی در دوگروه آزمایشی وکنترل جایگزین شدند (تعداد اعضای هر گروه 15 نفر بود). جلسات مشاوره ای نظریه انتخاب هفته ای یک جلسه به مدت 8 جلسه یک ساعته بر روی گروه آزمایش اجرا شدوطی این مدت گروه گواه مداخله ای را دریافت نکرد. فرضیه های پژوهش عبارتنداز: الف( مشاوره گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر میزان خودکارآمدی دانش آموزان موثر است. ب( مشاوره گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر تغییر هویت شغلی مغشوش دانش آموزان موثر است. نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب بر خودکارآمدی دانش آموزان درسطح 05/0 معنادار نیست. ولی برتغییر هویت شغلی مغشوش تاثیر معناداری داشته است (05/0p<). کلیدواژه::نظریه انتخاب، خودکارآمدی، هویت شغلی مغشوش
ایوب مرادی عبدالله شفیع آبادی
پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشیمشاورهگروهیمبتنیبرشیوهتحلیلارتباطمتقابلبرن(ta)برسازگاریشغلیوتعهدسازمانی انجام شد. روش تحقیق به صورت نیمه تجربی میدانی باپیش آزمون و پس آزمونو گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت پتروشیمی بیستون است که درسال 1392 بهکاراشتغالداشتند که با استفادهازروشنمونه گیریتصادفیساده 30 نفرانتخابوبه طورتصادفیدردوگروهآزمایش (15 نفر)وگواه(15 نفر) گماردهشدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه سازگاری شغلی پورکبیریان (1386) و پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و می یر (1997) است. اطلاعات تحقیق با استفاده از نرم افزار spss و با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره (ancova) و چندمتغیره(mancova) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط محاوره ای (ta) بر سازگاری شغلی و تعهد سازمانی تأثیر مثبت معنی داریداشتهاست (05/0?p) و (01/0?p). کلیدواژه ها: تحلیل ارتباط محاوره ای، سازگاری شغلی، تعهد سازمانی.
مریم سلیمانی عبدالله شفیع آبادی
. هدف پژوهش حاضر این است که با کاربرد الگوی چند محوری انتخاب شغل شفیع آبادی و نظریه تیپ شناسی هالند مقایسه ای را مبنی بر اثربخشی آن ها در تغییر هویت شغلی مغشوش دانش آموزان دبیرستانی دختر انجام دهد. جامعه این پژوهش را دختران دبیرستانی شهر زنجان که در سال تحصیلی 93-92 در حال تحصیل بودند تشکیل می دهد. نمونه مورداستفاده در این پژوهش که 33 نفر بودند، از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در این پژوهش پرسشنامه هویت شغلی دیلاس (disi-0) بود. تحلیل داده های به دست آمده این نتایج را نشان داد که استفاده از هر دو نظریه و مقایسه آن ها با گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان داد، اما بین الگوی چندمحوری و نظریه تیپ شناسی تفاوت معناداری مشاهده نشد؛ همچنین در نظر گرفتن میانگین تعداد انتخاب گزینه های هویت شغلی مغشوش در پس آزمون در دو گروه آزمایشی نشان می دهد که این میزان در هر دو گروه کاهش پیداکرده اما میزان این کاهش در گروه الگوی چندمحوری انتخاب شغل شفیع آبادی با میانگین 091/1 نسبت به گروه تیپ شناسیهالند با میانگین 517/1 بیشتر بوده است و این به معنای تأثیرگذاری بیشتر الگوی چند محوری انتخاب شغل شفیع آبادی بر کاهش هویت شغلی مغشوش دانش آموزان است.
سکینه عباسی عبدالله شفیع آبادی
این پژوهش به منظور بررسی رابط? مولفه های تعهد شغلی با کیفیت زندگی کاری انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش دبیران مقطع متوسطه شهر گرگان در سال91-90 بودند که از بین آنها تعداد 150 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند. روش تحقیق از نوع همبستگی بوده و جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تعهد شغلی فرح بخش(1390) و پرسشنامه کیفیت زندگی والتون(1975)، استفاده شده است. برای تحلیل آماری داده ها از آمار توصیفی( فراوانی، درصد فراوانی و ...) و آمار استنباطی( ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام) استفاده شده است. نتایج تحلیل داده های این پژوهش نشان می دهد که: 1- طبق نتایج حاصل از رگرسیون با روش گام به گام از میان مولفه های مختلف کیفیت زندگی کاری، مولفه توسعه قابلیت انسانی، پیش بینی کنند? تعهد شغلی کارکنان است و سایر متغیرها نقشی در آن ایفا نمی کنند.2-بین تعهد شغلی با کیفیت زندگی کاری رابطه معنا داری وجود دارد.
حمزه خیامی آبیز حسین سلیمی بجستانی
عنوان پایان نامه اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان متوسطه است . جامعه پژوهش دانش آموزان پایه دوم متوسطه شهرستان قاینات که در سال تحصیلی 93/94 مشغول به تحصیل بوده اند می باشد روش نمونه گیری روش نمونه گیری در دسترس بود که دو گروه آزمایش و کنترل از دو دبیرستان انتخاب شدند که کارگاه آموزش خودکارآمدی در رابطه با اعضای گروه آزمایش برگزار گردید. برای تحلیل فرضیات از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
رویا اخوان شریف عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
علی اصغر کاکوجویباری حسین آزاد
چکیده ندارد.
سکینه عباس زاده عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
سکینه عباس زاده عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
رضا حیدری علی نظری عباس آریا
چکیده ندارد.
مریم مستقیمی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
الهام رحیمی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
محمد حق جو سهیلا جاهدی
چکیده ندارد.
مانا قره خانی عباس آریا
چکیده ندارد.
مرتضی کوهی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
محمد وکیلی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
مهناز فاصل قاضیانی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
رویا بذرافکن صدرالدین شریعتی
چکیده ندارد.
نسترن رفیعی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
شهره جاوری عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
لیدا امنیان عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
فتانه روحانی عبدالله شفیع آبادی
چکیده ندارد.
عذری اعتمادی تودشکی عبدالله شفیع آبادی
در این تحقیق تلاش گردید تا نقش مشاوره گروهی در کاهش اضطراب از امتحان بررسی شود. تجزیه و تحلیل آماری نشانداد که اضطراب دانش آموزانی که در مشاوره گروهی شرکت کرده اند، بطور معناداری کمتر از دانش آموزانی است که در مشاوره گروهی شرکت نکرده اند. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که میزان کاهش اضطراب از امتحان دانش آموزان با معدل کلاسی آنان رابطه ندارد. بنابراین استفاده از مشاوره گروهی می تواند افراد بیشتری را تحت پوشش قرار داده و به مشکل اضطراب از امتحان پاسخ سریعتری بدهد.
خسرو نظری عبدالله شفیع آبادی
این تحقیق تحت عنوان بررسی مفاهیم شغلی مطرح شده در کتابهای ابتدایی و راهنمایی و مقایسه آنها با مشاغل موجود جامعه به منظورهای زیر صورت خواهد گرفت : 1 - تعیین نوع و فراوانی مشاغل در کتابهای درسی ابتدایی. 2 - تعیین نوع و فراوانی مشاغل در کتابهای درسی راهنمایی. 3 - تعیین درصد مشاغل مطرح شده در کتابهای ابتدایی بر حسب جنس مرد. 4 - تعیین درصد مشاغل مطرح شده در کتابهای راهنمایی بر حسب جنس مرد. 5 - تعیین درصد مشاغل مطرح شده در کتابهای ابتدایی بر حسب زن. 6 - تعیین درصد مشاغل مطرح شده در کتابهای راهنمایی بر حسب جنس مرد. 7 - مقایسه مشاغل مطرح شده در کتابهای ابتدایی و راهنمایی با مشاغل جامعه که از طریق مرکز آمار ایران در هشت کد هر پنج سال یکبار منتشر می شود.