نام پژوهشگر: منوچهر تقی پور
خلیل موسویان نژاد غلامرضا رجبی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و هوش هیجانی با رضایت و تعارض زناشویی می-باشد. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه معلمان زن متاهل با یک فرزند و بیشتر در مقطع ابتدایی مدارس دولتی شهر اهواز در سال تحصیلی 91-90 است. در این مطالعه، 250 زن با روش نمونهگیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، و به مقیاس های رضایت زناشویی (msc)، خصومت آشکار اولری و پورتر ((ops، دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (aas) و هوش هیجانی (eis) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شدند. و برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss/16 استفاده شد. ویژگی های روانسنجی ابزارهای مورد استفاده مانند آلفای کرونباخ همگی رضایت بخش بودند. نتایج ضریب همبستگی ساده نشان داد که سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا به صورت منفی با رضایت زناشویی رابطه دارند و نه سبک دلبستگی ایمن با رضایت زناشویی و تعارض زناشویی. هوش هیجانی با رضایت زناشویی به صورت مثبت و با تعارض زناشویی به صورت منفی رابطه دارد. تحلیل های رگرسیون چندگانه نشان دادند که سبک دلبستگی دوسوگرا به صورت منفی و هوش هیجانی به صورت مثبت متغیر ملاک رضایت زناشویی و سبک های دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی به صورت مثبت و هوش هیجانی به صورت منفی متغیر ملاک تعارض زناشویی را در زنان متاهل پیش بینی می کنند.
لیدا حیات بخش غلامرضا رجبی
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مستقیم و غیر مستقیم مهارت های هیجانی بر سازگاری و رضایت زناشویی با میانجی گری صمیمیت در مردان متأهل طلا فروش شهر همدان می باشد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل 200 مرد متأهل بودند که از بین مردان متأهل طلا فروش شهر همدان با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس مهارت های هیجانی، صمیمیت، سازگاری زناشویی و فرم کوتاه مقیاس رضایت زناشویی می باشند. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده نرم افزار 16/ amos انجام گرفت. جهت آزمودن اثرهای واسطه ای از روش بارون و کنی (1986) و آزمون سوبل (1982) و بوت استراپ نرم افزار 16/ amos استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دادند که مدل فرضی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج تحلیل نشان داد که مهارت های هیجانی بر سازگاری و رضایت زناشویی مردان به طور مستقیم و غیرمستقیم اثر می گذارد.
زینب شریفی زاده رضا خجسته مهر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی و نگرش مذهبی با آمادگی برای ازدواج و نگرش به ازدواج در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه قم است. جامعه پژوهش کلیه ی دانشجویان دانشگاه قم بودند که از بین آنها 400 نفر با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: مقیاس سبک های دلبستگی- فرم کوتاه (ecr-s)، پرسشنامه تعهد مذهبی (rci-10)، پرسشنامه نگرش به ازدواج(mas )و پرسشنامه آمادگی به ازدواج) cmrq (. این پرسشنامه ها از روایی و پایایی بالایی در پژوهش حاضر برخوردار بودند. برای آزمون روابط ساده از روش همبستگی و برای آزمون روابط چند گانه از رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی اجتنابی با نگرش به ازدواج و ادراک آمادگی ازدواج رابطه ی منفی وجود دارد، و بین سبک دلبستگی اضطرابی با نگرش به ازدواج و ادراک آمادگی ازدواج رابطه ی مثبت وجود دارد. بین نگرش مذهبی و نگرش به ازدواج و ادراک آمادگی ازدواج در دختران و پسران رابطه ی مثبت وجود دارد. همچنین بررسی نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که نگرش مذهبی و سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به ترتیب بهترین پیش بین های متغیرهای ادراک آمادگی ازدواج و نگرش به ازدواج هستند.
پری ولدمومن عباس امان اللهی
این پژوهش با هدف بررسی رابطه ساده و چندگانه ناامیدی و عملکرد خانواده با افکار خودکشی گرا در دانش آموزان پایه اول دبیرستان های شهراهواز انجام گرفته است. جمعاً 360 دانش آموز با روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه ناامیدی، پرسشنامه عملکرد خانواده و پرسشنامه افکار خودکشی گرا بودند و ارزیابی مدل فرضی با استفاده از نرم افزار spss/16 انجام گرفت. یافته ها نشان دادند که رابطه بین ناامیدی و عملکرد خانواده در دانش آموزان دختر و پسر به صورت منفی معنادار است و رابطه بین عملکرد خانواده و افکار خودکشی گرا در دانش آموزان دختر و پسر به صورت منفی معنادار است اما رابطه بین ناامیدی و افکار خودکشی گرا در دانش آموزان دختر و پسر به صورت مثبت معنادار بود. به علاوه، رابطه غیرمستقیم بین ناامیدی و افکار خودکشی گرا با نقش متغیر تعدیل گر عملکرد خانواده در بین دانش آموزان پسر به صورت مثبت معنادار بود اما در دانش آموزان دختر رابطه معناداری مشاهده نشد.
هاجر باصولی غلامرضا رجبی
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل فرضی رابطه ی بین تجربه معنوی روزانه، رضایت زناشویی و افسردگی با میانجی گری تمایز خود(گسلش عاطفی و واکنش پذیری هیجانی) در بین زنان بدسرپرست شهر برازجان می باشد. 182نفر از زنان بد سرپرست این شهر از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تجربه معنوی روزانه (dse))، تمایز خود، رضایت زناشویی و پرسشنامه افسردگی (bdi-13) بودند و ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار amos/16 انجام گرفت. نتایج ضرایب مسیر مدل نهایی نشان داد که بین تجربه معنوی روزانه و گسلش عاطفی، بین تجربه معنوی روزانه و واکنشپذیری هیجانی، بین تجربه معنوی روزانه و میزان افسردگی و بین گسلش عاطفی و رضایت زناشویی رابطه منفی معنادار و بین تجربه معنوی روزانه و رضایت زناشویی و بین گسلش عاطفی و افسردگی رابطهی مثبت و معنادار وجود دارد. در صورتی که بین واکنشپذیری هیجانی و افسردگی رابطهای مشاهده نشد. همچنین گسلش عاطفی میانجی بین تجربه معنوی روزانه و رضایت زناشویی است ولی میانجی واکنشپذیری هیجانی بین تجربه معنوی روزانه و افسردگی معنادار نیست.
نرگس پاپی غلامرضا رجبی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ذهن¬آگاهی و رضایت زناشویی با میانجی¬گری سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی در افراد متأهل (زن و مرد) شهرستان اندیمشک انجام گرفت. جامعه آماری این مطالعه کلیه زنان و مردان متأهل شهرستان اندیمشک بود که از این جامعه 266 نفر (158 زن و 108 مرد) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی بائر (ffmq)، فرم کوتاه تجارب در رابطه نزدیک وی (ecr-s) و مقیاس رضایت زناشویی رجبی بودند. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به روش پیشنهادی بارون و کنی و با استفاده از نرم افزار spss-16 انجام گرفت. نتایج نشان داد که بین متغیرهای ذهن آگاهی و رضایت زناشویی رابطه مثبت وجود دارد. بین متغیرهای ذهن آگاهی و سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی و نیز بین متغیرهای سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی و رضایت زناشویی رابطه منفی وجود دارد ولی بین ذهن آگاهی و رضایت زناشویی با میانجی گری سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی رابطه معنادار یافت نشد. با توجه به یافته های پژوهش و ارتباط مستقیم ذهن آگاهی با متغیرهای مورد مطالعه، می توان نتیجه گرفت برگزاری کارگاه های آموزش مهارت های ذهن¬آگاهی و کسب ذهن¬آگاهی، به افزایش رضایت زناشویی و بهبود روابط عاطفی می انجامد.
زهرا قنبری رضا خجسته مهر
هدف پژوهش حاضر بررسی دو مدل پیشنهادی اثر مستقیم و غیرمستقیم اخلاق رابطه ای در روابط افقی و عمودی و ابعاد آن بر افسردگی و اختلال عملکرد جنسی با میانجی گری رضایت زناشویی و سطح ارتباطات در کارمندان زن اداره های دولتی شهر اهواز است. با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای 220 نفر از کارمندان زن متأهل اداره های دولتی شهر اهواز به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب گردید. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه اخلاق رابطه ای (res)، پرسشنامه افسردگی بک (bdi-13)، تجارب جنسی آریزونا (asex) و پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (enrich) است. داده ها به روش تحلیل معادلات ساختاری تحلیل شدند. مدل های ارزیابی شده در نمونه پژوهش از شاخص های برازندگی قابل قبولی برخوردار بود. به منظور ارزیابی مدل پیشنهادی، بخش ساختاری الگو با استفاده از الگو یابی معادلات ساختاری (sem) با برآورد حداکثر درست نمایی (ml) برآورد گردید. از آزمون سوبل نیز برای تعیین معنی داری مسیرهای غیرمستقیم متغیر مستقل بر متغیر وابسته از طریق متغیر میانجی استفاده گردید. الگوی پیشنهادی در مدل افقی برازنده ی داده ها است و مدل پیشنهادی بدون تغییر تایید شد، اما الگوی پیشنهادی در مدل عمودی با حذف یک مسیر مورد تایید واقع شد. نتایج به دست آمده مدل ارائه شده و مضامین آموزشی و درمانی حاصل از این پژوهش به تفصیل مورد بحث قرار گرفته است.
سمیه خیری غلامرضا رجبی
این پژوهش با هدف بررسی مدل فرضی رابطه ی بین دلبستگی ناایمن، رضایت جنسی و عملکرد جنسی با میانجی گری خودکارآمدی کنش وری جنسی در زنان متاهل شهر شیراز انجام گرفته است. 160 زن با روش نمونه گیری هدفمند-در دسترس انتخاب شدند و مقیاس دلبستگی کولینز و رید (raas)، مقیاس رضایت جنسی هادسون و همکاران (iss)، تجارب جنسی آریزونا (asex) و مقیاس خودکارآمدی کنش وری زنان (رجبی و همکاران) را تکمیل کردند. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار amos انجام گرفت. تحلیل مدل فرضی نشان داد که سه مسیر از مدل معنادار نبودند و ضرایب مسیر بین سبک دلبستگی ناایمن (اجتنابی و اضطرابی) با خودکارآمدی جنسی و خودکارآمدی جنسی با عملکرد جنسی به صورت منفی معنادارند. ضرایب مسیر بین سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی با عملکرد جنسی و خودکارآمدی جنسی با رضایت جنسی به صورت مثبت معنادارند.
زهره کسایی نجفی غلامرضا رجبی
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش والدین کودکان بیش فعال/کمبود توجه 6 تا 12 ساله با رویکرد شناختی-رفتاری بر کاهش علائم بیش فعالی/کمبود توجه بود. طرح این تحقیق آزمایشی گسترش یافته از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری (یک و دو ماهه) با گروه کنترل بود. در این مطالعه، 30 کودک 6 تا 12 ساله با مشکلات پر تحرکی و کمبود توجه از مدارس پیش دبستانی و دبستان های شهر اهواز و همچنین در یک فراخوان عمومی به مرکز مشاوره روان آسا مراجعه کرده بودند و با استفاده از یک مصاحبه بالینی ساختار یافته به روش هدفمند-در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15نفر) و گروه کنترل (15نفر) واگذار شدند. والدینِ کودکان گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش شناختی-رفتاری گروهی بر اساس بسته آموزشی بارکلی قرار گرفتند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه بیش فعالی/ کمبود توجه کانرز (فرم والدین) انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس یک راهه) انجام شد. یافته ها نشان دادند که میانگین های نمره های پر تحرکی و بیش فعالی کودکان مبتلا به adhd با استفاده از تحلیل کوواریانس (کنترل، پیش آزمون) کاهش یافته است. همچنین میانگین نمره های کمبود توجه گروه کودکان مبتلا به adhd پس از مداخله آموزشی کاهش یافته است. ضمناً در طول پی گیری یک و دو ماهه، مداخله آموزشی اثر پا بر جای خود را هنوز نشان می دهد.
مرضیه برزو خالد اصلانی
پژوهش ها نشان داده است که سبک های دلبستگی می تواند پیش بینی کننده ی اختلال استرس پس از آسیب و خشونت خانگی علیه زنان باشد. هدف پژوهش حاضر، آزمون مدل رابطه ی بین سبک های دلبستگی با اختلال استرس پس از آسیب با میانجی گری خشونت خانگی علیه زنان در شهر اهواز است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان خشونت دیده ی مراجعه کننده به دادگاه خانواده ی شهر اهواز می باشد. حجم نمونه 240 زن بودند که با روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش شرکت کنندگان پرسش نامه های سبک های دلبستگی، خشونت علیه زنان و اختلال استرس پس از آسیب را تکمیل کردند. ارزیابی مدل فرضی با استفاده از روش تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار amos ویرایش 16 به کار برده شد. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از آزمون بوت استراپ استفاده شد. مدل ارزیابی شده با حذف مسیر رابطه ی سبک دلبستگی اجتنابی و خشونت خانگی علیه زنان از برازندگی خوبی برخوردار بود. نتایج تحلیل نشان داد که سبک دلبستگی اضطرابی با خشونت خانگی و اختلال استرس پس از آسیب ارتباط مستقیم داشت. همچنین خشونت خانگی با اختلال استرس پس از آسیب ارتباط مستقیم داشت. نتایج نشان داد که مسیر غیر مستقیم دلبستگی اضطرابی با اختلال استرس پس از آسیب با میانجی-گری خشونت خانگی معنی دار است و سایر مسیرهای مستقیم و غیر مستقیم معنی دار نبودند. خشونت خانگی علیه زنان می تواند رابطه ی بین سبک های دلبستگی اضطرابی و اختلال استرس پس از آسیب را تحت تأثیر قرار دهد.