نام پژوهشگر: اسدالله زنگویی
عبدالرضا خدری هادی پورشافعی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی مدیریت کلاس معلمان با خودکارآمدی دانش آموزان بوده است. روش پژوهش نیز از نوع توصیفی-همبستگی است. که برای نیل به این هدف از میان معلمان ناحیه 2 شهرستان همدان که تعداد آنان 132 نفر بودند، 88 نفر و از میان دانش آموزان معلمان انتخاب شده در هر کلاس چهار نفر به عنوان نمونه ی پژوهشی انتخاب شدند. مدیریت کلاس با پرسشنامه الوانی (1386) ارزیابی شد و خودکارآمدی دانش آموزان نیز با پرسشنامه خودکارآمدی ویلر و لد (1982) مورد ارزیابی قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد، که پایایی پرسشنامه ی مدیریت کلاس 91/0 و پایایی پرسشنامه ی خودکارآمدی کودکان نیز 78/0به دست آمد. پس از تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده مشخص شد که:1) رابطه بین مدیریت کلاس مدرسه محور معلمان و خودکارآمدی دانش آموزان معنادار نیست.2) بین مدیریت کلاس دانش آموزمحور معلمان و خودکارآمدی دانش آموزان رابطه ی معناداری وجود ندارد.3) بین مدیریت کلاس معلمان برحسب زن و مرد تفاوت معناداری وجود ندارد.4) بین خودکارآمدی پسران و دختران تفاوت معنادار وجود ندارد.
سعید امیدوار اسدالله زنگویی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت در بین دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند انجام گرفته است. پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد و جامعه آماری 1093 نفر از دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند می باشد که تعداد 288 نفر از این جامعه با روش نمونه گیری طبقه ای با نسبت های مساوی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسش نامه تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) و انگیزه پیشرفت هرمنس بوده است. پایایی آزمون تفکر انتقادی توسط محقق با استفاده از آلفای کرونباخ 74/0 و پایایی پرسش نامه انگیزه پیشرفت هرمنس، 78/0 به دست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تفکر انتقادی با انگیزه پیشرفت رابطه مثبت معنی دار دارد و هر پنج موّلفه ی تفکر انتقادی، قادر به پیش بینی انگیزه پیشرفت می باشند.
نعمت الله باغبان مقدم اسدالله زنگویی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با خودتنظیمی و عملکرد تحصیلی دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند انجام شده است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری 1093 نفر از دانشجویان دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند می باشد که تعداد 288 نفر از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها دو پرسشنامه هوش معنوی کینگ که روایی محتوایی آن قبلاً توسط سازندگان آن تأیید شده بود و پایایی آن نیز 90/. گزارش شده و پرسشنامه دوم پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد و همکارن بود که آلفای آن 72/. گزارش شده و برای سنجش عملکرد تحصیلی معدل کل دانشجویان مدنظر قرار گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش معنوی و خودتنظمی، بین هوش معنوی و بعد شناخت، بین هوش معنوی و بعد فراشناخت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد، اما بین هوش معنوی و عملکرد تحصیلی رابطه معنادار نبود.
مهدی مشرفیان دوست اسدالله زنگویی
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به اعتیاد از طریق هوش معنوی و عمل به باورهای دینی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. برای اجرای پژوهش، 289 نفر از دانش آموزان پسر دبیرستان های شهر لردگان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که هوش معنوی و عمل به باورهای دینی پیش بینی کننده های معناداری برای گرایش به اعتیاد می باشند. همچنین یافته ها نشان داد که هوش معنوی قادر به پیش بینی عمل به باورهای دینی است. با این وجود نتایج نشان داد که عمل به باورهای دینی نسبت به هوش معنوی پیش بینی کننده بهتری برای متغیر ملاک گرایش به اعتیاد بود.
سید محمد رضا اصغری اسدالله زنگویی
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی مهم ترین فعالیت های پرورشی در نهادینه شدن فریضه نماز از دیدگاه مدیران، مربیان پرورشی، معلمان و دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر بیرجند انجام گرفته است. پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد و جامعه ی آماری پژوهش حاضر، عبارت بود از کلیه ی مدیران (23 مرد و 23 زن)، معلمان (170 مرد، 220 زن)، مربیان پرورشی (19مرد، 27 زن) و دانش آموزان (9555 نفر) مدارس راهنمایی (4867 دختر و 4688 پسر) که در سال تحصیلی که 91-1390 در شهرستان بیرجند مشغول به تدریس و تحصیل بوده اند. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسش نامه محقق ساخته برای شناسایی مهم ترین فعالیت های پرورشی برای نهادینه شدن فریضه نماز (نسخه همکاران) و پرسش نامه دانش آموزان استفاده شد. پایایی آزمون، با استفاده از آلفای کرونباخ 082/0 و روایی آزمون توسط اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه بیرجند به دست آمد. نتایج نشان داد که مهم ترین فعالیت پرورشی مطلوب توسط نهاد مدرسه جهت نهادینه کردن فرهنگ نماز از دیدگاه مدیران، دبیران و مربیان پرورشی، تشویق دانشآموزانی که در نماز جماعت شرکت می کنند، بود. واژگان کلیدی: فعالیت های پرورشی، فریضه نماز، مقطع راهنمایی.
نجم الدین خوش خلق اسدالله زنگویی
چکیده تحقیق حاضر به منظور شناسایی رابطه ی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و خلاّقیّت، همچنین رابطه ی این دو مولفه با عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه بیرجند انجام شده است، جامعه ی آماری در این پژوهش، شامل کلیه ی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند که در سال تحصیلی 90- 91 مشغول به تحصیل بودند، و تعداد آنها 1093 نفر است، می باشد. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. تعداد افراد نمونه 288 نفر بودند، که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند، و برای جمع-آوری داده ها از پرسشنامه 14 سوالی بوفارد و همکاران و پرسشنامه ی خلّاقیّت رندسیپ استفاده شد. همچنین برای سنجش عملکرد تحصیلی دانشجویان از نمره ی معدّل کل آنان استفاده شد. روایی، این ابزار توسط پژوهشگر، (0/87) محاسبه گردید، و نیز این مقدار را برای پرسشنامه ی خودتنظیمی، (77/0) بدست آورده است، در نهایت فرضیه های تحقیق از طریق روش های رگرسیون گام به گام، آزمون تی استودنت و محاسبه ضریب همبستگی ها مورد تجزیه و تحلیل و آزمون قرار گرفت. نتایج نشان داد که راهبردهای خودتنظیمی پیش بینی کننده ی عملکرد تحصیلی می باشد و بین راهبردهای خودتنظیمی و عملکرد تحصیلی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد و از لحاظ میزان خودتنظیمی و خلّاقیّت بین دو جنس (دختر و پسر) تفاوت معناداری مشاهده نشد و به علاوه از لحاظ میزان خودتنظیمی و خلّاقیّت، میان دانشجویان دانشکده های مختلف تفاوت معناداری مشاهده نشد. واژگان کلیدی: خلّاقیّت، راهبرد های خودتنظیمی و عملکرد تحصیلی، دانش جویان کارشناسی ارشد.
فرزانه ابراهیمی محسن آیتی
هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان پرداختن کتب پیام های آسمان پایه های ششم دبستان، دوم و سوم دوره ی راهنمایی، به مقوله ی استعاره ی تربیتی، به روش تحلیل محتوا ست. جامعه ی این پژوهش، هرسه کتاب پیام های آسمان است و نمونه گیری صورت نگرفته است. ابزار گرد آوری داده ها، عبارت است از جداول مقوله بندی تحلیل محتوا. بر اساس این پژوهش، از مجموع جملات سه کتاب مد نظر، 101 جمله به استعاره تربیتی و کارکردهای آن اختصاص یافته است. که از این میان کتاب پیام های آسمان پایه سوم با 46 جمله، بیش ترین توجه و کتاب پیام های آسمان (تعلیمات دینی) پایه ششم با 16 جمله، کم ترین توجه را به استعاره های تربیتی و کارکردهای آن اختصاص داده است. از میان هشت کارکرد استعاره های تربیتی، کارکرد برجسته سازی با 37 جمله، بیش ترین فراوانی را دارد و پس از آن کارکرد شناختی با 28 جمله، کارکرد گسترش معنی با 21 جمله، کارکرد اقناعی با 8 جمله، در رده های بعد قرار دارند و در نهایت نیز، کارکرد تزئینی با فراوانی 3 جمله، کارکرد تأویلی با فراوانی 2 جمله و کارکرد انگیزشی و اکتشافی با 1جمله، کم ترین فراوانی و توجه، در کتب فوق را به خود اختصاص داده است.
ابواالفضل شمس آبادی اسدالله زنگویی
هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان بهره گیری محتوای کتاب های علوم پنجم و ششم ابتدایی از مراحل و مهارت های ضروری حل مسئله (رویکرد حل مسئله)، به روش تحلیل محتوا بود. جامعه ی این پژوهش، کتاب های درسی علوم پنجم و ششم دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1392- 1391 می باشد و نمونه گیری صورت نگرفته است. ابزار تحقیق در این پژوهش عبارت بود از جداول مقوله بندی تحلیل محتوا، که توسط امیراحمدی و همکاران (1391)، و بر اساس مراحل و مهارت های حل مسئله، از کتاب ها و پژوهش های متعددی استخراج شده است و با پژوهش جدیدی در هندوستان تحت عنوان حل مسئله در آموزش علوم - برخی از ملاحظات مهم یک معلم، (موخوپادهیای، 2013) هماهنگی دارد. این جداول شامل 5 مرحله برخورد با مسئله، جمع آوری اطلاعات، فرضیه سازی، آزمایش فرضیه و نتیجه گیری؛ و 10مهارت مشاهده، طبقه بندی، اندازه گیری و کاربرد ابزار، برقراری ارتباط، جمع آوری اطلاعات، پیش بینی و فرضیه سازی؛ تفسیر، استنباط و نتیجه گیری؛ تشخیص متغیر، آزمایش (طراحی آزمایش) و ارزیابی می باشد. بر اساس این پژوهش از مجموع دو کتاب، 341جمله مربوط به مهارت های حل مسئله و 26 موقعیت (شامل 78 مرحله از 130 مرحله ممکن) مربوط به مراحل حل مسئله بود. که از این میان، مهارت تفسیر، استنباط و نتیجه گیری، با فراوانی 87 جمله (25.5 %)، بیش ترین توجه در کتاب های فوق را به خود اختصاص داده است و مهارت ارزیابی با فراوانی 1جمله (0.3 %) و تشخیص متغیر با فراوانی 2 جمله (0.6 %) کم ترین توجه را به خود اختصاص داده است. از بین مراحل حل مسئله، مرحله ی برخورد با مسئله، با فراوانی 26 مورد (33.3 %) بیش ترین توجه و مرحله ی جمع آوری اطلاعات با فراوانی 7 مورد (8.9 %) کم ترین توجه در کتاب های فوق را به خود اختصاص داده است.
سیده زهرا موسوی نیا علی اکبر سام خانیانی
پدیدارشناسی نام فارسی مکتبی فلسفی است که ادموند هوسرل(1859- 1938) مبانی نظری، مولفه ها و الزامات آن را تعریف و تنظیم کرده و فنومنولوژی(phenomenology) نامیده است، امّا به-طور عام رویکردی است که کیفیت و تجلیات پدیده ها و در نتیجه تعریف آن ها را به صورت شهودی و اصیل پیجویی می کند. رویکرد پدیدارشناختی به عنوان شیوه ای شناختی و کاشفانه و ارائه تعریفی متفاوت و خلاقانه از پدیده ها از روزگاران کهن وجود داشته است؛ امّا به عنوان شیوه ای علمی و اصیل تحت تأثیر آموزه های مکتب پدیدارشناسی مورد توجه قرار می گیرد. در این رویکرد فرد با اعمال شک فلسفی و تعلیق تعریفات تلاش می کند با فعال کردن «من» ناب شناساگر(ego) پدیده ها و مفاهیم را آن چنان که بر او تجلی می یابند بازشناسی کند. مولفه های که در این پایان نامه بررسی شده عبارتند از: ادراک حسی برای شناخت پدیده ها، کودک فلسفی و کنجکاوی برای شناخت و کسب تجربه و آگاهی، طرح من پدیدارشناختی، ابطال پیش-فرض (اپوکه) و تاکید بر اهمیّت تجربه، ارائه تعریف نو از پدیده ها، مبارزه با تقلید و عادت،تفکر و دید انتقادی. هوشنگ مرادی کرمانی یکی از نویسندگان صاحب نام ادبیات کودک و نوجوان است که در داستان هایش الزامات، ویژگی ها، نمودها و نمادها و نشانه های متعدد رویکرد پدیدارشناسی قابل توجّه است.
مسعود رمرودی اسدالله زنگویی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی ذهنیت فلسفی و جهت گیری های برنامه درسی دبیران مدارس متوسطه شهر زاهدان انجام شده است. روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری آن 894 نفر دبیر کلیه مدارس متوسطه شهر زاهدان در سال تحصیلی 92-91 بود که در نهایت با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 270 دبیر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه ذهنیت فلسفی با 60 گویه و پرسشنامه جهت گیری های برنامه درسی چانگ و وونگ با 30 گویه بود که ضریب پایایی با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ، 72/0 برای پرسشنامه ذهنیت فلسفی و 86/0 برای پرسشنامه جهت گیری های برنامه درسی بدست آمد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین ذهنیت فلسفی دبیران و جهت گیری های برنامه درسی آنان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و ابعاد «جامعیت» و «تعمق» توانایی پیش بینی جهت گیری های برنامه درسی را داشتند. براساس نتایج بدست آمده، بین ذهنیت فلسفی دبیران از نظر جنسیت، سن و مدرک تحصیلی تفاوت معنی داری وجود داشت، اما این تفاوت در جهت گیری های برنامه درسی دبیران مشاهده نشد.
زهرا احمدزاده اهری اسدالله زنگویی
چکیده هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان بهره گیری محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی و راهنمای معلم پایه هفتم ازمولفه ها و زیرمولفه های تفکر انتقادی (از نظر فاسیون)، به روش تحلیل محتوا بود. جامعه این پژوهش، کتاب های درسی مطالعات اجتماعی و کتاب راهنمای معلم درس مطالعات اجتماعی پایه ی هفتم در سال تحصیلی(92-93)می باشد و نمونه گیری صورت نگرفته است. ابزار تحقیق در این پژوهش، عبارت بود از جداول مقوله بندی تحلیل محتوا، که توسط پاسیار و استقامت(1388)، و بر اساس مولفه ها و زیرمولفه-های تفکر انتقادی، از کتاب ها و پژوهش های متعددی استخراج شده است و با پژوهش جدیدی در مورد کتاب های درسی رشته مطالعات اجتماعی در دانشگاه تربیت معلم، تحت عنوان ارزیابی برنامه درسی رشته مطالعات اجتماعی مراکز تربیت معلم ایران از منظر اندیشه انتقادی(نوشادی و خادمی، 1390)، و پژوهشی در آمریکا، تحت عنوان؛ تفکر انتقادی، چیستی و چرایی(فاسیون،2013)، هماهنگی دارد. این جداول شامل 6 مولفه؛ تفسیر، تحلیل، ارزشیابی، استنباط، توضیح و خودتنظیمی و 14 زیرمولفه دسته-بندی، رمزگردانی، واضح سازی، آزمودن اندیشه ها، تحلیل اندیشه ها، بررسی استدلال ها، جستجوی شواهد، حدس زدن متغیرها، استنتاج، بیان نتایج، اثبات روش ها، ارائه استدلال ها، خودسنجی و اصلاح می باشد. بر اساس این پژوهش، از مجموع دو کتاب، از مجموع 351 موقعیت برای تفکر انتقادی، تعداد 668 فراوانی مولفه های تفکر انتقادی ثبت شده، مولفه تفسیر با 321فراوانی با 91% توجه، و مولفه استنباط با 308 فراوانی به ثبت رسیده، 88% مورد توجه بوده است که بیش ترین میزان توجه در کتاب های فوق را به خود اختصاص داده بودند و مولفه خودتنظیمی که مهم ترین مولفه در تفکرانتقادی محسوب می شود، با 71 فراوانی، 20% و مولفه ارزشیابی با 106فراوانی، 30% مورد توجه قرار گرفته اند که کمترین میزان توجه به مولفه ها را به خود اختصاص داده بودند. از بین زیر مولفه های تفکر انتقادی، زیرمولفه های واضح-سازی و جستجوی شواهد با 300مورد فراوانی، با 85% میزان توجه، بیشترین میزان توجه، و زیرمولفه ی اصلاح با 46 فراوانی تنها در 13% ، و خودسنجی با 60 فراوانی، در 17% موقعیت ها مشاهده شده که کمترین میزان توجه را دارا بودند. در مجموع نتایج آزمون خی دو در بررسی مولفه ها و زیرمولفه های تفکرانتقادی از نظر فاسیون نشان داد که؛ بین پراکندگی فراوانی مولفه ها و زیرمولفه های کل دو کتاب فوق تفاوت معنی داری وجود دارد؛ نتایج آزمون خی دو نشان داد که بین پراکندگی مولفه ها وزیرمولفه های تفکرانتقادی بین چهاربخش دو کتاب نیزتفاوت معنی داری وجود دارد که نشان دهنده توزیع نامناسب مولفه ها در کل دو کتاب و توجه ناقص به همه مولفه ها و زیرمولفه ها در دو کتاب فوق دارد. واژگان کلیدی: تحلیل محتوا، کتاب های مطالعات اجتماعی و راهنمای معلم پایه هفتم، مولفه های تفکر انتقادی، زیر مولفه های تفکرانتقادی
فاطمه غلام زاده محمد اکبری بورنگ
پژوهش حاضر با هدف بررسی کیـفیت تدریس معلمان و سرزندگی تحصیلی دانش¬آموزان بر حـسب جهت¬گیری¬های برنامه درسی معلمان پایه پنجم و ششم ابتدایی شهر بیرجند انجام شده¬¬است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش شامل کلیه معلمان شهر بیرجند و کلیه دانش آموزان معلمانی که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به کار تدریس و تحصیل بوده¬اند؛ که تعداد 150 نفر از معلمان به روش نمونه¬گیری ساده و در ارتباط با هر معلم 6 دانش¬آموز به روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع¬آوری داده¬ها از پرسشنامه جهت¬گیری¬های برنامه¬درسی چانگ و وونگ (2002) که روایی محتوایی آن قبلاً توسـط سازندگان آن تأیـیـد شده¬بود و پایایی آن در این پژوهش 63/0 به¬دست آمد، پرسشنامه کیفیت تدریس سراج (2003) که ضریب پایایی آن 71/0 به¬دست آمد و همچنین پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دانش¬آموزان حسین چاری و دهقانی¬زاده (1391) که ضریب پایایی آن 57/0 به¬دست آمد، استفاده شده¬است. نتایج رگرسیون گام ¬به¬گام نشان داد که جهت¬گیری¬های برنامه¬درسی معلمان با کیفیت تدریس آنان رابطه دارد. هم چنین نتایج آزمون رگرسیون گام به گام نشـان داد که سرزندگی تحصیـلی دانــش¬آموزان برحسـب جهت¬گیـری¬های ¬برنامـه¬درسـی معلمان آنان، تنـها رویکرد التقاطـی مـی¬تواند پیـش¬بینـی¬کننده سرزندگی تحصیلی دانش¬آموزان ¬باشد. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که از مولفه¬های کیفیت تدریس تنها بعد ارزشیابی تدریس می¬تواند پیش بینی کننده سرزندگی تحصیلی دانش¬آموزان باشد. همچنین نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که جهت-گیری¬های برنامه¬درسی معلمان برحسب سابقه¬کاری و جنسیت آنان متفاوت نیست.
فریده اصغرزاده رضا دستجردی
هدف: تأثیر دروس عمومی (اندیشه 1 و 2 و اخلاق) بر ارزش های دانشجویان دانشکده های پزشکی و دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند می باشد. روش: روش مطالعه شبه آزمایشی و جامعه آماری در دانشجویان پزشکی 214 و در دانشجویان دندان پزشکی 57 نفر می باشد. نمونه پژوهش 105 دانشجوی رشته های پزشکی و دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بودند که در طرح شبه آزمایشی در هر کلاس 15 نفر انتخاب گردید و پرسشنامه 45 ماده ای ارزش های آلپورت، ورنون و لیندزی برای دو گروه کنترل و آزمایش اجرا شد. یافته ها: داده ها با نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد و از روش آماری تی تست و مانوا استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری در ارزش های نظری، اقتصادی، سیاسی، مذهبی، هنری و اجتماعی گروه کنترل و آزمایش وجود ندارد و دروس عمومی بر ارزش های نظری، اقتصادی، سیاسی، مذهبی، هنری و اجتماعی گروه آزمایش تأثیری نداشته است. همچنین به طور کلی می توان این چنین بیان کرد که سنخ های ارزشی در گروه کنترل و آزمایش تفاوتی ندارند و در نتیجه دروس عمومی بر سنخ های ارزشی تأثیر معنی داری ندارند. نتیجه گیری: با توجه به سوالات پژوهش مبنی بر عدم تأثیر دروس عمومی بر ارزش های دانشجویان پیشنهاد می گردد تا با مهم شمردن مولفه های ارزش ها نسبت به طراحی و اجرای برنامه های توسعه ی حرفه ای و نیز بازبینی در محتوای دروس عمومی نسبت به تعمیق ارزش ها اقدام گردد.
فاطمه زهرا حسنی محسن آیتی
قرآن کریم، کتاب آسمانی است که از ناحیه خدا، برای سعادت، تربیت و پرورش انسان فرستاده شده. و از آن جایی که معلمان در پرورش و آموزش های فراگیران نقش اساسی دارند لذا بهترین نقش های یک معلم در قرآن یافت می شود.از این رو ضروری می نماید اصول و روش های معطوف به نقش معلم که برآمده از قرآن می باشد را در این کتاب آسمانی تبیین نمود. پژوهش حاضر با استفاده از روش معناکاوی، به دنبال آن است که با محور قرار دادن قرآن به عنوان منبع تربیتی و انتخاب سوره کهف، به استخراج این اصول و روش ها بپردازد. و سپس با استفاده از این اصول نقش های معلم را تبیین نمود. نتایجی که از این پژوهش به دست آمده شامل: 10 اصل تربیتی شامل: اصل دلسوزی، حرکت و پویایی، ارشاد و راهنمایی، سندیت (خدامحوری)، آزادی در انتخاب، نظم و انضباط، ثبت و ضبط اعمال، ذهنیت فلسفی، عمل و فعالیت و هدایت گری می باشد. روش های تربیتی شامل 13 روش است که عبارتند از: صبر و شکیبایی، هجرت، آموزش عینی و تجربی، توکل، انذار و تبشیر، آموزش گام به گام، عدل، دقت در عمل، آسان گیری، قصه گویی و داستان سرایی، تمثیل و روش تذکر می باشد. نقش های معلم عبارتند از: انسان سازی، شادی آفرین، راهنما و مشاور، مبلغ مذهبی، اصلاح گر رفتار، نظم دهی، قاضی، پرورش دهنده تفکر خلاق، تسهیل گر و هدایت گری می باشد.
محمد نبی زاده بابکی اسدالله زنگویی
در این پژوهش به بررسی و تحلیل رابطه بین ابعاد هوش معنوی و سبک رهبری تحول آفرین پرداخته شده است. این پژوهش با توجه به هدف آن کاربردی بوده و در زمره تحقیقات توصیفی، از نوع تحقیق همبستگی قرار دارد.جامعه آماری آن را مدیران دانشگاه بیرجند و علوم پزشکی بیرجندبا تعداد 106 نفر تشکیل داده اند. برای تعیین سطح ابعاد هوش معنوی مدیران از پرسشنامه هوش معنوی بدیع و همکاران (1389) و برای تعیین امتیاز سبک رهبری تحول آفرین از پرسشنامه چند عاملی رهبری بس و آولیو(1990)استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین هوش معنوی و سبک رهبری تحول آفرین رابطه مثبت ومعنا داری وجود دارد و از بین ابعاد هوش معنوی، بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق مدیران از سطح متوسط بالاتر می باشند، به عبارتی در سطح مطلوب هستند. ولی بعد توانایی مقابله با مشکلات در سطح متوسط پایین تر است. همچنین سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح متوسط بالاتر است. به عبارتی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن در بین مدیران در سطح مطلوب می باشد.