نام پژوهشگر: فاطمه جمیلی کهنه شهری
مینا علی زاد خالدی فاطمه جمیلی کهنه شهری
پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی پارادوکس میان افزایش کمی تحقیقات و نارضایتی محققان از زمینه های رشد نوآوری بپردازد. به این منظور، رابطه عقلانیت و گرایش به نوآوری را در میان دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مورد آزمون قرار داده است. ضمن بومی سازی در پایین ترین سطح ( چالش دیدگاههای نظری آدورنو و هورکهایمر با یافته های مطالعه اکتشافی ، تحقیقات داخلی و تجربیات دانشگاهی)، متغیرهای مستقل عقلانیت در بعد تکنیکی و تفکر انتقادی، تعاملات مبتنی بر حسادت (در روابط غیر رسمی دانشجویان)، و متغیر وابسته گرایش به نوآوری در ابعاد تکنیکی و انتقادی، در چارچوب نظری قرار گرفته اند. این تحقیق با روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه و بر اساس روش نمونه گیری سهمیه ای اتفاقی به تعداد 391 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری، در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، امیرکبیر و علامه طباطبایی اجرا گردیده است. یافته ها بیانگر آن است که عقلانیت هم با گرایش به نوآوری و هم با تعاملات مبتنی بر حسادت رابطه مثبت دارد. رابطه تفکر انتقادی با گرایش به نوآوری ، با بهره مندی از سطح معناداری مطلوب ، تأیید گردیده است و 32% از متغیر وابسته را تبیین می کند. همچنین رابطه منفی و معنادار عقلانیت تکنیکی و تفکر انتقادی بیانگر رابطه دیالکتیکی میان آنها است. واژگان کلیدی: عقلانیت، عقلانیت تکنیکی، تفکر انتقادی ، تعاملات مبتنی بر حسادت، گرایش به نوآوری، و بومی سازی.
زینب نادی فاطمه جمیلی کهنه شهری
چکیده: اگر نیک بنگریم، شاهد آنیم که امروزه دوسوگرایی و بعضا چندگانگی، ارکان مختلف زندگی ما انسانها را در بر گرفته است و باعث ایجاد مسائل اجتماعی قابل پژوهش شده است.در ریشه یابی ای که در خصوص بسیاری از مسائل کنونی، به عمل می آوریم، بررسی گذشته تاریخی را ارزنده ترین راهگشا می یابیم ،به این ترتیب، پژوهش فوق در راستای کشف خاستگاه مسئله دوسوگرایی دوران کنونی، بررسی دوسوگرایی( دوگانگی) در دوران قاجار را موثر دانسته و بر پایه این فرض: " نوع شناسی دوسوگرایی(دوگانگی) جامعه شناختی در سفرنامه های خارجی عصر قاجار" مورد پژوهش قرار داده؛جامعه آماری این پژوهش ، کلیه سفرنامه های نوشته شد به دست انگلیسیانی است که در دوره قاجار به ایران سفر کرده اند.، از این میان 34 جلد با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیده. به دلیل قلت پژوهش در خصوص دوسوگرایی، پژوهش حاضر با رویکرد روشی نوع شناسی ، انواع دوسوگرایی روان شناختی و جامعه شناختی را با تکنیک بررسی اسناد تاریخی و تکنیک تحلیل محتوا مورد شناسایی و دسته بندی قرار داده است . دستاوردهای حاکی از آن است که: از میان 6 نوع دوسوگرایی(دوگانگی) جامعه شناختی و روانشناختی، همه انواع به جز نوع 3 در دوران قاجار در سفرنامه های این دوره دیده شده است.بیشترین موارد مشاهده شده دوسوگرایی جامعه شناختی به نوع 5 برمیگردد که برون داد آن، "رفتار منحرفانه"،( دوسوگرایی روانشناختی) است .در بررسی دوسوگرایی جامعه شناختی و روانشناختی(نوع 5 و 6) در میان پایگاه و طبقات پایگاه ایرانیان و طبقه بالا دارای بالاترین میزان بوده اند؛ در میان عرصه های مختلف نیز بالاترین میزان وجود دوسوگرایی (نوع 5 و 6) در عرصه فرهنگی –سیاسی در سفرنامه های این دوره بوده. وجود دوسوگرایی در دوران هر یک از پادشاهان قاجار مورد بررسی واقع شده است که دوران ناصرالدین شاه قاجار و سپس فتحعلی شاه قاجار بالاترین میزان دوسوگرایی (نوع 5 و 6 )در سفرنامه ها را به خود اختصاص داده اند.در تحلیل نهایی ، ویژگی های خاص ساختار اجتماعی دوران قاجار، عاملی در ایجاد فرضیه هایی در زمینه شکل گیری دوسوگرایی (دوگانگی)جامعه شناختی و روانشناختی بوده است. در نهایت سفرنامه نویسان انگلیسی عصر قاجار ، بیش از همه شاهد نوع 5 و 6 دوسوگرایی در عرصه فرهنگی- سیاسی و در میان طبقه بالا جامعه قاجاری بوده اند. کلمات کلیدی: دوسوگرایی جامعه شناختی(دوگانگی)،دوسوگرایی روانشناختی ، نوع شناسی مرتون، پایگاه و نقش ،عرصه، ساختار اجتماعی ،دوران قاجار،سفرنامه های انگلی
فریبا نوراله زاده فاطمه جمیلی کهنه شهری
با توجه به افزایش میزان مهریه در سالهای اخیر پژوهش حاضر درصدد است که تا رابطه احساس امنیت و میزان مهریه در زنان متاهل شهر تهران در سال تحصیلی 1390-1388 مورد مطالعه قرار دهد. بر این اساس با استفاده از نظریه چلبی درباره احساس امنیت به عنوان چارچوب نظری به بررسی رابطه آن با میزان مهریه پرداخته ایم. به این منظور تعداد 400 پرسشنامه به روش پیمایش و بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در 3 منطقه شهر تهران اجرا گردیده است.در روش کیفی یک سری سوالات باز پاسخ در پرسشنامه گنجانده شده است. همچنین مطالعه اکتشافی از طریق مصاحبه نیمه استاندارد از سردفترداران سابقه دار محضرخانه های ازدواج به شیوه نمونه گیری اتفاقی در سه منطقه شمال مرکز و جنوب تهران صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که رابطه آماری معنادار و معکوسی بین دو متغیر میزان مهریه و احساس امنیت وجود دارد. در مورد ابعاد چهارگانه احساس امنیت (احساس امنیت مالی احساس امنیت جانی احساس امنیت جمعی و احساس امنیت فکری) رابطه آماری معنی داری بین میزان مهریه و احساس امنیت مالی و احساس امنیت جانی وجود ندارد. اما رابطه آماری معنی دار و معکوسی بین میزان مهریه و احساس امنیت جمعی و احساس امنیت فکری برقرار است.
سیده سوسن فخرایی علی محمد ولوی
نخبگان شیعه اثنی عشری، پس از غیبت کبری، بنابر روایات منقول از ائمه(ع)، حاکمان وقت را غاصب و جائر قلمداد کرده اند و همکاری با آنان را تنها در صورت ضرورت، و یا عادل بودن حاکمان، جایز دانسته اند. با این حال در نگاه اول، در رفتار سیاسی شان، یکدستی و انسجام رویّه دیده نشده است. بنظر می رسد بعضی از آنان در مناصبی چون وزارت، نیابت، قضاوت و... به اجرای فرامین و هنجارهای مورد قبول و انتظار حاکمان پرداخته اند و بعضی، از هر گونه همراهی خودداری ورزیده اند و یا با رعایت مصلحت، همکاری کرده اند که نشان از جهت گیری سیاسی متفاوت نخبگان شیعی دارد. پژوهش حاضر، با طراحی جدولی اختصاصی ( الهام گرفته از الگوی گرث و میلز)، در صدد است تا در میان 243 نفر نخبه شیعه در 7 گروه، با استفاده از داده های تاریخی و تکنیک های آماری، مسئله مطروحه را مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. به منظور رسیدن به پاسخ، روش های مورد استفاده عبارتند از: فراوانی سنجی، سنخ شناسی انواع جهت گیری سیاسی نخبگان، ارزیابی عوامل مرتبط با جهت گیری ها و همبستگی سنجی بین یافته ها. بر این مبنا، سه متغیر مستقل نگرش علمی، وضعیت اقتصادی و حیثیت اجتماعی با توجه به مطالعات تاریخی و نظری انتخاب شد و سه فرضیه؛ مبنی بر وجود ارتباط بین سه متغیر مستقل و جهت گیری سیاسی نخبگان ارائه گردید. نتایج حاصل از پژوهش، نشان از آن دارد که عقل گرایان معطوف به ارزش و سنّت، یا عالمان دینی، بیشترین تقیّد را به مبانی نظری اندیشه سیاسی شیعه (مبنی بر عدم همکاری با حاکمان جائر) داشته اند و کمتر از سایر گروه ها، به همکاری با حاکمان پرداخته اند و صاحب منصبان عقل گرا، (عقل گرایان معطوف به هدف به تعریف وبر) بیشترین همکاری را با حاکمان نموده اند. از جهت دیگر هر چه منزلت اجتماعی فقهای شیعه بالاتر بوده، همکاری مصلحتی بیشتری با سلاطین و یا حاکمان محلی داشته اند. به بیان بهتر، حاکمان به بهره گیری از نفوذ اجتماعی و کمک آنان نیازمند بوده اند.
مهناز رنجبر فاطمه جمیلی کهنه شهری
با مروری بر دیدگاه ها و گزارش های پژوهشی خارجی و داخلی انجام شده درباره شادمانی و تأهل، به تناقضاتی برمی خوریم که بیانگر پیچیده بودن موضوع، سوگیری های قومیتی برخی فمینیست های لیبرال و رویکردهای صرفاً پوزیتیویستی در آزمون و تحمیل نظریه های غیر بومی بر واقعیات اجتماعی است؛ ضمن آن که اکثر مطالعات نیز به حوزه روان شناسی اختصاص دارد. به منظور بومی سازی یا به عبارتی دیگر، برای شناسایی مرزهای مفهومی و تعیین انطباق و تناسب مقوله ها با واقعیات اجتماعی جامعه ما که مستلزم طی کردن روند فرضیه یابی است، پژوهش حاضر در صدد بررسی عمیق تر پدیده شادمانی از دیدگاه خود پاسخگویان زن متأهل با رویکردی جامعه شناختی است. پارادایم یا مدل الگویی برای بررسی پدیده شادمانی برگرفته از رویکرد روشی استراوس و کوربین تحت عنوان نظریه بازکاوی بوده است. بر این اساس، شرایط علی، زمینه و شرایط میانجی پدیده شادمانی، و نیز راهبردها و پیامدهای آن با استفاده از نمونه گیری نظری و حجم آن براساس اشباع نظری، دیدگاه 22 زن متأهل دانشجو از طریق مصاحبه عمیق و مصاحبه نیمه استاندارد مورد تحلیل مقایسه ای قرارگرفته است. یافته ها بیانگر آن است که تعمیم فرضیه جسی برنارد فمینیست لیبرال آمریکایی مبنی بر این که تأهل بیشتر از تجرد در زنان موجب ناشادمانی است، به شدت مورد چالش است. همچنین در روند فرضیه یابی در نمونه ها، متغیر مستقل دوگانگی نظر و عمل شوهر تأثیر منفی و قوی بر شادمانی زنان، و تأثیر مستقیم بر شادمانی وانمودی آنان داشته است. همچنین، رابطه ازدواج ترکیبی و متجانس با شادمانی زنان مثبت، و رابطه منفی از آن ازدواج مدرن بوده است. کلید واژه ها: شادمانی، نظریه بازکاوی، تحلیل مقایسه ای تداومی، بومی سازی، روند فرضیه یابی، دوگانگی نظر و عمل، شادمانی وانمودی، ازدواج ترکیبی، ازدواج متجانس، ازدواج مدرن
شادی صائمی فاطمه جمیلی کهنه شهری
افزایش میزان مهریه در سال های اخیر به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. در دیدگاه های غربی به دلیل عدم حضور مهریه در فرهنگ آنان، نظریه پردازی صورت نگرفته است. از این رو پژوهش حاضر با رویکردی اکتشافی - تبیینی - مقایسه ای به بررسی آن و بومی سازی می پردازد. در گزارش های تحقیقاتی داخلی، مهریه با بی اعتمادی به جنس مخالف رابطه داشته است. به طور خاص، متغیر تبیین کننده قوی اعتماد به جنس مخالف در شهر تهران، احساس امنیت بوده است. هم چنین مهریه در تهران با پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان نیز رابطه معنادار داشته است. از این رو چارچوب نظری برگرفته از گزارش های تحقیقاتی، به رابطه احساس امنیت و میزان مهریه با تاکید بر منزلت اجتماعی زنان اختصاص دارد. برای مفهوم سازی احساس امنیت و ابعاد آن از دیدگاه چلبی بهره برداری شده است . جامعه آماری شامل دو منطقه شمال شهر تهران و جنوب شهر است که دربردارنده دو قشر با درآمد بالا و پایین است. حجم نمونه برای هر منطقه 100 زن در نظر گرفته شده است، که از طریق نمونه گیری تعمدی مورد آزمون با پرسشنامه بسته پاسخ و باز پاسخ قرار گرفته اند. یافته ها بیانگر آن است که میزان مهریه با منزلت اجتماعی رابطه مستقیم دارد( 40 ?)؛ به این معنا که هر چه طبقه بالاتر می رود میزان مهریه هم بیشتر می شود؛ متغیر دغدغه رواج چشم و هم چشمی درمیان ابعاد احساس امنیت جمعی قوی ترین رابطه را با میزان مهریه داشته( 16 ?) و بیشتر به اقشار کم درآمد اختصاص دارد. گروه منزلتی پایین تر از احساس امنیت کمتری در ابعاد احساس امنیت مالی( 37?)، جانی( 34 ?) و برخی از ابعاد احساس امنیت جمعی و احساس امنیت فکری برخوردار بوده اند. از طرف دیگر یافته های کیفی حاکی از آن است که اقشار کم درآمد احساس امنیت کمتری در ابعاد مالی37%، جانی34%، جمعی(دغدغه رواج طلاق28%، چشم و هم چشمی22%، رواج متعه23%) و فکری(تحمیل عقیدتی23%، و ممانعت از تحصیل و کار22%)نسبت به اقشار پردرآمد برخوردارند.
سمیه حسنوند فاطمه جمیلی کهنه شهری
گزارش های تحقیقاتی درباره مشارکت مردان در انجام امورخانگی بیانگر افزایش اندک آن بوده است و این در حالی است که با روند فزاینده مشارکت زنان در مشاغل اجتماعی مواجه هستیم. از آن جا که بررسی این مسأله بیشتر در مورد زنان صورت گرفته است، قلت مطالعات خاص مردان، امکان بهره برداری از چارچوب نظری درصدد بررسی اکتشافی- توصیفی- تحلیلی وضعیت مردان در انجام امور خانگی با رویکردی کیفی- کمی برآمده است تا یافته های آن با پایین ترین سطح بومی سازی ، زمینه مطالعات تبیینی را بهتر فراهم نماید. چارچوب مفهومی با بهره برداری از نوع شناسی وبر درباره جهت گیری کنش در نظر گرفته شده است. روش پیمایش با ابزار پرسشنامه و پرسش های باز و بسته پاسخ به اجرا درآمده است. جامعه مورد مطالعه مشتمل بر دانشجویان متأهل مرد در دانشگاه های تهران،تربیت مدرس، امام صادق (ع) و شهید بهشتی بوده است. به دلیل محدودیت های ارتباط با دانشجویان، از نمونه گیری دسترس پذیر و گلوله برفی با حجم 294 نفر بهره برداری شده است. داده های کیفی از طریق تکنیک تحلیل محتوای کیفی و مجموعه داده ها با استفاده از نرم افزار آماری علوم اجتماعی(spss) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.یافته ها بیانگر آن است که جهت گیری های کنش مردان نسبت به انجام امور خانگی به ترتیب ارزشی، عاطفی ، ابزاری و سنتی بوده است؛ ولی جهت گیری ارزشی زنان پاسخ گو دو برابر شوهر آنان بوده است. این تقاوت فاحش در نگرش و رفتار زوجین یکی از موانع قوی مشارکت مفید پاسخ گویان به شمار می آید. در تحلیل کیفی داده ها بیشترین مخالفت با مشارکت مردان از سوی خانواده (به ترتیب مادر، پدر، خواهر و برادر )و دوستان پاسخ گویان و بیشترین مشوق مشارکت از سوی همسر آنان بوده است. عامل اصلی مشارکت مردان از دید آنان به ترتیب علاقه به همسر، همکاری و انجام وظیفه و کسب رضای خدا و مانع اصلی ، مشغله کاری و درسی ، و سپس تنبلی و بی حوصلگی بوده است. کلید واژه: نوع شناسی، جهت گیری کنش، نقش های خانگی ،مردانگی و بومی سازی
زینب رضایی فاطمه جمیلی کهنه شهری
روند فزاینده ی نرخ طلاق و پیامدهای آسیب زای آن یک مساله ی پرخطر اجتماعی به شمار می آید.مطالعات پژوهشی بسیاری در این مورد صورت گرفته است.اما افزایش طلاق در دوران عقد،که طی آن بر اساس عرف زوج ها زندگی مشترک را تجربه نکرده اند،پدیده ای جدید است که در باره ی آن با کمبود تحقیقات روبرو هستیم ،و این کاستی در جامعه ی ما به واسطه ی ویژگیهای دینی جامعه بیشتراحساس می شود در نتیجه ، نظریه مرتبط با علل آن که امکان آزمودن فرضیه را فراهم نماید تولید نشده است.از این رو پژوهش حاضر می کوشد تا با رویکردی بومی و عمیق به دریافت فرضیه از تجربه زیسته زنان متقاضی طلاق در دوران عقد دست یابد. الگوی روش شناسانه ی این پژوهش مبتنی بر روش شناسی نظریه بازکاوی "ground theory" است.رویکرد روشی برگرفته ازالگوی روشی نظریه بازکاوی (گراندد تئوری) است. جامعه مورد مطالعه مشتمل بر تعداد 30 نفر از زنان مطلقه در دوران عقد در شهرستان اراک است که از طریق اشباع نظری، حجم آن تعیین شده و مورد مصاحبه نیمه استاندارد و عمیق قرار گرقته اند. یافته ها بیانگر آن است که در تجربه زیسته نمونه مورد بررسی، به ترتیب اهمیت تاثیر گذاری، متغیرهای مستقل سرکوب هویت انسانی زوجه، دیدگاه خوشبینانه نسبت به انجام طلاق، پیوند ضعیف در شبکه خانوادگی زوج، الگوی ازدواج سنتی نسبت به نوع مذهبی و مدرن آن، ساختار ازدواج ناهمسان نسبت به نوع همسان ، راهبردهای فردی زوجه نسبت به نوع جمعی آن و دوگانگی نظر و عمل زوج ، در وقوع طلاق دوران عقد تاثیر داشته است.
حدیث بگری فاطمه جمیلی کهنه شهری
از آن جا که مساله اجتماعی اضطراب بیشتر در حوزه مطالعات روان شناختی مورد بررسی قرار گرفته است؛ پژوهش حاضر درصدد است تا با رویکردی جامعه شناختی به بررسی اضطراب موقعیتی( اضطراب دفاع پایان نامه) در میان دو گروه مجرد و متاهل دانشجویان بپردازد. چارچوب نظری آن برگرفته از آرای گیدنز و مرتون، و روش آن پیمایش است. با بهره برداری از تکنیک پرسشنامه با پرسش های باز پاسخ و بسته پاسخ، و با کمک تکنیک تحلیل محتوا، بومی سازی در پایین ترین سطح صورت گرفته است. جامعه آماری متشکل از دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در سه دانشگاه تربیت مدرس، تهران و صنعتی شریف است. نحوه نمونه گیری سهمیه ای است که حجم آن را 240 نفر از دانشجویان متاهل و مجرد به تفکیک زن و مرد تشکیل می دهد.
رویا بزمی فاروجی فاطمه جمیلی کهنه شهری
امروزه بحث سلامت اجتماعی افراد و گروه های مختلف به خصوص جوانان مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. از آنجایی که نسل های مختلف، در وضعیت متفاوتی به لحاظ شرایط زندگی و تجارب تاریخی قرار دارند، طبعا از نظر کیفیت عملکرد اجتماعی و رابطه (عینی و ذهنی) با جامعه و گروه های اجتماعی نیز تفاوت می پذیرند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان سلامت اجتماعی دو نسل جوان و بزرگسال و علل زمینه ساز آن در شهر مشهد صورت گرفته و در پی آن بوده است که دریابد آیا و تاچه اندازه میزان سلامت اجتماعی در دو نسل متفاوت است و همچنین سنجش ارتباط سلامت اجتماعی با فضای کنش، به عنوان عامل مرتبط درنظر بوده است. پژوهش حاضر در چارچوب نظریات سلامت اجتماعی کییز، نسل تاریخی مانهایم و فضای کنش چلبی صورت گرفته است. روش بررسی این مطالعه، پیمایش با حجم نمونه 266نفر شامل دو گروه نسلی بزرگسال (60-40سال) و جوان (36-18سال) بوده که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به جمع آوری داده ها از مناطق شهری پرداخته شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که شاخص کل سلامت اجتماعی در دو نسل جوان و بزرگسال دارای تفاوت معناداری است و بزرگسالان، سلامت اجتماعی بالاتری دارند. این تفاوت در ابعاد سلامت اجتماعی نیز مشاهده شد، به طوری که چهار بعد شکوفایی، انسجام، پذیرش و هم بستگی اجتماعی در نسل بزرگسال بالاتر بوده و فقط بعد مشارکت اجتماعی در میان دو نسل، تفاوت معنی داری ندارد.
زهرا نجفی فاطمه جمیلی کهنه شهری
با توجه به رشد روزافزون زنان سرپرست خانوار به ویژه زنان بیوه درسال های اخیر و باعنایت به اینکه عمده تحقیقات درایران، طیفی اززنان سرپرست خانوار رادربرمی گیرد و تاکنون زنان بیوه کمترموردبررسی جامعه شناختی قرارگرفته اند، پژوهش حاضردرنظردارد بارویکرد روش پدیدارشناختی به بررسی شرایط تجربه شده زنان بیوه ازدید وروایت خودآنان بپردازد. جامعه موردمطالعه رازنان بیوه ساکن شهرتهران تشکیل میدهدکه حداقل دوسال اززمان بیوه شدن آنها سپری شده واکثرا تحت پوشش نهادهای حمایتی نمی باشند.نمونه گیری هدفمند وحجم آن براساس اشباع نظری تعیین شده است. تعداد17زن بیوه با بهره مندی ازتکنیک مصاحبه عمیق ونیمه ساخت یافته موردمطالعه قرارگرفته وتجربه های زیسته آنان قبل و بعد از بیوگی با تکیه برچهاروجه تجربه زیسته ون منن مورد تحلیل پدیدارشناختی قرارگرفته است.