نام پژوهشگر: علی اصغر فهیمی فر
مریم سیدغفوری علی اصغر فهیمی فر
در پی افزایش حضور گویندگان رادیو به عنوان مجری وگوینده در برنامه های تلویزیونی تغییرات محسوسی در اجرا وگویندگی در هر دو رسانه روی داده بر این اساس نگارنده را بر آن داشت تا با گرداوری اصول وقواعدومبانی اجرا به آسیب شناسی دلایل افت کیفی اجرا بپردازد واز طریق مطالعات اسنادی وتحقیقات میدانی ومصاحبه ومقایسه دو برنامه زنده رادیویی وتلویزیونی و ضبط پشت صحنه این دو برنامه به استخراج این علل وعوامل بپردازد
فائزه محمدی حاجی آبادی حسنعلی پورمند
بشر اولیه دیوار غارها را با توجه به حس زیبایی شناسی خود؛ برای برآوردن نیاز شکار و تأمین غذا نقاشی کرد. پس از آن در طول تاریخ، انسان ها با توجه به همین حس، فضای زندگی خود را تزیین کردند. این تزیینات طبق فرهنگ، آداب و رسوم، اعتقادات و حتی سیاست هر جامعه متفاوت بود. البته سلیقه فردی که در آن محل زندگی می کرد نیز اهمیت داشت. به تدریج رنگ آمیزی و تزیینات به وسیله نمایش قدرت و اقتدار افراد و جزء جدایی ناپذیر فضای داخلی کاخ ها و خانه ها تبدیل شد. حکومت شاهان قاجار در ایران و سلطنت لویی ها در فرانسه دو دوره مورد توجه در تاریخ معماری این دو کشور است. معماری فرانسه در دوره لویی سیزدهم و چهاردهم در اوج درخشش خود در سبک باروک بود. تأثیرات این سبک توسط افراد فرنگ رفته و به ویژه ناصرالدین شاه در تزیینات معماری ایران وارد شد. کاخ ها و عمارت های بسیاری به خصوص در دوره سلطنت ناصرالدین شاه ساخته شد که هر یک با ترکیبی کم نظیر سعی در نمایش قدرت و عظمت صاحبان خود داشتند. هنر ایران دوره قاجار بر خلاف نظر بسیاری از پژوهشگران از خلاقیت بالایی برخوردار است. درک و شناخت اجزا و چگونگی اجرای هر یک از قسمت های آن، ما را به شناخت هنر غرب ملزم می کند. در اواخر دوره صفویه تأثیرات هنر غرب نمود زیادی در هنر ایران داشت که در دوره قاجار به اوج خود رسید. تزیینات کاخ ها و خانه های قاجار یکی از بخش هایی است که برای درک و شناخت اجزای آن باید با سبک های غربی به خصوص باروک آشنایی کامل داشت. هنر باروک در سده هفدهم و هجدهم پس از ایتالیا در فرانسه به اوج شکوفایی رسید. انگلستان و آلمان نیز دو کشور دیگری بودند که سبک باروک در آنها رایج بود. ناصرالدین شاه قاجار با هر سه این کشورها ارتباط داشت و سه بار از آنها دیدن کرد. در این میان روسیه نیز که پل ارتباط ایران و اروپا بود از این سبک در معماری خود بهره های فراوان برد و آن را با ویژگی های شرقی درآمیخت و باروک روسی را پدید آورد. همان طور که اشاره شد باروک در فرانسه سرآمد شد و با توجه به بررسی این پژوهش که دوران ناصری را شامل می شود؛ ناصرالدین شاه توجه خاصی به این کشور داشت و بیشتر معمارانی که برای همکاری به ایران دعوت شده بودند فرانسوی بودند. بنابراین کاخ ها و خانه های سبک باروک فرانسه و البته سبک روکوکو در سده هفدهم و هجدهم برای تطبیق با کاخ ها و خانه های تهران دوره ناصرالدین شاه قاجار انتخاب شد. البته در این بررسی فقط به مقایسه شکل تزیینات و تفاوت ها و شباهت ها خواهیم پرداخت. عوامل موثر بر تزیینات و روند تحول آنها نیاز به بحث بیشتری دارد که جایگاه آن در این پژوهش نیست. مولفه های بسیاری در بناهای قاجار از جمله گچبری و نقاشی وجود دارد که قابل مقایسه با تزیینات داخلی معماری فرانسه به سبک باروک است. هدف اصلی این پژوهش شناخت و تحلیل تزیینات کاخ ها وخانه های تهران دوره ناصرالدین شاه قاجار با تطبیق تزیینات خانه ها و کاخ های سبک باروک فرانسه است. شیوه تحلیلی، توصیفی با استفاده از جمع آوری اطلاعات از طریق کتاب ها، مقاله ها، پایان نامه ها، اسناد و تحقیق میدانی از کاخ ها و عمارت های قاجاری؛ در این پژوهش انجام شد. در هنر قاجار علاوه بر باروک و روکوکوی فرانسوی؛ روسیه، انگلستان و آلمان نیز دخالت داشتند. بنابراین دوره قاجار ناصری تحت تأثیر سبک های اروپایی آثار هنری خود را خلق کرد.
زهرا سلیمانی علی اصغر فهیمی فر
چکیده: اصطلاح پست مدرن و تعاریف متعددی که از آن ارائه می شود، مباحث چالش برانگیزی را ایجاد کرده است. با در نظر گرفتن این موضوع که پست مدرنیته جریانی است که در واقع برآمده از دل مدرنیته و تلاشی است برای یافتن پاسخ هایی جهت حل معضلات مدرنیته و خروج از بن بست مدرنیسم، بر این مبنا، در فصل نخست به بررسی اجمالیِ مدرنیسم و پست مدرنیسم توأمان پرداخته شده است. از دیدگاه لیوتار، پست مدرن یک اندیشه است، اندیشه ای که به معنای گسست از مدرنیسم و بحران های آن نیست بلکه بیانگرِ همان پرسش های اصلی مدرنیسم است، با تفاوت در پرسش آگاهانه. در زمینه ی هنر او به هنر آوانگارد توجه بسیاری دارد زیرا هنرمند را به مثابه فیلسوف می داند که قواعد تعیین شده را برهم می ریزد و بنا به اندیشه ی خود در پی واقعیت جدیدی است. بر این اساس مفاهیمی چون واقع گرایی، مدرنیسم و پست مدرنیسم را مطرح می کند که در فصل دوم به آن می پردازیم، و بر اساس توجه لیوتار به هنر آوانگارد، هنرمند مطرح شده مارسل دوشان است. لیوتار او را هنرمندی نوآور و آثار او را مطابق با هنر پست مدرن می داند که در فصل سوم به بررسی کلی آثار و اندیشه های دوشان می پردازیم. در فصول چهارم و پنجم، که ترجمه ی کتابی است با عنوان دگرگون کننده های دوشان (تغییر شکل دهنده های دوشان) نوشته ی لیوتار که برای نخستین بار در این پایان نامه به انجام رسیده و شرح کاملی است از بررسیِ ساختار و مفهومِ دو اثر معروف و مهم مارسل دوشان با عناوین شیشه ی بزرگ و اهداء شده، که در این فصل بررسی خواهند شد. واژگان کلیدی: مدرنیسم / پست مدرنیسم / ژان فرانسوا لیوتار / مارسل دوشان / شیشه بزرگ / اهداء شده
فاطمه سلطانی ناصر نیکوبخت
تحلیل تطبیقی آثار داستانی با فیلمنامه های مقتبس، از حوزه های جدید نقد ادبی است که در تحقیقات ادبی امروز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نگارنده در این پژوهش کوشیده است ضمن مرور تاریخچه ی اقتباس ادبی در سینمای ایران، با توجه به استقبال فیلمسازان اقتباسگر به آثار هوشنگ مرادی کرمانی در دو دهه ی اخیر، فیلم های مقتبس از برگزیده ی آثار این نویسنده را با هر یک از آثار مورد اقتباس ، بصورت تطبیقی مورد تحلیل قرار دهد و ضمن بررسی ظرفیت آثار منتخب در تبدیل شدن به اثر سینمایی، شگردهای فیلمسازان را در روند انتقال عناصر داستانی به ساختار دراماتیک مورد توجه قرار دهد. نتیجه ی حاصل نشان داد که ویژگی هایی چون توصیفات عینی و تصویرپردازی در قالب کلام، روایت پردازی بر محور گفتگو، صحنه پردازی مشابه تدوین موازی در سینما و واقعگرایی در لفافه ی بیان طنز، قابلیت و انعطاف ویژه ای در آثار مرادی کرمانی بوجود می آورد که آنها را به ساختار دراماتیک نزدیک کرده، مسیر اقتباس ادبی را برای فیلمسازان هموار می کند. بیش از هر چیز، آشنایی مرادی کرمانی با فیلمنامه نویسی، سینما، محدودیت ها و ظرفیت های بیان سینمایی موجب انعکاس ویژگی های یاد شده در آثار او می باشد. دلایل یاد شده، مقدمه ی مناسبی را برای شکل گیری فرایند اقتباس از آثار هوشنگ مرادی کرمانی فراهم نموده است و فیلمسازان اقتباسگر با اعمال تغییرات لازم جهت دراماتیزه کردن داستان های مورد اقتباس، از طریق شگردهای گوناگون از جمله: تبدیل تیپ به شخصیت، حذف و اضافه ی شخصیت، حذف و اضافه ی طرح فرعی، گسترش پیرنگ، جابه جایی صحنه و تغییر شیوه ی روایت پردازی، استفاده از افکت های صوتی و بصری و....ابعاد عمیق تر و گاه متفاوتی به درونمایه و یا پیام داستان افزوده و در مجموع، فیلم های اقتباس شده با غلبه ی برداشت فیلمسازان از داستان های مورد اقتباس ساخته شده اند.
پردیس بختیاری علی اصغر فهیمی فر
نقاشی ایران در طول دوره های مختلف تاریخی به مرور دستخوش تغییرات گشته است که این تغییرات بر اثر عوامل مختلفی چون عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگ جامعه، سلیقه پادشاهان و دیگر سفارش دهندگان آثار هنری، عوامل مذهبی و ارتباط با شرق دور و غرب صورت گرفته است. در دوره قاجار به سبب ارتباط با غرب، تمایل دربار به تجربه دنیای مدرن و اشتیاق جهان غرب به شناخت دنیای شرق، نوعی دوگانگی سنتی و مدرن در بسیاری از مناسبات اجتماعی، فرهنگی و هنری جامعه نمایان شد که این روند بر وضعیت زنان و حضور آنها در عرصه های اجتماعی نیز تاثیرگذار بود. در این تحقیق، که پژوهشی است تاریخی- توصیفی و تحلیلی، فرض بر این بوده که این تحولات منجر به ارایه تصویری متفاوت از زن به لحاظ شکل ظاهری و جایگاهش در آثار هنری شده است. به علت عدم کار پژوهشی بروی تصویر زن در نقاشی های دوره ی قاجار، هدف در این تحقیق بررسی این تصاویر در دوره ی مورد نظر، به عنوان دوره ای که به علت روابط گسترده با غرب تحولی چشمگیر در آثار پدید آمده، می باشد. طی مطالب مندرج در فصول پنج گانه ی این پایان نامه با شناخت ویژگی ها و تحولات تصویر زن در دوره های مختلف نقاشی ایران و با استناد به برخی آثار و گاه با مقایسه ی آنها به بررسی تصاویر می پردازیم. زن در آثار دوره های نگارگری پیش از قاجار، غالبا جایگاهی مثالی و اسطوره ای داشته و از نظر نوع طراحی، غیر طبیعتگرایانه ترسیم می شده و ارزش بصری آن همچون دیگر عناصر نگاره بوده است ولی در اواخر دوره صفوی در اثر ارتباط با غرب شاهد تغییری در نوع نگرش به نقاشی و درنتیجه توجه به طبیعت گرایی در ترسیم پیکره زنان و همچنین شکلگیری آثار تک نگاره بودیم که این تغییرات منجر به ارائه تصویری نو از زن در نقاشی ایرانی گشت. در دوره قاجار، که دوره ی مورد مطالعه در این تحقیق می باشد، به علت تاثیرات شدید هنر غرب و شیوه طبیعتگرایی و تکنیکهای نقاشی غرب، نوع جدیدی از تصاویر زنان درنقاشی پدیدار شد که در اواخر این دوره آنها را بصورت واقعی در آثار می بینیم.
کبری ایزدی پرویز اسکندرپور خرمی
یکی از مهم ترین موضوعاتی که در فرهنگ و هنر هر قوم و کشوری با نمادهای متعدد بازتاب می یابد، جلوه های اعتقادی و دینی آن سرزمین است. از شاخصه های هنر اسلامی ایران، ارتباط بین هنر و اعتقادات، باورها وآدابی است که ریشه در مذهب شیعه دارد و در متون ادبی و مذهبی و هنر های مختلف به طور گسترده بازتاب یافته است. در قلمرو هنر اسلامی و در قلب هنر شیعی حضرت علی(ع) جایگاه ویژه ای دارد. فرهنگ و ادبیات رسمی و عامه ی مردم آکنده از اشارات و تعبیرات و نقل و حدیث از مولاعلی(ع) است. نقاشی های عامه نیز به عنوان جلوه ای از فرهنگ و هنر عامه سرشار از تصاویر با مضمون حضرت علی(ع) می باشد. این پژوهش به معرفی تصاویر حضرت علی (ع) در نقاشی های عامه و نقش فرهنگ و ادبیات عامه در شکل بخشی به این نوع از نقاشی ها می پردازد و درصدد است با روش انجام تحقیق تاریخی، تحلیلی و توصیفی بررسی کند آیا همانطور که بین ادبیات رسمی و نگارگری پیوند وجود دارد بین فرهنگ و ادبیات عامه ی مذهبی و نقاشی های عامه ی مذهبی نیز این پیوند وجود دارد؟ اگر این چنین است جایگاه حضرت علی(ع) در میراث مکتوب و تصویری عامه چیست؟ و آیا می توان ویژگی های مشترکی بین آثار نقاشی با مضمون حضرت علی(ع) پیدا کرد که قواعد زیبایی شناسانه ای منطبق بر فرهنگ عامه ی مذهبی داشته باشد؟ نقاشیهای عامه به ویژه در دوران قاجار از آن جهت که توسط نقاشانی پدید آمده که از درون عامه ی مردم بوده اند بیشترین تأثیرات را از فرهنگ و ادبیات عامه و شفاهی به ویژه در انتخاب مضامین داشته است. در این میان مضامین مربوط به حضرت علی(ع) جایگاه ویژه ای دارند؛ این آثار از نظر زیبایی شناسانه دارای ویژگیهای مشترکی است که نشان دهنده ی خاستگاه مشترک آنها یعنی باورها و اعتقادات مذهبی است.
حبیبه شریف پرویز اسکندرپور خرمی
گلیم در زندگی روستایی، عشایری و گاه شهری مردمان جیرفت نه تنها به عنوان زیرانداز بلکه به عنوان یک تن پوش هم استفاده می شود، ضمن آن که برای رفع نیازهای دیگری از قبیل کیسه، خورجین، رختخواب پیچ، جل اسب و گاه تزئین دیوارهای چادر عشایر، پرده و روتختی و حتی سفره نیز مورد استفاده قرار می گیرد. تجزیه و تحلیل نمونه ها، مبتنی بر بررسی عوامل زیبایی شناسی همچون اندازه، بافت، مواد اولیه مصرفی، طراحی و رنگ است. همچنین تاریخچه ای از شهرستان جیرفت، گلیم و ابزار آلات گلیم بافی نیز بیان گردیده است. با توجه به در دسترس بودن پشم در شهرستان جیرفت، گلیم بافی یکی از هنرهای دستی قابل توجه این منطقه به حساب می آید. در جمع بندی ای کلی، می توان به این اصل رسید که تمامی این نقوش و رنگ ها به نوعی در پیوند با سنت، گذشته، باور و زندگی روزمره ی طراحان، بافندگان، استادکاران و هنرمندان این فنون بوده اند و ایشان را متأثر از زیبایی و گوناگونی خود کرده اند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مطالعه ی علمی و روشمند طرح و نقش ها و رنگ های گلیم جیرفت، به روش میدانی و کتابخانه ای و به شیوه ی تحلیلی-توصیفی- تاریخی صورت گرفته است
مریم نریمی علی اصغر فهیمی فر
یکی از مهم¬ترین ویژگی¬های نقاشی و نگارگری ایرانی، پیوند آن دو با ادبیات فارسی است که به شکلگیری زبان مشترک و موضوعات مشابه در این دو حوز? هنری منجر شده است. هرچند از دور? زندیه، بهویژه از اواخر آن، به دلیل تأثیرپذیری نقاشان ایرانی از هنر اروپایی از یک سو و زوال نسبی شعر و ادب این دوره از سوی دیگر، پیوند میان نقاشی و شعر رو به گسست نهاد؛ شکوفایی نسبیای در دور? 37 سال? فتحعلیشاه قاجار (1213 – 1176ق) رخ داد. نگارندگان در این پژوهش با رویکرد بینارشتهای ادبیات تطبیقی ضمن توجه به شاخصه¬های اشعار دور? بازگشت و نقاشی¬های پیکرنگاری درباری، پیوندهای زیبایی¬شناختی مشترک میان این دو حوزه هنری را بررسی و عوامل شکل¬گیری و شکوفایی نسبی ادبیات و نقاشی دور? حکومت فتحعلی شاه قاجار را تبیین کردهاند. مسئل? اصلی این پژوهش این است که پیوندهای مشترک زیباییی¬شناختی پیکرنگاری و شعر دور? بازگشت چگونه و چه میزان است؟ نتایج تحقیق نشان میدهد از آنجا که فتحعلی شاه در دور? 37 سال? حکومت خود از نقاشی و شعر این دوره، حمایت میکرد بهطور نسبی هنرها و ادبیات در این دوره شکوفا و بهرغم شکاف پیش آمده، زمینه¬ای مناسب در جهت همگامی این دو حوز? هنری به شکلی تازه و متفاوت از گذشته فراهم شد و نقاشان هرچند در انتخاب موضوع بهطور مستقل عمل کرده، رجوع چندانی به شعر ندارند؛ تلاش می¬کنند در ترسیم آثارشان از توصیفات شاعرانه و معیارهای زیبایی¬شناسی ادبی بهره برده، با نگاهی انسان¬مدارانه به بازنمایی آن¬ها بپردازند؛ درنتیجه آنها تلاش میکنند آگاهانه از طریق شکل اثر، میان شعر و نقاشی ارتباط برقرار ¬کنند نه براساس بازنمایی موضوعات و نمایش مفاهیم متعالی و مثالی.
بهاره خضری مرتضی حیدری
پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، و با هدف بررسی ارزش های نمادین و صوری دایره در ترکیب بندی آثار نقاشی، قابلیت های وحدت بخشی دایره و سازماندهی ساختار کمپوزیسیونی، و همچنین بیان ارزش های نمادین دایره در نقاشی معاصر ایران، انجام شده است. شیوه گردآوری مطالب در این مطالعه، از طریق رجوع به منابع کتابخانه ای و نیز مشاهده و تحلیل آثار نقاشی انجام شده است. نظر به اهمیت شکل دایره در سازماندهی و هماهنگی آثار هنری، به بررسی این ویژگی در آثار 15 نقاش معاصر ایران در بازه زمانی (1390-1340)، پرداخته شده است. بررسی های انجام شده نشان دهنده آنست که دایره، علاوه بر ایفای نقش در جایگاه نقوش و ترکیب بندی آثار نقاشی، در موارد بسیار، نقش مفهوم زایی را نیز به عهده دارد. به جهت اهمیت این شکل، به نقطه، خطوط منحنی و حلزونی که منبعث از شکل دایره اند، نیز به دقت توجه شده است، زیرا اساس بسیاری از ترکیب بندی های هنری را این خطوط تشکیل می دهند. دایره در آثار نقاشان معاصر ایران، بیشتر به انگیزه کاربرد صوری و ظاهری و وحدت بخشی به ترکیب بندی آثارشان، بکارگرفته شده است. نکته جالب توجه اینست که بسیاری از هنرهای ایرانی (از جمله نقاشی ایرانی، خوشنویسی، معماری و حتی ریز نقش های اصیل مانند بته جقه،گل شاه عباسی، و همچنین حرکات اسلیمی و ختایی)، به میزان زیادی بر مبنای دایره شکل گرفته اند. نقاشان معاصر ایرانی، در پی گرایش به هویت، به عناصر سنتی و اصیل ایرانی روی می آورند که این خود دلالت بر اهمیت حضور این نقش، در آثار نقاشان معاصر ایرانی دارد.
شعیب حسینی مقدم گزافرودی محمد خزایی
رسانه تلویزیون، رسانه ای است که از زمان پیدایش، جای خود را به عنوان رسانه ای فراگیر، جذاب و پرطرفدار در علوم ارتباطات تثبیت کرده است. این رسانه در طول سالیان اندک، از لحاظ تکنولوژیک و هنری در سراسر دنیا پیشرفت قابل توجهی داشته، و توانسته است دیگر هنرها و تکنولوژی ها را در اختیار بگیرد و از آن ها بهره کافی را ببرد. در میان هنرهای موجود، بیشترین هنری که با این رسانه در تعامل قرار می گیرد، بدون شک هنرهای تجسمی است. زیر بنای هنر تجسمی، درک تصویر است. تصویری که از عناصر بصری متعدد تشکیل می شود و در نتیجه مفهومی را به شکلی منسجم ارائه می دهد. نقطه، خط، سطح، حجم و ... وقتی در کنار یکدیگر قرار می گیرند، مفاهیمی را به بینندگان منتقل می کنند. هر عنصر بصری به طور مستقل دارای یک انرژی است، که طراح با هوشمندی آنها را در کنار یکدیگر قرار می دهد، تا مفهومی را به صورت تصویری منتقل سازد. در این میان، گرافیک ارتباط بسیار زیادی با این رسانه پرطرفدار، برقرار کرده است، به طوری که در اکثر برنامه های تولیدی در این رسانه شاهد اثری گرافیکی هستیم. از سوی دیگر برای گرافیک هر شبکه فکری مستقل صورت گرفته است، که بر اساس محتوای اصلی، رویکردها و شعارهای هر شبکه، عناصری متفاوت مورد استفاده قرار گرفته اند. در این پژوهش سعی شده، به چگونگی شکل گیری این عناصر و انواع آن اشاره گردد و در نهایت با نگاه آسیب شناسانه به شبکه های داخلی، الگوی کلی برای اصلاح گرافیک در شبکه های بومی ارائه گردد.عناصر متفاوت بصری، پس از قرار گرفتن در کنار همدیگر مجموعه ای را تشکیل می دهند، که مختص شبکه خواهند بود. عناصر گرافیکی که برخی در روبروی دوربین فیلمبرداری ایجاد می شوند، تا در غایت تصویر مورد استفاده قرار گیرند، و برخی دیگر روی صفحه تلویزیونی و پس از تولید برنامه ها ایجاد می گردند. عناصری که در برابر دوربین قرار می گیرند، عناصری از قبیل دکور، مجری، لباس مجری، گریم، نور، رنگ و ... است، که قبل از ضبط برنامه ها به آنها فکر می شود و ایجاد می گردند. به عناصری که پس از تولید برنامه ها شکل می گیرند، از قبیل لوگو و برند شبکه، انتخاب رنگ جامع، انواع گرافیک متحرک، قلم انتخابی برای شبکه، گرید بندی و لی اوت، عنوان بندی ها، زیر نویس ها و ترکیب های کامپیوتری هم زمان اشاره نمود.
فاطمه حکیمی علی اصغر فهیمی فر
چکیده عنوان تحقیق حاضر تأثیر ادبیات عامه بر نقاشی عامه¬ی¬ دوره¬ی قاجار (1174-1304) - با مطالعه¬ای بر کتاب¬های مکتب¬خانه¬ای می¬باشد. برای پی بردن به تأثیرات ادبیات عامه بر نقاشی کتاب¬های مکتب¬خانه¬ای در دوره¬ی قاجار ابتدا به بحث راجع به اوضاع سیاسی و اجتماعی دوره¬ی قاجار و بعد به هنرها و ادبیات عامه¬ی این دوران و خصوصیات هر یک از آن¬ها و سپس به چاپ-سنگی و خصوصیات صفحه¬آرایی و زیبایی¬شناسی تصاویر این کتاب¬ها اشاره شده است و در نهایت در فصل آخر به مطالعه¬ی هفت داستان مکتب¬خانه¬ای برای درک بهتر میزان وابستگی تصاویر به ژانرهای ادبی، بن مایه¬ها، کنش¬ها و پاره¬ نقش¬های داستانی، پرداخته شده است. انتخاب این داستان¬ها بر اساس ژانرهای ادبی متفاوت، کوتاهی و بلندی داستان و نقاشی¬هایی که به لحاظ اجرا قوی، متوسط و ضعیف هستند، می¬باشد. در طی این تحقیق مشخص شد، همان¬طور که متن¬های¬ عامه ساده¬تر و قابل درک¬تر شدند تصاویر نیز به همان اندازه و به پیروی از متن، ساده و بی¬تکلف¬ شدند. اما در اینجا ذکر این نکته هم لازم است که تصاویر این کتب به طور کامل در خدمت متن نبودند علاوه بر این عواملی نظیر امکانات فنی چاپ¬سنگی، کاغذهای نامرغوب کتاب¬های چاپ¬سنگی، تصویرگران غیرحرفه¬ای و... در شکل¬گیری این تصاویر نقش به سزایی داشتند. روش انجام این تحقیق توصیفی می¬باشد. واژگان کلیدی: قاجار، نقاشی، ادبیات، عامه، چاپ سنگی، مکتب¬خانه .
مجید بلادپس علی شیخ مهدی
پژوهش حاضر تحقیقی است با رویکرد کلی توصیفی در بنیان ها و مقصد روایتِ انیمیشن کوتاهِ تجربی به مثابه کار انسان و نیز فهم و معنای آن. انیمیشن کوتاه تجربی به منزل? کلیتی روایی برخاسته از فهم هنرمند به واسط? هستیِ مشترکی که هنرمند و مخاطب در عینِ دیگر بودگی¬شان، دارند از سوی مخاطب فهمیده می شود، از آن رو که آن چه انیمیشن کوتاه تجربی در صدد روایتش است پیشاپیش آنی است که مخاطب به نحوی فهمیده است، هر چند فهمِ این دو دقیقاً یکی نیست. از سوی دیگر معنا به مثابه کلیت اثر هنری، نه معنایی از پیش موجود، بلکه معنایی است که در بیانِ هنرمند ساخته می شود؛ از آن رو که معنا و بیان همزمان و معاصرند. لذا از آن جا که هر انسانی فکتیسیت? [واقع شدگیِ] خاص خود را دارد، بیان¬ها و در نتیجه معناها متکثر خواهند بود. اما با وجود تکثر معنایی و گونه گونی فهم¬ها (در فرهنگ ها و تمدن های گوناگون)، انسان¬ها انسان¬هایی منزوی نیستند و قابلیت ساکن شدنِ انسانی از فرهنگی خاص در فرهنگی غریبه، بی-واسطه¬گریِ فرهنگی واسط، نشان? بُعدی در انسان است که به معناهای متکثر و فهم های گونه¬گون جهت می بخشد. در این پژوهش پس از نقد و بررسی آرای اندیشمندان معاصر، هوسرل، هایدگر، مرلو-پونتی و لویناس و در نهایت با استناد به آرای لویناس نشان خواهیم داد که غیریتِ مطلقِ دیگری به ماهو دیگری جهت¬معنای هر رفتار انسان و معنای انیمیشن کوتاه تجربی به مثابه کار و رفتار انسان است. اما از سوی دیگر غیریت دیگری دقیقاً غیر از آن چه هست، است. فراتر از هستی [فیزیک] است و از چنگ فهم می گریزد؛ و در کل داده و دیدارپذیر نیست. بنابراین انیمیشن کوتاه تجربی که رو به سوی غیریت مطلق دیگری یا همان مخاطب آرمانی خود دارد در ذاتش استعلاجویی از داده به فراتر از داده است؛ و از فیزیک به متا-فیزیک فرامی گذرد. و این یعنی اندیشه. اندیشه گذرِ سوژه¬ای است که در ذاتش گریز از خود به سوی غیر از خود است؛ از داده به ایده است. بنابراین هدفِ نهاییِ این پژوهش نشان دادن این امر است که روایت انیمیشن کوتاه تجربی به مثابه اثر هنری اندیشه و تفکر است.
مرضیه حکیم جوادی حسنعلی پورمند
این پژوهش در پی شناخت و درک معنا و مفهوم تمثیل در عرفان، ادب و هنر اسلامی است. همچنین در پی بررسی اندیش? جامی شاعر و عارف قرن نهم هجری است، زیرا که او داستانی کهن و تمثیلی سلامان و ابسال را به شعر تبدیل کرده تا معانی عرفانی و حکمی را در قالب شعر منتقل کند. حدود یک قرن پس از او نگارگران ایرانی که خود دارای پیشین? عمیق عرفانی هستند کتاب هفت اورنگ را به تصویر کشیدند که یکی از نگاره های آن به نام سلامان و ابسال در جزیر? خوشبختی در این پژوهش بررسی می شود. کتاب هفت اورنگ جامی را باید واپسین نسخ? مصور ممتاز با معیارهای سلطنتی به شمارآورد. رسوم، عقاید و آئین های مردم در آثار تمثیلی و ادبی بازتابانیده می شود و آثار بزرگ ادبی چون سلامان و ابسال عالی ترین نمونه های ذوقی و اندیشگی مردم عصر و زمان خویش اند. تمثیل "allegory" به عنوان یک طرز و شیو? ادبی عبارت از بیان یک عقیده یا یک موضوع نه از طریق بیان مستقیم بلکه در لباس و هیئت یک حکایت ساختگی که با موضوع و فکر اصلی از طریق قیاس قابل مقایسه و تطبیق باشد. در این پژوهش به جست وجوی خط سیر «تمثیل» در گذر سال ها و حوزه های متفاوت و درعین حال مرتبط هستیم. ریش? مصوران، مذهبان، نگارگران و خوش نویسان به اولیای مقدس نسبت داده شده است و یک نقاش باید همان سلسله مراتبی را طی می کرد که یک عارف برای دیدن حقیقت طی می کرده است و غایت هنرمند تجلی و غایت عارف رویت بوده است . در هنر سنتی ایرانی-اسلامی سنت ها و باورهایی عمیق سینه به سینه از عارفی به عارف دیگر و یا هنرمندی به هنرمند دیگر انتقال پیدا می کرده است. دور از ذهن نیست که هنرمند برای تجلی آنچه عارف رویت کرده است خود به مرتبه ای دست یابد تا به درک کافی از معنایی عرفانی دست یابد. به این درجه از شناخت و درک از معانی رسیدن، باعث می شود که آثار تولیدشد? هنری از قبیل نگاره ای که از شعری تمثیلی نگاشته شده است، رنگ و بویی تمثیلی و عرفانی داشته باشد؛ هرچند که از لحاظ فرم و ساختار دو هنر و سبک متفاوت از هم در نظر گرفته شوند. جزء به جزء هر نگاره می تواند در پیِ هدفی مشترک باشد که همانا مفهوم و معنایی است که شاعر با بیان شعرش خواستار انتقال آن معنا به خواننده اش بوده است و اینک نگارگر در پی انتقال آن در فرمی دیگر برای بینند? خود است که در هم نشینی با شعر به فهم مخاطب کمک کند و درعین حال جایگاه والای خویش را حفظ کند. چنانچه از دیدگاه سنت فرم ها ریشه در متافیزیک داشته و تجلی اصل متافیزیکی و ماوراءالطبیعه خود بودند. در این دیدگاه ادراک فرم ناسوتی برای ادراک فرم ازلی آن در هنرها به کاررفته است. نگرش سنت در مورد فرم، ریشه در آراء افلاطون دارد. وی فرم را «واقعیت وجودی ابدی که یک شیء را آن چه که هست می سازد» تعریف می کند. به نظر وی، فرم مقابل ماده بود و فرم های ابدی اگرچه هویدا نباشند، ولی واقعیت برتری از اشیاء مادی هستند .
صبا رافت مرتضی حیدری
جود هماهنگی و وحدت در آثار هنری بویژه نقاشی از این جهت حائز اهمیت است که سبب انسجام و وحدت بخشیدن به اجزاء می گردد و قهراً زیبایی را به ارمغان می آورد. بی تردید اثری که ساختار آن واجد هماهنگی به سامانی باشد، از زیبایی بصری نیز برخوردار خواهد بود و مخاطب از آن بهره مند می گردد. در صورت هماهنگی و دیالوگ همسو وحدت شکل می گیرد. حضور این دو معنا از دیرباز تاکنون، هم در هنر غرب و هم در هنر شرق نمایان بوده است. بنابراین در این پژوهش سعی بر این بود تا علاوه بر معرفی عوامل موثر در ایجاد هماهنگی و وحدت (خط، رنگ، سطح و غیره) به معرفی نقاشان ممتازی که در تاریخ هنر مطرح می باشند و آثارشان از این ویژگی برخوردار بوده است اشاره شود، نهایتاً در آخرین فصل به تحلیل محتوایی و ساختاری آثار ده تن از نقاشان معاصر ایران پرداخته شده است، که هر کدام به نوعی هماهنگی را در آثارشان رعایت کرده اند. به هر تقدیر انتخاب آثار این دسته از هنرمندان برای مطالعه ی موردی از آن جهت است که این گروه از نقاشان بیشتر خود را به رعایت اصل وحدت و هماهنگی ملزوم می دیدند و هنرمند زمانی توفیق بیشتری در زیبایی و انسجام اثرش حاصل گشته است که متناسب با مضمون و محتوای اثرش از انواع هماهنگی ها در وحدت بخشیدن به اثرش بهره گرفته است که نتیجه ی آن تجلی وحدت در شاکله ی اثرهنری او شده است.