نام پژوهشگر: محمد صالح شریف عسکری
عبداله حسینی حامد صدقی
این پژوهش به بررسی رمان های مذکور به روش نقد تکوینی لوسین گلدمن می پردازد. در روش نقد تکوینی لوسین گلدمن، ما به بررسی متون ادبی به عنوان ساختاری ابداعی می پردازیم که از ساختار اجتماعی جامعه نشأت گرفته است . نتیجه این پژوهش آن ست که تجربه ی رمان نویسی سهیل ادریس، برگرفته از داستان زندگی وی و مربوط به تاریخ واوضاع اجتماعی لبنان در دهه ی هفتاد قرن بیستم است. به عبارتی دیگر ساختاری ابداعی به شمار می آید که ازطبقات اجتماعی و ساختارهای لبنان در آن زمان برخاسته است . رمان های ادریس بیانگر تسلیم وی در برابر ارزش های حاکم بر جامعه سنتی لبنان در دهه هفتاد نیست ، بلکه او تلاش می کند تا ارزش های حاکم بر جامعه رمانهایش را مانند لبنان، فرانسه، الجزایر و غیره اصلاح کند .وی در برخی از موارد نیز سعی می کند تا از پایبندی به این ارزش ها خارج شود و در پی ارزش های آرمانی ادیبی مبتکر و هنرمند با شد که دائما تلاش می کند تا به آرمان شهری برسد که انتظار تحقق ارزش های انسانی را در آن دارد
سمیه سلطانی محمد صالح شریف عسکری
ادبیات با اسلام پیوندی محکم و دیرینه دارد؛ بلکه اسلام خود یک نهضت ادبی علیه نظام های جاهلی بوده و هست. بنابراین ادبیات که با گوهر وجودی قرآن و سنت گره خورده است، قابلیت آن را دارد که رنگ و بوی دینی به خود گیرد و برای تبیین ارزش های اسلامی مورد استفاده واقع شود. این پژوهش سعی دارد تا نقش ادبیات زنان در پدیده ی بیداری اسلامی را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا، شهید آمنه صدر؛ معروف به بنت الهدی، به عنوان نمونه ای از پیشگامان حاضر در حوزه ی ادبیات اسلامی زنانه، برگزیده شده و کیفیت آثار ادبی ایشان و نیز چگونگی تأثیر گذاری آن ها در بیداری زنان، مورد ارزیابی قرار گرفته است . بنا بر شواهد موجود، بنت الهدی شخصیتی بود که پیوسته در جبهه های حق علیه باطل حضور می یافت و گران بها ترین داشته های خویش را در راه آگاه سازی نسل جوان، تقدیم می نمود. این امر مربوط به برهه ای از زمان است که مسلمانان عراقی- به ویژه زنان- در گردبادی از گمراهی ها ی حاصل از تمدن وارداتی غرب، گرفتار بودند؛ که شاید بتوان سکوت محافل دینی در برابر سیاست های غربی سازی و نیز غفلت آنان از شیوه های جدید دعوت و ارشاد؛ از جمله ادبیات داستانی، را در پیدایش این وضعیت موثر دانست. در شرایطی که نویسندگان و داستان نویسان دارای گرایش اسلامی، بسیار کمیاب بودند، بنت-الهدی به پا خاست و ادبیات را به عنوان ابزاری جدید و جذاب برای احیاء ارزش ها ی اسلامی و هدایت مردم - به ویژه زنان- به کار گرفت؛ که تلاش های وی خصوصا بر قشر جوان و تحصیل کرده بسیار تأثیر گذار بود. بیش تر فعالیت های ایشان در تألیفات داستانی و غیر داستانی جلوه یافته است که به ویژگی هایی همچون عقل گرایی، تجدد گرایی دینی، سادگی و روانی، و نیز صراحت لهجه و آشکار بودن هدف، شناخته شده اند که روی آوردن وی به این سبک نویسندگی، متناسب با اوضاع سیاسی و اجتماعی خفقان آمیز آن روز عراق بوده است. به نظر می رسد که بنت الهدی هر چند که نبوغ زیادی داشت و از تکنیک های هنری و فنی نیز بهره مند بود، اما جنبه ی اعتقادی را بر جنبه ی فنی ترجیح می داد و بیش از آن که در پی شهرت ادبی باشد، به ایجاد نهضتی اسلامی اهتمام می-ورزید. و بدین ترتیب بنت الهدی به یکی از چهره های شاخص در نهضت اسلامی قرن بیستم؛ به ویژه در زمینه ی ادبیات زنانه و ادبیات داستانی، تبدیل گشت.
عیسی زارع درنیانی محمد علی جعفری
چکیده از موضوعات مورد پژوهش در ادبیات تطبیقی بین دو ادبیات به طور عام و ادبیات عربی و ادبیات فارسی به طور خاص، جلوه های عرفانی است که به بررسی مصادر، الفاظ و مفاهیم عرفانی بین اثر دو ادیب می پردازد، نقاط اشتراک و افتراق، تأثیر و تأثر دو ادیب و ادبیات آنها بررسی می شود، ادبیات ملی یک کشور را غنی می کند، باعث تبادل افکار و توسعه فرهنگی می شود و اینگونه ادبیات یک ملت را بر جهان عرضه میدارد لذا در این جستار، سعی شده است جلوه های عرفانی دو شاعر معروف عربی و پارسی - ابن فارض مصری و خواجه حافظ شیرازی - در چارچوب ادبیات تطبیقی و روش مقایسه ای بررسی شود اما آنچه قابل اثبات می باشد این است که هر دو شاعر معروف، قدر اشتراک هایی در آبشخورها (قرآن، احادیث، عرفان ادیان، اشعار پیشین) و زبان عرفانی (اصطلاحات و واژگان) دارند و در مفاهیم اساسی عرفانی مانند تجلی، عشق، ولایت، ملامت و سمبولهای عرفانی قابل مقایسه اند و با توجه به تحلیل های انجام شده از زندگی اجتماعی و ادبی دو ادیب معروف، خواجه حافظ شیرازی (شاعر عارف) از ابن فارض مصری (عارف شاعر) به طور غیر مستقیم یعنی از طریق تعلّم در مکتب های زمانه اش، تأثیر پذیرفته است.
محمد اعرجی محمد صالح شریف عسکری
مرگ پدیده ای است که اغلب مردم از آن غفلت می کنند، اگر مرگ مورد یاد آوری قرار گیرد آثار اخلاقی، اجتماعی زیادی می تواند داشته باشد، قرآن کریم درباره مرگ تعابیر مختلفی دارد، از جمله اینکه تصور مرگ برای اولیای الهی لذت آور است، روایات معصومین )علیهم السلام( نیز از توجه به مرگ ویاد آور شدن آن وآثار تربیتی این امر سخنان فراوانی را بیان کرده اند. این نوشتار بر آن است که نکات مطرح شده در آیات وروایات در این زمینه را گردآوری کرده وبرای استفاده پژوهشی فراهم نماید؛ بدین ترتیب که پس از مقدمه، این موضوع به چهار فصل تقسیم شده است: فصل اول آن شامل کلیاتی است که با تعریف موضوع واهداف آن آغاز شده وسپس به پاسخ به چرایی کراهت از مرگ ویاد آن پرداخته وسرانجام با ذکر برخی نظرات وگفته های عرفای مسلمان ودیگر ادیان به پایان می رسد. فصل دوم با عنوان: پیام قرآن کریم واحادیث شریف درباره مرگ؛ شامل ذکرآیات وروایاتی است که در مورد کلیاتی درباره مرگ، مانند به وجود آورنده ومسبب حقیقی مرگ وعوالم پس از آن ونیزعامل اصلی غفلت از مرگ می باشد. فصل سوم نیز با عنوان: موضع گیری انسان ها در برابر عوامل یاد آورمرگ؛ شامل پندپذیری اخلاقی وتربیتی از دیدگاه قرآن کریم، آمادگی برای مرگ از دیدگاه معصومین )علیهم السلام(، بیان عوامل یادآور مرگ وتأثیرات اخلاقی، اجتماعی آن. فصل چهارم نیز با عنوان: توجه به رخدادهای پس از مرگ وآثار اخلاقی، اجتماعی آن؛ پس از معرفی عوالم برزخ ومعاد به بیان آثار فردی واجتماعی توجه به آنها می پردازد. نتیجه تحقیق نیز در بخش خاتمه آمده است.
بهمن هادیلو سودابه مظفری
چکیده: قرآن کریم به عنوان مبدأ علوم نه تنها از علوم بلاغت بیگانه نیست بلکه خود سبب پیدایش و توسعه این علم شده است. یکی از ارکان علم بلاغت، بدیع می باشد که به دو دسته لفظی و معنوی تقسیم می شود. مطالعه حاضر به بررسی یکی از زیر شاخه های این علم، یعنی محسنات معنوی می پردازد. از جمله اهداف این پژوهش شناسایی آرایه های معنوی مورد اتفاق دانشمندان علم بلاغت در قرآن کریم و کشف کارکرد های فنی آن و آسان سازی دسترسی علاقه مندان به نمونه های قرآنی این فنون است. رویکرد این رساله از نوع توصیفی وتحلیلی است و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است . جامعه مورد مطالعه همه آیات شریفه ی قرآن کریم است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اغلب آرایه های معنوی در قرآن کریم به کار رفته است و نقش اساسی در اثرگذاری قرآن کریم بر مخاطب را بر عهده دارند. از جمله کارکردهای فنی این فنون می توان به برطرف نمودن برخی از شبهات وارد بر قرآن کریم و زیبایی آفرینی از طریق تصویر سازی و تولید موسیقی اشاره کرد. همچنین با توجه به مطالعه ی صورت گرفته این آرایه ها در قرآن کریم قابل شمارش می باشد.چنان که آمار انجام پذیرفته نشان می دهد از میان آرایه های معنوی به کار رفته در قرآن کریم، صنعت طباق با 38% و آرایه توجیه با 0.16% به ترتیب بیشترین و کمترین سهم را به خود اختصاص داده اند. کلید واژه ها: قرآن کریم، علم بلاغت، بدیع، محسنات معنوی، نمونه های قرآنی، کارکردهای فنی.
سکینه ایزدی سفیددشتی مریم حاچی عبدالباقی
این پژوهش ابتدا به معناشناسی واژگان تفأل و تطیر و کلمات مترادف و متضاد آن سعد و برکت و شوم و نحس پرداخته و سپس از پیشینه ی تفأل و تطیر در کشورها و تمدن های مختلف از جمله ایران، یونان و روم باستان و عرب قبل و بعد از اسلام سخن به میان آورده است. تطیر که به معنای فال بد زدن می باشد از خرافاتی است که در بین مردم و خصوصاً میان اعراب شایع بوده و با وجود پیشرفت علم و تکنولوژی باز هم مورد قبول برخی مردم است و هر منطقه و قومی به چیزی فال بد می زنند و آن را نشانه ی بدیُمنی می دانند. در قرآن در چهار آیه به تطیر به عنوان یک رفتار خرافی و جاهلی اشاره شده و تطیر زنندگان را مذمت نموده است. در روایات نیز به تفأل و تطیر اشاره شده و تفأل را که مایه امیدواری و حرکت و نشاط است پذیرفته و از تطیر نهی کرده و برای رهایی از آن راه هایی را ارائه کرده که توکل به خدا، بی اعتنایی به آن و خواندن دعا و قرآن و پرداختن صدقه می باشد. عواملی که موجب این تفکر و پذیرفتن آن می شود انگیزه های فردی و اجتماعی است که این خود می تواند اثرات سوئی برای فرد و جامعه داشته باشد؛ اینکه تطیر باعث سوءظن، کفر و شرک به خدا می شود و در این حال استان عوامل دیگر را غیر از خدا در سرنوشت خود موثر می داند. از دیگر مسائلی که با این موضوع ارتباط دارد سعد و نحس ایام و تفأل زدن به روزها و ماه ها و نیز سعد و نحس کواکب است که هرچند از نظر استدلال عقل راهی برای اثبات یا نفی آن در اختیار نداریم ولی می توان گفت که این امر ممکن است ولی از نظر عقلی ثابت نیست و از حیطه ی علم و اطلاع ما بیرون است.
رسول زارع حامد صدقی
چکیده: «سمیح القاسم و امل دنقل»از جمله شاعرانی هستند که در اشعارشان از مرگ و فضاهای آن، بسیار سخن گفته اند، به گونه ای که واژه های مرگ و مشتقاتش در دیوانشان حضوری چشمگیر دارد. مفردات و دالهای مرتبط با مرگ در گستره ی خاص مرگ اندیشانه، باعث ایجاد فضاهای دلالتی میشوند که نوع نگاه و رویکرد زیبایی شناسانه ی سمیح القاسم و امل دنقل در خصوص مرگ را شکل میدهند.ورهیافت دو شاعر به پدیده ی مرگ از درون این مفردات درون زبان شعری بر ساخته میشود، از طرف دیگر، آنگاه که ایدئولوژی بر اندیشه ی شاعران تسلط هژمونیک پیدا می کند ، زبان شعری شاعران در خصوص مرگ به زبانی حماسی دگردیسی می یابد که زیبایی شناسی مرگ را به ابعاد معنوی وشهادت خواهانه ارتقا می دهد. دال های مرگ اندیشانه ی متنوع در اشعار شاعران مورد پژوهش باعث ایجاد تصاویر خیالی وشاعرانه ی مرتبط با مرگ و مدلولات گسترده و فضاهای دلالتی رویکرد ساز در ارتباط با مرگ می شود، از طرف دیگر نگاه ایدئولوژیک آن دو به مسأله ی مرگ باعث تولید نگره ای خاص بویژه نگره ی شهادت مدارانه در زبان شعری شاعران می شود. نگارنده بر آن است برای بررسی زیبایی شناسانه ی پدیده ی مرگ در سه عرصه «دیدگاه اجتماعی و دیدگاه فردی و مضامین شعری» سمیح القاسم و امل دنقل به واکاوی دلالت های نشانه ای مفردات مرتبط با مرگ و تبیین ارتباط میان تصاویر خیالی و فضاهای دلالتی با دال های مرگ اندیشی مبادرت ورزد، و دلالت های سیاسی، اسطوره ای، دینی، نمادین و .... در سروده هایشان بررسی نماید. از مهمترین نتایج بدست آمده این پژوهش، می توان به ساختار شکنی دو شاعر در بیان اندیشه های خود از فضای مرگ، اشاره کرد، و این نگاره در معنا و دلالت ، و نیز در اسلوبهای همچون تضاد، بینامتنی و اقتباس و...پدیدار شده است. از دیگر نتایج هنر موضوع آفرینی و مفارقه کلامی و تصویری و زبان نمادین دو شاعر است. واژه های کلیدی: زیبایی شناسی، مرگ، سمیح القاسم، أمل دنقل.