نام پژوهشگر: صغرا فلاحتی

وصف طبیعت در شعر کشاجم
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مهدیه سادات حسینی   علی پیرانی شال

پژوهش پیش رو تفحصی در باب وصف طبیعت در اشعار کشاجم یکی از شاعران ادبیات عصر عباسی است. انگیزه ی انتخاب چنین موضوعی ناشی از اهمیت آن به عنوان یکی از مضامین برجسته در شعر بسیاری از شاعران عرب و غیر عرب از گذشته تا کنون است؛ به طوری که این موضوع، مورد توجه بسیاری از منتقدان ادبیات بوده است. اما دلیل انتخاب کشاجم جهت بررسی در این زمینه، ناشی از جایگاه ویژه ی طبیعت در اشعار وی است. پدیده ی طبیعت به عنوان یکی از مضامین برجسته ی شعر عصر عباسی، در اشعار این شاعر به فراوانی به چشم می خورد. از طریق این پژوهش می توان تا حدودی با این شاعر توانا در دنیای ادبیات عباسی آشنا شد و برخی از مفاهیم شعری او به خصوص مضمون طبیعت او را از این طریق مورد بررسی قرار داد. برای انجام این پژوهش به منابع متفاوتی در این زمینه تکیه شده است از جمله تاریخ ادبیات عمر فروخ و شوقی ضیف و عبدالعزیز عتیق که به زندگی شاعر و اوضاع سیاسی و ادبی و اجتماعی عصر او به صورت اجمالی پرداخته اند و پایان نامه ها ی متعددی پیرامون وصف طبیعت که از میان آنها میتوان به ?وصف الطبیعه فی شعر الأندلسی( إبن خفاجه نموذجاً)? نوشته ی علی حسین سیاوشی و ?طبیعت در آثار ایلیا ابو ماضی? نوشته ی مریم رئیسی اشاره نمود. اما منبع اصلی و مهم در این پژوهش دیوان کشاجم، به همراه کتاب ها و منابع دیگر که مربوط به اطلاعاتی در مورد وصف طبیعت و همینطور کشاجم است.با توجه به عربی بودن متون یاد شده تصمیم گرفته شد با ترجمه و تألیف مهم ترین مطالب پیرامون این شخصیت ادبی، دست یابی دوست داران ادبیات عربی از جمله دانشجویان زبان فارسی به زندگی نامه و اشعار وی میسر شود، به همین دلیل برای بیان مطالب از زبان فارسی بهره بردیم.

نقش وتاثیر ایرانیان در گسترش زبان وادبیات عربی (قرن چهارم هجری)
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  علیرضا حسینی   حامد صدقی

ایرانیان که به علم و دانش علاقه داشتند خلفای عباسی را هم به سمت علم تشویق می کردند. ظهور دانشمندان ایرانی در این دوران از آن جهت دارای اهمیت است که در کلیه زمینه های علمی مانند ریاضیات، نجوم، طب و ... و همچنین در زمینه ترجمه به زبان عربی از مشعل داران فرهنگ و معارف اسلامی به شمار می آیند. به این ترتیب تمام پایه ها و مایه های اصلی فرهنگ ایرانی در بین این طبقه عظیم که در واقع نگاهبان واقعی فرهنگ ایرانی بودند، باقی ماند و آن را نسل به نسل به آیندگان منتقل کردند. قرن چهارم هجری از یک طرف دوره بلوغ علوم اسلامی و ادب عربی است و از طرف دیگر مهم ترین و پربارترین عهد ادب فارسی و عصر ظهور گویندگان بزرگ و فصیح در نواحی شرقی ایران است. در این پژوهش کوشش و نقش ایرانیان برای نگهداری و معرفی آثار و فرهنگ ایرانی، رجال و حکومت هایی که در این زمینه تأثیر داشتند، بررسی خواهد شد. بررسی این دوره به خصوص قرن چهارم هجری، یعنی نفوذ ایرانیان در خلافت عباسیان، تأثیر آنها بر نهضت ترجمه و جامعه اسلامی،حکومت های مستقل و نیمه مستقل و تأثیر آنها بر فرهنگ و ادب عربی، محور اصلی پژوهش حاضر است.

بررسی شعر سمیح القاسم بر اساس نقد فرمالیستی «مطالعه موردی: مجموعه شعری أغانی الدروب و دخان البراکین»
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1394
  روح الله صفر ی   علی پیرانی شال

چکیده نقد فرمالیستی به رویکردی از نقد اطلاق می شود که بین سال های 1915 تا 1930 در روسیه با هدف آفرینش علمی مستقل بر پایه ی کیفیات درونی ماده ادبی جریان یافت. این حوزه نقد ادبی، ادبیات را یک مسئله صرفاً زبانی می داند و فرم و شکل اثر ادبی را مبنای تحلیل زیبایی شناسی و راه رسیدن به معنای نهفته در اثر ادبی در نظر می گیرد. فرمالیسم در ادبیّات ملل گوناگون به خصوص ادبیّات روسی با ظهور بزرگانی چون یاکوبسن، شکلو فسکی و... و در ادبیّات عرب وامدار تلاش های لفظ محور بزرگانی چون جاحظ، قدامه بن جعفر و عبد القاهر جرجانی و... است و نشانه های آن در ادبیّات معاصر عرب در آثا ر بزرگانی چون نزار قبانی، صلاح عبدالصّبور و... قابل مشاهده است. سمیح القاسم (11 مه 1939-19 آگوست 2014) نیز، از جمله شاعران معاصر فلسطینی است که به ارتباط بین لفظ و معنا اهمّیت می دهد و با استفاده ی به جا و معتدل از این عناصر توانسته است ویژگی های زبان شعری خود را از آثار دیگر شاعران متمایز سازد و با ساختار زبانی مناسب راه مقاومت را بعد از محمود درویش در پیمودن شعر مقاومت ادامه داده و در این مسیر موفق عمل کند. در این پژوهش ضمن بررسی نقد فرمالیستی، دو مولفه مهم قاعده افزایی شامل (توازن های آوایی، واژگانی و نحوی) و هنجارگریزی شامل (هنجارگریزی واژگانی، نحوی، آوایی، نوشتاری، معنایی، گویشی، سبکی و زمانی)، در دو مجموعه شعری از قصائد سمیح القاسم تحت عنوان «أغانی الدروب» و «دخان البراکین» مورد بررسی قرار گرفت و با شیوه ی توصیفی- تحلیلی با استفاده از جدول و نمودار، عناصر برجسته ی قصائد وی، با مولفه های نقد فرمالیستی بررسی گردید. سپس در بخش قاعده افزایی از میان انواع توازن، توازن واژگانی- که در القای موسیقی و مفهوم اثر بی-تأثیر نیست- و از میان انواع هنجارگریزی، هنجارگریزی معنایی- در راستای ادبیت اثر- بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده بود؛ به طوری که با کنار زدن لایه های ظاهری و کشف مناسبات و روابط درونی اجزای قصائد، می توان به جنبه هایی از معانی نهفته در اشعار وی (مقاومت، وطن پرستی و آرمان-گرایی)، جدای از ساختارهای جامعه شاعر و هم چنین مسائل تاریخی و حتی روان شناسی شخصیت او دست یافت.