نام پژوهشگر: حمید اراضی
کاکو حسینی حمید اراضی
کراتین مونوهیدرات پرمصرف ترین نوع مکمل ورزشی است که بیشترین مصرف را در بین ورزشکاران قدرتی و سرعتی دارد. به هنگام مصرف مکمل کراتین، رعایت دوره بارگیری بسیار حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش، مقایسه اثرات سه الگوی بارگیری کراتین بر قابلیت های جسمانی و فیزیولوژیک دانشجویان پسر ورزشکار بود. بدین منظور 20 مرد ورزشکار و سالم (سن 92/1±6/20 سال ، قد 5/5±7/179 سانتی متر و وزن 10/3±1/80 کیلوگرم) از میان دانشجویان دانشگاه آزاد شهرستان بوکان داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و مورد مطالعه قرار گرفتند و به طور تصادفی به دو گروه کراتین (10 نفر) و دارونما (10 نفر) تقسیم شدند. در این پژوهش، آزمودنی های گروه تجربی کراتین و گروه دارونما نشاسته دریافت میکردند. اندازه گیری های آنتروپومتریکی و رکوردهای اجرایی مربوط به آزمون های چابکی (دوی 4×9 متر)، قدرت بیشینه، دو سرعت 45 متر و پرش طول در جلسه پیش آزمون از همه ورزشکاران گرفته و جمع آوری شد. در روز بعد بارگیری کراتین مونوهیدرات به مدت 7 روز و هر روز 20 گرم (4 وعده در روز) شروع شد. آزمون های مورد نظر در روزهای چهارم (الگوی سه روزه)، ششم (الگوی پنج روزه) و هشتم (الگوی هفت روزه) گرفته شد. یک روز قبل از هر یک از الگوهای بارگیری، تمرین مقاومتی با شدت 75%-85% درصد از قدرت بیشینه هر آزمودنی اجرا شد (روزهای دوم، چهارم و ششم). سپس نتایج حاصل از اندازه گیری ها به طور جداگانه به صورت توصیفی در قالب جداول ارائه شد. در مرحله آخر برای بررسی تفاوت بین متغیرها از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی و آزمون t مستقل استفاده شد. همه آزمون های آماری در سطح معنی داری 05/0>p تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که پس از بارگیری سه روزه کراتین مونوهیدرات، قدرت و توان بی هوازی به طور معنی داری افزایش یافت (05/0?p)، اما در حجم عضلانی، سرعت، چابکی، وزن و درصد چربی تغییر معنی داری مشاهده نشد. همچنین، پس از الگوی پنج روزه بارگیری کراتین مونوهیدرات، وزن، سرعت، توان بی هوازی و قدرت به طور معنی داری افزایش یافت (05/0?p); اما در درصد چربی، چابکی و حجم عضلانی تغییر معنی-داری مشاهده نشد (05/?p). در الگوی هفت روزه بارگیری کراتین مونوهیدرات همه متغیرهای ذکر شده به جز درصد چربی افزایش معنی دار یافتند (05/0?p). بنابراین، پیشنهاد می شود که در رشته هایی که به قدرت، توان و سرعت وابسته هستند، از الگوی پنج روزه و نیز به منظور افزایش وزن، حجم عضلانی و چابکی از الگوی هفت روزه بارگیری کراتین استفاده شود. همچنین، برای تاثیر بهتر دوره بارگیری تمرینات مقاومتی نیز اعمال شود.
خالد پیری کرد فرهاد رحمانی نیا
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار 8 هفته تمرین مقاومتی بر تصویر بدنی و میزان اضطراب دانشجویان غیر ورزشکار بود. بدین منظور 40 مرد غیر ورزشکار و سالم (سن 92/1 ± 28/22 سال ، قد 5/5 ± 85/178 سانتی متر و وزن 10/3± 24/73 کیلوگرم) از میان دانشجویان غیر ورزشکار انتخاب شدند و به دو گروه آزمایشی (20n=) و شاهد (20n=) تقسیم شدند. روش پژوهش: اندازه گیری های آنتروپومتریکی و رکوردهای اجرایی مربوط به آزمون یک تکرار بیشینه، در چند جلسه پیش از آزمون اصلی از همه آزمودنی ها گرفته و پرسشنامه تصویر بدنی (پرسشنامه چند بعدی نگرش فرد در مورد تصویر بدنی) و اضطراب (پرسشنامه اشپیلبرگر) توسط همه آزمودنی ها تکمیل شد. برنامه تمرینات مقاومتی شامل 8 هفته و با شدت دوهفته اول 45درصد از یک تکرار بیشینه، دو هفته دوم 50 درصد، دوهفته سوم 55 درصد و دوهفته آخر 60 درصد از یک تکرار بیشینه بود. پس از اتمام 8 هفته دوره تمرینی، از هر کدام از آزمودنی ها مجددا اندازه گیری ها و آزمون های مربوطه گرفته و پرسشنامه های مربوطه تکمیل شد. نتایج: نتایج پژوهش با استفاده از آزمون های آماری t مستقل، t وابسته و همبستگی پیرسون نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی داری در حجم و قدرت عضلانی، افزایش رضایتمندی از تصویر بدنی و کاهش میزان اضطراب در گروه آزمایش شده است (05/0p?)، اما هیچ کدام از تغییرات در گروه شاهد معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: تغییرات قابل ملاحظه بدنی مانند افزایش معنی دار قدرت و حجم عضلانی، که در اثر تمرینات مقاومتی حاصل شد، به دلیل تاثیر مثبتی که در نگرش فرد از تصویر بدنی خود و پذیرش اجتماعی ایجاد می کند، دلیل اصلی افزایش رضایتمندی از تصویر بدنی و کاهش میزان اضطراب بوده است. تغییرات مثبت بدنی (بهبود معنی دار قدرت و حجم عضلانی و کاهش درصد چربی بدن) می تواند باعث ارتقای سلامت روانی و جسمانی و در نهایت بهبود سلامت افراد جامعه شود که در پژوهش حاضر چنین نتیجه ای به دست آمد (05/0p?). کلمات کلیدی: تمرین مقاومتی، تصویر بدنی، اضطراب، حجم و قدرت عضلانی
یعقوب حسینی بهمن میرزایی
انجام تمرینات مقاومتی برای بهبود عملکرد ورزشکار ضروری است و از آنجا که کشتی، ورزشی است ورزشی قدرتی _ سرعتی، لذا پژوهش حاضر در نظر دارد تا تأثیر دو الگوی باردهی هرمی دوگانه و پلکانی معکوس تمرین با وزنه بر برخی قابلیت های فیزیولوژیک کشتی گیران جوان مورد بررسی قرار دهد.به نظر می رسد استفاده از دو الگوی تمرینی بکار گرفته شده برای افزایش قدرت، استقامت، حجم عضلانی و توان عضلات مناسب است، و تقریبا افزایش یکسانی در فاکتورهای فیزیولوژیکی ورزشکاران دارند. اما اگر هدف افزایش قدرت به همراه بالا رفتن استقامت عضلانی باشد، الگوی پلکانی معکوس مناسب تر است.لغات کلیدی: کشتی، تمرین مقاومتی، الگوی باردهی هرمی دوگانه و پلکانی معکوس ، قدرت، استقامت و هایپرتروفی.
زهره کوثری بهمن میرزایی
مقدمه: برای کسب موفقیت در ورزش های رقابتی، ورزشکاران باید اعمال ادراکی و تصمیم گیری های بسیار سریعی داشته باشند. عملکرد ورزشی به مهارت های جسمانی و مهارت های روانی- حرکتی وابستگی بسیاری دارد. مهارت روانی- حرکتی، کلید اجرای اعمال سریع موفقیت آمیز در رقابت های سرنوشت ساز می باشد. بنابراین، توانایی حفظ مهارت روانی- حرکتی طی فعالیت ورزشی شدید از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر مدت زمان رسیدن به واماندگی، بر زمان واکنش انتخابی دختران ورزشکار و غیرورزشکار بود. روش ها: به این منظور، 20 دانشجوی دختر سالم 26-21 سال دانشگاه گیلان انتخاب شدند. از این میان، 10 نفر در رشته های مختلف تحصیلی، که حداقل دو سال سابقه ورزشی در رشته های ورزشی دستی ( والیبال و هندبال) داشتند به عنوان گروه ورزشکار، و 10 نفر دانشجوی رشته های علوم انسانی و کشاورزی که هیچگونه سابقه منظم ورزشی نداشتند به عنوان گروه غیرورزشکار انتخاب شدند. آزمودنی ها شامل 10 نفر از دانشجویان دختر ورزشکار (سن 9/0 ±1/22 سال، قد 03/5±3/165 سانتی متر و وزن 9/8±9/57 کیلوگرم) و 10 نفر از دانشجویان غیرورزشکار (سن 07/1±6/24 سال، قد 7/3±2/162 سانتی متر و وزن 8/7±8/56 کیلوگرم) دانشگاه گیلان بودند. در آزمون اول (cosmed) و آزمون دوم (آستراند )، فعالیت روی نوارگردان تا زمان رسیدن آزمودنی به مرحله واماندگی انجام شد. زمان واکنش آزمودنی ها قبل، حین و پس از اجرای آزمون ها ثبت شد. در حین انجام فعالیت، ضربان قلب نیز توسط آزمونگر ثبت شد. نتایج: تجزیه و تحلیل داده ها توسط تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر، t مستقل و همبسته نشان داد که، پس از پروتکل وامانده ساز آستراند و پروتکل cosmed بین زمان واکنش انتخابی دختران ورزشکار و غیرورزشکار اختلاف معنی داری وجود ندارد (262/0p=). در گروه دختران غیرورزشکار و ورزشکار نیز بین زمان واکنش انتخابی آن ها پس از دو پروتکل وامانده ساز cosmed و آستراند اختلاف معنی داری مشاهده نشد (479/0p=). به علاوه، نمرات زمان واکنش انتخابی دختران ورزشکار و غیرورزشکار با ضربان قلب آزمودنی ها در حین فعالیت هیچ گونه ارتباط معنی داری را نشان نداد (73/0- ، 56/0- r=). بین نمرات زمان واکنش انتخابی دختران ورزشکار و غیرورزشکار و حالات خلقی آن ها ارتباط معنی-داری مشاهده نشد، به جز در دو مورد تنش و خشم که ارتباط معنی دار بود (68/0- ، 82/0r=). بحث و نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی تحقیق بدین صورت است که، تفاوت معنی داری در زمان واکنش انتخابی دختران ورزشکار و غیرورزشکار بین دو پروتکل وامانده ساز، در قبل اجرا، حین اجرا و بعد از اجرای فعالیت وجود ندارد. احتمالا فواید رفتاری حاصل از آمادگی بدنی و فعالیت ورزشی، زمانی در عملکرد شناختی بروز پیدا می کنند که پردازش سنگینی برای پروتکل فعالیت ورزشی نیاز باشد.
ناصر حیدری حمید اراضی
بسیاری از پژوهشگران عقیده دارند که تحریک مکانیکی عمده ترین تعیین کننده سازگاری های ناشی از تمرین مقاومتی می باشد. در مقابل عده ای از پژوهشگران پیشنهاد کرده ند که علاوه بر تحریک مکانیکی، تغییرات متابولیکی و هورمونی نیز می تواند نقش مهمی در ایجاد تغییرات بلندمدت مانند هایپرتروفی و قدرت عضلانی داشته باشد. بر این اساس، هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر روش های مختلف اجرای فعالیت مقاومتی بر پارامترهای متابولیکی و فعال سازی الکترومیوگرافی سطحی در دانشجویان مرد ورزشکار بود. به همین دلیل، 24 نفر از دانشجویان مرد ورزشکار دانشگاه گیلان به طور تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. شرکت کنندگان حرکت باز کردن زانو را به سه شیوه: آهسته (3 ثانیه بخش درون گرا و 3 ثانیه بخش برون گرا با50 درصد یک تکرار بیشینه)، سنتی (2 ثانیه بخش درون گرا و 4 ثانیه بخش برون گرا با 80 درصد یک تکرار بیشینه) و معمول (1 ثانیه بخش درون گرا و 1 ثانیه بخش برون گرا با 80 درصد یک تکرار بیشینه) انجام دادند. تغییرات غلظت لاکتات، گلوکز و تری گلیسرید پلاسما و مقدار iemg قبل و بلافاصله پس از فعالیت اندازه گیری شد. پس از جمع آوری داده ها، به منظور بررسی تفاوت های پیش و پس آزمون از آزمون t همبسته و برای مقایسه تفاوت های بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. سطح معنی داری 05/0p? بود. نتایج این بررسی نشان داد که هر یک از روش های تمرین مقاومتی منجر به افزایش معنی دار غلظت لاکتات و گلوکز پلاسما و کاهش معنی داری در مقدار iemg پس از فعالیت، نسبت به قبل از فعالیت می شود) 05/0 (p?. مقدار بار جابه جا شده در روش آهسته به طور معنی داری کمتر از دو روش دیگر بود) 05/0(p?. بار حجمی جا به جا شده به طور معنی داری در روش معمول بیشتر از سنتی و در روش سنتی بیشتر از روش آهسته بود) 05/0 (p?. حجم تمرین با محاسبه زمان تحت تنش در روش سنتی به طور معنی داری بیشتر از دو روش دیگر بود) 05/0(p?. با توجه به یافته های این پژوهش، نتیجه گیری می شود که تمرین آهسته می تواند موجب تحریک متابولیکی و عصبی عضلانی به اندازه دو روش دیگر شود، گرچه شدت و حجم کمتری جا به جا می گردد، بنابراین، احتمالاً تمرین آهسته می تواند برای کسانی که در صدد افزایش تحریک متابولیکی و عصبی-عضلانی حاد با شدت تمرینی و حجم کاری کمتر هستند، مفید باشد.
مهدی حکیمی حمید اراضی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر 8 هفته تمرینات ترکیبی مقاومتی، کششی ایستا، pnf و ماساژ بر برخی عوامل آمادگی جسمانی دانشجویان پسر غیر ورزشکار انجام گرفت. به منظور اجرای این پژوهش 40 دانشجوی مرد سالم تمرین نکرده به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. قبل از شروع مطالعه همه شرکت کنندگان فرم رضایت نامه و سلامت بدنی را پر کردند. پس از ثبت مشخصات اولیه، آزمودنی ها به طور تصادفی به چهار گروه ترکیبی تمرینات مقاومتی و تمرینات کششی ایستا (10=n)، گروه ترکیبی تمرینات مقاومتی و تمرینات کششی pnf (10=n)، گروه ترکیبی تمرینات مقاومتی و ماساژ (10=n) و گروه تمرینات مقاومتی صرف (10=n) تقسیم شدند. پس از آشنایی آزمودنی ها با آزمون ها و پروتکل تمرینی به شکل پیش آزمون- پس آزمون قبل و بعد از 8 هفته برخی عوامل آمادگی جسمانی شامل انعطاف پذیری(قلاب کردن دست ها از پشت)، حجم عضلانی بازو، قدرت (1rm)، توان بی هوازی(پرتاب توپ طبی از بالای سر) مورد اندازه گیری و سنجش قرار گرفت. پروتکل شامل 8 هفته تمرینات مقاومتی و سه جلسه در هفته بود. جلسات تمرینات کششی و ماساژ نیز در روزهای قبل از جلسات تمرینات مقاومتی اجرا شدند (جلسات تمرینات کششی: شنبه، دوشنبه، چهارشنبه- جلسات تمرینات مقاومتی: یکشنبه، سه شنبه، پنجشنبه). قبل از هر جلسه تمرینی، آزمودنی ها به مدت 5 دقیقه به گرم کردن می پرداختند. مدت زمان هر جلسه از حرکات کششی 30 دقیقه بود. برنامه تمرینات مقاومتی شامل حرکت پرس سینه، حرکت زیر بغل با سیم کش، و پشت بازو با سیم کش و با رعایت اصل اضافه بار در 3 نوبت 8 تکراری(با شدت 85% از 1rm) با فواصل استراحتی 2-3 دقیقه ای بین نوبت ها و 3-5 دقیقه ای بین حرکات بود. همچنین، 15 حالت کششی ایستا برای کشش عضلات بزرگ درگیر در تمرین مقاومتی( عضلات سینه ای بزرگ، سه سر بازو و دو سر بازویی، گرد کوچک و بزرگ و دلتوئید) که برای هر حالت کششی ایستا 15 ثانیه در 3 تکرار و 15 ثانیه استراحت بین تکرارها و 1 دقیقه استراحت بین حرکات طراحی شده بود. حرکات کششی pnf نیز در 4 نوبت انقباض ایزومتریک ایجاد شده به مدت 30 ثانیه به وسیله مقاومت در برابر یک نیروی خارجی و 20 ثانیه استراحت بین هر نوبت طراحی شد. همچنین، از روش ماساژ مالشی عمیق برای مدت 30 دقیقه به منظور ماساژ عضلات درگیر در برنامه تمرینی( عضلات سینه ای بزرگ، سه سر بازو و دو سر بازویی، گرد کوچک و بزرگ و دلتوئید) استفاده شد. پس از جمع آوری داده های خام و با در نظر گرفتن پیش فرض ها از آمار توصیفی و برای تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنف استفاده شد. همچنین برای آزمون فرضیه ها و مقایسه نتایج از آزمون t مستقل، تحلیل واریانس( (anovaو آزمون تعقیبی توکی و نرم افزار spss نسخه 16 استفاده شد. همه آزمون های آماری در سطح معناداری 05/0 p< تجزیه و تحلیل شدند.
سمیرا محمدی حمید محبی
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه اثر 6 هفته پیاده روی با شدت متوسط بر اشتها و تغییرات وزن زنان جوان غیر ورزشکار با وزن طبیعی و اضافه وزن بود. به این منظور، 20 آزمودنی داوطلب با وزن طبیعی (25>bmi >20) و 20 آزمودنی با اضافه وزن (30>bmi>25) به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه شاهد با وزن طبیعی (سن 4/2±4/24 سال، bmi 4/1±1/22 کیلوگرم بر متر مربع)، گروه پیاده روی با وزن طبیعی (سن 1/1±1/ 22 سال، bmi1±7/22 کیلوگرم بر متر مربع)، گروه شاهد با اضافه وزن (سن 2±7/22 سال، bmi4/2±2/27 کیلوگرم بر متر مربع)، گروه پیاده روی با اضافه وزن (سن 7/1±9/22 سال، bmi 6/1±6/27 کیلوگرم بر متر مربع). گروه های تجربی، برنامه تمرینی را که شامل پیاده روی با شدت متوسط (70-50 درصد ضربان قلب بیشینه) در مسافت تعیین شده (در هفته های 2-1 مسافت 2800 متر، در هفته های 6-3 مسافت 3200 متر) و 3 جلسه در هفته بود به مدت 6 هفته انجام دادند. در ابتدا و پایان 6 هفته وزن بدن و vo2max )با آزمون راکپورت) ارزیابی شد. همچنین، آزمودنی ها مقیاس اشتها (vas) را قبل از جلسه اول و 15 دقیقه قبل از جلسه آخر تکمیل کردند. پس از اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون کلموگراف - اسمیرنف، نتایج آزمون آماری تحلیل واریانس نشان داد که افزایش معنی دار در احساس گرسنگی همراه با کاهش معنی دار در وزن بدن فقط در گروه پیاده روی با اضافه وزن وجود داشت (05/0p<). علاوه بر این، افزایش معنی دار در توان هوازی بیشینه ( ( vo2max تنها در گروه های تجربی وجود داشت (05/0p<). همچنین، نتایج t همبسته نشان داد که گرسنگی در گروه پیاده روی با اضافه وزن نسبت به قبل از برنامه افزایش یافت (05/0p<). با توجه به نتایج بدست آمده، 6 هفته برنامه پیاده روی باعث افزایش اشتها و کاهش وزن بدن در زنان با اضافه وزن شده است، در حالی که، گرسنگی و تغییرات وزن در زنان با وزن طبیعی معنی دار نبود. بنابر این، به نظر می رسد درمورد اثر 6 هفته برنامه پیاده روی بر برخی جنبه-های اشتها (گرسنگی)، ترکیب بدنی و میزان کاهش وزن موثر باشد.
محمد مهرتاش حمید اراضی
ال-کارنیتین با افزایش اکسیداسیون اسید های چرب بلند زنجیر و تثبیت استیل کوآنزیم به شکل استیل کوآنزیم آزاد، احتمالا می تواند موجب افزایش فعالیت پیروات دهیدروژناز، کاهش تولید اسید لاکتیک و بهبود عملکرد ورزشکار شود. بر این اساس، هدف از این تحقیق بررسی اثر مکمل یاری حاد ال-کارنیتین بر لاکتات، گلوکز خون، حداکثر اکسیژن مصرفی و توان بی هوازی مردان تمرین کرده بود. 16 مرد تمرین کرده (میانگین سنی 21.43 سال) به صورت داوطلبانه از دانشکده تربیت بدنی دانشگاه گیلان، به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت دوسوکور در دو آزمون مجزا به فاصله 7 روز شرکت کردند. آزمودنی ها 90 دقیقه قبل از انجام فعالیت هوازی و بی هوازی 3 گرم مکمل ال-کارنیتین یا دارو نما (مالتودکسترین) را مصرف کردند. برای فعالیت هوازی از آزمون شاتل 20 متر و برای فعالیت بی هوازی از آزمون رست استفاده شد. نمونه های خونی 5 دقیقه پیش و 4 دقیقه پس از آزمون جمع آوری شدند. از شرکت کننده ها خواسته شد برای نمونه گیری خونی و انجام آزمون ها صبح و در حالت ناشتا حضور یابد. برای مشخص کردن تفاوت بین گروه مکمل و دارونما در هر فعالیت از آزمون t استفاده شد. در گروه مکمل(فعالیت هوازی 62/20±25/141 و فعالیت بی هوازی 47/55±38/145) پس از فعالیت میزان لاکتات کمتری نسبت به گروه دارونما (فعالیت هوازی 85/20±00/151 و فعالیت بی هوازی 59/28±50/152) داشتند (05/0p?). همچنین، گروه مکمل (فعالیت هوازی 74/19±00/136 و فعالیت بی هوازی 64/13±50/115) پس از فعالیت از گلوکز خون بیشتری در مقایسه با گروه دارونما (فعالیت هوازی 65/15±62/121 و فعالیت بی هوازی 63/12±12/110) برخوردار بودند (05/0p?). مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی، حداکثر و میانگین توان بی هوازی نیز در گروه مکمل (به ترتیب 28/3±74/48، 44/83±75/520 و 14/96±50/382 )به طور معنی داری از گروه دارونما (به ترتیب 01/4±07/45، 59/109±38/483 و 30/82±62/361) بیشتر بود (05/0p?). یافته ها نشان می دهند که مصرف حاد مکمل ال-کارنیتین می تواند موجب بهبود عملکرد هوازی و بی هوازی شود.
سپیده اصغرپور گوهری حمید اراضی
هدف از این تحقیق، بررسی اثر مصرف حاد کافئین بر قدرت، استقامت عضلانی و عملکرد بی هوازی زنان تمرین کرده و تمرین نکرده بود. 12 زن تمرین کرده و 12 زن تمرین نکرده به ترتیب با میانگین وزن 67/5±25/59 و 85/5±08/58 کیلوگرم، قد 03/5±42/166 و 63/4±25/162 سانتی متر، سن 10/2±08/22 و 13/1±25/21 سال و شاخص توده بدنی 13/1±17/21 و 27/1±88/21 کیلوگرم بر متر مربع به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها به روش دو سوی کور و تصادفی به فاصله هفت روز از هم، یک بار کافئین (6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و یک بار دارونما مصرف کردند. یک ساعت پس از مصرف، قدرت عضلانی از طریق آزمون یک تکرار بیشینه (1rm) در حرکت پرس سینه و پرس پا، استقامت عضلانی از طریق شمارش تعداد تکرارهای حرکت پرس سینه و پرس پا با وزنه ای معادل 60 درصد یک تکرار بیشینه و توان بی هوازی با آزمون rast اندازه گیری شد. همچنین، ضربان قلب و فشار خون در زمان استراحت، 60 دقیقه بعد از مصرف و بلافاصله بعد از آزمون ها مورد اندازه گیری قرار گرفت. آزمون آماری anova با اندازه گیری مکرر نشان داد که کافئین موجب افزایش قدرت عضلانی بالاتنه، حداکثر توان و فشار خون سیستولی (بلافاصله پس از فعالیت) می شود (05/0p<). اما، تغییر معنی داری در قدرت عضلانی پائین تنه، استقامت عضلانی، حداقل توان، میانگین توان، ضربان قلب و فشار خون دیاستولی ایجاد نکرد (05/0p>). همچنین، در آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر، اثر تعاملی معنی داری در اثر کافئین بر قدرت بالاتنه دو گروه مشاهده شد (045/0p =). با توجه به نتایج آزمون t همبسته، مشخص شد که قدرت عضلانی بالا تنه (012/0p=) و حداکثر توان (028/0p =) در گروه تمرین کرده با مصرف کافئین به طور معنی داری افزایش می یابد. براساس یافته های بدست آمده به نظر می رسد آثار کافئین در زنان تمرین کرده نسبت به زنان تمرین نکرده بیشتر است، که دلیل احتمالی آن می تواند ناشی از تفاوت در توده عضلانی آنها باشد.
محمد رضا افخمی اردکانی حمید اراضی
چکیده زمینه و هدف: در دهه اخیر، ورزش به عنوان وسیله ای برای مقابله با درد یا مکملی برای داروهای ضد درد مورد توجه قرار گرفته است. از سوی دیگر، در مورد اثر شدت های مختلف فعالیت مقاومتی بر کاهش درد اطلاعات کافی وجود ندارد. همچنین، پاسخ های قلبی-عروقی متفاوتی پس از فعالیت مقاومتی وجود دارند. بر این اساس، هدف از این پژوهش بررسی اثر شدت های مختلف فعالیت مقاومتی بر آستانه و ادراک درد، لاکتات خون و پاسخ های قلبی– عروقی بود. روش کار: ??دانشجوی مرد غیر ورزشکار با نمایه توده بدنی ?±??.?? کیلوگرم بر متر مربع و فشارخون طبیعی (فشارخون سیستولی ?3? و فشارخون دیاستولی 89 میلی متر جیوه) به صورت تصادفی هدفدار انتخاب شدند و پس از اندازه گیری یک تکرار بیشینه، 4 حرکت فعالیت مقاومتی (پرس سینه، پرس شانه، زیر بغل سیم کش و جلو بازو) را با سه شدت 40، 60 و 80 درصد 1rm به صورت هم حجم اجرا کردند. آستانه درد از طریق آلگومتر و فشار خون بوسیله فشار سنج جیوه ای در دست چپ اندازه گیری شد. همچنین، لاکتات یک دقیقه قبل و بعد از فعالیت اندازه گیری شد و در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: فشار خون سیستولی و ضربان قلب در مقایسه با پیش از فعالیت، در فعالیت با شدت های 40، 60 و 80 درصد 1rm، به طور معنی داری بلافاصله پس از فعالیت افزایش یافت (??/?>p) و در دقایق 10، 15، 20 و 25 پس از فعالیت نسبت به بلافاصله پس از فعالیت کاهش معنی داری داشت (??/?>p). فشار خون دیاستولی هم پس از شدت های مذکور تغییر معنی داری نداشت (??/?<p). افزایش معنی دار آستانه درد تا دقیقه ی 5 پس از فعالیت مقاومتی با شدت 40 درصد 1rm مشاهده شد و در شدت های 60 و 80 درصد پس از فعالیت مقاومتی افزایش غیر معنی داری مشاهده گردید و بین لاکتات و آستانه درد هم ارتباط معنی داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس عمده یافته های این پژوهش، تقابل فشار خون و آستانه درد در شدت پایین تر فعالیت مقاومتی مشاهده شد که می تواند حاکی از تاثیر مدت و تکرار بیشتر حرکات باشد. همچنین، عوامل موثر در هیپوآلژزیا می توانند وابسته به شدت فعالیت مقاومتی باشند.
سیاوش رحمتی حمید اراضی
برای فعالیت مقاومتی مزایای زیادی در نظر گرفته شده است با این وجود، فعالیت مقاومتی با شدت بالا می تواند استرس اکسایشی و متعاقب آن آسیب سلولی را به وجود آورد، اثر حاد الگو های فعالیت مقاومتی بر وضعیت آنتی اکسیدانی مشخص نشده است. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر، مقایس? وضعیت آنتی اکسیدان های بزاقی مردان تمرین کرده مقاومتی پس از اجرای فعالیت های مقاومتی با الگوی باردهی هرمی (plp) و هرمی معکوس (rplp) بوده است. تغییرات در فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (sod)، ظرفیت پاکسازی رادیکال های آزاد به روش 2-2 دی فنیل 1-2- پیکریل هیدازیل هیدرات (dpph) و غلظت اسید اوریک (ua) نمونه های بزاقی در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند. 25 مرد تمرین کرد? مقاومتی (با میانگین و انحراف معیار؛ سن 02/3 ±68/26 سال، قد 4±04/182 سانتیمتر، وزن 59/8 ±87 کیلوگرم، درصد چربی 18/2 ± 17/10 ) در این مطالعه شرکت نمودند. در دو روز نامتوالی (با فاصله یک هفته از هم)، آزمودنی ها پروتکل های فعالیت مقاومتی با الگوی باردهی هرمی و هرمی معکوس را با 6 حرکت مختلف انجام دادند. نمونه های بزاقی غیر تحریکی پیش و 5 دقیقه پس از فعالیت از آزمودنی ها گرفته شد. نتایج نشان داد که مقادیر، فعالیت آنزیم sod به مقدار معنی داری پس از اجرای فعالیت مقاومتی با الگوی rplp در مقایسه با مقادیر زمان استراحت، بالاتر بود. علاوه بر این، مقادیر sod پس از الگوی rplp در مقایسه با plp بالاتر بود (05/0>p). مقادیر اسید اوریک در دو الگوی فعالیت مقاومتیِ (plp, rplp) در مقایسه با مقادیر زمان استراحت به میزان معنی داری افزایش یافت (05/0>p). اما، تفاوت معنی داری میان مقادیر غلظت ua در این دو الگو مشاهده نشد (05/0<p). در پاسخ به دو الگوی فعالیت مقاومتی plp و rplp، افزایش معنی داری در مقادیر dpph بینِ قبل و 5 دقیقه پس از جلسات فعالیت مشاهده گردید(05/0>p). در مقایس? مقادیر dpph بین plp و rplp، افزایش معنی دار بیشتری در الگوی rplpِ (05/0>p) مشاهده گردید. در نتیجه می توان گفت فعالیت مقاومتی الگوی باردهی هرمی معکوس که در این مطالعه بررسی گردید، در مقایسه با فعالیت مقاومتی با الگوی هرمی، نشانگر استرس اکسایشی (dpph%) و تغییرات مقادیر آنتی اکسیدان (sod) را بیشتر افزایش می دهد.
علی مقنیان شورک بهمن میرزایی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ترکیب بدنی، رفتارهای مرتبط با سبک زندگی و عوامل دموگرافیک با آمادگی عضلانی دانش آموزان پسر بود. به همین منظور 407 نفر دانش آموز پسر مقاطع راهنمایی و دبیرستان شهر یزد با میانگین سنی 45/1± 92/14 سال، قد 03/1± 165 سانتی متر و وزن 36/1± 09/57 کیلوگرم به طور تصادفی به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای تعیین رده های وزنی از cut off-bmi و صدک های آن استفاده شد، به این صورت که اگر bmi کوچکتر یا مساوی نقطه درصدی 15 باشد کم وزن، اگر bmi بین نقطه درصدی 15 تا 85 باشد در رده وزنی قابل قبول، اگر bmi بین نقطه درصدی 85 تا 95 باشد اضافه وزن و اگر bmi بزرگتر از نقطه درصدی 95 باشد، فرد چاق محسوب می شد. سپس چربی زیرپوستی دو نقطه ای سه سربازو و ساق پا اندازه گیری شد. برای ارزیابی وضعیت آمادگی جسمانی از شاخص های استقامت عضلانی میان تنه(دراز و نشست تعدیل شده)، استقامت ایستای بالاتنه(آویزان شدن با آرنج خم)، استقامت عضلانی پویای بالاتنه(شنای سوئدی 90 درجه)، توان عضلانی پایین تنه(پرش افقی) و انعطاف پذیری(رساندن دست در حالت نشسته با پشت ثابت شده)، برای بررسی عوامل دموگرافیک، از پرسش نامه وضعیت اجتماعی اقتصادی و برای ارزیابی رفتارهای مرتبط با سبک زندگی که شامل فعالیت بدنی، عادات تغذیه ای و اوقات بی تحرکی بود از پرسش نامه فعالیت بدنی بک، پرسش نامه عادات تغذیه ای و دو سوال در رابطه با میزان تماشای تلویزیون و استفاده از کامپیوتر و بازی های کامپیوتری، استفاده شد. همچنین برای بررسی بلوغ از پیش بینی قد بزرگسالی که با استفاده از معادله رگرسیون خمیس و روچ (1994)بدست آمد، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات هم از روش همبستگی پیرسون و سهمی برای بررسی ارتباط بین متغیرها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد: درصد کم وزنی(4/21) بالاتر از اضافه وزن(2/15) و چاقی(9/4) بود. درصد بالاتری از جامعه فعالیت بدنی پایینی داشتند(3/42). با مقایسه داده های آمادگی عضلانی با نورم fitnessgram، تنها 65/5 درصد از آمادگی عضلانی بالایی برخوردار بودند. بین ترکیب بدنی و آمادگی عضلانی رابطه منفی وجود داشت( 05/0 p ?). در بین رفتارهای مرتبط با سبک زندگی تنها اوقات بی تحرکی رابطه ای با آمادگی عضلانی نداشت(05/0 <p ). عوامل دموگرافیک نیز رابطه ای با آمادگی عضلانی نداشت(05/0< p). به علاوه تنها عادات تغذیه ای با عوامل دموگرافیک رابطه مثبتی داشت(05/0 p ?). در مورد رابطه بین رفتارهای مرتبط با سبک زندگی و ترکیب بدنی، تنها بین عادات غذایی و هر دو شاخص bmi و درصد چربی بدن رابطه منفی مشاهده شد(05/0 p ?) و اوقات بی تحرکی تنها با درصد چربی بدن رابطه مثبتی داشت(05/0 p ?)، ولی فعالیت بدنی با ترکیب بدنی رابطه ای نداشت. با توجه به نتایج پژوهش، سطح آمادگی عضلانی در بین دانش آموزان شهر یزد پایین می باشد و با توجه به رابطه قوی تر فعالیت بدنی و ترکیب بدنی با آمادگی عضلانی، همچنین رابطه بین عادات غذایی با آمادگی عضلانی و ترکیب بدنی، پیشنهاد می شود که با تشویق و ترغیب دانش آموزان به شرکت در فعالیت های بدنی و آگاهی لازم در رابطه با رعایت عادات غذایی مناسب، زمینه بهبود سلامت جسمی و روانی آنها فراهم آید. واژه های کلیدی: ترکیب بدنی، رفتارهای مرتبط با سبک زندگی، عوامل دموگرافیک، آمادگی عضلانی
سجاد جعفری سیریزی فرهاد رحمانی نیا
هدف این مطالعه مقایسه اثرات 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر قدرت، تصویر بدنی و اضطراب دانشجویان پسر کم وزن مضطرب بود. مواد و روش ها: چهل دانشجوی کم وزن مضطرب به 2 گروه تقسیم شدند: گروه تمرینات قدرتی (20نفر) و گروه شاهد (20 نفر). در گروه تمرینات قدرتی افراد به مدت 8 هفته، 3 روز در هفته، تمرین مقاومتی پیش رونده برای کل بدن انجام دادند، در حالی که گروه شاهد هیچ فعالیتی انجام نداد. اندازه گیری های آنتروپومتریکی، ترکیب بدنی، تصویر بدنی (پرسشنامه mbsrq)، اضطراب (پرسشنامه stai)، استقامت عضلانی و یک تکرار بیشینه در شش ورزش قبل و بعد از یک دوره تمرینی 8 هفته اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 8 هفته تمرین مقاومتی اثر معنی داری در افزایش قدرت قسمت بالا تنه و پایین تنه اندازه گیری شده با یک تکرار بیشینه و همچنین هیپرتروفی عضلات پاها و بازوها دارد (05/0>p). علاوه بر این، گروه تمرینات قدرتی افزایش بهبود قابل توجهی در تصویر بدنی (bi) و کاهش اضطراب بدنی اجتماعی (spa) نسبت به گروه کنترل داشت. نتیجه گیری: این مطالعه از استفاده تمرینات قدرتی برای بهبود تصویر بدنی و اضطراب حمایت می کند. این امر ممکن است در نتیجه تغییرات قابل توجه در نتیجه تمرینات مقاومتی همچون: افزایش معنی دار در استقامت عضلانی، قدرت و توده عضلانی باشد.
بهزاد طاعتی مقدم ضیابری حمید اراضی
زمینه و هدف: بیماری فشار خون از مهم ترین عوامل گسترش بیماری های قلبی عروقی است. کاهش فشار خون و پیشگیری از ابتلا به بیماری فشار خون، در گام نخست با تغییر و اصلاح سبک زندگی حاصل می شود. تمرین مقاومتی و چای سبز 2 عاملی هستند که ممکن است اثرات مطلوبی بر فشار خون (bp) داشته باشند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر مصرف چای سبز و انجام تمرین مقاومتی بر فشار خون، ضربان قلب (hr) و هزینه اکسیژن میوکارد (rpp) استراحتی در افراد با فشار خون بالا بود. روش کار: 30 زن تمرین نکرده با فشار خون بالا (39/6 ± 66/46 سال؛ 52/2 ± 53/167 سانتی متر؛ 71/7 ± 69 کیلوگرم؛ 41/4 ± 57/24 کیلوگرم بر متر مربع) در این پژوهش شرکت کرده و بصورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: چای سبز و تمرین مقاومتی (gr؛ 8 نفر)، تمرین مقاومتی (rt؛ 8 نفر)، چای سبز (gt؛ 7 نفر)، و کنترل (c؛ 7 نفر). آزمودنی ها روزانه 2 عدد کپسول پودر چای سبز و یا دارونما را صبح و شب مصرف کرده و علاوه بر آن، گروه های gr و rt دو جلسه در هفته به تمرین مقاومتی دایره ای (2 دور 6 حرکتی با 50 درصد 1rm و 10 تکرار) پرداختند. 48 ساعت قبل و بعد از دوره، bp و hr استراحتی بیماران اندازه گیری و rpp برآورد شد. نتایج با استفاده از آزمون t وابسته و آزمون anova یک طرفه با آزمون تعقیقبیbonferroni تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: فشار خون سیستولی (sbp) و میانگین فشار شریانی (map) در گروه های gr و rt کاهش معناداری داشت (05/0>p). همچنین، کاهش معناداری در sbp گروه gt رخ داد. در فشار خون دیاستولی و hr گروه های پژوهش تغییر معناداری مشاهده نشد. گروه های gr و rt در هیچ یک از متغیرهای اندازه گیری شده اختلاف معناداری با یکدیگر نداشتند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین مقاومتی و چای سبز می توانند اثرات مطلوبی بر bp و rpp استراحتی افراد با فشار خون بالا داشته باشند. همچنین، نتایج بیان می کند که اثر 6 هفته ای تمرین مقاومتی بر متغیرهای مذکور نسبت به چای سبز بیشتر بوده و تعامل این دو عامل با یکدیگر نتوانسته فواید همودینامیکی بیشتری را در مقایسه با تمرین مقاومتی صرف ایجاد کند. واژه های کلیدی:
محسن نوری هفت چشمه حمید اراضی
هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین سطح آمادگی ویژه جودو با برخی ویژگی های پیکر سنجی و زیست حرکتی در جودوکاران مرد تمرین کرده بود. بدین منظور، از میان جودوکاران زبده استان قم (جامعه 200 جودوکار در همه اوزان)50 جودوکار مرد واجد شرایط با سن 80/1±75/20 سال، قد20/4± 178سانتی متر، وزن 24/8±06/70 کیلوگرم به عنوان آزمودنی در این پژوهش شرکت کردند. پس از اندازه گیری های اولیه شامل برخی فاکتورهای پیکرسنجی شامل چربی زیرپوستی هفت نقطه ، شاخص توده بدنی، محیط بازو و ران، فاکتورهای نوع پیکری شامل جزء لاغرپیکری، عضلانی پیکری و چاق پیکری و بالاخره فاکتورهای آمادگی جسمانی شامل قدرت پویای بالاتنه، پایین تنه و کل بدن، سرعت، چابکی، انعطاف پذیری، آمادگی هوازی و توان انفجاری تعیین شد. آزمون آمادگی جسمانی ویژه جودو به صورت مجزا به عمل آمد. نحوه انجام این آزمون بدین ترتیب بود که جودوکار در زمان معین تکنیک های آزمون را انجام داده و رکورد او بدین ترتیب که (تعداد پرتابها و ضربان قلب بلافاصله و یک دقیقه بعد) با استفاده از فرمول برآورد گردید. همه فاکتورها با آزمون ویژه آمادگی جسمانی جودو مورد ارتباط سنجی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان دادند که قد ایستاده (340/0-r=،016/0p=)، قد نشسته (387/0-r=،005/0p=)، تیپ بدنی عضلانی (582/0-r=،001/0p=)، درصد چربی (396/0-r=،004/0p=)، توده بدون چربی (582/0-r=،001/0p=)، قدرت پویای پایین تنه (312/0-r=،027/0p=)، قدرت فشردن دست (385/0-r=،006/0p=)، توان انفجاری (341/0-r=،015/0p=)، سرعت (366/0r=،009/0p=)، چابکی (347/0-r=،013/0p=) همبستگی معناداری با آمادگی جسمانی ویژه جودوکاران دارند و اما بین قدرت پویای بالا تنه و کل بدن، توان هوازی، انعطاف پذیری، استقامت عضلانی بالا تنه و میان تنه با سطح آمادگی جسمانی ویژه جودو ارتباط معنی داری مشاهده نشد. به طور کلی، با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد که آمادگی جسمانی موثر در جودو بیشتر به سمت آمادگی بی هوازی تکیه دارد و توان انفجاری، سرعت، چابکی، انعطاف پذیری، قدرت فشردن دست و قدرت پویای پایین تنه نیز در عملکرد خاص جودوکاران موثر است. همچنین، از میان عوامل پیکرسنجی، قد ایستاده، قد نشسته، تیپ بدنی عضلانی، درصد چربی، توده بدون چربی می تواند تاثیر بیشتری بر آمادگی جسمانی جودوکاران داشته باشد.
حمید اراضی ارسلان دمیرچی
چکیده ندارد.
یدالله نوری شورابی حمید اراضی
چکیده ندارد.