نام پژوهشگر: محمود حقانی
سارا محمدی نادر مهرگان
محدودیت منابع تجدید ناپذیر انرژی و مسئله حفظ محیط زیست از جمله موضوعاتی است که مورد توجه سیاست گذاران حوزه انرژی می باشد. در این راستا تلاش در جهت منطقی تر نمودن مصرف نهایی حامل های انرژی حائز اهمیت فراوان است. شناخت اجزا و عوامل موثر بر روند مصرف و تقاضای حامل های انرژی، شرط ضروری برنامه ریزی، تصمیم گیری و تدوین سیاست های مناسب در زمینه افزایش کارایی انرژی می باشد. این مطالعه در جهت مدیریت موثر انرژی، تغییرات مصرف کل انرژی و برق دربخش های مختلف اقتصاد ایران را در طی سالهای86- 1358بررسی، عوامل موثر در این تغییرات را شناسایی و سهم هر کدام را محاسبه نموده است. روش بکار گرفته شده در این تحقیق، یک روش آماری- ریاضی بوده که به مدل تجزیه کامل(cdm) معروف است. این مطالعه تغییرات مصرف انرژی کل و برق را به عوامل تولیدی، ساختاری و شدتی تفکیک می کند. نتایج کلی حاکی از آن است که اثر شدت خالص به عنوان معیار ناکارایی در مصرف انرژی و اثر ساختاری ناشی از تغییرات ترکیب فعالیت ها ، وزن بالایی در افزایش تقاضای انرژی ومصرف برق در بخش های مختلف دارند. در حالیکه در بسیاری از کشورها، همین اثرات در جهت کاهش شدت مصرف و تقاضای انرژی حرکت کرده اند. همچنین استفاده از نهاده انرژی در طی دوره روندی به شدت افزایشی داشته است که ناشی از کاهش قیمت انرژی و افزایش قیمت سرمایه بوده است. در نتیجه انرژی تا حدودی جانشین سرمایه و نیروی کاردر تولید شده است. در بین حامل های انرژی، سهم فرآورده های نفتی در حال کاهش و سهم برق و گاز طبیعی درجانشینی با فرآورده های نفتی، در حال افزایش است. با توجه به اثبات ناکارایی بالای مصرف انرژی در اقتصاد ایران، این تحقیق بر لزوم بازنگری در سیاست-های حوزه انرژی تأکید می نماید.
مهدی ذوالفقاری حسین صادقی
از آنجا که آگاهی از میزان تقاضای انرژی برق و گازطبیعی در هر دوره ای، به منظور برنامه ریزی دقیق، جهت اعمال سیاستگذاری های لازم، امری ضروری می باشد. از این رو پیش بینی تقاضا، برای بخش های مختلف اقتصادی حائز اهمیت می باشد. در این مطالعه مدلی نوین جهت پیش بینی تقاضای کوتاه مدت برق و گاز طبیعی طراحی شده است که با شرایط و ساختار اقلیمی کشور منطبق بوده و متغیرهای موثر در کشور در آن لحاظ شده اند. در ادامه ضمن مقایسه مدل پیشنهادی با روش های رگرسیونی و غیرگرسیونی مرسوم، عملکرد مطلوب و رضایت بخش مدل مورد تایید قرار گرفت. در این تحقیق ابتدا با مروری بر مطالعات و تحقیقات صورت گرفته در زمینه پیش بینی حامل های انرژی، به معرفی مبانی نظری مدل های پیش بینی خطی و غیرخطی مرسوم پرداخته شد. در ادامه با طراحی یک مدل جدید که یک تلفیقی از مدل های رگرسیونی و غیررگرسیونی می باشد به بررسی روند تقاضای روزانه برق کل کشور و گاز طبیعی در بخش خانگی و عوامل موثر بر تقاضای روزانه این حامل های انرژی پرداخته شد. در ادامه تقاضای روزانه برق و گاز طبیعی در بخش خانگی برای 10 روز بعدی به دوصورت "مجموع 10 روز" و "گام به گام(روز یکم تا روز دهم)" براساس مدل های arima، شبکه عصبی مصنوعی پیشخور، تبدیل موجک و مدل پیشنهادی، پیش بینی شد. سپس مقادیر پیش بینی شده هر یک از مدل ها، توسط معیارهای ارزیابیmse، rmse، mae، mape، در پیش بینی گام به گام و r2، nmse بعلاوه mse، rmse، mae، mape، در پیش بینی مجموع 10 روز مورد ارزیابی قرار گرفتند. در مجموع برای هر دو تقاضای روزانه برق کل کشور و گاز طبیعی در بخش خانگی، مدل پیشنهادی دارای خطای کم و دقت پیش بینی بالا بوده است که به عنوان مدل بهینه انتخاب گردید. پس از مدل پیشنهادی، بترتیب مدل های تبدیل موجک، شبکه عصبی پیشخور و فرآیند arima در اولویت های بعدی قرار گرفتند.
نویده خطابی رودی حسین صادقی
چکیده در دنیای مبتنی بر انرژی امروز، برق به عنوان حامل انرژی دارای اهمیت انکار ناپذیری است زندگی مردم بدون برق قطعا با مشکلات عمده ای مواجه خواهد شد اما تولید کننده برق مانند هر کالایی برای تولید متقبل هزینه هایی می شود و مصرف کننده نیز باید بهای آن را پرداخت کند؛ اما کیفیت کالای ارایه شده از اهمیت زیادی بر خوردار است در این تحقیق به خاموشی برق به عنوان معضلی بر کیفیت برق توجه شده است که رفاه وآسایش خانوار را تحت تاثیر قرار می دهد ؛ به طور کلی outage به معنی خاموشی و قطع برق است و در بیان فراگیر علاوه بر این که قطع کامل برق را خاموشی می نامند هرگونه نوسان در ولتاژ، افت فرکانس و به طور کلی هرگونه نوسان در سیستم برق که آن رااز حالت استاندارد تعریف شده خارج کند خاموشی تعریف می شود. اهداف اصلی این تحقیق تخمین هزینه خاموشی مشترکین بخش خانگی شهرستان تربت حیدریه و برآورد تمایل به پرداخت آن ها برای قیمت برق با کیفیت های متفاوت می باشد. به منظور تحقق این اهداف روش های cvm و نرخ دستمزد مورداستفاده قرار گرفت سپس پرسشنامه ای بر این اساس طراحی گردید واز جامعه مورد نظر نمونه ای به تعداد 334 مشترک بخش خانگی به روش نمونه گیری تصادفی اتنخاب شد و پرسشنامه ها از طریق مصاحبه حضوری تکمیل گردید . نتایج بدست آمده حاکی از آن است که1 ساعت خاموشی برق در بخش خانگی به روش cvm هزینه ای برابر با 5/3582 تومان و به روش نرخ دستمزد 2/3703 تومان را بر خانوار تحمیل می کند . همچنین مردم آماده پرداخت مبلغ 14/50 تومان درازای 1کیلوات ساعت مصرف برق می باشند در شرایطی که به طور متوسط 95/55 دقیقه خاموشی در روز را نیز تحمل نمایند. واژگان کلیدی : خاموشی، مشترکین بخش خانگی ، خانوار، تمایل به پرداخت، نرخ دستمزد ، cvm
نجمه محمدی نادر مهرگان
کشور ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه و رو به رشد و برخوردار از منابع عظیم انرژی و مخازن بزرگ نفت و گاز از جمله کشورهاِیی است که دارای الگوی رشد با اعمال فشار بر منابع طبیعی می باشد. بنابراین برنامه ریزی برای مصرف انرژی اهمیت فراوانی داشته و باید با دقت بسیاری انجام گیرد. بعد از بحران نفت در سال 1973 رابطه بین مصرف انرژی و رشد اقتصادی به طور جدی تری مورد بررسی قرار گرفته است. مصرف انرژی به عنوان یک عامل مهم تولیدی، می تواند نقش موثری در رشد اقتصادی داشته باشد. از این رو بررسی رابطه مصرف انرژی و رشد اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار است. تبیین این ارتباط به روشن شدن سیاستهای بخش انرژی کشور، کمک شایانی می کند. در این پایان نامه سعی بر این بوده است که انرژی به عنوان یک عامل تولیدی در کنار سرمایه و اشتغال در نظر گرفته شود تا بتوان رابطه آن را با میزان تولید بررسی کرد. در این پایان نامه به مقایسه تأثیر مصرف برق با سایر حامل های انرژی (نفت و گاز) بر رشد اقتصادی و رشد بخش های اقتصادی (صنعت، کشاورزی و خدمات) ایران در دوره زمانی 1386–1346 با استفاده از روش خودبازگشتی با وقفه توزیعی(ardl) پرداخته شده است. در صورت اثبات وجود رابطه بلندمدت بین متغیرها با استفاده از روش ardl، یک مدل تصحیح خطا نیز برآورد شده است تا نتایج این دو روش با یکدیگر مقایسه شود. مدل ardl چندین امتیاز بر دیگر مدل ها )انگل _ گرنجر،جوهانسون _ جوسیلیوس) دارد. این مدل(ardl) میتواند برای سری های زمانی صرف نظر از اینکه هم انباشته از i(0) i(1) , یا ترکیبی از هر دو باشند به کار گرفته شود، حتی برای نمونه های کوچک نتایج کارایی را ارئه می دهد و بر مشکلات نتایج نامانایی سری های زمانی غلبه می کند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در بلندمدت مصرف برق و گاز اثر مثبتی را بر تولید ناخالص داخلی در ایران دارند. در بخش صنعت مصرف برق، گاز و انرژی کل در کوتاه مدت و بلندمدت بر رشد اقتصادی این بخش تأثیر مثبتی دارند. در کوتاه مدت کلیه حامل ها و مصرف انرژی کل بر تولید ناخالص داخلی تأثیر مثبت را دارند. در بخش کشاورزی نیز مصرف فرآورده های نفتی در کوتاه مدت تأثیر معنادار مثبتی را دارند.
وحید قربانی پاشاکلایی نادر مهرگان
مصرف بالای برق در زیر بخش های اقتصادی کشور یکی از چالش های اقتصاد ایران بوده که آزاد سازی قیمت و حذف یارانه برق یکی از راه ها ی کاهش مصرف بالای برق می باشد. بدین منظور ابتدا تابع تقاضای برق در بخش های خانگی ، کشاورزی ، صنعت و خدمات در طی سال های 86- 1354 به روش ardl برآورد شده است. نتایج در این قسمت نشان داده که کشش قیمتی در کوتاه مدت و بلند مدت برای بخش خانگی به ترتیب 09/0- و 36/0- ،کشاورزی به ترتیب 1/0- و 49/0- ، صنعت به ترتیب 05/0- و 28/0- و برای بخش خدمات بی معنی بوده است. کشش درآمدی در کوتاه مدت و بلند مدت برای بخش خانگی به ترتیب 07/0 و 29/0 ،کشاورزی به ترتیب 43/0 و 07/2 ، صنعت به ترتیب 27/0 و 52/1 و برای بخش خدمات به ترتیب بی معنی و 42/1 بدست آمده است. در ادامه با استفاده از توابع بدست آمده از مرحله اول، دو سناریو مطرح شده است. در سناریو اول ، آزادسازی در طی سه سال(91-1389) و در سناریو دوم، آزادسازی در طی پنج سال(93-1389) بررسی گردیده است. در هر سناریو نیز دو فرض را براساس افزایش یکنواخت قیمت اسمی و قیمت حقیقی در نظر گرفته ایم و در هر سناریو با مقایسه میزان مصرف در دو فرض موجود ، قیمت بهینه را مشخص نموده ایم. نتایج نشان داده که در بخش خانگی و در سناریو اول قیمت به ترتیب 78/297 ، 14/502 و 8/783 و در سناریو دوم به ترتیب 83/244 ، 66/362 ، 5/480 ، 33/598 ، 16/716 ریال بازای هر کیلووات ساعت ، در بخش کشاورزی و در سناریو اول قیمت به ترتیب 7/210 ، 72/441 و 82/767 و در سناریو دوم به ترتیب 47/156 ، 98/291 ، 48/427 ، 99/562 ، 49/698 ریال بازای هر کیلووات ساعت ، در بخش صنعت و در سناریو اول قیمت به ترتیب 9/354 ، 4/557 و 2/833 و در سناریو دوم به ترتیب 55/310 ، 24/415 ، 93/519 ، 62/624 ، 31/729 ریال بازای هر کیلووات ساعت و در بخش خدمات و در سناریو اول قیمت به ترتیب 4/325 ، 8/496 ، 4/665 و در سناریو دوم به ترتیب 272 ، 4/384 ، 8/496 ، 2/609 ، 6/721 ریال بازای هر کیلووات ساعت خواهد بود.
حمید رضا ترک رضا نجارزاده
روند رو به رشد خصوصی سازی برق در قسمت تولید از سویی سبب افزایش بهره وری تولید برق شده است از سوی دیگر بعلت ویژگی اصلی برق یعنی عدم امکان ذخیره برق تولید شده همواره در بازار برق تولید کنندگان با دغدغه فروش برق تولیدی خود روبرو می باشند همین موضوع و فراریت قیمت ها سبب کاهش انگیزه سرمایه گذاری در افزایش ظرفیت تولید در یک بازار برق آزاد سازی شده می شود. سرمایه گذاران ترجیح می دهند ازمدل های سنتی ارزش خالص فعلی که تنها بر تحلیل سود قطعی همراه با قیمت های آتی مشخص است پرهیز کنند و به تحلیل هایی در بازار آزاد سازی شده روی آورند که تاثیرات ریسک های مختلف را در نظر گرفته باشد و در فرایند تصمیم گیری منعطف تر نسبت به رویکرد ارزش خالص فعلی داشته باشد. رویکرد استفاده شده توسط محقق رویکرد گزینه حقیقی می باشد که در آن برای قیمت فرایند احتمالی حرکت براوانی در نظر گرفته شده است. درمدل ارائه شده به حداکثر سازی هزینه فرصت سرمایه گذاری اقدام شده است و بر اساس این حداکثرسازی برای هر تکنولوژی قیمت بهینه بازاری جهت سرمایه گذاری و ارزش خالص فعلی به ازای هر مگاوات تولید برق در هر تکنولوژی ارائه شده است. بر این اساس افزایش ریسک سرمایه گذاری که محقق نوسانات قیمت فروش می باشد سبب افزایش قیمت بهینه سرمایه گذاری می شود و در تمامی نرخ ریسک ها همچنان سود تکنولوژی نیروگاه های حرارتی بدلیل ضریب بهره وری بالاتر در ایران مناسب ترین است.
زهرا چوپانی نادر مهرگان
چکیده: مسئله کارایی و بهره وری یکی از مسائل بسیار مهم اقتصادی روز به شمار آمده و همواره دغدغه ی اصلی مدیران موسسات و واحدهای تولیدی بوده است.علاوه بر مدیران، مسئولین اقتصادی کشور نیز به این موضوع توجه ویژه ای داشته اند که از جمله آن می توان به قوانین و سیاستهای برنامه های توسعه در راستای بهبود و ارتقای بهره وری اشاره کرد. هدف اصلی این پژوهش،ارزیابی کارایی فنی عوامل تولید در نیروگاههای کشور با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها (dea ) طی دوره زمانی 1388-1385 است،همچنین برای بررسی تغییرات بهره وری از شاخص جدیدی به نام شاخص مالم کوئیست کمک گرفته شده است.در نهایت نتایج به دست آمده از محاسبه کارایی نشان می دهد، که متوسط کارایی نیروگاههای گازی 97%،و نیروگاههای بخاری 98%،و نیروگاههای سیکل ترکیبی برابر 99.7% می باشد. کلمات کلیدی: کارایی، بهره وری، شاخص مالم کوئیست، تحلیل پوششی داده ها، اهم نیروگاههای کشور
سالار عبدالهی حقی نادر مهرگان
چکیده: ایران به دلیل داشتن منابع غنی انرژی و دارا بودن سطح بالای منابع انسانی توانسته است بخش صنعت خود را هر چند با وجود مشکلات زیاد، رونق بخشد. پایین بودن قیمت انرژی در ایران موجب شده است تا در این کشور بخش صنعت اتکای بیشتر را به این عامل تولیدی نشان دهد و صنایع انرژی بر در این کشور گسترش یابد. این اتکا به انرژی بی شک موجب تقویت وابستگی بین اشتغال و قیمت انرژی در این بخش می شود. با افزایش قیمت انرژی و تاثیر آن بر رشد هزینه ها در صنعت موجب می شود تا قیمت تمام شده محصولات تولیدی در صنعت نیز افزایش یابد. با افزایش قیمت تمام شده در تولید، امکان سوددهی صنعت نیز کاهش می یابد و در نهایت موجب کاهش فعالیت صنعت شده و از نیروی کار فعال در این بخش کاسته می شود. در این تحقبق کوشیده شده است تا اثر افزایش قیمت انرژی، مبنی بر قانون هدفمندسازی یارانه های انرژی بر اشتغال نیروی کار در صنایع مختلف و همچنین صنایع بزرگ ( بالای 10 نفر کارکن) بررسی شود. از آنجا که نفت کوره در مصرف فراورده های نفتی توسط بخش صنعت بیشترین سهم را دارد، برای بررسی اثر هدفمند سازی یارانه های انرژی بر اشتغال از سه حامل انرژی نفت کوره، برق و گاز طبیعی استفاده شده است. در این تحقیق قصد بر آن است تا به بررسی اثر این افزایش قیمت انرژی ناشی از هدفمند کردن یارانه ها را بر اشتغال بخش صنعت طبق مدلهای خود توضیحی با وقفه های گسترده ardl پرداخته شود و در ضمن اثر افزایش قیمتهای انرژی ناشی از هدفمند کردن یارانه ها، بر اشتغال در بخشهای مختلف صنعتی توسط مدل پانل دیتا بررسی گردد. خود رگرسیونی برداری(var) نیز جهت بررسی اثر شوک قیمت انرژی و تجزیه واریانس استفاده شده است. تا اولاً این رابطه تشریح شود و ثانیاً معلوم گردد که اشتغال در این بخش نسبت به شوک قیمتی چه واکنشی از خود نشان می دهد؟ نتایج دال بر وجود رابطه بلندمدت میان متغیرهای قیمت انرژی، قیمت فراورده های نفتی، برق و گاز طبیعی با اشتغال می باشند. همچنین نتایج خود رگرسیونی برداری(var) نیز تاثیر شوکهای قیمت انرژی را بر اشتغال بخش صنعت تایید می کند. اما نتیجه اصلی مبنی بر کاهش اشتغال ناشی از هدفمند کردن یارانه های انرژی در صنایع بزرگ و صنایع مختلف مثبت می باشد.
پروانه نورمحمدلو حسین صادقی سقدل
چکیده با توجه به اهمیت نقش آب و برق در زندگی مردم، در این تحقیق، آثار افزایش قیمت آب و برق بر قدرت خرید و میزان مصرف خانوارها، بر اساس طراحی یک الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه برای ایران و به کارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1380، مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا با اجرای سه سناریو برای افزایش قیمت آب نتایج شبیه سازی مدل نشاندهند ی کاهش قدرت خرید خانوارها و کاهش درآمد نیروی کار و سرمایه خانوارها بوده همچنین نتایج حاکی از افزایش میزان مصرف خانوارهای شهری و روستایی ازکالای نفت وگاز و خدمات وکالاهای مبادلاتی بوده و کاهش میزان مصرف خانوارها از کالاهای کشاورزی و آب و برق و ساختمان و کالاهای صنعتی می باشد. سپس با اجرای سه سناریو افزایش قیمت برق نتایج شبیه سازی مدل نشاندهند ی کاهش قدرت خرید خانوارها و افزایش درآمد نیروی کار خانوارها و کاهش درآمد سرمایه خانوارها بوده همچنین نتایج حاکی از افزایش میزان مصرف خانوارهای شهری و روستایی بروی کالاهای کشاورزی و خدمات و کالاهای مبادلاتی بوده و کاهش میزان مصرف خانوارهای شهری و روستایی از برق ونفت و گاز و ساختمان و کالاهای صنعتی می باشد ، همچنین ا افزایش قیمت برق مصرف خانوارهای شهری از آب کاهش و مصرف خانوارهای روستایی از آب افزایش می یابد.
سهراب گراوند نادر مهرگان
چکیده کارایی انرژی برق درصنعت یعنی اینکه با کمترین استفاده از انرژی برق و کمترین تلفات در مصرف آن، مقدار مشخصی کالا یا خدمت تولید شود. در این مطالعه کارایی انرژی برق کارگاه های بزرگ صنعتی پنجاه نفر کارکن و بیشتر کشور با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها تحت دو فرض ccr و bcc طی دوره 1386-1375 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که تحت هر دو فرض طی دوره کارگاه های صنعتی از میانگین کارایی انرژی برق پایینی برخوردار بوده اند. نتایج بیانگر این است صنایعی که کارایی انرژی برق پایینی دارند از کارایی تکنیکی پایینی نیز برخوردارند. دلیل اصلی پایین بودن کارایی انرژی برق در کارگاه های صنعتی را می توان پایین بودن قیمت انرژی برق طی دوره و عدم صرفه اقتصادی تعویض دستگاه های مستهلک مصرف کننده برق برای کارگاه های صنعتی دانست. تحت فرض بازدهی ثابت نسبت به مقیاس صنایع تولید وسایل نقلیه موتوری و تریلر و ... و تولید محصولات توتون و تنباکو بالاترین میزان کارایی انرژی برق را طی دوره داشته اند و در مقابل صنایع تولید سایر محصولات کانی غیر فلزی، تولید منسوجات و تولید پوشاک و عمل آوردن و رنگ کردن از پایین ترین کارایی انرژی برق نسبت به دیگر صنایع برخوردار بوده اند. تحت فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس صنایع تولید محصولات توتون و تنباکو، تولید ماشین آلات اداری و حسابگری و تولید وسایل نقلیه موتوری و تریلر و ... بالاترین میانگین کارایی انرژی برق را طی دوره داشته اند و در مقابل کارگاه های صنعتی؛ تولید منسوجات، تولید سایر محصولات کانی غیر فلزی و تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی پایین ترین کارایی انرژی برق را دارا بوده اند.
محمد رضا سزاوار آلبرت بغزیان
نتیجه عملکرد سیاستهای اقتصادی و غیر اقتصادی کشور نهایتاً در بخش واقعی عینیت می یابد.بر این اساس علاوه بر موانع و تنگناهای این بخش نظیر عدم وجود بهره وری و کارایی در نیروی انسانی ،سرمایه و تکنولوژی و همچنین ساختار هزینه ای بنگاههای تولیدی ،نوسانات و عدم تعادل های کلان اقتصادی که عمدتاً ناشی از درآمدهای سرشار و پرنوسان نفت می باشد ؛نیز در بروز مشکلات بخش واقعی موثر میباشند درمطالعه حاضرتاثیر قیمت های جهانی نفت بر شاخص های کلان اقتصادی ایران که شامل رشد اقتصادی،بیکاری و تورم می باشند با استفاده از روش خود رگرسیون بر داری و با استفاده از آمار سالیانه مربوط به سالهای86-1350 مورد بررسی قرار گرفته اند. این مطالعه نشان می دهد که نوسانات قیمت نفت از نوسانات اصلی مربوط به متغیرهای کلان در ایران به شمار میرود.حدود 12درصد نوسانات تولید ناخالص داخلی ،41درصد نوسانات مربوط به تورم و10درصد نوسانات بیکاری با توجه به تکانه های قیمت نفت قابل توجیه است افزون بر این ،یافته های این پژوهش نشان می دهد که رشد اقتصادی در ایران در کوتاه مدت و بلندمدت عمدتاً از شوکهای طرف عرضه اقتصاد تاثیر می پذیرد ، در ارتباط با نرخ تورم نیز این نکته مشخص می شود که در کوتاه مدت شوکهای قیمتی و در بلندمدت شوکهای نفتی نقش اصلی را دارند.نرخ بیکاری نیز در کوتاه مدت و بلندمدت-بیشترین تاثیر را از شوکهای بازار نیروی کار (وبه خصوص شوکهای طرف عرضه اقتصاد) می پذیرد. در نهایت علاوه براقداماتی که عمدتاًبه کاهش بی ثباتی ومدیریت مناسب درآمدهای نفتی می انجامد،اقدامات مکمل دیگری نیزدرزمینه اقتدارسیاست مالی وپولی درجهت مدیریت سمت مخارج وتقاضا ضرورت مینماید. کلمات کلیدی :اقتصاد ایران، الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری ، شوک نفتی
حسین بازمانده نادر مهرگان
کشور ایران یکی از غنی ترین کشورهای منطقه و حتی جهان در زمینه منابع انرژی می باشد. این امر منجر به استفاده از این منابع با ارزش بدون در نظر گرفتن هزینه فرصت شده است. دولتهای مختلف، از اولین سالهای استخراج و صادرات نفت و گاز کشور برای فروش داخلی این محصولات یارانه پرداخت می کردند. به این علت روندقیمت های مربوط به حامل های انرژی، تولید و مصرف، آن را به سمت غیر بهینه سوق داده است. لذا تعدیل قیمت های آنها امری ضروری می باشد. بحث حذف یارانه های انرژی از مدتها پیش در محافل اقتصادی مطرح بوده. ولی تا سال گذشته اقدام عملی در رابطه با آن انجام نشده بود. حذف یارانه های انرژی که قرار است در یک برنامه پنچ ساله اجرا شود، اکنون یک سال از اجرای آن می گذرد، منجر به افزایش قیمتهای حاملهای انرژی در کشور شده است. در این تحقیق کوشش شده است تا اثر افزایش قیمت انرژی، مبتنی بر قانون هدفمندسازی یارانه های انرژی را بر مخارج خانوارهای کشور بررسی شود. به این منظور خانوارهای کشور را در دو گروه شهری و روستایی تقسیم، و هر گروه در دهکهای مختلف مخارج به طور جداگانه بررسی شده است. برای بررسی اثر افزایش قیمت انرژی بر مخارج خانوار از پنج حامل انرژی برق، گاز طبیعی، نفت سفید، گاز مایع و گازوئیل استفاده شده است. در این تحقیق با کمک سیستم مخارج خطی و روش پانل دیتا، به محاسبه کششهای قیمتی و درآمدی حاملهای فوق پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشانگر این است که کشش قیمتی حاملهای منتخب، به غیر از گاز مایع در خانوار شهری نسبت به خانوار روستایی بیشتر است. در نتیجه تغییر مخارج برای خانوارهای روستایی بیشتر می باشد. سهم هزینه های مربوط به انرژی در خانوارهای روستایی نسبت به هزینه کل بیشتر از خانوارهای شهری می باشد. این مساله به همراه کمتر بودن کشش قیمتی برای خانوارهای روستایی، این بخش از جامعه را نسبت به افزایش قیمت حاملهای انرژی آسیب پذیرتر کرده است. در مورد کشش درآمدی هم می توان گفت که حاملهای برق، نفت سفید و گازوئیل کشش درآمدی شان برای خانوارهای شهری نسبت به خانوارهای روستایی بیشتر می باشد. نتایج تحقیق در بررسی رفتار خانوارها در دهکهای مختلف نشان داد که اختلاف در میان الگوی مصرف دهکهای بالا و پایین شهری بیشتر از روستایی می باشد. خانوارهای روستایی تقریبا از یک الگوی مصرف برای هر پنج حامل انرژی پیروی می کنند ولی خانوارهای فقیر شهری در مصرف سه حامل نفت سفید، گاز مایع و گازوئیل الگوی متفاوتی دارند. می توان گفت این سه حامل نقش مهمی در تامین انرژی خانوارهای فقیر شهری و خانوارهای روستایی دارد.
مجید اسلامی اندارگلی حسین صادقی سقدل
در این تحقیق، آثار افزایش قیمت انرژی الکتریکی و پرداخت نقدی یارانه های آن بر تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمت ها، بر اساس طراحی یک الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه برای ایران و به کارگیری ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1384 در قالب سه سناریو، مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به سه سناریو افزایش قیمت و پرداخت نقدی یارانه ها و نتایج شبیه سازی مدل، می توان چنین نتیجه گرفت که با اجرای این سیاست ها، تولید ناخالص داخلی به شدت کاهش یافته و اقتصاد با شرایط رکودی مواجه خواهد شد. همچنین، با تعریف سه سناریو تأمین مالی پرداخت نقدی یارانه ها در قالب سه منبع؛ الف) مازاد درآمدهای دولت، ب) مالیات بر فروش کالای برق، و ج) مالیات بر درآمد خانوار و تلفیق آن با سیاست افزایش قیمت برق، تولید ناخالص داخلی همچنان با کاهش همراه بوده و روند این کاهش به میزان پرداخت نقدی یارانه ها، قیمت انرژی الکتریکی و منبع تأمین هزینه های آن بستگی دارد. همچنین، نتایج اعمال سناریوهای مختلف افزایش قیمت حامل برق و پرداخت نقدی یارانه ها بر شاخص قیمت ها، نشان می دهد که در تمامی سناریوها، تورم شدیدی به اقتصاد تحمیل خواهد شد. به علاوه، با تأمین مالی پرداخت نقدی از سه منبع مذکور در بالا و تلفیق آن با سیاست افزایش قیمت برق، مشخص می شود که در دو منبع، یعنی تأمین مازاد درآمد دولت و مالیات بر درآمد خانوار، روند سطح عمومی قیمت ها یا تورم با میزان پرداخت نقدی یارانه ها و قیمت انرژی الکتریکی رابطه مستقیم داشته و با افزایش میزان پرداخت نقدی از این دو منبع و افزایش هم زمان قیمت برق، سطح عمومی قیمت ها یا تورم به طور فزاینده افزایش می یابد( البته میزان این تغییر به نوع این دو منبع تأمین مالی نیز وابسته است). این در حالی است که با تأمین مالی یارانه های این حامل انرژی از منبع مالیات بر درآمد خانوار، به دلیل تغییر فزاینده در تقاضای کل، سطح عمومی قیمت ها و یا تورم کاهش خواهد یافت.
بهزاد زواری علی قنبری
در این پایان نامه به بررسی استراتژی های بودجه بندی انرژی های تجدید پذیر در ایران، با در نظر گرفتن عملکرد کشورهای اروپایی پرداخته می شود. برای این کار بودجه انرژی های تجدید پذیر در سه قسمت تحقیق و توسعه، تولید انرژی الکتریکی از منابع تجدید پذیر و سایر قسمت های سازمانی تقسیم می شود. روش مورد استفاده در این پایان نامه روش پانل دیتا می باشد. در ابتدا مدل برای 15 کشور عضو اتحادیه اروپا در سال-های 2006 تا 2009 تخمین زده شده است و سپس داده های مربوط به ایران به صورت متغییر مجازی وارد مدل شده است، تا بتوان ارتباط بین نسبت مصرف انرژی های تجدیدپذیر به کل انرژی مصرفی را با بخشهای مختلف بودجه صرف شده در انرژی های تجدید پذیر در ایران را بدست آورد. در پایان نتیجه گیری میشود که نسبت مصرف انرژی های تجدیدپذیر به کل انرژی در ایران، با نسبت بودجه تولید انرژی تجدیدپذیر به کل بودجه انرژی های تجدیدپذیر رابطه مثبت دارد و با نسبت بودجه تحقیق و توسعه به کل بودجه انرژی های تجدیدپذیر رابطه منفی دارد، در حالی که در کل کشورهای مورد بررسی هم با وجود ایران و هم بدون ایران هر دو ضریب بدست آمده مثبت میباشد. در نهایت به بهینه یابی معادلات بدست آمده با استفاده از الگوریتم ژنتیک که به صورت تخصصی برای پیدا کردن نقطه بهینه در توابع طراحی شده است،پرداخته شده و استراتژی های مناسب بودجه بندی با توجه به شرایط مختلف ارائه میشود.
شهرام محمدی حسین صادقی سقدل
انرژی الکتریکی یکی از نهاده های اساسی در فعالیت های تولیدی محسوب می شود و اختلال در عرضه آن می تواند هزینه های اقتصادی فراوانی بدنبال داشته باشد. مقدار کل هزینه های ناشی از خاموشی برق در یک فعالیت اقتصادی با توجه به در نظر گرفتن جنبه های تعادل عمومی، می تواند بسیار بیشتر از مقدار هزینه های تعادل جزئی برآورد شده در آن فعالیت باشد. بر این اساس عدم توجه به جنبه های تعادل عمومی خاموشی برق در تحلیل های سیاستی، باعث می شود اثرات این خاموشی ها کم اهمیت جلوه داده شود و در نتیجه تصمیم گیری درستی در حوزه عرضه برق و تامین آن صورت نپذیرد. هدف این پژوهش ارائه یک ساختار نظری و طراحی یک الگو با توجه به اثرات تعادل عمومی می باشد که از آن برای برآورد کل اثرات ناشی از خاموشی برق بر تولید ناخالص داخلی ایران استفاده شود. با توجه به مدل های رایج برای محاسبه اثرات تعادل عمومی، مدل های تعادل عمومی قابل محاسبه (cge)، انعطاف پذیری بیشتری نسبت به سایر مدل ها در این زمینه دارند و در نتیجه از این الگو برای هدف مذکور استفاده شده است. در این مدل از ماتریس حسابداری اجتماعی (sam) ایران در سال 1384 استفاده شده است. شبیه سازی انجام شده با فرض یک اقتصاد باز و کوچک برای ایران صورت گرفته است. با توجه به طراحی سه سناریوی شبیه سازی شده در نرم افزار گمز برای کاهش عرضه برق، نتایج به دست آمده نشان می دهند که اختلال در عرضه برق اثرات نسبتا شدیدی بر روی تولید ناخالص داخلی، بجا می گذارد.
حسین سهرابی وفا حسین صادقی
از دیـدگاه مکاتب مختلف اقتصادی، سرمایه و نیروی کار (اعم از متخصص و غیرمتخصص) به عنوان مهمترین عوامل موثر بر رشد و تولید در نظر گرفته می شوند. امروزه علاوه بر نهاده نیروی کار و سرمایه، انرژی نیز به عنوان یکی از نهاده های مهم تولیدی دربخش های مختلف اقتصادی در نظر گرفته می شود. با در نظر گرفتن موراد فوق، با تغییر در میزان مصرف انرژی سطح تولید نیز تغییر خواهد کرد. از این رو بررسی و پیش بینی روند تقاضای انرژی جهت اتخاذ سیاست ها اقتصادی مناسب و مدیریت تقاضا اهمیت فراوانی دارد. در این راستا محققین روش های مختلفی را مورد استفاده قرار داده اند که در این بین روش های هوشمند بخصوص روش هایی که در آنها از مفاهیم فازی استفاده شده است قابلیت های خود را در مدلسازی فرآیندهای مختلف بخوبی نشان داده اند. از این رو در این مطالعه برای نخستین بار ضمن جمع آوری کلیه تکنیک های نوین هوشمند در امر پیش بینی تقاضای انرژی، با استفاده از کلیه روش ها تقاضای انرژی شبیه سازی و پیش بینی شده است. همچنین با توجه به اهمیت و ویژگی خاص انرژی الکتریکی در میان حامل های انرژی در این مطالعه برای نخستین بار یک الگوریتم ترکیبی سیستم عصبی- فازی و الگوریتم انبوه ذرات جهت پیش-بینی تقاضای بلند مدت انرژی الکتریکی ارائه شده است. نتایج مطالعه ضمن تایید قدرت بالای تکنیک های هوشمند و بخصوص الگوریتم ترکیبی ارائه شده در پیش بینی تقاضای انرژی، نشان می دهد که بر اساس محتمل ترین سناریو تقاضای انرژی الکتریکی کشور در سال 1404 به 401 میلیارد کیلووات ساعت خواهد رسید.
یونس سلمانی نادر مهرگان
نفت با تامین1/33 درصد از تقاضای انرژی در جهان به عنوان عامل تولیدی در اقتصاد کشورهای صنعتی و بزرگترین منبع درآمدی در کشورهای دارای منابع غنی نفتی، یک عامل کلیدی در رشد اقتصادی محسوب می شود. از سوی دیگر پویایی بازارهای جهانی نفت منجر به شکل گیری شوک های قیمتی نفت می گردد که به صورت مستقیم و همچنین غیرمستقیم از طریق ایجاد نوسانات (نااطمینانی) قیمتی نفت، اقتصاد کشورهای صادرکننده و وارد کننده نفت را تحت تأثیر قرار می دهد و منجر به اختلال و بی ثباتی آن می گردد. همین مسأله اهمیت مدل سازی نوسانات قیمتی نفت و آگاهی از نحوه ی تأثیرگذاری شوک ها و نوسانات قیمتی نفت بر اقتصاد کشورها را برای سیاست گذاران اقتصادی برجسته می کند. در مطالعه ی حاضر نوسانات قیمتی نفت بر اساس مدل های خانواده arch مدل سازی و محاسبه شده است و سپس تأثیر شوک ها و نوسانات قیمتی نفت بر اقتصاد گروه کشورهای opec و oecd، همچنین کشورهای ایران و ژاپن با استفاده از مدل های چرخشی مارکف بررسی شده است. یافته های تجربی تحقیق نشان می دهد که شوک های قیمتی نفت، نوسانات (نااطمینانی) قیمتی در بازارهای جهانی نفت را کاهش می دهند اما شوک های مثبت قیمتی نفت به شدت منجر به افزایش نوسانات می شوند و البته خود نوسانات قیمتی نفت نیز تحت یک الگوی سه رفتاری بر رشد اقتصادی گروه کشور های opec و oecd، همچنین ایران و ژاپن تأثیر منفی دارد. وجود این شرایط منجر می شود اقتصاد گروه کشورهای opec و ایران در وضعیت رشد اقتصادی پایین، اقتصاد ژاپن در وضعیت رشد اقتصادی متوسط قرار گیرد و اقتصاد گروه کشورهای oecd در بین وضعیت های رشد اقتصادی متوسط و بالا چرخش کند. همچنین شوک های قیمتی منفی (مثبت) نرمالیزه شده نفت بر رشد اقتصادی گروه کشورهای opec و کشور ایران تأثیر منفی(مثبت) دارد و بر رشد اقتصادی گروه کشورهای oecd و ژاپن تأثیر مثبت (منفی) دارد. در کل شوک های مثبت قیمتی نفتی، اقتصاد گروه کشورهای opec را در وضعیت رشد اقتصادی بالا، اقتصاد ایران را در وضعیت رشد اقتصادی متوسط و اقتصاد ژاپن را در وضعیت رشد اقتصادی پایین و رشد اقتصادی گروه کشورهای oecd را در وضعیت بی ثباتی قرار می دهد در مقابل شوک های قیمتی منفی، اقتصاد گروه کشورهای oecd و ژاپن را در وضعیت رشد اقتصادی بالا و وضعیت رشد اقتصادی ایران را در وضعیت بی ثباتی قرار می دهد و اقتصاد گروه کشور های opec را به مدت دو سال در وضعیت رشد اقتصادی بالا متضرر خواهد کرد.
صباح باقری علی امامی میبدی
پیش بینی قیمت نفت خام یکی از مهمترین موضوعات پیش روی اقتصاد انرژی است. پیش بینی مناسب قیمت نفت و آن هم قیمت نفت خام اوپک، به دلیل متضمن بودن تعدادی از کشورهای در حال توسعه این سازمان با قیمت نفت، می تواند در برنامه ریزی های سازمان و کشورهای عضو آن، اهمیت ویژه ای داشته باشد. برآورد و پیش بینی روند قیمت نفت، به خاطر نبود دادههای تاریخی مهم و محدودیت اطلاعات مرتبط با شاخصهای موثر بر روند قیمت نفت، کار بسیار دشواری است. این به نوبه خود، میزان نویز، پیچیدگی و نااطمینانی پارامترها در ارتباط با برآورد قیمت نفت را تشدید می کند. با این وجود، موفقیت در تدوین مدلی قابل اتکاء برای توصیف پیچیدگیهای پویای این کالا، محدود است. هدف از انجام این مطالعه، پیش بینی و شبیه سازی کوتاه مدت قیمت نفت اوپک با استفاده از مدل های شبکه عصبی مصنوعی، تبدیل موجک-عصبی، شبکه عصبی gmdh و شبکه عصبی-فازی و دادههای روزانه قیمت نفت خام اوپک، بوده است. پیش بینی انجام شده در این پژوهش، به دو صورت درون نمونه ای و برون نمونه ای است و افق پیش بینی انجام شده به صورت ده گام به جلو می باشد. در این مطالعه، یک شبکه عصبی با 7 نرون در لایه ورودی، 20 نرون در لایه اول مخفی، 3 نرون در لایه دوم مخفی و یک نرون در لایه خروجی انتخاب شده است. برای هموارکردن قیمت نفت خام اوپک، موجک دابیشز 3 در سطح 5 و برای شبکه عصبی gmdh، 7 ورودی در نظر گرفته شد. همچنین برای شبکه عصبی-فازی از شبکه چندلایه پیشخور با الگوریتم یادگیری ترکیبی پس انتشار خطا و حداقل مربعات و از سیستم استنتاج فازی سوگنو استفاده شد. در پایان، عملکرد مدلها با استفاده از معیارهای ، هنان-کوین و mse مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اولاً، هموارسازی دادهها می تواند عملکرد شبکه را بهتر کند و ثانیاً، شبکه عصبی-فازی نسبت به دیگر مدلهای استفاده شده در این مقاله، از قدرت پیش بینی بهتری برخوردار است.
مسعود اکبری نادر مهرگان
امروزه نقش انرژی در حرکت کشورها به سمت رشد و توسعه اقتصادی پر رنگ تر از گذشته شده است. همچنین از یک طرف با کاهش منابع انرژی در جهان و از طرف دیگر با افزایش مصرف انرژی، اهمیت شناسایی عوامل موثر بر تقاضای انرژی نیز افزایش یافته است. در این مطالعه تقاضای انرژی در بخش های حمل و نقل زمینی، صنعت و کشاورزی با استفاده از شبکه عصبی gmdh به عنوان ابزاری قدرتمند در حذف متغیرهای زاید و همچنین مدل سازی با داده های محدود و نوسان زیاد، در طی یک فرآیند قیاسی الگوسازی می شود. بدین منظور از دو دسته متغیرهای درون سیستمی و برون سیستمی موثر بر تقاضای گازوئیل و برق در طی سال های 1389-1355 استفاده شده است. نتایج نشان داد که در بخش حمل و نقل زمینی، متغیرهای درون سیستمی تولید ناخالص داخلی سرانه، تعداد وسایل نقلیه گازوئیل سوز و متغیرهای برون سیستمی یارانه اختصاص شده به گازوئیل و نرخ ارز بازار غیررسمی اثر مضاعف بر مصرف گازوئیل و در بخش صنعت، متغیرهای برون سیستمی قیمت گاز طبیعی، یارانه اختصاصی به برق و متغیرهای برون سیستمی ارزش افزوده بخش صنعت، تعداد مشترکین برق صنعتی، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در ماشین آلات و لوازم کسب و کار از محل تولیدات داخلی و واردات اثر مضاعف بر تقاضای برق داشته اند. همچنین متغیرهای درون سیستمی ارزش افزوده کشاورزی و سطح زیرکشت محصولات و متغیرهای برون سیستمی قیمت گازوئیل، قیمت برق و یارانه اختصاص داده شده به گازوئیل اثر مضاعف بر تقاضای گازوئیل در بخش کشاورزی و متغیر برون سیستمی یارانه اختصاصی به برق و متغیرهای درون سیستمی تعداد مشترکین برق کشاورزی و سطح زیرکشت محصولات تاثیر مضاعف بر تقاضای برق در بخش کشاورزی داشته اند.علاوه بر این نتایج نشان داد که ورود متغیرهای جدید دقت و کارایی را در مدل سازی تقاضای انرژی افزایش داده است.
میثم حداد حمید آماده
در سال های اخیر تقاضای انرژی در بخش کشاورزی ایران افزایش چشم گیری داشته است. از این رو مدل سازی صحیح تابع تقاضای انرژی، برای اتخاذ سیاست های کاهش مصرف و همچنین پیش بینی برای تامین به موقع با هزینه کم، دارای اهمیت زیادی است. در تحقیق حاضر با استفاده از مفهوم روند ضمنی و ایجاد یک مدل فضا – حالت، با بکارگیری الگوریتم کالمن فیلتر، مدل ساختاری تقاضای انرژی در بخش کشاورزی برآورد شد. داده های مورد استفاده در این تحقیق به صورت سری زمانی سالانه طی دوره زمانی 1389-1353 بود. نتایج حاکی از هموار و صعودی بودن روند ضمنی تابع تقاضای برق و روند تصادفی و غیر خطی تابع تقاضای نفت گاز است. با توجه به آماره نسبت راستنمایی مناسب ترین حالت برای ابرپارامترها، حالت تصادفی بودن سطح و ثابت بودن شیب روند (مدل سطح نسبی با انتقال) برای تابع تقاضای برق و تصادفی بودن سطح و صفر بودن شیب (مدل سطح نسبی) برای تابع تقاضای نفت گاز تشخیص داده شد. به منظور مقایسه ی ضرایب بدست آمده، از روش های ardl، ecm و fmols برای تابع تقاضای نفت گاز استفاده شد.کشش های قیمتی و درآمدی تقاضای برق در کوتاه مدت و بلندمدت کمتر از واحد برآورد شد. بنابراین سیاست های قیمتی و درآمدی برای کاهش مصرف کارایی لازم را ندارند و تغییر در سیستم آبیاری از غرق آبی به قطره ای و بارانی پیشنهاد می شود. نتایج حاصل از پیش بینی، روند افزایشی تقاضای برق را نشان داد. از این رو مدیران و برنامه ریزان باید با اتخاذ سیاست های کارآمد از یک طرف تقاضای برق را کاهش دهند و از طرف دیگر برق مصرفی در این بخش را تامین کنند. کشش قیمتی تقاضای نفت گاز در کوتاه مدت و بلندمدت کمتر از واحد برآورد شد. همچنین کشش درآمدی در کوتاه مدت و بلندمدت کمتر از واحد می باشد. ضریب تعداد تراکتور در هر هکتار سطح زیر کشت که نشان دهنده حساسیت تقاضای نفت گاز به تغییرات تجهیزات و ماشین آلات کشاورزی است، 34/0 بدست آمده است. استفاده از مدل های بخشی برای تحلیل تقاضای انرژی، برآوردی صحیح تر از تقاضای انرژی را به دست می دهد چرا که در هر بخش ممکن است متغیرهای توضیحی، اثرات متفاوتی بر متغیر وابسته داشته باشند. در این تحقیق با استفاده از روش اقتصادسنجی داده های ترکیبی و با تقسیم بندی استان های کشور با توجه به درجه توسعه یافتگی بخش کشاورزی آن ها، تابع تقاضای انرژی در بخش کشاورزی طی دوره زمانی 1390-1381 برآورد شد. بعد از انجام آزمون های تشخیصی، مدل اثرات ثابت جهت برآورد انتخاب گردید و از روش حداقل مربعات تعمیم یافته برآوردی (egls) تابع تقاضای انرژی برآورد شد. نتایج در هر سه گروه استان های توسعه یافته تر، کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته حاکی از است که کشش های درآمدی تقاضای برق و نفت گاز مثبت و به جز کشش درآمدی برق در استان های توسعه نیافته در بخش کشاورزی، کمتر از واحد بدست آمد. کشش های قیمتی تقاضای برق و نفت گاز در بخش کشاورزی طبق انتظار منفی و کمتر از واحد است. بنابراین سیاست های قیمتی کارایی لازم جهت کاهش مصرف در این بخش را ندارند و باید با جایگزینی وسایل و تجهیزات برقی، ماشین آلات و ادوات نفت گاز سوز با کارایی بالاتر، همسو با افزایش تولید محصولات این بخش، مصرف این دو حامل انرژی را کاهش داد.
ایمان ناصری محمود حقانی
عوامل محیطی کلان با آنکه نقش بسزایی بر عملکرد بازار برق دارند ولی در این حوزه کمتر به آن توجه شده است. و چه بسا نادیده انگاشتن این موضوع فرصت های زیادی را برای داشتن یک عملکرد مطلوب از این سازمان گرفته باشد و و آن را با مخاطرات زیادی مواجه کرده باشد. انجام تحقیقات و پژوهش ها در زمینه عوامل محیطی کلان موثر بر بازار برق راه گشای مدیران در بهره گیری هر چه بهتر از این پتانسیل ایجاد شده در جهت مدیریت مناسب و کارآمد در این بازار مهم و استراتژیک شود تا با بهره گیری از نتایج بدست آمده از این تحقیق با تغییر و یا بهبود استراتژی های خود در توسعه و کارآمدی بازار برق قدمی برداشته و گام های بعدی را مطمئن تر و اصولی تر بردارند تا بسیار از مشکلاتی که در قبل به صورت مختصر به آن ها اشاره شد کاهش یافته یا از بین برود. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی - پیمایشی و نوع آن بر اساس هدف کاربردی می باشد و جهت جمع آوری اطلاعات برای تایی یا رد فرضیه ها، از پرسشنامه به عنوان ابزار اصلی و همچنین از روش کتابخانه ای جهت جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع و پیشینه تحقیق استفاده شده است. جامعه آماری در این تحقیق بنا بر مقتضیات آن مدیران و کارشناسان و خبرگان صنعت برق می باشند. که با توجه به محدودیت جامعه آماری در این تحقیق از نمونه گیری استفاده نشده است و کلیه افراد جامعه آماری به عنوان نمونه انتخاب گردیدند به عبارت دیگر در این تحقیق سرشماری (تمام شماری) صورت گرفته است. که در نهایت پس از پیگیری حضوری 32 نفر (n=32) مبادرت به تکمیل و اعاده پرسشنامه نموده اند. برای تعیین روایی محتوای پرسشنامه تعداد محدودی از آن را میان کارشناسان و خبرگان بازار برق ایران و اساتید دانشگاه که در زمینه مذکور تسلط و آگاهی داشتند توزیع گردید و پس از جمع بندی نظرات آن ها و حذف سوالات غیر مرتبط و غیر ضروری و تغییر در صورت چند سوال، با نظر نهایی اساتید راهنما پرسشنامه نهایی تدوین و تنظیم شد. در این پژوهش برای برآورد اعتبار پرسشنامه و روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. که ضریب آلفای کرونباخ برای سوالات عوامل محیطی 0.898 و برای سولات عملکرد بازار برق ایران 0.895 برای تمام پرسشنامه 0.923 محاسبه شد. در این پژوهش ابتدا داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آماری توصیفی (فراوانی، درصد) خلاصه و طبقه بندی می شود و از ضریب همبستگی به منظور بررسی روابط بین متغیرها و از آزمون فریدمن نیز جهت رتبه بندی مولفه های عوامل محیطی کلان و عملکرد بازار برق ایران و همچنین اولویت بندی شاخص های متناظر آن ها استفاده شده است (با استفاده از نرم افزار spss). بعد از تجزیه و تحلیل داده های آماری مشخص گردید بین محیط کلان و عملکرد بازار برق ایران رابطه معنی داری وجود دارد. در میان مولفه های عوامل محیطی کلان، محیط سیاسی دارای بیشترین اهمیت و عملکرد بازار برق ایران از منظر فرآیندهای داخلی دارای بیشترین اهمیت در مقایسه با سایر منظرهای عملکرد می باشد.
مصطفی شکری نادر مهرگان
اقتصاد و دنیای رقابتی امروز به شدت به انرژی الکتریکی وابسته است. از آنجایی که انرژی الکتریکی قابل ذخیره سازی نیست و تولید بیشتر یا کمتر از نیاز خساراتی در پی دارد، بنابراین برنامه ریزی میزان تولید انرژی الکتریکی در مواقع مختلف سال و شبانه روز یکی از مهمترین عملیات زمان بندی در تولید برق مورد نیاز است. کمبود منابع تولید انرژی الکتریکی در پیک بار شبکه یکی از معضلات کشورهای در حال توسعه است. در کشور ما نیز معمولا پیک بار دارای رشدی معادل و یا بیشتر از متوسط رشد بار سالانه می باشد، لذا کاهش پیک بار مصرف مهم و ضروری به نظر می رسد. استفاده از نگرش فازی در مدیریت بار الکتریکی به منزله در نظر گرفتن عدم قطعیت و ابهام در مدل های مورد استفاده برای مدیریت بار کشور است. مهمترین دلیل برای مدیریت بار الکتریکی این است که بتوان بین تولید برق و تقاضای مصرف آن هماهنگی لازم را برقرار نمود. مدیریت بار از آنجا که براساس آن می توان زمان خروج و ورود نیروگاه های مختلف را در روزهای هفته در چرخه ی تولید تعیین نمود حائز اهمیت است. همچنین پیش بینی بار در صورت بروز مشکل در شبکه های توزیع کمک شایانی به مدیریت و چاره اندیشی مشکل بوجود آمده می کند که بسیار مهم و مورد توجه می باشد. در این تحقیق به بررسی مزایای استفاده از مفاهیم فازی در مدیریت بار الکتریکی پرداخته می شود. از مهم ترین مزیت های رگرسیون فازی این است که بازه ای از مقادیر ممکن را برای متغیر خروجی تخمین می زند در حالی که رگرسیون کلاسیک تنها یک مقدار مشخص را برای متغیر خروجی محاسبه می کند. آگاهی از حدهای بالا و پایین مصرف بار الکتریکی در مدیریت بار بسیار حائز اهمیت است و مطالعه ی روش مناسب پیش بینی مصرف بار را به یک ضرورت تبدیل می کند. افزون بر این، آگاهی از حدود میزان مصرف بار الکتریکی می تواند در برنامه ریزی سیاست های کلی و کلان وزارت نیرو نیز رهنمون های مفیدی ارائه دهد.
سیاوش فیروزمنش نادر مهرگان
موضوع حکمرانی خوب و کیفیت نهادهای حکومتی بحثی است که در دهه¬ی 90 میلادی آغاز شد و با تلاش کارشناسان بانک جهانی شاخص¬های آن تبیین گردید. لذا در این تحقیق ابتدا به بررسی بحث دخالت¬های دولت در اقتصاد و نحوه رسیدن از دولت بزرگ، دولت کوچک و سیاست¬های تعدیل اقتصادی به حکمرانی خوب پرداخته شده است. پس از بررسی کارکردهای حکمرانی خوب و بیان مباحث رشد و نحوه دخالت¬های حکمرانی خوب در رشد اقتصادی کشورها، به بررسی نحوه اثرگذاری این شاخص در دو گروه کشورهای opec و oecd، طی سال¬های 2011-1996 به روش پنل دیتا پرداخته شده است. با توجه به نتایج بدست آمده می¬توان گفت که در اغلب مدل¬ها برای کشورهای اوپک، مخارج نهایی دولت معنی¬دار شده¬اند. میزان تأثیرگذاری شاخص کیفیت حکمرانی(gi) برای کشورهای oecd بیشتر از کشورهای اوپک می¬باشد، دلیل این امر را می¬توان در اثر متقاطع درآمد صادرات نفت بر روی کیفیت حکمرانی و همچنین اثر متقاطع کیفیت حکمرانی و مخارج نهایی دولت دید. با توجه به نتیجه بدست آمده می¬توان اثر منفی درآمدهای نفتی بر روند حکمرانی خوب در این کشورها دید. همچنین می¬توان مشاهده نمود که رانت¬های نفتی به تقویت نظم و سامان سیاسی در دولت¬های مدرن در حال شکل¬گیری در جهان سوم کمک کرده¬اند.
معصومه حمیدی نادر مهرگان
چکیده یکی از ویژگیهای مهم بازار انرژی در کشور ما سطح بالای یارانه پرداختی به بخش انرژی می باشد. به طور متوسط یارانه پرداختی به این بخش حدود 10 درصد تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می دهد. برق یکی از حامل های انرژی می-باشد که از یک طرف بخشی از سبد مصرفی خانوار می باشد. و از طرف دیگر به عنوان یکی از نهاده های تولیدی با نسبت های مختلف در فرآیند تولید و مصرف کالا و خدمات مورد استفاده قرار می گیرد. به همین دلیل حذف یارانه این حامل انرژی می-تواند تورم را تحت تأثیر قرار دهد. در همین راستا این مطالعه با استفاده از الگوی خودرگرسیون برداری(var) ، توابع واکنش آنی(irf) ، تجزیه واریانس(vd) و مدل تصحیح خطا (ecm) به بررسی اثرات تورمی حذف یارانه برق طی سالهای 1347تا 1386 می پردازد. نتیجه به دست آمده حاکی از وجود رابطه بلندمدت میان دو متغیر قیمت برق و میزان تورم می باشد. تابع واکنش نشان می دهد در اثر یک واحد شوک بر قیمت برق تورم افزایش می یابد. همچنین روش تجزیه واریانس بیان می کند که حدود 8 درصد از افزایش تورم توسط افزایش قیمت برق توضیح داده می شود. مدل تصحیح خطا با تأیید رابطه کوتاه مدت میان متغیرها بیان می کند که در هر سال 2/8% از عدم تعادل در متغیر شاخص قیمت مصرف کننده در دوره بعد تعدیل می شود. بنابراین ضریب تعدیل، سرعت ملایمی از همگرایی به سمت تعادل بلندمدت را نشان می دهد. واژگان کلیدی: یارانه، تورم، مدل var، توابع واکنش، تجزیه واریانس، مدل تصحیح خطا
محمدرضا نعمتی فر محمود حقانی
چکیده ندارد.
مهران همتی سیروس زند
چکیده ندارد.