نام پژوهشگر: حمیدرضا ناصری
مجید الطافی دادگر حمیدرضا ناصری
حوضه آبریز دشت بجنورد با وسعتی حدود 1280 کیلومتر مربع بین عرض های جغرافیایی 13 °37 تا 35 °37 شمالی و طول های جغرافیایی 03°57 تا 40 °57 شرقی در مرکز استان خراسان شمالی قرار گرفته است. دشت بجنورد با وسعتی حدود 90 کیلومتر مربع دشت اصلی این حوضه را تشکیل می دهد. شهر بجنورد در ناحیه جنوبی دشت قرار گرفته است و حدود 30 درصد سطح دشت را در بر گرفته است. متوسط بارندگی سالانه در محدوده بجنورد 293 میلی متر می باشد و رودخانه های مهم این حوضه بازخانه، فیروزه و چناران هستند که از ارتفاعات جنوبی حوضه سرچشمه می گیرند. از نظر زمین شناسی، بخش اعظم حوضه آبریز بجنورد در زون زمین شناسی کپه داغ قرار گرفته است، تنها بخشی از ارتفاعات جنوبی این محدوده در زون بینالود واقع شده است. جهت جریان آب زیرزمینی از جنوب و جنوب غرب به سمت شمال و شمال شرق می باشد. عمق سطح آب زیرزمینی از حدود چهار متر در بخش کوچکی در شمال شهر تا حدود 80 متر در شمال دشت نوسان می کند. کاهش عمق سطح آب زیرزمینی به کمتر از دو متر در قسمت هایی از آبخوان که تحت پوشش شهر بجنورد قرار دارد، به ویژه در فصول پرباران باعث بروز مشکلاتی برای ساکنین این مناطق شده است. توسعه شهر بجنورد و اجرای طرح های تامین آب شرب مانند انتقال سالانه 20 میلیون متر مکعب آب از سد شیرین دره به شهر بجنورد، وجود بافت فرسوده و چاه های جذبی فراوان در برخی از مناطق شهر، عمق کم سطح ایستابی و ناقص بودن شبکه جمع آوری فاضلاب شهری باعث افزایش سطح آب زیرزمینی خواهد شد. در این تحقیق، تاثیر آب انتقالی از سد شیرین دره و توسعه بهره برداری توام با مدیریت در مناطق بحرانی آبخوان (به لحاظ عمق کم سطح آب) بررسی شده است. به منظور دست یافتن به این هدف از برنامه کامپیوتری modflow2000 در نرم افزار gms8.0 استفاده شده و مدل جریان آب زیرزمینی آبخوان دشت بجنورد شبیه سازی شده است. بر اساس نتایج حاصل از تعریف سناریوهای مختلف می توان عنوان کرد که با اعمال میانگین بارندگی سالانه در شرایط اقلیمی مرطوب (344 میلی متر) و نفوذ 10، 20 و 40 درصد از آب انتقالی از سد به آبخوان، به ترتیب منجر به افزایش سطح آب زیرزمینی در منطقه تحت پوشش شهر به میزان بیش از 70 سانتی متر، بیش از 5/1 متر و بیش از 5/3 متر در سال خواهد شد. همچنین نتایج حاصل از اعمال سناریوهای مدیریتی به منظور مقابله با بالا آمدن سطح آب نشان می دهد که در صورت مدیریت مناسب و صحیح می توان با توسعه بهره برداری از آبخوان در اطراف مناطق بحرانی و مدیریت آب های سطحی و کارستی اطراف دشت، سطح آب زیرزمینی را در شرایط بحرانی پایین آورد.
زهرا خلق ذکراباد حمیدرضا ناصری
حوضه ی آبریز زاوه-تربت حیدریه با گستره ای در حدود 2504 کیلومتر مربع بین طول های جغرافیایی/57 ? 58 تا /58 ?59 شرقی و عرض های جغرافیایی /02 ?35 تا /30 ?35 شمالی در شمال کویر نمک واقع شده است. با توجه به محدود بودن نزولات جوی و پتانسیل منابع آبی، بهره-برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی، افزایش فعالیت های کشاورزی، افزایش جمعیت و خشکسالی-های اخیرسطح آب زیرزمینی و حجم مخزن آب زیرزمینی به ترتیب سالیانه حدود 68/0 متر و 66 میلیون متر مکعب کاهش داشته است. هیدروگراف معرف دشت نیز نشان می دهد که سطح آب طی سالهای 68-67 تا 83-82 حدود 5/9 متر افت داشته است. با گذشت سال ها از ممنوعیت توسعه بهره برداری از دشت زاوه، هنوز متأسفانه افت سطح آب زیرزمینی با شدت بیشتری نسبت به سال-های پیش ادامه دارد. از آنجا که افت سطح آب زیرزمینی علاوه بر عواقب کمی، عوارض کیفی نیز بدنبال خواهد داشت، لذا ضروری است تا آبخوان دشت مذکور مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. در این تحقیق سعی شده است تا مدل ریاضی آبخوان دشت زاوه با استفاده از کدgms تهیه و راهکارهای مدیریتی مناسبی برای آن ارائه شود. نتایج مدل نشان می دهد که اگر برداشت آب از آبخوان دشت به صورت سیاست فعلی با توجه به شرایط اقلیمی حاکم بر منطقه ادامه یابد، تا مهر ماه سال 1392 در حدود چهار متر دیگر در تراز سطح آب زیرزمینی افت ایجاد خواهد شد. که این افت صورت گرفته باعث خشک شدن چاه ها در بخش های شمالی، شرقی و مرکزی دشت خواهد شد. اگر میزان برداشت از چاه های بهره برداری به نصف میزان برداشت فعلی کاهش یابد، سطح آب زیرزمینی در حدود یک متر افت خواهد داشت. و چنانچه نصف برداشت فعلی از آبخوان در شرایط پر باران صورت گیرد نه تنها افتی در آبخوان ایجاد نخواهد شد بلکه بطور میانگین در حدود یک متر سطح آب زیرزمینی افزایش می یابد. با توجه به اینکه نتایج حاصل از بازبینی بعدی به پیش بینی صورت گرفته نزدیک است بنابراین اعتبار مدل و نتایج حاصل از آن تأیید می شود. به منظور جلوگیری از بحرانی تر شدن وضعیت آبخوان دشت زاوه می توان با اعتماد نمودن به مدل تهیه شده جهت مدیریت صحیح تر و کنترل وضعیت استخراج از آبخوان سناریوهای دیگری تعریف و بررسی نمود.
حسین پارسا صدر حمیدرضا ناصری
حوضه آبریز دشت روداب سبزوار، با مساحت 1828 کیلومتر مربع، در حد فاصل عرض های جغرافیایی 40 °35 تا 10 °36 شمالی و طولهای جغرافیایی 0 °57 تا 30°57 شرقی واقع شده است. بمنظور مدیریت آبهای سطحی و تأمین بخشی از افزایش تقاضای آب در محدوده حوضه آبریز دشت روداب سبزوار، در مسیر رودخانه روداب سدی در حال ساخت است. هدف از این تحقیق، بررسی اثرات احتمالی احداث و آبگیری سد رودآب بر آبخوان دشت روداب سبزوار، واقع در پایین دست سد، همچنین محاسبه میزان نشت از پی و بدنه سد روداب می باشد. مدل آبهای زیرزمینی آبخوان دشت روداب سبزوار، با استفاده از کدmodflow در محیط نرم افزار gms در صورت وجود و نبود سد روداب شبیه سازی شده است. مدل آبخوان در شرایط پایدار برای سال آبی 89-1388 واسنجی و در شرایط ناپایدار برای یک دوره 12 ماهه در سال آبی 90-1389 صحت سنجی گردیده است. نتایج مدل نشان می دهد که در صورت احداث سد روداب سبزوار، سطح ایستابی آبخوان دشت روداب بیشتر افت خواهد یافت. پیش بینی شده است که به دلیل کاهش تغذیه دشت از رودخانه روداب، افت متوسط سطح ایستابی آبخوان دشت روداب در سال های 93، 94 و 95، به ترتیب برابر 17/0، 2/0 و 23/0 متر افزایش خواهد یافت. مدل نشت از پی و بدنه سد روداب، با استفاده از نرم افزار seep/w از بسته نرم افزاری geostudio 2007، با توجه به متوسط تراز آب در پشت سد و بار هیدرولیکی اعمالی حاصل از این ترازها، شبیه سازی شده است. بیشترین میزان نشت از پی و بدنه سد روداب در طول سال مربوط به ماه های فروردین و اردیبهشت (به ترتیب برابر با 9730 و 9590 مترمکعب) و متوسط نشت سالانه از پی و بدنه سد روداب برابر 98880 مترمکعب می باشد.
وحید نیک پیمان حمیدرضا ناصری
چکیده حوضه آبریز دشت مشهد با گستره ای بالغ بر 9909 کیلومترمربع دارای کشیدگی به طول 150 کیلومتر است و در غرب حوضه قره قوم قرار دارد. شهر مشهد با وسعتی در حدود 320 کیلومتر مربع و ارتفاع متوسط 985 متر از سطح دریا در ناحیه جنوب شرقی این دشت و بین عرض های جغرافیایی 12°36 تا 25°36 شمالی و طول های جغرافیایی 25°59 تا 45°59 شرقی واقع شده است. محدوده مطالعاتی مشهد به لحاظ جایگاه زمین شناسی در حد فاصل دو پهنه زمین شناسی کپه داغ و بینالود واقع شده است.افزایش جمعیت شهر مشهد طی سال های اخیر و افزایش تقاضا به منابع آبی اثرات زیست محیطی بسیاری را به دنبال داشته است. به نحوی که با انتقال و توزیع آب سد دوستی از سال 1387 به محدوده شهر مشهد و وجود بافت فرسوده و چاه های جذبی فراوان در برخی از مناطق شهر و همچنین ناقص بودن شبکه جمع آوری فاضلاب باعث افزایش سطح آب زیرزمینی در بسیاری از مناطق شهر شده است. نرم افزار gms (کد modflow2000) برای ایجاد سیستم جریان آب زیرزمینی تحت تنش-های مختلف برای دو سال (1390-1388) در شرایط ناپایدار به کار گرفته شد.پس از صحت سنجی مدل واسنجی شده برای شبیه سازی اجرا شد. نتایج برای سناریوهای مختلف از جمله پیش بینی وضعیت سطح آب در چهار سال آینده، کاهش سهم 20، 40 و 60 درصدی از آب ورودی سد دوستی و کاهش نفوذ 20، 40 و60 درصدی از آب توزیع شده در سطح شهر مشهد به کار گرفته شد. نتایج نشان می دهد در صورت ادامه روند فعلی، طی چهار سال آینده احتمال بالاآمدگی سطح آب زیرزمینی تا حدود 10 متر در بعضی از مناطق شهر وجود دارد. با اعمال کاهش سهم آب ورودی سد دوستی مشاهده گردید که سطح آب زیرزمینی مناطق غربی شهر بیشترین تاثیرپذیری را دارد. همچنین با فرض کاهش کل آب نفوذ یافته به آبخوان، سطح آب زیرزمینی در نیمه شرقی شهر بیشترین نوسانات را خواهد داشت.
وهاب امیری امرایی محمد نخعی
امروزه آلودگی ناشی از محل های دفن زباله به عنوان یکی از تهدیدهای جدی محیط زیست و از جمله منابع آب زیرزمینی تلقی می گردد. در مطالعه حاضر، لندفیل رشت به عنوان یکی از منابع ایجاد آلودگی در مناطق شمالی کشور مورد ارزیابی قرار گرفته است. این لندفیل تنها محل دفن پسماندهای شهر رشت واقع در منطقه سراوان می باشد که در فاصله 20 کیلومتری جنوب شهر رشت و در ارتفاع 200 متری واقع شده است. در این مطالعه از نرم افزار visual help برای تعیین نرخ تولید شیرابه و از نرم افزار hydrus 3d برای بررسی نحوه انتقال آلودگی ناشی از شیرابه استفاده شد. بر اساس شرایط ساختاری لندفیل و همچنین شرایط اقلیمی منطقه، میزان تولید شیرابه از کف لندفیل و نشت از آن معادل 69/0 متر بر سال تعیین شد. به منظور تعیین خصوصیات ساختاری منطقه مورد مطالعه از نقشه های زمین شناسی موجود و اطلاعات بدست آمده از 4 سونداژ ژئوالکتریکی که در اطراف لندفیل صورت گرفت استفاده شد. بررسی رسوب شناسی منطقه مورد مطالعه نیز با بهره گیری از 4 نمونه رسوب برداشت شده از محل هر سونداژ و تحلیل دانه بندی آن ها صورت گرفت. در نهایت، تلفیق نتایج حاصل از دانه بندی رسوبات با یافته های ژئوالکتریکی منجر به در نظرگیری ضخامت 12 متری رسوبات ماسه ای رسی سیلتی برای بررسی انتقال آلودگی در محیط شد. در این مطالعه از نیتروژن گونه آمونیوم (n(nh4+)) به عنوان عامل پایدار در محیط استفاده شد. غلظت نیتروژن ورودی به مدل، از یک نمونه شیرابه آنالیز شده در تابستان سال 1389 و برابر با 65250 میلی گرم بر مترمکعب تعیین شد. به منظور بررسی نحوه انتقال آلودگی از تعداد 12 نقطه مشاهده ای که 7 مورد از آن ها در عمق رسوبات سطحی(12 متری) و در حدواسط رسوبات و سنگ کف، 3 مورد در عمق 40 متری و درون محیط سنگ کف و 2 مورد نیز در عمق 120 متری استفاده شد. نقاط p1 و p2 که به ترتیب در زیر بلوک های 1 و 3 لندفیل قرار دارد نشان می دهد که افزایش غلظت نیتروژن آمونیوم در محیط تا 4 سال از شروع نشت شیرابه صورت می گیرد و پس از آن این غلظت شروع به کاهش می کند تا اینکه در p1 غلظت تقریبی 5000 و در p2 این مقدار به بیش از 6000 میلی گرم بر متر مکعب می رسد و یکنواخت می شود. بررسی نقطه p5 که در610 متری انتهای غربی لندفیل قرار دارد نشان می دهد که پالس آلودگی پس از 2 سال و با غلظت تقریبی 1 میلیگرم بر مترمکعب به منطقه وارد می شود. منحنی تغییرات غلظت نیتروژن آمونیوم در نقطه p7 که در 750 متری شمال لندفیل واقع شده است، از ورود غلظت 45 میلیگرم بر متر مکعبی پس از 10 سال به این منطقه دلالت دارد. بررسی منحنی تغییرات غلظت نقاط p8 تا p12 محیط سنگ کف که به منظور تحلیل نفوذ آلودگی به این ناحیه در نظر گرفته شد، نشان می دهد که در بازه زمانی 50 ساله، به دلیل ناچیز بودن غلظت نفوذی به محل قرارگیری این نقاط می توان عنوان کرد که نفوذ و انتقال آلودگی تنها در قسمت رسوبی بالایی صورت می گیرد.
مصطفی حسینی شاد محمدرضا دوستی
در این مطالعه، در مورد خوردگی لوله های بتنی با توجه به اینکه لوله های بتنی دارای بیشترین استفاده در سیستم جریان فاضلاب می باشند، بررسی گردید. هفت نمونه که از بتن های مختلف با درصد های مختلفی از آهک و سیمان تیپ 2 و سیمان ضد سولفات و نیز سیمان آزبست ساخته شدند.نمونه های مختلف که در ساخت آنها از آهک استفاده شد، با استفاده و الهام از ملات باتارد جهت تعیین اندازه های سیمان و آهک در نظر گرفته شد تا میزان خوردگی آن در سیستم فاضلابرو با توجه به تشکیل گاز سولفید هیدروژن در این مجراها و تولید اسید سولفوریک اندازه گیری گردد. برای تعیین میزان خوردگی سه محلول اسید سولفوریک با غلظت های 1%، 3% و 5% در نظر گرفته شد که در هر یک از محلول ها و از هر کدام از نمونه ها، 36 نوع نمونه ساخته شد و در بازه زمانی 50 روز، 100 روز و 150 روز نرخ خوردگی و نیز میزان مقاومت با استفاده از دستگاه جک هیدرولیکی اندازه گیری شده و بررسی لازم در این زمینه صورت می پذیرد. با توجه به تجزیه و تحلیل آماری، نمونه ساخته شده با سیمان ضد سولفات و آهک و سیمان بهترین کارایی را در برابر خوردگی از خود نشان داده و سایر نمونه های بتنی ساخته شده که در آنها آهک به کار برده شده نیز کارایی بهتری را در برابر خوردگی از خود به نمایش می گذارند، هر چند با اضافه نمودن آهک میزان مقاومت نمونه ها کاسته می شود. یافته های این تحقیق نشان داد میزان افزودن آهک تا میزان محدودی می تواند از خوردگی بیشتر نمونه جلوگیری نماید و افزودن بیش از حد آهک به نمونه ها تنها سبب کاهش مقاومت فشاری نمونه ها می گردد.نمونه ساخته از سیمان آزبست یا خمیری شدن از دور آزمایشات خارج گشت.
حمیدرضا ناصری پرویز ملک زاده
در این پایان نامه با استفاده از روش اجزاء محدود و بر اساس تئوری برشی مرتبه اول رفتار دینامیکی تیر ها و ورق های هدفمند مدرج ترک دار تحت بار متحرک و با شرایط مرزی دلخواه مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین تاثیر محیط حرارتی نیز در نظر گرفته شده است. ترک به صورت همیشه باز و عمود بر مقطع فرض گردیده است. تاثیر وجود ترک بر سفتی تیر بوسیله یک فنر پیچشی بدون جرم مدل سازی شده و سفتی معادل فنر بر اساس روابط تئوری شکست محاسبه شده است. بر اساس روابط تیر، یک روش ساده و سودمند جهت مدل نمودن ترک در ورق بر اساس تئوری دو بعدی برشی مرتبه اول ارائه گردیده است. خواص مادی وابسته به دما و در راستای ضخامت به صورت پیوسته دارای تغییرات در نظر گرفته شده است. به عنوان یک روش نظاممند و کارآمد که به توان شرایط مرزی مختلف و بارگذاری دینامیکی را اعمال نمود، روش اجزاء محدود به کار گرفته شده است. برای بررسی صحت فرمولاسیون و روش حل، نتایج در حالت ارتعاشات آزاد و دینامیکی در صورت امکان با نتایج سایر مقالات مقایسه شده است. علاوه بر این، ورق های هدفمند مدرج ترک دار در محیط نرم افزار آباکوس نیز مدلسازی و جواب ها با نتایج بدست آمده از این نرم افزار مقایسه شده است. پس از اطمینان از صحت فرمولاسیون و روش حل، اثرات ترک در ترکیب با سرعت بار، شاخص خواص مادی و وابستگی خواص به دما بر رفتار دینامیکی تیر و ورق هدفمند مدرج ترک دار مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین، تاثیر این پارامترها بر سرعت بحرانی بار برای تیر و ورق ترک دار بررسی شده است.
زهرا شهریاری حمیدرضا ناصری
در این تحقیق، طراحی بهینه قاب های خمشی فولادی براساس سطوح عملکردی با درنظر گرفتن اثرات اندرکنش خاک-سازه بررسی شده است. طراحی بهینه قاب های فولادی با رویکرد عملکردی در سه سطح عملکرد قابلیت استفاده بی وقفه، ایمنی جانی و آستانه فروریزش انجام شده است. برای رسیدن به این هدف، الگوریتم جامعه پرندگان به همراه تحلیل پوش آور استفاده شده است. قاب های سه و شش طبقه به عنوان مثال های عددی درنظر گرفته شده است. ابتدا سازه در دو حالت با و بدون درنظر گرفتن اثرات اندرکنش خاک-سازه در نرم افزار opensees مدلسازی می شود. برای براورد نیازهای لرزه ای از روش تحلیل پوش آور استفاده می شود.براساس نتایج تحلیل های فوق، دو حالت با یکدیگر مقایسه می شود و در نهایت با بررسی نتایج بدست آمده مشخص گردید که الگوریتم جامعه پرندگان می تواند در بهینه سازی سازه ها براساس طراحی عملکردی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین با درنظر گرفتن اثرات اندرکنش خاک-سازه، سازه نرم تر شده، وزن سازه افزایش یافته و به مقاطع قوی تری نیاز دارد.
حسین جعفری حمیدرضا ناصری
چکیده: رفتار میانقاب با مصالح بنایی از مدت ها قبل موردبررسی پژوهشگران بوده است. به منظور برداشتن گام جدیدی در این زمینه اثر ترکیبی اعضای یک قاب مهاربندی فولادی به صورت ضربدری پرشده از میانقاب با مصالح سبک وزن هبلکس در رفتار لرزه ای قاب های فولادی در کشور زلزله خیز ایران در این پایان نامه موردبررسی قرارگرفته است. قاب های مهاربندی شده دارای میانقاب مصالح بنایی سبک وزن یکی از فرم های متداول اجزای سازه های فولادی در ایران هستند. قاب های مهاربندی که با مصالح بنایی پرشده اند عملاً رفتار لرزه ای این نوع قاب با قاب های مهاربندی شده بدون میانقاب متفاوت می باشد. معمولاً از اثر سازه ای این نوع دیوارها در روش های طرح و آنالیز رایج صرف نظر می شود درحالی که این عمل لزوماً همیشه در جهت اطمینان نیست. در این پایان نامه قاب های فولادی مهاربندی شده پرشده از میانقاب هبلکس تحت اثر بار جانبی با استفاده از نرم افزار آباکوس تحلیل غیرخطی شده است. نتایج نشان می دهد که اندرکنش قاب مهاربندی و میانقاب موردمطالعه موجب افزایش سختی، مقاومت و ظرفیت استهلاک انرژی مدل گردیده است.
سعیده ابراهیمی ازندریانی حمیدرضا ناصری
چکیده ندارد.
فائزه فلسفی حمیدرضا ناصری
چکیده ندارد.
حمید ندافیان حمیدرضا ناصری
چکیده ندارد.
محمدجواد عزیزخانی حمیدرضا ناصری
چکیده ندارد.
سعیده موسوی پور رادین اسپندار
چکیده ندارد.
محمد اشرفی حمیدرضا ناصری
چکیده ندارد.
طاهره اکبری پاکرو رادین اسپندار
چکیده ندارد.
افشین رضایی حمیدرضا ناصری
چکیده ندارد.
مهدی شاهسوندی حمیدرضا ناصری
چکیده ندارد.
شمیلا فیروزمنش رادین اسپندار
چکیده ندارد.
حمزه احمدی محمد پسرکلی
در قرن حاضر چندین موضوع عمده محیط زیستی شامل تخریب زمین، بیابان زایی، تهدید تنوع زیستی، تضعیف منابع آب، از بین رفتن جنگلها و مراتع و در آخر تغییر اقلیم از چالش¬های مهم در توسعه پایدار و فقرزدایی به شمار میروند. تغییر اقلیم و افزایش گرمای جهانی به عقیده بسیاری از محققان ناشی از افزایش غلظت گازهای گلخانه¬ای در اتمسفر است. از طرفی کربن مهم¬ترین گاز گلخانه¬ای است. بنابراین به منظور کاهش 2co اتمسفری و ایجاد تعادل در محتوای گازهای گلخانه¬ای، کربن موجود در اتمسفر میبایست جذب و در فرم یا فرم¬های متعدد ترسیب شود. این فرایند منجر به بهبود کیفیت هوا میشود. این مطالعه با هدف مقایسه میزان ترسیب کربن در جنگلهای تاغ و علفزارهای بیابانی جهت مدیریت اراضی ماسه¬ای در جنوب دریاچه نمک(کویرمرنجاب) انجام شد. ابتدا گونه¬های مورد مطالعه ( تاغ (haloxylon aphyllum) و سوف (stipagrostis plumosa)) به صورت تفکیک اندام (ساقه اصلی، ساقه فرعی، ریشه، برگ و لاشبرگ برای گونه تاغ) و (بخش هوایی و بخش زیرزمینی برای گونه سوف)، قطع گردید. همچنین نمونه¬برداری از خاک در زیر تاج پوشش و بیرون تاج پوشش گونه¬ها در دو عمق تعریف شده اول و دوم برداشت گردید. سپس نمونه¬های گیاهی و خاک به آزمایشگاه منتقل و کربن آلی اندام¬ها به روش احتراق و کربن آلی خاک به روش والکی-بلک محاسبه شد. نتایج مقایسه میانگین داده¬ها در قسمت خاک، نشان داد که بین خاک دو گونه در سطح 1% اختلاف معنی¬دار وجود دارد و زیر تاج پوشش گونه تاغ در عمق اول بیشترین مقدار ترسیب کربن را دارا بود. مقایسه کربن ترسیب شده در اندام¬های گونه تاغ نشان داد که بیشترین مقدار کربن ترسیب شده در لاشبرگ و کمترین مقدار در ساقه فرعی بود. همچنین مقایسه دو گونه نشان داد که ترسیب کربن در گونه تاغ بیشتر از گونه سوف بوده است. در نهایت مقایسه میزان ترسیب کربن کل (خاک و سایر اندام¬ها) در دو گونه بیانگر این بود که بیشترین مقدار کربن ترسیب شده در خاک منطقه ریشه دو گونه وجود دارد.
محمدرضا سجادیان حمیدرضا ناصری
موضوع این تحقیق، مطالعه هیدرولوژی، تغذیه مصنوعی و تهیه مدل ریاضی منابع آب زیرزمینی دشت هشتگرد می باشد. به لحاظ اهمیت این منطقه از نظر توسعه کارخانه صنعتی، افزایش جمعیت و وجود کشاورزی، بهره برداری از منابع آب زیرزمینی افزایش یافته که این خود باعث و روند نزولی ذخیره سفره آب زیرزمینی گردیده است . لذا مطالعه و بررسی وضعیت کمی و کیفی آبخوان دشت لازم و ضروری به نظر می رسد. مطالعات این پایان نامه در هشت فصل ارائه گردیده است ، بدین ترتیب که در فصل اول کلیات و در فصل دوم زمین شناسی منطقه و بررسی تاثیر هر یک از سازندها بر وضعیت کمی و کیفی آبخوان و تفکیگ آنها از نظر نفوذپذیری و در فصل سوم هواشناسی و هیدولوژی منطقه بطور اجمالی، آمده است .در فصل چهارم مطالعات هیدروژئولوژی که یکی از اهداف پایان نامه است در شش بخش به ترتیب شامل بررسیهای اکتشافی، مشخصات سفره آب زیرزمینی، ضرائب هیدرودینامیک سفره آب زیرزمینی، بهره برداری از سفره آب زیرزمنی، هیدروژئوشیمی منابع آب و نهایتا بیلان آب زیرزمینی می باشد ارائه گردیده است . با توجه به بیلان آب زیرزمینی محاسبه شده برای سال 75-76 (سال خشک)، کاهش حجم مخزن به میزان 35/837 میلیون متر مکعب برای محدوده بیلان بدست آمده است . با توجه به هیدروگراف واحد چند ساله که ترسیم گردیده است روند ذخیره سفره نزولی بوده که البته در سال 75-76 بدلیل خشک بودن از نظر هیدرولوژیکی، نسبت به سالهای گذشته افت بیشتری داشته است . در فصل پنجم مطالعه امکان تغذیه مصنوعی آبخوان دشت ارائه گردیده است . با توجه به شرایط زمین شناسی، وضعیت کمی و کیفی و بار رسوبی معلق رودخانه کردان، وضعیت اقلیمی دشت و با عنایت به مطالعه هیدروژئولوژی و روند نزولی سطح سفره، امکان تغذیه مصنوعی در دشت مذکور وجود داشته که با توجه به مطالعات انجام شده مکان مناسب و روش مناسب که روش حوضچه ای می باشد انتخاب گردیده است . با استفاده از روشهای هاسمن (1982)، هانتوش (1967) و تاد (1980) ابعاد حوضچه های تغذیه و میزان بالا آمدگی سطح سفره محاسبه و ارائه گردیده است . در فصل ششم، مدل ریاضی کمی دشت هشتگرد با استفاده از نرم افزار pmmwin (1) علیرغم ناقص و کمبود آمار و وجود تعداد حدود 2500 حلقه چاه، جهت تدقیق پارامترهای هیدروژئولوژی و ضرائب هیدرودینامیک ، در دو حالت رژیم دائم و غیر دائم مطالعه گردید که پس از کالیبراسیون (calibration) و تطبیق با واقعیت برای سه دوره پنج ساله هیدرولوژیکی خشک ، عادی و مرطوب وضعیت کمی آبخوان پیش بینی گردید که تشریح و نتایج حاصله را در این فصل ارائه گردیده است . در فصل هفتم نتایج و پیشنهادات حاصل از مطالعات انجام شده آورده شده است و نهایتا در فصل هشتم، ضمائم شامل نقشه ها و هیدروگرافهای مربوط به فصل چهارم آمده است .
حمیدرضا کوهستانی نجفی حمیدرضا ناصری
در این پایان نامه ضمن مطالعه کمی منابع آب زیرزمینی محدوده ای از دشت زنجان، مدل ریاضی آبخوان با استفاده از نرم افزار modflow تهیه شده است. باتوجه به وجود کمبودهایی در زمینه آماری اطلاعات و در مجموع عدم شناخت کافی از آبخوان، مدل تفهیمی (conceptual model) تهیه شده نیز از دقت کافی برخوردار نبود که این مطلب باعث گردید مرحله واسنجی مدل با مشکل مواجه شود. جهت رفع این مشکل در ادامه سعی شد با تهیه یک مدل تفسیری (interpretive) شناخت کافی از آبخوان بدست آید و پارامترهای بیلان مورد بررسی قرار گیرند. با توجه به اینکه الگوریتم های موجود جهت تهیه مدل تفسیری مناسب نبودند، الگوریتم جدیدی طراحی و مورد استفاده قرار گرفت. در مرحله بعد سعی گردید با اعمال روشهایی و انتخاب استراتژی مناسب، داده های تخمینی ورودی مدل (با توجه به کمبود و عدم دقت داده ها و آمار موجود) از دقت بیشتری برخوردار باشند و روند واسنجی در جهت درسی قرار گیرد (از جمله استفاده از روش بیلان جز به جز و استفاده از منحنی های خوشه ای در تخمین بارندگی دشت). پس از واسنجی مدل برای شرایط پایدار و ناپایدار، نتایج حاصله مورد آنالیز حساسیت قرار گرفتند. در نهایت مشخص گردید که آمار و اطلاعات موجود در مورد منابع تخلیه آبخوان و همچنین پارامترهای هیدرولیکی در نظر گرفته شده برای آبخوان در محاسبات بیلان از دقت کافی برخوردار نمی باشند. همچنین با توجه به نتایج حاصله از مدل بودجه آب محدوده مطالعاتی منفی نمی باشد.