نام پژوهشگر: علی ماهفروزی
مصطفی شریفی روح اله شیرازی
تا چندی پیش گمان می رفت ناحیه شرق مازندران به دلیل محصور ماندن در میان رشته کوه های البرز و دریای کاسپین در دوران پیش از تاریخ، دارای نوعی انزوای فرهنگی نسبت به سایر نقاط باشد. در این حوزه (که شامل دو منطقه کوهستانی و جلگه ای است) با وجود آنکه در طی چند سال اخیر مطالعات پیش از تاریخ پیشرفت چشمگیری داشته، فقدان تحقیقات علمی و روشمند دوره مس و سنگ بسیار محسوس است. تحقیق حاضر نخستین تلاش جدّی باستان شناسی برای بازشناسی عصر مس و سنگ در شرق مازندران به شمار می رود. 27 استقرار مس و سنگ شرق مازندران که تاریخ نسبیِ آنها به آغاز هزاره پنجم تا پایان هزاره چهارم ق.م بر می گردد در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند. در پایان نامه حاضر، ضمن شناسایی الگوهای استقراری محوطه های این دوره، داده های سفالی آنها با مناطق فرهنگی همجوار مقایسه شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که فرهنگ ها و سنّت های سفالی شرق مازندران در دوران مس و سنگ بسیار مشابه فرهنگ های شناخته شده هم زمان خود در فلات مرکزی ایران و دشت گرگان است و گمان می رود که این تشابهات فرهنگی حاصل تعاملات جوامع کوچ نشین، تبادلات بازرگانی و فعالیّت های اقتصادی پیشه وران دوره گرد این نواحی با یکدیگر بوده است. همچنین مقایسه محوطه های هزاره پنجم و چهارم ق.م شرق مازندران در مناطق کوهستانی و جلگه ای واقع شده اند، روشن می نماید که مناطق مذکور ضمن هم سانی های فرهنگی و سنّت های سفالی در هزاره پنجم ق.م، در هزاره چهارم ق.م تا حدودی متفاوت از یکدیگر می باشند.
محسن کاکویی رضا رضالو
پژوهش پیش رو مطالعه ای کتابخانه ای است بر تدفین های عصر آهن شرق مازندران که از کاوش های محوطه هایی مانند گوهر تپه، تپه طالقانی، تپه قلعه کش، گورستان لفورک و تپه قلعه پی به دست آمده اند. در این تحقیق با مطالعه 50 تدفین و بیش از 250 قلم شی اهدایی به گور ها تلاش شده است تا در پرسش نخست، سنت های مختلف تدفینی در عصر آهن در شرق مازندران مورد مطالعه قرار گیرد. سپس سنت های تدفین، ساختار و معماری گور و هدایای تدفینی مورد مطالعه آماری، طبقه بندی و توصیف قرار گرفته اند. در مطالعه آماری داده های گور، اشیا به لحاظ جنس، گونه وکارکرد مورد طبقه بندی قرار گرفتند و میزان فزونی اشیای مورد استفاده در سنت تدفین های این حوزه مشخص شد. در فصول بعد، با مقایسه با سنتهای تدفینهای مناطق همجوار مشاهده شددر جوامع عصر آهن به صورت منطقه ای سنت های تدفینی خاص وجود دارد. چه در نوع سازه گور و چه در نوع اشیای اهدایی به اموات. در نهایت باتوجه به سنت دفن و میزان هدایای گور به لحاظ کمی و کیفی و محل دفن اجساد در گورستان مشخص شد جوامع عصر آهن این حوضه دارای ساختار نظامند با طبقات مختلف اجتماعی می باشند.
الهام مرادی مهدی مرتضوی
مدارک باستان¬شناختی به¬دست آمده از دوران پارینه¬سنگی تا عصرآهن در جنوب و جنوب شرق دریای مازندران بیانگر دگرگونی¬های بنیادی در ساختار زندگی مردمان این مناطق در این دوران متوالی است. یکی از تحولات عمده¬ای که در دوران مفرغ (شهرنشینی) نسبت به دوران گذشته در سطح جوامع این حوزه به¬وقوع پیوسته، تغییرات در سنت¬های تدفین است. قبور این دوره دربر دارنده اطلاعات غنی از ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این جوامع می¬باشد. تاکنون مطالعات مدونی در ارتباط با قبور دوران مفرغ در این حوزه انجام نپذیرفته است. اشیای بازمانده از قبور و شیوه¬های تدفینی مشابه در این حوزه نیز حاکی از وجود تاثیر و تاثرات و همسانی¬های فرهنگی در این حوزه می¬باشد. وجود اشیای تدفینی مشابه در بین قبور محوطه¬های این حوزه حاکی از در نظر گرفتن کارکرد مشابه این اشیا برای متوفیان است. در این پژوهش سعی شده است تا با یاری گرفتن از چارچوب فکری کارکردگرایی ساختاری پارسونز به درک بهتری از سطح طبقات اجتماعی جامعه گوهرتپه و تحلیل نظام اجتماعی آن¬ها بر اساس اشیای مکشوفه از قبور برسیم. علاوه بر آن، از اهداف دیگر این پایان نامه می¬توان به شیوه¬های تدفین و تاثیر و تاثرات فرهنگی در بین محوطه¬های حاشیه¬ جنوب و جنوب شرق دریای مازندران و مناطق همجوار اشاره نمود. علی¬رغم مشکلات متعدد در این پژوهش، نتایج گویای الگوی تدفینی مشابهی برای متوفیان این حوزه فرهنگی است، هم¬چنین مطالعات تطبیقی انجام گرفته بر روی اشیای قبور و شیوه¬های تدفین حاکی از تاثیر و تاثرات فرهنگی و وجود جامعه¬ای با سطح طبقاتی متفاوت در مناطق مورد مطالعه است.