نام پژوهشگر: منصوره ملکیان
مسلم مومنی محمود رضا همامی
گور ایرانی زیرگونه ای از گورخر آسیایی است که به صورت انحصاری در ایران حضور دارد. این زیر گونه در ایران از سوی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی به عنوان گونه ی به شدت در معرض خطر انقراض معرفی شده است. تخریب زیستگاههای باقی مانده این گونه انقراض آن را سرعت می بخشد. به همین دلیل داشتن اطلاعات کاملی از اندازه جمعیت و نیازهای زیستگاهی این گونه به منظور تدوین سیاست های مدیریتی برای حفاظت از آن امری اجتناب ناپذیر است. در این مطالعه برآورد تراکم و فراوانی و انتخاب زیستگاه گونه به شدت در معرض خطر انقراض گورخر ایرانی در پارک ملی قطرویه بررسی شد. انتخاب زیستگاه در طول فصول پاییز، زمستان، بهار، تابستان با استفاده از روش شمارش گروههای سرگین در ترانسکت های پاک شونده و روش محصول سرپای گروههای سرگین و مشاهده مستقیم در فصل تابستان مطالعه شد. برآورد تراکم گورخر بر مبنای دشت ها و زیستگاهها با استفاده از روش ترانسکت خطی صورت گرفت. برخلاف فصول پاییز، زمستان، بهار که هیچ اختلاف معنی داری در استفاده از 2 زیستگاه درمنه دشتی و قیچ-درمنه وجود نداشت، نتایج نشان داد که استفاده از زیستگاه درمنه دشتی در فصل تابستان، میانگین دوره یکساله و روش محصول سرپا به طور معنی داری با لاتر است. نتایج مدل رگرسیون و کواریانس ارتباط بین حضور گورخر و برخی از متغیرهای زیستگاهی (گیاهی و خاکی) برای هر فصل نشان داد که در این بین رابطه منفی با قیچ و رابطه مثبت با نزدیکی به آبشخور محسوس تر می باشند. تغذیه ناچیز از قیچ و ارتفاع نسبتا بلند این درختچه و کاهش امکان دید و فرار در زیستگاه قیچ-درمنه نیز می تواند علت دیگر رابطه منفی گورخر با قیچ باشد. رابطه منفی بین گروههای سرگین و فاصله از آبشخور منعکس کننده وابستگی بالای گورخر به منابع آبی است. در فصل تابستان به علت گرمای زیاد هوا اهمیت فاصله از آبشخور نسبت به سایر فصول اهمیت بیشتری دارد. نتایج مطالعات مشاهده مستقیم نیز نشان می دهد که اندازه گروههای گورخر در زیستگاه درمنه دشتی به طور معنی داری بزرگتر از گروههای گورخر کشف شده در زیستگاه قیچ-درمنه هستند. افزایش اندازه گروه در زیستگاه درمنه را می توان با باز بودن زیستگاه و افزایش امکان دید و هوشیاری گروهی مرتبط دانست. همچنین نرخ برخورد بالاتر در زیستگاه درمنه دشتی نشان دهنده استفاده بیشتر گورخر از زیستگاه درمنه دشتی در فصل تابستان است که نتایج بدست آمده از روش شمارش گروههای سرگین تایید می کند. نتایج مطالعات برآورد تراکم بر مبنای زیستگاه ها نیز نشان داد که تراکم گورخر به طور معنی داری در زیستگاه درمنه دشتی بالاتر بوده و میانگین تراکمی برابر 26/1 گورخر در کیلومتر مربع برای پارک ملی ارائه نمود. اما نتایج مطالعات برآورد تراکم بر مبنای دشت ها هیچ اختلاف معنی داری را در بین سه دشت نشان نداد. برآورد ما تراکم بسیار بالایی از گورخر معادل27/0 ± 09/1 گورخر در کیلومترمربع برای پارک ملی را نشان می دهد. نتایج ما نشان داد که استفاده از این روش به منظور برآورد تراکم و فراوانی گورخر به علت جثه نسبتا بزرگ و ویژگی های زیستگاهی این گونه مناسب است.
مجتبی قدیمی منصوره ملکیان
مناطق حفاظت شده اساساً برای حفظ تنوع زیستی دایر شده اند و زون بندی رویکردی است برای دستیابی به این هدف. زون بند ی فرایندی است که از طریق آن تعارضات مناطق تحت حفاظت کاهش یافته و صدمات وارد شده به مناطق به تاخیر افتاده و فرصت لازم را برای اتخاذ تدابیر لازم فراهم می-کند. منطقه حفاظت شده قرخود که برای این مطالعه حاضر انتخاب گردید با 43000 هکتار در استان خراسان شمالی واقع شده است. برای زون بندی این منطقه از روش آنالیز چندمعیاره (mce) مبتنی بر فرایندتحلیل سلسله مراتبی (ahp) برای وزن دهی معیارها از روش ترکیب خطی- وزنی (wlc) برای تلفیق لایه ها، استفاده گردید. روش ahp شامل چندین مرحله است:1. ایجاد ساختار سلسه مراتبی برای هریک از زون ها 2. انجام مقایسات زوجی معیارهای هر زون 3. محاسبه وزن اجزا ساختار و گزینه ها 4. اندازه گیری شاخص سازگاری برای هر زون. نتایج حاصل نشان داد که ahp می تواند برای تعیین اهمیت نسبی همه فاکتورهای ساختار نسبت به هم و اهمیت نسبی مناطق منتخب نسبت به هر فاکتور استفاده شود. نقشه های فاکتورهای مختلف مربوط به هر زون تهیه شد و پس از ضرب هریک از فاکتورها در وزن مربوط به خود، با استفاده از روش ترکیب خطی- وزنی (wlc) اقدام به تهیه نقشه مربوط به هر زون شد که نقشه حاصل مربوط به هر زون اعدادی بین 0 تا 255 را دربر می گیرد که عدد صفر و 255 به ترتیب نشان دهنده کمترین و بیشترین تناسب می باشد. جهت رویهم گذاری نقشه ها و تهیه نقشه نهایی زون بندی از دستور weighted ovelay استفاده شد و نقشه حاصل پس از اصلاحات به نقشه نهایی زون بندی منطقه حفاظت شده قرخود تبدیل گردید. نقشه زون بندی نهایی منطقه شامل 6 زون است. زون امن، حفاظت، تفرج گسترده، تفرج متمرکز، تاریخی- فرهنگی و بازسازی به ترتیب 7000، 26030، 3360، 4531، 144 و 1918 هکتار از منطقه قرخود که برابر با 16، 61، 7/7، 5/10، 3/0 و 5/4 درصد از کل منطقه می باشند را شامل شدند . نتایج مطالعه حاضر و سایر مطالعات مشابه ممکن است از نظر تئوری بسیاری از مشکلات مربوط به مناطق حفاظت شده را حل کند اما مادامیکه به مرحله اجرا درنیایند ما همچنان شاهد هدررفت منابع اکولوژیک خواهیم بود. کلمات کلیدی: زون بندی، سامانه اطلاعات جغرافیایی، منطقه حفاظت شده، فرایندتحلیل سلسله مراتبی ، آمایش و ترکیب خطی- وزنی .
زهرا صفری کنگ محمود رضا همامی
چکیده در این مطالعه انتخاب زیستگاه و تفکیک نیچ اکولوژیک چهار گونه مارمولک همبوم (مسالینای دم دراز بیابانی، آگامای سروزغی خاکستری، آگامای چابک و آگامای پولک درشت صخره ای) در پارک ملی کلاه قاضی در سه بعد اصلی نیچ: زمان، مکان و غذا مورد بررسی قرارگرفت. چهار تیپ زیستگاهی در منطقه مورد مطالعه مشخص شد. در هر تیپ زیستگاهی در مجموع 12000 متر ترانسکت خطی مستقر گردید. به ازای هر مارمولک مشاهده شده تیپ زیستگاهی ثبت شد و متغیرهای خرد-زیستگاهی در محل حضور گونه درون پلات-های ثبت گردید. مارمولک ها از نظر زمان فعالیت، تکنیک فرار، ویژگی های مورفومتریک و رژیم غذایی مورد بررسی قرار گرفتند. عرض نیچ هر گونه در هر بعد نیچ با استفاده از معکوس شاخص سیمسون بدست آمد. همپوشانی بین مارمولک ها در سه بعد اصلی نیچ (زمان، مکان و غذا) برآورد شد و با ترکیبات شبیه سازی شده مونته کارلو مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که نیچ آگامای پولک درشت صخره ای در بعد زیستگاه (مکان) کاملا از سه گونه دیگر جدا شده است. سه گونه دیگر در انتخاب زیستگاه همپوشانی داشتند اما گونه آگامای سروزغی خاکستری تفاوت های معنی داری در بهره برداری از میکروزیستگاه با دو گونه مسالینای دم دراز بیابانی و آگامای چابک داشت. دوره فعالیت این چهار گونه در طول روز تقریبا مشابه بود. بین دمای بدن و دمای خاک مارمولک ها همبستگی بالایی وجود داشت. تکنیک فرار بین هر چهار گونه بطورمعنی داری متفاوت بود. تفاوت معنی داری در بین گونه های مارمولک از لحاظ پارامترهای مورفومتری اندازه گیری شده وجود داشت. رژیم غذایی آگامای پولک درشت صخره ای بطور عمده از نوعی سوسک از خانواده scarabaeidae، مورچه ها و میوه ها، مسالینای دم دراز بیابانی بطورعمده از موریانه ها، گونه ای از بال غشائیان خانواده argidae و گیاهان، و آگامای چابک و آگامای سروزغی خاکستری بطور عمده از مورچه هاتشکیل شده بود. دو گونه آگامای چابک و آگامای سروزغی بطور عمده از مورچه هایی با اندازه متفاوت، متناسب با مورفومتری خود استفاده کرده بودند. میانگین حجم طعمه مصرفی، میانگین تعداد طعمه و میانگین حجم محتوای معده بین گونه های مختلف بطور معنی داری متفاوت بود. گونه آگامای چابک بیشترین عرض نیچ را در سه بعد زمان، مکان و غذا نسبت به سه گونه دیگر داشت. بیشترین همپوشانی در بین چهار گونه مارمولک در بعد زمان و کمترین همپوشانی در بعد غذا مشاهده شد. نتایج شبیه سازی های مونته کارلو نشان داد که تفکیک نیچ بین چهار گونه در دو بعد مکان و غذا بر اساس فشارهای رقابتی و نه بر حسب تصادف یا شانس صورت گرفته است. مهمترین ابعاد متمایز کننده نیچ بین این چهار گونه بعد مکان و بعد غذا تعیین شدند.
محسن باقری منصوره ملکیان
تعیین زیستگاه مطلوب و برآورد جمعیت برای حفظ و مدیریت جمعیت ها، بویژه برای گونه های تهدید شده ضروری می باشد. در گذشته نه چندان دور گورخر ایرانی پراکندگی وسیعی در بسیاری از مناطق استپی، بیابانی و نیمه بیابانی ایران داشته است، اما در حال حاضر تنها دو جمعیت طبیعی ان باقی مانده است. گورخر ایرانی گونه اندمیک ایران است، این زیرگونه ا سوی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی بعنوان زیرگونه بطورجدی در معرض خطر انقراض طبقه بندی شده است عوامل اصلی کاهش جمعیت گورخر در سال های اخیر شامل شکار رقابت با دام های اهلی، مشکلات حفاظتی، خشکسالی و جدایی جغرافیایی و در نتیجه از دست رفتن تنوع ژنتیکی می باشد. در این مطالعه مطلوبیت زیستگاه گورخر ایرانی در منطقه حفاظت شده توران مورد ارزیابی قرار گرفت و تراکم جمعیت گور در این منطقه برآورد گردید. جهت تعیین زیستگاه مطلوب گورخر و طبقه بندی و ارزش گذاری آن، از روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی استفاده شد. متغیرهای زیست محیطی مورد استفاده در این تحقیق شامل فراوانی منابع آب، فراوانی آبراهه ها، تیپ ژئومرفولوژی، تیپ زمین شناسی، تیپ پوشش گیاهی، میانگین حداقل دمای سالیانه، میانگین بارش سالیانه، شیب، جهت، مناطق دشتی، ارتفاع، فاصله از آغل، فاصله از جاده و فاصله از روستا بودند. به منظور تهیه لایه نقاط حضور گونه پس از مشخص کردن محدوده پراکنش گور در توران به ثبت نقاط حضور در این مناطق از مهر ماه 1388 تا اواخر تابستان 1389 اقدام شد. نتایج نشان داد که به ترتیب متغیرهای فراوانی منابع آب ، میانگین حداقل دما، ژئومرفولوژی، فاصله از آغل، و تیپ پوشش گیاهی مهمترین عوامل در انتخاب زیستگاه گورخر در منطقه توران می باشند.گورخر توران بیشتر مناطق نزدیک به آب، با تیپ های گیاهی شامل گونه های درمنه، قیچ و پرند را ترجیح می دهد. زیستگاه های مناسب برای گورخر در محدوده ی حداقل دمای بین 10 تا 12 درجه سانتیگراد و در مناطق نزدیک به تپه ها و تراس های فوقانی قرار دارد. گورخر در منطقه توران مناطق نزدیک به آغل را نسبت به کل منطقه ترجیح می دهد. میزان حاشیه گرایی و تخصص گرایی در این مطالعه به ترتیب 357/1 و 633/4 محاسبه شد که نشان دهنده آن است که گورخر توران گونه ای تخصص گراست و تمایل به زندگی در شرایط خاص را دارد. نقشه های مطلوبیت زیستگاه گورخر در منطقه توران با استفاده از سه الگوریتم میانگین هندسی فاصله، میانگین هارمونیک فاصله و میانگین حداقل فاصله با صحت قابل قبول بدست آمد، بطور میانگین 80/76 درصد منطقه در زیستگاه نامطلوب 61/16 درصد منطقه در زیستگاه با مطلوبیت متوسط و 59/6 درصد منطقه در زیستگاه مطلوب قرار گرفت. نتایج تحلیل ها انجام شده نشان داد که روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی روش مناسبی برای مطالعه انتخاب زیستگاه گورخر در مقیاس کلان می باشد. به منظور برآورد جمعیت گور در مطلوب ترین زیستگاه گور که در مناطق مرکزی منطقه حفاظت شده توران شامل دشت حرب، پروبال، ماجراد، شاه زینب، دشت پریه، چاه معدن، کال مرا، سه غدیر و دوکالی قرار دارد و در مجموع 1489 کیلومتر مربع از منطقه را پوشش می دهد از روش نمونه گیری فاصله ای با استفاده از ترانسکت های خطی استفاده شد. برای اجرای این روش در منطقه ترانسکت هایی در طول جاده ها و رودخانه های منطقه مورد مطالعه در نظر گرفته شد و ترانسکت های در نظر گرفته شده با استفاده از اتومبیل و موتور سیکلت از مهرماه 1388 تا اواخر بهمن ماه 1388 پیمایش شدند. در طول مسیر ترانسکت ها نقاط حضور گونه ثبت شد و فاصله عمود گروه مشاهده شده تا خط ترانسکت اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده از این مطالعه تراکم گور در بخش مرکزی منطقه حفاطت شده توران را معادل 9 گورخر در هر 100 کیلومتر مربع نشان داد، و میانگین اندازه گروه گورخر در توران معادل 2/6 را?س در هر گروه بدست آمد. با توجه به مشاهدات انجام شده و مقایسه آن با گذشته، روند نزولی جمعیت گورخر در طی سالیان اخیر در این منطقه مشهود است.
سمانه پوریزدی منصوره ملکیان
امروزه مفهوم شهر بدون وجود تفرجگاه در اشکال گوناگون آن قابل تصور نیست و پیامدهای حاصل از توسعه شهری و پیچیدگی معضلات زیست محیطی وجود طیفی از منابع تفرجگاهی و گسترش آن ها را اجتناب ناپذیر کرده است. در راستای توسعه منابع تفرجگاهی، شناسایی و ارزیابی سیستماتیک منابع موجود لازم است. گردشگری نیز مانند هر صنعتی تحت تأثیر عرضه و تقاضا است. یکی از روش های متداول برای ارزیابی منابع تفرجی، روش تقاضا از طریق مطالعه بازدیدکنندگان است. در این روش عوامل اصلی که به جذابیت پارک ها کمک می کنند و در نتیجه باعث تجربه خوب و رضایت مندی بازدیدکننده می شوند مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. شهرستان قم، پتانسیل های بسیاری در جذب گردشگر دارد ولی در زمینه احداث و تجهیز پارک ها و تفرجگاه-ها، توسعه لازم صورت نگرفته است و تاکنون تحقیق مدونی در ارتباط با بررسی ترجیحات مردمی در طراحی منظر پایدار، صورت نگرفته است. جهت انجام مطالعه حاضر، بزرگترین بوستان در هر یک از مناطق چهارگانه شهر قم انتخاب گردید که به ترتیب حضور در این مناطق بوستان های هاشمی، نبوت، فدک، و علوی، می باشد. در مرحله بعد سه نوع پرسشنامه تهیه گردید. پرسشنامه اول که بر اساس پرسشنامه کلاوسون طراحی شد شامل سه بخش اطلاعات فردی، اقتصادی و اجتماعی بازدیدکنندگان، اطلاعات مربوط به عامل دسترسی به پارک و تعیین مطلوبیت عناصر پارک از دید تفرجگران بود که توسط 385 نفر از گردشگران تکمیل گردید. در پرسشنامه دوم معیارهای اصلی و فرعی موثر بر تقاضای تفرجی در پارک های شهری به صورت ساختار سلسله مراتبی جهت انجام مقایسات زوجی و تعیین اهمیت نسبی عوامل موثر بر تقاضای تفرجی درآمد و توسط 32 نفر از بازدیدکنندگان پارک ها تکمیل شد. در پرسشنامه سوم نیز مقایسات زوجی پارک ها، از نظر معیارهای سطح آخر ساختار سلسله مراتبی توسط 4 کارشناس صورت پذیرفت. نتایج حاصل از این پرسشنامه ها، چگونگی تقاضای تفرجی در پارک های شهر قم، میزان تقاضای تفرجی فردی و رابطه آن با عوامل موثر بر تقاضای تفرجی، همچنین فاکتورهای مهم طراحی پارک های شهری و اهمیت نسبی آن ها از دیدگاه استفاده-کنندگان، و رتبه بندی و ارزیابی تفرجی پارک های مورد مطالعه را، از نظر معیارهای سطح آخر ساختار سلسله مراتبی و فاکتورهای مهم طراحی، مشخص نمود. بر اساس نتایج به دست آمده، از دید تفرجگران به ترتیب تسهیلات، جذابیت های پیرامونی، منابع توریسم و قابلیت دسترسی از عوامل مهم موثر بر تفرج در پارک های شهری هستند که بر این اساس بوستان علوی جایگاه اول را به خود اختصاص داد و بوستان های هاشمی و فدک با اختلاف کمی از هم رتبه های دوم و سوم را کسب کردند و بوستان نبوت آخرین رتبه را به دست آورد. در نهایت به منظور تعدیل میزان تقاضا برای پارک های شهری و رساندن آن به یک حد بهینه، ظرفیت برد تفرجی پارک های شهری از طریق آنالیز اولین پرسشنامه و جمع آوری آمارهای آب و هوایی ایستگاه هواشناسی قم، بررسی گردید. به این ترتیب ظرفیت برد موثر چهار بوستان هاشمی، نبوت، فدک و علوی به ترتیب 20019، 19190، 24000، و 78677 (نفر در روز) به دست آمد. اما در فصول پاییز و زمستان و در ایام غیر تعطیل هفته میزان تقاضا از حد ظرفیت برد کمتر بوده و در فصول بهار و تابستان و در روزهای جمعه و تعطیل و غالباً در ساعات بعد از غروب خورشید میزان تقاضا از حد ظرفیت برد فراتر می رود. بنابراین با توجه به زمان اوج بازدید، باید ظرفیت برد پارک بتواند این زمان ها را تحمل کند و این موضوع در طرح ریزی مورد توجه قرار گیرد. و به منظور کاهش فشار بر منابع و تسهیلات پارک، برنامه ریزی در جهت یکنواخت سازی توزیع و پراکنش بازدیدکنندگان در زمان ها و فصول مختلف سال صورت گیرد.
زهرا حسین پورمحمدآبادی منصوره ملکیان
جیوه یکی از فلزات سنگین است که از طریق فرایندهای طبیعی و انسانی وارد محیط زیست می شود. پرندگان به دلیل تماس مستقیم با آب و غذای آلوده، در معرض مواد شیمیایی و از جمله جیوه قرار دارند بنابراین می توانند اندیکاتورهای زیستی مناسبی باشند. اندام هایی که در پرندگان بیشترین تجمع زیستی جیوه را نشان می دهد کبد و کلیه می باشد. پردم نیز به دلیل سهولت جمع آوری و نگهداری و به این دلیل که بار آلودگی جیوه را به خوبی نشان می دهد مورد توجه است. بنایراین در این مطالعه تجمع زیستی جیوه در سه عضو کبد، کلیه و پر دم در استان اصفهان مورد بررسی قرار گرفته است. چهل نمونه پرنده در زمستان سال 89 و بهار سال 90 از سه منطقه لندفیل اصفهان و تصفیه خانه فاضلاب شاهین شهر و اطراف رودخانه زاینده رود برای این منظور جمع آوری گردید. پس از اندازه گیری های بیومتری نمونه ها در آون خشک شد و مقدار جیوه آنها پس از هضم توسط دستگاه جذب اتمی، روش جذب اتمی بخار سرد جیوه، با دو بار تکرار اندازه گیری شد. مقادیر جیوه بدست آمده از کبد در دامنه 8 ppb تا 68880 ppb، در کلیه در دامنه صفر تا 7817 ppb بوده و در پردم در دامنه صفر تا 8978 ppb بود. غلظت مقادیر جیوه در اعضاء بدون تفاوت معنی دار در سطح 05/0 بدین قرار است: پردم> کبد> کلیه. با توجه به نتایج بدست آمده بیشترین آلودگی در هر سه عضو مورد بررسی مربوط به نمونه های صید شده از منطقه اطراف زاینده رود بود. در تمام عضوهای مورد بررسی مقادیر جیوه در پرندگان وابسته به آب بدون وجود تفاوت معنی دار بیشتر از پرندگان غیروابسته به آب بود.در تقسیم بندی پرندگان برحسب رژیم غذایی در تمام عضوهای بررسی شده مقادیر جیوه با تفاوت معنی دار در جانورخوران بیشترین مقدار بود و کمترین مقادیر جیوه بدست آمده در پرندگان گیاهخوار مشاهده شد. میانگین مقادیر جیوه بدست آمده برای کبد 1543 ppb می باشد که از حدود بیان شده که موجب مرگ می شود، یعنی ppm 125-49 خیلی کمتر است. میانگین جیوه بدست آمده برای پردم 2002 ppb می باشد که از حدود بیان شده که مضر برای سلامتی و دارای اثرات منفی تولید مثلی است یعنی ppm5 کمتر می باشد اما پنج عدد از نمونه ها دارای مقدار جیوه بیش از حدود بیان شده می باشد که همه آنها متعلق به نمونه های صید شده از اطراف زاینده رود بوده که سه عدد آنها متعلق به پرندگان جانورخوار بوده ودو عدد آنها متعلق به پرندگان استفاده کننده از مواد حیوانی وگیاهی می باشد. میانگین مقادیر جیوه بدست آمده برای کلیه نیز 1284 ppb است که از حدود بیان شده برای سمیت نفرونی و آسیب به کلیه که میزانppm 13-5 بیان شده است، کمتر است اما چهار عدد از نمونه ها مقدار جیوه بیشتر از حدود مجاز داشته اند که همگی نمونه-های صید شده از منطقه زاینده رود، پرندگان وابسته به آب و عمدتا جانورخوار هستند. میانگین مقادیر جیوه بدست آمده در کبد و پردم و کلیه با وزن پرنده همبستگی داشت،که خطی نیست. گرچه میانگین مقادیر بدست آمده در هر سه عضو مورد بررسی کمتر از حدود مجاز بود، اما این مقادیر در منطقه زاینده رود نگران کننده می باشد.
مریم رحیمی پزوه منصوره ملکیان
جنس allactaga به زیر خانواده allactaginae، خانواده دوپاها و راسته جوندگان تعلق دارد. این جنس دارای 13 گونه است که تا به حال 6 گونه از آن در ایران گزارش شده اند که شاملa. elater، a. williamsi، a. euphratica، a. hotsoni، a. firouzi و a. toussi است که وضعیت آرایه شناسی این گونه ها به ویژه دوپای فیروز با ابهامات زیادی روبروست. دوپای فیروز به عنوان یک جونده ی بومی و نادر، تنها پراکنش محدودی در منطقه ی جنوب شهرضا در استان اصفهان دارد. با توجه به وضعیت حفاظتی دوپای فیروز در فهرست سرخ iucn (2012)، لزوم انجام مطالعه ی بیشتر و حفاظت از این جونده احساس می گردید. در مطالعات پیشین که عموماً از مقایسه ی صفات ظاهری و جمجمه ای استفاده شده، مجزا بودن دوپای فیروز از گونه ی دوپای بلوچی به قطعیت نرسیده است. در پژوهش حاضر، وضعیت مترادف بودن گونه ی دوپای فیروز و دوپای بلوچی با استفاده از ریخت سنجی صفات جمجمه ای و دندانی مورد بررسی قرار گرفت؛ بدین منظور تعداد 9 نمونه دوپا از سه منطقه ی میرآباد، حنا و ورزنه در استان اصفهان جمع آوری شد. صفات جمجمه ای با استفاده از کولیس دیجیتال با دقت 01/0 میلی متر و صفات دندانی با کمک نرم افزار micromeasure 3.3 اندازه گیری گردید. با استفاده از نرم افزار آماری spss ver 18، آنالیزهای anova، تحلیل ممیزی، تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه خوشه ای به روی صفات ریختی انجام گرفت؛ علاوه بر اندازه های بدست آمده در این مطالعه، داده های مطالعات پیشین نیز در تحلیل ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج بررسی صفات ریختی نشان داد که نمونه های میرآباد، حنا و ورزنه به ترتیب دوپای فیروز، دوپای ویلیام و دوپای بلوچی هستند که این گزارشی جدید از حضور گونه ی بلوچی در منطقه ی ورزنه است. تحلیل های آماری صفات جمجمه ای و دندانی این مطالعه، جدایی دوپای فیروز و دوپای بلوچی را به اثبات نرساند؛ بر این اساس احتمالاً آنها به یک گونه ی واحد تعلق دارند و در واقع تشکیل دو زیرگونه ی مجزا را می دهند. در بخش دیگر پژوهش حاضر، کاریوتیپ گونه های دوپای ویلیام (از منطقه ی حنا)، دوپای کوچک (از منطقه ی ایزدخواست) و برای اولین بار دوپای فیروز (از شهرضا)، تهیه شد و صفات کروموزومی آنها با کمک نرم افزار micromeasure 3.3 اندازه گیری گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که دوپای فیروز مانند سایر گونه های جنس allactaga، دارای عدد کروموزومی 48n=2 و تعداد کل بازوان کروموزومی 96=nf است که این بیانگر ثبات عدد کروموزومی در تمامی اعضای جنس مذکور است. گروه بندی گونه های مورد مطالعه با استفاده از تجزیه ی خوشه ای و بر اساس صفات کروموزومی، نشان دهنده ی قرابت بیشتر دوپای فیروز و دوپای ویلیام نسبت به دوپای کوچک بود، در حالی که در بخش ریخت سنجی، نزدیکی گونه های کوچک و فیروز بیشتر بوده است. بر این اساس پیش بینی می شود که در مطالعات آینده امکان تفکیک دوپای فیروز و دوپای بلوچی از طریق مقایسه ی صفات کروموزومی وجود دارد و در نتیجه ارزشهای حفاظتی دوپای فیروز را به عنوان یک گونه ی منحصربفرد آشکار می سازد. همین امر بیانگر اهمیت مطالعات کروموزومی در کنار بررسی های صفات ریختی برای تعیین جایگاه آرایه شناسی موجودات زنده و به خصوص اعضای جنس allactaga است.
حبیب اله حقی منصوره ملکیان
گوزن زرد ایرانی (dama mesopotamica) یکی از گونه های نادر گوزن در جهان محسوب می شود. این گونه که زمانی گمان می رفت منقرض شده باشد در چند دهه گذشته در اسارت تکثیر و به مناطق مختلف کشور معرفی شده است. این گونه در حال حاضر در فهرست قرمز iucn تحت عنوان گونه در معرض خطر، قرار دارد. در این مطالعه تنوع ژنتیکی و ساختار جمعیتی گوزن زرد ایرانی با استفاده از تجزیه و تحلیل ناحیه d-loop میتوکندری مورد بررسی قرار گرفت. استخراج دی.ان.ای از نمونه بافت و خون 39 رأس گوزن که از جمعیت های گوزن زرد ایرانی از کلیه مناطق ایران به دست آمده بود انجام گرفت به منظور تکثیر ناحیه d-loop میتوکندری بر اساس سکانس بدست آمده از سایت ncbi یک جفت آغازگر طراحی شد که یک قطعه 588 جفت باز را تکثیر نمود. ناحیه مورد نظر در نمونه های جمع آوری شده با استفاده از روش pcr تکثیر و محصول حاصله توالی یابی شد. ترکیب نوکلئوتیدی توالی بدست آمده شامل 6/25 درصد آدنین، 9/28 درصد تیمین، 1/26 درصد سیتوزین و 4/19 درصد گوانین بود. نتایج توالی یابی نشان داد که اختلاف نوکلئوتیدی بین جمعیت های گوزن زرد ایران در ناحیه d-loop میتوکندری با طول 402 جفت باز وجود ندارد و یک هاپلوتیب بین نمونه های مورد مطالعه مشاهده شد. قطعه توالی یابی شده با توالی نوکلئوتیدهای استخراجی از بانک ژن مرکز ملی اطلاعات ژنتیکی (ncbi) برای خانواده گوزن ها مورد مقایسه قرار گرفت و درخت فیلوژنیک به روش پیوند همجواری با تعداد 1000 تکرار نمونه گیری ترسیم گردید. نتایج نشان داد که جمعیت های گوزن زرد ایران و گوزن زرد اروپایی دو گونه متفاوت و متمایز از هم هستند و هاپلوتایپ گونه گوزن زرد اروپایی در بین جمعیت های گوزن زرد ایرانی حداقل در ناحیه d-loop میتوکندری مادری، وجود نداشته است. اما برای تایید بیشتر لازم است با استفاده از مناطق ژنی دیگر نسل پدری نیز بررسی شود. از ان جا که گوزن زرد به کرات مورد شکار غیر قانونی قرار می گیرد برای تشخیص گوشت گوزن زرد از سایر گونه های احتمالی یک جفت آغازگر اختصاصی در ناحیه حفاظت شده ناحیه d-loop میتوکندری با ناحیه تکثیری 588 جفت باز طراحی شد. برای بررسی کارایی جفت آغازگر طراحی شده نمونه بافت از سایر حیوانات که گوشت آنها اغلب مورد استفاده قرار می گیرد، شامل گونه های، جبیر (gazella bennettii)، کل و بز (capra aegagrus)، قوچ و میش (ovis orientalis)، گاو، گوسفند تهیه و دی.ان.ای آنها استخراج شد. نتایج نشان داد که آغازگر های طراحی شده فقط در نمونه های گوزن زرد تکثیر شده و قطعه مورد نظر به طول 588 جفت باز را ایجاد می کنند. بنابراین در شرایطی که نیاز به شناسایی بافت این گونه از سایر گونه ها باشد آغازگرهای مورد نظر می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
مائده صادقی منصوره ملکیان
سنجاب ایرانی یکی از گونه هایی است که در سال های اخیر از تعداد آن ها نسبت به گذشته کاسته شدهاست. یکی از مهم ترین دلایل این کاهش شکار غیرمجاز این گونه و دست اندازی های انسان به زیستگاه این گونه ی می باشد. جنگل های زاگرس در استان کردستان یکی از زیستگاههای مهم این گونه در غرب کشور است . متأسفانه در سال های اخیر به دلیل فعالیت های انسانی، از کمیت و کیفیت این جنگل ها کاسته شده است. در این مطالعه تغییرات زیستگاه گونه ی مذکور در تعدادی از زیر حوزه های غرب کردستان با استفاده از فناوری سنجش از دور ، مورد ارزیابی قرار گرفت . برای نقشه سازی از تصاویر سنجنده tm ماهواره ی لندست مربوط به سال های 1366، 1379 و 1390 استفاده شد. پس از اطمینان از عدم وجود خطای هندسی و رادیومتریک در تصاویر، به دلیل کوهستانی بودن منطقه ی مطالعه بر روی تصاویر، تصحیح توپوگرافیک اعمال شد. سپس تصاویر رنگی کاذب با استفاده از باند های 2،3 و 4 تهیه و با توجه به طبقه بندی نظارت نشده و شناخت از منطقه، نمونه های تعلیمی از طبقات مد نظر تهیه شد. برای طبقه بندی بهتر، هر طبقه به طبقات خرد تر تفکیک شد و تفکیک پذیری طبقات مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت 11 طبقه تحت عنوان اراضی کشاورزی و باغات (3طبقه)، جنگل پر تراکم (2طبقه)، جنگل با تراکم متوسط (1طبقه)، مخلوط مرتع وجنگل با تراکم کم (1 طبقه) و اراضی بدون پوشش گیاهی (4 طبقه) جدا شد. برای طبقه بندی نظارت شده از دو الگوریتم حداکثر احتمال و حداقل فاصله تا میانگین استفاده شد. با توجه به عدم توانایی طبقه بندی در تفکیک دریاچه ی زریوار و گیاهان آبزی پیرامون تالاب از دیگر طبقات پوشش گیاهی در منطقه، مرز دریاچه و پوشش گیاهی آن از تصاویر جدا و به صورت جداگانه طبقه بندی و بعداً به تصاویر طبقه بندی شده ی بقیه ی منطقه الحاق شد. سپس طبقات متعلق به یک گروه مجدداً طبقه بندی شد و نقشه نهایی پوشش منطقه در 7 طبقه اراضی بدون پوشش گیاهی، اراضی کشاورزی و باغات، جنگل پرتراکم، جنگل با تراکم متوسط، ترکیب مرتع و جنگل با تراکم کم، گیاه آبزی و آب تهیه شد. میزان صحت کلی نقشه های طبقه بندی شده به شیوه ی حداکثر احتمال برای سال های 1366، 1379 و 1390 به ترتیب 42/87، 84/84 و 71/88 و با روش حداقل فاصله تا میانگین به ترتیب 66/81، 32/80 و 29/81 به دست آمد. ضریب کاپا نیز برای سال های ذکر شده و با استفاده از روش حداکثر احتمال به ترتیب 84/0، 80/0 و 85/0و با استفاده از روش حداقل فاصله تا میانگین 76/0، 74/0 و 76/0 تعیین شد. نقشه ی مناطق حضور بالفعل سنجاب با استفاده از اطلاعات محیط بانان محیط زیست و مردم محلی تهیه شد. انطباق مناطق حضور سنجاب با نقشه های تهیه شده، حضور سنجاب در مناطق جنگلی پر تراکم و با تراکم متوسط را نشان داد. از سوی دیگر، پراکنش این گونه فقط در مناطق خاصی از جنگل های با تراکم زیاد و متوسط می باشد. برای تهیه ی نقشه ی زیستگاه گونه ی مذکور دو طبقه ی جنگل پر تراکم و جنگل با تراکم متوسط در یک گروه تحت عنوان مناطق زیستگاه بالقوه ی سنجاب و بقیه ی منطقه را تحت عنوان مناطق غیر زیستگاهی طبقه بندی شد در نهایت این نقشه ها تحت فرایند آشکار سازی تغییرات قرار گرفته و میزان افزایش و کاهش در زیستگاه های بالقوه این گونه تعیین شد. نتایج نشان داد که در طی این دوره بر وسعت مناطق زیستگاهی (مجموع دو طبقه ی جنگل پر تراکم و جنگل با تراکم متوسط) افزوده شده ولی بررسی نتایج آشکار سازی نقشه های پوشش_کاربری نشان داد که بر وسعت جنگل های با تراکم متوسط افزوده شد و در مقابل از وسعت جنگل های پر تراکم کاسته شده است. به عبارتی در طی این دوره 8/3083 هکتار از جنگل های پر تراکم و ارجح زیستگاه سنجاب کاسته شده است. ولی در مجموع حدود 3/45599 هکتار بر وسعت زیستگاه سنجاب یعنی دو طبقه ی جنگل پر تراکم و جنگل با تراکم متوسط افزوده شده است.
مرضیه هادی منصوره ملکیان
درک فرآیند های بوم شناختی، آگاهی از اندازه ی جمعیت گونه ها، شناخت نیاز های زیستگاهی و مدیریت آن ها برای حفظ تنوع زیستی، ضروری است. پرندگان به دلیل اینکه موجوداتی انتخاب گر در نوع زیستگاه خود بوده و هر نوع تغییر در خصوصیات محیط بر اکولوژی جامعه-ی آن ها اثرگذار است، به عنوان نمایه مناسب برای سنجش کیفیت زیستگاه مورد استفاده قرار می گیرند. کارخانه تولید کود آلی اصفهان که در 20 کیلومتری شرق اصفهان در گردنه زینل با مساحتی در حدود 100 هکتار واقع شده است، از جمله مناطقی است که به واسطه تأمین غذا به محلی برای زیست پرندگان تبدیل شده اند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تنوع و تراکم پرندگان در محدوده کارخانه کود آلی انجام شده است.به منظور مطالعه پرندگان، پس از انجام بازدیدهای اولیه از منطقه، تعداد 11 سایت نمونه برداری در محدوده کارخانه و 2 سایت در خارج از فضای کارخانه انتخاب گردید. نتایج برآورد جمعیت پرندگان منطقه مورد مطالعه در مدت 9 ماه متوالی از اسفند 1391 تا آبان 1392 تعداد 8704 پرنده متعلق به 30 گونه و 18 خانواده را نشان داد که در میان آنها گونه های سبز قبا، گونه ای از شاهینیان، عقاب صحرایی، کورکور سیاه و بادخورک وجود دارند، که از گونه های موجود در لیست قرمز iucn می باشند. بیشترین فراوانی پرندگان در سایت هایی مشهود است که محل جمع آوری زباله ها بعنوان منبع غذایی پرندگان می باشد. از طرفی بیشترین فراوانی پرندگان در ماه آبان مشاهده شد که از جمله دلایل آن کمبود مواد غذایی در ماه های سرد، خشکی رودخانه زاینده رود و مهاجرت پرندگانی نظیر سار ها و کلاغ های سیاه می باشد تراکم پرندگان با استفاده از توابع کرنل برآورد گردید و با توجه به داده های اولیه، شرایط محیطی منطقه و استفاده از نرم افزارهای مرتبط، بهترین تابع برازش شد. نتایج نشان داد که مناسبترین تابع کرنل، تابع گوسی است. بررسی شاخص های تنوع زیستی نشان می دهد بیشترین تنوع در سایت 12 فصل تابستان و کمترین آن در سایت 11 همان فصل می باشد، علت این امر احتمالاً عدم دسترسی به داده های فصل پاییز و زمستان است، چراکه در این فصول مهاجرت پرندگان صورت می گیرد و به تدریج به تعداد پرندگان افزوده می شود. از طرفی سایت 11 بیشترین فاصله را با منبع غذایی و آبی داشته و فاقد پوشش گیاهی است، به همین دلیل پرندگان کمتر از این سایت استفاده می نمایند. شاخص شانون وینر دارای دامنه تغییرات صفر تا 2/88می باشد که می توان نتیجه گرفت که نشان دهنده تنوع گونه ای قابل توجه در منطقه می باشد. دامنه تغییرات 0/1 تا 0/3 شاخص یکنواختی هیل نیز نشان دهنده ی عدم وجود غالبیت گونه ای در کل منطقه است. بررسی اکولوژی سیمای سرزمین نشان می دهد که با وجود وسعت کم منطقه در هر سایت تفاوت ساختار سیمای سرزمین مشهود است. نتایج مدلسازی تراکم بیانگر این امر است که میزان دسترسی انسان، فاصله از منبع آب و حاصلضرب فاصله از منبع آب در فاصله از جاده بیشترین اثر را بر تراکم گونه های پرنده منطقه دارد مدلسازی تنوع گونه ای بر اساس داده های سیمای سرزمین به دو روش پارامتریک و غیر پارامتریک صورت گرفت. بیشترین ضریب تبیین 2 rدر رگرسیون غیر پارامتریک مربوط به یکنواختی سیمپسون بدست آمده از داده های فصلی است، به این معنی که 95/57 درصد از تغییرات یکنواختی سیمپسون بوسیله ی متغیرهای میزان دسترسی انسانی، فاصله از منبع آب و غذا قابل توجیه است. نتایج مدل ها نشان می دهد که متغیر فاصله از جاده بر غنای گونه ای مارگالف، تنوع گونه ای بریلوئین، تنوع n1 هیل و یکنواختی هیل بیشترین اثر را دارد. متغیر شیب بر شانون اثر دارد و فاصله از آب و غذا بر تنوع 1n هیل، یکنواختی کارماگو و یکنواختی سیمپسون تأثیرگذار است. تفسیر منحنی های بدست آمده از مدل ها نشان می دهد که با افزایش تعداد درختان شاخص های تنوع گونه ای در ابتدا افزایش و سپس کاهش می یابند، چرا که سایت هایی که تعداد درختان بیشتری دارند، فاصله ی بیشتری نسبت به منبع غذایی و آب دارند و سایت هایی با تعداد متوسط درختان به منابع آبی و غذایی نزدیکترند. با توجه به اینکه شاخص های تنوع زیستی و معادلات آنالیز رگرسیون حاصل از داده های فصلی، بدلیل افزایش تعداد مشاهدات نسبت به داده های ماهیانه، ضریب تبیین 2 rبیشتری دارند، می توان از این معادلات در مطالعات مشابه استفاده نمود. با استفاده از آنالیز رج بندی پرندگان در چهار گروه طبقه بندی شدند، بطوریکه گونه-های موجود در هر گروه در شرایط مشابه متغیرهای زیستگاهی قرار گرفتند.
فرزانه خلیلی منصوره ملکیان
زیستگاه یکی از پارامتر های کلیدی در جهت حفاظت از گونه ها به خصوص گونه های در معرض خطر انقراض می باشد. در این مطالعه مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی در مناطق حفاظت شده دنا، دنای شرقی، خامین و دیل با استفاده از روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی و روش حداکثر آنتروپی (مکسنت) مورد ارزیابی قرار گرفت. متغیرهای زیست محیطی مورد استفاده در این تحقیق شامل شیب، ارتفاع، طبقات جهت، کاربری های منطقه، اقلیم، تیپ پوشش گیاهی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و فاصله از روستا می باشند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی نشان داد که متغیرهای اقلیم، فاصله از رودخانه و جهت مهمترین عوامل در انتخاب زیستگاه سنجاب ایرانی در مناطق حفاظت شده دنا، دنای شرقی، خامین و دیل می باشند. زیستگاه مطلوب سنجاب ایرانی بیش تر در اقلیم های مدیترانه ای تا خیلی مرطوب فاصله های بیشتر از رودخانه و جهت های غربی و جنوبی قرار دارد. میزان حاشیه گرایی و تخصص گرایی در این مطالعه به ترتیب 0/531و 2/94محاسبه شد که نشان دهنده آن است که سنجاب ایرانی گونه ای تخصص گراست و تمایل به زندگی در شرایط خاص را دارد. با توجه به پایین بودن مقادیر صحت نقشه های تولید شده با روش تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی، این روش برای مطالعه انتخاب زیستگاه سنجاب ایرانی در مقیاس کلان مناسب به نظر نمی رسد. نتایج روش حداکثر آنتروپی نشان داد که متغیر های کاربری اراضی، اقلیم و فاصله از جاده مهم ترین متغیرها در انتخاب زیستگاه این جانور می باشد. سنجاب ایرانی زیستگاه های جنگلی با اقلیم خیلی مرطوب و مناطق دارای فاصله کمتر از جاده را ترجیح می دهد. میانگین سطح زیر منحنی (auc) برابر با 0/937 بدست آمد بنابراین مکسنت در اجرای مدل موفق بوده است. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که مکسنت روش مناسب تری برای تعیین مطلوبیت زیستگاه سنجاب ایرانی در مقیاس کلان نسبت به تحلیل عاملی آشیان بوم شناختی می باشد.
زهرا علی پور اسدآبادی منصوره ملکیان
طیف گسترده¬ای از مواد آلی شیمیایی عمداً یا سهواً وارد محیط زیست می¬شوند که نگرانی های عمومی را پدید می آورند. هیدروکربن-های نفتی یکی از انواع آلاینده¬های آلی هستند که ورودشان به اکوسیستم¬های دریایی و خاکی مخاطرات زیادی به دنبال دارد. در حال حاضر نیاز به فن آوری¬های با صرفه از نظر اقتصادی برای بازسازی مکان¬های آلوده وجود دارد. یکی از روش¬هایی که در دهه¬های اخیر مورد توجه قرار گرفته، زیست پالایی است. در این روش از میکروارگانیسم¬ ها و گیاهان برای رفع، حذف یا تثبیت مواد آلاینده استفاده می¬ شود. در این پژوهش، باکتری¬های تجزیه کننده نفت در خاک¬های آلوده به مواد نفتی از 5 پالایشگاه کشور (تهران، شیراز، اصفهان، آبادان و تبریز) مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت. پس از جمع آوری نمونه های خاک، برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک مانند تنفس میکروبی، کربن آلی، درصد آهک، غلظت کل هیدروکربن¬های نفتی و غلظت فلزات سنگین اندازه¬گیری شد. باکتری¬های تجزیه¬کننده نفت پس از مرحله غنی¬سازی، از محیط کشت جداسازی و خالص¬سازی گردید. از بین سویه¬هایی که در محیط کشت حاوی نفت خام رشد بیشتری داشتند، 12 سویه برای شناسایی انتخاب شدند. سویه های انتخاب شده به روش مولکولی با استخراج dna و توالی¬یابی ژن 16s rrna شناسایی گردید. تنوع ژنتیکی توالی های حاصل بررسی و درخت فیلوژنی با استفاده از نرم افزار مگا نسخه 4 ترسیم شد. باکتری ¬های جداسازی شده به 5 گونه achromobacter spanius، klebsiella quasipneumoniae، ochrobactrum intermedium، citrobacter amalonaticus و pseudomonas aeruginosa تعلق داشتند. میزان رشد و تجزیه مواد نفتی توسط باکتری¬های مذکور در دیزل سبک، دیزل سنگین و نفت خام بررسی گردید. بیشترین میزان رشد و تجزیه در نفت¬خام، دیزل سنگین و دیزل سبک به ترتیب مربوط به باکتری¬های citrobacter amalonaticus، ochrobactrum intermedium وklebsiella quasipneumoniae بود. در این مطالعه دو کنسرسیوم a و b تهیه شد. کنسرسیوم a متشکل از 5 باکتری شناسایی شده، بیشترین رشد را در دیزل سنگین نشان داد. کنسرسیوم b متشکل از سه باکتری achromobacter spaniu، klebsiella quasipneumoniae و ochrobactrum intermedium بود که بیشترین رشد را در نفت خام داشت. بنابراین کنسرسیوم a و b به ترتیب برای تجزیه دیزل سنگین و نفت خام پیشنهاد می¬شوند. تنوع باکتری¬ها با استفاده از شاخص های تنوع گونه ای بررسی شد. نتایج نشان داد که تنوع بالایی از باکتری¬های تجزیه کننده مواد نفتی در خاک¬های مورد مطالعه وجود دارد. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، بررسی پتانسیل باکتری¬های شناسایی شده در محیط¬ های آبی و خاک¬های آلوده به هیدروکربن¬ های نفتی به منظور پاکسازی این آلاینده¬ها توصیه می¬شود.
الهه عظیمی منصوره ملکیان
تالاب میقان با مساحت 109 کیلومتر مربع در مرکز کشور و در استان مرکزی قرار گرفته است که شامل دریاچه با سه جزیره در وسط، قسمت کویری و دشت های اطراف می شود. این تالاب با دارا بودن 20 درصد پرندگان استان و 6 درصد پرندگان کشور و به عنوان یکی از زیستگاه های مهم زمستانه درنای معمولی در کشور از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این مطالعه ارزیابی مطلوبیت بخش های مختلف تالاب به عنوان زیستگاه درنای معمولی و اولویت بندی عوامل تخریب زیستگاه درنای معمولی جهت بهسازی بوم شناختی زیستگاه این گونه می باشد. پس از مدل سازی مطلوبیت زیستگاه درنای معمولی از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی جهت اولویت بندی عوامل تخریب زیستگاه این گونه استفاده گردید. تحلیل نتایج حاصل از نقشه سازی و مدل سازی مطلوبیت زیستگاه درنای معمولی در استان مرکزی نشان داد که متغیرهای محیطی کاربری اراضی، تیپ پوشش گیاهی و فاصله از مناطق چهارگانه (پناهگاه حیات وحش و منطقه حفاظت شده) با مجموع 9/78 درصد بیشترین سهم را در مدل مطلوبیت زیستگاه درنای معمولی در استان مرکزی نسبت به سایر متغیرهای محیطی داشتند. گستره های زیستگاهی نامطلوب اغلب در نواحی مرکزی تالاب و همچنین در پهنه های خشکی دور از تالاب واقع شده اند. نتایج حاصل از فرایند تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که سه عامل راه های ارتباطی، سکونتگاه ها و تغییرات کاربری اراضی بیشترین وزن را در بین عوامل تخریب دارا بوده و به عنوان سه اولویت اول عوامل تخریب شناخته شدند.