نام پژوهشگر: علیمحمد ساجدی
مدینه کرمی لاله حقیقت
رابطه عقل و دین از دیرینه ترین مباحث تفکر بشری است ، به طوری که در تاریخ تفکر اسلامی و در ارتباط با تبیین نسبت بین عقل و دین اختلاف نظر وجود دارد ، هر گروه یا فرقه ای به نوعی با دین برخورد دارند ؛ بعضی به ظاهرآیات و روایات اکتفا می کنند و مخالف دخالت عقل در دین هستند و بعضی عقل را در دین دخیل می دانند، در این میان بررسی دیدگاه ملاصدرا و إبن تیمیه قابل توجه می باشد . در این پژوهش کوشش شده بررسی تطبیقی رابطه عقل و دین در پنج فصل پرداخته شود . پس از بیان مقدماتی در باره دیدگاه هایی که در خصوص رابطه، عقل و دین وجود دارد ، به بررسی رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا پرداخته می شود ، در ادامه از دیدگاه ابن تیمیه بررسی شده و سرانجام به بررسی تطبیقی این مبحث از دیدگاه هردو متفکر پرداخته شده است. می توان گفت ملاصدرا جمع میان این دو مقوله را ممکن دانسته و این دو را نیازمند به هم معرفی می کند و به هنگام بروز تعارض ، قطعیات عقلی را بر ظواهر دینی مقدم نموده و راه تأویل نصوص دینی را پیش گرفته اند. اما ابن تیمیه با اعتقاد به اصل پیروی از سلف و با تکیه بر ظواهر آیات و روایات ، شرع را وابسته به عقل نمی داند و به هنگام بروز تعارض ، نقل را بر عقل مقدم نموده و این جمود بر ظواهر او را تا مرحله اعتقاد به جسمانیت حق تعالی تنزل داده است.
محمد زارعی بابک شمشیری
چکیده بررسی و تحلیل دیدگاه های تربیت امام صادق(ع) به کوشش: محمد زارعی همه تلاش های انبیاء و امامان معصوم(ع) این بوده است که زمینه های رشد و تعالی انسان را فراهم کرده و به عبارت دیگر انسان تربیت کنند. از دیدگاه اسلام و مکتب تشیّع بهترین راه تربیت انسان، پیروی از وحی الهی و سنّت معصومین علیه السلام است که این پژوهش سعی کرده قدمی هرچند کوچک در این راه بردارد. بنابراین هدف اصلی این تحقیق بررسی و تحلیل دیدگاههای تربیتی امام صادق(ع) و استنتاج اهداف و روش های تربیتی با استفاده از سیره، احادیث، روایات و دیگر آثار منسوب به ایشان می باشد. بر اساس هدف فوق، سوال های مطرح شده عبارتند از: 1- اهداف تربیت از دیدگاه امام صادق(ع) کدامند؟ 2- روش های تربیت از دیدگاه امام صادق(ع) کدامند؟ از آنجا که مطالعه حاضر از نوع تحقیقات کیفی است. لذا جهت پاسخگویی به سوالهای فوق از روش اسنادی استفاده می شود و رویکرد حاکم بر ایت پژوهش توصیفی-تفسیری می باشد. در پاسخگویی به سوال های فوق یافته های ذیل به دست آمد. اهداف تربیتی به دست آمده عبارتند از: که در فصل چهارم در دو بخش به این سوالات پاسخ داده شده است. 1- اهداف تربیتی امام صادق(ع) در خصوص ارتباط انسان با خدا (معرفت خدا، ایمان، تقوا، عبادت، شکرگزاری). 2- اهداف تربیتی امام صادق(ع) در خصوص ارتباط انسان با خود ( رشد و کمال، پرورش قوه تعقل و اندیشه، کسب علوم و معارف). 3- اهداف تربیتی امام صادق(ع) در خصوص ارتباط انسان با دیگران( ارتباطات اجتماعی، ارتباطات اقتصادی).4- اهداف تربیتی امام صادق(ع) در خصوص رابطه انسان با طبیعت( شناخت طبیعت، روش برخورد با طبیعت). نتایج حکایت از آن دارد که روش های تربیتی از منظر امام صادق(ع) را به شرح زیر برشمرد:1-مناظره 2- امربه معروف و نهی از منکر 3- ذکر و دعا 4- الگوی تربیتی 5- تلفیق علم و عمل 6- توبه و بازگشت
اسیه طاهری علیمحمد ساجدی
مبحث جهان بینی توحیدی از پیچیده ترین و محوری ترین مباحث فکری و عقیدتی می باشد زیرا وحدت و هماهنگی میان اجزای عالم از یکتایی خالق و مدبر آن حکایت می کند که تمام موجودات و از جمله انسان به خضوع در مقابل آن سرشته شده اند و با زبان وجود و خلقت شان به آن اذعان دارند. یکی از شاخه های بحث نظری توحید بعد از توحید ذاتی و صفاتی، توحید افعالی می باشد که به دلیل حساسیت و چالش های موجود در این بخش از توحید، درک و تفهیم صحیح آن از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد که از گذشته های دور تا حال بحث های فراوانی پیرامون آن شده و اندیشمندان، آن را از جوانب گوناگون مورد بررسی قرار داده اند. معرفت قرآنی در این زمینه مهمترین و اصلی ترین شناخت در این رابطه می باشد که ما را به صراط مستقیم رهنمون می نماید. بنابراین ما با مطالعه کتابخانه ای و رویکردی توصیفی و تحلیلی به مبانی و بیاناتی که مفسر و فیلسوف بزرگ قرن معاصر، علامه طباطبایی در تفسیر20 جلدی المیزان به عنوان نماینده مشترک قرآن و فلسفه مطرح کرده اند به بحث پیرامون موضوع توحید افعالی پرداخته ایم و آن را از زاویه رب العالمین بودن خالق یکتا و هستی بخش و ویژگی های فعل او مورد بررسی قرار داده ایم و همچنین نتایج حاصل از این موضوع را، از جمله 1-چگونگی استناد افعال و اثار انسان و سایر موجودات به خدا، و 2-توحید در عبادت و زیر شاخه های آن که شامل توکل و استعانت و عبادت و تسلیم تکوینی تمامی موجودات برای خدا و عبادت اختیاری و متشرع بودن انسان به دین اسلام است مورد بررسی و تتبع قرار داده ایم.
فاطمه شاهسونی علیمحمد ساجدی
پرسش درباره ی رابطه ی تن و روان از پرسش های بنیادین در علم النفس فلسفی و روان شناسی جدید است که پاسخ به آن روشن گر طرز تفکر اندیشه وران در باب معرفت نفس می باشد. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، متکفل بررسی رابطه ی نفس و بدن از دیدگاه ابن سینا و لایب نیتس می باشد. بدین ترتیب که؛ ابتدا، به بیان دیدگاه ابن سینا پرداخته، تعریف نفس، اثبات نفس، ماهیت نفس، مادّی یا مجرّد بودن آن، نحوه ی حدوث و پیدایش آن، چگونگی رابطه نفس با بدن، تأثیرات متقابل نفس و بدن از منظر وی بررسی می گردد. سپس، به بررسی آراء لایب نیتس پرداخته، مسائلی همچون: جوهر، ماهیت جوهر، وجود جواهر فرد بسیط، طبقات جواهر فرد بسیط، تعریف نفس و بدن، رابطه نفس و بدن و در ادامه، بقای نفس، مسخ و تولّد مورد بحث و نظر قرار می گیرد. سرانجام، وجوه اشتراک و افتراق نظریات این دو فیلسوف در خصوص رابطه ی نفس و بدن واپسین مسئله ای است که در این پایان نامه مورد تفحص قرار می گیرد. از جمله، یافته های این جستار چنین است که؛ هر دو فیلسوف نفس را مجرّد دانسته، لیکن، ابن سینا نفس را جوهری کاملاً مجرّد، و لایب نیتس آن را نیمه مجرّد محسوب می کند. زیرا، ابن سینا نفس را جوهر مستقل مجرّد و روحانیه الحدوث شمرده، معتقد است که رابطه نفس با بدن، رابطه ی تصرّف و تدبیر است و تعلّق آنها نسبت به یکدیگر تعلّق عرضی است و نه ذاتی. لیکن، لایب نیتس رابطه نفس و بدن را بر اساس هماهنگی پیشین بنیاد بیان نموده، بر اساس دستگاه فلسفی خویش؛ جواهر فرد بسیط نظامی را تشکیل می دهند هماهنگ و سازگار با یکدیگر، لذا، از دیدگاه وی، در آغاز خلقت، توسعه ی درونی هر مناد، به گونه ای تنظیم شده است که با توسعه و تغییرات دیگر منادها کاملاً هماهنگ و همراه است.