نام پژوهشگر: مهناز خسرو جاوید
سلماز خوش نوا فومنی حمزه غلامعلی زاده
امروزه به دلایل مختلف، کودکان بسیاری بدون سرپناه متولد می شوند. عدم توجه به آینده آنان می تواند شرایط خطرناک و اسف باری را برای جامعه ما رقم بزند. بدین منظور ایجاد مراکزی برای نگهداری این کودکان و نوجوانان، به گونه ای که استاندارهای لازم در آنها رعایت شده باشد، به شدت احساس می شود. برای طراحی و احداث چنین مکان هایی لازم است به گونه ای عمل شود که صرف نظر از روابط اجتماعی محیط، عوامل کالبدی آن نیز در رشد شخصیتی کودکان موثر باشد. هدف از این رساله، ارائه راهکارهایی جهت طراحی مرکز نگهداری از کودکان و نوجوانان بی سرپرست رده سنی 7 تا 18 سال در شهر مشهد است که در آن علاوه بر توجه به موارد عام مربوط به طراحی فضای اقامت کودکان و نوجوانان، نسبت به ایجاد رابطه مناسب محیط مورد نظر با نیازهای آنان اهمیت ویژه ای مبذول شود. محیط کالبدی( فیزیکی) صرفا به صورت مجرد نمی تواند در رشد انسان عاملی مستقیم محسوب شود. برای رسیدن به مکانی متناسب که در آن امکان وقوع تعاملات اجتماعی مناسب وجود داشته و نیز تاثیرات روان شناختی آن بر کودکان و نوجوانان استفاده کننده از درجه بالایی برخوردار باشد، ضرورت توجه به برنامه ریزی صحیح در ارتباط با نحوه عملکرد روابط و نیز استفاده از نمادها و نشانه هایی که برای آنان قابل ادراک است، احتمال داده می شود. روش تحقیقی که در این رساله مورد استفاده قرار گرفته است، تلفیق نظر و استدلال منطقی می باشد. با توجه به مطالعاتی که تاکنون در ارتباط با موضوع مورد بحث انجام شده است و تلفیق آن با استدلال های بدست آمده از مباحث روانشناسی رشد و روانشناسی کودکان بی سرپرست، راهکارهایی برای ایجاد فضاهای مورد نظر یک پرورشگاه ارائه شده است.در پایان رساله، راهکارهای نتیجه شده از مطالعات به عمل آمده جهت طراحی فضای مطلوب برای اقامت کودکان و نوجوانان بی سرپرست، به گونه ای که در راستای تامین نیازهای روحی آنان باشد، بیان شده است.
معصومه ساکت محجوب مهناز خسرو جاوید
تحول نظریه ذهن در کودکان، به عنوان یکی از جنبه های شناخت اجتماعی، در سال های اخیر پژوهشگران متعددی را به خود متوجه کرده است. هدف پژوهش، تعیین تاثیر آموزش نظریه ذهن در مهارت های اجتماعی و خودپنداره کودکان نارساخوان شهر رشت بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات شبه آزمایشی پیش آزمون - پس آزمون با دو گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان نارساخوان پایه سوم تا پنجم ابتدایی (9 تا 11 سال) مراکز ناتوانی های یادگیری شهر رشت (100نفر) و تمامی دانش آموزان عادی پایه سوم تا پنجم ابتدایی مدارس دولتی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه پژوهش شامل 24 دانش آموز دختر و پسر نارساخوان و 24 دانش آموز دختر و پسر عادی است که از طریق غربالگری انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایشی (12نفر نارساخوان، 12نفر عادی) و کنترل (12نفر نارساخوان، 12نفر عادی) به صورت برابر قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده مقیاس هوشی وکسلر کودکان، آزمون خواندن و نارساخوانی، آزمون نظریه ذهن، خودپنداره بک و آزمون مهارت های اجتماعی ماتسون بود. آموزش نظریه ذهن در 9 جلسه 20 دقیقه ای (به مدت یک ماه) به طور انفرادی در گروه آزمایشی انجام گرفت. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش نظریه ذهن توانسته است، میزان مولفه ی اطمینان در مقیاس مهارت های اجتماعی کودکان نارساخوان را افزایش دهد و همچنین باعث افزایش نمرات دانش آموزان نارساخوان در خرده مولفه های مهارت اجتماعی و جذابیت فیزیکی در مقیاس خودپنداره و همچنین باعث افزایش مولفه ی مسایل اخلاقی در کودکان عادی شد. بنابراین می توان گفت آموزش نظریه ذهن، موجب بهبود مهارت های اجتماعی و خودپنداره می شود، در نتیجه تقویت نظریه ذهن می تواند به عنوان یکی از محورهای اصلی آموزش، مورد توجه متخصصان و مربیان قرار گیرد.
سمانه زاهدیان سید موسی کافی ماسوله
پژوهش حاضر به منظور اثر آموزش تنظیم هیجان درکاهش اضطراب و سبک های مقابله ای دانش آموزان دختر ابتدایی شهر قزوین درسال تحصیلی 94-93 انجام شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی است که عبارت از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل که با اعمال متغیر مستقل تنظیم هیجان بر گروه آزمایشی و با یک پس آزمون بر هردو گروه آزمایش وکنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه دانش آموزان دختر ابتدایی دولتی منطقه دو شهر قزوین می باشد. . برنامه آموزش طی 8 جلسه 40 دقیقه ای هفته ای دو بار برای گروه آزمایش انجام شد. پس از اتمام برنامه آموزشی، پس آزمون برای هر دو گروه اجرا و داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس تحلیل شد. بنابراین با توجه به این یافته ها می توان گفت که آموزش مهارت تنظیم هیجان بر سبک های مقابله ای ترکیبی(مجموع نمرات سبک های مقابله ای)، انحراف از مشکل و کنار آمدن با مشکل اثر مثبتی دارد. اما بر سبک کنار آمدن ویرانگر تاثیری ندارد. جهت تبیین نتایج فوق می توان گفت آموزش تنظیم هیجان کلید اصلی سلامت روانی و جسمانی کودک است تا بتوانند با استرس و هیجان های منفی مقابله کنند.
عادله اصلی پور میانجی موسی کافی
چکیده ندارد.