نام پژوهشگر: مریم وحدت شریعت پناهی
زینب امی فاطمه خمسه
سابقه هدف: msیکی از شایعترین اختلالات نورولوژیک ناتوان کننده است که با تریاد التهاب ، demyelination ، وگلیوزیس نورونها مشخص می شود . بیش از 2.5 میلیون نفر در جهان به این بیماری مبتلا هستند و بیشترین شیوع آن در بالغین جوان است . یکی از شایعترین علایم ms ، خستگی می باشد که حدود 90 % بیماران به آن دچارند. با وجودیکه fatigue ، شایعترین علت ناتوانی بیماران ms می باشد ، هنوز پزشکان در تشخیص و درمان آن با مشکل مواجه اند. mri با نشان دادن 95%ضایعات ، روش تشخیصی مناسبی برایms می باشد . بر اساس برخی مطالعات ، کیفیت زندگی در مبتلایان به msبا ضایعات مغزی موجود در mriمرتبط می باشد ؛ با توجه به این مسیله به طور غیرمستقیم می توان انتظار داشت که ضایعات مغزی با خستگی نیز در ارتباط باشند .اما از آنجایی که تا به حال بررسی های محدودی در این زمینه انجام شده است ، لذا تصمیم گرفتیم در این مطالعه به بررسی ارتباط خستگی و یافته های مغز و نخاع موجود در mri بیماران مبتلا به ms بپردازیم. روش مطالعه: این تحقیق یک بررسی analytical است که به صورتcross-sectional بر روی 36 بیمار مبتلا به ms و درجاتی از خستگی مراجعه کننده به انجمن ms ایران در سال 89-88 انجام گردیده است. معیارهای خروج از مطالعه شامل بیماران افسرده وبیماران مصرف کننده داروهای آنتی دپرسانت ،آمانتادین، پمولین، متیل فنیدیت، مدافینیل می باشد.بررسی fatigue با اندازه گیری fatigue score انجام شد.edss نیز با معاینات بالینی اندازه گیری شد.وسپس mri مغز و نخاع گردنی بیماران از لحاظ تعداد و محل پلاکها وآتروفی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که بین تعداد پلاک ها در مغز و نخاع گردنی با fatigue score و شدت edss ونیز بین آتروفی مغز و نخاع گردنی با fatigue score ارتباطی وجود نداشت.اما رابطه آماری معناداری بین شدت edss و آتروفی مغز (p<0.05) ونیز بین پلاک های پری ونتریکولار راست (p<0.05) با fatigue score وهمچنین بین fatigue scoreبا (p<0.01)pyramidal func.ونیز بین edss و pyramidal func. وbowel-bladder func.و (p<0.01)cerebellar func. وجود داشت. نتیجه گیری: براساس این مطالعه، بین پلاک های مناطق پری ونتریکولار راست با میزان fatigue score ونیز بین edss و آتروفی مغز رابطه آماری معناداری وجود داشت. ولی بین تعداد پلاک ها وآتروفی با fatigue score وهمچنین بین شدت edss وتعداد پلاک ها رابطه آماری معناداری یافت نشد.
آذر محمدی مریم وحدت شریعت پناهی
مقدمه : نقش حرفه ای آتی دانشجویان پزشکی ضرورت بررسی علل گرایش به سیگار را در این افراد مشخص می کند. در این مطالعه به بررسی نقش عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی بر مصرف سیگار در دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی تهران پرداختیم. مواد و روشها: در این مطالعه که از نوع تحلیلی-مقطعی میباشد 300 نفر از میان دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی تهران در مقاطع علوم پایه و انترنی در سال 89 که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه ای شامل اطلاعات دموگرافیک و سوالات اختصاصی در اختیار تمامی دانشجویان قرار گرفت. پس از تکمیل، پرسشنامه ها جمع آوری گردید و موارد دارای نقص از مطالعه خارج شدند. سپس اطلاعات موجود در پرسشنامه ها مورد ارزیابی قرار گرفت.آنالیز داده ها توسط نرم افزار آماریspss 16 صورت گرفت. نتایج : 24 نفر از دانشجویان مقطع علوم پایه (16%) و 45 نفر از دانشجویان مقطع انترنی (30%) سیگار مصرف می کردند. دانشجویان علوم پایه مهمترین علت گرایش افراد را به سیگار در 53 مورد ناراحتی های روحی-عاطفی و مشکلات شخصی، در 16 مورد دوستان سیگاری، در 2 مورد عدم آگاهی از مسائل مذهبی، در 4 مورد عدم آگاهی از مضرات سیگار، در 5 مورد جلب توجه اطرافیان، در 25 مورد تفریح و سرگرمی، در 37 مورد کاهش ضطراب و در 8 مورد کمبود برنامه های فرهنگی دانسته اند. همچنین دانشجویان مقطع اینترنی، مهمترین علل گرایش افراد را به مصرف سیگار در در 55 مورد ناراحتی های روحی-عاطفی و مشکلات شخصی، در 21 مورد دوستان سیگاری، در 3 مورد عدم آگاهی از مسائل مذهبی، در 3 مورد عدم آگاهی از مضرات سیگار، در 9 مورد جلب توجه اطرافیان، در 22 مورد تفریح و سرگرمی، در 31 مورد کاهش ضطراب و در 6 مورد کمبود برنامه های فرهنگی دانسته اند که اختلاف آماری معنی داری در این زمینه میان دو گروه وجود نداشت. بحث: ضروری است آموزش های لازم در مورد مضرات استعمال سیگار و فراهم کردن تسهیلات رفاهی دانشجویی داده شود تا بتوان از بروز و شیوع مصرف سیگار در بین دانشجویان پزشکی کاست.
زهرا نظری مریم وحدت شریعت پناهی
مقدمه: یکی از اقشار بسیار مهم جامعه پزشکی دانشجویان پزشکی خصوصا کارورزان پزشکی هستند که به علت مواجه بودن با سلامت گروه بزرگی از مردم از جمله سلامت روحی و جسمی دارای شغل و جایگاه حساسی در جامعه می باشند. کارورزان در بخش های مختلف بیمارستان وظایف بسیار متفاوتی بر عهده دارند و وجود شرایط و این وظایف مولد عوامل استرس زای مختلفی است. مواد و روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی بوده و به صورت مقطعی انجام گرفته است . جامعه مورد پژوهش 70 نفر از کارورزان از بخشهای مختلف در بیمارستان های تابعه دانشگاه ازاد جمع اوری شده اند.ابزارمورد استفاده شامل 2 پرسشنامه بوده است. 1) پرسشنامه دموگرافیک شامل مشخصاتی از جمله: جنسیت، وضعیت تاهل، سابقه شخصی افسردگی، سابقه افسردگی در خانواده ، سابقه مصرف داروی ضد افسردگی،فقدان والدین. 2) تست افسردگی بک. برای انالیز داده ها از نرم افزار spssنسخه 17 استفاده شد و توسط ازمون مجذور خی (chi- square) اطلاعات تجزیه و تحلیل شد و p – value کمتر از 0.05 معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج: در بررسی انجام شده 70 نفر از کارورزان از نظر شیوع افسردگی مورد بررسی قرار گرفتند که 20% افراد سالم و 32.9 % افسردگی خفیف داشتندو30% افسردگی متوسط و 17.1% افسردگی شدید داشتند در این پژوهش از بین 70 کارورز مورد بررسی بین جنس و افسردگی رابطه اماری معنی داری بدست نیامد.درکل بین افراد مجرد شیوع افسردگی کمتر از سایرین است . بین افسردگی و تاهل ارتباط معنی داری بدست امد. در افرادی که سابقه افسردگی شخصی داشتند ، شیوع افسردگی 70% بوده و در بین افرادی که سابقه افسردگی شخصی نداشتند شیوع افسردگی 30% می باشد بین افسردگی و سابقه افسردگی شخصی رابطه اماری معنی داری بدست امد. 77.1% سابقه درمان با داروهای ضد افسردگی را داشتند و 22.9% سابقه درمان با داروهای ضد افسردگی را نداشتند و بین این متغیر و شیوع افسردگی رابطه اماری معنی داری بدست نیامد. در این جمعیت 7.1% از افرادی که سابقه افسردگی در خانواده نداشتند دچار افسردگی بوده و 92.9% از افرادی که سابقه افسردگی در خانواده داشتند دچار افسردگی بودند. بین فقدان والدین وافسردگی رابطه معنی داری بدست آمد. بحث و نتیجه گیری : دانشجویان پزشکی گروهی از جامعه هستند که با درد های جسمانی و روانی بیماران سرو کاردارند واز سویی دیگر مشکلات شخصی و خانوادگی خود را نیز دارند.در این بررسی در میان 70 کارورز مورد بررسی ، 20% انان سالم و 80% باقی مانده به درجاتی که در بالا ذکر شد دچار افسردگی خفیف تا شدید بودند. شیوع افسردگی در بین این از دانشجویان در حال افزایش است که از جمله علل اصلی ان ساعات کار طولانی وجود استرس زیاد و حجم سنگین دروس است نتایج کلی این بررسی حاکی از این است که شیوع افسردگی در قشر پزشکی خصوصا کارورزان بالاست و با سایر گروه ها تفاوت اماری معنی داری دارد. جهت توجیه این افسردگی باید علل ان بررسی شود که علل روانی – اجتماعی بیشترین سهم را دارند.
سارا یاسمی مریم وحدت شریعت پناهی
هدف: این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین صفات شخصیتی و رشته مورد علاقه جهت ادامه تحصیل در دوره دستیاری در دانشجویان دوره کارآموزی و کارورزی پزشکی انجام شده است. روش مطالعه: 130 دانشجوی پزشکی وارد مطالعه شدند و به وسیله پرسشنامه neo-pi-r از نظر صفات شخصیتی پنج گانه مورد ارزیابی قرار گرفتند و ارتباط هر یک از صفات شخصیتی با رشته های انتخابی مختلف تعیین شد. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان دادند که صفات شخصیتی برونگرایی و انعطاف پذیری با انتخاب رشته های دستیاری که همراه با جراحی بودند، ارتباط داشتند ولی سایر صفات شخصیتی ارتباطی با رشته تحصیلی انتخابی در دانشجویان پزشکی مورد بررسی نداشتند. نتیجه گیری: در مجموع بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه و مقایسه آنها با سایر مطالعات انجام شده در این زمینه چنین استنباط می شود که صفات شخصیتی برونگرایی و انعطاف پذیری با انتخاب رشته های دستیاری همراه با جراحی در بین دانشجویان پزشکی ارتباط آماری معناداری دارند.
زینب زمانی فروشانی مریم وحدت شریعت پناهی
هدف: این مطالعه به منظور بررسی سلامت عمومی در کارگران کارخانه رنگ توسط پرسشنامه ghq انجام شده است. روش مطالعه: این مطالعه به صورت یک کوهورت گذشته نگر انجام شده است. حجم نمونه مورد بررسی شامل 96 کارگر مذکر 35 تا 45 ساله شاغل به کار در کارخانجات رنگ سازی در سطح استان تهران از اسفند 87 لغایت خرداد 89 بود که 48 نفر از آنها در معرض تماس با رنگ بودند و 48 نفر در همان کارخانه بودند؛ ولی تماسی با رنگ نداشتند. یافته ها: تماس با رنگ سبب کاهش معناداری در سلامت عمومی افراد در کل و نیز در جنبه های مختلف آن شامل سلامت جسمی، افسردگی، اضطراب و عملکرد اجتماعی گردید (p < 0.05) که البته این تأثیر مستقل از اثر فاکتورهایی مانند سن، جنسیت، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات افراد بود. نتیجه گیری: در مجموع بر اساس نتایج حاصله چنین استنباط می شود که تماس مداوم با رنگ به ویژه در کارگران کارخانجات رنگ سازی می تواند سبب کاهش سطح سلامت جسمی و روانی افراد گردد.
مریم بوجاریان معصومه فاطمی
هدف : بررسی رابطه بین سطح tsh و افسردگی در زنان جوان و میانسال روش مطالعه : مطالعه حاضر به صورت مورد شاهدی (control-case) بر روی زنان جوان و میانسال مراجعه کننده به بیمارستان امیر انجام شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول های آماری حدود 50 نفر برای هر گروه به دست آمد. گروه مورد شامل تمام زنان مراجعه کننده به درمانگاه های داخلی و غدد و با آزمایش تیروئید مختل بوده اند. گروه شاهد آزمایش tsh طبیعی داشتند. سپس از دو گروه خواسته شد پرسشنامه استاندارد beck را تکمیل نمایند. در نهایت میزان نمره افسردگی این بیماران در دو گروه با یکدیگر مقایسه گردید. یافته ها : مطالعه حاضر بر روی 116 نفر انجام گرفت که 56 نفر (3/48 درصد) مبتلا به بیماری های تیروئید بوده (گروه مورد) و 60 نفر دیگر (7/51 درصد) هیچ بیماری تیروئید شناخته شده ای نداشتند (گروه شاهد). میانگین نمره کسب شده از آزمون beck در گروه بیماران 64/22 با حداقل 4 و حداکثر 44 بود. در حالی که این میزان در گروه شاهد 22/11 با حداقل صفر و حداکثر 23 گزارش شد. مقایسه این میانگین ها با کمک t-test نشان داد تفاوت یافته ها کاملا معنی دار بوده است. نتیجه گیری : مقایسه میانگین نمره کسب شده از پرسشنامه بک در دو گروه نشان داد نمره به دست آمده از گروه مورد تقریبا دو برابر گروه شاهد بوده است که نشان دهنده شیوع بیشتر علائم افسردگی در گروه بیماران مبتلا به اختلالات تیروئیدی در مقایسه با افراد عادی است. می توان نتیجه گیری نمود که بر اساس نتایج مطالعه حاضر ارتباط معنی داری میان سطح سرمی tsh و ابتلا به کم کاری تیروئید و وجود علائم افسردگی در زنان جوان و میانسال وجود دارد و ابتلا به هایپوتیروئیدی و سطح بالای tsh سرمی می تواند عامل خطری برای بروز علائم افسردگی در این بیماران باشد.
نیکو حاجی ترخانی فربد فدایی
چکیده ندارد.
مریم نعمتیان مریم وحدت شریعت پناهی
چکیده ندارد.
فرهاد خرم معصومه فاطمی
چکیده ندارد.
یاسمن داروغه کاظم مریم وحدت شریعت پناهی
چکیده ندارد.
شبنم مرتضوی مریم وحدت شریعت پناهی
چکیده ندارد.