نام پژوهشگر: محمد ولی مدرس
کیانوش دل زنده قدیر نصری
اسلاوُی ژیژک ، فیلسوف ، روانکاو ، نظریه پرداز سیاسی است . سرچشمه های فکری این متفکر اسلاوُنیایی را می توان مبتنی بر رشته های طرح شده اینگونه بیان کرد ؛ هگل برای فلسفه ، لاکان برای روان کاوی ، مارکس برای نظریه پردازی سیاسی . از این رو ، ایده آلیسم آلمانی مرکز ثقل و عطف متفکران نام برده به یک دیگر می باشد و هگل نقطه تلاقی آنها با یکدیگر به حساب می آید .« به عبارتی نواری که از هگل پیرامون نفی خود ربط دهنده ی مطلق آغاز شد ، ژیژک آن را در رانه مرگ فروید پی می گیرد . »(دالی ، 1387: 95) به همین واسطه است که دغدغه هگل مثل ِاز خودبیگانگی ، تداوم سلطه ، جهان نمادین و عدم دست یابی به رهاییِ مطلق با آنچه لاکان و ژیژک درباب ساحت سه گانه انسانی می گویند متشابه در می آید . لاکان ذات انسان را به سه ساحت خیالی ، نمادین ، واقعی تقسیم می کند و مبتنی بر ارتباط این سه ساحت فرایند سوبژکتویته و سوژه شدن را تعیین می کند . به عبارتی ، او ، بستر خیالی را به دوران کودکی تشبیه می کند که در آن انسان هنوز سوژه نیست ، بلکه صرفا یک اگو است و پس از قربانی شدن پارانویا ، خودشیفتگی دوران کودک ، عقده اودیپ در مرحله آینه ی می تواند سوژه شود ، سوژه ی که در ساحت نمادین مجبور است برای سوژه ماندن ، پذیرش سلطهِ دیگری بزرگ و دیگریِ کوچک را پذیرا گردد . هر چند که در منطق ژیژک سوژه یک امر واقعِ است و نمی توان تصور قالبی و سطحی از آن داشت . «فرد برای وجود داشتن باید از سوی دیگری به رسمیت شناخته شود ؛ اما چنین وضعی به این معناست که تصویر ما ، که معادل خودمان است ، متاثر از نگاه دیگری است . بنابراین دیگری ضامن ما می شود . » (هومر،1390: 45) امر واقعِ لاکان، را می توان آزادی مطلق هگل نیز نامیدکه به نحوی از انحاء ، نامسماء است و بشر توان نامیدن آن را ندارد ، اما هرازگاهی این امرواقع خود را بر بشر پدیدار می کند . ژیژک در ادامه ی زنجیره ی هگل و مارکس ، لاکان قرار گرفته است و در جهان پسا ایدئولوژیک به طرح از خودبیگانگی به عنوان روبنایی می پردازد ، که به روایت هگل این جهان نمادین است که بندگان را به بندگی تداوم می بخشد و به همین دلیل او را فیلسوفی می توان نامید که همچنان دغدغه های بزرگی دارد ، مانند کشف سلطه و رهایی از آن . سلطه به معنی( domination ) را می توان در افکار مارکس ، هگل ، ژیژک یکسان دانست . مارکس در تمامی عمر خود مفهوم از خودبیگانگی هگل را در کتاب سرمایه و لوئی بناپارت از منظر اقتصادی و سیاسی پی گرفت و حال ژیژک ، با طرح آگاهی کاذب یا همان کلبی مسلکی قدری از مارکس و هگل فاصله می گیرد و معتقد است در جهان پساایدئولوژیک ، بشر با سلطه مضاعف روبرو می شود ، چرا که از سلطه مادیت زدودگی شده است و شبح سلطه پیش از گذشته قدرت دارد تا در هر کجا اجبار خودش را عریان کند. وی ، به همین دلیل معتقد است که دیگر آگاهی ملاکی برای رهایی به حساب نمی آید ، بلکه این وانمود و رفتار است که خود را از آگاهی جدا کرده و ملاک بررسی است . ژیژک که خود یک روانکاو است ، از سه گانه لاکانی برداشتی اجتماعی دارد و «در حوز? نظری? اجتماعی و روابط بین الملل تاثیر چشم گیری در ارزیابی ما از فرایند ها و فانتزی های ناخودآگاه نهفته در بنیاد تعارضات اجتماعی و ملی و نژاد پرستی ، تبعیض جنسی و همجنس گرا هراسی دارد . » (همان : 13) در واقع برداشت لاکانیِ ژیژک ، در ادامه همان روندی است که هگل به دنبال آن بود ، چگونه جهان نمادین ، سلطه را تداوم می بخشد و چگونه می توان به آزادی مطلق رسید ، به همین اعتبار ، امرواقعِ لاکانی ، مصادف است با رهایی مطلق در مفهوم هگلی آن ، البته در ذات بشر . در ادامه ، امر نمادین و خیالی ، حکم سلطهِ جهانِ نمادینِ نظام ِهگلی را بازی می کند و از همین رو امرواقع ، مانند رهایی مطلق ِهگل دست نایافتنی است و ژیژک هم مانند هگل به دنبال رهایی عینی می گردد ، رهایی که از برخورد امر واقع با جهان نمادین و خیالی حادث می شود ، نتیجه ی آن به تقسیم شدن امرواقع به امر واقع نمادین ، امر واقع خیالی ، امرواقع واقعی منجر می شود . امر واقع واقعی ، همان رهایی مطلق است که دست یابی به آن ناممکن است و دو تای دیگر حکم رهایی عینی را دارند . اتصال هگل و لاکان در اندیشه ژیژک ، موجب می شود که فرایند سلطه از حالتی ماتقدم به حالتی مقدم مورد نظاره قرار بگیرد ، زیرا ترکیب روانکاوی با فلسفه در آراء ژیژک نشان می دهد که سلطه صرفا یک عامل بیرونی نیست ، بلکه امر درونی است و می توان با روانکاوی نشان داد که چگونه سوژه شدن و زیست در ارتباط با سوژه ها خود فرایند سلطه آمیز است و رهایی مطلق از آن غیر ممکن است ، چرا که سوژه اگر خارج از این زنجیره دوار حرکت کند ، دیگر سوژه نیست بلکه یک پسیکوژ و یک موجود روان نژند است . اینکه سوژه نمی تواند با امکانات سوژگی خود نظیر زبان و ناخودآگاه به لحاظ درونی و آگاهی از لحاظ بیرونی به درک روشنی از امرواقع که خارج از نظامِ نشانه گذاری جهان نمادین دست یابد به همین واسطه است که اگر رهایی هم ممکن باشد ، رهایی داخل جهان نمادین است و آن رهایی امری استثنایی می باشد که در شرایط برخورد امرواقع و امر نمادین به وجود می آید و تجویزی که ژیژک می دهد این است که باید از طریق نفی در نفی به لحاظ فلسفی و انقلاب دائمی (انقلاب برای انقلاب ) به لحاظ سیاسی آن شرایط استثنایی را به شرایط امکانی برای رهایی تبدیل کنیم . اگرچه، مفهوم سلطه و رهایی در آثار ژیژک به طور مستقیم مورد بررسی قرار نگرفته است ، اما نظام و سیستمی که او گفتمان خود را طرح می کند ، مبتنی بر رهایی از سلطه است و پرداختن به ایدئولوژی ، آگاهی کاذب ، انقلاب از طریق بازگشت به آینده ، .. به تمامی گفتمانی هست که پیرامون سلطه و رهایی شکل می گیرد . بنابراین، مبتنی بر گفتمان فلسفی و سیاسی و روانکاوانهِ ژیژک ، هدف ما این است که درک روشنی از مفهوم سلطه و بسترهایی که سلطه در آن رشد می کند و مصادیق عینی که می توان سلطه را در نگاه ژیژک مشاهده کرد پردازش کنیم . ضمن آنکه مفهوم رهایی و بستر رهایی و راهکارهایی که می توان در نگاه ژیژک درباب رهایی به دست آورد را مطرح و به سلطه نگاه مقدم داشته باشیم و ریشه های آن را در ذات فرایند سوژه شدن پیش از عوامل بیرونی ، جویا شویم .
آمنه موذن محمد ولی مدرس
چکیده: به دلیل ناکارآمدی دیدگاه سنتی نسبت به امنیت و محدود بودن آن به امنیت نظامی- سیاسی، در دهه هشتاد میلادی با توسعه مفهوم امنیت از سوی نظریه پردازان غربی، سعی شد که دیدی همه جانبه به این مفهوم لحاظ گردد. چرا که در ادبیات نوین سیاست، متغیرهای جدیدی وارد گشته بود که دیدگاه کلاسیک دیگر جوابگوی تهدیدات نبود. نظریه پردازانی چون باری بوزان این مرحله از تکامل ادبیات امنیتی را در چهارچوب مکتب کپنهاگ معرفی نمودند. متغیرهای تاثیر گذار نوین عبارت بودند از: امنیت اجتماعی- فرهنگی، امنیت زیست محیطی، امنیت اقتصادی. البته مکتب کپنهاگ سعی ننمود که تغییر بنیادی در ادبیات کلاسیک امنیت به وجود آورد بلکه همه این متغیرها را در کنار امنیت نظامی لحاظ نمود. سعی بر آن شد که در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی به این سوال پاسخ داده شودکه تاثیر نظام حکومتی کشور عراق بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران با توجه به دیدگاه موسع عنوان شده از سوی مکتب کپنهاگ به چه صورت بوده و خواهد بود. در واقع متغیرهای امنیت (نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و زیست محیطی) مورد بررسی و تحلیل واقع شده است و در هر فصل یکی از متغیرهای امنیت با توجه به این مکتب مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتیجه به دست آمده این گونه است که، امنیت جمهوری اسلامی ایران در تمامی متغیرها تحت تاثیر حکومت عراق قرار گرفته است. از سال 1979 تا 2003 با کاهش امنیت مواجه بوده ایم؛ و از سال 2003 به بعد با افزایش امنیت در کوتاه مدت و با کاهش امنیت در بلند مدت مواجه خواهیم گشت. واژگان کلیدی: امنیت اقتصادی، امنیت فرهنگی و اجتماعی، امنیت زیست محیطی و امنیت نظامی.
عبدالحی آقی محمد ولی مدرس
منطقه قفقاز جنوبی بعنوان یک منطقه نو ظهور بین المللی که با فروپاشی شوروی پا به عرصه وجود نهاد، با ویژگی های تنوع قومی و مذهبی،اهمیت استراتژیکی و وجود منابع انرژی از مناطق بحرانی جهان است. بحران قره باغ مهم ترین بحران منطقه ، در ابتدا بعنوان یک تنش قومی در درون جمهوری آذربایجان ( شوروی) آغاز شد ، فراز هایی از یک جنگ را پشت سر نهاد و با برقراری آتش بس بین طرفین (آذربایجان و ارمنستان) در 1994 ، هنوز حل نشده باقی مانده است.چرا بحران حل نمی شود؟سوالی است که ما به دنبال پاسخ دهی به آن هستیم . به نظر می- رسد که منافع روسیه علت طولانی شدن بحران است. حل نشده باقی ماندن بحران با توجه به اینکه روسیه را بعنوان حامی ارمنستان، بطور مستقیم در منطقه درگیر می کند و همچنین برای اعمال فشار بر آذربایجان ، در راستای منافع روسیه قرار دارد.جمهوری آذربایجان از پیشگامان استقلال از سلطه روسیه بعد از فروپاشی شوروی بوده است. این کشور با برقراری روابط گسترده با نهادها و کشورهای غربی به دنبال اتخاذ سیاستی مستقل است که چنین سیاستی با منافع روسیه تداخل پیدا می کند ، از دیگر سو ارمنستان امنیت خود را به روسیه پیوند زده و در تمامی ساختارهای روس محور منطقه حضور فعال دارد و از متحدین روسیه در منطقه است. روسیه در راستای سیاست خارجی خود در منطقه خارج نزدیک به دنبال دستیابی به جایگاه قدرت اولی است و سعی نموده تا ساختارهایی را ایجاد کند که دستیابی به چنین هدفی را تسهیل کند، ساختارهایی چون سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع و پیمان امنیت دست جمعی در همین راستا شکل گرفتند. عامل انرژی نیز از اهرم های مهم و تأثیر گذار دیگری در دست روسیه است که به منافع خود نائل آید
محسن کرمی محمد ولی مدرس
چکیده اندیشمندان حوزه اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل با استناد به روندهای جاری در نظام بین الملل، قرن بیست و یکم را قرن ژئواکونومیک نامیده اند، چرا که بر این باورند یکی از چالش های مهم جهانی در این قرن، چالش بر سر انرژی است. مطالعه ی وضعیت و جایگاه مناسب جمهوری اسلامی ایران در تحولات بازارهای منطقه ای و جهانی انرژی و نیز طرح های کلان انتقال انرژی در مقام مقایسه ی با دیگر رقبای منطقه ای، مهم-ترین مسأله ای است که ضرورت انجام یک پژوهش دانشگاهی جدی را طلب می نماید. در این راستا به سبب اهمیت انرژی در قرن بیست و یک، آمریکا درصدد است با تحریم های همه جانبه درصدد ضربه زدن به ایران اسلامی باشد. از نظر آمریکا انرژی مهم ترین متغیر ژئوپلیتیکی ایران است که می تواند بوسیله آن سایر اهداف خود را پی گیری نماید. حال سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که جمهوری اسلامی ایران در انتقال ذخایر هیدروکربنی خود به بازارهای جهانی با چه چالش هایی مواجه است؟ در این راستا جوابی که می توان به این سوال داد این است که آمریکا درصدد پایین آوردن منزلت ژئوپلیتیک انرژی ایران می باشد. به همین منظور، ایجاد محدودیت سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز ایران و هم چنین ممانعت عبور خطوط لوله نفت و گاز از ایران را در دستور کار خود قرار داده است. آمریکا مخالفت خود را با انتقال گاز ایران به شبه قاره هند از طریق خط لوله را اعلام نموده و تاکنون هند را از امضای قرارداد نهایی بازداشته است البته در اینجا نباید اختلافات هند و پاکستان و رقابت ترکمنستان برای جایگزینی خط لوله تاپی بجای این خط لوله را نادیده انگاشت. در مورد خط لوله ناباکو نیز آمریکا ضمن اعلام مخالفت پیوستن ایران به این طرح، تاکنون کشورهای مجری و متقاضی خرید گاز را مجاب نموده که از ورود ایران به این طرح خودداری نمایند. پرداختن به چرایی چنین وضعیتی و شناسایی مهم ترین موانع بر سر راه همکاری های ایران و کشورهای مصرف کننده در حوزه تعاملات اقتصاد سیاسی جهانی انرژی، مهم ترین هدف اصلی در انجام این پژوهش می باشد.
جعفر هلیجه محمد ولی مدرس
چکیده از اواخر سال 2010 در خاورمیانه و شمال آفریقا و در جهان عرب جریان هایی آغاز شده ، که برخی از آنها به وقوع انقلاب در کشورهایی مانند تونس،مصر،لیبی و یمن انجامید و در برخی کشورها مانند بحرین و سوریه در حال وقوع وشکل گیری است. این موضوع توجه بسیاری از صاحب نظران و تحلیل گران در داخل و خارج منطقه را به خود معطوف داشته است؛ این تحولات دومینو وار برای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا،و به روی تمامی کشورهای منطقه از جمله ایران،می تواند پیامدهای بلند مدتی داشته باشد که این مسأله،خود گواه اهمیت این جنبش ها و تحولات است بر این اساس پژوهش حاضر، با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی نظریه های مختلف درخصوص تعیین این تحولات،نقش قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای در بر خورد با این جنبشها و همچنین بررسی نقش سیاست خارجی آمریکا و رویکرد آن به منطقه خاورمیانه در راستای دموکراسی سازی و رابطه آن با این تحولات مورد بررسی قرار می گیرد.دموکراسی خواهی،حکمرانی به نقش جوانان و رسانه های نوین و بیداری اسلامی از جمله عواملی هستند که در این تحولات تأثیرگذار بوده اند. حال سئوال این است که مهمترین عامل به وجود آمدن تحولات خاورمیانه چیست؟ فرضیه پژوهش بر این اساس استوار است که عامل اساسی تحولات خاورمیانه ناشی از تأثیراتی است که سیاست خارجی-آمریکا به صورت مستقیم وغیرمستقیم بر منطقه گذارده است و ریشه تحولات خاورمیانه را باید در تغییر-سیاست خارجی آمریکا در راستای دموکراسی سازی درخاورمیانه بعد از یازده سپتامبر جستجو کرد.
راضیه ابراهیم زاده محمد ولی مدرس
چکیده پس از فروپاشی اتحاد شوروی منطقه آسیای مرکزی وقفقاز به عرصه های رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شده است این منطقه به لحاظ استراتژیک و به دلیل وجود ذخایر زیر زمینی نفت وگاز به منطقه مورد توجه قدرت های منطقه ای وفرامنطقه ا ی تبدیل شده است همچنین جنگ وناآرامی وبی ثباتی و مشکلات اقتصادی کشورهای تازه استقلال یافته فرصتی برای بهره برداری اعمال سیاست های امنیتی واقتصادی برای این قدرت ها به وجود آورده است. در نتیجه این سوال مطرح می شود که ریشه اساسی تطویل و تشدید اختلافات در رژیم حقوقی دریای خزر چیست ؟ پاسخ به این پرسش عبارت خواهد بود از ریشه اساسی تطویل وتشدید اختلاف در رژیم حقوقی دریای خزر، نقش آفرینی قدرتهای متعدد ومتعارض با جمهوری اسلامی ایران است. بعبارتی پژوهش حاضر متغیر مستقل نقش آفرینی قدرتهای متعدد ومتعارض با ایران ومتغیر وابسته اختلاف در رژیم حقوقی دریای خزر می باشد. بدین ترتیب در تز حاضر تلاش شده است تا ضمن بررسی سیاست های قدرت های بزرگ در این منطقه، میزان و چگونگی ایفای نقش آنها به واسطه موقعیت آنها نسبت به سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در منطقه خزر تشریح گردد دراین میان موضوع قابل تأمل شناخت زمینه های واگرایی میان ایران و کشورهای روسیه،آذربایجان، قزاقستان وترکمنستان از یک طرف و زمینه های واگرایی میان ایران و آمریکا وترکیه واسرائیل از سوی دیگر است.
محمد عبادی فر قدیر نصری
چکیده آنچه که در این پایان نامه مورد بحث و بررسی قرار گرفت بررسی تأثیر فلسفه سیاسی نیچه بر رویکرد پسامدرنیسم بود که در این راستا ابتدا مفاهیم اصلی و تأثیرگذار او بر سایر فلسفه ها و مکاتب مختلف فکری مورد بررسی و تفحص قرار گرفت و سپس نگاهی توصیفی به رویکرد پسامدرنیسم و تأ ثیر آن بر تمامی حوزه های گوناگون علمی و فکری انداخته شد. در فصل پایانی نیز ایده آلیسم آلمانی که تفکر حاکم بر آن زمان بود و همچنین نوع نگاه نیجه به این مکتب فکری مورد تحلیل و موشکافی قرار گرفت که از خلال حمله نیچه به این مکتب فکری، دنیای فلسفه شاهد فروپاشی این دستگاه فلسفی و مفهوم بنیانی آن یعنی اگوی استعلایی شد و در ادامه نیز بنیان های مدرنیسم را به صورت اساسی تخریب کرد. به این ترتیب نیچه به نوعی مسیر فلسفه را در تاریخ دست کاری کرد و آن را به شکل جدیدی عرضه کرد که منجر به شکل گیری پسامدرنیسم شد. در نهایت در این تحقیق نیز سعی بر آن شد که با روش تفسیری مولفه های پسامدرنی فلسفه نیچه از خلال آثارش استخراج شود و مورد واکاوی قرار گیرد. کلیدواژه: اگوی استعلایی، مدرنیسم، پسامدرنیسم، دگربودگی، ایده آلیسم آلمانی.
سمانه قربانپور محمد ولی مدرس
مصر یکی از مهمترین کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا است . این کشور دارای موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی است که داشتن مرزهای مشترک طولانی با اسرائیل اهمیت آن را دو چندان نموده است . مصر با انعقاد پیمان کمپ دیوید ، اسرائیل را از حصار انزوای اعراب خارج کرد و سایر کشورهای عرب نیز به پیروی از مصر به برقراری ارتباط با اسرائیل پرداختند . اما با تحولاتی که درکشورهای عربی و بلاخص مصر به وقوع پیوست ، اوضاع به گونه ای دیگر رقم خورد . حسنی مبارک که سالیان متمادی مهم ترین متحد اسرائیل بود سقوط کرد و تحولات پس از سقوط او ، اسرائیل را دچار مشکلات فراوانی نمود . تحولاتی نظیر : سوزاندن پرچم اسرائیل و تسخیر سفارت آن ، اخراج سفیر این رژیم از مصر ، قطع گاز صادراتی مصر به اسرائیل ، بازگشایی گذرگاه رفح و قدرت یابی هسته مقاومت در سرزمین های اشغالی که آرامش را از سردمداران اسرائیلی سلب کرده است ، اسرائیل را با چالش های امنیتی فراوانی روبرو کرد . پژوهش پیش رو در نظر دارد به بررسی اوضاع امنیتی اسرائیل پس از تحولات مصر و سقوط مبارک بپردازد و اینکه اسرائیل ، در پی قیام مردمی مصر متحمل چه آسیب هایی شده است . پرسش اساسی پژوهش پیش رو این است که تحولات مصر ( ژانویه 2011 ) چه تأثیری بر امنیت اسراییل خواهد داشت ؟ بر همین اساس فرضیه اصلی پژوهش به این موضوع می پردازد که تحولات مصر امنیت اسرائیل را دچار آسیب های فراوانی کرده است .
مهدی پوراسلامی محمد ولی مدرس
چکیده منطقه کردستان عراق به دلیل موقعیت منحصر به فرد ژئوپلتیک به عنوان یکی از مهمترین مناطق خاورمیانه شناخته می شود که پس از جنگ 2003 عراق و ایجاد حکومت خودمختار در آن آبستن رخدادهایی بوده است که هرکدام از آن ها به شکلی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تأثیر داشته است. این پژوهش تحولات منطقه کردستان عراق را به دو دلیل عمده مورد توجه قرار داده است، اول به جهت حضور گسترده اسرائیل و فعالیت های وسیع آن در کردستان عراق پس از سقوط صدام، که این مسئله با توجه به سابقه طولانی مدت فعالیت اسرائیل در کردستان عراق نقش عمده ای در برهم زدن توازن امنیتی این حوزه و در نتیجه تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد و دوم تقویت ناسیونالیسم قومی در مناطق کردنشین ایران به دنبال تصویب حکومت ناحیه ای در کردستان عراق می باشد که پیامد آن می تواند گسترش خواسته های قومی کردهای ایران از دولت مرکزی باشد. از این روی پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که تحولات اخیر کردستان عراق چه تأثیرات امنیتی را بر جمهوری اسلامی ایران خواهد گذاشت؟ نگارنده بر این اعتقاد است که، حضور اسرائیل در کردستان عراق و سابقه فعالیت های آن نشان داده است که این رژیم، برای به چالش کشیدن امنیت جمهوری اسلامی ایران و زمینه سازی برای تضعیف فعالیت های کشورمان راههای متفاوتی را برگزیده و این اقلیم به لحاظ هم مرزی با ایران و نیز وجود برخی نیروهای معارض کرد می تواند بستری مناسب را برای اقدام علیه امنیت ملی کشورمان را فراهم آورد. و از سوی دیگر به لحاظ تأثر قومیتی کردهای ساکن در ایران از کردهای عراق فضا برای برخی درخواست ها در بهترین حالت و تعارض و درگیری بین کردهای ایران با حکومت مرکزی در بدترین حالت، را فراهم می آورد. واژگان کلیدی: ایران، اسرائیل، کردستان عراق، قومیت، امنیت
معصومه سیاهوشی محمد ولی مدرس
اسرائیل یکی از تهدید¬های جدی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. و هم چنین اسرائیل نیز، ایران را تهدیدی علیه موجودیت خود در جهان می داند. سیاست خارجی این دو، به خصوص در منطقه خاورمیانه در تقابل جدی با یکدیگر قرار دارد . در این پژوهش طبق نظریه ترکیبی لی نور جی مارتین در¬باره امنیت که در کنار عوامل نظامی، عوامل غیر نظامی شامل (توانمندی اقتصادی، مشروعیت سیاسی، منابع طبیعی حیاتی و تساهل قومی – مذهبی ) را برای سنجش امنیت ملی مطرح می کند، به دنبال پاسخ گویی به این مسأله هستیم که چرا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در سه کشور( سوریه، عراق و مصر ) در تقابل با یکدیگرند؟ در پاسخ گویی به این پرسش این فرضیه مطرح می شود، که نگاه متفاوت امنیتی وایدئولوژیکی ایران و رژیم صهیونیستی باعث تقابل آن دو در سه کشور( سوریه، عراق و مصر) در منطقه مزبور شده است. در این پژوهش، نگاه متفاوت امنیتی وایدئولوژیکی ایران و رژیم صهیونیستی متغیر مستقل تحقیق، و تقابل آن دو در کشورهای یاد شده، متغیر وابسته می باشد. و روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است .
رضوان احمدوند محمد ولی مدرس
تاریخ عراق همواره شاهد کشمکش ها و تضادهای مستمر و آمیخته با خشونت سیاسی بوده است. از سال 2003 که نظام بعثی با حمله آمریکا ومتحدینش سقوط کرد کشور عراق وارد مرحله گذاری شد و قانون اساسی جدیدی برای تعیین رژیم سیاسی و چگونگی اداره کشور تدوین و طی یک همه پرسی، از طرف اکثریت مردم عراق مورد تأیید قرار گرفت، که امید می رفت سرآغازی برای شروع دوره ای نو و بدون بحران از حیات سیاسی این کشور باشد. یکی از موارد مهمی که در این قانون پیش بینی شده، نظام فدرالیسم برای اداره کشور است که در ماده 1 قانون اساسی مقرر شده است. فدرالیسم راه حلی است که جریان دولت – ملت سازی را با وجود اختلافات قومی ممکن می سازد. بر همین مبنا، با ایجاد واحدهای فدرال در نقاط سرزمینی مختلف یک کشور که زیر لوای یک حکومت مرکزی هستند به نوعی چاره ای بر بن-بست سیاسی ناشی از اختلافات قومی – نژادی پدیدار گردیده و در نهایت کشورها را با ثبات همراه ساخته است، از آنجا که عراق نیز یک کشور چند قومی و مذهبی با اختلافات و نزاع های قومی – نژادی دیرینه می باشد، این مدل حکومتی را برگزیدند. حال ما براساس مولفه های ثبات سیاسی به عنوان چارچوبی نظری که در نظر گرفته شده است به دنبال این مسأله می باشیم که « استقرار نظام فدرالیسم در عراق بعد از سال 2003 چه تاثیری در روند ثبات سیاسی در این کشور داشته است؟ » در جریان این پژوهش این فرضیه مطرح می شود که به نظر می رسد فدرالیسم در عراق با توجه به اختلافات عمیق میان گروههای سیاسی منجر به بی ثباتی سیاسی شده است. بنابراین در عراق جدید ساختار فدرالیسم جدیدالتأسیس تا حدود زیادی نتوانسته که عامل توزیع قدرت میان گروه های قومی – مذهبی در این کشور باشد و با گذشت یک دهه از استقرار نظام فدرالیستی در این کشور نه تنها بر اختلافات قومی – نژادی غلبه نکرده است بلکه ثبات این کشور نیز زیر سوال رفته است.
نجیبه کتولی محمد ولی مدرس
قدرت نرم وکاربرد آن، هرچند در روابط میان کشورها، مسبوق به سابقه می باشد و نظریه¬پردازان بسیاری در خصوص آن قلم¬فرسایی کرده اند، اما پس از تحولات یازده سپتامبر 2001 و گسترش موج بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه طی چند سال اخیر توانست تا حدود زیادی توجهات زیادی را به خود جلب کند . این تحقیق درپی بررسی قدرت نرم ایران و آمریکا در منطقه حساس و ژئواستراتژیک خاورمیانه بعد از حوادث مهم یازده سپتامبر است، تا از این طریق نسبت به بازشناسی بهتر ابعاد تقابل قدرت نرم این دوکشور در این منطقه بپردازد. سوال اصلی تحقیق به این صورت می باشد که حوادث و تحولات سیاسی و نظامی چند سال اخیر در خاورمیانه (بعد از یازده سپتامبر 2011 تا 2001) چه تأثیری بر میزان منابع قدرت نرم ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه گذاشته است؟ فرضیه اصلی این تحقیق به دنبال آن است که اثبات نماید مجموعه حوادث و تحولاتی که بعد از یازده¬سپتامبردر این منطقه اتفاق افتاده باعث کاهش قدرت نرم آمریکا در برابر نفوذ روز¬افزون منطقه ای و جهانی و به عبارتی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران شده است. در این تحقیق، مفهوم، حوزه¬ها و ویژگی¬ها و ابعاد مختلف قدرت نرم به طور عام و قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در منطقه خاورمیانه به طورخاص مورد بررسی و ارزیابی قرار می-گیرد. آنچه در این پژوهش مورد توجه قرارمی گیردتقابل قدرت نرم ایران و آمریکا در منطقه است که شواهد و تحقیقات حاکی از افزایش روزافزون قدرت نرم ایران در خاورمیانه بعد از حوادث سیاسی و نظامی یازده سپتامبر می باشد. روش تحقیق این پژوهش با توجه به ماهیت نظری آن تبیینی – تحلیلی می باشد.
سهیلا عظیمیان محمد ولی مدرس
اتحادیه اروپا برای استمرار رشد اقتصادی، نیاز فراوانی به انرژی دارد. از آنجا که اتحادیه اروپا منطقه ای فقیر از لحاظ منابع انرژی است و صنایع اروپایی بر نفت وگاز تکیه دارد؛ با نیاز روز افزون به واردات انرژی مواجه است. مهمترین تامین کننده این منابع، روسیه با دارا بودن 5/12 درصد ذخایر نفت و 9/19 ذخایر گاز طبیعی دنیا است. روسیه به وسیله شبکه گسترده خطوط انتقال انرژی توانسته است نیاز روز افزون کشورهایی اروپایی را به انرژی تامین کند. در این پژوهش به این سوال پاسخ داده شده است که تأثیر راهبرد انرژی روسیه بر تامین نیازهای انرژی کشورهای اروپایی چگونه است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح شده است: «راهبرد انرژی روسیه با تکیه بر منابع انرژی در دسترس و خطوط انتقال انرژی موجب وابستگی کشورهایی اروپایی برای تامین نیازهای انرژی به این کشور شده است». روش تحقیق این پژوهش تبیینی ـ تحلیلی است. در پژوهش حاضر به مباحث منابع انرژی اوراسیا، جایگاه انرژی روسیه نزد کشورهایی اروپایی، نیاز کشورهای اروپایی به انرژی روسیه و سیاست های روسیه درصنعت نفت و گاز پرداخته شده است
فرزام اژبر محمد ولی مدرس
انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و نیز افزایش فعالیت های اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است. درواقع به دنبال انقلاب اسلامی روح درهم شکسته و خسته شیعیان در دیگر نقاط جهان اسلام خصوصاً در کشورهای عربستان، لبنان، یمن و نیز عراق زنده گردید. پس از انقلاب ایران، شیعیان جرأت و شجاعت خود را بازیافتند تا به طور علنی و بی پرده شکایات و مطالبات خود را مطرح کرده و با نظام حاکم کشور خود مبارزه کنند. در این اثر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در پی تحلیل تأثیر انقلاب اسلامی بر جنبش های شیعیان در کشورهای عربستان، لبنان، یمن و نیز عراق بوده ایم. سوال اصلی این اثر را، چگونگی تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر ارتقاء جایگاه ژئوپلیتیکی شیعه و تحرکات جنبش های شیعیان در کشورهایی چون عربستان، لبنان، یمن و نیز عراق تشکیل می دهد و فرضیه- ای که در پاسخ به این سوال مطرح شده عبارت است از اینکه انقلاب اسلامی ایران بر فعالیت های سیاسی – مبارزاتی شیعیان در این مناطق تأثیر بسزایی گذارده است. بر اساس یافته های این تحقیق، شیعیان با الهام گیری از انقلاب اسلامی توانایی مبارزه با نظام حاکم کشور خود را به دست آورده و درصدد احقاق حقوق ازدست رفت? خود برآمده و حالا به جایگاه بهتری نسبت به قبل رسیده اند.