نام پژوهشگر: نصراله بصیرانی
سید هدایت پروری اصل احمد پهلوانروی
بیش از یک سوم کره زمین دارای اقلیمی خشک بوده و پدیده بیابان زایی در این مناطق شدت یافته است. تاکنون روش های متعددی جهت برآورد میزان شدت بیابان زایی این مناطق ارائه شده که یکی از مهمترین این روش ها، مدل fao-unep می باشد. در این تحقیق مطابق تجزیه و تحلیلی که بر روی سایر روش ها انجام شده، سعی گردیده تا معیارها و زیر معیارهای موثر بر فرسایش بادی شناسایی شده و مناسبترین آنها انتخاب شود و در نتیجه شدت فرسایش بادی منطقه با توجه به ارزش دهی به هر یک از معیارها و زیر معیارها در قالب یک مدل بیابان زایی تعیین شود. بر این اساس عواملی از قبیل فرسایش بادی، اقلیم، عدم وجود پوشش گیاهی و خاک بعنوان مهمترین عوامل تخریب و موثر بر روند بیابان زایی شناسایی شده و براساس جداول طراحی شده این روش مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهند که عواملی از جمله: فاکتور سنگریزه سطحی، شاخص lss، آب زیرزمینی و اقلیم با کسب بیشترین میزان امتیاز بعنوان عوامل اصلی بر تشدید فرایند بیابان زایی شناخته شدند. با توجه به نتایج بدست آمده از روش بکار برده شده در این تحقیق، منطقه مورد مطالعه از نظر طبقه بندی کلاس-های بیابان زایی در کلاس های متوسط، شدید و خیلی شدید قرار دارد. بر این اساس مشخص می شود که از کل مساحت منطقه حدود 1240 هکتار معادل83/25% جزء کلاس بیابان زایی متوسط، 2800 هکتار معادل 33/58% جزءکلاس بیابان-زایی شدید و 760 هکتار معادل 84/15% در کلاس بیابان زایی خیلی شدید قرار دارد.
راحله افتخاری نصراله بصیرانی
بیابان زایی پدیده ای است که در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب رخ می دهد و سبب کاهش پتانسیل اراضی مستعد می گردد. جهت تهیه نقشه بیابان زایی مدلهایی مختلفی وجود دارد که یکی ازاین مدلها مدل icd می باشد این مدل به دلیل مطابقت داشتن با بیوم محلی ، گام به گام بودن که در نتیجه آن خطای کارشناسی کاهش می یابد و همچنین امکان تهیه نقشه انواع محیط های بیابانی و شدت بیابان زایی ، یکی از بهترین مدلها در برآورد شدت بیابان زایی می باشد. در این تحقیق این مدل در تعیین نوع محیط بیابانی، عامل بیابان زایی، نوع فرآیند، معیارها و شاخص های غالب و کلاس شدت بیابان زایی در جنوب غربی شهرستان هیرمند استفاده گردیده است. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه به عنوان نقشه پایه برای ارزش دهی به عوامل و شاخص های مورد نظرمشخص گردید. علاوه بر بازدیدهای صحرایی از روش طبقه بندی نظارت نشده به کمک نرم افزارهای erdas 9.1 و بکارگیری تصاویر ماهواره ای هندی irs سال 2003 استفاده گردید. پس از ارزش دهی به عوامل انسانی، محیطی و شاخص های بیابان زایی، ارزش کمی شدت بیابان زایی هر واحد کاری بدست می آید. برای ترسیم نقشه ها از نرم افزار9.1 arcgis بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد که در این منطقه وضعیت فعلی بیابان زایی در وضعیت متوسطی قرار دارد و شامل کلاس های متوسط(???)، زیاد(v?) وخیلی زیاد (v) می باشد. کلاس متوسط،زیاد و خیلی زیاد به ترتیب 306/58، 051/15، 643/26 درصد از کل منطقه (6418) هکتاری را شامل می گردند.
کاظم عابدین زاده نصراله بصیرانی
شناخت و ارزیابی عوامل موثر بر تخریب اراضی و پدیده بیابان زایی ما را در جهت کنترل این پدیده رو به گسترش در جهان یاری می نماید. گسترش بیابان و تخریب اراضی سالانه خسارات جبران ناپذیری را از جنبه های مختلف به بخش های اقتصادی و اجتماعی وارد می نماید. تاکنون روش های متعددی برای برآورد شدت و تهیه نقشه بیابان زایی در سطح دنیا صورت گرفته که هر کدام دارای نواقص و فاکتورهای محدود به مناطق خاص می باشد روش imdpa جدیدترین روش و مدل ارزیابی بیابان زایی در ایران می باشد که توسط دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران با همکاری سازمان جنگل ها و مراتع ارائه شده است. در این مطالعه به منظور تعیین وضعیت بالفعل بیابان زایی منطقه شمال اردکان، از روش ایرانی imdpa استفاده و معیارهای تعریف شده برای شرایط اقلیمی این منطقه تعیین و شاخص های هر معیار محاسبه گردید. در این روش برای تلفیق داده ها از میانگین هندسی استفاده می گردد. بر اساس میزان تأثیر هر لایه در بیابان زایی، وزن دهی بین 1 تا 4 انجام می گیرد. همچنین به منظور تهیه نقشه ها از نرم افزار gls استفاده شد. در مدل مورد استفاده در این تحقیق از سه معیار اقلیم، خاک و پوشش گیاهی استفاده شد که هر معیار نیز دارای چندین شاخص می باشد .با استفاده از روش فوق هر یک از شاخص های مورد مطالعه در واحد های کاری مورد بررسی قرار گرفت و برای هر شاخص لایه اطلاعاتی تهیه شد سپس داده های بدست آمده وارد محیط gis شده و برای هر معیار مورد نظر یک لایه اطلاعاتی ساخته شد. در نهایت با تلفیق و تعیین میانگین هندسی لایه های اطلاعاتی سه معیار مورد بررسی در منطقه بر اساس مدل مورد مطالعه (imdpa)، نقشه شدت بیابان زایی منطقه بدست آمد. بر اساس نتایج حاصل از نقشه به دست آمده منطقه شمال اردکان با امتیاز 02/2 در کلاس بیابان زایی متوسط قرار گرفت مهم ترین عامل موثر در بیابانی شدن منطقه مورد نظر معیار اقلیم با امتیاز 25/3 می باشد که در کلاس شدید قرار می گیرد. پس از آن معیار خاک با امتیاز 02/2 و در کلاس متوسط قرار دارد. نتایج نشان می دهد پوشش گیاهی با امتیاز 29/1 کمترین تأثیر را در منطقه مورد نظر دارا می باشد
ناصر راشکی نصراله بصیرانی
بخش وسیعی از اراضی کشورمان از دیرباز در اثر عوامل مختلف طبیعی و انسانی از حالت تعادل اکولوژیک خارج شده و متعاقب آن بیابانزایی یا تخریب سرزمین در آنها آغاز شده است. فرسایش بادی، جابجایی رسوبات حاصله، وقوع طوفان های ماسه ای و گرد و غبار از اولین آثار بدیهی این تخریب است. منطقه مورد مطالعه با وسعتی در حدود 8/45046 هکتار در جنوب استان سیستان و بلوچستان و در حوزه شهرستان کنارک قراردارد این محدوده از شمال به ارتفاعات نیکشهر از جنوب به سواحل دریای عمان از شرق به رودخانه پارک و از غرب به رودخانه سرگان منتهی شده و دارای یک واحد، سه تیپ و شانزده رخساره می باشد. شناخت نقاط برداشت یا منشاء تپه های ماسه ای مهمترین راه مبارزه با فرسایش بادی است برای این منظور از روش منشاء یابی اختصاصی – احمدی استفاده شده است در مرحله اول جهت یابی و در مرحله دوم مکان یابی صورت میگیرد منشاء یابی تپه های ماسه ای ( شامل جمع آوری اطلاعات محلی در مورد فرسایش بادی، مطالعه ومقایسه عکس های هوایی و تصاویر ماهواره-ای در دوره های زمانی متفاوت، مطالعه ژئومورفولوزی عمومی و بادهای منطقه و جهت یابی بادهای غالب ( شامل مطالعه ژئومورفولوژی منطقه، نمونه برداری از رخساره ها، گرانولومتری، مورفوسکوپی وکانی-شناسی می باشد براساس نتایج تحقیق جهت بادهای فرساینده منطقه به ترتیب از جنوب غربی تا غرب و جنوب شرق می باشند و مهمترین رخساره های فرسایشی اراضی لخت و بستر خشک رودهاست هم چنین شدت فرسایش بادی منطقه براساس روش اریفر نشان داد که تفاوتی بین رخساره های مختلف در این مورد وجود ندارد بنابراین به منظور کنترل فرسایش بادی در منطقه هیچ یک از رخساره ها اولویتی ندارند اما براساس جهت وزش بادهای غالب توصیه می شود عملیات اجرایی با توجه به این موضوع انجام شود.
محمد اسماعیل حلمی سیاسی فریمانی عین اله روحی مقدم
بهره برداری مستمر و نیز عدم رعایت اصول صحیح خاک ورزی در اراضی کشاورزی، به دلیل اتلاف ماده ی آلی و تخریب ساختمان خاک به کاهش بازده خاک منتهی می گردد. ادامه ی روند تخریب خاک در زمین های کشاورزی باعث می گردد، که این اراضی به صورت لم یزرع و بایر رها گردند. حتی در برخی موارد شدت تخریب اراضی در حدی پیش می رود، که دیگر زمین توانایی احیا را از دست داده و به سمت بیابانی شدن سوق پیدا نماید، به طوری که به عنوان منابع خاکی مستعد به فرسایش و تولید رسوب تلقی شوند. در سال های اخیر به منظور کاهش اثرات مخرب و نیز جبران خسارات وارده بر خاک در اراضی کشاورزی، پیشرفت و توسعه قابل توجهی در نحوه ی اجرای سیستم های خاک ورزی ایجاد گردیده است. دشت آق قلا واقع در استان گلستان نیز از جمله مناطقی است که روش های نوین خاک ورزی را در بهره-ورری زراعی بکار گرفته است. منطقه مورد نظر در این مطالعه، در 25 کیلومتری شرق آق قلا قرار گرفته است. هدف از این مطالعه برآورد و مقایسه میزان ترسیب کربن خاک و میزان فرسایش پذیری خاک در سیستم های مختلف خاک ورزی (بدون خاک ورزی، کم خاک ورزی و خاک ورزی مرسوم) در دشت آق قلا می باشد. پس از ارزیابی صحرایی تیمارها، نمونه ها با طرح بلوک کاملاً تصادفی از عمق های 25-0 و 40-25 سانتی متری خاک هر تیمار، در سه تکرار برداشت گردید. پارامترهای مورد مطالعه شامل: کربن آلی خاک، کل ماده ی آلی، وزن مخصوص ظاهری، کربن ترسیب شده، شاخص پایداری خاک دانه ها ((mwd و پارامترهای فیزیکی خاک (رس، لای، شن)، در هر دو عمق می باشد، که در آزمایشگاه آب و خاک اندازه گیری و تعیین گردید. نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار spss و در آزمون یک طرفه anova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مربوط به ترسیب کربن، نشان داد که اختلاف معنی داری در سطح 5 درصد بین سیستم بدون خاک ورزی و کم خاک ورزی با سیستم خاک ورزی مرسوم، وجود دارد. اما نتایج آنالیز تغییرات پایداری خاک دانه ها و وزن مخصوص ظاهری در سیستم های خاک ورزی معنی-دار نبود. نتایج آنالیز تغییرات پارامترهای فیزیکی خاک نیز نشان داد، که تغییرات درصد رس در سطح 1 درصد و درصد شن در سطح 5 درصد بین سیستم های خاک ورزی دارای اختلاف معنی داری می باشد. با توجه به نتایج کلی، مزیت های سیستم بدون خاک ورزی می تواند شرایط مطلوبی از نظر حاصل خیزی و حفاظت خاک برای زمین های کشاورزی نسبت به دیگر روش های خاک ورزی، در منطقه ایجاد نماید. البته پیشنهاد می شود اجرای این سیستم با رعایت پیش نیازهای مربوطه و نیز در دوره های طولانی مدت اجرا گردد.
شهناز رفعت پور نصراله بصیرانی
قسمت اعظم فلات ایران را نواحی خشک و نیمه خشک دربر می گیرد که دارای آب و هوای گرم و خشک، زمستان هایی ملایم تا سرد با نزولات آسمانی اندک در طول سال و پوشش گیاهی فقیر تا خیلی فقیر می باشد. از طرف دیگر شوری آب و خاک از دیگر مشکلات رویش گیاهان در این مناطق است. حفظ و توسعه پوشش گیاهی مراتع و مناطق بیابانی یکی از راه های بیولوژیکی بیابانزدایی و از راهکار های مدیریتی مراتع بعنوان اکوسیستم های طبیعی است. مناسب ترین گونه ها برای احیاء این مراتع گونه های بومی سازگار با شرایط محیط، دارای ارزش علوفه ای بالا، موثر در تثبیت خاک و حفظ محیط زیست می باشند. قیچ (zygophyllum atriplicoides) درختچه ای پایا، مناسب برای احیاء موفقیت آمیز در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می آید. به منظور بررسی تاثیر پرایمینگ بر جوانه زنی بذر قیچ در شرایط شوری ، خشکی و دما مطالعه ای بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی، با 4 تکرار در سه آزمایش جداگانه در مرکز زیست سلولی و مولکولی دانشگاه زابل در سال 1390 انجام گرفت. فاکتور اول در کلیه آزمایش ها پرایمینگ شامل سالسیلیک اسید در سه سطح (300،200،100 میلی گرم بر لیتر)، جیبرلیک اسید در سه سطح (500،250،125ppm) و اسکوربیک اسید در سه سطح (300،200،100 میلی گرم بر لیتر) و آب مقطر بعنوان شاهد بود. فاکتور دوم در آزمایش شوری 6 سطح کلرید سدیم ( 0، 2/0، 4/0، 8/0، 2/1، 6/1 مول بر لیتر)، در آزمایش خشکی 5 سطح پلی اتیلن گلایکول ( 0، 3/0-، 6/0-، 9/0-، 2/1-، 5/1- مگاپاسکال) و در آزمایش دما 6 سطح دما (0، 5، 10، 15، 20، 25، 30 درجه سانتیگراد) بودند. نتایج آزمایشگاهی با استفاده از نرم افزار mctatc و آزمون دانکن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که پرایمینگ و تیمار های شوری، خشکی، دما بر خصوصیات جوانه زنی بذر قیچ تاثیر معنی داری در سطح 1 % دارند. تنش های شوری، خشکی و دما تاثیر بازدارنده ای بر خصوصیات جوانه زنی بذر قیچ داشتند ولی تاثیر منفی این تنش ها در بذور پرایم شده به مراتب کمتر از بذور پرایم نشده بود. بیشترین درصد جوانه زنی در دمای 25 درجه سانتیگراد مشاهده شد. در بین کلیه پیش تیمارهای مورد استفاده جیبرلیک اسید بیشترین تاثیر را بر خصوصیات جوانه زنی این گیاه در شرایط تنش های مورد مطالعه داشت. جوانه زنی بیشتر گیاه قیچ در سطوح مختلف خشکی نشاندهنده حساسیت این گیاه به تنش شوری نسبت به تنش خشکی می باشد.
مهدی اسعد سه قلعه عین اله روحی مقدم
جنگل ها نقش مهمی در کاهش و کنترل فقر در مناطق خشک دارند هم چنین حفظ جنگل ها در این مناطق، نخستین گام در پیشگیری از تبدیل مناطق خشک به بیابان می باشد، دراین پژوهش با استفاده از مدل esas که جدیدترین روش ارزیابی پتانسیل بیابان زایی در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد جنگل دست کاشت موسوم به سه قلعه واقع در سرایان خراسان جنوبی مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. هدف از این تحقیق تعیین معیار ها و زیر معیار های موثر در بیابان زایی و در نهایت ترسیم نقشه وضعیت فعلی بیابان زایی منطقه مورد مطالعه می باشد. برای این منظور هریک از رخساره های واحد کاری مشخص و پارامترهای مربوط به شاخص های مدل esas در آن مورد بررسی قرار گرفت و برای هر شاخص، داده های اطلاعاتی تهیه شد وسپس هریک از این داده ها وارد محیط gis شده و برای هر یک از این شاخص ها لایه های جداگانه تعریف گردید و در نهایت با تلفیق و تعیین میانگین هندسی لایه ها چهار معیار مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت نقشه شدت بیابان زایی منطقه بدست آمد. نتایج نشان می دهد که 31 درصد (96/5944 هکتار) آن جزو تیپ بحرانی با شدت زیاد، 43 درصد (23/8246 هکتار) جزو تیپ بحرانی با شدت متوسط وهمچنین 25 درصد (32/4794 هکتار) از مساحت منطقه جزو تیپ بحرانی با شدت کم می باشد و در نهایت مهمترین عامل بیابان زایی منطقه عوامل مدیریتی شناخته شدند.
محسن راحت دهمرده نصراله بصیرانی
بیابان¬زایی به معنی تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیمه خشک امروزه به عنوان یکی از جدی¬ترین مشکلات جامعه جهانی در آمده است. حدود 80 درصد از سطح ایران دارای شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک بیابانی می¬باشد. بیابان¬زایی مشتمل بر فرآیندهایی است که هم زائیده عوامل طبیعی بوده و هم به عملکرد نادرست انسان بر می¬گردد. طبق تعریف بیابان¬زایی عبارت است از کاهش استعداد اراضی در اثر یک یا ترکیبی از فرآیندها از قبیل: فرسایش بادی، فرسایش آبی، تخریب پوشش گیاهی، تخریب منابع آب، ماندابی شدن، شور شدن، قلیایی شدن خاک و ... که توسط عوامل محیطی یا انسانی شدت می¬یابد. هدف از این مطالعه ارزیابی پتانسیل بیابان¬زایی در منطقه خان محمدچاه زاهدان با استفاده از مدل imdpa است. این روش برای شرایط خشک و نیمه خشک کشور ایران در نظر گرفته شده است. برای این منظور به دلیل یکسان بودن منطقه از نظر زمین¬شناسی، رخساره¬های ژئومرفولوژی به عنوان واحد کاری برای ارزش¬دهی به معیارها و شاخص¬های مورد نظر در نظر گرفته شد. برای ارزیابی وضعیت بیابان¬زایی منطقه مورد مطالعه در هر یک از واحدهای کاری پس از امتیازدهی به شاخص¬های مورد مطالعه با استفاده از نرم¬افزار ilwis3/3 برای هر شاخص یک لایه اطلاعاتی ساخته شد. با تلفیق لایه¬های اطلاعاتی شاخص¬های مربوط به هر معیار، لایه¬های اطلاعاتی معیارها بدست آمد. در نهایت از تلفیق لایه¬های اطلاعاتی چهار معیار مورد بررسی در منطقه بر اساس مدل مورد مطالعه (imdpa) نقشه شدت بیابان¬زایی منطقه بدست آمد. نتایج توزیع فراوانی کلاس¬های شدت وضعیت فعلی بیابان¬زایی منطقه نشان داد که 02/96 درصد از مساحت کل منطقه در کلاس متوسط و 98/3 درصد از مساحت کل منطقه در کلاس شدید می باشد. معیار خاک با ارزش 03/3 بیشترین تأثیر و معیار فرسایش بادی با ارزش 87/1 کمترین تأثیر را در بیابان زائی منطقه داشته است. شاخص بافت خاک با ارزش 52/3 بیشترین و شاخص تعداد روزهای طوفانی و گرد و خاک با ارزش 2/1 کمترین اثر را در بیابان¬زائی داشته است کلمات کلیدی: پتانسیل بیابان¬زایی، مدل imdpa، منطقه خان¬محمد¬چاه
روح الله سلطانی نصراله بصیرانی
چکیده ندارد.