نام پژوهشگر: هاشم هاشم نژاد شیرازی

باغ موزه معماری تهران با رویکرد منظر پایدار
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  سارا خلیلی خواه   هاشم هاشم نژاد شیرازی

در جوامع پویا و سرزنده شهری در طول زمان و در جهت تحقق ایده¬آل¬ها و یا نیاز ساکنین شهرها، فضاهای مختلف و متنوعی پدید می¬آید که در مجموع منظر شهری را شکل می¬دهد. یکی از این فضاهای شهری،پارک¬های شهری هستند باغ¬موزه¬ها نیز نوعی از پارک¬های شهری ، با کارکردی خاص¬تر ، می¬باشند که می¬توانند عملکرد ویژه¬تری در راستای نمایش آثار یا هدفی خاص در قالب موزه داشته ¬باشند. سواحل دریاها، رودخانه ها، تپه ها و مانند آن ها که روزگاری هویت یک ملت بودند، اینک در غیاب سیاست و مدیریت صحیح شهری به ورطه ی نابودی کشانده شده اند. ارتقای کیفی زندگی اجتماعی ، یکی از مشغله های جدی منظرپایدار به شمار می رود، به نظر می رسد بهره گیری از اصول طراحی منظر پایدار در طراحی مناظر طبیعی می تواند این گستره های هویت ساز را به جایگاه والا و اصلی خود باز گرداند. باغ¬ها از مظاهر فرهنگی و تاریخی ملت¬ها به شمار می¬آیند و انسان¬ها با ساخت آن¬ها به¬نوعی با طبیعت ارتباط برقرار نموده¬اند. موزه مکانی است که به شما القائ می کند که به چه چیز و چگونه بیندیشید.موزه مکان هایی هستند که تاریخ هنر را شکل می دهند.مجموعه هایی که تاریخ را جمع آوری نموده و به نمایش در می آورند.موزه ها بر سیر تحول فکری جامعه تاثیرگذار است.زیبایی و تنوع معماری تهران بر هیچ کس پوشیده نیست و این زیبایی هنگامی بیشتر جلوه گر شده که با هنر و اندیشه ایرانی درآمیخته و آثاری ارزشمند پدیدآورده است که میراث فرهنگی تهران را سبب میگردد. آنچه به عنوان "باغ موزه معماری" طرح شده و مورد اهتمام قرار گرفته است، زمینه ساز آشنایی مخاطبین با جلوه های فرهنگی ایران در زمینه کالبدی و معماری آن می باشد. توجه به نوع نگاه مخاطب ایرانی به فضا و معماری، در این راستا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بازدیدکننده در سیاحتی از خلال تاریخ فرهنگی تهران، تحت تاثیر موضوعات مورد نمایش قرار می گیرد. این امر به شکلی است که مخاطب بر موضوعات و فضاهای مورد نمایش مسلط خواهد بود.تسلط بصری و حسی بر موضوعات، بازدیدکننده را به عنوان ناظر خارجی فضا مطرح می کند.در این حالت او بر فضایی که متشکل از چهره بیرونی ابنیه می باشد، اشراف خواهد داشت از جمله خصوصیات و ویژگی های شایان در طراحی باغ موزه معماری تهران پیوستگی و درهم تنیدگی بخش مطالعات پروژه با فعالیت های طراحی آن می باشد.این موضوع به این معنی است که طرح و شکل نهایی باغ موزه نتیجه مسلم مطالعات و بررسی های خرد و کلان آن می باشد. و تا آخرین مراحل طراحی ، جنبه تحقیقاتی آن مستمر بوده است.هدف توسعه پایدار دستیابی به جامعه ای پویا و ماندگار است که این امر جز با حفظ محیط زیست ممکن نخواهد شد.در ایران بالا بودن مصرف انرژی نسبت به میانگین جهانی و استفاده از منابع تجدید ناپذیر چون نفت و گاز از یک سو و بحران هویت در معماری از سوی دیگر نیاز به حرکت به سوی توسعه پایدار ضروری می باشد .در جهت دستیابی به این مهم می بایست زیر ساخت های لازم فراهم گردد و یکی از مهم ترین این موارد تدوین سامانه ای جهت ارزیابی و کنترل این توسعه است. "معماری پایدار که یکی از جریان های مهم معماری معاصر است، عکس العملی منطقی در برابر مسایل و مشکلات عصر صنعت به شمار می رود. از طریق معماری می توان جامعه را از مطلوبیت و ارزش فراوان اقتصادی و زیست محیطی انرژی- هایی که نام های بی زیان، سبز، آرام و ... مشهور شده مطلع کرد. انرژی هایی که از دیدگاه هنرمندان و معماران می توان زیبا نامید. آینده ی جهان ، در انرژی های زیبا نهفته است. پس باید زیبایی نهفته در انرژی های پاک و حیات بخش را کشف کنیم طراحی پایدار نیازمند دوری از منابع غیرقابل تجدید، کاهش اثرات محیطی و رابطه با انسان ها با ایجاد محیط طبیعی می باشد.طراحی پایدار یک واکنش کلی به بحران های محیطی جهانی، سرعت رشد فعالیت های اقتصادی و جمعیت انسانی، تخلیه منابع طبیعی، آسیب به اکوسیستم می باشد. توسعه پایدار، کوشش معماری منظر را برای حمایت از سلامتی، ایمنی و رفاه و آسایش اجتماعی و زمین مجسم می کند، چهار چوب اساسی منظر سازی که تحقیق، آنالیز، طراحی و ارزیابی است در راستای اهداف توسعه پایدار محیط، اجتماع و اقتصاد قرار دارد

تاثیر محیط کالبدی بر تعاملات میان همسایگان (نمونه موردی: مجموعه های مسکونی استان گلستان)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده هنر و معماری 1393
  علی امامی   هاشم هاشم نژاد شیرازی

امروزه کیفیت زندگی در محیط های مسکونی پایین آمده است و زندگی جمعی تبدیل به فردگرایی شده است و روابط میان همسایگان با ورود معماری و شهرسازی مدرن کاهش یافته است و ضرورت تحقیق در این باب را دوچندان می سازد. در این بین فضاهای باز که بستر وقوع رویدادهای اجتماعی در مجموعه های مسکونی می باشند، کاملا عمومی شده و زمینه لازم برای این تعاملات را فراهم نمی سازند. هدف این تحقیق بررسی دقیق مفهوم همسایگی (نه واحد همسایگی) در مسکن و سپس مشخص کردن نقش معماری در زمینه بخشی و اثرگذاری بر ایجاد این مفهوم می باشد. در این راستا مطالعه جامعی بر ادبیات موجود در شبکه علوم انسانی مرتبط با معماری صورت گرفته است. سپس هر یک از مفاهیم و نظریات اصلی بازگشایی شده و تعاریف مختلف نظریه پردازان دسته بندی شده اند. پس از آن مدل جامعی که در برگیرنده شاخص های تشکیل دهنده همسایگی باشند، ارائه شده است و در انتها جایگاه معماری در شکل گیری این مفهوم مورد بحث قرار گرفته است. هدف دیگر این تحقیق دستیابی به نحوه تحلیل فضای بینابینی در طراحی مجموعه های مسکونی از جهت تعاملات همسایگی است. در این راستا ابتدا ریشه یابی بحث در زمینه تاریخی صورت خواهد گرفت و انتقادات نسبت به فضاهای بینابینی در معماری و شهرسازی مدرن مطرح خواهد شد. سپس نگرش های مختلف در باب فضاهای بینابینی مطرح شده و تشریح خواهند شد. از میان انبوه نگرش ها چهار نگرش اصلی انتخاب و تحلیل دقیق خواهند شد. بعد از آن مفهوم محیط کالبدی که به هنگام تحلیل فضاهای باز مسکونی همپوشانی زیادی مفهوم فضای بینابینی دارد، بصورت مجزا مطرح می شود و ویژگیهای کالبدی فضای بینابینی در طراحی مجموعه های مسکونی در قالب مدلی ارائه خواهد شد. سپس میزان خلا در تحلیل هایی که منجر به کمک برای معماران (نه جامعه شناسان و روانشناسان) شده، مشخص خواهد شد. بعد از آن با استفاده از تئوری اکولوژیکی بارکر و نگاره های گروهی در جامعه شناسی و ترکیب آن دو روشی کیفی بر مبنای ثبت مشاهدات برای معماران ارائه خواهد شد. در این بین نگرش این تحقیق به فضاهای بینابینی با عنوان قرارگاه های همسایگی بینابینی مطرح شده و نحوه تحلیل داده های کمی بوسیله روش کیفی پیشنهاد می شود که منجر به رسیدن به روش تحقیق آمیخته تشریحی خواهد شد. جامعه آماری این تحقیق مجموعه های مسکونی استان گلستان می باشد. در بخش کمی با استفاده از ابزار پرسشنامه به پیمایش تعاملات همسایگی در مجموعه ها پرداخته شده است و برای هر مجموعه مسکونی با استفاده از شاخص های مطرح شده در ابزار تحقیق امتیازی حاصل شده است. در بخش کیفی با استفاده از قرارگاه های همسایگی بینابینی به ثبت محل وقوع رفتارهای شاخص در فضای بینابینی و ویژگی های کالبدی محیط اقدام شده است. ازین طریق نقش متغیرهای کالبدی محیط که موثر بر تعاملات همسایگی هستند، در مجموعه ها شناسایی شده و بر روی مجموعه های مسکونی با امتیاز بالاتر از حیث همسایگی تمرکز بیشتری شده است. در بخش نتیجه گیری یافته های تحقیق با یافته های سایر محققین مقایسه شده است و دستورالعمل هایی برای طراحان در رابطه با نحوه طراحی مجموعه های مسکونی که منجر به تعاملات مثبت همسایگی شود، ارائه شده و در انتها پیشنهادهایی برای ارگان های متولی ارائه گردیده است.