نام پژوهشگر: سید جمیل الدین فاطمی

ارزیابی کلینیکی دفریپرون و دفراسیروکس در دفع عنصز سمی کروم (vi)از بدن موجودات زنده
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1391
  رزا ابراهیم پور بروجنی   سید جمیل الدین فاطمی

یکی از راه های دفع عناصر سمی از بدن کی لیت درمانی است که به وسیله آن عنصر سمی از طریق یک سری کیلیتور های زیستی از بدن دفع میشوند.در این پایان نامه به منظور بررسی توانایی های دفراسیروکس و دفریپرون در دفع کروم شش ظرفیتی از بدن برخی مطالعات روی موش های آزمایشگاهی انجام گرفت.موش ها به عنوان مدل بیولوژیکی در سه گروه کنترل ,آشامیدنی دوز پایین و آشامیدنی دوز بالا طبقه بندی شدند.بعد از 60روز علایم مسمومیت کروم شش ظرفیتی در گروهای دوز پایین و بالا ظاهر گردید..سپس 10 روز به شیوه مجزا و ترکیبی کیلیت درمانی شدند.سپس غلظت های کروم شش ظرفیتی وآهن در سرم های خون و بافت های مختلف توسط روش جذب اتمی شعله اندازه گیری شدند.نتایج نشان داد که دفریپرون و دفراسیروکس قادر به دفع کروم شش ظرفیتی از بدن هستند.

بررسی اثرات سمی ناشی از فلز منگنز بر فرایند یادگیری و حافظه ی فضایی در موش های آزمایشگاهی و ارزیابی کلینیکی کیلیتورهای دفراسیروکس، دفریپرون و دزفری اکسامین به صورت کیلیت درمانی مجزا و ترکیبی در دفع فلز منگنز از سیستم بیولوژیکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم اجتماعی 1391
  طیبه زندوکیلی   سید جمیل الدین فاطمی

منگنز یک فلز ضروری در رژیم غذایی انسان است. این عنصر به سالم نگهداشتن سیستم عصبی و سیستم ایمنی کمک می کند و برای تنظیم قند خون لازم می باشد. اما تماس با منگنز به صورت مزمن، در محیط های کاری، می تواند اختلالات شدید در سیستم عصبی مرکزی را به همراه داشته باشد. محل اصلی ذخیره ی منگنز، استخوان (حدود نیمی از آن) می باشد و دفع این عنصر از طریق کبد صورت می گیرد. در تحقیق حاضر اثرات سمی منگنز کلراید در موش های بالغ نر مطالعه شد. 95 سر موش، در محدوده ی وزن 6 ± 300-250گرم مورد استفاده قرار گرفت. حیوانات به طور تصادفی به دو گروه آشامیدنی کنترل (5=n) و شرب منگنز (90=n)، تقسیم شدند.کلرید منگنز در دو دوز پایین 30 و بالا mg/kg 60 وزن بدن موش، به مدت 90 روز به صورت شرب روزانه به حیوانات داده شد.در پایان این دوره ، علائم مسمومیت نظیر کاهش وزن، ریزش موهای بدن، خارش، تیرگی در کبد و روشن شدن بافت شش ظاهر گردید. یکی از روش های دفع این عنصر سمی از بدن، کیلیت درمانی به وسیله ی کیلیتورهای بیولوژیکی می باشد. به منظور بررسی توانایی سه کیلیتور دفراسیروکس، دفریپرون و دزفری اکسامین جهت دفع منگنز از بدن، آزمایش های متعددی بر روی موش های آزمایشگاهی، به عنوان مدل بیولوژیکی انجام گرفت.کیلیت درمانی به صورت مجزا و ترکیبی به مدت دو هفته به صورت تزریقی (دزفری اکسامین) و خوراکی (دفریپرون، دفراسیروکس) انجام شد.سپس عملکرد حرکتی، یادگیری و حافظه ی فضایی موش ها ( توسط تست های روتارود و ماز آبی موریس) مورد ارزیابی قرار گرفت. مسمومیت با منگنز، بر هماهنگی حرکات حیوان( در تست روتارود) اثری نداشت.اما این فلز در دوز پایین و بالا، نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری باعث تخریب یادگیری و حافظه ی فضایی ( در تست ماز آبی موریس) شد. نتایج کیلیت درمانی نشان داد که کیلیتور دفراسیروکس، نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری باعث افزایش یادگیری و حافظه ی فضایی شد و عملکرد آن موثرتر از کیلیتورهای دزفری اکسامین و دفریپرون بود. البته ترکیب کیلیتورهای دزفری اکسامین و دفریپرون در برگشت حافظه ی فضایی موثر واقع شد. در مرحله ی بعد حیوانات کشته شدند و نمونه ی خون آنها جمع آوری شد. بخشی از آن برای اندازه گیری فاکتورهای خونی از قبیل rbc ، wbc، hgb، plt و hct توسط دستگاه آنالیز سلولی و بخش دیگر آن برای اندازه گیری منگنز و آهن در سرم، مورد استفاده قرار گرفت. سپس نمونه های کبد، کلیه، شش و مغز حیوانات جهت اندازه گیری منگنز جدا گردید و پس از توزین برای هضم آنها از نیتریک اسید استفاده شد. برای هضم بهتر، نمونه ها به مدت سه روز در دمای 60 درجه سانتی گراد در آون قرار داده شدند. در نهایت غلظت منگنز و آهن به روش جذب اتمی با شعله (faas) انداز گیری شد. نتایج کیلیت درمانی نشان داد که کیلیتور دزفری اکسامین ( در مقایسه با گروه شاهد) برای دفع یون های منگنز از خون و سرم، موثرتر از کیلیتورهای دفراسیروکس و دفریپرون است. همچنین استفاده ی ترکیبی از کیلیتورهای دزفری اکسامین و دفراسیروکس در دفع فلز از خون، عملکرد خوبی نشان می دهد. به نظر می-رسد که توانایی کیلیتورها به صورت ترکیبی، موثرتر از حالت مجزا می باشد.

ارزیابی کلینیکی دی-پنیسیلامین و عصاره گشنیز به صورت مجزا و ترکیبی در دفع یون (cd(ii از بدن موشهای آزمایشگاهی به عنوان مدل بیولوژیکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1392
  آزاده موذن زاده   سید جمیل الدین فاطمی

تحقیق حاضر، توانایی عصاره ی گشنیز و دی-پنیسیلامین به صورت مجزا و ترکیبی در دفع کادمیم از سیستم های بیولوژیکی را مورد ارزیابی قرار می دهد. کادمیم در دو دوز mg/kg b.d.w. 20 (دوز پایین) و mg/kg b.d.w. 40 (دوز بالا)، به صورت محلول در آب آشامیدنی به موش ها داده شد. پس از ورود کادمیم به بدن موش های آزمایشگاهی، ناهنجاری های کلینیکی در آنها ظاهر گردید. وزن حیوانات به شکل معنی داری کاهش یافت و کدر شدن رنگ چشم ها، زرد شدن موها و ضعف و سستی نیز مشاهده شد. پس از سپری شدن 60 روز از ورود کادمیم به بدن موش های آزمایشگاهی به گروه های پیش از کیلیت درمانی، بدون کیلیت درمانی، کیلیت درمانی مجزا با عصاره ی گشنیز و دی-پنیسیلامین و همچنین کیلیت درمانی ترکیبی دسته بندی شدند. موش های آزمایشگاهی گروه پیش از کیلیت درمانی، با اتر بیهوش و جراحی شدند، سپس نمونه های خون، کلیه و کبد آنها جدا گردید. کیلیتورها از طریق گاواژ و به مدت 15 روز به موش های گروه های کیلیت درمانی مجزا و ترکیبی داده شدند و گروه بدون کیلیت درمانی در این مدت فقط با آب و غذا تغذیه شدند. پس از کیلیت درمانی، موش های آزمایشگاهی توسط اتر بیهوش و به منظور خون گیری از شریان های شکمی جراحی شدند و نمونه هایی از کلیه ها و کبد جمع آوری، توزین و جهت اندازه گیری مقدار کادمیم موجود در آنها آماده گردیدند. غلظت های کادمیم و آهن موجود درسرم خون، کلیه و کبد به وسیله ی اسپکتروسکوپی جذب اتمی شعله اندازه گیری شدند. پس از کیلیت درمانی، غلظت کادمیم در بافت ها و سرم به میزان قابل توجهی کاهش یافته و غلظت آهن افزایش یافته بود. تفاوت معنی-داری در نتایج حاصل از کیلیت درمانی با عصاره ی گشنیز، دی-پنیسیلامین و درمان ترکیبی مشاهده نشد. بنابراین، عصاره ی گشنیز می تواند جایگزین مناسبی برای دی-پنیسیلامین باشد.

سنتز و شناسایی کمپلکس ها و نانو کمپلکس های روی، نیکل و مس: بر همکنش آنها با dna و bsa، مدلسازی مولکولی و بررسی فعالیت ضد سرطانی بر روی رده های سلولیmcf-7
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1393
  مرضیه انجم شعاع   حسن حدادزاده

در این پروژه کمپلکس های تک هسته ای [cu(dppt)2(h2o)](pf6)2 (1)، [ni(dppt)2cl2] (2)، [zn(dppt)2cl2] (3)، [cu(cipro)(phen)(h2o)]pf6 (4)، [zn(dmbpy)3](pf6)2 (5)، که dppt مخفف 5،6- دی فنیل-3-(2-پیریدیل)-1،2،4-تریازین، cipro مخفف سیپروفلوکساسین، phen مخفف 1 و10-فنانترولین و dmbpy مخفف 4،?4-دی متیل-2،?2-بی پیریدین، سنتز و شناسایی شدند. ساختارکمپلکس های (1) و (4) توسط پراش اشعه ایکس تعیین شد. آنالیز پراش اشعه ایکس نشان می دهد هر دو کمپلکس دارای ساختمان هرم با قاعده مربع هستند. همچنین کمپلکس های (4) و (5) توسط امواج فراصوت در اندازه نانو سنتز و شناسایی شدند. نتایج زتا-سایزر نشان می دهند که اندازه ذرات نانوکمپلکس (4) بین nm 8/58 و nm 7/105 است و 8/33% ذرات نانو اندازه nm 1/68 و nm8/78 را دارند و سایز ذرات نانوکمپلکس (5) بین nm 2/28 و nm 8/50 است و 6/39% ذرات نانو اندازه nm 8/37 را دارند. برهمکنش کمپلکس های (1) ،(2) ،(3) و (4) با dna ماهی (fs-dna) تحت شرایط فیزیولوژی با روشهای مختلف مانند طیف الکترونی، آزمایش دناتوراسیون، ویسکوزیته، فلوئورسانس، ولتامتری چرخه ای ، روش فلوئورسانس رقابتی با اتیدیوم برمید(eb) وژل الکتروفورز بررسی شد. نتایج طیف الکترونی، آزمایش دناتوراسیون و ژل الکتروفورز نشان می-دهند که بر همکنش تمام کمپلکس ها با dna از نوع اینترکیلیشن است. مطالعات فلوئورسانس رقابتی با eb نشان می دهندکه کمپلکس های (1)، (2) و (3) می توانند جایگزین eb در سیستم dna–eb شوند و با eb برای اتصال با dna رقابت کنند. ثابت خاموشی فلوئورسانس رقابتی (ksv) برابر مقادیر (1) m-1 105 × 7/4 ، (2) m-1 105 × 8/8 و (3) m-1 104 × 1/3 محاسبه شد که نشان می دهد تمام این کمپلکس ها قدرت پیوندی بالایی با dna دارند. برهمکنش کمپلکس های (1) ،(2) ،(3) و (4) با آلبومین سرم گاوی(bsa) تحت شرایط فیزیولوژی با روش های مختلف مانند طیف الکترونی، فلوئورسانس (در سه دمای مختلف) و دو رنگ نمایی حلقوی(cd) بررسی شد. نتایج فلوئورسانس نشان می دهند که تمام کمپلکس ها توانایی بالایی برای خاموشی فلوئورسانس bsa دارند. ثابت های خاموشی(ksv)، ثابت های پیوندی(kb)، تعداد سایت های پیوندی (n)، فاصله پیوند بین کمپلکس و bsa (r) و پارامتر های ترمودینامیکی(?go ، ( ?ho, ?so بین کمپلکس و bsaمحاسبه شدند. تمام این کمپلکس ها تمایل پیوندی بالایی با bsa دارند زیرا دارای ثابت های پیوندی بزرگی هستند. علاوه بر این، بر همکنش کمپکس های(1) و (4) با dna و bsa توسط روش های داکینگ مولکولی و شبیه سازی دینامیک مولکولی بررسی شد. در ادامه برای بررسی خاصیت ضد سرطانی این کمپلکس ها، سایتوتوکسیسیتی کمپلکس ها بر روی رده های سلول سرطان سینه انسان (mcf-7)با روشmtt بررسی شد. نتایج نشان می دهند که این کمپلکس ها خاصیت ضد سرطانی بسیار خوبی بر روی رده های سلول سرطان سینه با مقادیر 50ic برابر 800/9 میکرومولار (1)، 00/13 میکرومولار (2)، 44/10 میکرومولار (3) و 50/18 میکرومولار(4) دارند. این نتایج نشان می دهند که این کمپلکس ها را می توان به عنوان داروی ضد سرطان معرفی کرد و بر روی آنها آزمایش هایinvivo انجام داد.

بررسی مسمومیت ناشی از بخار جیوه در موش های آزمایشگاهی و درمان آنبه روش کیلیت درمانی با کیلیتورهای دفریپرون، دفراسیروکس وترکیب آنها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده علوم 1390
  سید محمد رضا گلبافان میدانی   سید جمیل الدین فاطمی

در تحقیق حاضر، از کیلیتورهای دفریپرون، دفراسیروکس و ترکیب آنها به منظور دفع جیوه از بدن موش های آزمایشگاهی، استفاده شد. هدف از این تحقیق، بررسی تواناییاین کیلیتورها در دفع فلز جیوهمی باشد. همچنین این موضوع، که کیلیتورهای یاد شده، ممکن است به صورت ترکیبی، برای دفع جیوه از بدن موشهای آزمایشگاهی، موثرتر از حالت مجزا عمل کنند نیز، مورد بررسی قرار گرفت.

سنتز و بررسی خواص ساختاری کمپلکس هایی از فلزات دو ظرفیتی مس،کادمیم،منگنزوکبالت با لیگاند (5 و 6 -دی فنیل-3 -(2-پیریدیل)-1،2،4- تریازین (dppt)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - پژوهشکده علوم 1391
  مهوش توسلی   سید جمیل الدین فاطمی

پنج کمپلکس جدید،از ترکیب لیگاند dpptبا نمک های کلرید، استات و نیترات از فلزات دو ظرفیتی کادمیم، مس، منگنز وکبالت ، تهیه گردیده وبا اسپکتروسکوپی های جرمی، الکترونی، مادون قرمز،آنالیز عنصری و کریستالوگرافی ایکس- ری مورد بررسی قرار گرفته اند.تحقیقات اسپکتروسکوپی برای تمامی این ترکیبات تک هسته ای ،عدد کوئوردیناسیون شش با ساختار هندسی اکتاهدرال را پیشنهاد میدهد.