نام پژوهشگر: کابک خبیری
فرهاد لطفی فر کابک خبیری
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهدا، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): چکیده: ترکیه کشوری مهم و تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه و در میان کشورهای جهان اسلام محسوب می شود، موقعیت استراتژیکی، پلتیکی و نزدیکی این کشور به اروپا سبب شده است تا کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا اهمیت خاصی برای ترکیه قائل شده و تلاش نمایند تا این کشور هر چه بیشتر سیاستهای خود را با منافع و ارزش های غرب منطبق سازد. نظامیان ترکیه که نقش اساسی در متمایل کردن سیاستهای داخلی و خارجی این کشور به منافع و خواست کشورهای غربی داشته و در استقرار نظام سکولاریستی مورد حمایت غرب نقش مهمی ایفا کرده اند همواره مورد حمایت غرب قرار داشته و بدون تردید نضج گیری نقش نظامیان در ترکیه را نمی توان فارق از حمایت غرب از این روند تحلیل کرد شیوه ای که در عمل دموکراسی را در ترکیه تضعیف کرده بود. با پایان یافتن جنگ سرد و فروپاشی شوروی، مفهوم امنیت ملی و ماهیت تهدیدات دچار تغییرات اساسی شدند و بدون شک ترکیه و نوع مناسبات این کشور با غرب نیز از این امر مستثنی نبوده است. در دو دهه گذشته کشورهای غربی به رهبری آمریکا، از دموکراسی برای ترویج ارزش های غربی بیش از هر زمان دیگری بهره گرفته و حوزه نفوذ خود را گسترش داده اند، در چنین فضایی رویکرد جدیدی در نوع تعامل غرب با ترکیه در دستور کار قرار گرفت، رویکردی که در عمل تناقض اساسی با نقش آفرینی موثر نظامیان در ترکیه داشت. در این راستا مخالفت اتحادیه اروپا با دخالت های نظامیان ترکیه در سیاست و تغییر در نگرش آمریکا به ترکیه پس از حضور آمریکا در افغانستان و عراق، روند جدیدی را در ترکیه ایجاد کرده که عمده ترین شاخصه آن کاهش تدریجی نقش نظامیان بوده است، وضعیت جدید این امکان را به اسلام گرایان داده است تا به تدریج سکان دار اداره امور ترکیه شوند. اهتمام دولتمردان ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا و عملی کردن اصلاحات و پیش شرط های اتحادیه اروپا از جمله لزوم کاهش و پایان دادن به مداخلات نظامیان در امور سیاسی و رعایت معیارهای حقوق بشر از سوی حاکمان جدید ترکیه باعث کاهش بیش از پیش نقش نظامیان در این کشور گردیده است. بطور کلی کاهش نقش نظامیان در کنار درایت رهبران اسلام گرای ترکیه زمینه تغییرات جدی در سیاستهای این کشور بویژه در سیاست منطقه ای و بین المللی را فراهم کرده و زمینه بروز دگرگونی های بنیادینی را در ترکیه فراهم نموده است، تغییراتی که نه فقط در ترکیه بلکه بر سایر کشورهای منطقه نیز تاثیرگذار بوده است. لذا در این تحقیق تلاش شده است تا با بررسی نقش نظامیان ترکیه در سیاست و حکومت این کشور، سیر تحول حضور نظامیان و تاثیر این حضور در پویش های سیاست خارجی ترکیه مورد ارزیابی قرار گیرد.
حمید شرفی کابک خبیری
هزاره سوم صعود تمام عیار نومحافظه کاران به کریدورهای قدرت در آمریکا را به نمایش گذاشت. بر خلاف دوران جنگ سرد که آمریکا نقش پلیس را ایفا می کرد، محافظه کاران در قدرت ایفای دو نقش هم زمان به عنوان پلیس و چراغ دریایی را بر عهده گرفتند. . اقدامات این کشور در چارچوب این منطق که آمریکا مسئولیت ترویج دموکراسی را بر عهده دارد که به همانا مسئولیت خطیر دفاع از مردم آمریکا است، چرا که این دو در هم تنیده اند. تاکید به ماموریت بجای بقاء بوسیله نومحافظه کاران دوران انسجام روشنفکری در دهه های شصت و هفتاد ضرورت وضوح اخلاقی را به وجود می آورد و اینکه موضوعات بایستی در قالب سیاه و سفید و مقوله های اخلاقی به تحلیل گرفته شوند و باور به الزام تمایز اخلاقی به ضرورت توجیه گر این می گردد که در صورت وجود منابع و ظرفیتها استفاده از ابزار زور در راه پیاده سازی مسئولیتهای برآمده از آن وضوح اخلاقی بلامانع باشد. افزایش گسترده بودجه نظامی و دست یازی به دو جنگ پردامنه در دو جغرافیای دوردست را می بایست در چارچوب این ذهنیت به جستجو نشست. قدرت به بار آورنده مسئولیت است و به همین روی است که در بهره وری از آن باید سخن از نیروهای خیر و شیطانی کرد تا توجیه اخلاقی بیابد. همانطور که برای درک سیاستهای لیبرال که در دوران جنگ سرد تاکید را به مباحث فلسفی و تئوریک که در نوشته آرتور شلزینگر تحت عنوان «مرکز حیاتی» در سال 1949 باید قرار داد. برای فهم فضای روانی که در بستر آن نومحافظه کاران در قدرت، تصمیم گیری می کنند باید به «لحظه تک قطبی» نوشته چارلز کراتهامر توجه معطوف کرد. مرکز حیاتی نقشه راه دوران جنگ سرد را پدید آورد و لحظه تک قطبی هم منطق فلسفی ضرورت سیاست خارجی «درگیر» ، «ملی گرا»، «تهاجمی» و مسلح را بیان می کند. آرتور شولزینگر منطق دفاع در برابر کمونیسم را به تصویر کشید و بر ضرورت توانمندی نظامی و قدرت در موفق گرداندن این سیاست دفاعی تاکید کرد و مرکز ثقل سیاست تدافعی را اروپا قرار داد. سقوط شوروی و کمونیسم این فرصت را فراهم ساخت که نقشه ذهنی و روانی متناسب با آن برای نو محافظه کارانی که در مسیر رسیدن به قدرت تصمیم گیری بودند فراهم آید و مدیریت هزاره سوم میسر شود. نظریه لحظه تک قطبی شکل گرفت، «یک تک قطب از قدرت جهانی که از ایالات متحده آمریکا در تارک غرب صنعتی تشکیل شده است.» ضرورت تهاجم به لحاظ فضای استراتژیک متناسب با توانمندی ها تاکید گردید و منطق تهاجمی در سیاست خارجی یک الزام تلقی شد که این لزوماً به معنای رهبری در صحنه بین المللی است. موقعیت تک قطبی که به لحاظ توانمندی نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شکل گرفته است تنها در صورتی تداوم خواهد یافت که میل و اراده به بهره وری از آن باشد. لحظه تک قطبی هر چند که انزواگرایی را برای آمریکا به جهت جاذبه عوام گرایانه و جاذبه طبیعی از جذابیت برخوردار می داند ولی به جهت چینه بندی قدرت در سطح جهانی می بایستی حضور فعال در صحنه جهانی داشت و بین الملل گرایی را پیشه ساخت. بین الملل گرایی در بطن لحظه تک قطبی به ضرورت ایجاب می کند که اقدامات یکجانبه آمریکا فراوان پیش آید.
مرتضی جعفرخانی کابک خبیری
المپیک بیش از یکصد سال قبل با هدف اتحاد ملتها راه اندازی شد و فرض بر این بوده و هست که سیاست از میادین ورزشی دور نگاه داشته شود. اما همواره این سوال مطرح است که آیا المپیک توانسته است از سیاست دوری گزیند؟! با آن که در منشور کمیته بین المللی المپیک آمده است که المپیک باید عاری از هرگونه دخالتها و بازیهای سیاسی باشد، اما این بازیها هیچگاه از حساسیت ها و ملاحظات سیاسی به دور نبوده است و در حقیقیت گردانندگان سیاست جهانی، بلوک بندیهای سیاسی، مناقشات نژاد پرستانه و مسائلی از این دست مهلت ندادند که اصول مندرج در منشور المپیک دست نخورده باقی بماند و این بازیها به یک تئاتر سیاسی بزرگ تبدیل شد. با این وجود، برگزاری این بازیها بدون توجه به جنبه های منفی آن، دارای عملکرد مثبت در پیشبرد ارتباطات میان دولتها و ملتها و نیز به عنوان ساختی در جهت دستیابی به نظم جهانی می باشد. از آنجا که المپیک امروزه نهادی از رقابت سالم کشورها است، بنابراین توجه به جنبه های نرم افزاری قدرت بویژه ورزش، چه در نظام های داخلی و چه در نظام بین المللی، نقش موثری نسبت به جنبه های سخت افزاری قدرت مثل توان نظامی و کنترل شدید انتظامی و امنیتی دارد. از این رو مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سال 2005 میلادی را سال ورزش و تربیت بدنی نامگذاری می کند. از سوی دیگر کشورها و بطور کلی بازیگران دولتی و غیردولتی نیز به اهمیت این مقوله از قدرت پی برده و با اختصاص هزینه های فراوان سعی دارند تا با کسب مقام و مدال بیشتر از پرستیژ بین المللی بالایی در سطح نظام بین الملل برخوردار شوند، بگونه ای که امروزه، برتری در امر ورزش و بویژه المپیک به یکی از مولفه های قدرت یک کشور یا یک بلوک سیاسی تبدیل شده است.
امین باویر محمدجواد حق شناس
چکیده پایان نامه ( شامل خلاصه ، اهداف ، روش های اجرا و نتایج بدست آمده ) خلاصه : منطقه قفقاز جنوبی یک منطقه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک است . ژئوپلیتیک به این خاطر که غرب را به شرق و شمال را به جنوب متصل می کند . ژئواکونومیک به این دلیل که دارای منابع عظیم گاز و هیدروکربن میباشد . به ممین خاطر پس از فروپاشی شوروی مورد توجه خاص ابرقدرتِ فاتحِ نظام دوقطبی (آمریکا) قرار گرفت . در میان 3 کشور این منطقه ، گرجستان شرایط ویژه ای دارد ، زیرا از سمت شمال هم مرز روسیه است ، از سمت غرب در کنار دریای سیاه قرار گرفته و به نوعی دروازه ورود به شرق برای اروپا و دروازه ورود به اروپا برای کشورهای آسیای میانه و قفقاز میباشد . از سمت جنوب نیز با ترکیه و بالتبع آن خاورمیانه همسایه است . این موقعیت موجب ، توجه قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای به گرجستان شده است . آمریکا با ابزار ناتو خواستار حضور در این کشور و منطقه می باشد . روسیه حضور هرگونه قدرت فرامنطقه ای را تهدید علیه امنیت ملی خود می داند ، و با آن مخالف است . نتیجه این دو تفکر منجر به بحران و در نهایت جنگ سال 2008 بین گرجستان و روسیه گردید . یکی از پیامدهای این جنگ استقلال دو ایالت اوستیای جنوبی و آبخازیا از گرجستان و برسمیت شناختن آنها توسط روسیه بود . اهداف : پژوهشگر در این پژوهش بدنبال سه هدف عمده است : الف) اهداف ناتو از گسترش به شرق (قفقازجنوبی – گرجستان) ب ) شیوه های تقابل روسیه با گسترش ناتو به شرق (قفقازجنوبی – گرجستان) و ج ) بررسی بحران گرجستان (2008) و پیامدهای برخاسته از آن . روشهای اجرا : در این پژوهش ازروش کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است و همچنین نوع تحقیق تحلیلی و توصیفی است . نتایج بدست آمده : آنچه پژوهشگر بعنوان نتیجه این پژوهش ارائه می دهد این است که : 1- روسیه تا تبدیل شدن به قدرت بین المللی همانند آمریکا فاصله زیادی دارد ؛ زیرا هیچکدام از توانمندیهای آمریکا اعم از نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی و ... را ندارد . 2- ناتو برای حضور خود در منطقه قفقاز جنوبی و بویژه گرجستان بدنبال راه حلهایی است که حساسیت کمتری را در روسیه بوجود آورند ، از قبیل روابط نزدیک دیپلماتیک و فرهنگی و اقتصادی . 3- گرجستان در جنگ سال 2008 با روسیه ، طعمه رسیدن ناتو و آمریکا به اهدافش قرار گرفت ؛ که مهمترین آن امضاءِ قرارداد استقرار سپر دفاع موشکی در خاک جمهوری چک بود . 4- قرن 21 قرن تفکر ماکیاولیستی از نوع بسیار پیچیده آن است بطوریکه کشورها در تنظیم سیاست خارجی خود باید بگونه ای عمل کنند که امنیت ملی آنها از ناحیه هیچ کشوری مورد تهدید قرار نگیرد .
علیرضا سبزعلی علیرضا سلطانی
بوسنی و هرتسه گووین یک کشور چند نژادی شامل سه گروه اصلی که در قانون اساسی از آنها بعنوان نژاد موسس یاد شده و 17 اقلیت دیگر است و همه آنها در یک کشور چند نژادی قرار گرفته اند. در هر حال این کشور بعد از جدا شدن از امپراطوری عثمانی در سال 1878، تقریبا نزدیک به یک قرن با تلاشهای ملت - دولت سازی روبرو بوده است. ابتدا این کشور تحت استعمار امپراطوری اتریش – مجارستان قرار گرفت که تلاش گردید روابط ویژه مسلمانان با امپراطوری عثمانی قطع گردد و شرایط خاصی برای صربها در نظر گرفته شود. بعد از این دوره، بوسنی و هرتسه گووین زیر نظر پادشاهی ملی گرای صرب برای تشکیل یوگسلاوی اول و بعد نیز تحت حاکمیت تیتو و یک سیستم سوسیالیستی قرار گرفت. در اواسط دهه 60 ، سیستم تقسیم قدرت در قالب فدراسیون ایجاد شد که نهایتا این چنین سیستمی تجزیه و به جنگ داخلی منتهی گردید. بعد از جنگ دهه 1990 برای بوسنی یک سیستم پیچیده تقسیم قدرت بر اساس تقسیم بندی نژادی ایجاد گردید که تاکنون تنها با نظارت و دخالت جامعه بین المللی دوام آورده است. بازیگران بین المللی پروژه دولت- ملت سازی را در این کشور بر اساس استانداردهای غربی پیاده کرده و بازیگران داخلی تنها مجری آنها می باشند. وجود چنین ساختاری تنها باعث پیچیده شدن سیستم سیاسی این کشور گردیده و به گرایشهای تجزیه طلبانه دامن زده است. در این نوشته با نگرشی به سابقه تاریخی دولت – ملت سازی در بوسنی با تمرکز بر روند جدید دولت- ملت سازی تلاش گردیده از ابعاد مختلف این موضوع مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور از منابع مختلف خصوصا منابع لاتین برای روشنتر شدن بیشتر موضوع استفاده شده است. به این امید که موثر واقع گردد.
علی اسدنژاد کابک خبیری
چکیده: ترکیه جزء کشور های در حال توسعه ای است که راه ترقی سیاسی و اقتصادی خود را در پیوستن به اتحادیه اروپا می جوید. از یک سو کشورهای توسعه یافته ی اروپایی نیز بر آنند تا با توسعه مرزی اتحادیه اروپا تاثیر سیاسی و اقتصادی خود را بر دنیا افزایش دهند و از طرفی مسائل و مشکلاتی در جهت پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا برمی شمارند. مهمترین الین دلایل اقتصادیست که در راس دلایل تطویل پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپاست . اما در کنار دلایل اقتصادی مسائل امنیتی و سیاسی نیز مطرح هستند؛ تا جایی که سارکوزی پساز انتخاب شدن به ریسایت جمهوری فراسنه طی یک سخنرانی اعلام نمود: " نمیتواند قبول کند که اتحادیه اروپا با کشورهای ایران؛ عراق و سوریه همسایه شود". ترکیه به عنوان یک کشور مسلمان به راحتی نمی تواند راه خود را از میان کشور های کاملا مسیحی باز کند. از طرفی تطویل این پیوستن نیز به مشکلی برای ترکیه تبدیل شده زیرا گروه های تند رو اسلامی سعی در پر رنگ کردن مسائل مذهبی و استفاده از عامل مذهب در جهت تحریک افکار عمومی مردم ترکیه علیه دنیای غرب دارند. تروریسم ومهاجرت ،هجوم نیروی کار، ضعف پایه های دموکراسی در ترکیه و مشکلات حل نشده نژادی قومی این کشور باعث شده تا نقش مسائل سیاسی و امنیتی در طولانی شدن روند پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا موثر واقع شود . کشور هایی که تا کنون به اتحادیه اروپا وارد شده اند دارای پیش زمینه تاریخی و زمینه های همکاری اقتصادی بودند اما در این بین ترکیه در صف دیگری قرار دارد و به جای فرصت گویی تهدیدی برای وضعیت اتحادیه اروپا به حساب می آید. در این پژوهش سعی شد تا با تبیین دیدگاه همگرایی در اتحادیه اروپا و بررسی مشکلات ترکیه در پیوستن این اتحادیه علل تردید اروپا در پذیرش عضویت ترکیه را مورد بررسی قرار دهم
محمد هادی مظاهری تهرانی کابک خبیری
همواره بر این نکته تأکید شده است که حقوق بشر دارای ماهیتی مبتنی بر حقوق طبیعی، اما کارکرد و مصادیق سیاسی است. به هیچ وجه نمی توان هنگامیکه حقوق بشر از حالت آکادمیک خود خارج شده و وارد دستور کار کشوری می گردد، برای آن ماهیتی غیر سیاسی فرض کرد. بنابراین باید توجه داشت آن چه می تواند معیار و میزان در بحث حقوق بشر باشد، میزان توافقات و تعهداتی است که میان دولت ها رد و بدل می شود. به همین جهت، علی رغم آن که آمریکا در جریان مبارزه با تروریسم دست به اقدامات مغایر با حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه می زند (به عنوان مثال نوع رفتار با زندانیان در گوانتانامو، ابوغریب، و عملیات مخفی سیا در اروپا و زندانهای مخفی این کشور در کشورهای اروپایی که با دزدیده شدن یکی از شهروندان آلمانی همراه می گردد)، اما میزان تنش های حاصله از این مباحث در روابط آمریکا و اروپا تداعی گر بحران نمی باشد. بحث تعهد کشورها به رعایت حقوق بشر از جمله مواردی است که برای سالیان متمادی در دستور کار گفتگوهای ایران و اروپا قرار داشته و از زمان تنش بر سر مسئله هسته ای کند شده است. این شرایط با تشدید سیاست های حقوق بشری اروپا و حمایت این اتحادیه از تشکیل شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد (بر اساس تصمیمات اتخاذ شده در اجلاس سپتامبر شورا)، ابعاد جدیدی به خود خواهد گرفت، به گونه ای که پیش بینی می شود یکی از چالش های ج.ا.ا پس از پرونده هسته ای، و یا همزمان با آن، حقوق بشر باشد. آن چه بنیتا فررو والدنر، کمیسیونر اروپا در خصوص روابط خارجی و همسایگان در روز جهانی حقوق بشر (10 دسامبر) به آن اشاره کرده است، توجه اتحادیه به مسایلی نظیر حقوق زنان، کمک به دولت ها برای انجام تعهدات خود، کمک به حامیان و فعالان حقوق بشر، حقوق کودکان و وضعیت کودکان در مخاصمات مسلحانه، و موضع گیری در خصوص خشونت های رخ داده است. اتحادیه اروپا متشکل از 27 کشور که چندین واحد سیاسی موثر نظام بین الملل نظیر: آلمان، انگلستان و فرانسه را در درون خود جای داده بعد از ایالات متحده آمریکا و پس از فروپاشی بلوک شرق موثرترین بازیگر سیاسی در عرصه محیط بین الملل و منطقه خاورمیانه است. با عنایت به وضعیت روابط ایران و ایالات متحده آمریکا در طی سه دهه گذشته و پس از انقلاب اسلامی، ج.ا.ا کوشیده است تا در روابط خارجی خود با اروپا از کشورهای این حوزه به عنوان عامل تعادل در برابر فشارهای آمریکا و عامل جایگزینی در قبال کنار گذاردن سیاستهای اتکایی به آمریکا بهره مند گردد. این تمایل و علاقمندی با نگاه به تجربه تاریخی نیز مورد تائید قرار می گیرد که ایران حتی نمی تواند به خواست و تمایل خویش به دلیل موقعیتی که دارد، سیاست انزوا و گوشه گیری را در سیاست بین الملل و صحنه جهانی دنبال کند. از سال 1992 با رسمیت یافتن اتحادیه اروپا و اتخاذ سیاست خارجی مشترک توسط کشورهای عضو اتحادیه در قبال مسائل جهانی و منطقه ای، دوره ی جدیدی در روابط ج.ا.ا با این اتحادیه آْغاز شد که همواره تحت تاثیر عوامل و متغیرهای گوناگون دچار نوسانات و فراز و نشیبهایی بوده است. عوامل و متغیرهایی که به دلیل تغییرات جهانی و نظام بین المللی و در پرتو وابستگی های مادی و معنوی و منافع متقابل بشری و احساس مشترک در مقابل مشکلات و معضلات بشر، وارد روابط بین کشورها گردیده و هر روز بر دامنه تاثیرگذاریهای آنان افزوده می شود. چهار موضوع تروریسم، حقوق بشر، سلاحهای کشتارجمعی و گفت وگوهای صلح خاورمیانه مهم ترین متغیرها و عوامل موثر در روابط ایران و اتحادیه اروپا در نزدیک به دو دهه گذشته است که سبب شده اند علی رغم نیازمندیهای استراتژیک دو طرف به یکدیگر، روابط آنها همواره در سایه و حاشیه این عوامل قرار داشته باشد و از سطح گفت وگو فراتر نرود بگونه ای که اگر از روابط شکننده و محدود دو طرف در زمان دولت آقای هاشمی عبور کنیم، علی رغم این که ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی در سال 1997 نقطه عطفی در این روابط به شمار می آید، تاکنون هیچ یک از مذاکرات و گفت وگوهای ایران و اتحادیه اروپا به نتیجه مطلوب نرسیده است و دو طرف هنوز نتوانسته اند در ارتباط با یکدیگر به یک توافق تجاری و یا تفاهم نامه گسترده و همه جانبه دست یابند. در میان عوامل چهارگانه فوق بحث حقوق بشر به دلیل سابقه، قدمت و عمیق تاثیرگذاری در سیاست داخلی و خارجی، مهم ترین چالش دائمی ایران و اتحادیه اروپا بوده است. امری که برخاسته از ارزشها و هویت دوگانه ایران و اروپا می باشد. برخی دیدگاه ها قائل به استفاده ابزاری اتحادیه اروپا و غرب از این متغیر مهم در روابط بین الملل است و برخی دیگر تاثیر این عوامل را فراتر از دیدگاه ابزاری می دانند و معتقدند که اتحادیه اروپایی بر پایه ارزش های؛ احترام به کرامت انسان، حقوق بشر و حکومت قانون بنا شده است و این عامل به عنوان سنگ زیربنای سیاست خارجی اتحادیه اروپا ریشه در ارزشها و باورهای جوامع تشکیل دهنده این اتحادیه دارد و میان منافع و ارزش های مورد تاکید در حقوق بشر هم سویی ایجاد شده است. از آنجا که این متغیر در نظام بین الملل شکل گرفته پس از فروپاشی کمونیسم جایگاه برجسته ای پیدا کرده و هر زمان بر نفوذ و تاثیرگذاری آن در روابط میان کشورها افزوده می شود و از سوی دیگر طی 25 سال گذشته نیز ج.ا.ا بیش از 50 بار از سوی مجامع جهانی بین المللی در خصوص رعایت حقوق بشر مورد انتقاد و محکومیت واقع شده است و روابط بین الملل ج.ا.ا را تحت تاثیر قرار داده است. بنظر می رسد کشور ما برای ایفای نقش خویش به عنوان یک بازیگر مهم منطقه ای و بین المللی و جلب حمایت و همکاری دیگر بازیگران موثر نظام بین الملل در این خصوص، نیازمند توجه و شناخت بیشتر نسبت به جایگاه این عامل در نظام بین الملل نوین باشد. بررسی و مطالعه نقش این متغیر در روابط بین الملل با نگاه به تاثیر آن بر روابط ایران و اتحادیه اروپا موضوع اصلی تحقیق حاضر است.
روح الله ابراهیمی علی اصغر زرگر
همکاری جهانی در چارچوب نهادهای بین المللی عنصر بسیار مهمی در تامین وحفظ امنیت بین الملل می باشد.سیاستگذاری های یک جانبه نمی تواند در مواجهه با تروریسم بین المللی موثر افتد. تا زمانی که نظام ناعادلانه اقتصادی ،فرهنگی اجتماعی درون ملی وفراملی وجود داشته باشد نمی توان انتظار داشت این پدیده شوم ریشه کن شود.به نظر می رسد بدون رفع استبداد ،استعمار ،تبعیض تقسیم ناعادلانه قدرت وثروت و....امکان از بین بردن تروریسم نزدیک به صفر است.
ماریا رضایی ملکی کابک خبیری
پیروزی اسلام گرایان در انتخابات سال 2002 در ترکیه موجب پیشگویی هایی در مورد تعارض این گروه با کمالیست ها گشت. اما این تعارضات در حوزه سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه چندان چشمگیر نبود. چرا که توجه به ماهیت حزب اسلام گرای عدالت و توسعه بیانگر این است که این حزب، مذهب را به عنوان امری شخصی قلمداد می کنند و رهبران این حزب بارها گفته اند که هدفشان برقراری حکومت اسلامی در ترکیه نمی باشد و به قانون اساسی سکولار این کشور پای بندی کامل دارند. پیروزی اسلام گرایان معطوف به موفقیت آنان در امور اقتصادی و بالا بردن درآمد سرانه و کاهش تورم و سیاست های آنان در عرصه خصوصی سازی و همراه شدن با اقتصاد جهانی است. کارنامه موفق این حزب در سیاست خارجی که نکته محوری آن را می توان سنگین کردن وزنه ترکیه در مذاکرات الحاق ترکیه به اتحادیه اروپایی عنوان کرد، از نشانه های دیگر موفقیت حزب عدالت و توسعه می باشد. علت بعدی اصلاحات داخلی حزب عدالت و توسعه دانسته شده است که مواردی از قبیل حذف مجازات اعدام، رعایت حقوق اقلیت ها، رفع تبعیض های جنسیتی و کاهش نقش نظامیان را شامل می گردد. در کل پیروزی اسلام گرایان در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین الملل پیامدهایی را به همراه داشت: پیامد اصلی این پیروزی در سطح داخلی، تثبیت دموکراسی در این کشور میباشد. همچنین این امر بر مترادف نبودن اسلام با غرب ستیزی صحه گذاشت که این عامل تأثیر مهمی در کاهش نقش نظامیان داشته است. در سطح منطقه ای می توان به گسترش نقش ترکیه در حل بحران های منطقه ای و مسائل خاورمیانه و گسترش روابط با همسایگان اشاره کرد. در خصوص پیامد این پیروزی در سطح بین الملل به استقلال عمل سیاست خارجی ترکیه در عین حفظ روابط با قدرتهای غربی و بزرگ، می توان اشارهای کرد که با ادامه این روند شاهد وزنهی سنگین ترکیه در معادلات بین المللی خواهیم بود.
وجیهه السادات میرمحمدی کابک خبیری
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده): انتخابات، یکی از مهم ترین عرصه های ظهور و حضور احزاب و گروه های سیاسی به شمار می رود، در آستانه انتخابات مختلف، شاهد ظهور احزاب یا ائتلاف های حزبی و تشکیل جمعیت ها و جبهه های گوناگون هستیم . این امر، نشان دهنده اهمیت انتخابات از دید احزاب و همچنین نقش موثر و کارایی احزاب در مسئله انتخابات است. قوانین انتخاباتی، تأثیر مهمی بر چگونگی حضور احزاب و ایفای نقش در عرصه های انتخاباتی دارد؛ یکی از این عرصه ها همان تبلیغات انتخاباتی است .هدف تبلیغات سیاسی تغییر در نحوه ادراک و قضاوت های ارزشی مردم است تا بر اثر آن رفتارهایی را از خود بروز دهند. بنابراین، تبلیغات سیاسی موجب گردآوری آرا، عضویت در احزاب و گرویدن به گروه های سیاسی می شود.احزاب نقش های موثر درکمک به آگاهی عمومی و رشد افکار سیاسی افراد در جوامع مختلف دارد نظام سیاسی، نظام حزبی ،قوانین انتخاباتی، رسانه های گروهی از جمله عواملی هستند که بر چگونگی تبلیغات در یک نظام سیاسی تاثیر گذار است که در این میان رادیو و تلویزیون نقش مهم تری را ایفا می کنند. اتخاذ تدابیر وتدوین طرحها واعمال شیوه هایی که القا ایدئولوژی خاص یا تحکیم بنیان های حاکمیت است.از جمله کارکردهای رسانه ای و دست اندر کاران افکار عمومی می باشد . . از مشخصه های نقش احزاب در تبلیغات سیاسی وسعت میدان عمل وفراوانی دست آویز ها و عوامل وابزار های آن است واین به دلیل حساسیت وجدی بودن بیش از حد موضوعات آن است اما در گستره تبلیغات سیاسی وضعیت دیگری حاکم است در اینجا مسئله بود ونبود وتضعیف وتثبیت وصعود وسقوط رژیم ها وایدئولوژی ها وقدرت های سیاسی مطرح است تبلیغات سیاسی به منزله بیمه شدن حضور طبیعی دولت ملت ها در خانواده جهانی نیز به شمارمی رود گرچه این حضورها ومعقولیت ها بر حسب ونوع حوادث گوناگون وشکننده وناپایدار می باشد به هر حال ایجاد ارتباط بین الملی و کسب وجه اعتبار جهانی نا گزیر باید ازمجرای تبلیغات سیاسی عبور کند .عناصر وعوامل تاثیر گذار ی مانند احزاب بر چگونگی ومیزان مشارکت مردم در انتخابات وتبلیغات سیاسی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران وچهل و چهارمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ونقش احزاب درتبلیغات انتخاباتی در پیروزی نامزد های انتخاباتی ازجمله دغدغه های این پژوهش است ودر این تحقیق با استفاده از آمار ومطالعه منابع موجود در ارتباط با موضوع سعی بر انجام کار علمی دانشگاهی گردیده است .همچنین در این پژوهش به دنبال ویژگی وضعف ها وموانع توسعه ورشداحزاب در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری دو کشور مذکور هستیم.
مجتبی بابایی کابک خبیری
همانگونه که از اهداف هر شبکه مشخص است، شبکه های بی بی سی، الجزیره و العربیه در راستای برآورده شدن اهداف آمریکا و غرب تلاش می کنند، نوع پوشش دهی خبری آنها به این گونه است که تنها اخبار ذی نفع را برجسته می کنند و هر رفتار و حرکتی از طرف سران دولت ها را به انتقاد کشیده و با برجسته نمایی و بزرگنمایی اخبار را دامنه بسیار می بخشند. تردید افکنی و سیاه نمائی در باره وقایع اتفاق افتاده آنقدر شدید است تا اذهان مردم جهان را به سمتی که خود در راستای آن می کوشند، سوق دهند. ایران به عنوان یکی از کشورهای مطرح در خاورمیانه و به دلیل صدور انقلاب اسلامی به کشورهای مسلمان منطقه، همواره آماج حملات دشمنان غربی قرار دارد، از این رو مهمترین اخبار خارجی شبکه های الجزیره، العربیه و بی بی سی حول ایران می چرخد و هر خبری را چه به طور مستقیم و یا غیر مستقیم به ایران ربط می دهند و سعی در این موضوع دارند تا نشان دهند که ایران در اوضاع کشورهای مسلمان دخالت مستقیم و فراوان دارد و اینها تنها دلیل ترس غرب از ایران می باشد. عملکرد این سه شبکه خبری می خواهد بر استثمار غرب سرپوش گذارده و بیداری مسلمانان را نه تنها از بینش خود آنان ندانسته، بلکه مرتبط با منافع ایران قلمداد می کنند.
امیرحامد آزاد کابک خبیری
پس از فروپاشی جبهه عربی برعلیه اسرائیل، تنها بازیگران باقی مانده در این سوی منازعه به غیر از فلسطینی ها ، جمهوری عربی سوریه ، جمهوری اسلامی ایران و حزب الله در لبنان بوده اند که در سالهای 1979 و 1982 به معارضه با اسرائیل پیوسته و پویش امنیتی سازی را در مقابل امنیتی سازی روابط سیلسی نظامی از سوی اسرائیل درپیش گرفته اند .در این میان فلسطینی ها به عنوان مدعیان اصلی بازپس گیری اراضی اشغالی و جمهوری عربی سوریه به عنوان تنها باقی مانده از دولت های جبهه عربی که هم جوار اسرائیل بوده و تاوان سختی را با از دست دادن جولان پرداخته است برای اعاده حقوق خود به جبهه ای پیوستند که از سوی یک دولت تجدید نظر طلب انقلابی یعنی جمهوری اسلامی ایران تاسیس شده بود. بازیگری که با اضافه نمودن بعد ایدولوژیک به منازعه موجود، طی 33 سال گذشته جدی ترین دشمن اسرائیل محسوب شده و موجودیت آن را تهدید می کند.این جبهه با عنوان محور مقاومت طی سالهای گذشته توانسته است با کاربرد تاکتیک موازنه وحشت در چارچوب راهکارهای نظامی(موشک باران انبوه)، امنیتی سازی سیاسی- نظامی اسرائیل را مهار و در برخی موارد نیز به پیروزی هایی دست یابد. این یک پویش امنیتی آزمایش شده از سوی بازیگران محور مقاومت است که طی دوسال گذشته از یک سو با نقش آفرینی دولت عایق ترکیه در تشدید بحران داخلی جمهوری عربی سوریه با هدف براندازی نظام حاکم، و از سوی دیگر با میانجیگری همین دولت برای سوق دادن مهم ترین بازیگر مسلح فلسطینی این جبهه (حماس) به سوی پایان مقاومت مسلحانه با تهدید روبرو شده است. دولت عایق جمهوری ترکیه درحالی در راستای اجرایی کردن مولفه های نظریه "عمق استراتژیک" داوود اغلو وزیر خارجه این دولت، غیر امنیتی سازی روابط معارضین با اسرائیل را در دستور کار قرار داده که برخلاف پویش و ترتیبات امنیتی تعریف شده از سوی جمهوری اسلامی ایران در حرکت است. چنانچه به نظر می رسد غیر امنیتی سازی در پیش گرفته شده از سوی دولت عایق ترکیه در صورت ادامه به نقطه ای ختم خواهد شد که نه تنها به پایان بحران در خاورمیانه نمی انجامد که آن را وارد مرحله جدیدی از حیات پایدار خود خواهد کرد.
محمد امین نژاد ملک تاج خسروی
گام های اولیه چین برای نزدیک شدن و حضور و نفوذ در آفریقا متاثر از دو نیاز مهم داخلی و بین المللی بود. در بعد داخلی، پکن در اجرای راهبرد توسعه اقتصادی و صنعتی کشور و تامین رفاه جمعیت پرشمارخود، به بازار های جدید فروش کالاهای تولیدی و تامین مواد خام مورد نیاز برای صنایع رو برشد خود نیازداشت. در بعد خارجی، ظهور ابر قدرت و هژمون جدید یعنی ایالات متحده آمریکا و مزاحمت ها و مشکلات ایجاد شده از سوی این کشور بویژه در موضوع تایوان و نیز اصطکاک ها، اختلافات و رقابت ها با اتحاد جماهیر شوروی به عنوان باصطلاح برادر ایدئولوژیک قوی تر، ایجاد فضاهای دیگرو فعالیت در مناطق دوردست و مستعد را برای پکن گریز ناپذیر می کرد. امروز جمهوری خلق چین بعنوان یکی از کشورهای مهم و دارای ظرفیت ها و قابلیت های بسیاربالا برای قرارگرفتن در زمره کشورهای بزرگ مستعد هدایت و رهبری جهان مطرح می باشد. طی مسیر طولانی توسعه توسط این پرجمعیت ترین و سومین کشور وسیع جهان در دوره ای کوتاه (کمتر از نیم قرن) میسر شده است. درواقع انتخاب یک راهبرد و رویکرد مناسب بویژه در سیاست خارجی و ایستادگی و استمرار در پیگیری آن، موجب کسب موفقیت ها و دستاوردهای بسیار بزرگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای کشور و مردم چین شد. وجود دولت های جوان و کشورهای آفریقایی خارج شده از سلطه استعمار طولانی و خشن غرب از یک سو و نیاز شدید آنها به یافتن شرکای سیاسی و بویژه اقتصادی قابل اعتماد و توانمند برای کمک به خروج هرچه سریعتر ملتهای محروم و زجر کشیده این قاره از وضعیت فقراقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و پیوستن به جرگه کشور های در حال توسعه، موجب گردید که دست دوستی پکن با گرمی از سوی اکثریت طرف های آفریقایی مورد استقبال قرار گیرد. رهبران آفریقایی در برابر دولت و ملتی بزرگ قرار می گرفتند که ضمن احترام به استقلال و کرامت آنها، در چارچوب امکانات محدود ولی روبرشد خود، آماده کمک و همکاری بدون پیش شرط بودند. بدین ترتیب روابط و مناسبات فیمابین درفاصله بسیار کوتاه شاهد شکوفایی و رشد قابل ملاحظه گردید. مناسبات سیاسی در سطح بالا و همکاری های اقتصادی متنوع رو به گسترش (با افزایش حجم مبادلات تجاری از حدود یک میلیارد دلار در سال 1980 به 3/166 میلیارد دلار در سال 2011 و پیشی گرفتن از همه شرکای سنتی و تبدیل شدن به شریک اول تجاری قاره آفریقا در سال 2010) از آثار بارز این تحول سریع و مثبت از دیدگاه دو طرف می باشد. این تحول و گسترش سریع و مثبت مناسبات بین چین و آفریقا همچون هر ارتباط و تعامل در سطح بین المللی، با فراز و نشیب ها و مهمتر از همه انتقادهایی در محافل سیاسی رسمی و آکادمیک غربی همراه یوده است که بنظر می رسد ریشه و علت اصلی آن، نگرانی از رشد و توسعه فزاینده چین و ظهور این کشور بعنوان یک قدرت مطرح در عرصه بین الملل بعنوان جایگزین قدرت های بزرگ و از جمله استعمارگران سابق در قاره پر ظرفیت و دست نخورده آفریقا می باشد.
احمدرضا عسکری کابک خبیری
در طول زمان نگاه صرفا امنیتی-منفعتی غرب به خاورمیانه ، سیاستهای تجویزی و مداخلات گسترده و نیزهویت واحدهای سیاسی و مسئله ی (دولت- ملت) ، بیشتر دولتهای خاورمیانه از جمله مصر را در چالش عدم مشروعیت قرار داد.دولت اوباما، در راستای استراتژی "یکجانبه گرایی" امریکاپس از فروپاشی شوروی و "دموکراسی سازی" درخاورمیانه پس از حادثه ی 11 سپتامبر2001م. با تغییر گفتمان از (قدرت سخت به قدرت نرم ) و عدم حمایت از رژیم مبارک و جدا سازی ارتش مصر از رژیم مستقر، موجب تسریع و گسترش تحولات انقلابی این کشورگردید. با توجه به نوع رویکرد امریکا و نیز اهمیت استراتژیک مصر و میزان تاثیر گذاری حوادث آن بر منطقه ، شناخت نوع ومیزان وسمت و سوی این اثرگذاریها در جهت افزایش توان پیش بینی رویدادها ی منطقه ای و جهانی ضرورت می یابد .این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی و بهره گیری از روش تحلیلی –توصیفی پردازش شده و بدیهی است که با توجه به نوظهور بودن اتفاقات انقلابی مصر وفقر منابع مطالعاتی جدید ، آینده پژوهی این حیطه ، موضوعی بکر ، مهم و قابل پیگیری محسوب می شود .
فرحناز رمضانپور فاطمه شکوهی آذر
موضوع این پایان نامه به بررسی عوامل تحول در روابط ایران و سازمان ملل متحد پس از سال 1376 تا1390 اختصاص داردکه شامل پنج فصل می شود. فصل اول مربوط به کلیات تحقیق می باشد. در فصل دوم مباحث نظری و تئوریک و فصل سوم پیشینه و چشم اندازهای سازمان ملل متحد تبیین گردیده است. فصل چهارم نیز به روابط ایران قبل ازانقلاب و ایران پس از انقلاب اسلامی با سازمان ملل می پردازد و بشکل موردی این روابط را بویژه پس از روی کار امدن اصلاحات در 1376تا دوره عدالت محوری در1390مورد بررسی قرارداده و با تبیین دیدگاههای هرکدام نسبت به روابط خارجی با جامعه بین المللی و در راس انها سازمان ملل تاثیر عملکرد ان سیاستها را در روابط بین المللی بر روی روابط ایران و سازمان ملل روشن ساخته و این تعامل راشرح میدهد. در نهایت در نتیجه گیری پس از تببین فرضیه به ارائه راهکارهایی برای بهبود این روابط میپردازد.
بهناز نیکنام ابربکوه کابک خبیری
فقدان پشتوانه مردمی برخی حکومتها و فجایعی که در دهه های پس از تاسیس سازمان ملل متحد در سراسر جهان رخ داد، موجب شد دبیرکل سازمان ملل متحد درسال ???? پرسش هایی را خطاب به جامعه بین المللی در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کند. از جمله: در شرایطی همچون کوزوو، روآندا، اگر دولتهایی قادر و مایل بودند که از جمعیتهای قربانی حمایت کنند، آیا می بایست تا زمان صدور مجوز شورای امنیت هیچ اقدامی نمی کردند و تنها نظاره گر کشتار جمعی افراد بی گناه می شدند؟ از طرف دیگر، آیا مداخله بدون مجوز شورای امنیت، نظام شکننده امنیت جمعی را که پس از جنگ جهانی دوم تاسیس شده است، تضعیف نمی کند و امکان مداخلات آتی را فراهم نمی سازد؟ اجلاس جهانی ???? سازمان ملل نیز بر این امر صحه گذاشت. دولت ها در آن اجلاس اعلام داشتند که در مواردی که دولتی قادر یا مایل نیست جمعیت خود را در برابر نسل کشی، جرایم جنگی، پاکسازی قومی و جرایم علیه بشریت حمایت کند، مسئولیت آن حمایت را می پذیرند و بر اساس فصول شش و هفت منشور برای تحقق چنین حمایتی اقدام خواهند کرد. با بررسی شکلی تئوری های جنگ عادلانه به سادگی می توان دریافت که دکترین مسئولیت حمایت همان تئوری های جنگ عادلانه است با تغییراتی اندک. در گزارش کمیسیون بین المللی مداخله و حاکمیت دولت، مشروعیت اقدام نظامی با تامین 5 شرط به وام گرفته شده از تئوری های جنگ عادلانه بدست می آید. اما مطابقت آن با قانون، به مجوز شورای امنیت و براساس منشور، تنها مقام صادرکننده مجوز برای استفاده از نیروی نظامی نیاز دارد. علیرغم تغییرات اندکی که در مفهوم مداخله بشردوستانه رخ داده و آن را به دکترین مسئولیت حمایت مبدل کرده است، بکارگیری دکترین مسئولیت حمایت طی دهه گذشته نشان داده است که این دکترین به مستمسکی در دست کشورهای بزرگ برای توجیه مداخله گرایی تبدیل شده است. در واقع قدرت های بزرگ هرگاه گرایش های ارزشی و منافع مادیشان ایجاب می کند به گونه گزینشی و به عناوین مختلف دست به مداخله در دیگر کشورها می زنند.
حامد قیاسی کابک خبیری
سازمان همکاری شانگهای نیز که نهایتاً در پی احیای ابرقدرتی شرق و تحقق هژمونی مرکب جهانی و تشکیل بلوکی از قدرت است از جمله بازیگرانی است که قابلیت مطرح شدن به مثابه یک قطب قدرت در نظام بین الملل را داراست. اما با توجه به انگیزه ها و قابلیت ها و نیز موانع و ضعف های شانگهای در این مسیر و همچنین با در نظر گرفتن واقعیت وضعیت وابستگی و تبعیت اعضاء این سازمان از غرب؛ در اکثر معادلات بین المللی، این سازمان نمی تواند اهرم مناسبی علیه تحرکات غربی به حساب آید. بنابراین سازمان همکاری شانگهای در آینده نزدیک ظرفیت ایجاد قطبی از قدرت را خواهد داشت که توان همپایگی اقتصادی- استراتژیکی لازم با قدرت هژمون ایالات متحده را دارا باشد.از این رو اگر مفهوم چند جانبه گرایی را به معنای جهان چند قطبی در نظر بگیریم، این سازمان طی آینده ای قابل پیش بینی موفقیتی را در روند چند جانبه گرایی در نظام بین الملل نصیب خود نخواهد کرد. مگر آنکه اصطلاح چند جانبه گرایی را جدا از معنای چند قطبی بدانیم که در این صورت باید گفت چند جانبه گرایی نیز به طور یک جانبه در دست ایالات متحده خواهد بود.
رقیه یاسری کابک خبیری
هدف از این بررسی مطالعه رابطه توسعه نیافتگی و گسترش پدیده بچه سربازها در دو کشور سومالی و افغانستان می باشد و از لحاظ بعد زمانی در افغانستان از سال2001 و در سومالی از سال 2002 و تشکیل گروه الشباب است. البته نکته ای که شایان ذکر است این است که در مورد عوامل تبدیل شدن بچه ها به بچه سربازها و همچنین پدیده دختر سربازها مقطع زمانی و مکانی خاصی وجود ندارد و این دو پدیده در طول سالهای مختلف و در کشورهای مختلف مورد بررسی قرارداده شده است. برای انجام این پژوهش از روش مطالعه ی موردی استفاده شده است سوال اصلی این تحقیق را می توان چنین بیان کرد چه ارتباطی میان توسعه نیافتگی و سوء استفاده از کودکان در قالبهای نظامی و جرایم سازمان یافته در کشورهای مختلف جهان وجود دارد؟ و از توسعه نیافتگی به عنوان متغیر مستقل و استفاده از کودکان به عنوان بچه سرباز به عنوان متغیر وابسته نام برده شده است. واژگان کلیدی: بچه سرباز، توسعه نیافتگی، امنیت و حقوق بین الملل
شقایق اسلامیان حمید هادیان
مسابقه تسلیحاتی به ویژه در خاورمیانه به دلیل دخالت قدرت ها همواره وجود داشته است. اما مدتی است که این مسابقه با هیجان بیشتری دنبال می شود. بسیاری از صاحب نظران مسائل خاورمیانه بر این باورند که رقابت تسلیحاتی جاری در خاورمیانه پیامدهای وخیمی را درکوتاه مدت و بلندمدت برای منطقه و جهان در پی خواهد داشت. اولین پیامد منفی این فرایند را می توان در به تعویق افتادن فرایند های توسعه سیاسی در خاورمیانه عنوان کرد، هر چه رژیم های دیکتاتور کنونی خاورمیانه به تسلیحات بیشتری مجهز شوند به همان اندازه باید از به نتیجه رسیدن تلاش های اصلاح طلبانه در منطقه ناامید شد. به عبارتی دیگر با وجود رژیم های سیاسی کنونی که بر منطقه حاکم اند، نمی توان چندان به حل مشکلات و رفع چالش ها و نابسامانی های موجود در منطقه امیدوار بود. دیگر پیامد منفی رقابت تسلیحاتی در خاورمیانه که بیشتراز همه متوجه خود جهان غرب نیز می باشد، این است که با مجهز شدن این کشورهای دیکتاتوری به سلاح های پیشرفته، دیگر نمی توان همانند گذشته از آن ها توقع همکاری و اطاعت داشت. اگر زمانی آمریکایی ها بخواهند مثلا یک رژیم دیکتاتوری مانند عربستان سعودی را از حکومت بر عربستان ساقط نمایند، در صورت تداوم فروش این سلاح های پیشرفته به این کشور دیگر به سادگی نخواهند توانست دولت ریاض را سرنگون کنند. آمریکایی ها و غربی ها با فروش تجهیزات مدرنی که در طول سال های اخیر به طور گسترده ای در اختیار کشورهای خاورمیانه قرار داده اند، این کشورها را به انبارهایی از تسلیحات و مهمات تبدیل کرده اند که قادرند تحرکات نظامی وسیعی را در منطقه از خود به نمایش بگذارند.
جواد فردین محمدعلی خسروی
انرژی هسته ای به عنوان فناوری مادر، در توسعه کشورها اثری قاطع دارد اما به واسطه کاربرد دوگانه (صلح آمیز و غیر صلح آمیز) این فناوری، از همان ابتدا نوعی بدبینی نسبت به کشورهایی که به دنبال دستیابی به این فناوری ارزشمند بوده اند وجود داشته است. این بدبینی سرآغاز ایجاد و گسترش رژیم تبعیض آمیزی در حقوق بین الملل شد تا همواره برای کشورهای در حال توسعه، در مسیر استفاده از این فناوری موانع و مکانیزم های کنترلی حساسی ایجاد شود و به این بهانه دولت های هسته ای برای مداخله، کارشکنی و نقض حاکمیت ملی کشورهای در حال توسعه، توجیهی داشته باشند. حقوق بین الملل انرژی هسته ای با معاهده npt متولد شد و جهت گیری متعادل این پیمان و توجه نسبی به حقوق کشورهای در حال توسعه موجب پیوستن قریب به اتفاق کشورهای جهان، از جمله ایران، به آن شد. جمهوری اسلامی ایران که پس از انقلاب اسلامی به علت ماهیت انقلابی خود و عدم پذیرش نظم مطلوب قدرت های جهانی، با کارشکنی ها و ناملایمات زیادی در مسیر تکمیل فناوری هسته ای خود روبرو بوده است و با استناد به این معاهده بر حقوق هسته ای خویش در مقابل فشارهای ناموجه قدرت های غربی مقاومت می کند. با سر برآوردن پروتکل الحاقی در عرصه حقوق بین الملل انرژی هسته ای که شاید بتوان آن را تبلور نیات واقعی و مداخله گرانه و انحصارطلبانهقدرت های هسته ای دانست، دیگر خبری از حقوق هسته ای کشورهای در حال توسعه مانند ایران نیست و هر چه هست تعهد، بازرسی، مداخله، تبعیض و... است. ایران بیش از یک دهه تحت فشار شدید دول غربی برای پذیرش سریع و بی قید و شرط این پروتکل قرار داشته و موضوع پذیرش پروتکل الحاقی حساس ترین عرصه تصمیم گیری سیاست گذاران خارجی کشور بوده و بی شک مسیر تعامل کشور با جامعه بین المللی را تا حد زیادی مشخص می کند. نقطه تمرکز پژوهش حاضر بررسی تأثیرات منفی پذیرش این پروتکل بر حاکمیت ملی کشور بوده و می خواهیم نشان دهیم که پروتکل الحاقی چگونه در موارد عدیده ای حاکمیت ملی و حقوق هسته ای کشور را نقض می کند و هزینه های سنگین امنیتی، سیاسی و نظامی بر کشور تحمیل خواهد کرد.
علیرضا حاجی میرزا مسیح رضا جلالی
تاریخ روابط بین الملل همواره شاهد وقوع جنگها و درگیریهای متعددی بوده است که همواره این جنگها و درگیریها، بیشتر از همکاریها و صلح و ثبات بین المللی منشاء تغییرات در نظام بین المللی بوده اند. تغییراتی که می توانند منجر به کاهش قدرت و نزول جایگاه یک کشور، و در مقابل افزایش قدرت و صعود جایگاه کشور دیگر در عرصه نظام بین الملل شوند. فاتحان این درگیریها و جنگها نیز، در نقش دادن به نظم های جدید، نقش و سهم به سزایی داشته اند. به عبارت دیگر آنها بوده اند که به عنوان فاتحان جنگها، نظم جدید و قواعد آنرا شکل و جهت می دهند. پایان جنگ جهانی اول و شکل گیری جامعه ملل، پایان جنگ جهانی دوم و شکل گیری سازمان ملل متحد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، حادثه 11 سپتامبر سال 2001 میلادی و تغییر در شرایط نظام بین المللی و به طور ویژه تغییر در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به عنوان سردمدار نظم نوین بین المللی، همگی گویای این مطلب می باشند که همه این وقایع و درگیریها و جنگها، فارغ از هر علت و کیفیتی که داشته اند و فارغ از اینکه چگونه خاتمه یافته اند، فرصت مناسبی برای کشورهایی بوده اند که خواهان تغییر وضع موجود به نفع خود بوده اند. فرصتهای که بهره برداری بهینه از آنها در کنار برخورداری از توانمندیهای گوناگون در همه ابعاد قدرت( نظامی، اقتصادی، سیاسی، ...)می تواند جایگاه کشورها در عرصه نظام بین المللی دچار دگرگونی کند. به نظر می رسد حوادث اخیر منطقه خاورمیانه نیز از چنین ویژگی و کیفیتی برخوردارند. این حوادث چه بهار عرب و چه بیداری اسلامی نامیده شوند، فرصت مناسبی برای ایجاد تغییرات گسترده در مناسبات و معادلات منطقه ایی برای کشورهای منطقه و حتی قدرتهای فرامنطقه ایی به حساب می آیند. این ناآرامی ها اگرچه درگیری یا جنگ تمام عیار به حساب نمی آیند، اما دست کم از نظر تاثیرات و پیامدهایی که به لحاظ دگرگونی های سیاسی( و امنیتی )از خود برجای می گذارند، حائز اهمیت فراوانی می باشند. تاثیرات و تغییراتی که دست کم برای کشورهای منطقه خاورمیانه و سرنوشت و آینده آنها اهمیت ویژه ایی دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز که از کشورهای مهم منطقه خاورمیانه محسوب می شود، باید با توجه به شرایط منطقه، در اتخاذ سیاست منطقه ایی و تدوین استراتژی منطقه ایی خود در این راستا هوشیارانه و مبتکرانه عمل نموده و از شرایط به نفع خود و در جهت ارتقای موقعیت منطقه ایی و حتی بین المللی خود بهره برداری نماید. این مساله در مورد سوریه که هم پیمان منطقه ایی جمهوری اسلامی ایران شناخته می شود اهمیت موضوع را بیشتر می کند. اما توجه به تاریخ روابط بین الملل و نظام بین الملل نشان می دهد که در طول تاریخ هیچ پیمان و اتحاد و دوستی ایی پایدار و دائمی نبوده است و هیچ دشمنی و جنگی نیز به صورت پایدار باقی نمی ماند. این منافع کشورها است که شرایط را تعیین می کند. در پژوهش حاضر تلاش می شود ضمن تاکید بر تئوری واقع گرایی و عناصر و مولفه های آن و ضمن توجه به نظام بین المللی و ماهیت آنارشیک آن، به جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک واحد سیاسی مستقل یادآور شد که تنها اصل حاکم بر نظام آنارشیک بین الملل و قاعده عمل در این نظام خودیاری است. تنها نیرویی که می تواند به یک کشور در راستای تامین اهداف و منافع ملی و مهمتر از همه تامین امنیت و حفظ بقای آن کمک کند، تنها و تنها خودیاری است. مادامی که اصل حاکم بر روابط بین الملل و نظام بین الملل آنارشی است و منافع تعییین کننده شیوه رفتار کشورها، نمی توان به هیچ اتحاد و همکاری و هم پیمانی ایی دلخوش نمود و تنها قدرت، افزایش قدرت، حفظ و نمایش قدرت و خودیاری است که تامین کننده اهداف و منافع و امنیت کشورها است. حادثه 11 سپتامبر سال 2001 میلادی بار دیگر ضرورت توجه به رفتارهای واقع گرایانه را در عرصه نظام بین الملل به همه کشورها یادآوری نمود. جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به همه این شرایط و به عنوان عضوی از نظام بین الملل از این قاعده مستثنی نمی باشد.
شکرالله اکبری کابک خبیری
اهمیت شناخت این مناقشه به منظور رصد و برخورد مقتضی با آن در حجم انبوهی از تحقیقات و گزارش های انجام گرفته در مورد آن و همچنین میزان قابل ملاحظه ای از قطعنامه ها و بیانیه های صادر شده از سوی طرفین و نیز نهادهای بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل و آژانس بین المللی انرژی اتمی، کاملاً نمایان است. در این بین آمریکا و رژیم اسرائیل بیش از دیگر بازیگران سعی در اتخاذ سیاست های مبتنی بر قدرت سخت در برخورد با این پرونده بوده اند.تحقیق حاضر سعی بر آن دارد تا استراتژی اصلی آمریکا در برخورد با مناقشه هسته ای ایران، ابزارهای اجرایی این استراتژی و چشم انداز آینده آن مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به پیشینه این موضوع و بررسی های ادبیات نظری در این حوزه در نهایت به این نتیجه رسیدیم که آمریکا و رژیم اسرائیل با حمایت متحدین خود و با استفاده از ابزارهایی همچون دیپلماسی، تحریم، بازدارندگی، سد نفوذ، تهدید به حمله نظامی و ایجاد تخریب فیزیکی با هدف به تأخیر انداختن فرآیند تکمیل چرخه سوخت هسته ای، سعی در به اجرا درآوردن این سیاست در مورد برنامه هسته ای ایران داشته و دارند.
پریدخت امین کابک خبیری
واقعه یازدهم سپتامبر و تحولات پس از آن، خاورمیانه را به نظام بین الملل مرتبط و اهمیت این منطقه را در توازن قدرت بین المللی افزایش داد. این امر باعث شده است آرایش نظامی ایالات متحده در منطقه پس از پایان جنگ سرد و به ویژه پس از یازدهم سپتامبر افزایش یابد. در این راستااهداف راهبردی و درازمدت آمریکا که به وسیله حضور سخت افزاری و هم از طریق اصلاحات اقتصادی، سیاسی و امنیتی طرح خاورمیانه بزرگ و با بهره مندی از منابع نفت و گاز خاورمیانه دنبال میشد به دنبال ادغام خاورمیانه در نظام اقتصاد سیاسی جهانی بود که آثار آن را در اقدامات نظامی این کشور درافزایش پایگاه های نظامی در کشورهای مختلف خاورمیانه، لشکرکشی و اشغال کشورهایی چون افغانستان، عراق ،حمایت بی قید و شرط از اسرائیل ،حمایت از حکومتهای پادشاهی وابسته به غرب و همچنین مقابله با کشورهای حامی جبهه مقاومت علیه اسرائیل با اتخاذ سیاستهایی چون سرنگونی ویا تضعیف ساختار سیاسی این کشور بویژه در لبنان، سوریه و برخی کشورهای دیگر منطقه بود که برایند این سیاستها تاثیرات مستقیم و متفاوتی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته بر جای گذاشته است به طوری که در سایه سیاستهای امریکا در عراق و افغانستان، دو رقیب سرسخت ایران، یعنی طالبان در افغانستان و صدام در عراق در پرتو این تحولات از معادلات منطقه حذف شدند . در پرتو این حوادث، نه تنها آمریکا با ایران هم مرز شده است بلکه جریانات همسو با ایران به قدرت رسیده اند و نقش ایران در تحولات منطقه و به ویژه در عراق، گسترش یافته است. درحوزه های دیگر فشار آمریکا در پروندة فلسطین و لبنان، دو تأثیر عمده داشته است. اول، این که جریان سازش را به دلیل حمایت های یکجانبه از اسرائیل تضعیف کرده است و دوم، این که، جریان مقاومت را به دلیل جلوگیری از ایفای نقش سازنده و محروم کردن از حقوق قانونی خودش برای مبارزه و مقاومت، جدی تر و منجسم تر کرده است. برآیند هر دو جریان به نفع ایران و گسترش دهندة دامنة نفوذ این کشور است. در سایة این تحولات،وجهة آمریکا به شدت در نزد افکار عمومی تخریب شده و کشورهای سازشکار نیز تحت فشار افکار عمومی مردم کشور خود قرار دارند و این در حالی است که جمهوری اسلامی، روزبه روز بر دامنه و گسترة نفوذ خود در منطقه افزوده است که در پژوهش حاضر بدان پرداخته می شود. واژگان کلیدی: سیاست خارجی ،آمریکا، ایران، خاورمیانه،امنیت،امنیت منطقه ای ایران
محمود خبازی ابوالحسن شیرازی
روابط بین آلمان و ایران دارای قدمتی طولانی و پر فراز و نشیب می باشد. این رابطه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و نیز اتحاد مجدد آلمان وارد مرحله ای جدید و همراه با تغییر و تحول بوده است. آلمان به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای اروپایی و نیز از بنیان گذاران اتحادیه اروپا، دارای نقش با اهمیتی در عرصه های بین المللی می باشد. از طرف دیگر ایران نیز به عنوان کشوری مهم و تاثیرگذار در حوزه منطقه ای و فرامنطقه ای، همواره مورد توجه قدرت های بزرگ بوده است. این پژوهش به منظور درک بهتر روابط فیمابین دو کشور، موضوع «مطالعه تطبیقی سیاست خارجی دولت شرویدر و مرکل در قبال جمهوری اسلامی ایران» را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد. دو دولت اخیر آلمان که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند، مجموعا از سال 1998 تا کنون در عرصه قدرت قرار داشته اند. شرویدر از حزب سوسیال دموکرات (spd)از سال 1998 تا 2005 و آنگلا مرکل از حزب دموکرات مسیحی (cdu) نیز از سال 2005 تاکنون صدراعظم آلمان بوده اند. اگرچه آلمان عمدتا سیاست خارجی خود را در قالب اتحادیه اروپایی، 1 + 5 و... تنظیم می نماید، لیکن با توجه به اینکه دو دولت اخیر آلمان از دو حزب مختلف در رأس قدرت بوده اند، این تحقیق با این فرضیه که روابط بین دو کشور در دوران مرکل در قیاس با دوران شرویدر، به سردی گراییده، انجام گرفته است و نهایتا با ارائه داده ها و مقایسه آن ها با یکدیگر و نیز با ارائه شاخص های بهبود روابط در دوره شرویدر و سردی روابط در دوره مرکل، این فرضیه به اثبات رسیده است. چارچوب نظری مورد نظر در این تحقیق سیاست خارجی و سازه انگاری می باشد.
حسن علائی تازه قشلاق عباس سلطانلو
طی سال های اخیر کشور پاکستان صحنه جولان پدیده ای به نام افراط گرایی بوده است. اگر چه در ظاهر، حوزه جغرافیایی این پدیده به درون مرزهای این کشور محدود می شود، اما در عمل، نفوذ و تأثیر آن در سطح منطقه و حتی سطح جهانی نیز امری غیر قابل انکار می باشد. مدارس مذهبی پاکستان با تلقین فکری و ایدئولوژیکی به جوان ها برای تندروتر شدن و تبلیغ عملیات تروریستی، این کشور را به مهد تفکرات رادیکال تبدیل کرده است. پاکستان به دلیل شرایط خاص سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و وجود مشکلات بسیاری که در حوزه های اجتماعی و سیاسی با آن مواجه است، توان حضور در همه عرصه ها و مقابله با برخی تهدیدها را ندارد، لذا همواره می تواند شرایط بالقوه مساعدی برای بروز ناامنی ها در آن سوی مرزهای خود، به وجود آورد. چالش های دولت پاکستان در حوزه داخلی می تواند با کاهش نفوذ و گستره اقتدار تا حد زیادی بر حوزه امنیتی همسایگان به ویژه در حوزه قاچاق اسلحه، قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، تروریسم، گسترش افراط گرایی های مذهبی و فرقه گرایی را دامن بزند. با توجه به سیال بودن و گستردگی افراط گرایی فرقه ای در لایه های پیرامونی ایران، مدیریت و خنثی سازی تهدیدها و آسیب های ناشی از تنش های فرقه ای، بویژه در استان سیستان و بلوچستان، مستلزم شناسایی گروه های مسلحانه فرقه ای در محیط امنیت داخلی و خارجی و در گام بعدی، هم افزایی ظرفیت ساختارها و زیرساخت های امنیتی برای مقابله با تهدیدهای احتمالی است.
محسن میرشکار کابک خبیری
چکیده تحقیقحاضرمطالعهایتحلیلیوتوصیفیدرمورددلایلتغییرسیاستآمریکادرقبالطالباندرسالهای 2013- 2003 است. اینبررسیبدونتوجهبهاهدافاستراتژیکوکلانآمریکادرقالبمنطقهاییعنیطرحخاورمیانهجدیدامکانپذیرنیست. پسازموقعحوادث 11 سپتامر 2001 درآمریکاوحضورنظامیآمریکادرافغانستانومبارزهباالقاعدهوطالبانمبارزهمستمریبیننیروهایائتلافبهرهبریآمریکاوطالباندراینسالهاادامهداشتهکهاکنوناینسیاستباچرخشسیاستهایآمریکابهسمتمذاکرهومشارکتدرقدرتدادنبهطالبانادامهدارد. بانگاهیبهاستراتژیهاواهدافبلندمدتآمریکادرمنطقهمیتوانمذاکرهوتغییررویکردسیاستهایسختنظامیدرمقابلهباطالباندرقالبتغییرتاکتیکابزارهایقدرتنرمرادراینچارچوببررسیکرد. یافتههایپژوهشیحاضربیانگرآناستکهآمریکاباهمکاریمتحدینجهانیومنطقهایدرحالترسیمنقشهجدیدخاورمیانهمیباشدکهتشکیل،تقویتومذاکرهوشرکتدادندرقدرتگروههایتروریستیسلفیمثلطالباندراینراستامیباشد. ?
مسعوده محمداملی محمد طباطبایی
با فروپاشی اتحاد شوروی، گرجستان از زیر سایه سنگین نفوذ و کنترل روسیه خارج شد؛ و به نقش استراتژیک خود در پیوند دو قاره آسیا و اروپا بازگشت. البته بدلیل خلاء قدرت ناشی از فروپاشی این ابرقدرت دوران جنگ سرد، بی¬ثباتی¬های قومی و سیاسی بازمانده از دوران شوروی به بی¬ثباتی منطقه منجر شده است. رهبران روسیه از نخستین روزهای موجودیت کشور خود بعنوان یک دولت مستقل، بر اهمیت گرجستان به عنوان یک منطقه بسیار مهم به لحاظ منافع استراتژیک آن تاکید کرده¬اند. اکنون نیز گرجستان به عنوان یک منطقه حائل، از جایگاه ویژه¬ای در سیاست امنیت ملی روسیه برخوردار است؛ و امنیت کشورهای قفقاز جنوبی "اولویت نخست" سیاست¬های منطقه¬ای کرملین قرار گرفته است. سیاست امنیتی روسیه در این منطقه، بیشتر معطوف به تامین امنیت برای مرزهای فدراسیون روسیه و جلوگیری از سرایت بحران¬ها و نا امنی¬ها به داخل سرزمین روسیه بوده است. یکی از اصلی-ترین مفروضات این پژوهش این است که مناطق حائل مانند اوستیا و آبخازیا عامل تشدید بحران میان روسیه و گرجستان و وقوع جنگ 2008 بودند. هدف نگارنده از این پژوهش بررسی علت اصلی بروز بحران-های امنیتی در این منطقه و بررسی سیاست روسیه در گرجستان با تاکید بر منافع امنیتی آن بوده است. دستاورد حاصل از این پژوهش نشان می¬دهد که ذهنیت گسترشطلبانه روسیه در مناطق پیرامونی بر رفتارسیاست امنیتی این کشور در گرجستان تاثیر داشته است. تداوم این دیدگاه عاملی بوده است تا مسکو مسائل امنیتی موجود در این منطقه را از منافع حیاتی خود تفکیک نکند. روسیه با چالش¬های مهم امنیتی در گرجستان روبرو است که می¬تواند بر امنیت ملی روسیه تاثیرداشته باشد. منطقه¬ی قفقاز جنوبی برای روسیه، مانند آمریکای مرکزی برای آمریکاست.
مهرداد خادمی شمامی کابک خبیری
موانع توسعه سیاسی افغانستان موضوعی بحث انگیز و پیچیده ای است. این موانع ناشی از:معضل مواد مخدر، وضعیت زنان، مشکلات مرزی پشتونستان، فقر و فساد سیاسی و اداری و مشکلات فرهنگی و نارسائی رسانه ها، عدم امنیت جانی و روحی، ارزش های افراطی گری مذهبی و معضل تاریخی و ناتمام تضاد قومیت ها است . بنحویکه این گروه های قومی نه براساس عقلانیت بلکه براساس«احساس و ارزش های درونی شده خود» رفتار می کنند (براساس نظریه تفهمی ماکس وبر) .از اینرو مشکلات کشور را باید در درون ساختار و کارکرد ضعیف و گسسته سازمان ها و انعطاف ناپذیر قومیت ها جستجو کرد (نظریه ساختارگرایی میشل کروزیه). بطوریکه سرچشمه موانع را ناآگاهی های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و فقر اقتصادی مردم افغانستان دانسته و تأکید داریم. دراین میان نقش عوامل خارجی و بیرونی در توسعه نیافتگی کشور فقط نقش فرعی و درحکم تسریع کننده است .در حالیکه معضلات مذکور در درون خود جامعه و در تک تک افراد کشور تثبیت شده و قابل تشخیص و تحقیق و درمان می باشد. از اینرو جامعه وحدت خود را از دست داده و چاره ای ندارد که از طریق «وحدت در کثرت قومیت ها» در سطح جامعه واز طریق دموکراسی همگرایی و بومی شده در سطح حاکمیت به سمت جامعه ای با ساختارهای پایدار و پویا گام بردارد و به ایجاد ملت و دولت سازی رهنمون و گام های اولیه هویت سازی هموار شده و بحران هویت را سپری کند.
حمید حسن پور حمید پیشگاه هادیان
وقوع حملات غافلگیرانه تروریستی 11 سپتامبرموجب شد ایالات متحده آمریکا به منظور مقابله با تهدیدهای نامتقارن،به تدوین و توسعه مبانی نظری و عملی سیاستگذاری دفاعی و امنیت ملی بپردازد. پس از شکل گیری استراتژی ضربات پیشدستانه و پیشگیرانه در بستر سیاست های امنیت ملی آمریکا علیه تهدید های نامتقارن،جنگ های افغانستان و عراق به وقوع پیوستند.حملات هوایی و موشکی،عملیات تعقیب و انهدام نیروهای مخصوص شامل تکاوران نیروی زمینی و تفنگداران دریایی،پرواز هواپیماهای بدون سرنشین و انقلاب شبکه های نظامی در انهدام منابع بالقوه و بالفعل تهدید های نامتقارن در جنگ های افغانستان و عراق به کار گرفته شدند. که نقش شورای امنیت سازمان ملل متحد در دو جنگ مذکور و عملکرد سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در تهاجم افغانستان قابل تامل می باشد.
زینب پاشازاده رضا جلالی
ارتش در ترکیه ریشه عمیق اجتماعی دارد و یکی از قدیمی ترین نهادها و جریان های ترکیه می باشد که نفوذ آن مقدم بر پیدایش جمهوری ترکیه است. به طوری که از میان یازده ریس جمهوری ترکیه،از آغاز استقلال این کشور در سال 1923،تنها پنج ریس جمهور آن غیر نظامی بوده اند.ترکیه به علت موقعیت ممتاز جغرافیایی خود و همسایگی با قفقاز و به عنوان تنها کشور مسلمان پیمان ناتو اهمیت ویژه ای برای پیمان اتلانتیک شمالی داشته است. موقعیت استراتژیک ترکیه در همجواری محیط های امنیتی چهار گوشه جهان ظرفیت هایی را هم برای ارتش ترکیه و هم نیروهای ناتو بوجود اورده است. تا بتوانند با همکاری هم به ارتقا و هرچه بهتر بر آورده شدن اهداف منطقه ای و جهانی خود دست یابند. سازمان ناتو به عنوان یکی از نهادهای امنیتی- سیاسی پیشینه دار، با ثبات و مهم در عرصه سیاست جهانی از جایگاه ممتازی برخودار است. و با درک و بررسی شرایط جدید بین المللی اقدام به باز تعریف و تدوین استراتژی نوینی برای خود در قالب مفهوم استراتژیک نوین نموده است. به هر حال ترکیه با دارا بودن دومین ارتش پس از امریکا در سازمان ناتو به خوبی توانایی و ظرفیت خود را به اثبات رسانده است. کلید واژه ها: ترکیه، ناتو، ارتش، موقعیت استراتژیک،لائیسم
آناهیتا ارسطونژاد کابک خبیری
به طور قطع، تحولات سالیان ابتدایی قرن حاضر ثابت نمود که امنیت همچنان مفهومی مناقشه برانگیز است و در نهایت دو مفهوم منافع و قدرت هستند که حدود آن را مشخص می کنند.به نظر می رسد نظم دوران پس از جنگ سرد جای خود را به نظم جدیدی می دهد. در این نظم جدید حوزه های امنیتی جهان کاملاً در حال تغییر است. تغییر عمده در روند توزیع قدرت جهانی در حوزه های ترتیبات امنیتی و متحدین صورت گرفته است. از جمله مواردی که دستخوش دگرگونی جدی بوده است، حوزه تهدیدات و آسیب پذیری هاست. بررسی تحول در ساخت و ترتیبات ساختاری قدرت بین المللی همراه خواهد بود با سیاست منطقه ای و جهانی آمریکا و تحول در محیط منطقه ای بر مبنای نگرش نئورئالیستی در شکل محوریت دولت ـ ملت همراه با نقش فرعی دادن به نهادهای بین المللی. امروزه و به خصوص پس از 11 سپتامبر و تحول در ساختار قدرت بین المللی، امنیت و کارکردهای امنیتی دگرگون شده و کشورها برای تقویت جایگاه خود و تأمین امنیت، وارد اتحادیه های قدرت های بزرگ می شوند.
امیر حسین حاج اکبری حبیب آبادی اردشیر سنایی
در طول ده سال گذشته دیپلماسی هسته ای جمهوری اسلامی ایران متأثر از گفتمان سیاسی کشور مواردی چون همکاری و تنش زدایی، مقاومت و تداوم حرکت های هسته ای و تعامل سازنده و مذاکره با کلیه طرف های مقابل را پشت سر گذاشته است. در این رساله مسائل هسته ای ایران و چگونگی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از سال 1382 تا 1392 مورد بررسی قرار گرفته است. چنین به نظر می رسد که پرونده هسته ای ایران در چند سال اخیر دچار تغییر و تحولات زیادی شده است و دولت های مختلف هرکدام با سیاست گوناگون پرونده ای هسته ای را به پیش برده اند. سه رویکرد و دیپلماسی متفاوت در طول 10 سال گذشته در عرصه مسئله هسته ای ایران وجود داشته است . در اولین رویکرد می توان به همکاری و تنش زدایی اشاره کرد. این دوران از اواخر سال 1381 شروع شد. زمانی که سید محمد خاتمی ریاست جمهوری کشور را بر عهده داشت. تیم مذاکره کننده در آن زمان با هدف زنده کردن فعالیت های هسته ای گذشته شکل جدیدی برای مذاکره انتخاب کرد. در وهله نخست بحث همکاری و تنش زدایی بود. به این صورت که تنش ها و اختلاف های بین المللی تبدیل به مذاکره و نوعی همکاری شد. بحث گفتگوی تمدن ها نیز در این مورد بی تأثیر نبود. بدین ترتیب در آن دوران مذاکرات هسته ای تقریباً به پیشرفت و نوعی همکاری بین المللی رسید. دومین رویکرد بحث مقاومت و تداوم حرکت های هسته ای بود. این رویکرد از سال 1384 تا 1392 یک دوره هشت ساله را پشت سر گذاشت. ریاست جمهوری وقت محمود احمدی نژاد در مقابل فشارهای غرب در مورد مسئله هسته ای ایران سیاست مقاومت را در پیش گرفت.این سیاست تحریم های شدید و تنش های بین المللی را در بر داشت. شایان ذکر است با توجه به دیدگاه تیم مذاکره کننده نسبت به مسئله هسته ای در مذاکرات گذشته و حرکت های قبلی در زمینه پرونده هسته ای ایران که در سال های قبل صورت گرفته بود موفقیت های نیز در طی ای هشت سال در بحث هسته ای به دست آمد. رویکرد سوم در دیپلماسی هسته ای جمهوری اسلامی ایران تعامل سازنده و مذاکره با کلیه طرف های مقابل بود. در این دوره حسن روحانی که ریاست جمهوری کشور را بر عهده داشت به همراه تیم مذاکره کننده برای از بین بردن تحریم ها و همچنین رسیدن به ثبات و تکامل در پرونده هسته ای تعامل سازنده را در پیش گرفتند. در این تعامل مذاکره با تمامی طرف های مورد بحث در پرونده هسته ای در رأس گفتگوها قرار داشت. تا به امروز تیم مذاکره کننده دولت یازدهم کارنامه قابل قبولی را از خود به نمایش گذاشته است.
حمید ده شیری کابک خبیری
بعد از 11 سپتامبر منطقه خاورمیانه و بالتبع آن خلیج فارس بیش از گذشته در کانون توجه ایالات متحده قرار گرفته است و همانطور که مشخص است یکی از دغدغه¬های اصلی ایالات متحده در این منطقه، جمهوری اسلامی ایران بوده است. با این مقده کوتاه در این پایان نامه به دنبال پاسخ گویی به این سوال هستیم که سیاست نظامی ایالات متحده در دوره اوباما چه تاثیری بر امنیت جمهوری اسلامی داشته است؟ به طور موجز می توان این چنین بیان کرد که ایالات متحده، حضور ایران در این منطقه را به عنوان عامل برهم زننده معادلات در منطقه و تهدیدی برای منافع خود تلقی می کند. ایالات متحده به دنبال القای تهدیدآمیز بودن فعالیت های نظامی، هسته ای و غیره ایران برای کشورهای عربی خلیج فارس است. ایالات متحده چه با استفاده از مسائل داخلی جمهوری اسلامی ایران،(تنوعات قومی و غیره) چه مسائل منطقه ای(جزایر سه گانه و غیره) و چه در عرصه نظام بین الملل سعی در نابودی و اضمحلال جمهوری اسلامی ایران را دارد. بنابراین این عوامل امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را به مخاطره انداخته است. اما همان طورکه حضور ایالات متحده در منطقه می تواند اثرات سوء بر امنیت جمهوری اسلامی ایران داشته باشد؛ در عین حال فرصت¬های بسیار خوبی را نیز در جهت رویارویی با ایالات متحده در اختیار جمهوری اسلامی ایران گذاشته است که نشان از وجود فرصت ها در کنار تهدیدات است.
سعید علیخانی اردشیر سنایی
جنبش مردم مصر در 25 ژانویه2011 تحت تأثیر حرکت مردمی تونس شکل گرفت و با گذشت مدت زمان کمی به سرنگونی حسنی مبارک رییس جمهور این کشورمنجر شد .از علل بروز جنبش مردم مصر می توان به عدم توسعه سیاسی، وضع نامناسب اقتصادی و افزایش آگاهی و بسیج سیاسی مردم مصر در نتیجه رواج تکنولوژی های ارتباطی نوین اشاره نمود.
روح الله محمدی کابک خبیری
خلیج فارس، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک و استراتژیک خود در معادلات بین المللی، اهمیت روزافزونی یافته و کشورهای این حوزه همانند سایر مناطق دنیا ناگزیر از مواجهه با این شرایط نوین هستند. در چنین شرایطی و با توجه به ضرورت شکل گیری سازوکارهای نوین امنیت منطقه ای و تلاش کشورهای منطقه برای پاسخگویی به این چالش، شاهد تلاش گسترده بازیگران فرا منطقه ای برای حضور در منطقه ای در راستای اهداف امنیتی هستیم. شورای همکاری خلیج فارس، به عنوان یک سازمان منطقه ای در حوزه خلیج فارس، متشکل از شش کشور عربستان سعودی، کویت، عمان، امارات متحده عربی، قطر و بحرین هست که در سال 1981 میلادی موجودیت یافت. طبق اساسنامه شورا، هدف اولیه و آشکار این شورا، نشان دهنده ی تحکیم همکاری دفاعی- امنیتی شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس هست که بر طبق قطعنامه های اجلاس سران کشورهای عضو شورا که سالی یک بار و تقریباً در پایان هرسال میلادی منتشر می شود، مورد ارزیابی قرار می گیرد. از طرفی با توجه به تغییرات مهم سال های اخیر در حوزه ساختار امنیت بین المللی و مجموعه تحولات در حوزه امنیت منطقه ای، بدون تردید بر اهمیت و میزان نقش منطقه خلیج فارس در تأمین امنیت جهانی افزوده گردیده است. اقتصاد جهانی به شدت به منابع انرژی خلیج فارس وابسته است و تردیدی نیست که تا دهه های آتی، این وابستگی ادامه خواهد داشت. تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به این سوال پاسخ داده است که همکاری های امنیتی- دفاعی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با آمریکا چه تاثیری بر منطقه دارد؟ بر اساس نتایج این تحقق و بر طبق نظریه ی سازه انگاری، به نظر می رسد که تفاوت در هویت، انگاره و ارزش، از موانع جدی در ایجاد امنیت در منطقه ی خلیج فارس به شمار می آید. واژگان کلیدیامنیت، ائتلاف منطقه ای، روابط استراتژیک، شورای همکاری خلیج فارس، آمریکا، سازه انگاری
فرید ساقب گندم آبادی رضا جلالی
نگاه به شرق از جمله راهبردهایی است که با هدف توازن بخشیدن به مراودات سیاسی و اقتصادی از سوی تصمیم سازان سیاست خارجی جمهوری اسلامی به ویژه طی دو دهه گذشته همواره مورد توجه بوده است. این راهبرد هر چند طی دو دهه گذشته همواره با فراز و نشیب همراه بوده است اما در دولتهای نهم و دهم با شدت بیشتری پیگیری شد و رییس جمهوری وقت ایران همواره می کوشید تا هزینه تعارض با کشورهای غربی را به نحوی از افزایش رابطه با شرق جبران کند؛ با این وصف مواضع چین و روسیه در خصوص پرونده هسته ای ایران و حمایت از تحریم های شورای امنیت در عمل ناکامی راهبرد نگاه به شرق را به میزان قابل توجهی عیان ساخت؛ این پژوهش می کوشد با نگاهی تحلیلی به رویکرد نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی استقرار دولت های نهم و دهم به بررسی و تحلیل هزینه و فایده این نگرش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پردازد. این پژوهش همچنین تاثیر رویکرد نگاه به شرق را در دولت های نهم و دهم بر مولفه های امنیت ملی و منافع ملی به شکل توامان مورد بررسی قرار خواهد داد. واژگان کلیدی: ایران، چین، روسیه، منافع ملی، نگاه به شرق
مهدی معصومی اردشیر سنایی
حکومت عربستان سعودی از جمله حکومت های هویتی و دارای ایدئولوژی در منطقه است و تفکرات محمدبن عبدالوهاب و فرقه مذهبی حنبلی تاثیری جدی در تمام لایه های سیاسی از جمله سیاست خارجی این کشور گذاشته است. اصول سیاست های خارجی این کشور برگرفته از دو اصل مبانی اندیشه های وهابیت بنا گذاشته شده است یکی رهبری جهان اسلام و دیگری اتحاد و هماهنگی و هم سویی با غرب و آمریکا. عربستان برای اجرایی کردن این دو اصل عمدتا به دنبال اجرای سیاست های کم تنش و ملایم با غرب و آمریکا و تعدیل کننده سیاست های رادیکال جهان عرب در تقابل با غرب بوده است.و برای اجرای بهتر این اصول به دنبال نفوذ موثر خود در کشورهای عربی و اسلامی و نفوذ آیین وهابیت به عنوان عامل مشروعیت بخش خود بوده است. این کشور در تقابل با کانون های فعال شیعی از جمله ایران به دو علت اندیشه های ضد شیعی وهابیت و جلوگیری از نفوذ جریان تشیع در کشورهای اسلامی سیاست های خارجی خود را در قبال این جریان از حالت تعادل خارج نموده و به تقابل و ضدیت پرداخته است و تمام تلاش خود را مخصوصا بعد از بهار عربی برای حفظ توازن سیاسی موجود و نفوذ خود و ترویج فضای تعامل با آمریکا و مصالحه با اسرائیل به کاربرده است.
حسن محمودی کابک خبیری
در سال 2112 ، زمانی که حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان سیاست آشتی را با همسایگان خود در منطقه دنبال کرد، این امید وجود داشت که این سیاست همگرایی بین ترکیه و کشورهای دیگر را به دنبال خواهد داشت. آنکارا همچنین امیدوار بود از این روند با استفاده از قدرت نرم در سراسر خاورمیانه بهره ببرد و به عنوان قدرت برتر منطقه، جایگاه خود را تثبیت کند. اما با شروع بیداری اسلامی، این سیاست تا اندازه زیادی به دلیل تغییر ساختارهای سیاسی و شکل گیری اتحاد و ائتلاف های جدید منطقه، ناکام ماند. ترکیه این بار سیاست جدیدی نسبت به خاورمیانه عربی نه در جهت ثبات و صفر کردن مشکلات با همسایه، بلکه جهت شتاب بخشیدن به تحولات منطقه و شکل دادن به محیط پیرامونی بر اساس منافع خود در پیش گرفته است. پیروزی حزب عدالت وتوسعه باعث تضعیف موقعیت نظامیان درعرصه سیاست داخلی نیزگردید. تنظیم وگسترش روابط باهمسایگان بخصوص باایران درزمینه های اقتصادی، مبارزه باتروریسم،مسئله کردها،ثبات وامنیت درقفقاز وآسیای مرکزی وهمچنین ثبات وامنیت درعراق جایگاه ویژه ای دراین دوره یافته است.اما کماکان ادامه روابط ترکیه با آمریکاواسرائیل نیزدرسیاست خارجی این کشور مشهود می باشد.در مورد روابط ترکیه و آمریکا پس از پایان دوره جنگ سرد چنین می توان نتیجه گیری نمود،که ترکیه برای تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای مهم تلاش نمود تا باحرکت به سوی پیشرفت وتوسعه از طریق ایجاد اقتصادی پویا و قوی و همچنین ایفای نقشی مهم در مسائل خاورمیانه و تعامل و همکاری با تمام کشورهای منطقه ،تواناییهای خود را به اثبات برساند . کلید واژه: ترکیه تعامل همکاری رقابت رقابت