نام پژوهشگر: عباس رأفت
معصومه فرخی راد صادق علیجانی
اهداف این مطالعه عبارت بود از: 1) برازش منحنی شیردهی گاوهای هلشتاین با از دو تابع وود و ویلمینک و برآورد پارامترهای منحنی شیردهی. 2) برآورد تداوم شیردهی گاوهای هلشتاین با استفاده از پارامترهای حاصل از دو تابع وود و ویلمینک و همچنین با استفاده از یک روش نسبتی یعنی نسبت بین حداکثر رکورد روز آزمون و میانگین تولیدات روز آزمون 3) برآورد ارتباط ژنتیکی بین معیارهای مختلف تداو م شیردهی با تولید 305روز و صفات تولیدمثلی. به این منظور از رکوردهای روز آزمون و اطلاعات تولید مثلی گاوهای هلشتاین مرکز اصلاح نژاد دام کشور که درسه دوره شیردهی اول بین سالهای 1362 تا 1385 زایش کرده بودند استفاده گردید. پارامترهای ژنتیکی اعم از وراثت پذیری، تکرارپذیری وهمبستگی های ژنتیکی وفنوتیپی با استفاده از نرم افزارdfreml برآورد گردید.مدل های آماری با استفاده از نرم افزار sas 9و روی glm برازش گردید. میانگین فنوتیپی برای تولیدشیر305روز در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 8/1447± 8/6884، 7/1549± 4/6933 و 5/1614±6/6912، برای فاصله زایش در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 2/32± 9/72، 4/37± 7/77 و 67/41± 1/82، برای روزهای باز در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 2/32± 9/352، 4/37± 7/357 و 67/41± 1/362، برای معیار تداوم شیردهی s به ترتیب 87/0± 89/6، 80/0± 63/6 و 87/0± 61/6، برای معیار تداوم شیردهی b-wil به ترتیب 028/0± 040/0- ، 41/0± 0795/0- و 506/0± 094/0- و برای معیار تداوم شیردهی mame 131/0± 25/1، 16/0± 35/1 و 18/0± 39/1 بدست آمد. وراثت پذیری برآوردشده در سه دوره شیردهی اول با استفاده از مدل حیوانی تک صفتی بترتیب 23/0، 20/0 و 15/0 و برای صفت فاصله زایش در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 02/0، 028/0 و 058/0، برای روزهای باز در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 02/0، 028/0 و 058/0، برای معیار تداوم شیردهی s به ترتیب 019/0، 024/0 و 026/0، برای معیار تداوم شیردهی b-wil به ترتیب 072/0 ، 102/0 و 09/0 و برای معیار تداوم شیردهی mame 063/0، 107/0 و 09/0 می باشد. وراثت پذیری برآوردشده با استفاده از مدل حیوانی چند صفتی برای معیار تداوم شیردهی mame کمتر از مقادیر وراثت پذیری برآوردشده با استفاده از مدل حیوانی تک صفتی بود. این برآورد در مورد معیار تداوم شیردهیb ویلمینک با استفاده از دو مدل تک صفتی و چندصفتی یکسان است. در مورد وراثت پذیری صفات دیگر، مقادیر وراثت پذیری برآورد شده با استفاده از مدل چندصفتی کمی بیشتر است،ولی در واقع برآوردها با هم تطبیق داشتند. همبستگی ژنتیکی بین معیار تداوم شیردهی sو mame با تولیدشیر305روز بالا برآورد گردید. این همبستگی بالا نشان دهنده این است که با افزایش تداوم شیردهی مقدار تولید 305روز هم افزایش می یابد. اما همبستگی ژنتیکی بین معیار تداوم شیردهی b-wilو تولید305روز در دوره سوم شیردهی بالا ولی منفی بدست آمد در حالیکه مقدار آن در دو دوره شیردهی اول کم ولی مثبت است. همبستگی ژنتیکی بین معیار تداوم شیردهی mame و تولیدشیر305روز منفی ولی مقدار مطلق آنها بالاو متوسط می باشد. همبستگی ژنتیکی بین معیار تداوم شیردهیs و صفات تولیدمثلی نشان دهنده این موضوع است که در نتیجه افزایش تداوم تولیدشیر، طولانی تر شدن فاصله بین زایش تا آبستنی و افزایش روزهای باز در هر دوره شیردهی بایستی مورد انتظار باشد.
کیارش اعتماد کرکان عباس رأفت
هدف از اجرای این طرح،انجام مطالعات برای بررسی مقاومت بره های گروه های ژنتیکی قزل،قزل-بلوچی-مرینوس و بلوچی-مغانی-مرینوس در ایستگاه خلعت پوشان نسبت به انگل های داخلی بود.در این طرح داده های مربوطه به 60 رأس گوسفند از 3 گروه ژنتیکی مورد بررسی قرار گرفتند و صفات وزن بدن، تعداد تخم انگل نماتودها در هر گرم مدفوع،هماتوکریت و تست فماچا بررسی شدند.گروه های ژنتیکی شامل 20 رأس گوسفند نژاد قزل،20 رأس گوسفند آمیخته ی قزل-بلوچی-مرینوس و 20 رأس گوسفند آمیخته ی بلوچی-مغانی-مرینوس بودند.نمونه گیری در 4 نوبت و در تاریخ های 1/8/1391، 29/8/1391، 6/9/1391 و 13/9/1391 در ایستگاه تحقیقاتی خلعت پوشان انجام گرفت.تمامی گوسفندان متولد زمستان 1390 بودند و قبل از نمونه گیری داروی ضد انگل دریافت نکرده بودند و تمامی آنها در شرایط محیطی یکسان قرار داشتند.داده های مربوط به تمامی صفات با 3 مدل ماتریس کوواریانس بدون ساختار،ساختار اتورگرسیو درجه اول با واریانس های ناهمگن و ساختار اتورگرسیو درجه اول با واریانس های یکنواخت نرم افزار sas آنالیز شدند.نتایج به دست آمده نشان داد که همبستگی مثبت و معنی دار مابین تعداد کل تخم انگل نماتودها در هر گرم مدفوع با صفات وزن بدن،فماچا،هماتوکریت و جنس وجود دارد(01/0p<)در حالی که بین تخم انگل ها و جنس همبستگی منفی و معنی دار بود(05/0p<).همچنین بین تخم انگل ها و هماتوکریت،تخم انگل ها و فماچا همبستگی غیر معنی دار،اما مقدار همبستگی بین هماتوکریت با فماچا 17/0-(01/0p<)بود.علاوه بر آن نتایج رگرسیون نیز نشان داد که بین تخم انگل ها و هماتوکریت،تخم انگل ها و فماچا،هماتوکریت و فماچا رابطه ی غیرمعنی دار و هماتوکریت با جنس و وزن بدن رابطه ی معنی داری وجود دارد(0001/0p<).
الناز ارزنی صدیف آزادمرد دمیرچی
برای این منظور پنیر سفید فراپالایش آنالوگ با جایگزینی چربی شیر با روغن کنجد با نسبت های 25%، 50% و 75% تولید شد و ویژگی های فیزیکی، شیمیایی، پروفایل اسیدهای چرب، لیپولیز، سفتی بافت، رنگ، شمارش باکتریهای استارتر و ویژگی های حسی آن ها در روزهای 1، 15، 30، 45 و 60 مورد بررسی قرار گرفت. همه اندازه گیری ها در سه تکرار انجام گرفت. داده های حاصل توسط طرح آماری کرت های خرد شده در زمان و با نرم افزار sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از اندازه گیری پروفیل اسیدهای چرب با گاز کروماتوگرافی نشان داد که پنیرهای حاوی روغن کنجد دارای اسیدهای چرب غیر اشباع (شامل اولئیک، لینولئیک و لینولنیک) بالایی بودند، در حالی که نمونه پنیر کنترل دارای اسیدهای چرب اشباع نظیر بوتیریک، کاپروئیک، کاپریک، لوریک، مریستیک، پالمیتیک و استئاریک بود. میزان لیپولیز در همه تیمارها طی رسیدن و با گذشت زمان به طور معنی داری (05/0>p) افزایش یافت. ارزیابی بافت توسط دستگاه اینستران نشان داد که تیمارهای حاوی روغن کنجد به طور معنی داری (05/0>p) سفتی کمتری در مقایسه با تیمار کنترل داشتند. پنیرهای حاوی روغن کنجد دارای سفتی مشابهی بودند و تفاوت معنی داری با هم نداشتند (05/0<p). شمارش باکتری های استارتر لاکتوکوکوس طی رسیدن با گذشت زمان کاهش و شمارش باکتری های استارتر لاکتوباسیلوس طی رسیدن افزایش پیدا کرد. از نظر ویژگی های حسی پنیر کنترل دارای بیشترین امتیاز بود و از میان پنیرهای تیمار شده با روغن کنجد، پنیر آنالوگ با 25% روغن کنجد دارای بیشترین امتیاز حسی بود. در مجموع نتایج تحقیق امکان عملی شدن جایگزینی چربی پنیر با روغن های گیاهی در پنیر سفید فراپالایش را که در حال حاضر مهمترین پنیر صنعتی ایران را تشکیل می-دهد، نشان داد.