نام پژوهشگر: محمد رضا ریخته گران
پرویز اقبالی محمد علی رجبی
رساله حاضر به بررسی و تبیین رابطه متن و تصویر در تصویرسازی کتاب های داستانی کودک در ایران و بین سال های 1340 تا 1380 پرداخته است. این مطالعه که به شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده، از طریق بررسی همه جوانب همسو با موضوع اصلی مثل صورت و معنا در اندیشه های گوناگون، شناخت کودک و ادبیات مرتبط با او و همچنین بررسی نقدهای صورت گرفته پیشین پیرامون تصویرسازی، مقدمه ای را برای ورود به بحث اصلی یعنی تجزیه و تحلیل آثار بوجود آورده است. برای بررسی دقیق فرضیات مطرح شده در رساله، 50 نمونه از کتاب های تصویرسازی کودک مورد تجزیه و تحلیل دقیق قرار گرفت، نتیجه نهایی این تجزیه وتحلیل که در انتهای رساله و در جداولی ارائه و تنظیم گردید، اعلام می دارد که تصویرسازی کتاب های داستانی کودک در دو دسته کلی ارائه شده اند؛ ابتدا تصاویری که مغایر با متون داستانی هستند و از متن پیروی نمی کنند، و دیگری تصویرسازی هایی که بیان کننده متن ها و معناهای داستانی کتب هستند. همچنین تعدادی از تصویرسازی های کتاب کودک بدلیل گرایش بیش از حد تصویرساز به فنون تصویرسازی، باعث بوجود آمدن تغییر در فهم متون داستانی شده اند.
نرجس حسنی محمد رضا ریخته گران
از آغاز اندیشه ورزی ،انسان در تعامل با هستی و طبیعت از طریق هنر گویی به دنبال پاسخی درباره خویشتن خویش گشته و در این میان آنچه آدمی را به گونه ای رمز آلود روایت می کرد آثار هنری بودند که تحت همین جریان ها به ظهور رسیدند.آثار که به ناشناخته های ذهن و روح وی پاسخ می گفت. این پایان نامه درپی آشکار سازی مسئله ای با عنوان امروالا در فلسفه کانت،شرح قواعد و قوانین ،شناخت تاریخی و فلسفی و نمود و نمادهای این اندیشه در حوزه زیبایی شناسی هنرهای تجسمی ،بالاخص نقاشی مدرن است.و در این راه به بررسی نمونه های موردی آثار نقاشی از دنیای مدرن همچون کاندینسکی ،پیت موندریان،مالویچ،جکسن پالاک می پردازد.این پژوهش از منظر روش بر پایه روش ترکیب(mix approch)یعنی از روش های توصیفی و تحلیلی و رویکردترکیبی در بررسی و تجزیه و تحلیل نمونه های مورد بحث استفاده شد و با رویکرد ساختارگرایانه آثار نقاشان مطرح شده را مورد بررسی قرار داده است.
غلامرضا هاشمی محمد خزایی
قاب به عنوان عنصری کاربردی، از قدیمی ترین ایام در هنرهای تصویری ایران، جایگاه ویژه ای داشته و مورداستفاده قرار می گرفته است. این عنصر به دو شکل محسوس و نامحسوس در انواع دست ساخته ها، دست بافته ها، دیوارنگاره ها و نگارگری و فرش کاربرد داشته است. این پژوهش در پی آن بوده تا به نقش و جایگاه قاب در هنرهای تصویری ایران پرداخته و معنا یا معانی نهفته در آن را تبیین نماید. این پژوهش با تطبیق یافته های به دست آمده از مطالعات نظری و منابع مکتوب کتابخانه ای با تصاویر برجای مانده از آثار هنر پیشینیان، ارتباطی میان حریم به عنوان یک مولفه فرهنگی در جامعه ایرانی و قاب به عنوان نمود تصویری آن یافته که پیش تر بدان پرداخته نشده بود.