نام پژوهشگر: امیراشرف آریانپور
فروغ درافشان بهرام کلهرنیا
این پژوهش بر ضرورت ها، چرایی و چگونگی آموزش هنر به کودک متمرکز است ضمن نگاهی به پیشینه و اعتبار تاریخی موضوع، بنیان پژوهش به سرنوشت بومی آن در ایران نظر داشته است. اما به دلیلی تهیدستی های علمی، منابع اصلی مورد مراجعه، بیگانه و غیرایرانی هستند. به دلیل فقر منابع ـ با وجود گستردگی تجربه ی آموزشی که در سطح ملی وجود دارد ـ و تعلق خاطر پژوهنده به اعتبار و ارزش انسانی درون مایه ی موضوع، گونه ای از ادبیات و روایت های تجربی که همگی به رخدادهای واقعی ارجاع می دهند ـ در بخش هایی افزوده شده اند تا مجموعه شکل کامل تری به خود بگیرد در این پژوهش، کلیتی یکپارچه از به هم تنیده شدن متن های کتابخانه ای، دیدگاه های مستقل پژوهنده و خاطره نویسی ها و مثال و شاهدهای تصویری کنار یکدیگر قرار گرفته اند تا پنجره ای به چشم انداز ارزنده ی موضوع گشوده شود.
گلناز خانعلی زاده امیراشرف آریانپور
محتوای این رساله در باب روانشناسی هنر و پرداخت به نتایج مثبت آن در جهت بهبود بیماران مبتلا به آسیب های روحی و روانی و هم چنین انسان هایی که دچار اختلالات شخصیتی هستند، می باشد. مجموعه ی حاضر شامل 4 بخش می باشد که متن اصلی آن از فصل دوم با عنوان تاریخچه آغاز می شود. در این فصل به اختصار درباره ی هنردرمانی و تاثیرات و همینطور تاریخچه آن در جهان و ایران پرداخته خواهد شد. فصل سوم نگاهی گذرا بر هنرهای درمانگر که از باستان تاکنون مورد توجه بوده اند، دارد و به نوعی جنبه شفابخشی آن ها در طول تاریخ به جوامع انسانی ثابت شده است. فصل چهارم، بررسی کوتاه و مختصری درباره ی نقش هنرهای تجسمی می کند که شامل هنر نقاشی و تاثیرات آن بر تحول شخصیتی انسان از کودکی تا بزرگسالی می باشد و همینطور هنر تصویرگری و انواع آن در کنار حرفه روانشناسی تحلیلی. در انتها نتیجه گیری از این پژوهش مورد بحث قرار می گیرد و نیز مشکلات و محدودیت های این رساله را یادآور می شود و و بعد اشاره ای به پروژه عملی رساله می کند.
سجاد فروغی امیراشرف آریانپور
چکیده در پژوهش حاضر سعی بر آن شده مایه های اگزیستانسیالیستی سینمای نوآر در شاخص ترین فیلم های این دوره بررسی و مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد. مفاهیم اگزیستانسیالیستی در عناوین فیلم های نوآر نمایان هستند، اما اغلب توضیحات معمول در تحلیل و کشف و توضیح محتوای اگزیستانسیالیستی این فیلم ها و منابع ادبی شان قاصر می ماند. فیلم نوآر اغلب به عنوان یک پدیده اروپایی که به طرز حیرت انگیزی در خاک آمریکا اتفاق افتاده بررسی می شود. در پژوهش حاضر من این مسئله را بررسی می کنم که باور رایج در مورد اگزیستانسیالیسم درآمریکا اشتباه است، حضورش دراین کشور نادیده گرفته شده و با آن مانند یک پدیده اروپایی که به ایالات متحده وارد شده برخورد شده و سپس به خاطر تضاد ارزش هایش با آداب و رسوم و منش آمریکایی شدیداً پس زده شد. من نشان خواهم داد که لااقل چند سال قبل از اینکه سارتر و کامو اولین کارهای اگزیستانسیالیستی خود را منتشر کنند و بیشتر از یک دهه پیش از دیدار معروف شان از نیویورک، آمریکا شاخه منحصر به فرد اگزیستانسیالیسم خود را توسعه داده بود. نظر من این است که فیلم نوآر و مکتب هارد-بویلد که به عنوان منبع تغذیه و اولیه فیلم نوآر به کار می رفت- نشانگر یک شکل بارز از اگزیستانسیالیسم آمریکایی– مستقل از فلسفه اروپایی – است. چیزی که در مورد نوآر آمریکایی منحصربه فرد است کشف مایه های پوچی ، عدم قطعیت وتصادفی بودن ، بی معنایی و ناامیدی از چشم انداز طبقه کارگر است . در پژوهش حاضر من ضمن ردیابی ریشه های شکل گیری فیلم های نوآر آثار شاخص این سینما را با نگاهی اگزیستانسیالیستی بررسی کرده ام.
محمدامین هاشمی محمدرضا مریدی
با بررسی تأثیر امور سیاسی و اجتماعی و اندیشه بر حوزه ی فرهنگ و هنر، و با برگزیدن نگاهی گفتمانی، شاهد این هستیم که این گفتمان ها هستند که چنین تأثیرات و تغییراتی را موجب می شوند. گفتمان ها با رسوخ به لایه های معنایی هویتی هر حوزه، مبانی آن ها را به چالش کشیده و سعی دارند تا آن ها را سوی خود جذب نموده و از زاویه ی دید خود بازتعریف و معنادهی کنند. در عصر پهلوی دوم، و به خصوص در دو دهه ی 1340 و 1350، یکی از گفتمان هایی که حاکم بوده و علاوه بر حاکمیت، بر اندیشه های معارض، فرهنگ و هنر نیز بسیار تأثیرگذارده است، همانا گفتمان بازگشت به خویشتن می باشد. یکی از جنبه های قابل توجه در بررسی این گفتمان، برداشت های متفاوت موجود از مفاهیمی همچون اصالت، هویت و خویشتن است که از زوایای مختلف تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مورد نگرش قرار گرفته است. بنابراین به منظور مشخص نمودن نحوه، میزان و چگونگی تاثیر این گفتمان بر موسیقی آن دوره، نظریه و روش تحلیل گفتمان، با رویکرد ارنستو لاکلا و شانتال موفه استیفاد شده است. روش کار بدین گونه است که پس از تحلیل جریان بازگشت به خویشتن و نیز جریانات پیشین آن در حوزه ی سیاسی، اجتماعی و اندیشه، و صورت بندی انواع آن، به تحلیل و صورت بندی گفتمان های موسیقی پرداخته شده است. با بدست آمدن نتایج تحلیل ها، و مقایسه ی آن ها به مدد ابزار تحلیلی لاکلا و موفه، نشان داده شده است که گفتمان بازگشت به خویش با تأثیر بر جریان سیاسی، اجتماعی و اندیشه پهلوی اول و دوره ی ابتدایی پهلوی دوم تا دهه ی 1340، موجب تصمیم گیری هایی شده است که به سبب آن ها نهادهای موسیقایی در جهت دوگانه ی توسعه ی الگوی غرب و نیز توسعه ی ملی گرایی حرکت نموده اند. اما، پس از شکل گیری جنبش های اعتراضی دهه ی 1960 در غرب و تأثیر آن بر متفکران مشرق زمین، جریانی فکری با نام بازگشت شکل گرفته و مجددا با تأثیر بر اندیشه و نهادها، که این بار بسیار بسط یافته تر بوده اند، موجب شکل گیری جریان اصالت گرای موسیقی دهه ی 1340 و 1350 و به حاشیه رانده شدن گفتمان موسیقایی ملی گرای پیشین شده است.
مریم شاهورانی سمنانی اکبر نیکانپور
سفرنامه گزارش از مجموعه ی دیده ها و شنیده ها است که توسط سیاحان به صورت نوشتاری و تصویری به تشریح وقایع می پردازد. شیوه ی ناتورالیسم درخلق آثار تصویری در هر دو نمونه ی داخلی وخارجی مشهود است. این سیاحان گاه هنرمندانی بودند چون ( فلاندن ) و یا (کست) که با قلموهای نقاشی خود به این مهم می پرداختند. مدتی پس از اختراع دستگاه چاپ و در پی آن رواج کتابهای مصور، سیاحتگرانی پا به میدان گذاشتند که هنرمندانی را با خود همراه می کردند تا تصویر سازیهای مستند گونه ای را از آنچه می دیدند خلق کنند. نقاشیهایی که به ذات مستند گونه بودنشان هیچ گونه نشانه ای را از جنبش های هنری موازی هم عصر خود، حمل نمی کردند. در این بین این نقاشیهای ناتورالیسمی بودند که در مسیر دگردیسی به محصولی اورینتالیست، به محبوبیت نماد ها و محصولات شرقی در این بازار سرگرمی می افزودند.
حورا آینه دست فریدون امیدی نقلبری
چکیده پایان نامه/رساله (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده) : رساله حاضر با رویکردی جامعه شناسی به بررسی زمینه های بوجود آمدن طلسم و تعویذ و تاثیرات آن به لحاظ باور وشکل بر روی نقاشی معاصر ایران، مکتب سقاخانه(به طور اخص) می باشد. ریشه این باورها به ایام کهن بر می گردد وحضور این اشیاء (طلسم و تعویذ) و باورهای در پس تولید این ادوات و آثار در ادبیات کهن این سرزمین نیز مشاهده می شود. این تحقیق پیرامون فرهنگ عامه و باورهای خرافی بشر و علوم ماوراءالطبیعه است که با گذشت زمان متحول گشته ودارای شعبات و شاخه های بسیار شده است. نقطه تمرکز این رساله در خصوص عناصر ونقش مایه های طلسم و ادعیه و بیان رمزشان در نقاشی معاصر و به طور اخص مکتب سقاخانه با تطبیق ومقایسه این آثار با عناصر فوق الذکر از آثار موجود و هم چنین سرگذشت زندگی ایشان نگارش شده است. به طور کلی این رساله دو هدف را دنبال می کند: 1- بررسی فولکوریک و بومی فرهنگ بر خصیصه جادو وشی ء باوری (طلسم و تعویذ). 2- کنکاش پیرامون حضور عناصر فوق و کاربردشان در اعتقادات و شئونات زندگی و تاثیر این باورها در نقاشی مکتب سقاخانه
محمد حامد پرورش حسن ریاحی
در این پژوهش، روش هایی که نوازندگان بنام و خبره ی فلوت برای ارتقای کیفیت صدا در اجرای آثار موسیقی کلاسیک استفاده می کنند، مورد بررسی قرار گرفت و در پی آن، متدهای مختلف موجود، استخراج شدند. پس از آن، بر اساس نقاط مشترک موجود در این متد ها، جدول های تمرینی تدوین شد که می توانند به منظور ارتقای صدای فلوت، مورد استفاده ی نوازندگان، هنرجویان و مربیان این ساز قرار گیرند. عوامل مختلفی که در تولید صدای فلوت نقش اساسی دارند و در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند عبارتند از: شکل و حالت قرار گرفتن لب روی دهانه ساز، انعطاف پذیری لب، ویبراتو و رنگ صوتی. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان تأثیر گذاری و عملکرد این روش ها، از فردی به فرد دیگر متفاوت است. از اینرو آزمودن این متد ها و تجربه ی شخصی افراد، برای دست یابی به صدای مطلوب لازم است. همچنین سلیقه ی فردی نوازندگان برای انتخاب جنس صدای حاصله نیز، از اهمیت زیادی برخوردار است.
مرضیه رحیم زاده محمد حسینی نژاد امیراشرف آریانپور
سال های سلطنت ناصرالدین شاه را می توان نقطه عطفی برای آشنایی انسان ایرانی با پدیده های اروپایی به ویژه در عرصه ی هنرها دانست. این رو در رویی از علاقه ی شخصی شاه قاجار به پدیده های جدید و سفرهای دوجانبه ی ایرانیان و اروپاییان نشأت می گیرد. گرچه می بایست تا زمان مشروطیت صبر کرد تا این تجددگرایی در جامعه ی ایرانی و روشنفکرانش به ثمره و انجامی از تحول اجتماعی و سیاسی بدل شود. به همین سبب می توان سال های حکومت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه را مرحله ی گذاری برای عبور از سنت به مدرنیسم (یا به عبارت صحیح تر تجددگرایی و نوگرایی) تلقی کرد؛ به ویژه برای هنرها. در این پژوهش تلاش بر این است تا سیر تحقق این نوگرایی و زمینه های اجتماعی و فرهنگی آن، از طریق دو تن از شاخص ترین هنرمندانی که در زمینه ی فعالیت خود نقطه ی گذار و گسستن پیوند هنرشان با سنت های چندصد ساله محسوب می شوند، پی گرفته شود: محمد غفاری (کمال الملک) و کلنل علینقی وزیری. هر دو هنرمند با اندکی اختلاف زمانی مسیر تازه ای را در هنر ایران گشودند که توسط پیروان و شاگردانشان به تثبیت نوگرایی در هنر منجر شد. پرسش اصلی در آن است که کمال الملک و وزیری هر یک چقدر در دریافت روح متغییر زمانه شان و گشودن منظر تازه به هنری متناسب با جامعه ی در حال تغییر ایران در آن زمان موفق بوده اند. حرکت آن ها تا چه اندازه برآمده از تجددخواهی آنان و چه حد متأثر از فضای فرهنگی زمانه شان بوده است. به همین منظور مبتنی بر اسناد مکتوب، تصویری و شنیداری به بررسی نظریه طرح شده پرداخته شده و هنر در این مقطع تاریخی تأثیرگزار در دو رشته موسیقی و نقاشی مورد مطالعه قرار گرفته است.به وجود آمدن دو گروه موافقان و مخالفان تجدد در موسیقی و نقاشی نمایانگر اهمیت حرکت این هنرمندان و نقش آنان در تغییری بنیادی در هنر ایران است، خواه در برخی موارد موفق و در مواردی ناکام مانده باشند